حكمت هاى دهگانه لقمان در قرآن
تواضع و فروتنی

حجة‏الاسلام والمسلمین محمد محمدی اشتهاردی


هفتمین نصیحت‏حكیمانه، و اندرز ارزشمند لقمان به پسرش، مساله رعایت تواضع و فروتنی است ، كه می‏توان آن را مادر ارزش‏ها و كلید گنجینه كمالات نامید، لقمان به پسرش چنین فرمود: «و لا تصعر خدك للناس...; پسرم! با بی‏اعتنایی از مردم روی مگردان‏» (1) یعنی متواضع و فروتن باش.

معنی تواضع و اقسام آن
تواضع در اصل از واژه وضع كه به معنی فرونهادن است گرفته شده، از این رو به زایمان زنان به وضع حمل تعبیر می‏شود، و مفهوم آن از نظر اخلاقی این است كه انسان باید خود را در برابر خدا و خلق خدا پایین‏تر از موقعیت‏خود قرار دهد، فروتنی و فرو روحی كند، و ضد آن تكبر و بزرگ نمایی و فخرفروشی است كه از صفات رذیله، و مایه و پایه انحرافات فكری و عملی بسیار زشت است.

البته باید توجه داشت - چنان كه خواهیم گفت - تواضع به معنی خواری و ذلیل نشان دادن خود نیست كه ضد ارزش و مورد نكوهش می‏باشد چنانكه ذكر می‏شود.

از نشانه‏های تواضع این است كه انسان در برابر مردم، خوش رو، خوش برخورد است، و هنگام معاشرت و جدا شدن از آنها، با روی باز و دل‏پذیر روبه رو یا جدا می‏شود، و جداییش محبت‏آمیز است، نه از روی بی اعتنایی كه موجب كینه و كدورت شده، و از نشانه‏های خصلت زشت تكبر و خود شیفتگی است.

تعبیر به «لاتصعر» اشاره به این است كه تواضع نكردن، و بروز كرداری ضد تواضع در انسان یك نوع بیماری آشكار است، چرا كه تصعر چنان كه در لغتنامه مصباح المنیر آمده در اصل از واژه صعر گرفته شده، و صعر در لغت‏یك نوع بیماری است كه شتری به آن مبتلا می‏شود، و آن شتر بر اثر آن بیماری، گردن خود را كج می‏كند.

بنابراین خارج شدن از حریم تواضع یك نوع بیماری آشكار است، كه بیانگر بیماری و عدم صفای درونی می‏باشد. تواضع دارای نشانه‏ها و درجات مختلف است، باید آنها را شناخت و به موقع رعایت كرد، مثلا امام باقر (ع) می‏فرماید: «التواضع الرضا بالمجلس دون شرفه، و ان تسلم علی من لقیت، و ان تترك المراء و ان كنت محقا; تواضع آن است كه به كمتر از جایگاه شایسته خود در مجلس قناعت كنی و هنگام ملاقات با كسی، در سلام كردن پیشی‏گیری، و در گفتگوها از جر و بحث پرهیز كنی گرچه حق با تو باشد.» (2)

شخصی از حضرت رضا (ع) پرسید: حد و مرز تواضع چیست كه اگر كسی آن را رعایت كند به عنوان متواضع به حساب می‏آید؟ آن حضرت در پاسخ فرمود: «تواضع دارای درجاتی است، یكی از آن درجات این است كه انسان موقعیت نفس خود را بداند، و آن را با قلب سالم در همان جایگاه قرار دهد، و برای دیگران همان را بپسندد كه برای خود می‏پسندد، هرگاه از كسی بدی دید، آن را با نیكی پاسخ دهد، خشم خود را فرو برد، از گناهان مردم بگذرد، و آنها را مورد عفو قرار دهد، خداوند نیكوكاران را دوست دارد.» (3)

نتیجه این كه تواضع یك حالت‏خشوع و خضوع معقول درونی است كه نشانه‏های آن در رفتار و كردار و گفتار آشكار می‏شود. و گاهی ممكن است، انسان از نظر روحی به مرحله این حالت نرسد، ولی بتواند در عمل، خود را براساس موازین تواضع، هماهنگ سازد، چنین كسی عملا متواضع است.

