يكي از آموزه هاي دستوري قرآن، صدقه است. در بسياري از روايات، صدقه با دو اثر جذب
منفعت و دفع بلامورد تاكيد قرار گرفته است. از اين رو صدقه دادن در هر روز به ويژه
براي دفع بلاو رفع گرفتاري ها به عنوان مستحب معرفي شده و از مومنان خواسته شده تا
با صدقه دادن خود را بيمه كنند. در اين نوشتار كوتاه نويسنده با نگاهي به آيات
قرآني كوشيده است تا آثار متعدد و متنوع صدقه دادن را تبيين كند. با هم اين مطلب را
از نظر مي گذرانيم.
شخصيت اجتماعي انسان
انسان موجودي اجتماعي است. خاستگاه اجتماعي بودن انسان هر چيزي كه باشد، نمي تواند
اجتماع گرايي انسان را از حالت طبيعي بودن بيرون برد. به اين معنا كه انسان به گونه
اي آفريده شده كه نمي تواند به دور از اجتماع زندگي كند.
كوچك ترين واحد اجتماعي كه انسان بدان نياز دارد، واحد خانواده است كه تركيبي از زن
و شوهر است؛ زيرا همان گونه كه قرآن تبيين كرده است، زوجيت اصل جاري در جهان است و
هر موجودي در جهان به صورت جفت آفريده شده و اين خود بدان معناست كه اجتماع امري
طبيعي و تكويني است كه از آن گريزي نيست.
با اين همه انسان به سبب شرايط خاص وجودي و زيستي، به گونه اي آفريده شده كه نياز
با هم بودن در وي تقويت شده و نمي تواند به دور از اجتماع نه تنها به كمال برسد
بلكه نمي تواند زندگي كند. از اين رو مي كوشد تا به هر شكلي شده به اجتماع پيوند
بخورد.
گرايش ذاتي انسان به اجتماع موجب مي شود كه هرگونه واگرايي اجتماع امري ناپسند، زشت
و ضدطبيعت عادي شمرده شود و كساني كه از اجتماع گريزان هستند به عنوان انسان هاي
بيمار و دور از شخصيت انسان طبيعي شناخته شوند.
علل و عوامل دروني و بيروني موجبات واگرايي انسان از اجتماع مي شود، چنان كه علل و
عوامل دروني و بيروني موجب افزايش همگرايي اجتماعي شده و تمايل و گرايش افراد را به
اجتماع تقويت مي كند. يكي از مهم ترين علل و عوامل همگرايي اجتماعي برآورد نيازها و
پاسخ به خواسته هاي عاطفي و مادي يك ديگر است. از اين رو در جامعه پذيري بر آن
تاكيد مي شود و به كودكان و نوجوانان آموزش داده مي شود تا چگونه نيازهاي عاطفي و
مادي يك ديگر را برآورده ساخته و همدل و هميار و همكار يك ديگر باشند.
قرآن به سبب اين كه كمال انساني را در همگرايي اجتماعي مي داند و انسان را در قالب
انسان اجتماع تصوير و ترسيم مي كند، علل و عوامل همگرايي را مورد توجه ويژه قرار
داده و راهكارها و آموزه هاي شناختي و دستوري چندي را ارايه داده تا اين مساله
تحكيم شود. اين گونه است كه تعاون و همكاري در كنار احسان و انفاق و صدقه معنا و
مفهوم خاصي در آموزه هاي اسلامي و قرآني يافته است.
اگر انسان كامل را انسان اخلاقي بشماريم، دست يابي به انسان اخلاقي تنها در محيط
اجتماع شدني است؛ بر اين اساس مجموعه آموزه هاي اسلامي و قرآني چيزي جز مكارم
اخلاقي نيست و ماموريت و فلسفه بعثت همان تبيين مكارم اخلاقي و تكميل آن در جامعه
به وسيله آموزش هاي شناختي و تربيتي است. از اين رو پيامبر(ص) مي فرمايد: اني بعثت
لاتمم مكارم الاخلاق، براي اكمال و اتمام مكارم اخلاقي برانگيخته شده ام.
