حكمت هاى دهگانه لقمان در قرآن
صبر و استقامت

حجة‏الاسلام والمسلمین محمد محمدی اشتهاردی


لقمان در ششمین نصیحت‏خود به پسرش چنین می‏فرماید: «... واصبر علی ما اصابك ان ذلك من عزم الامور; با استقامت و صبور باش، كه این از كارهای مهم و اساسی است.» (1)

در همه كتاب‏های آسمانی، و گفتار همه پیامبران و اولیاء خدا و امامان (ع) با تاكیدهای فراوانی، به صبر و استقامت‏سفارش شده است، به طوری كه آن را اكسیر اعظم و كیمیای كلیدی مشكلات دانسته‏اند، و ضد آن عجز و ضعف و سست عنصری را موجب انحرافات و بدبختی‏های ویرانگر می‏دانند به قول مولانا:

صد هزاران كیمیا حق آفرید
كیمیایی همچو صبر آدم ندید

صبر و استقامت از واژه هایی است كه در قرآن با تعبیرات گوناگون، بیش از دویست‏بار آمده است، و از مفاهیم بسیار مهمی است كه در سرلوحه دستورهای سرنوشت‏ساز قرآن قرار گرفته است، در حدی كه پاداش صابران، صلوات و درودهای پی در پی خداوند معرفی شده، و آنها به عنوان هدایت‏یافتگان نامیده شده‏اند، خداوند پس از آن كه به پیامبر (ص) می‏فرماید: «به صابران مژده بده‏» پاداش آنها را چنین بیان می‏كند: «اولئك علیهم صلوات من ربهم ورحمة واولئك هم المهتدون; آنها كسانی هستند كه الطاف و درودها و رحمت پروردگارشان، شامل حالشان شد، و آنها هدایت‏یافتگان هستند.» (2)

لقمان (ع) در بسیاری از حكمت هایش، مساله صبر و استقامت را مطرح كرده، و از انسان‏ها خواسته كه از این نیروی استوار و پرتوان معنوی كمال استفاده را بكنند، و در پرتو آن به كمالات عالی در همه عرصه‏ها و جنبه‏ها نایل شوند، از جمله در آیه مورد بحث، فرزندش را به استقامت در برابر حوادث تلخ روزگار و مصایب شكننده، دعوت نموده و تذكر می‏دهد كه مساله صبر و استقامت، بسیار بسیار مهم است كه هرگز نباید آن را در زندگی فراموش كرد. و ممكن است جمله «من عزم الامور» اشاره به این باشد كه صبر و استقامت نیاز به عزم و جزم، و اراده قاطع و محكم دارد، و بدون آن، انسان نمی‏تواند به موهبت صبر و ستقامت‏برسد، چنان كه اهل‏لغت، صبر را به مفهوم عزم و اراده و تصمیم قوی برای انجام كار معنی كرده‏اند. (3)

تجزیه و تحلیل
همان گونه كه تجربه و تاریخ نشان داده، و ما هر روز و شب می‏بینیم، مشكلات و دشواری‏ها و آزارها بسیار است، گاهی بر اثر اختلاف خانوادگی، گاهی از ناحیه همسایه‏ها نسبت‏به همدیگر، زمانی در كوچه و خیابان، زمانی در صف نانوایی‏ها و صف‏های دیگر، و وقتی در میان تاكسی‏ها و اتومبیل‏ها و شنیدن زخم زبان‏ها، و وقت دیگر بر اثر بیماری‏ها ودر بیمارستان‏ها، و مساله فقر و افزایش تشكیلات و تشریفات در مسایلی مانند ازدواج، و گاهی بر اثر بحث‏های سیاسی، و جنگ‏های زورمندان دنیا، و به استضعاف كشیدن مستضعفان و... در همه جا عوامل مصائب و رنج‏هابه صورت‏های گوناگون دیده می‏شود و گاهی از نتایج‏بلاهای آسمانی و زمینی، مانند زلزله‏ها، طوفان‏ها، سیل‏ها، و صاعقه‏ها و خلاصه به فرموده حضرت علی (ع) «الدنیا دار بالبلاء محفوفة; دنیا خانه‏ای است كه به رنج وبلا پیچیده شده است‏» (4) در این شرایط برای حفظ آرامش فردی و اجتماعی، و داشتن اعصاب آرام و زدودن هرگونه تنش، باید از خصلت صبر و استقامت استمداد كرد و در پناه آن خود را آرامش بخشید، وگرنه بی‏صبری نیز مزید بر لت‏شده، و باعث تنش‏ها و استرس و دغدغه‏های خاطر مضاعف خواهد شد، و زندگی سالم را به زندگی تیره وتار و آزار دهنده

