ويژه نامه اي به مناسبت
بزرگداشت آنه مارى شيمل


آنه مارى شيمل

پروفسور آنه مارى شيمل دانشمند عاليمقام آلمانى در آخرين ماه‏هاى هشتاد سالگى خوددنيا را بدرود گفت؛ وگرنه، به جاى آنكه امروز از نبودنش اندوهگين باشيم دو سه ماه ديگر هشتادو يك سالگى ‏اش را به او تبريك مى‏گفتيم. درگذشت شيمل ضايعه بزرگى است براى جامعه‏خاورشناسان دنيا. عمر درازى را صرف تحقيق درباره اديان، خاصه دين‏هاى مردمان شبه قاره وعالم اسلام كرد و در كنار آن چه از راه كتاب و چه با مسافرت‏هاى متعدد خود با فرهنگ و ادب وآداب و رسوم ملل مختلف از آفريقا گرفته تا خاورميانه آشنايى عميق يافت و اين دانش وآشنايى از او دايرةالمعارف مجسمى به وجود آورد كه به كمك حافظه بسيار قوى خود هر لحظه‏آماده بود تا ساعت‏ها درباره هر موضوعى كه از او در اين زمينه ‏ها خواسته شود سخن گويد وشنونده را به ده‏ها كتاب و مقاله ارجاع دهد. آنه مارى شيمل صاحب تأليفات بى‏شمارى‏ست كه‏تعداد آنها از صد مى‏گذرد. [1] اين آثار بيشتر به زبان‏هاى آلمانى و انگليسى و گاهى به تركى‏نوشته شده و از تصحيح كتاب (مانند سيرت ابن خفيف) تا تأليف و ترجمه را در بر مى‏گيرد.

اين دانشمند بزرگ در آوريل 1922 در ارفورت آلمان به دنيا آمد، در نوزده سالگى در رشته ‏مطالعات اسلامى موفق به اخذ درجه دكترى از دانشگاه برلين شد (1941 ميلادى). پس از جنگ‏دوم جهانى به دانشگاه ماربورگ آمريكا رفت و در آنجا با مقام استاديار رشته مطالعات اسلامى‏خدمات دانشگاهى خود را آغاز كرد. از سال 1954 تا 1959 با سمت استاد تاريخ اديان دردانشگاه آنكاراى تركيه به تدريس پرداخت. سپس به آلمان بازگشت و در دانشگاه بُن خدمات‏ آموزشى و پژوهشى خود را ادامه داد. در سال 1967 به دانشگاه هاروارد آمريكا رفت و اولين‏دانشمندى بود كه رشته مطالعات هند و اسلام را در آن دانشگاه تأسيس كرد و تا زمان‏ بازنشستگى در اين دانشگاه به تدريس اشتغال داشت. وقتى ميرچا الياده (Mircea Eliade) دراوايل سال 1986 درگذشت، شيمل به جاى او بر مسند مديريت مركز بين ‏المللى تاريخ اديان ‏نشست. مناصب علمى پروفسور شيمل محدود به همين چند مورد نيست. «او مدتى رياست‏انجمن جهانى علوم دينى، عضويت آكادمى سلطنتى علوم هلند در ادبيات (از سال 1981)،عضويت آكادمى ايالت راين‏وست فالن آلمان، عضويت آكادمى علوم و هنر آمريكا (از سال‏1987)، كارشناس موزه هنر نيويورك در خوشنويسى (از سال 19811) و ويراستار و مؤلف ‏بخش مربوط به اسلام دايرةالمعارف عربى در اديان (از سال 1981 ـ تا 1986») را نيز برعهده‏داشت. [2]

 

خدمات او به عالم اسلام سبب شد تا چندين دانشگاه و مجامع مختلف علمى به او دكتراى‏افتخارى بدهند و چندين مدال علمى را نيز نصيب خود سازد:

الف نشان‏ها

1 ـ جايزه فريدريش روكرت آلمان (1965).

2 ـ نشان ستاره قائداعظم پاكستان (1965).

3 ـ جايزه يوهان هاينريش فوس (1980).

4 ـ مدال صليب، نشان درجه يك جمهورى فدرال آلمان (1980)

5 ـ نشان درجه اول «بوندس فردينس كروتيس (Bundesverdienst)آلمان(1981).

6 ـ بزرگترين نشان مردمى پاكستان به نام «هلال امتياز« (1984).

7 ـ مدال «لوى دالاويدا« (Levi ـ della ـ vida) از دانشگاه كاليفرنيا (1987).

8 ـ نشان صليب بزرگ آلمان با نشان لياقت، آلمان (1989).

