السلام عليک يا محمد بن علي، ايها الامام الباقر يابن
رسول الله
چشمه جاری شکافنده علم ها در بیابان خشکیده دانش جوشیدن
گرفت و جان جویندگان علم و معرفت را از زلال پر برکت خود سیراب ساخت. شیعه نشان
افتخار دیگری بر گردن آویخت و بر این پیشوای معصوم خود بالید. ای افتخار شیعه
که در ضیافت خانه حوزه ها و دانشگاه ها سفره پر نعمت دانش تو گسترده است، میلاد
مسعودت را گرامی می داریم.
ماه محرم ماه حماسه خونين و هميشه جاويدان كربلا با
کوله باری از غم و اندوه سپری شد و در ايام صفر با غم سنگيني كه از لاله هاي
خونین دشت کربلا بر دلهایمان همیشه باقی است، در شب ميلاد آخرين بازمانده
كربلاي عطش، اشکهای چشمانمان مضاعف میشود و طپش قلبمان سنگین تر از دیروز و
دستهایمان بر پنجره های سخت قبرستان غریب و دلگیر بقيع گره میخورد، آنجا که
مأوی شكافنده دانش هاست.
چشم هايت را مي بندي و ديوار بقيع را در برابرت
مييابي و آنگاه كه شبكه هاي پنجره را لمس ميكني مرغ جانت پر مي كشد كه بر
مزار هاي مطهر و پاكشان حضور يابي، صورت بر خاك معطرشان بگذاري و با سوز دل
غربت اشان را گريه كني. اين جا مدينه است اين جا بقيع است و اين چهار بقعه
تاريك و مظلوم ... چهار قبر مظلوم را مينگري كه تنها با سنگي بر روي آنها نشان
از مزار شريف گلي از بوستان محمد (ص) دارند.
گل ستاره وجود حضرت باقر در آسمان شيعه تابيدن گرفت؛
اما آسماني كه رخت ماتم بر تن نموده، عزادار ديگر ستارگاني است كه ابرهاي كينه
و سنگ دلي در كربلا، جلوي درخشش آنها را گرفته اند.
امام شكافنده دانش ها كه جامع علم و منبع دانش و مشهور
به فضيلت و بينش است و درجه علم و دانشش بالاتر از فهم بشري، امام پايداري و
تلخي چشيده اي از حماسه عاشورا كه پيمانش با خدا غير قابل ترديد و فضيلت و
كمالش غير قابل انكار است امام علم كه چشمههاي جوشان دانش و فنون و حكمت از
انديشه هاي اين بابغه دين مي جوشيد و ميتراويد و اوراق زندگي اش سراسر سرشار
از احاديث روايتها و كلمات قصار و نصيحت هاست.
شب ميلادش، فضاي ساكت و آرام مدينه،
مبهوت نورافشاني خانه گلين امام سجاد (ع) است و فروغي نوراني، آسمان مدينه را
روشن كرده است؛ نوري كه از چهره معصوم و منور نوزادي مبارك به آسمان ساطع است.
چشمه جاري شكافنده علم ها در بيابان خشكيده دانش جوشيدن گرفت و جان جويندگان
علم و معرفت را از زلال پر بركت خود سيراب ساخت.
نام مبارک امام پنجم محمد بود. لقب آن
حضرت باقر يا باقرالعلوم است، بدين جهت که: دريای دانش را شکافت و اسرار علوم
را آشکارا ساخت. القاب ديگری مانند شاکر و صابر و هادی نيز برای آن حضرت ذکر
کرده اند که هريک باز گوينده صفتی از صفات آن امام بزرگوار بوده است.
کنيه امام "ابو جعفر" بود. مادرش فاطمه
دختر امام حسن مجتبی (ع) است. بنابراين نسبت آن حضرت از طرف مادر به سبط اکبر
حضرت امام حسن (ع) و از سوی پدر به امام حسين (ع) مي رسيد. پدرش حضرت
سيدالساجدين، امام زين العابدين، علی بن الحسين (ع) است . تولد حضرت باقر (ع)
در روز جمعه سوم ماه صفر سال 57 هجری در مدينه اتفاق افتاد.
در واقعه جانگداز کربلا همراه پدر و در
کنار جدش حضرت سيد الشهداء کودکی بود که به چهارمين بهار زندگيش نزديک مي شد.
دوران امامت امام محمد باقر (ع) از سال 95 هجری که سال شهادت امام زين العابدين
(ع) است آغاز شد و تا سال 114 هجري يعنی مدت 19سال و چند ماه ادامه داشته است.