تبدیل خواهد كرد، و روشن است كه آثار و بازتاب‏های چنین وضع روحی، ناهنجاری‏های مختلف در ابعاد گوناگون خواهد شد، از این جهت می‏توان گفت این نصیحت لقمان، عمیق‏ترین و پر ارزش‏ترین نصیحت‏ها است كه باید در راس نصایح سازنده قرار گیرد، چرا كه اگر صبر و حوصله نباشد، هر روز با دعوا و نزاع و كشمكش روبرو خواهیم شد. البته باید توجه داشت كه این قانون استثنائاتی دارد، ودر مواردی باید به عنوان دفاع از حق قفل صبر و سكوت را شكست.

اقسام صبر
صبر و استقامت دارای انواع و اقسام مختلف است، مانند صبر در برابر گناه، صبر در راه اطاعت، صبر در برابر مصائب سخت، ولی لقمان در این نصیحت، صبر در برابر مصیبت‏ها را مطرح نموده است، كه یكی از شعبه‏های مهم استقامت است و چنین صبری منشا توان مندی و استواری و قوت قلب شده، و همین آثار درخشان، انسان را در موارد دیگر صبر، كمك می‏كند، و سرچشمه بركات عظیم دیگر خواهد شد، و ممكن است منظور لقمان همه اقسام صبر است، چرا كه عواملی كه موجب گناه یا سستی در اطاعت می‏شود، نیز مصیبت است.

به هر حال با توجه به این كه مصایب روزگار، بسیار فراوان و طاقت فرسا است، كه اگر صبر واستقامت در برابر آنها نباشد، انسان به صورت موجودی عاطل و باطل درمی‏آید و در برابر هر كار، زانوی عجز بر زمین می‏زند، و روح و جسمش را در پرتگاه سقوط و هلاكت قرار می‏دهد.

یكی از سختی‏ها، میدان جنگ، و خطر كشته شدن و زخمی شدن است، هرگاه انسانی كه در برابر این سختی، صابر نباشد، فرار را بر قرار ترجیح می‏دهد، و یا جزء سیاهی لشگر است و كاری از او ساخته نیست، ولی اگر صبر و استقامت داشته باشد توان و روحیه او چندان برابر می‏شود، به جای یك نفر می‏تواند ده نفر از دشمن را از پای درآورد، چنان كه خداوند در قرآن می‏فرماید: «ان یكن منكم عشرون صابرون یغلبوا مئتین; و هرگاه بیست نفر از شما با استقامت‏باشند، بر دویست نفر غلبه كند.» و نیز در قرآن آمده طالوت نماینده اشموئیل پیامبر (ص) با گروهی اندك ولی صابر و با استقامت‏به جنگ لشگر جالوت به فرماندهی جالوت رفتند، در حالی كه دعایشان این بود:

«ربنا افرغ علینا صبرا وثبت اقدامنا وانصرنا علی القوم الكافرین; پروردگارا! پیمانه استقامت را بر ما بریز (و ما را سرشار از صبر قرار بده) و گام‏های ما را استوار بدار، و ما را بر كافران پیروز گردان.» (5) آنها با این روحیه در یك جنگ نابرابر، جالوت و لشكرش را در هم شكسته و بر آنها پیروز شدند، چرا كه آنها معتقد به خدا و معاد و نتیجه استقامت‏بودند، و با اعتقاد محكم می‏گفتند: «كم من فئة قلیلة غلبت فئة كثیرة باذن الله والله مع الصابرین; چه بسیار گروه‏های كوچكی (در پرتو استقامت) بر گروه‏های عظیمی پیروز شدند، و خداوند با استقامت ورزان است.» (6)

