لقمان در نخستین پند خود به فرزندش چنین میفرماید: «یا بنی لا تشرك بالله ان
الشرك لظلم عظیم; ای پسرم! چیزی را همتای خدا قرار مده كه شرك، ظلم بزرگی است»
(1) لقمان نخستین سخن خود را از نخستین سخن همه پیامبران (ع) قرار داده كه در
سرلوحه تبلیغات و برنامههای پیامبران (ع) و مكاتب آسمانی میدرخشید و میدرخشد
و آن یكتایی پرستی و پرهیز از هرگونه شرك است، لقمان پس از این نصیحتبزرگ كه
ریشه و اساس همه نصایح است، به ذكر علت آن پرداخته و آن این كه شرك و انحراف از
صراط توحید و یكتاپرستی، ظلم بزرگ است . در این نصیحت دو مطلب مورد توجه قرار
گرفته: نخست این كه از شرك باید پرهیز كرد . یعنی خدا را یافت، و او را به
عنوان یكتا و بیهمتا شناخت، مطلب دوم این كه شرك ظلم بزرگ است .
در مورد مطلب اول یعنی اعتقاد به این كه جهان سازنده و آفریدگار دارد، انسان
نباید بیتفاوت باشد، فطرت و نهاد انسان و قانون علیت و براهین دیگر بیانگر آن
است كه جهان را ذات پاك خدا آفریده چرا كه ممكن نیستبا دیدن آن همه نقش عجب بر
در و دیوار وجود، فكر او را نكرد و به او اعتقاد نیافت .
بعد از خدایابی، باید خدا را شناخت و در شناختخدا نخستین چیزی كه مطرح میشود
یكتایی و بیهمتایی خدا است، او ذات پاك و بسیط و یكتا است و غبار شرك، هرگز بر
دامن كبریایی او نخواهد نشست . بر همین اساس صفات او عین ذات او است، زیرا
خداوند وجودی است كه از هر جهتبینهایت است، به همین دلیل هیچ صفت كمالی در
بیرون ذات او وجود ندارد، چرا كه او كمال مطلق است، بنابراین نمیتوان صفت
كمالی را خارج از وجود او تصور كرد .
شاخههای توحید و شرك
برای این كه در صراط توحید قدم برداریم، و از هرگونه شرك پاك باشیم،
باید بدانیم كه توحید شاخههای متعددی دارد، چنان كه به همین مناسبتشرك دارای
شاخههای مختلفی است . در میان دانشمندان عقاید معروف است كه توحید دارای چهار
شاخه اصلی است كه عبارتند از: 1 - توحید ذات 2 - توحید صفات 3 - توحید عبادت
(یعنی پرستش تنها شایسته ذات پاك خدا است) 4 - توحید افعال . هر یك از این
شاخهها نیز به شاخههای دیگر تقسیم میشوند . به همین نسبت، شرك نیز دارای
شاخههای گوناگون است، مانند: شرك در ذات به این معنی كه معتقد باشیم خدا در
ذاتش بیش از یكی است، مثل عقیده دوگانه پرستان كه اعتقاد به اهریمن خدای شرور و
بدیها، و یزدان خدای خیر و نیكیها است، و مثل عقیده تثلیث مسیحیان كه معتقدند
كه خدا همان «اب، ابن و روح القدس» است و این سه در عین آن كه سه است، یكی شده
و درهم آمیخته شدهاند . و مانند شرك در صفات كه بگوییم، صفات خدا جدای از ذات
خدا است . و مانند شرك در عبادت، یعنی در پرستش برای خدا شریك قایل شویم، كه
غالبا مبارزه پیامبران با مشركان، در مورد همین شرك بود، كه آنها در پرستش،
چیزهای دیگر را نیز میپرستیدند، و آن را شریك خدا قرار میدادند . و مانند شرك
افعالی كه در مقابل توحید افعالی قرار گرفته، به این معنی كه اعتقاد داشته
باشیم موجود دیگری در آفرینش پدیدهها، یا در ربوبیت و اداره و تدبیر نظام جهان
با خدا شركت دارد . و هم چنین در مالكیت و حاكمیت جهان . بنابراین باید از
هرگونه قیاس و شرك پرهیز نمود، تا بتوان در پرتو توحید ناب حركت كرد .
