حكمت هاى دهگانه
لقمان در قرآن
امر به معروف و نهی از منكر
محمد محمدى اشتهاردى
چهارمین و پنجمین حكمت لقمان مساله امر به معروف ونهی
از منكر است، چنان كه از زبان او خطاب به پسرش میخوانیم:
«... وامر بالمعروف وانه عن المنكر; پسرم! امر به معروف ونهی از منكر كن» (1)
این دستور، از دستورهای بسیار مهم است كه برای توضیح آن، نظر شما را به مطالب
زیر جلب میكنیم:
معنی معروف و منكر و اقسام و مراحل آن
واژه معروف در اصل هر كار نیكی است، كه علاوه بر نیكی، انجام دهندهاش آن را به
این وصف بشناسد، یا توسط دیگری به این عنوان شناسانده شود. بعضی گفتهاند:
«معروف یعنی شناخته شده، چرا كه فطرت پاك انسانی با آن آشنا است، و ضد آن منكر
است كه به معنی ناشناخته میباشد. بهترین راه برای شناخت معروف و نیكی، مراجعه
به شرع مقدس است، كه همان عقل خارجی است. چنان كه عقل در نهاد انسان، شرع داخلی
است، بنابراین، هر چیزی را كه شارع مقدس اسلام به آن امر كرد، و مسلمانان را به
انجام آن ترغیب نمود، همان معروف است. روی این حساب ما در شناخت معروف، باید به
دستورهای واجب یا مستحب دین اسلام مراجعه كنیم. ونیكی آن را از نظر دین احراز
نماییم.
و در قرآن و روایات صدها و هزارها مصداق معروف ذكر شده است، مانند: ایمان،
تلاوت قرآن، تفكر و اندیشیدن، توكل و اعتماد بر خدا، صبر و شكیبایی، پرهیزكاری،
پیروی از خدا و رسول، پیشی گرفتن برای تحصیل علم و كارهای نیك، انفاق، فرو بردن
خشم، عفو و بخشش، احسان و نیكی، اطمینان به صحت وعدهها، توبه، سیر در زمین و
توجه و عبرتگیری، جهاد و پیكار، شهادت در راه خدا، عدالت، شكر خدا، دعا كردن،
استقامت وایستادگی، بردباری، خوش اخلاقی، مشورت، آموزش قرآن ودانش، صراحت و
قاطعیت در بیان حق، تحمل آسیبها و گرفتاریها، ذكر خدا، نماز، روزه، حج، هجرت،
استقامت در راه حق، مرابطه و مرزداری، صدقه و راستی، امانت داری، تقیه در موارد
خود، دوستی با دوستان خدا، و دشمنی با دشمنان خدا، وفای به عهد، عفت، شجاعت،
سخاوت، دوستی و اتحاد با شایستگان، قیام و انقلاب برای تحقق آرمانهای مقدس،
عمل صالح، یاری دین، آمادگی برای دفاع از حق، استفاده بهینه از وقت، دعا و
مناجات، رازداری، حساب گری، خشنودی به رضای خدا، آشكار ساختن حق، گمان نیك،
دفاع از مظلوم، صله رحم، نیكی به پدر و مادر، نیكی به همسایه، ادب در برابر
استاد، حقشناسی، تدبر در قرآن، اخلاص، یاد مرگ و معاد، تلاوت قرآن، قرض الحسنه
دادن، یاری كردن مؤمن، وساطتبرای تحقق ازدواج بین زن و مرد و...
اما واژه منكر، در اصل به معنی كار بدی است كه همان كار، حرام یا زشت و مكروه
میباشد، كه از نظر فطرت، ناشناخته، و غریب و ناهماهنگ است.
بنابراین نهی ازمنكر بر دو گونه است: نهی از منكر واجب، نسبتبه كارهای حرام، و
نهی از منكر مستحب نسبتبه كارهای مكروه. امر به معروف نیز بر دو گونه است: امر
به معروف واجب نسبتبه واجبات، و امر به معروف مستحب نسبتبه مستحبات.
