اشاره
آيت الله حاج شيخ جعفر سبحاني، فقيه، متكلم، انديشمند و از مولفان، مدرسان و
علماي بزرگ حوزه علميه قم، با نگارش نامهاي مستدل و مستند خطاب به آقاي كوفي
عنان، دبيركل سازمان ملل متحد، وظايف وي و سازمان متبوعش را در زمينه دفاع از
حقوق همه انسانها از جمله مسلمانان و مقابله با اهانت به پيامبر گرامي اسلام
(ص) و هتك حرمت به حرم حضرت امام هادي و حضرت امام حسن عسگري عليهماالسلام
گوشزد نموده و خواستار اقدام قانوني در اين زمينه شد.
متن كامل اين نامه به شرح زير است.عاليجناب،
آقاي كوفي عنان!
دبيركل محترم سازمان ملل متحد!
ضمن تقديم بهترين آرزوها و شادباشها، يادآور ميشود، موقعيت جنابعالي در
بالاترين سازمانهاي بين المللي ايجاب ميكند كه حقوق همه ملتها را حفظ كرده و
تجاوزها را محكوم فرماييد.
اينك نظر آن مقام محترم را به اهانت آشكار به حرمت و
حقوق بيش از يك ميليارد و سيصد ميليون مسلمان جهان، به وسيله نشر كاريكاتورهاي
موهن در تعدادي از كشورهاي غربي، تحت عنوان آزادي بيان جلب مي نمايد:
اعلاميه حقوق شر كه آزادي بيان را محترم شمرده است و همه دولتهاي عضو سازمان
ملل آن را امضا كرده اند، امروزه براي هتك حرمت مقدسات ديني ميلياردها موحد و
دينداران جهان دستاويز شده است، تا آنجا كه در برخي روزنامه هاي غربي
كاريكاتورهاي موهني از پيامبر اسلام (پيامبر رحمت ) چاپ كرده اند و از اين طريق
احساسات مسلمانان جهان بلكه همه دينداران را جريحهدار ساختهاند. بدتر از آن
اين كه برخي از سياستمداران غربي كه هرگز از آنها انتظار نمي رفت از چنين عمل
قبيح و زشتي طرفداري كنند، به توجيه آن پرداختهاند و آن را به وسيله « آزادي
بيان » توجيه كرده اند و احياناً آن را تحت عنوان طنز، امري مشروع دانسته و
ميزگردي براي آن تشكيل دادهاند.
حقا كه بايد گفت: كلمه آزادي، از الفاظ بسيار زيبا و
دلكشي است كه متاسفانه در طول زمان، بيش از هر چيز بر ضد خود آزادي، از آن
بهرهگيري شده است .
آيا نويسندگان اعلاميه حقوق بشر كه آزادي بيان را يك اصل محترم شمردهاند و دول
جهان آن را امضا نمودهاند، حد و مرزي براي آن بيان نكردهاند تا آنجا كه تحت
لواي آزادي، اعمال خشونتبار به صورتهاي مختلف، مشروع و قانوني شمرده شود.
1. آيا ميتوان در پرتو آزادي بيان، چهره گروهي را
آنچنان مخدوش ساخت تا جاهلان بر ضد آنان بشورند و به حقوق مدني و اجتماعي آنان
تجاوز كنند، و آنان را مورد اهانت و آزار و كشتار قرار دهند؟
2. آيا در پرتو آزادي بيان ميتوان به آتش خصومت و
دشمني ميان دو ملت يا دو كشور دامن زد به حدي كه آنان به جان هم بيفتند و به
جنگ با يكديگر كشيده شوند.
3. آيا آزادي بيان اجازه ميدهد كه گروهي به مقدسات
ملتي نظير پرچم و يا قانون اساسي يا رهبران محبوب آن تعدي كنند و احترام آنان
را زير پا بگذارند.
4. آيا آزادي بيان اجازه ميدهد كه به دروغ عليه فردي
شهادت دهيم و حقوق او را پايمال سازيم يا چهره او را نامطلوب معرفي كنيم؟
5. علماي اخلاق براي زبان جرمهاي فراواني شمردهاند كه
بخشي از آنها مورد پذيرش قوانين مدني و بين المللي نيز هست . آيا فردي مي تواند
تحت عنوان آزادي بيان، همه اين قوانين را زير پا نهد و خود را در پوشش آزادي
بيان تبرئه كند؟
6. اصولا بايد متن اعلاميه حقوق بشر را به دقت خواند .
آنچه در آنجا مطرح است آزادي بيان است نه آزادي اهانت و هتك حرمت و زير پا
نهادن حرمت و كرامت انسان ها و ملت ها. آنچه كه در اينجا مورد غفلت قرار گرفته
است، تفاوت آزادي بيان با آزادي اهانت و فحاشي و استهزا است .