اقسام تواضع
باید توجه داشت كه به طور كلی تواضع بر دو قسم است: 1- تواضع در برابر خدا كه شامل تواضع، در برابر حق و قانون خدا، تواضع در برابر پیامبران و امامان و اولیاء خدا می‏شود 2- تواضع در معاشرت با مردم، از دوست، همسایه، پدرو مادر، معلم واستاد، همكار و. .. روشن است كه تواضع در برابر خدا، عالی‏ترین و مهم‏ترین درجه تواضع است، چنان كه ضد آن، تكبر در برابر خدا، بزرگ‏ترین گناه و سركشی است. تواضع در برابرخدا، جزء ایمان عمیق، و اعتقاد صحیح و معرفت و راهیابی به مقام قرب الهی است، نشانه آن نهایت تسلیم در برابر فرمان‏های خدا واطاعت از او، و كمال خشوع و خضوع در برابر عظمت او می‏باشد، به گونه‏ای كه انسان خود را همچون افتادن قطره‏ای در اقیانوس، فنای در ذات مطلق الهی بنگرد و خود را هیچ و صفر بداند، و هیچ گونه چون و چرا در برابر حق نداشته باشد، همه چیز را برای او بخواهد، و در مسیر رضای الهی گام بردارد، و اتصالش به خدا، در حدی باشد كه به قول شاعر:

اسیر عشق تو از هشت‏خلد مستغنی است
غلام كوی تو از هردو جهان آزاد است

پیامبر اسلام (ص) كه بزرگ‏ترین و بی نظیرترین انسان‏ها، و خلایق كل هستی است، آن چنان در برابر عظمت‏خدا متواضع بود كه وقتی از سوی خدا به او خطاب شد; تو را بین پادشاهی و رسالت‏یا بندگی و رسالت مخیر نمودم، كدام را برمی‏گزینی؟ آن حضرت عرض كرد: بندگی و رسالت را (4)

و امام صادق (ع) در وصف پیامبر (ص) فرمود: «ما اكل رسول الله متكئا منذ بعثه الله عز و جل نبیا حتی قبضه الله الیه متواضعالله عز و جل ; از آن هنگام كه پیامبر اسلام (ص) از طرف خدا مبعوث به رسالت‏شد، تا هنگام رحلت‏برای رعایت تواضع در پیشگاه خدا هرگز در حال تكیه بر چیزی، غذا نخورد.»

روزی آن حضرت با گروهی از بردگان روی خاك نشسته بود، چون یكی از آنها با آنها گفتگو می‏كرد، بانویی كه از آنجا عبور می‏كرد، به عنوان اعتراض گفت: «ای محمد! چرا روی خاك نشسته‏ای و با بردگان همنشین و هم غذا شده‏ای (تو پیغمبر هستی، باید با بزرگان بنشینی...) آن حضرت در پاسخ فرمود: «ویحك ای عبد اعبد منی; وای بر تو، كدام بنده‏ای، بنده‏تر از من است.» (5)

نمازهای خاشعانه و مخلصانه، دعاهای پرمحتوا و پر از مفاهیم متواضعانه، و سجده‏های طولانی با نهایت‏خشوع پیامبر (ص) و امامان (ع) هر كدام كافی است كه عالی‏ترین درس نهایت تواضع در برابر خدا را به ما بیاموزند، برای درك این معنی كافی است كه صحیفه سجادیه را ورق بزنیم، و با مطالعه فرازهای آن، حقیقت تواضع در برابر خدا را دریافت نماییم. حضرت زهرا (س) در فرازی از دعاهای خود، به خدا چنین عرض می‏كند: «اللهم ذلل نفسی فی نفسی و عظم شانك فی نفسی; خدایا! خودم را در نزد خودم كوچك كن، و مقام خودت را در نزدم بزرگ گردان.» (6)

تواضع در برابر دیگران قسم دیگر تواضع است كه از ارزش‏های والای اخلاقی بوده، و دارای آثار درخشان در زندگی است، فقیه بزرگ علامه نراقی در تعریف این گونه تواضع چنین می‏نویسد: «تواضع عبارت است از شكسته نفسی، كه نگذارد آدمی خود را بالاتر از دیگری ببیند، و لازمه آن كردار و گفتار چندی است كه دلالت‏بر تعظیم دیگران و اكرام ایشان می‏كند.» (7)

این خصلت موجب نشر ارزش‏ها، و مایه شرافت و كرامت، و زینت انسان‏های والا، و موجب وقار و آرامش و رفعت مقام، و جوشش چشمه‏های حكمت در روح و روان، و دوستی وسلامتی، وفورنعمت‏بوده و اسلحه نیرومند در برابر نیرنگ‏های ابلیس است و باعث افزایش عقل و درایت می‏باشد، چنان كه روایات متعددی كه از پیامبر (ص) و امامان (ع) نقل شده بیانگر این مطلب است. (8)