حضرت امام خمینی قدس سره الشریف در این راستا میفرماید:
«آنچه عقلا یا شرعا واجب است، امر به آن واجب است و آنچه از نظر عقل زشت است و
از نظر شرع حرام است، نهی از آن، واجب است، و آنچه مستحب است، امر به آن مستحب
بوده، و آنچه مكروه است، نهی از آن، مستحب میباشد.» (2)
مصداقهای منكر بسیار است، مانند:
كفر، قتل نفس، گناه، جهل و نادانی، دوستی با نااهلان، ضعف اراده، اصرار بر
گناه، سستی و بیحالی، اندوه بیجا، ظلم و ستم، اطاعت از كافران، كشمكش و نزاع
با مؤمنان، توجه به تبلیغات باطل، راضی شدن به ظلم، كتمان حق، فروختن دین و حق
به دنیا، حب تعریف بدون عمل، گمان بد، دروغ، خیانت، غیبت، عهدشكنی، انكار غیب،
نمامی، زخم زبان، تهمت، ترس از كفار و منافقان، سازش با بیگانگان سلطه گر،
انفاق در راه باطل، تقویت و امضای ناحق، فتنه جویی، بدعت گذاری، حسد، تكبر،
حرص، تبهكاری، بازداشت مردم از راه حق، قطع رحم، بیاحترامی به پدر و مادر،
ترسو بودن، عدم تدبر در قرآن، مخالفتبا پیامبر (ص)، ریاكاری، پشتبه دین كردن
و...
براساس دلایل شرعی، از قرآن و سنت و اجماع و عقل در موارد عادی، وجوب امر به
معروف و نهی از منكر، بستگی به چهار شرط دارد كه عبارتند از: دانستن معروف و
منكر، به این كه از نظر شرع، نیك و مورد پسند، یا بد و ناپسند است، 2- احتمال
تاثیر 3- اصرار طرف مقابل در ترك معروف و انجام گناه 4- امر به معروف و نهی از
منكر موجب ضرر جانی یا ناموسی به امر به معروف ونهی از منكر كننده یا مؤمن دیگر
نشود. ولی در مواردی كه اساس اسلام در خطر است، در آنجا وجوب امر به معروف و
نهی از منكر نیاز به این شرایط ندارد، و باید به آن اقدام كرد، گرچه باعث كشتن
و یا زیانهای خطرناك دیگر میشود، مانند امر به معروف ونهی از منكر حضرت امام
حسین (ع) كه منجر به ماجرای كربلا و شهادت او و یارانش، واسارت عزیزانش گردید.
مساله مهم دیگر كه در كتب فقهی به طور مبسوط بیان شده، مراحل امر به معروف و
نهی از منكر است، كه باید آن را دانست، و براساس آن عمل كرد، مانند: امر به
معروف و نهی از منكر با قلب، سپس با زبان، سپس با عمل، و هر كدام از این مراحل
دارای درجاتی، و تا هدف به وسیله درجه پایینتر محقق میشود، نوبتبه درجه بعدی
نمیرسد. بر همین اساس امر به معروف و نهی از منكر، دارای شكلهای گوناگون از
نرمش، خشونت، استدلال، مجادله نیك، و برخوردهای مختلف دیگر میباشد، باید
روشهای بهتر و اثر بخشتر را شناخت، و با همان روشها امر به معروف و نهی از
منكر كرد، تا نتیجهبخش گردد.