در دوره امامت امام محمد باقر (ع) و فرزندش امام جعفر صادق (ع) مسائلی مانند
انقراض امويان و بر سر کار آمدن عباسيان و پيدا شدن مشاجرات سياسی و ظهور
سرداران و مدعيانی مانند ابوسلمه خلال و ابومسلم خراسانی و ديگران مطرح است،
ترجمه کتابهای فلسفی و مجادلات کلامی در اين دوره پيش مي آيد، و عده ای از
مشايخ صوفيه و زاهدان و قلندران وابسته به دستگاه خلافت پيدا مي شوند. قاضيها و
متکلمانی به دلخواه مقامات رسمی و صاحب قدرتان پديد مي آيند و فقه و قضاء و
عقايد و کلام و اخلاق را - بر طبق مصالح مراکز قدرت خلافت شرح و تفسير مي نمايد
و تعليمات قرآنی - به ويژه مسأله امامت و ولايت را، که پس از واقعه عاشورا و
حماسه کربلا، افکار بسياری از حق طلبان را به حقانيت آل علی (ع) متوجه کرده بود
و پرده از چهره زشت ستمکاران اموی و دين به دنيا فروشان برگرفته بود، به انحراف
مي کشاندند و احاديث نبوی را در بوته فراموشی قرار مي دادند. برخی نيز احاديثی
به نفع دستگاه حاکم جعل کرده و يا مشغول جعل بودند و يا آنها را به سود
ستمکاران غاصب خلافت دگرگون مي نمودند. اينها عواملی بود بسيار خطرناک که بايد
حافظان و نگهبانان دين در برابر آنها بايستند. بدين جهت امام محمد باقر (ع) و
پس از وی امام جعفر صادق (ع) از موقعيت مساعد روزگار سياسی، برای نشر تعليمات
اصيل اسلامی و معارف حقه بهره جستند و دانشگاه تشيع و علوم اسلامی را پايه ريزی
نمودند. زيرا اين امامان بزرگوار و بعد شاگردانشان وارثان و نگهبانان حقيقی
تعليمات پيامبر (ص) و ناموس و قانون عدالت بودند و مي بايست به تربيت شاگردانی
عالم و عامل و يارانی شايسته و فداکار اهتمام مي ورزيدند، و فقه آل محمد (ص) را
جمع و تدوين و تدريس کنند. به همين جهت محضر امام باقر (ع) مرکز علماء و
دانشمندان و راويان حديث و خطيبان و شاعران بنام بود.
دانش امام باقر عليه السلام نيز همانند
ديگر امامان از سر چشمه وحى بود، آنان آموزگارى نداشتند و در مكتب بشرى درس
نخوانده بودند، «جابر بن عبد الله» نزد امام باقر (ع) مى آمد و از آنحضرت
دانش فرا مىگرفت و به آن گرامى مكرر عرض مى كرد: اى شكافنده علوم! گواهى
مىدهم تو در كودكى از دانشى خداداد برخوردارى.
در مکتب تربيتی امام باقر (ع) علم و
فضيلت به مردم آموخته مي شد. ابوجعفر امام محمد باقر (ع) متولی صدقات حضرت رسول
(ص) و اميرالمؤمنين (ع) و پدر و جد خود بود و اين صدقات را بر بنی هاشم و
مساکين و نيازمندان تقسيم مي کرد، و اداره آنها را از جهت مالی به عهده داشت.
امام باقر (ع) دارای خصال ستوده و مؤدب به آداب اسلامی بود. سيرت و صورتش ستوده
بود. پيوسته لباس تميز مي پوشيد. در کمال وقار و شکوه حرکت مي فرمود.
امام پنجم (ع) بسيار گشاده رو و با
مؤمنان و دوستان خوش برخورد بود. با همه اصحاب مصافحه مي کرد و ديگران را نيز
بدين کار تشويق مي فرمود. در ضمن سخنانش مي فرمود:
مصافحه کردن کدورتهای درونی را از بين مي برد و گناهان دو طرف - همچون برگ
درختان در فصل خزان - ميريزد.
امام باقر (ع) در صدقات و بخشش و آداب
اسلامی مانند دستگيری از نيازمندان و تشييع جنازه مؤمنين و عيادت از بيماران و
رعايت ادب و آداب و سنن دينی، کمال مواظبت را داشت. ميخواست سنتهای جدش رسول
الله (ص) را عملا در بين مردم زنده کند و مکارم اخلاقی را به مردم تعليم نمايد.