7. آزادي بيان، حقي است كه به هر فردي داده شده است،
ولي تا آن حد كه به حق ديگري تجاوز نكند، و اگر آزادي بيان از هر قيد و بندي
رها باشد، در اين صورت، جز فساد و هرج و مرج نتيجهاي نخواهد داشت .
بنابراين، آزادي بيان محدود به عدم تجاوز به حقوق ديگران است و اگر فردي با سوء
استفاده از اين آزادي به حقوق ديگران تجاوز كرد، مجرم شناخته مي شود.
8. اصولا كساني كه هتك مقدسات را در پرتو آزادي بيان
توجيه مي كنند، عملا اجازه هتك مقدسات خود را و لو مقدسات غيرديني و سكولار
باشد، نمي دهند. امروز كسي حق ندارد در كشور بريتانيا به ملكه انگلستان اهانت
كند، يا قوانين اساسي يا پرچمهاي كشورهاي سكولار را مورد بيحرمتي قرار دهد يا
حتي برخي مفاهيم پذيرفته شده، نظير هولوكاست را زير سؤال ببرد وگرنه با محاكمه
و مجازات سنگين روبرو خواهد شد، چنان كه آخرين نمونه آن را در هفته سوم فوريه
سال 2006 در مورد محاكمه مورخ انگليسي آقاي ديويدايروينگ در اتريش و محكوميت او
به سه سال زندان به خاطر زير سؤال بردن هولوكاست، مشاهده كرديم .
9. آيا مي توان ضربه زدن بر منافع ملي و جاسوسي به نفع
بيگانگان و دشمنان را به نام آزادي بيان توجيه كرد.
10. امروزه در برخي از كشورها كثيفترين رفتارهاي
اخلاقي نظير همجنس بازي يا برهنگي، به رسميت شناخته شده است . آيا مي توان در
پرتو آزادي بيان به اين افراد اعتراض و اهانت زباني كرد؟
اينها نمونههايي است كه ما در اين مورد مطرح كرديم تا
روشن شود كه مسأله، جنبه سياسي دارد و اهانت كنندگان و حاميان آنها همگي آزادي
بيان را دستاويز و بازيچهاي قرار دادهاند، تا به اهداف سياسي خود برسند.
به حكم « عدو شود سبب خير اگر خدا خواهد »، جريان
كاريكاتورهاي موهن از پيامبر عاليقدر اسلام، هرچند عمل زشت و قبيح و از نظر
خرد فردي و جمعي محكوم مي باشد، ولي عاملان آن اهداف سوئي را تعقيب ميكردند كه
خوشبختانه نه تنها به آن نرسيدند، بلكه به ضرر آنها تمام شد؛ زيرا نوعي وحدت و
انسجام در جهان اسلام از شرق تا غرب پديد آورد , پيوسته گروههاي متفاوت و
جمعيتهاي گوناگون با مشتهاي گرهكرده، اين عمل را محكوم كرده و نفرت و انزجار
خود را از اين منطق نادرست گروهي از غربيان كه در پي سوء استفاده از اين
ارزشها هستند، ابراز نموده و افكار عمومي جهانيان را تكان دادند.
اينك براي روشنگري به ترجمه برخي از قوانين فعلي غرب
بسنده ميكنيم:
حدود آزادي در انقلاب كبير فرانسه
ما هم اكنون براي روشن شدن مواضع قانوني خود كه آزادي بيان، رها از قيد و شرط
نيست، ماده يازدهم قانون اساسي فرانسه مصوب سال 1789 (سال انقلاب كبير فرانسه )
را در اينجا مي آوريم:
در ماده ياد شده آمده است : هر شهروندي حق بيان آزادانه آرا و انديشههاي خود
را دارد، مشروط بر اين كه از حدودي كه قانون تصريح كرده، تجاوز نكند.
قانون اساسي سال 1881 فرانسه مواردي را چون حفظ اسرار
پزشكي و حريم خصوصي زندگي افراد و ممنوعيت تحريك بر تنفر نژادي و مذهبي، و
دشنامگويي و خدشه وارد كردن به شخصيت ديگران و اظهارات ضد يهود و ضد زنان را
از موارد محدود كننده آزادي بيان برشمرده است.
آيا صحيح است كه با چنين قانون مصوبي باز هم تصاوير موهن از پيامبر رحمت با
آزادي بيان توجيه شود؟
غرب هر چند تقدس را از دين سلب كرده است، ولي لباس
قداست بر چيزهاي ديگري مانند هولوكاست و احترام به كودك و برابري بين انسانها
پوشانده است و در غرب كسي كه نسبت به اين امور انتقاد كند , او را مانند كسي
ميشمارند كه به مقدسات اهانت كرده باشد.