نگاهی به آیات قرآن و روایات
نظر به این كه امر به معروف و نهی از منكر، اهمیتبه سزایی در به سازی و پاك
سازی جامعه و فرد دارد، قرآن كه یك كتاب كامل انسان سازی است، به آن اهمیت
فراوان داده، و پیروانش را به توجه نظری و عملی به این دو فریضه بزرگ و
سرنوشتساز فراخوانده است. در قرآن گاهی به آن تشویق و ترغیب شده، وگاهی به
سرنوشتشوم ترك آن پرداخته شده، و در موردی، آن را برای واجدین شرایط الزامی
نموده و از ویژگی لازم مؤمنان برشمرده است و... در قرآن بیش از ده مورد سخن از
امر به معروف و نهی از منكر به میان آمده (3) و باید توجه داشت كه دو فریضه امر
به معروف و نهی از منكر، همچون نماز بر زن و مرد واجب است، و در این جهت فرقی
بین زن و مرد نیست. (4)
در روایات اسلامی نیز به مساله امر به معروف و نهی از منكر، اهمیت فراوان داده
شده، و آن را از مهمترین دستورهای الهی برشمرده است. این روایات را میتوان به
پنج گروه تقسیم كرد:
1- روایاتی كه بیانگر وجوب و لزوم امر به معروف و نهی از منكر است و بر آن
تاكید شدید نموده 2- روایاتی كه حاكی از هشدار شدید بر ترك كننده آن است 3-
روایاتی كه به اهمیت فوق العاده آن اشاره میكند 4- روایاتی كه مراحل آن را
بیان مینماید 5- روایاتی كه آثار درخشان آن را تبیین میكند، كه در اینجا برای
هر كدام، از این پنج گروه، در میان دهها حدیثبه ذكر یك روایت میپردازیم:
امام باقر (ع) فرمود: «ویل لقوم لا یدینون الله بالامر بالمعروف، والنهی عن
المنكر; وای به حال ملتی كه امر به معروف و نهی از منكر را روش دینی خود قرار
نمیدهد و در اعتقاد به این دو تسلیم خدا نمیشود.» (5)
امیرمؤمنان علی (ع) فرمود: «فان الله سبحانه لم یلعن القرن الماضی بین ایدیكم
الا لتركهم الامر بالمعروف والنهی عن المنكر; خداوند متعال پیشینیان را از
رحمتخود دور نساخت، مگر به خاطر این كه امر به معروف و نهی از منكر را ترك
كردند.» (6)
نیز فرمود: «و ان الامر بالمعروف والنهی عن المنكر لخلقان من خلق الله سبحانه،
و انهما لایقربان من اجل، و لاینقصان من رزق; امر به معروف و نهی از منكر، دو
صفت از صفات خدا هستند، این دو قطعا، نه مرگ انسان را نزدیك میكنند و نه از
رزق انسان میكاهند.» (7)
و در عبارت دیگر میفرماید: «گروهی از مردم با دست (عمل) و زبان و قلب، به
مبارزه با منكرات برمیخیزند، آنها همه خصلتهای نیك را در خود جمع كردهاند،
گروهی دیگر تنها با زبان و قلب نهی از منكر میكنند، اینها به دو خصلت نیك
تمسك كردهاند، و یكی را از دست دادهاند، گروهی دیگر تنها با قلبشان مبارزه
میكنند، اما مبارزه با دست و زبان را ترك كردهاند، این گروه بهترین خصلتها
را از این سه ترك نموده و تنها یكی را گرفتهاند، و گروهی دیگر نه به زبان و نه
با دست و نه با قلب نهی از منكر میكنند: «فذلك میت الاحیاء، اینها در حقیقت
مردگانی در میان زندگان هستند» . آنگاه فرمود: «و ما اعمال البر كلها والجهاد
فی سبیل الله عند الامر بالمعروف والنهی عن المنكر الا كنفثة فی بحر لجی; و همه
كارهای نیك و جهاد در راه خدا در مقایسه با امر به معروف و نهی از منكر همچون
قطرهای است (مقدار آبی است كه با یك دمیدن در دهان جمع شود) در مقابل دریای
پهناور. » (8)
و در مورد آثار درخشان این دو فریضه الهی، امام باقر (ع) در ضمن گفتاری فرمود:
«... بها تقام الفرائض و تامن المذاهب، و تحل المكاسب، و ترد المظالم، وتعمر
الارض و ینتصف من الاعداء و یستقیم الامر; در پرتو امر به معروف و نهی از منكر،
سایر فرایض و واجبات برپا میگردد، و راهها امن میشود، و تجارت و كاسبی مردم،
حلال گشته، وهرگونه ظلم و جور برچیده شده، و زمین آباد میگردد، و از دشمنان،
انتقام گرفته گشته، و همه كارها رو به راه میشود.» (9)
نظارت عمومی و مساله آزادی
دستور امر به معروف و نهی از منكر، جامعترین برنامه برای اصلاح جامعه، و
مبارزه با فساد، و استقرار عدالت همه جانبه، ونیكیها و ارزشها است، این دستور
اختصاص به گروه خاصی ندارد، بلكه همه در حدود توان خود، به انجام آن موظف
هستند، بنابراین این دو فریضه، یك نوع نظارت همگانی و ملی برای حفظ كشتی جامعه
از غرق، و رساندن آن به ساحل نجات است، و چنین كاری از نظر عقل، تدبیر، سیاست،
و تمدن صحیح، كار بسیار شایسته و بجا است، و همانند نظارت عمومی در برنامههای
پزشكی است كه موجب پیشگیری از بیماریها، و زدودن هرگونه بیماری، و نگهداری
سلامت جامعه از خطرها میباشد.