انفاق در كاربردهاي قرآني، ناظر به پاسخ گويي به نيازهاي ديگران در ابعاد عاطفي و
مادي است. چنان كه احسان و ديگر فرمان ها و آموزه هاي دستوري نيز اين گونه مي باشد
و ناظر به عمل اجتماعي انساني است.
اجتماع و همگرايي در قرآن و اسلام چنان ارزشمند و با اهميت تلقي شده است كه حتي
مفهوم ايثار به معناي گذشت از خود براي ديگران، جايگاه خاص يافته و يكي از راه هاي
دست يابي به كمال انسانيت و رسيدن به مقام عبوديت ربوبي و خلافت طولي الهي، ايثار
دانسته شده است كه اين معنا در سوره انسان (دهر) به خوبي تبيين و تحليل شده و
راهكارهاي دست يابي به آن از ابعاد و جهات مختلف بيان گرديده و آثار و پاداش هاي
مادي و معنوي از جمله تقرب به خدا و متاله شدن براي آن ذكر شده است.
صدقه يكي از علل و عوامل افزايش همگرايي اجتماعي انسان است كه در قرآن به عنوان
راهكاري در اين مسئله مطرح و مورد تشويق و ترغيب قرارگرفته است. در ادامه مقاله
ابعاد و آثار اجتماعي و معنوي اين سنت اسلامي بر پايه تحليل قرآني تبيين مي شود.
گستره معنائي صدقه
صدقه، چيزي است كه انسان به قصد قربت از مال خود خارج مي سازد. (مفردات الفاظ قرآن
كريم، راغب اصفهاني، ص480)
برخي در تعريف آن گفته اند كه صدقه، مطلق انفاق در راه خداست، چه انفاق از امور
واجب چون زكات و خمس باشد و يا امري مستحب باشد. (الميزان، علامه طباطبايي، ج2،
397)
در برخي از آيات قرآني، زكات واجب اموال به عنوان صدقه بيان شده، چنان كه گاه از
انفاق نيز به صدقه تعبير مي شود. براين اساس تفاوت معنايي ميان صدقه و انفاق و زكات
نيست و مي توان گفت كه صدقه معناي عام و گسترده اي دارد كه شامل هرگونه اخراج مال
در راه خدا مي شود.
با اين همه آن چه در اين جا مراد و منظور است تنها مفهوم نخست از صدقه است كه از
مفردات راغب نقل شده است. به اين معنا كه مراد ما در اين جا از صدقه تنها مالي است
كه شخص به قصد تقرب الي الله به ديگري مي دهد.
ارزش و اهميت صدقه
براي شناخت اهميت و ارزش صدقه مي توان به آثار و كاركردهاي اجتماعي و معنوي و يا
همان كاركردهاي دنيوي و اخروي آن اشاره كرد. از اين رو، بازخواني آثار و كاركردهاي
صدقه به معناي شناخت ارزش و اهميت صدقه در انديشه اسلامي و فرهنگ قرآني مي باشد.
صدقه ارزشي
چگونه مي توان اخراج مالي را صدقه دانست و براي آن ارزش مادي و معنوي تعيين كرد؟
قرآن، زماني صدقه را ارزشي مي شمارد كه داراي شرايط خاص باشد. به اين معنا كه هر
گونه اخراج مال و بخشيدن آن به ديگري نمي تواند مصداق صدقه باشد و بايد ارزش و
آثاري را كه تبيين مي شود درپي داشته باشد. از اين رو خداوند در آيه 264 سوره بقره،
ايمان به خدا و آخرت را شرط ارزشمندي صدقه مي شمارد و اگر صدقه به قصد تقرب الي
الله باشد، آن را از بهترين كارها و ارزشمندترين امور مي داند (بقره آيه280و مجادله
آيه12) بر اين اساس آن چه ملاك ارزش گذاري قرار مي گيرد حجم و مقدار صدقه نيست بلكه
ارزشمندي صدقه به كيفيت و نيت شخص است.