ایوب الگوی قرآنی برای صبر در برابر حوادث
قرآن برای تدریس و تعلیم خصلت صبر و استقامت در برابر حوادث تلخ ودشوار، گاهی از سرگذشت‏های پیامبران پیشین استفاده نموده، و بخشی از زندگی سازنده آنها را به عنوان نماد عینی و الگوی حقیقی نشان داده، تا ما نیز زندگی خود را با آن‏ها هماهنگ نموده و از آن درس صبر و استقامت‏بیاموزیم، یكی از آنها حضرت ایوب (ع) است. حضرت ایوب (ع) بر اثر كشاورزی و دام داری، در آغاز ثروت كلانی به دست آورد و زندگیش سرشار از نعمت‏های الهی از هر جهت‏شد، او همواره شكر خدا می‏كرد، تا این كه ابلیس به او حسد برد، به خدا عرض كرد: «اگر ایوب این همه شكر نعمت می‏كند، به خاطر نعمت هایی است كه بر او ارزانی داشته‏ای، مرا بر او مسلط كن، تا معلوم شود كه مطلب همین است كه گفتم.» خداوند برای این كه این ماجرا سندی برای رهروان حق گردد، به ابلیس این اجازه را داد، كوتاه سخن آن كه ابلیس پس از این تسلط، تمام دام‏ها، باغ‏ها، زراعت‏ها، فرزندان، و خانه‏های ایوب (ع) را نابود كرد، ایوب (ع) در همه حالات با استقامت محكم در برابر حوادث بسیار سنگین و پررنج، استقامت نمود، و هم چنان به شكر الهی ادامه داد، بلكه در برابر آن حوادث دشوار، بر درجات مقام شكر او می‏افزود. (7) ایوب (ع) در این حال شدید، سر بر سجده می‏نهاد و با خدا چنین راز و نیاز می‏كرد: «ای خدای آفریننده شب و روز، برهنه به دنیا آمدم، و برهنه به سوی تو می‏آیم، پروردگارا تو به من نعمت دادی، و تو از من باز پس گرفتی، بنابراین هرچه تو بخواهی خشنودم.» پس از آن همه گرفتاری‏ها، این بار حضرت ایوب (ع) به درد شدید پا مبتلا شد، ساق پایش زخم گردید، به طوری كه قدرت حركت نداشت، هفت‏یا هفده سال با این وضع گذراند، ولی هم چنان مثل كوهی استوار، به شكرگزاری ادامه داد، او نه در نهان و نه آشكار، و نه در دل و نه در زبان و عمل، هرگز اظهار كوچك‏ترین نارضایتی نكرد، آری این است نتیجه درخشان صبر و استقامت كه پایه شكر و وصول به مقام رضا است، زبان حال او در پیشگاه خداوند این بود:

تو را خواهم نخواهم نعمتت گر امتحان خواهی
در رحمت‏به رویم بند و درهای بلا بگشا

او چند همسر داشت، همه آنها یكی پس از دیگری بر اثر بی‏صبری، او را تنها گذاشته و رفتند، تنها یكی از همسرانش به نام رحمه ماند، ولی كاسه صبر او نیز پس از مدتی لبریز شد، ایوب را تنها گذاشت و رفت، ایوب تنها در بیابان با آن همه بلا و درد، همچنان صبر