بعضی از مدعیان آزادی، كه كلمه مقدس آزادی را به غلط معنی میكنند، میگویند:
بین امر به معروف و نهی از منكر با آزادی، تضاد وجود دارد، آیا به راستی چنین
است؟
آزادی در همه فرهنگها حد و حدود و خط قرمزی دارد، هیچ كس نیست كه آزادی مطلق
را روا بداند، آزادی تا آنجا محترم است كه موجب انحراف و سقوط جامعه و هرج و
مرج و بیبندوباری نشود. آزادی معقول یعنی رفع موانع رشد و كمال، برای
حركتسالم به سوی تكامل است، موانع كمال همان دست اندازهایی است كه باید با امر
به معروف و نهی از منكر، و نظارت عمومی، برطرف گردد، و راه برای حركتبه سوی
كمال صاف شود، بنابراین امر به معروف و نهی از منكر مكمل و یار تقویت كننده
آزادی صحیح است. نظیر این شبهه در عصر پیامبراكرم (ص) نیز این شبهه القاء شد،
پیامبر اكرم (ص) با ذكر مثالی روشن به آن پاسخ داده، فرمود: «اجتماع ما بسان یك
كشتی است، سرنشینان كشتی تا آنجا آزادند كه موجب هلاكت دیگران نشوند، هرگاه
مسافری از این آزادی سوء استفاده كند و بخواهد با میخ یا تیشهای كشتی را سوراخ
نماید، همه مسافران با شدت به او اعتراض نموده و از او جلوگیری مینمایند، و با
نهی از منكر خود، كشتی و سرنشینانش را از خطر حفظ مینمایند.» این كار یك موضوع
كاملا عقلانی و فطری الزامی است، و ضد آن قطعا دیوانگی و خودكشی است، آیا آزادی
به انسان اجازه میدهد كه خودكشی كند یا دیوانگی نماید؟
مثال دیگر این كه: افراد اجتماع همچون اعضاء یك پیكرند، اگر در پیكر انسانی،
غده چركینی پدیدار شد و در حال گسترش بود، هرگاه جراح متخصص آن غده چركین را با
جراحی بیرون آورد، میتوان گفت كاری خلاف آزادی نموده است، با توجه به این كه
او با این كار سایر اعضاء را از خطر آن غده نجات داده است. (10)
نكته قابل توجه این كه در مساله امر به معروف و نهی از منكر، در اسلام تعبیر
امر و نهی شده، یعنی باید دخالت كرد و به طور جدی فرهنگهای باطل را از بین
برد، و فرهنگ نیك الهی را جایگزین آن نمود.