9 ـ جايزه «لئوپولد يوكاس» دانشگاه توبنيگن آلمان (1992)

10 ـ جايزه ترجمه از مركز تعليم زبان تركى (Toemer)

11 ـ مدال ايرسيكا IRCICA، از مركز تحقيقات بين‏المللى تاريخ، هنر و فرهنگ اسلامى‏تركيه.

12 ـ مدال وقف‏شناسان تركيه.

13 ـ جايزه صلح اتحاديه ناشران و كتابفروشان آلمان (1995).

14 ـ »نشان دوستى» جمهورى ازبكستان (2002)

ب. دكتراى افتخارى‏

1 ـ دكتراى افتخارى از دانشگاه سند (1975)

2 ـ دكتراى افتخارى دانشگاه قائد اعظم (1977)

3 ـ دكتراى افتخارى دانشگاه پيشاور (1978)

4 ـ دكتراى افتخارى دانشگاه اوپسالاى سوئد (1985)

5 ـ دكتراى افتخارى دانشگاه سلجوق قونيه (1988).

6 ـ دانشگاه تهران (شمسى1377 = 1998 (

7 ـ دانشگاه الزهراى تهران (1381 = 2002 شمسى).

پروفسور فقيد، آنه مارى شيمل، علاوه بر زبان‏هاى انگليسى و آلمانى كه كتاب‏ها و مقالات‏خود را بيشتر به اين دو زبان نوشته است به زبان‏هاى فرانسه، فارسى، عربى، تركى، اردو، سندى‏و بنگالى نيز احاطه داشت و آثار وى نشان مى‏دهد كه وى به كمال سهولت مى‏توانسته است‏متون قديم و جديد را به اين زبانها، خاصه فارسى و عربى، بخواند و در آثارى كه به اين زبان‏هانوشته شده به تحقيق بپردازد. و حتى از آن‏ها به انگليسى و آلمانى ترجمه كند. از نكات جالب‏درباره اين بانوى دانشمند آنكه او گاهى آثار خود را از آلمانى به انگليسى و يا برعكس ترجمه‏مى‏كرده است و البته اتفاق مى‏افتاده است كه ترجمه با اصل كتاب گاهى از نظر برخى مطالب‏تفاوت‏هايى پيدا كند. از آثار شيمل كتاب‏ها و مقالات متعددى به زبان فارسى تا امروز ترجمه ومنتشر شده است كه به ترتيب تاريخ انتشار چاپ اوّل عبارتند از:

1 ـ شكوه شمس، سيرى در آثار و افكار مولانا ترجمه حسن لاهوتى (1367)

2 ـ خوشنويسى و فرهنگ اسلامى ترجمه دكتر اسدالله آزاد (1368)

3 ـ ادبيات اسلامى هند، ترجمه يعقوب آژند (1373)

4 ـ ابعاد عرفانى اسلام ترجمه دكتر عبدالرحيم گواهى (1374)

5 ـ درآمدى بر اسلام ترجمه دكتر عبدالرحيم گواهى (1374)

6 ـ نام‏هاى اسلامى ترجمه گيتى آرين1376)

7 ـ تبيين آيات خداوند، نگاهى پديدار شناسانه به اسلام، ترجمه دكتر عبدالرحيم گواهى‏

8 ـ من بادم و تو آتش ترجمه دكتر فريدون بدره‏اى (1377)

9 ـ زن در عرفان و تصوف اسلامى. ترجمه فريده مهدوى دامغانى (1379)

10 ـ محمد رسول خدا (ص) ترجمه حسن لاهوتى (زير چاپ).

البته نبايد فراموش كرد كه دوست دانشمند جناب دكتر توفيق سبحانى كتاب سيرت ابن‏خفيف، تصحيح شادروان شيمل (1945)، را پس از رفع اغلاط و ترجمه مقدمه پروفسور شيمل‏در سال 1363 در تهران منتشر كردند كه به اين ترتيب مجموع آثارى كه از اين بانوى دانشمند درايران انتشار يافته است به يازده عنوان مى‏رسد. در اينجا دو نكته را بايد يادآور شد: يكى اينكه‏آثار ديگرى نيز از پروفسور شيمل به صورت مقاله بيشتر در مجله‏هاى كلك قديم و كيهان‏انديشه نيز منتشر شده است و دوّم اينكه انتشار كتاب شكوه شمس بود كه نام اين محقق عاليقدررا در ايران بر سرزبان‏ها انداخت وگرنه تا قبل از آن جز معدودى از خواص كسى در ايران آنه مارى‏شيمل را نمى‏شناخت.