هدف از سخن لقمان در آیه مذكور، تواضع نسبت‏به دیگران است، كه به خصوص به آن سفارش نموده است، لقمان در گفتار دیگر خود نیز به طور مكرر فرزندش را به این خصلت‏سفارش می‏كرد، از جمله از اندرزهای او به پسرش این است: «تواضع للحق تكن اعقل الناس ; در برابر حق تواضع كن، تا خردمندترین انسان‏ها گردی.» (9)

كوتاه سخن آن كه تواضع مخزن نیكی‏ها است، و چنان كه گفتیم می‏تواند نقش كلیدی نسبت‏به ارزش‏ها داشته باشد و مادر فضایل گردد، چنان كه امام علی (ع) فرمود: «بخفض الجناح تنتظم الامور; با تواضع و فروتنی، امور مختلف زندگی سامان می‏یابد، و منظم می‏شود.» (10)

امیرمؤمنان علی (ع) در گفتاری، پیامبران را چنین تعریف می‏كند: «... و لكنه سبحانه كره الیهم التكابر، و رضی لهم التواضع، فالصقوا بالارض خدودهم، وعفروا فی التراب وجوههم، و خفضوااجنحتهم للمؤمنین ; خداوند تكبر ورزیدن را برای همه پیامبران منفور شمرده است، و تواضع و فروتنی را بر ایشان پسندیده، آنها گونه‏ها را بر زمین می‏گذاردند، و صورت‏ها را بر خاك می‏ساییدند، و پروبال خویشتن را برای مؤمنان می‏گسترانیدند.» (11)

و در مورد دیگر در بیان فلسفه عبادات می‏فرماید: «... و لما فی ذلك من تعفیر عتاق الوجوه بالتراب تواضعا، والتصاق كرائم الجوارح بالارض تصاغرا، ولحوق البطون بالمتون من الصیام تذللا; وانگهی ساییدن پیشانی كه بهترین جاهای صورت است‏بر خاك در سجده نماز، موجب تواضع است، و نهادن اعضای پر ارزش بدن بر زمین دلیل و نشانه كوچكی، و چسبیدن شكم به پشت‏بر اثر روزه باعث فروتنی است.» (12)

و به طور كلی عبادت خدا كه از ویژگی‏های جدایی نشدنی هر بنده خدا شناس است، وقتی كامل است كه دارای طعم و شیرینی باشد، و عبادت كننده از آن لذت ببرد، نه این كه احساس خستگی كند، خصلت تواضع در برابر خدا، چنین امتیازی را به عبادت كننده خواهد داد، چنان كه روایت‏شده روزی رسول خدا (ص) به اصحاب فرمود: «من چرا حلاوت و شیرینی عبادت را در شما نمی‏بینم؟» آنها عرض كردند: شیرینی عبادت در چیست؟ پیامبر (ص) در پاسخ فرمود: «التواضع; تواضع و فروتنی موجب كسب شیرینی و لذت عبادت خواهد شد.» (13)

فرق بین تواضع و ذلت‏پذیری و تملق
یكی از موضوعات مهمی كه در همه ارزش‏ها و ضد ارزش‏ها باید مورد توجه قرار گیرد، درست معنی كردن آنهاست، و پرهیز از افراط و تفریط است، عدم توجه بعضی به این مساله مهم باعث تحریف از ناحیه خودی و غیرخودی شده، مثلا خصلت صبر به گونه‏ای معنی شده كه درست‏بر ضد معنی واقعی، سر از عجز و تحمل ظلم بیرون می‏آورد، در این راستا مرز بین بعضی از فضایل و رذایل بسیار باریك است مانند مرز بین عزت وتكبر، سیاست و دنیا پرستی، قناعت و بخل، سخاوت و اسراف، سكوت و كنترل زبان، شجاعت و بی باكی، زهد و ترك دنیا، عفت وترك و تعطیل غرایز، ذلت و تواضع و... ضابطه و معیارها را باید شناخت تا مرزها نیز شناخته شوند، تا كسی به جای عزت، تكبرنورزد، و به نام قناعت‏بخل نكند و به جای تواضع، به ذلت و خواری یا به تملق تن درندهد. و همچنین باید توجه به استثناها داشت، چرا كه بسیاری از اوصاف اخلاقی و یا گناهان دارای استثنا هستند، مثلا دروغ حرام است ولی گاهی حتی قسم دروغ (برای حفظ مظلوم از دست ظالم) واجب است. و در مساله مورد بحث، گر چه تواضع خصلت نیك است، ولی همین تواضع به معنی درست در بعضی از موارد، منفی و نابجا است، و به جای آن تكبر، خوب است، مانند صحنه جنگ با دشمن، و راه رفتن مغرورانه سرباز مؤمن در برابر دشمن، تا موجب رعب افكنی در قلب دشمن گردد. چنان كه این مطلب در مورد ابودجانه انصاری و امضای رسول خدا (ص) از شیوه راه رفتن او در برابر دشمن در منطقه جنگ احد، آمده است (14)