اين نه تنها منشور انقلاب كبير فرانسه است كه براي آزادي حريمي قايل شده و خطوط
قرمزي را برشمرده است، بلكه در كشورهايي مانند دانمارك نيز قانون اساسي، اهانت
به گروهي از مردم به سبب اعتقادات ديني آنان را ممنوع مي شمارد. روساي كليساهاي
دانمارك در ديدار با شيخ الازهر، محمد سيد طنطاوي و وزير اوقاف مصر، آقاي حمدي
زقزوق و مفتي مصر، آقاي علي جمعه در تاريخ نهم فوريه سال 2006 ميلادي به اين
حقيقت تصريح كردند.
اين نوع جنايات درحالي صورت ميپذيرد كه طبق نص صريح
كنوانسيون بين المللي حقوق مدني و سياسي سازمان ملل مصوب 26 دسامبر 1966 و لازم
الاجرا براساس قطعنامه 2200 مصوب 23 مارس 1976 كه به امضاي كشورهاي عضو ملل
متحد از جمله كشورهاي اروپايي و آمريكا رسيده عمل نشريه دانماركي و ديگر نشريات
مشابه جرم تلقي شده و نقض قوانين بين المللي محسوب مي شود.
بند دوم ماده بيستم اين كنوانسيون به وضوح مي گويد : «
هرگونه ترغيب به تنفر ملي يا نژادي يا مذهبي كه تحريك به تبعيض و يا دشمني و
خشونت گردد، به موجب قانون ممنوع مي باشد ».
بركس مپسند آنچه تو را نيست پسند.
به حق، اين نيم بيت مي تواند بازگو كننده مقال
گستردهاي باشد و آن اين كه غرب از ديگران ميخواهد به عقايد وي احترام بگذارند
و خطوط قرمز او را به رسميت بشناسند. درحالي كه او هرگز به عقايد و مقدسات
ديگران احترام نمي گذارد و هتك مقدسات را تحت عنوان فريبنده آزادي بيان به
رسميت ميشمارد.
اصولا غرب، به وجود گفتوگو و نظام چند صدايي
(پلوراليسم ) افتخار ميورزد. درحالي كه گفتوگوي او تنها با همفكران خود يا
شرقياني است كه در خط او هستند.
غرب هر چند دوران استعمار مستقيم را پشتسر گذاشته، ولي هنوز تفكر استعماري بر
آن حاكم است و مايل است كه سخنان و ارزشهاي خود را به ديگران ديكته كند.
انفجار حرم عسگريين عليهماالسلام، جزئي از توطئههاي زنجيرهاي اهانت به مقدسات
خبر موحشي جهان اسلام را تكان داد و علاقهمندان به پيامبر و اهل بيت
عليهماالسلام را در غمي عميق و سوگي بزرگ فرو برد و آن خبر انفجار در حرم
عسگريين عليهماالسلام در سامرا(عراق) بود.
اين جنايت نيز حلقهاي از سناريوي هتك مقدسات اسلامي است كه تاكنون دو پرده آن
به نمايش درآمده و مسلما اين كارها با برنامهريزي دقيق صهيونيستهاي نژادپرست
و غرب استعمارگر طراحي شده و همگي حاكي از آن است كه گاهي ميخواهند مسيحيان را
در برابر مسلمانان قرار داده و آتش جنگهاي صليبي را بار ديگر برافروزند و
احيانا دو گروه مسلمان شيعه و سني را به جان هم بيندازند و از اين آب گلآلود
ماهي بگيرند.
در اينجا بر سران كشورهاي اسلامي و بزرگان ديني لازم
است كه با برنامهريزي دقيق و گفتوگوهاي سازنده، اين نقشههاي شيطاني را خنثي
كرده و حريم اديان الهي را از دستبرد افرادي كه از انسانيت بويي نبردهاند، حفظ
كنند.
مسلماَ سازمان كنفرانس اسلامي در اين مورد نقش عظيمي
ميتواند ايفا كند، همچنان كه مقام محترم دبيركل سازمان ملل نيز ميتوانند در
اين ميان نقش كليدي ايفا نمايند و در تسريع محاكمه اين جنايتكاران و بازداشتن
آنان از ادامه اين جنايات تلاش نمايند و بدين وسيله دين خود را به سازمان ملل و
كليه كشورهاي عضو ايفا كنند.
با توجه به آنچه ذكر شد، از آن جناب تقاضا داريم در
راستاي حفظ صلح و امنيت جهاني و حفظ حقوق ملتها، مجرمان مذكور براساس قوانين
موجود بين المللي محاكمه و مجازات شوند.
قم ـ موسسه امام صادق عليه السلام
جعفر سبحاني 4/12/1384 ـ برابر 23 فوريه 2006
منبع:
IRIB