پاسخ به دو سؤال قرآنی
در قرآن، گاهی آیاتی دیده میشود كه گویی با مساله امر به معروف و نهی از منكر،
تضاد دارند:
1- مثلا در آیه 105 سوره مائده میخوانیم: «یا ایها الذین آمنوا علیكم انفسكم
لا یضركم من ضل اذا اهتدیتم; ای كسانی كه ایمان آوردهاید، مراقب خودتان باشید،
وقتی كه شما هدایتیافتید، گمراهی گمراه شدگان به شما زیانی نمیرساند.» گرچه
ظاهر این آیه بیانگر آن است كه هر كسی باید به اصلاح خود بپردازد، در این صورت
گمراهی گمراهان به او زیانی نمیرساند، بنابراین امر به معروف ونهی از منكر
دیگران منتفی است. پاسخ آن كه با توجه به آیات قبل و بعد از این آیه روشن
میشود كه این مورد مربوط به كافران لجوج و منافقان كوردل است، و این آیه ناظر
به موارد علم به عدم تاثیر امر به معروف و نهی از منكر است، كه در این صورت این
دو فریضه واجب نیستند، و یا این كه آیه میگوید: پس از امر به معروف و نهی از
منكر، اگر كافران و منافقان نپذیرفتند، شما اگر خود را پاك نگهدارید، گمراهی
آنها به شما زیانی نمیرساند.
2- آیه دیگر این كه بعضی از شبهه افكنان میگویند: قرآن میفرماید: «ولا تلقوا
بایدیكم الی التهلكة; و خود را با دستهای خود به هلاكت نیفكنید.» (11) ظاهر
این آیه این است كه انسان باید جان خود را حفظ كند، و خود را به هلاكت نیفكند،
ولی در بعضی از مراحل امر به معروف و نهی از منكر، خطر و ضرر وجود دارد،
بنابراین در آن مورد نباید امر به معروف و نهی از منكر كرد.
پاسخ این كه: اولا با توجه به صدر و ذیل آیه و شان نزول آن، به دست میآید كه
آیه مربوط به انفاق در راه خدا است، در آیات قبل سخن از جهاد با دشمن به میان
آمده، منظور از این آیه این است كه برای فراهم نمودن مقدمات جهاد، انفاق كنید،
و با انفاق نكردن، و یا اسراف در انفاق، خود را به هلاكت نیندازید، و میتوان
گفت منظور از آن نهی از افراط و تفریط در هر چیزی از جمله انفاق است، اما آیات
و روایاتی كه میگوید: در راه نهی از منكر، خود را به زحمت و مشقتبیندازید، و
با تحمل سختیها، این فریضه الهی را ترك نكنید، در چنین كاری هلاكتی وجود
ندارد، بلكه موجب پاداشهای سرشار الهی و حتی سعادت شهادت خواهد شد، آیا شهادت
هلاكت است؟ به عبارت دیگر در مساله قانون اهم و مهم، باید مهم را فدای اهم كرد،
تحمل ضرر جزیی و زودگذر در برابر كسب منفعتبزرگ و همیشگی، هرگز هلاكت نخواهد
بود. برای تكمیل این بحث و بررسی، نظر شما را به داستان جالب زیر جلب میكنیم:
روایتشده: اسلم بن ابی عمران گوید: ما در قسطنطنیه (اسلامبول فعلی در تركیه)
بودیم، عقبة بن عامر با مردم مصر حضور داشتند، و فضالة بن عبید با مردم شام در
آنجا بودند، لشگر عظیمی از روم برای جنگ با مسلمین، به میدان تاختند، ما
بیدرنگ صفهای خود را برای مقابله با آنها منظم كردیم، در این میان یكی از
مسلمانان به قلب لشگر روم یورش برد، جمعی از مسلمین فریاد زدند: «این مرد با
دستخود خود را به هلاكت افكند» (با این كه در قرآن از چنین كاری نهی شده است)
ابوایوب انصاری، صحابی معروف پیامبر (ص) برخاست و گفت: ای مردم! شما این آیه
«ولا تلقوا بایدیكم الی التهلكة» را پیش خود تاویل و تفسیر به رای میكنید،
این آیه درباره ما گروه انصار نازل شده است، آنجا كه وقتی خداوند دینش را پیروز
كرد، و حامیان دین بسیار شدند، بعضی از ما محرمانه به یكدیگر میگفتیم اموال ما
به هدر رفت، و خداوند متعال اسلام را پیروز نمود و طرفداران اسلام بسیار شدند،
اگر ما اموالمان را برای خود نگه میداشتیم اكنون از آن استفاده میكردیم، در
رد گفتار ما این آیه نازل شد: «وانفقوا فی سبیل الله ولا تلقوا بایدیكم الی
التهلكة; و در راه خدا انفاق كنید، و خود را با دستخود به هلاكت نیفكنید.»