و استقامت و شكر نمود، در كنار خود هیچ گونه غذاو آب ندید، گرسنه و تشنه در چنین حالی به سجده افتاد، و با كمال ادب به خدا چنین عرض كرد: «ربه انی مسنی الضر وانت ارحم الراحمین; پروردگارا! بدحالی و مشكلات به من رو آورده، و تو مهربان‏ترین مهربانان هستی.» در این هنگام دعای ایوب (ع) به استجابت رسید، بلاها رفع شد و نعمت‏های فراوان جای گزین بلاها گردید، و بر اثر استقامت و شكر، آب از دست رفته به جوی خود بازگشت، و بر اثر صبر، چهره درخشان ظفر نمایان گردید. (8) قرآن با تعبیر «...و ذكری للعالمین‏» پس از ذكر ماجرای صبر و شكر ایوب (ع) اعلام می‏دارد كه زندگی این شخصیت، الگو و مایه تذكر و عبرت برای جهانیان است، آری خداوند این مدال پرافتخار را در كل جهان به ایوب (ع) عطا فرمود: «انا وجدناه صابرا نعم العبد انه اواب; ما ایوب را صابر و استوار یافتیم، چه بنده خوبی كه بسیار بازگشت كننده به سوی خدا بود.» (9)

فرازهایی از صبر پیامبر (ص) و امامان (ع)
1- هیچ پیامبری مانند پیامبر اسلام (ص) در راه ابلاغ رسالت، آزار و رنج ندید، كه خود در سخنی می‏فرماید: «ما اوذی نبی مثل ما اوذیت; هیچ پیامبری مانند من در راه رسالت، آزار و رنج ندید.» (10) در عین حال در تمام زندگی درخشانش، حتی یك مورد پیدا نمی‏شود، كه اظهار ضعف و عجز كرده باشد، و یا در حركت‏خود سستی نموده باشد، بلكه چون كوهی استوار، با صبر و حوصله بی‏بدیل به راه خود ادامه داد، مثلا در جنگ احد با سخت‏ترین مصیبت مثل مصیبت‏شهادت عمویش حضرت حمزه (ع) مواجه شد، سراسر بدن حضرت علی محبوب‏ترین انسان مورد علاقه‏اش را پر از زخم دید، دندانهایش شكست و قسمت‏هایی از بدنش مجروح گردید، اما همه این حوادث تلخ را با تحمل و شكیبایی، بر خود هموار كرد، تا آنجا كه بعضی از اصحاب به او گفتند: «برای دشمن نفرین كن‏» در پاسخ فرمود: «اللهم اهد قومی فانهم لایعلمون; خدایا قوم مرا به راه راست هدایت فرما، چرا كه آنها نادان هستند.» (11)

پیامبر (ص) پس از آن كه پسرانش به نام‏های قاسم و عبدالله (طاهر) كه مادرشان حضرت خدیجه (س) بود، در مكه از دنیا رفتند، پیامبر (ص) از آن پس دیگر دارای پسر نشد، تا این كه در سال هشتم هجرت از یكی از همسرانش به نام ماریه قبطیه دارای پسری شد كه نام او را ابراهیم گذاشت، ولی او پس از یك سال و ده ماه و هشت روز از دنیا رفت، پیامبر (ص) اورا در بقیع به خاك سپرد (12) برای پیامبر (ص) این مصیبت‏بسیار بزرگ بود، آن چنان كه اگر بر كوه وارد می‏شد، كوه را متلاشی می‏كرد، قطرات اشك از چشمانش سرازیر شد ولی فرمود: «چشم می‏گرید و قلب غمگین می‏شود، ولی چیزی (به خلاف شكر و صبر) كه موجب خشم خدا شود نمی‏گویم.» به علی (ع) فرمود: به داخل قبر برود و بدن ابراهیم را دفن كند، علی (ع) دستور پیامبر (ص) را اجرا نمود، جمعی از اصحاب گفتند: این كه پیامبر (ص) خودش وارد قبر نشد بیانگر آن است كه داخل شدن پدر به درون قبر فرزندش روا نیست، پیامبر (ص) به آنها فرمود: «چنین كاری حرام نیست، ولی من از این ایمن نیستم كه شخصی فرزندش بمیرد و پیكر او را داخل قبر نهد، و در داخل قبر كفن را رد كند و چشمش به چهره فرزندش بیفتد، و در این هنگام بر اثر القائات شیطان بی‏صبری و بی‏تابی نماید، و در نتیجه پاداشش در پیشگاه خداوند نابود گردد.» (13)