(توبه آيه79)
همين شيوه ارزيابي است كه صدقه را در جايگاه بسيار متفاوت قرار مي دهد. اگر شخص با
نيت تقرب و شكرگزاري از نعمت به صدقه دادن اقدام كند در جايگاه كسي قرار مي گيرد كه
به عبادت صرف و محض پرداخته است. لذا خداوند در آيات 31 و 32 سوره قيامت، صدقه را
در كنار نماز قرار مي دهد و همان كاركردهاي نماز را براي چنين صدقاتي برمي شمارد
خداوند صدقه دادن انسان ها مومن را نشانه اي از شكرگزاري شخص در برابر نعمت هاي
الهي و پيروي از اوامر او مي شمارد (بقره آيه276). بنابراين نمي توان صدقه را تنها
يك امر ساده و معمولي ارزيابي كرد بلكه مي بايست در راستاي عبوديت محض تحليل كرد.
از آن چه گفته شد مي توان به اين نتيجه گيري قطعي رسيد كه صدقه به معناي اخراج صرف
مال نيست بلكه مراد از آن اخراج مال به قصد تقرب الي الله است. اين گونه است كه
خداوند در آيه 18 سوره حديد و نيز 264 سوره بقره، اخلاص را به عنوان شرط ارزش گذاري
صدقات برمي شمارد و هرگونه پاداش و تاثير و كاركردي را مبتني و منوط به اخلاص صدقه
دهنده مي داند.
بنابراين، آن چه به معناي كاركردها و يا آثار مادي و معنوي و يا اخروي و دنيوي
صدقات در ادامه مطلب مي آيد، در حقيقت تنها زماني است كه شرط اخلاص و تقرب در آن
ملحوظ باشد.
كاركردها و آثار صدقات
بي گمان انسان مومن مي كوشد تا با هر كاري خود را به خدا نزديك كند و تقرب به وي را
به عنوان اصل اساسي هر عملي قرار مي دهد؛ زيرا خود را فقير ذاتي مي يابد و خداوند
را غني بالذات مي شمارد كه اگر بخواهد از هر نقصي به كمال مطلقي برسد مي بايست از
راه انجام كارهايي باشد كه مورد رضايت و خشنودي اوست.
بنابراين شدن كمالي و تقرب به خداوند، عامل هر حركتي است كه انسان انجام مي دهد؛
زيرا كمال خويش را در اين تقرب مي جويد و تقرب را نيز تنها در كارهايي مي يابد كه
مورد رضايت و خشنودي اوست.
به سخن ديگر، عامل و انگيزه نخست و اصلي براي مومنان در كارهاي خويش تقرب به خداوند
است و امور ديگر در درجه دوم اهميت قرار مي گيرد.
گرايش ذاتي انسان به كمال و جست وجوي راه هاي دست يابي به آن، موجب شده كه قرآن
آثار و كاركردهاي مربوط به اين حوزه را مقدم بر حوزه هاي ديگر قرار دهد.
مشكل و دغدغه اصلي انسان مومن در زندگي خويش اين است كه كاري نكند كه خداوند از وي
ناخشنود گردد و يا كاري انجام دهد كه خشنودي او را سبب شود.
خداوند، در آيه 271 سوره بقره صدقه دادن را عاملي مهم براي محو گناهان انساني مي
شمارد تا اين گونه فرصتي به بشر بدهد تا خود را از هر گونه زشتي و گناه تخليه كند.
چنين مومن فرصت مي يابد تا پس از تخليه و تكفير گناهان خويش، گام در طهات نفس
بردارد و به پالايش روح و روان خويش از هرگونه آلودگي ها دست يابد.(مجادله آيه 12)
بنابراين مي توان گفت كه دو كاركرد اساسي صدقه دادن، تخليه و تحليه (خالي شدن از
گناهان و آراسته شدن به فضايل) است. به اين معنا كه انسان را از هرگونه پليدي و
گناه شست و شو داده و پالايش مي كند و اجازه مي دهد تا خيراتي كه از سوي خداوند
نازل مي شود آثار خود را به خوبي نشان دهد. از اين رو خداوند در آيه 276 سوره بقره
صدقه دادن را عامل بركت و افزايش توانمندي هاي مادي و معنوي براي رشد و تعالي بشر
معرفي مي كند و در آيات 271 و 280 سوره بقره و نيز 18 سوره حديد و 12 سوره مجادله،
تاثير و بازگشت هرگونه آثار مثبت را به صدقه دادن منوط مي كند.