واقعيت آنستكه، شيمل هرگز در عمر پر بركت هشتاد ساله خود فرصت نكرد تا از نزديك باايران و ايرانيان و فرهنگ كهنسال اين سرزمين دانشمند پرور آشنايى پيدا كند. حال آنكه از ده‏ها

سال قبل با همسايگان ما خاصه ترك‏ها و پاكستانى‏ها مراودات فرهنگى بسيار نزديك داشت ودر ميان آنها ايام طولانى زندگى كرده بود. همين امر سبب شده است تا به جاى آنكه درباره بزرگان‏ادب و عرفان سرزمين ما كتاب‏هاى مستقل بنگارد و به تحقيقات دامنه‏دارى در اين زمينه بپردازدبه شرح افكار و آراء محمد اقبال لاهورى و يونس امره شاعر عارف ترك بپردازد.

چنانكه در شرح احوال پروفسور شيمل مى‏خوانيم وى از اولين سال‏هايى كه به تحصيل دردبيرستان مى‏پردازد به خواندن زبان عربى مشغول مى‏شود(3) ولى نمى‏دانيم كه زبان فارسى راكجا آموخته است. با اين وصف، گرچه زبان فارسى را اندكى به سختى تكلم مى‏كرد، متون قديم‏و جديد فارسى را به سهولت مى‏خواند و درك مى‏كرد و شواهد فراوانى در آثارش از سخن گويان‏و پژوهندگان و دانشمندان ايرانى به زبان‏هاى انگليسى و آلمانى ترجمه و نقل كرده گواه روشن‏اين مدّعاست. نيز در شرح احوال او مى‏خوانيم كه اولين بار از راه خواندن ترجمه‏هاى منظوم‏روكرت (Rدckert) به زبان آلمانى با نام و شعر مولانا جلال الدين محمد بلخى، عارف و شاعرشهير ايران، آشنا مى‏شود. پس از آن مطالعه ترجمه انگليسى غزليات مولانا جلال الدين اثرمثنوى‏شناس بزرگ انگليسى، رينولد آلن نيكلسون (1952)، شعله شوق تحقيق در آثار و افكارمولانا جلال الدين محمد بلخى را در دل او برمى‏افروزد(4) و سبب مى‏شود كه مختصر پس‏اندازخود را كه از راه كار اجبارى به دست آورده بود تبديل به دوره هشت جلدى مثنوى معنوى،تصحيح،ترجمه و شرح نيكلسون كند. [5] و آن را مونس هميشگى خود سازد. طبيعى است كه‏مطالعه تحقيق در مثنوى معنوى، علاوه بر دانش قرآنى و ضرورت احاطه بر احاديث و تاريخ‏اسلام، نياز به فرا گرفتن زبان فارسى و برتر از آن تسلط بر تصوّف و ادب و فرهنگ ايران زمين‏دارد و چنانكه آثار ياد شده پروفسور شيمل نشان مى‏دهد اين بانوى دانشمند براى درك سخنان‏مولانا جلال الدين محمد بلخى و شناختن و بيان انديشه‏هاى والاى عارفانه او به مطالعه در آثارفارسى و عربى مى‏پردازد و وسعت اين مطالعات به او امكان مى‏دهد كه با اكابر از عارفان واعاظم از شاعران و نويسندگان ايران زمين آشنايى پيدا كند؛ امّا جز درباره مولانا جلال الدين‏بلخى و حلاج كه شيمل انديشه‏هاى او را نيز ارج مى‏دهد، كتاب مستقل درباره ديگر عارفان وسرايندگان ايران ننوشته است. بنابراين، به نظر نگارنده آشنايى شيمل با فرهنگ و ادب ايران‏زمين نيز خاسته از عشق او به مولانا جلال الدين است و اين عشق بود كه او را به وادى بى‏كرانه‏مطالعات ايرانى و فارسى كشانيد و او را با آثار و افكار ده‏ها تن از عارفان و شاعران ما آشناساخت وگرنه ما، جز در اين اواخر، هرگز بر آن نشديم كه اين محقق والامقام را به سوى خودكشيم و يا وسايل تحقيق درباره ادب و فرهنگ خود را در اروپا يا آمريكا در اختيار وى قرار دهيم.