2- پس از رحلت رسول خدا (ص) ماجراهای بسیار تلخی نسبت‏به خاندان آن حضرت رخ داد، كه حضرت علی (ع) در بحرانی‏ترین شرایط قرار گرفت، از یك سو فراق پیامبر (ص) از سوی دیگر شهادت زهرا (س) از سوی سوم غصب مقام رهبری و هتاكی‏های شكننده، در عین حال آن حضرت با صبر انقلابی، همه ناملایمات را بر خود هموار كرد، و فرمود: «فرایت ان الصبر علی هاتا احجی، فصبرت و فی العین قذی و فی الحلق شجی; دیدم صبر و تحمل به عقل و خرد نزدیك‏تر است، از این رو با این كه (بر اثر حوادث سخت) همچون كسی بودم كه خاشاك چشمش را پر كرده، و استخوان راه گلویش را گرفته صبر و استقامت نمودم.» (14)

شاید بعد از پیامبر اسلام (ص) هیچ كس مانند حضرت علی (ع) با مصایب و رنج‏ها مواجه نشد، ولی هرگز اظهار عجز و ضعف نكرد، و به فرموده امام صادق (ع) آن حضرت در موارد طاقت فرسا برمی‏خاست و نماز می‏خواند (و درپناه نماز به خود آرامش می‏بخشید) و این آیه را تلاوت می‏فرمود: «واستعینوا بالصبر والصلاة; از صبر و نماز یاری جویید.» (15)

3- امام حسین (ع) در سخت‏ترین شرایط روز عاشورا، خطاب به یاران فرمود: «صبرا یا بنی عمومتی، صبرا یا اهل بیتی، لا رایتم هوانا بعد هذا الیوم ابدا; ای پسرعموهایم و اهل خانه‏ام، صبر كنید، كه بعد از امروز هرگز ناراحتی نخواهید دید.» (16)

و خودش آن چنان صبور و استوار بود كه حمید بن مسلم خبرنگار كربلا می‏گوید: «فوالله ما رایت مكثورا قط قد قتل ولده و اهل بیته واصحابه، اربط جاشا، و لا امضی جنانا منه; سوگند به خدا هرگز مرد مغلوب و گرفتاری را ندیدم كه فرزند و خاندان و یارانش كشته شده باشند، و در عین حال دلاورتر و استوارتر از آن حضرت باشد.»

و در فرازی از مناجات خود در لحظات شهادت به خدا عرض می‏كرد: «صبرا علی قضائك یا رب; پروردگارا! بر قضای تو صبر و استقامت می‏كنم.» (17)

4- مفضل بن عمر یكی از شاگردان برجسته امام صادق (ع) پسری به نام اسماعیل داشت، كه از دنیا رفت، امام صادق (ع) فرزندش موسی بن جعفر (ع) را نزد او برای تسلیت فرستاد، و فرمود: «سلام مرا به مفضل‏برسان و بگو: مصیبت مرگ فرزندم اسماعیل را به من خبر دادند، صبر كردم، تو هم مانند ما صبر كن، ما هر كاری را كه خدا اراده كند، همان را می‏پسندیم، و تسلیم فرمان او هستیم.»