شرك به قدری مورد نفرت است كه به طور جدی باید از آن - حتی به اندازه یك لحظه -
پرهیز كرد، چنان كه پیامبر (ص) به یكی از یارانش به نام عبدالله بن مسعود
فرمود: «ایاك ان تشرك بالله طرفة عین، و ان نشزت بالمنشار او قطعت او صلبت او
حرقتبالنار; از همتا قراردادن برای خدا حتی به اندازه یك چشم به هم زدن اجتناب
كن، هرچند با اره تو را بریده بریده كنند، یا تو را قطعه قطعه نمایند، یا به
دار آویزند و یا در آتش بسوزانند .» (2)
خداوند در قرآن، در مورد بیچارگی و كیفر و بدبختی مشرك و باطن هولناك شرك،
مثالی زده و میفرماید:
«ومن یشرك بالله فكانما خر من السماء فتخطفه الطیر او تهوی به الریح فی مكان
سحیق; هر كس برای خدا همتایی قرار دهد، گویی از آسمان سقوط نموده، و پرندگان
(در وسط هوا) او را میربایند، و یا تندباد، او را به جای دور دستی پرتاب
میكند .» (3)
در تاریخ درخشان صدر اسلام آمده، در سال هشتم طایفه ثقیف میزیستند، مشرك
بودند، به مدینه به محضر پیامبر اسلام (ص) آمده و گفتند: 1 - ما حاضر شدهایم
اسلام را بپذیریم، مشروط بر این كه دو پیشنهاد ما را بپذیرید: به ما اجازه دهید
تا سه سال پرستش بت «لات» را ادامه دهیم 2 - دستور دهید كه نماز را از ما
بردارید .
پیامبر (ص) هر دو پیشنهاد را به طور قاطع رد كرد، چرا كه اولی اثبات شرك، و
دومی ترك نشانه توحید خالص بود، و در مورد نماز فرمود: «لا خیر فی دین لا صلاة
فیه; دینی كه دارای نماز نباشد خیر ندارد .» (4)
شرك و بت پرستی بزرگترین آفتبرای انسانیت، و آتش شعلهور برای سوزاندن كرامت و
كمالات انسانی است، موضعگیری پیامبر اسلام (ص) در برابر شرك، به قدری قاطع و
شكننده بود، كه در سختترین شرایط، سران شرك پیشنهاد سازش كردند، كه پیامبر (ص)
با آنها مماشات كند، آنها گفتند: یك سال ما آیین تو را میپذیریم، یك سال تو
آیین ما را بپذیر، در این صورت بهترین امتیاز را به تو خواهیم داد، پیامبر (ص)
در پاسخ آنها فرمود: «معاذ الله ان اشرك به غیره; پناه میبرم به خدا كه من
چیزی را همتا و شریك خدا قرار دهم .»
آنها گفتند: تو بیا فقط بعضی از خدایان ما را لمس كن و دستی بر آنها بكش و از
آنها تبرك بجوی، آنگاه ما تو را تصدیق كرده و خدایت را میپرستیم، پیامبر (ص)
این جواب را به آنها داد و گفت من منتظر فرمان پروردگارم هستم، در این هنگام
سوره كافرون (صد و نهمین سوره قرآن) نازل شد، كه پیامبر (ص) طبق آن، به طور
تاكید و قاطع فرمود: من هرگز معبود شما را نمیپرستم . (5)
در حدیثی از پیامبر (ص) نقل شده: «كسی كه سوره قل یا ایها الكافرون را بخواند
گویی یك چهارم قرآن را خوانده، و موجب دور شدن شیاطین طغیانگر از او میشوند»
(6)
گویی این تعبیر اشاره به آن است كه یك چهارم قرآن بیانگر مبارزه با شرك و بت
پرستی است . و عصاره آن در این سوره آمده است، و پرهیز از شرك و موضعگیری قاطع
در برابر آن، شیطانهای سركش را منكوب و مغلوب كرده و از تسلط بر انسان دور
میسازد .