بنابراین منظور از هلاكت، نگهداری اموال واصلاح آن برای خود و ترك انفاق در راه
جنگ با دشمن است. (12)
لقمان و مساله امر به معروف و نهی از منكر
از ویژگیهای سیره درخشان لقمان این بود كه به مساله امر به معروف و نهی از
منكر، اهمیتبسیار میداد، همواره مردم را با نصایح حكیمانه و پرجاذبه خود به
سوی راه هدایت فرا میخواند، و از انحرافات برحذر میداشت، از این رو بسیاری از
نصایح او در كتابهای آسمانی و در زبان اولیای خدا، نسل به نسل نقل شده، و دین
گرایان دنیا در هر عصر و مكان با اندرزهای عمیق او آشنا هستند، او بسیار موعظه
میكرد، و لطیف سخن میگفت، از مثالهای جالب و روشن برای فهم معانی استفاده
میكرد، و مساله هدایت گری در سرلوحه برنامه هر روز و شب او بود. هم خود در
عرصههای مختلف به امر به معروف و نهی از منكر میپرداخت، و هم سفارش میكرد كه
به این فریضه بزرگ اهمیتبدهند، چنان كه به پسرش نیز این سفارش مهم را نمود.
حكمت هاى دهگانه لقمان در قرآن
حكمت هاى دهگانه لقمان در قرآن ، حكمت اول : توحید و خداشناسی
حكمت هاى دهگانه لقمان در قرآن ، حكمت دوم : حسابرسی و
حسابگری
حكمت هاى دهگانه لقمان در قرآن ، حكمت سوم : برپا داشتن نماز
حكمت هاى دهگانه لقمان در قرآن ، حكمت هاى چهارم و پنجم : امر به معروف و نهی از منكر
حكمت هاى دهگانه لقمان در قرآن ، حكمت ششم : صبر و استقامت
حكمت هاى دهگانه لقمان در قرآن ، حكمت هفتم : تواضع و فروتنی
حكمت هاى دهگانه لقمان در قرآن ، حكمت هاى هشتم و نهم : پرهیز از رفتار و راه رفتن مغرورانه
حكمت هاى دهگانه لقمان در قرآن ، حكمت دهم : اعتدال و انضباط در صدا و صوت
حكمت هاى دهگانه لقمان در قرآن ، حكمت يازدهم : بهره بردارى صحيح از قرآن
پىنوشتها
1. سوره لقمان، 17.
2. تحریرالوسیله، ج2، ص463.
3. مانند آیه 3 سوره عصر، آیه مورد بحث (لقمان - 17)، آیه 199 و 157 اعراف،
آیه163 و 166 همین سوره، آیه 104 و 110 و 113 و 114 آل عمران، آیه 41 حج،
آیه71 توبه و 111 و 112 همین سوره.
4. چنان كه در آیه 71 توبه به این مطلب تصریح شده است.
5. وسائل الشیعه، ج11، ص392.
6. نهج البلاغه، خطبه192.
7. همان، خطبه156.
8. همان، حكمت374.
9. وسائل الشیعه، ج11، ص395.
10. این مساله همان است كه در قرآن میخوانیم: «واتقوا فتنة لا تصیبن الذین
ظلموا منكم خآصة; از بلاهایی بترسید وبرحذر باشید كه هنگامی كه وارد شد، تنها
دامنگیر گنهكاران نمیشود، بلكه گنهكار و بیگناه در دامن آن میسوزند.» (انفال
- 25)
11. بقره، 195.
12 . تفسیر الدر المنثور، طبق نقل تفسیر المیزان، ج7، ذیل آیه 195 بقره.