انسان با طهارت نفسي كه از راه صدقه دادن كسب مي كند و نيز بركت يابي از طريق صدقه،
گامي بلند براي تقرب به خدا برمي دارد و در نزد خداوند محبوب مي شود و از آثار محبت
خداوند بهره مند مي شود.
يكي از آثار جلب و جذب محبوبيت خداوند، قرار گرفتن در گروه صالحان است. (توبه آيه
75 و منافقون آيه 10)
ورود به جرگه صالحان به معناي آن است كه چنين شخصي داراي كاركردهاي اجتماعي است و
نقش خود را در جامعه به خوبي ايفا مي كند؛ زيرا صالح در كاربردهاي قرآني به كسي
گفته مي شود كه اعمال و رفتار وي در حوزه هاي فردي و اجتماعي براساس اصول هنجاري
باشد و برخلاف اصول عقلاني و عقلايي و شرعي، عملي را انجام ندهد.
به سخن ديگر، انسان پس از طهارت يابي دروني و تزكيه باطن، در شرايطي قرار مي گيرد
كه در عمل اجتماعي و رفتارهاي بيروني در مسير كمالي قرار مي گيرد.
خداوند در آيات278 و 280 سوره بقره، بخشش بدهي وامدار تهيدست را از مصاديق صدقه و
امري پسنديده معرفي مي كند. اين، بخشي از كاركرد اجتماعي صدقه است. به اين معنا كه
شخص را در مسير همدلي و همگرايي اجتماعي قرار مي دهد كه از راه گذشت و بخشش بدهي
وامدار تهيدست به دست مي آيد.
از ديگر مصاديقي كه قرآن براي صدقه برمي شمارد مي توان به بخشش خون بها از سوي
خانواده مقتول (نساء آيه92) و عفو از قصاص و چشم پوشي بدون دريافت بهايي در برابر
آن (مائده آيه45) اشاره كرد كه ناظر به مسايل اجتماعي است.
انسان با اين گونه اعمال مي تواند هم حافظ آبرو و حيثيت اشخاص باشد (بقره آيه263 و
آيات ديگر) و هم زمينه حفظ آبروي خويش با جلب محبت و رضايت خداوندي را فراهم آورد؛
زيرا خداوند آبروي كسي را حفظ مي كند كه آبروي مومني را حفظ كند.
صدقه در روايات
در روايات صدقه به عنوان امري مستحب چنان مورد تاكيد قرار گرفته است كه مي توان آن
را در زمره مستحبات موكد برشمرد.
«امام صادق(ع) فرمود: براي شيطان هيچ چيز از صدقه دادن مومن گران تر نيست. و صدقه
قبل از آن كه به دست بنده برسد، در دست پروردگار متعال قرار مي گيرد.» (وسايل
الشيعه، ج9، ص406)
آن حضرت(ع) در بيان ارزش و اهميت صدقه دادن به اين نكته اشاره مي كند كه صدقه از
چيزهايي است كه خداوند خود به طور مستقيم آن را از بنده مي پذيرد و پيش از آن كه
دست سائل به آن برسد در دستان خداوند قرار مي گيرد. در يكي از فرمايش هاي آن
حضرت(ع) آمده است كه: «خداي متعال چيزي را خلق نكرد مگر آن كه براي آن نگاهباني است
كه آن را نگه مي دارد، مگر صدقه كه خداي متعال خودش آن را نگه مي دارد و پدرم وقتي
صدقه مي داد، آن را در دست سائل قرار مي داد، پس آن را از وي مي گرفت و مي بوسيد و
مي بوييد، سپس آن را به سائل برمي گرداند.»
اين مضمون در روايات ديگر هم وارد شده و شخص بايد بداند كه صدقه در دست چه كسي قرار
مي گيرد؛ از اين رو نه تنها منت گذاري و تكبر در هنگام صدقه دادن امري ناپسند شمرده
شده، بلكه هرگونه آزار و منت گذاري در واقع، منت نهادن بر خداوند بلندمرتبه است.
بنابراين انسان مي بايست همواره مواظبت نمايد تا مبادا آزار و منتي از سوي وي واقع
شود؛ زيرا تواضع و فروتني از سوي صدقه دهنده به معناي خضوع نسبت به پروردگار است.