هنگامی كه امام صادق (ع) در بستر رحلت قرار گرفت، یكی از اصحاب به بالینش آمد، وقتی كه بدن رنجور و اندام لاغر امام را دید بی‏اختیار گریه كرد، امام به او فرمود: چرا گریه می‏كنی؟ او عرض كرد: آیا من شما را با این وضع بنگرم و گریه نكنم؟ امام فرمود: «گریه نكن، همه نیكی‏ها به مؤمن عرضه می‏شود، اگر كسی كه مؤمن باشد همه اعضایش قطعه قطعه شود، برای او خیر است، و اگر مالك شرق و غرب شود نیز برای او خیر است.» (18)

5- حضرت زینب (س) قهرمان صبر و استقامت اگر در ماجرای كربلا گریه می‏كرد، گریه عاطفی و فریاد دادخواهی و نهی از منكر، و رسوا نمودن دشمن بود، او آن چنان صابر و شاكر و توانمند بود كه در مجلس شاهانه ابن زیاد، با كمال قاطعیت گفت: «ما رایت الا جمیلا; جز زیبایی چیز دیگری ندیدم... ای پسر مرجانه به روز قیامت توجه كن و ببین در آنجا چه كسی مغلوب است و چه كسی پیروز.» (19)

سخنان زینب (س) در آن مجلس، آن چنان شورانگیز و پرهیجان بود، كه ابن زیاد برای حفظ آرامش ظاهری، مجبور شد كه دستور دهد آن حضرت و همراهانش را در كنار مسجد كوفه، در یك محوطه بسته‏ای زندانی كردند. (20)

6- امام حسن عسكری (ع) در نامه‏ای كه برای علی بن بابویه قمی (متوفای 329) نوشت، چندین بار او و شیعیان را به صبر و استقامت دعوت می‏كند، در یك فراز می‏فرماید: «بر تو باد به صبر و انتظار فرج‏» و در فراز دیگر می‏فرماید: «ای شیخ و مورد اعتماد من، صبر كن و همه شیعیانم را به صبر و استقامت فراخوان.»

محدث قمی پس از نقل این نامه، می‏نویسد: در این نامه، بسیار سخن از صبر و استقامت‏به میان آمده، زیرا استقامت پیامدهای درخشانی دارد، از جمله به فرموده امام باقر (ع) : «بهشت‏به رنج‏ها و استقامت، پیچیده شده است.» (یعنی با تحمل رنج‏ها و استقامت در برابر بلاها، می‏توان به مقامات بهشت رسید)

سپس دو شعر از امیرمؤمنان علی (ع) را ذكر می‏نماید كه فرمود:

انی وجدت و فی الایام تجربة
للصبر عاقبة محمودة الاثر
و قل من جد فی امر یطالبه
فاستصحب الصبر الا فاز بالظفر

آنگاه می‏فرماید معنی این دو شعر در فارسی چنین است:

صبر و ظفر هر دو دوستان قدیمند
بر اثر صبر، نوبت ظفر آید
بگذرد این روزگار تلخ‏تر از زهر
بار دگر روزگار چون شكر آید

برای تكمیل سخن، حكایت‏بوذر جمهر را یادآوری می‏كند كه روزی شاه ایران (انوشیروان) بر بوذرجمهر (حكیم خبیر آن عصر) غضب كرد و او را در خانه تاریك، زندانی نمود، و فرمان داد تا او را در آن جا به غل آهنین ببندند، بوذرجمهر چند روز در این حال سخت‏باقی ماند، انوشیروان اشخاصی را نزد او فرستاد كه از احوال او جویا شوند، ولی آنها وقتی نزد او می‏آمدند، او را با چهره گشاده و شاد می‏دیدند، از او پرسیدند علت چیست كه شاد هستی؟

بوذرجمهر در پاسخ گفت: من معجونی تركیب یافته از شش چیز درست كرده‏ام، كه در پناه آن، شاد هستم، پرسیدند آن معجون چیست؟ گفت: آن معجون از این شش چیز تركیب یافته: 1- اطمینان به خدا 2- مقدرات الهی انجام می‏شود 3- صبر و استقامت 4- اگر صبر نكنم، از بی‏تابی كاری ساخته نیست 5- فكر كردم كه سخت‏تر از این حالی كه اكنون در آن هستم نیز وجود دارد 6- از این ستون تا ستون دیگر فرج است! این خبر به انوشیروان رسید، انوشیروان او را آزاد نموده و احترام بسیار به او كرد. (21)

پاسخ به یك شبهه یا سؤال
می‏پرسند: دستور به صبر و تحمل، یك دستور مخدر است، زیرا مثلا اگر ظالمی به انسان ظلم كند و ما صبر كنیم، موجب گستاخی بیشتر ظالم خواهد شد، كمونیست‏ها نیز یكی از اشكالاتشان به اسلام و دین همین بود می‏گفتند: دین انسان را به صبر و تحمل در برابر ظالمان و استثمارگران دعوت كرده، پس دین مانند افیون، مخدر است.

