يكي از غفلت هايي كه در ايام مختص به بزرگداشت زن دامنگير رسانه هاي گروهي ما
مي شود , يادكردهاي لازم وجامع از مقام والاي « مادر » است .
اين غفلت ها در حالي تداوم مي يابد كه زير ساخت هاي اصلي شخصيت سالم و پويا و
بالنده انسان با تربيت و پرورش هاي اين موجود استحكام مي يابد و همه سعادت ها و
پيشرفت ها در تمام ابعاد وجلوه هاي
حيات مادي و معنوي , با تلاش ها و فداكاري هاي وقفه ناپذير مادران پيوند مي
خورد.
فرهنگ و معارف اسلامي كه از مشخصه « جامعيت » در نگرش به همه نيازهاي انسان در
تمام موضوعات برخوردار مي باشد , نسبت به اكرام و بزرگداشت مقام مادر نيز ژرف
نگر و دقيق است و ارزش و اهميت آن را در دل و ديده ها مي نماياند.
در اين فرهنگ متعالي وقتي توصيه و سفارش به رعايت مقام مادر ونيكي به او مطرح
مي شود , اين تاكيد و تكرار را مي يابيم :
« مادر خود , مادر خود , مادر خود را رعايت كن » 1
اين تعبير مكرر , شدت اهميت موضوع رامي رساند و به اين وسيله هر انساني به
بيداري و هوشياري ومراقبت ودقت فراوان براي اكرام و احترام به مادر و احسان و
نيكي ومحبت به او فرا خوانده مي شود.
در اين فرهنگ آگاهي بخش وبينش آفرين است كه براي نشان دادن ارزش مهر و محبت به
مادر , چنين آمده است :
« هر كه پيشاني مادر خويش را ببوسد از آتش جهنم مصون گردد . » 2
و در همين فرهنگ و معارف غني و راهگشاست كه خشنودي خدا , خشنودي مادر , و خشم و
نارضايتي خدا , خشم و نارضايتي مادر معرفي مي شود3. و نيكي به مادران , فزوني
يافتن عمر4 , و ناسزاگويي و اهانت به آنان , لعن و خسران و زيان دنيا و آخرت را
در پي مي آورد5
در ميان توصيف و اكرام هايي كه در متن فرهنگ و معارف اسلامي درباره جايگاه و
منزلت مادران آمده است , زيباترين , غني ترين , و پيام آورترين آنها اين كلام و
توصيه عميق پيامبر گرامي اسلام (ص ) است كه فرمود :
« الجنه تحت اقدام الامهات »
« بهشت زير پاي مادران است . » 6
اين سخن عميق و عظيم به دليل محتواي زيبا و غني و جامعي كه دارد , اشتهار
فراوان يافته است و در ادبيات منظوم و منثور و همه جلوه هاي فرهنگ و هنر اسلامي
حضوري زيبا و پيام رسان دارد و از آن جمله است اشعار نغز و دلنشين شاعران متعهد
ما.
اين حديث از مصطفي اندر مقام مادر است
اي پسر جنت نهان در زير گام مادر است
گر چه در عالم پدر دارد مقامي ارجمند
ليكن افزون از پدر , قدر ومقام مادر است
گر كه مي خواهي سعادت , از كلامش سرمپيچ
رستگاري در اطاعت از كلام مادر است
تاتواني از پي تكريم او كن جد و جهد
احترام هر كسي از احترام مادر است
مادر دانا كند فرزند دانا تربيت
هركه بر هر جا رسد از اهتمام مادر است
افكند كي در خطر بهر كسي جان را كسي
اين گذشت و اين فداكاري مرام مادر است
او نهال آرزو را باغباني مي كند
هستي ما حاصل رنج مدام مادر است
به اين دليل « جنان در زير گام مادران است » كه اولين مدرسه انسان , كانون «
خانواده » است و اولين آموزگار و مربي و پرورش دهنده , « مادر » است , و او
موجودي است كه همه استعدادها و عواطف و احساسات پاك و حياتي براي رشد و كمال و
بالندگي آدميان در سرشت و فطرتش تعبيه شده است و آفريدگار توانا هر آنچه براي
پروردن صحيح انسان در دوره هاي مختلف حيات , يعني نوزادي , كودكي , نوجواني ,
جواني وبزرگسالي , لازم و ضروري مي باشد در وجودش به وديعه نهاده است و او به
طور فطري و طبيعي و بر اساس سرشت الهي خود در اوج عشق و علاقه وبا ميل و شوق
تمام و در حالي كه زيباترين جلوه هاي ايثار و فداكاري , رافت و شفقت , مهرورزي
و محبت , رنج و مشقت , و تلاش و كوشش مدام و وقفه ناپذير در مراحل مختلف رشد و
پرورش فرزند را به تجلي درمي آورد , شخصيت سالم و جامع كودكان ونوجوانان را
پايه گذاري مي نمايد و به استحكام بنيان هاي سلامت جامعه اهتمام مي ورزد.