جالب این كه در قرآن در ظاهر بیش از دویستبار، سخن از زشتی شرك و نفی
گرایشهای غیر توحیدی به میان آمده - جز آنچه در معنی، از شرك نهی شده است - و
اعلام شده كه عذاب شدید در كمین مشركان استبه عنوان نمونه میفرماید: «انما
المشركون نجس فلا یقربوا المسجد الحرام; مشركان پلید و ناپاكند، باید نزدیك
مسجدالحرام (كعبه) نشوند» (7)
و در مورد دیگر میفرماید: «من یشرك بالله فقد افتری اثما عظیما; آن كس كه برای
خدا شریك قرار دهد، گناه بزرگی مرتكب شده است .» (8)
توحید ناب در سخن پیامبر (ص) و علی (ع)
برای تكمیل این بحث نظر شما را به دو سخن از پیامبر (ص) و علی (ع) جلب
میكنیم:
1 - مردی به محضر رسول خدا (ص) آمد و پرسید: بالاترین مرحله علم چیست؟ پیامبر
(ص) در پاسخ فرمود: «شناختخدا آن گونه كه شایسته او است» آنگاه در توضیح
افزود: «این كه بدانی خدا نه مثلی دارد، نه شبیهی، و او را به عنوان معبود
واحد، خالق، قادر، اول، آخر، ظاهر و باطن بشناسی، كه نه همتایی دارد و نه
مانندی، این استحقیقت معرفتخدا .» (9)
2 - هنگام جنگ جمل كه آتش جنگ به شدت شعله ور بود، مردی جلو آمد و گفت: «ای
امیرمؤمنان! آیا تو میگویی خداوند واحد است؟» در این هنگام سپاهیان به او حمله
و انتقاد كردند كه اكنون چه وقت این سؤال است، حضرت علی (ع) به سپاهیان فرمود:
او را به حالش بگذارید، آنچه كه این عرب از ما میخواهد، ما از گروه دشمن
میخواهیم (و به خاطر آن میجنگیم) . سپس فرمود: ای اعرابی! این كه میگوییم
خدا واحد است چهار معنی دارد كه دو معنی آن ناروا، و دو معنی آن صحیح و ثابت
است، اما آن دو معنی ناروا: 1 - این كه كسی بگوید خدا واحد است و مقصودش واحد
عددی باشد، یعنی یكی كه دو ندارد، در صورتی كه خدا یكتایی است كه نداشتن دومی
برای او تصور ندارد، بنابراین داخل در اعداد نمیشود 2 - كسی بگوید خدا واحد
است و منظورش از واحد، نوعی از جنس باشد، این نیز درست نیست، زیرا مفهومش شبیه
تراشی برای خدا است، اما آن دو معنی صحیح، یكی این است كه او یكتا است و هیچ
گونه شبیه ندارد، دوم این كه بگویی او «احدی المعنی» است، یعنی ذات او نه در
وجود خارجی و نه عقل و وهم قابل تقسیم و تجزیه نیست . (10)
ظلم بزرگ بودن شرك
دلایل بر بطلان شرك بسیار است، لقمان در بخش دیگر نصیحتخود، به یك دلیل از
دلایل بطلان شرك كه قدر جامع دلایل دیگر است اشاره كرده و میفرماید: «شرك، ظلم
بزرگی است .»