در روايات آمده است كه هر كس صبح صدقه بدهد، از بلاهاي آسماني در آن روز مصون مي
ماند و اگر در اول شب صدقه دهد، از بلاهاي آسماني در آن شب در امان مي ماند، و اگر
كسي خانواده مسلماني را كفايت نمايد، گرسنگي شان را رفع نمايد، بدن آنها را بپوشاند
و آبروي آنها را حفظ كند، از هفتاد حج برتر است.
امام باقر از علي بن ابيطالب- عليهما السلام- نقل مي كند كه: آن حضرت فرمود: روزي
يك دينار انفاق كردم، رسول خدا(ص)- به من فرمود: آيا نمي داني كه صدقه مومن از دستش
بيرون نمي رود، تا آنكه از دهان هفتاد شيطان آزاد گردد (همه گويند: نده!) و در دست
سائل قرار نگيرد، تا نخست در دست خداي بزرگ قرار گيرد، آيا خداوند چنين آيه اي
نفرموده: آيا ندانسته اند كه اين فقط خداست كه توبه را از بندگانش مي پذيرد و صدقات
را مي گيرد. (اما علمت ان صدقه المومن لاتخرج من يده حتي يفك بها عن لحي سبعين
شيطانا و ما يقع في يد السائل حتي يقع في يد الرب تبارك و تعالي الم يقل هذه الايه:
الم يعلموا ان الله هو يقبل عن عباده و ياخد الصدقات. سوره توبه، آيه104، بحار،
ج96، ص.127)
براي صدقه واجب يا مستحب، فوائد بسياري است كه از خلال روايات و آيات استفاده مي
شود:
1- پاداش زياد اخروي، چنانكه از پيامبر اكرم(ص) نقل شده: آگاه باشيد هر كه انفاق
نمايد به صدقه اي، براي اوست به وزن هر درهم، مانند كوه احد از نعمت هاي بهشت.(1)
2- صدقه در دست پروردگار قرارگيرد، چنانكه از امام صادق(ع)- نقل شده كه فرمود: هيچ
چيزي نيست مگر آنكه فرشته اي بر آن موكل است، جز صدقه، چه آنكه آن در دست خدا واقع
مي شود.(2)
3- با صدقه مال كم نخواهد شد، همانطور كه از موسي بن جعفر(ع) از پدران بزرگوارش از
پيامبر اكرم(ص) نقل شده كه فرمود: هيچگاه مال انسان با صدقه كم نخواهد شد، پس بدهيد
و نترسيد.(3)
4- كمر شيطان را مي شكند.(4)
5- مرگ بد را دفع مي كند. (5)
6- عمر را زياد مي نمايد.(6)
7- روزي را زياد و فقر را برطرف سازد.(7)
8- شفا و دواي مريض است.(8)
9- از خطر خرابي محفوظ ماند.(9)
10- خانه و شهر را آباد سازد.(10)
11- قضاء حتمي آسماني را برطرف كند.(11)
12- از اذيت درنده نگهداري نمايد، چنانكه از حضرت رضا(ع) نقل شده: در زماني بني
اسرائيل قحطي شديدي ساليان پي درپي پديد آمد، در نزد زني لقمه ناني بود، آن را در
دهان گذاشت، سائلي او را صدا زد، زن گفت: در چنين وقتي ببخشم؟ آن را از دهان بيرون
آورد و به سائل داد كه ناگهان بچه كوچك او، در بيابان مورد حمله گرگ قرار گرفت، او
را در دهان گرفت و فرار كرد. مادر بدنبال آن مي دويد و فرياد مي زد، پروردگار
جبرئيل را فرستاد، بچه را از دهان گرگ گرفت و به مادر تحويل داد، فرمود: آيا خوشنود
شدي؟ اين لقمه بجاي آن لقمه است.(12)
13- مال انسان را از تصرف اشرار حفظ مي كند، چنانكه از پيامبر اسلام(ص) روايت شده،
هر كه در حالت اختيار، مال خود را از خوبان دريغ دارد، خداوند در حال اضطرار، مال
او را نصيب اشرار كند.(13)
14- هفتاد در از شر و بدي را مي بندد.(14)