پاسخ این كه: در اینجا مثل موارد متعدد دیگر، تحریف حقایق شده است، واژه صبر كه به معنی عزم و اراده قاطع و استقامت در برابر تلخی‏ها و در برابر ظلم و ستم است، درست‏به عكس به معنی عجز و تسلیم تحریف شده است، اگر ما به لغت و آیات قرآن و گفتار معصومین (ع) رجوع كنیم، می‏بینیم كه صبر و استقامت، موجب ظلم‏ستیزی و طاغوت زدایی است، نه موجب امضای ظلم و تثبیت طاغوت است.

بنابراین چنین شبهه‏ای یك نوع غلط اندازی و اشتباه افكنی است. چرا كه اسلام با كمال صراحت دستور می‏دهد: «فقاتلوا التی تبغی حتی تفی‏ء الی امر الله; با طبقه ستمگر نبرد كنید تا تسلیم فرمان خدا شود.» (22)

و علی (ع) می‏فرماید: «لن تقدس امة لا یؤخذ للضعیف فیها من القوی غیر متعتع; هرگز امتی كه حق ضعیفان را از زورمندان با قاطعیت نگیرد، پاك و پاكیزه نمی‏شود.» (23) و قبلا ذكر شد كه قرآن نیروی انسان با استقامت را ده برابر نیروی انسانی كه استقامت ندارد می‏داند، با توجه به این امور، به بی‏اساس بودن چنین شبهه‏ای آشكار می‏گردد.

حكمت هاى دهگانه لقمان در قرآن
حكمت هاى دهگانه لقمان در قرآن ، حكمت اول : توحید و خداشناسی
حكمت هاى دهگانه لقمان در قرآن ، حكمت دوم : حساب‏رسی و حساب‏گری
حكمت هاى دهگانه لقمان در قرآن ، حكمت سوم : برپا داشتن نماز
حكمت هاى دهگانه لقمان در قرآن ، حكمت هاى چهارم و پنجم : امر به معروف و نهی از منكر
حكمت هاى دهگانه لقمان در قرآن ، حكمت ششم : صبر و استقامت
حكمت هاى دهگانه لقمان در قرآن ، حكمت هفتم : تواضع و فروتنی
حكمت هاى دهگانه لقمان در قرآن ، حكمت هاى هشتم و نهم : پرهیز از رفتار و راه رفتن مغرورانه
حكمت هاى دهگانه لقمان در قرآن ، حكمت دهم : اعتدال و انضباط در صدا و صوت
حكمت هاى دهگانه لقمان در قرآن ، حكمت يازدهم : بهره بردارى صحيح از قرآن


پى‏نوشت‏ها‏
1 . لقمان (31) آیه‏13 .
2 . علامه مجلسی، بحارالانوار، ج‏77، ص‏107 .
3 . حج (23) آیه 31، و در آیه 41 سوره عنكبوت نیز نظیر این تشبیه آمده است .
4 . كامل ابن اثیر، ج‏2، ص‏542 .
5 . تفسیر مجمع البیان، ج‏10، ص‏552 .
6 . همان، ص‏551 .
7 . توبه (9) آیه‏28 .
8 . نساء (4) آیه 48 .
9 . بحار، ج‏3، ص‏14 .
10 . بحار، ج‏3، ص‏206 و 207 .
11 . همان، ج‏72، ص‏92 .
12 . اصول كافی، ج‏2، ص‏398 .


منبع: ماهنامه پاسداراسلام ، شماره  243, 244