اینك به اصل مطلب باز می‏گردیم و آن این كه باید توجه داشت كه تواضع باعث ذلت و خواری و یا تملق و چاپلوسی كه از صفات نكوهیده است نگردد، و ضد ارزش به عنوان ارزش انجام نشود، مثلا بعضی تصور كنند حقیقت تواضع این است كه انسان خود را در برابر مردم خوار و بی مقدار كند، و اعمالی انجام دهد تا از چشم مردم بیفتد، و نسبت‏به او سوءظن پیدا كنند، آن گونه كه در حالات بعضی از صوفیه نقل شده است.

اسلام اجازه نمی‏دهد كه كسی به نام تواضع خود را تحقیر كند، و كرامت انسانی خود را پایمال نماید. عالم بزرگ فیض كاشانی در این راستا می‏نویسد: «تواضع مانند سایر صفات اخلاقی دارای دو طرف افراط و تفریط است، و تواضع حد وسط آن، حد بین افراط (تكبر) و تفریط (پذیرش ذلت و پستی) است، آنچه به عنوان تواضع، پسندیده است، همان كوچكی كردن بدون پذیرش ذلت است، به عنوان مثال: كسی كه سعی دارد بر امثال خود برتری جوید و آنها را پشت‏سر اندازد، متكبر است، و كسی كه خود را بعد از آنها قراردهد، متواضع است، ولی اگر پاره دوزی بر دانشمند بزرگی وارد شود، دانشمند از جای خود برخیزد و او را بر جای خود بنشاند، و كفش او را بردارد و پیش پای او جفت كند، این روش، تواضع نیست، بلكه یك نوع تذلل نكوهیده است. (15)

در روایات اسلامی در گفتار پیامبر (ص) و امامان (ع) به این مطلب اشاره شده است، رسول اكرم (ص) فرمود: «من اتی ذامیسره فتخشع له طلب ما فی یدیه ذهب ثلثا دینه ; كسی كه نزد ثروتمندی بیاید و در برابر او به خاطر به دست آوردن آنچه در اختیار او است، فروتنی كند، دو سوم دینش از بین می‏رود.» (16) نظیر این مطلب از امیرمؤمنان علی (ع) نیز نقل شده است (17)

امام صادق (ع) فرمود: «ما اقبح بالمؤمن ان تكون له رغبة تذله ; چقدر برای انسان باایمانی زشت است كه میل و علاقه او به چیزی او را به ذلت و خواری بكشاند!» (18)

تملق وچاپلوسی یك نوع ذلت پذیری و پستی است كه غالبا زاییده طمع و حرص و آز است، و گاهی بعضی بر اثر اشتباه در معنی تواضع، آن را به عنوان یك ارزش انجام می‏دهند، با این كه تملق - جز در موارد استثنایی - از زشت‏ترین صفاتی است كه ضربه شدیدی به كرامت انسان می‏زند. امیرمؤمنان علی (ع) در سخنی می‏فرماید: «الثناء باكثر من الاستحقاق ملق; مدح و ستودن بیش از حد شایستگی، تملق و چاپلوسی است.» (19) و چه بسا افرادی به عنوان تواضع، بعضی را بیش از حد تعریف می‏كنند، و یا بیش از حد نزد او كرنش می‏نمایند، این شیوه، همان تملق گفتاری و رفتاری است كه در اسلام به شدت نهی شده است. پیامبر (ص) فرمود: «لیس من اخلاق المؤمن التملق و لا الحسد الا فی طلب العلم; تملق و حسد ورزی از اخلاق انسان باایمان نیست، مگر در راه تحصیل علم و دانش.» (20)

بر همین اساس در اسلام از پابوسی نهی شده است، و طبق پاره‏ای از روایات دست‏بوسی نیز روا نیست جز بوسیدن دست پدر و مادر از روی محبت، و بوسیدن دست معلم و استاد و رهبر دینی از روی احترام، و بوسیدن مردی دست همسر خود را از روی شهوت، و دست فرزند خردسالش را از روی محبت .