15- تجارت سودمندي است، چه در دنيا و چه در آخرت، چنانكه از علي(ع) روايت شده:
هرگاه گرسنه شديد، با خدا بوسيله صدقه سودا كنيد.(15)
رسول اكرم(ص) فرمود: ان علي كل مسلم في كل يوم صدقه ، قيل: من يطيق ذلك؟
قال (ص): اماطتك الاءذي عن الطريق صدقه ، و ارشادك الرجل الي الطريق صدقه ، و امرك
بالمعروف صدقه ، و نهيك عن المنكر صدقه ، و ردك السلام صدقه
همانا برعهده هر مسلماني است كه در هر روز صدقه دهد، عرض شد: چه كسي توان انجام اين
كار را دارد؟ فرمود: اگر در مسير و راه آنچه موجب اذيت رهگذر باشد برطرف سازي صدقه
است، و راه نشان دادن به راهگذر صدقه است، و عيادت كردن مريض صدقه است، و امر به
معروف و نهي از منكر صدقه است، و جواب سلام صدقه است. (بحارالانوار، ج 72، ص 05)
در اصول كافي آمده است: خداوند فرموده من براي هرچيز وكيلي قرار داده ام جز صدقه كه
خودم با دست خود مي گيرم، حتي شخصي كه يك دانه خرما يا نصف خرما را صدقه مي دهد من
آن را تربيت مي كنم، مانند كسي كه بچه خويش را تربيت مي كند، درنتيجه آن يك دانه و
نصف دانه در روز قيامت مي آيد و به اندازه كوه احد يا بزرگتر از آن جلوه مي كند.
(تفسير احسن الحديث، ج 4، ص 403)
در حديث ديگري مي خوانيم كه مستحب است مريض با دست خود صدقه بدهد. صدقه دادن، فقر و
نداري را دفع مي كند و برخلاف ظاهر آن، كه از دست دادن مالي است، خود عامل جلب و
جذب نعمت و رهايي از فقر و بينوايي است. از اين رو از امام باقر(ع) نقل شده است:
«نيكي و صدقه، فقر را دور مي كند...»
اين مطلب ريشه قرآني دارد؛ از نظر قرآن كريم انفاق در اره خدا، تجارتي پرسود و
معامله اي ارزشمند است؛ زيرا افزون بر اين كه موجب جلب پاداش هاي عظيم و رسيدن به
بهشت الهي مي شود، انسان را از هول و هراس قيامت ايمن نموده و موجب نجات از عذاب
دردناك الهي مي شود؛ در دنيا نيز موجب رهايي از فقر و افزايش نعمت و بركت مي شود كه
در آيات پيش گفته به روشني برآن تصريح شده است.
پىنوشتها:
1-بحار، ج 96، ص511.
2-ما من شيء الاوكل به ملك الاالصدقه فانها تقع في يدالله، بحار، ج 96، ص 721.
3-و ما نقص مال من صدقه قط فاعطوا و لاتجبنوا. بحار، ج69، ص 131.
4- والصدقه تكسر ظهره. بحار، ج 69، ص 411.
5-الصدقه تمنع ميته السوء، بحار ج 69، ص 421.
6-بحار، ج 69، ص 911.
7-استنزلوا الرزق بالصدقه، بحار، ج 69، ص 811، البر والصدقه ينفيان الفقر همان
مدرك، ص 911.
8-داووا مرضاكم بالصدقه، بحار، ج 69، ص 021.
9- دفع الله عزوجل عنه الهدم. بحار، ج 69، ص 421.
10-ان الصدقه و صله الرحم تعمران الديار. بحار، ج 69، ص 031.
11-تدفع القضاء المبرم من السماء بحار، ج 69، ص 031.
12-لقمه بلقمه ، بحار، ج 96، ص 421.
13-من منع ماله من الاخيار اختياراً صرف الله ماله الي الاشرار اضطراراً. بحار،
ج 96، ص 131.
14-قال النبي- صلي الله عليه و آله-: الصدقه تسد سبعين بابا من الشر. دعوات
راوندي.
15- اذا املقتم فتاجروا الله بالصدقه. نهج البلاغه، ص 852، حكم.
منبع: روزنامه كيهان ، شماره
19466 ، 28/6/88 ، صفحه 6 (معارف)