در روزهای گرم برای رسيدگی به مزارع و نخلستانها بيرون مي رفت و با کارگران و
کشاورزان بيل مي زد و زمين را برای کشت آماده مي ساخت. آنچه از محصول کشاورزی -
که با عرق جبين و کد يمين - به دست مي آورد در راه خدا انفاق مي فرمود. بامداد
که برای ادای نماز به مسجد جدش رسول الله (ص) مي رفت، پس از گزاردن فريضه، مردم
گرداگردش جمع مي شدند و از انوار دانش و فضيلت او بهره مند مي گشتند.
مدت بيست سال معاويه در شام و کارگزارانش
در مرزهای ديگر اسلامی در واژگون جلوه دادن حقايق اسلامی - با زور و زر و تزوير
و اجير کردن عالمان خود فروخته - کوشش بسيار کردند. ناچار حضرت سجاد (ع) و
فرزند ارجمندش امام محمد باقر (ع) پس از واقعه جانگداز کربلا و ستمهای بي سابقه
آل ابوسفيان، که مردم به حقانيت اهل بيت عصمت (ع) توجه کردند، در اصلاح عقايد
مردم به ويژه در مسأله امامت و رهبری، که تنها شايسته امام معصوم است، سعی بليغ
کردند و معارف حقه اسلامی را - در جهات مختلف - به مردم تعليم دادند تا کار نشر
فقه و احکام اسلام به جايی رسيد که فرزند گرامی آن امام، حضرت امام جعفر صادق
(ع) دانشگاهی با چهار هزار شاگرد پايه گذاری نمود و احاديث و تعليمات اسلامی را
در اکناف و اطراف جهان آن روز اسلام انتشار داد.
امام سجاد (ع) با زبان دعا و مناجات و
يادآوری از مظالم اموی و امر به معروف و نهی از منکر و امام باقر (ع) با تشکيل
حلقه های درس، زمينه اين امر مهم را فراهم نمود و مسائل لازم دينی را برای مردم
روشن فرمود. رسول اکرم اسلام (ص) در پرتو چشم واقع بين و با روشن بينی وحی الهی
وظايفی را که فرزندان و اهل بيت گرامي اش در آينده انجام خواهند داد و نقشی را
که در شناخت و شناساندن معارف حقه به عهده خواهند داشت، ضمن احاديثی که از آن
حضرت روايت شده، تعيين فرموده است. چنان که در اين حديث آمده است:
در زمان اميرالمؤمنين علی (ع) گوئيا،
مقام علم و ارزش دانش هنوز - چنان که بايد - بر مردم روشن نبود، گويا مسلمانان
هنوز قدم از تنگنای حيات مادی بيرون ننهاده و از زلال دانش علوی جامی ننوشيده
بودند و در کنار دريای بيکران وجود علی (ع) تشنه لب بودند و جز عده ای معدود
قدر چونان گوهری را نمي دانستند. بي جهت نبود که مولای متقيان بارها مي فرمود:
"سلونی قبل از تفقدونی"؛ پيش از آنکه من را از دست بدهيد از من بپرسيد و بارها
مي گفت: من به راههای آسمان از راههای زمين آشناترم. ولی کو آن گوهرشناسی که
قدر گوهر وجود علی را بداند؟ اما به تدريج، به ويژه در زمان امام محمد باقر (ع)
مردم کم کم لذت علوم اهل بيت و معارف اسلامی را درک مي کردند و مانند تشنه لبی
که سالها از لذات آب گوارا محروم مانده و يا قدر آن را ندانسته باشد، زلال
گوارای دانش امام باقر (ع) را دريافتند و تسليم مقام علمی امام (ع) شدند و به
قول يکی از مورخان:
"مسلمانان در اين هنگام از ميدان جنگ و
لشکر کشی متوجه فتح دروازه های علم و فرهنگ شدند". امام باقر (ع) نيز چون زمينه
قيام بالسيف (قيام مسلحانه) در آن زمان - به علت خفقان فراوان و کمبود حماسه
آفرينان - فراهم نبود، از اين رو، نشر معارف اسلام و فعاليت علمی را و هم
مبارزه عقيدتی و معنوی با سازمان حکومت اموی را، از اين طريق مناسب تر مي ديد،
و چون حقوق اسلام هنوز يک دوره کامل و مفصل تدريس نشده بود، به فعاليتهای ثمر
بخش علمی در اين زمينه پرداخت. اما بدين خاطر که نفس شخصيت امام و سير تعليمات
او - در ابعاد و مرزهای مختلف - بر ضرر حکومت بود، مورد اذيت و ايذاء دستگاه
قرار مي گرفت. در عين حال امام هيچگاه از اهميت تکليفی شورش (عليه دستگاه) غافل
نبود، و از راه ديگری نيز آن را دامن ميزد: و آن راه، تجليل و تأييد برادر
شورشي اش زيد بن علی بن الحسين بود.
منبع:
IRIB