روایت‏شده: یونس بن یعقوب گفت‏به امام صادق (ع) عرض كردم: دستت را به من بده تا ببوسم. دستش را به من داد. سپس به امام عرض كردم: قربانت گردم سرت را، حضرت سرش را پیش آورد و من بوسیدم، سپس عرض كردم پاهایت را، حضرت سه بار فرمود: سوگند می‏دهم تو را (كه از بوسیدن پابگذری) و سه بار فرمود: آیا چیزی مانده است. (یعنی پس از بوسیدن دست وسر، عضو دیگری شایسته بوسیدن نیست) (21)

چند نشانه تواضع و درجات آن
از گفتار پیامبر (ص) وامامان (ع) پیرامون تواضع و نشانه‏های آن، به بخشی از شیوه‏های صحیح تواضع اشاره شده كه نظر شما را به آن جلب می‏كنیم ; مانند: نشستن در قسمت پایین مجالس، پیشی گرفتن در سلام و بلند سلام كردن، پرهیز از خودنمایی، تعریف نكردن خود، ودوست نداشتن تعریف دیگران از او، رعایت تساوی در احترام به ثروتمند و فقیر، مقدم داشتن دیگران در صف نماز ودر مسیر راه ودر نشستن در مجالس بر خود، و بدرقه كردن افراد هنگام جدایی و...

و نیز برای تواضع آنان كه دارای درجه برتر هستند، به افرادی كه در درجه پایین‏تر می‏باشند، پاداش افزون دارد. امیرمؤمنان علی (ع) فرمود: «ما احسن تواضع الاغنیاء للفقراء طلبا لما عندالله; چه خوب است تواضع و فروتنی ثروتمندان در برابر فقرا، برای رسیدن به پاداش الهی.» (22)

حكمت هاى دهگانه لقمان در قرآن
حكمت هاى دهگانه لقمان در قرآن ، حكمت اول : توحید و خداشناسی
حكمت هاى دهگانه لقمان در قرآن ، حكمت دوم : حساب‏رسی و حساب‏گری
حكمت هاى دهگانه لقمان در قرآن ، حكمت سوم : برپا داشتن نماز
حكمت هاى دهگانه لقمان در قرآن ، حكمت هاى چهارم و پنجم : امر به معروف و نهی از منكر
حكمت هاى دهگانه لقمان در قرآن ، حكمت ششم : صبر و استقامت
حكمت هاى دهگانه لقمان در قرآن ، حكمت هفتم : تواضع و فروتنی
حكمت هاى دهگانه لقمان در قرآن ، حكمت هاى هشتم و نهم : پرهیز از رفتار و راه رفتن مغرورانه
حكمت هاى دهگانه لقمان در قرآن ، حكمت دهم : اعتدال و انضباط در صدا و صوت
حكمت هاى دهگانه لقمان در قرآن ، حكمت يازدهم : بهره بردارى صحيح از قرآن


پى‏نوشت‏ها‏
1) سوره لقمان ، 18.
2) المصباح المنیر، ص 341; بحارالانوار ج‏78، ص 176.
3) اصول كافی، ج 2، ص 124.
4) بحارالانوار، ج 18، ص 382.
5) محدث قمی، كحل البصر، ص 100و101.
6) همان، واعیان الشیعه، چاپ ارشاد، ج 1، ص 333.
7) معراج السعادة، ص 300.
8) محمدمحمدی اشتهاردی، میزان الحكمه، ج‏6، ص‏500 تا 509.
9) بحارالانوار، ج‏1، ص‏136.
10) غررالحكم ترجمه محمدعلی انصاری، ج 1، ص 335.
11) نهج البلاغه، خطبه 192.
12) همان .
13) تنبیه الخواطر (مجموعه ورام)، ص 166.
14) وسائل الشیعه، ج 11، ص 9; سیره ابن هشام، ج 3، ص 71.
15) اقتباس از المحجة‏البیضاء، ج 6، ص 271.
16) بحارالانوار، ج 73، ص 169.
17) نهج البلاغه، حكمت 228.
18) اصول كافی، ج 2، ص 320.
19) نهج البلاغه، حكمت 347.
20) كنزالعمال، حدیث 29364.
21) اصول كافی، ج 2، ص 185.
22) نهج البلاغه، حكمت 406.
23) كنزالعمال، حدیث 5737.


منبع: ماهنامه پاسداراسلام ، شماره  245