پروفسور شيمل، چنانكه شنيده‏ام، دوباره پيش از انقلاب، به صورت توريست، و بقول‏امروزى‏ها «گردشگر»، به ايران آمده و دو سه روزى مانده است و پس از انقلاب، همانطور كه‏عرض كردم پس از انتشار شكوه شمس، يكبار به دعوت وزارت خارجه (1369) چند روزى به‏ايران آمد و يك روز و يك شب را هم در مشهد سپرى كرد. سپس در سال 1377 براى دريافت‏دكتراى افتخارى سفرى كوتاه به ايران كرد و آخرين بار نيز، مهر ماه امسال بود كه براى شركت درهمايش «عرفان پلى ميان فرهنگ‏ها« [6] و دريافت دكتراى افتخارى از دانشگاه الزّهرا به ايران آمد؛و طى اقامت چند روزه خود در انجمن حكمت و فلسفه ايران (شنبه 20 مهرماه 81) و در جلسه‏پايانى همايش «عرفان پلى ميان فرهنگ‏ها» كه اختصاص به تجليل از مقام علمى پروفسورشيمل داشت به سخنرانى پرداخت. يادش خوش و روانش شاد كه زبانش درباره فرهنگ و ادب‏ايران زمين و معارف اسلامى جز به صدق باز نمى‏شد و تحقيقاتش در اين زمينه‏ها، چنانكه‏ديده‏ايم، جز از سر اخلاص نبود. پروفسور آنه مارى شيمل به سبب تحقيقات فراوان خود برگردن ما ايرانيان حق عظيم دارد. براى حُسن ختام مقاله، سه بيت از مثنوى را كه وى به شعر آزادانگليسى ترجمه كرده است تقديم مى‏دارد. [7]

6 .teews eb lliw rettib si taht lla EVOL HGUORHT

5 .dlog eb lliw reppoc si taht lla evoL hguorhT

7 eniW tserup ot nrut lliW sgerd lla evoL hguorhT

3 enicidem ot nrut lliw niap lla evoL hguorhT

4 .evila emoceb lla lliw daed eht evoL hguorhT

5 !evals a otni nrut lliw gnik eht evoL hguorhT

از محبّت تلخ‏ها شيرين شود

از محبّت مسّ‏ها زرين شود

از محبّت دُردها صافى شود

از محبّت دَردها شافى شود

از محبّت مرده زنده مى‏كنند

از محبّت شاه بنده مى‏كنند. [8]

خدمات پروفسور شيمل به عالم اسلام و به فرهنگ ايران زمين فراموش شدنى نيست‏كوشش‏هاى چهل پنجاه ساله او چه به صورت كتاب و چه مقاله و چه به صورت سخنرانى دركلاس‏هاى درس و مجامع علمى بين‏المللى، كه تعدادش از حدّ شمار بيرون است، سبب شده تاغربيان به نحوى صحيح و منطقى و دور از تعصبات دينى و نژادى باورها و انديشه‏ها واعتقادات ما را ارج دهند و افزون بر آن، راه را براى تحقيقات فراوان ديگر پيش پاى ديگر غربيان‏محقق و دانشورى كه از طريق خواندن آثار و شنيدن سخنرانيهاى او جذب فرهنگ اسلامى وايرانى شده‏اند، بيش از پيش روشن ساخته است.

مشهد مقدس ـ حسن لاهوتى 81/11/18


1) ر ك: «كتابشناسى آثار پروفسور آنه مارى شيمل»، نوشته دكتر خسرو ناقد، در آنه مارى شيمل، افسانه‏خوان عرفان، تهران، 1381، ص 59 ـ 49. نيز، رك ابعاد عرفانى اسلام، ص 16 ـ 19.
2)
ر ك: افسانه‏خوان عرفان، پروفسور آنه مارى شيمل، ص 17 به بعد، بخصوص ص 23 ـ 24.
3)
ر ك: آن مارى شيمل، شكوه شمس، سيرى در آثار و افكار مولانا، تهران، چاپ اوّل، 1367، ص پانزده‏به بعد.
4)
ر ك: رينولد الين نيكلسون، جانِ جان، منتخباتى از ديوان شمس، همراه با ترجمه انگليسى وتوضيحات، ترجمه فارسى حسن لاهوتى، تهران، 1381.
5)
ر ك: شكوه شمس، پيشين، پيشگفتار، ص 2 به بعد.
6)
اين همايش به همت مؤسسه توسعه دانش و پژوهش ايران، انجمن حكمت و فلسفه ايران و مركزگفتگوى تمدن‏ها در روزهاى 22 و 23 مهر ماه 1381 در تالار علامه امينى در دانشگاه تهران برگزار شد وچند مؤسسه علمى ديگر نيز در برگزارى آن سهم داشتند. ر ك: «دريچه دانش»، ش 1، مهر ماه 81.
7)
به نقل از:
Selected Poems, Mevlana Jalaluddin Rum, Translated by Annemarie Schimmel, p. 43
8)
مثنوى معنوى، تصحيح رينولد الين نيكلسون، به اهتمام دكتر نصرالله پورجوادى، تهران، 1363، دفتردوّم، ابيات 1529 تا 1532.