بنابراين مفهوم اين سخن ژرف كه « بهشت زير پاي مادران است » فرجام همه تلاش ها
و فعاليت ها و رنج ها و سختي ها و فداكاري هاي مستمر و خستگي ناپذير مادران را
در تربيت و پرورش فرزندان سالم و صالح و مفيد و راهگشا براي جوامع بشري نمايان
مي سازد , كه به راستي « بهشت » آماده و مهياي پذيرش گام هاي مادراني است كه با
تربيت هاي الهي و مقدسشان جوامع پاك و سالم و رشد يافته و پويا را بنيان نهاده
اند.
اثر ادبي منظوم ذيل كه ترسيم جلوه هاي گوناگون رنج و ايثار و فداكاري مادران در
طي مراحل مختلف رشد انسان مي باشد , ترجماني است از كلام زيبا و دلنشين رسول
گرامي اسلام كه بهشت را با تمام نعمت ها و موهبت هاي الوان و گوناگون و جاودان
وابدي , آماده پذيرش گام هاي مادران پاك و تلاشگر و متعهد و مسئولي مي داند كه
همه هستي خود را در راه اطاعت از فرامين الهي براي تربيت و پرورش انسان هاي
صالح و مفيد براي جامعه فدا كردند :
پسر , رو قدر مادر دان كه دايم
كشد رنج پسر بيچاره مادر
برو بيش از پدر خواهش كه خواهد
تو را بيش از پدر بيچاره مادر
نگهداري كند نه ماه و نه روز
تو را چون جان به بر بيچاره مادر
از اين پهلو به آن پهلو نغلتد
شب از بيم خطر بيچاره مادر
به وقت زادن تو مرگ خود را
بگيرد در نظر بيچاره مادر
بشويد كهنه و آرايد او را
چو كمتر كارگر بيچاره مادر
تموزودي تو را ساعت به ساعت
نمايد خشك و تر بيچاره مادر
اگر يك عطسه آيد از دماغت
پرد هوشش ز سر بيچاره مادر
اگر يك سرفه بيجا نمايي
خورد خون جگر بيچاره مادر
براي اين كه شب راحت بخوابي
نخوابد تا سحر بيچاره مادر
دو سال از گريه روز و شب تو
نداند خواب و خور بيچاره مادر
چو دندان آوري رنجور گردي
كشد رنج دگر بيچاره مادر
سپس چون پا گرفتي تا نيفتي
خورد غم بيشتر بيچاره مادر
تو تا يك مختصر جاني بگيري
كند جان مختصر بيچاره مادر
به مكتب چون روي تا باز گردي
بود چشمش به در بيچاره مادر
وگر يك ربع ساعت ديرآيي
شود از خود به در بيچاره مادر
نبيند هيچ كس زحمت به دنيا
ز مادر بيشتر بيچاره مادر
ترديدي وجود ندارد كه فرهنگ و معارف اسلامي به همان ترتيب كه به بزرگداشت و
اكرام مقام « مادران » مي پردازد , مقام ومنزلت خاص « پدران » را نيز عظيم و
بزرگ مي دارد و پيوسته انسان ها را نسبت به آن هشياري و آگاهي مي دهد , چنانكه
در روايات متعدد از رسول گرامي اسلام (ص ) و ائمه دين (ع ) پس از فرمان به
بزرگداشت و اكرام مادران , به رعايت مقام و منزلت پدران توصيه مي شود , لكن
بايد به اين معرفت و شناخت نائل آئيم كه اگر چه « توجه به سرنوشت اولاد به عهده
پدران و مادران است , اما مادران بيشتر مسئولند » 7 , و از آنجا كه « دامن مادر
مبدا اصلي تربيت است » 8 و « تاثير مادر در روحيه اطفال از تاثير پدر بيشتر است
. » 9 به همين دليل نيز « شرافت مادري بيشتر از شرافت پدري است . » 10
اينك به تبعيت از پيامبر رحمت كه زيباترين و پايدارترين توصيف را از مقام مادر
دارد , چه واژه و تعبير و عبارتي در بزرگداشت منزلت مادر عرضه بداريم , خبر
آنكه اينگونه زمزمه كنيم :
گر بود اختيار جهاني به دست من
مي ريختم تمام جهان را به پاي تو
پاورقي :
1 ـ نهج الفصاحه , ترجمه ابوالقاسم پاينده , انتشارات جاويدان ,
روايت 546
2 ـ همان مدرك , روايت 2917
3 ـ همان مدرك , روايت 1665
4 ـ همان مدرك , روايت 755
5 ـ همان مدرك , روايت 2744
6 ـ همان مدرك , روايت 1328
7 ـ در جستجوي راه از كلام امام , انتشارات اميركبير , دفتر سوم , ص 114
8 ـ همان مدرك , ص 119
9 ـ همان مدرك , ص 114
10 ـ همان مدرك , ص 114
منبع:
روزنامه جمهوري اسلامي 26/04/1385 صفحه عقيدتي