شرك هم ظلم است و هم ظلم بزرگ، زیرا از یك جهت ظلم به خدای بزرگ است، از این رو
كه موجود بیارزشی همچون بت و انواع موجودات زبون دیگر، همتای خدا قرار گرفته
است، به عنوان مثال اگر بگوییم مورچه سیاه حقیر، همتای سلیمان (ع) است، آیا
چنین مقایسهای ظلم به سلیمان (ع) نیست؟ و از جهت دیگر ظلم به خلق خدا است چرا
كه عظمت فكری او را لگدكوب كرده و او را بنده و دلبسته امور ناچیز و ناتوان
خواهد كرد، و موجب سقوط و انحطاط فكری او میشود، زیرا موجودی پستتر از خود را
همتای خدای خود گردانده است و از سوی سوم شرك باعث آن میشود كه انسان از اوج
عزت عبودیتخداوند بزرگ به قعر دره ذلت پرستش غیر خدا ساقط میگردد، چه ظلمی
بالاتر از این . سخن لقمان بیانگر آن است كه همواره در همه چیز خط عدالت و
انصاف پیموده شود، عدالتبه معنی آن است كه هر چیزی در جای صحیح خود قرار گیرد،
و ظلم ضد آن است .
در اینجا باید به این نكته نیز توجه داشت كه شرك، معنی و دامنه گسترده و شاخ و
برگهای گوناگون دارد، پند لقمان به پیروی از پیامبران (ع) پرهیز شدید از هر
گونه شرك است، كه این پرهیز سنگ زیرین و خشت نخستین ترقی و تعالی معنوی است .
بنابراین شامل شرك آشكار (بت پرستی و . .). و شرك خفی (ریا و خودنمایی) نیز
خواهد شد . امام صادق (ع) فرمود: «شرك پنهانتر از حركت مورچه در شب ظلمانی بر
روی لباس موئین سیاه رنگ است، و یكی از اقسام آن این است كه انسان انگشتر خود
را برای طلب حاجت از خدا، در انگشتش گردش دهد .» (11)
یكی از شاخههای توحید، تسلیم محض در برابر خدا است، و ضد آن حالت تردید در
دستورهای الهی است كه یك نوع شرك است، بر همین اساس امام صادق (ع) فرمود: اگر
مؤمنی در مورد چیزی كه خدا و رسولش تشریع كرده بگوید چرا بر خلاف آن را تشریع
نكرده؟ یا چنین حالتی در روح و روانش حاكم شود، بیآنكه به زبان آورد، دستخوش
شرك شده است .» سپس امام (ع) آیه 64 نساء را به عنوان شاهد تلاوت فرمود . (12)
حكمت هاى دهگانه لقمان در قرآن
حكمت هاى دهگانه لقمان در قرآن ، حكمت اول : توحید و خداشناسی
حكمت هاى دهگانه لقمان در قرآن ، حكمت دوم : حسابرسی و
حسابگری
حكمت هاى دهگانه لقمان در قرآن ، حكمت سوم : برپا داشتن نماز
حكمت هاى دهگانه لقمان در قرآن ، حكمت هاى چهارم و پنجم : امر به معروف و نهی از منكر
حكمت هاى دهگانه لقمان در قرآن ، حكمت ششم : صبر و استقامت
حكمت هاى دهگانه لقمان در قرآن ، حكمت هفتم : تواضع و فروتنی
حكمت هاى دهگانه لقمان در قرآن ، حكمت هاى هشتم و نهم : پرهیز از رفتار و راه رفتن مغرورانه
حكمت هاى دهگانه لقمان در قرآن ، حكمت دهم : اعتدال و انضباط در صدا و صوت
حكمت هاى دهگانه لقمان در قرآن ، حكمت يازدهم : بهره بردارى صحيح از قرآن
پىنوشتها
1 . لقمان (31) آیه13 .
2 . علامه مجلسی، بحارالانوار، ج77، ص107 .
3 . حج (23) آیه 31، و در آیه 41 سوره عنكبوت نیز نظیر این تشبیه آمده است .
4 . كامل ابن اثیر، ج2، ص542 .
5 . تفسیر مجمع البیان، ج10، ص552 .
6 . همان، ص551 .
7 . توبه (9) آیه28 .
8 . نساء (4) آیه 48 .
9 . بحار، ج3، ص14 .
10 . بحار، ج3، ص206 و 207 .
11 . همان، ج72، ص92 .
12 . اصول كافی، ج2، ص398 .