گفتمان جدلي از
منظر قرآن
منصور آقاخاني
انسان به جهت گرايش به همگرايي و جامعه پذيري، همواره ناچار است
خود را با مردم و جامعه سازگار و هماهنگ نمايد. تضاد منافع و مصالح
موجب مي شود تا تلاش مضاعفي را براي سازگاري با ديگران انجام دهد.
يكي از روش هاي موثر براي ايجاد تفاهم و سازگاري، تبادل اطلاعات،
انتظارات خواسته ها و موانع ميان افراد است. گفت وگو اين امكان را
فراهم مي آورد تا دو طرف بتوانند به تبادل آن ها پرداخته و نوعي
تفاهم و همزباني و گاه همدلي را در ديگري برانگيزانند. بنابر اين
هدف از گفت و گو را مي توان در راستاي ايجاد تفاهم و سازگاري جمعي
افراد توضيح و تبيين كرد. البته
گفت و گو، حالات مختلف و متنوع را به خود مي گيرد. نوعي ازگفت وگو
كه در قرآن تبيين شده است، جدل است. جدل، گفت و گويي همراه با
درگيري و چيرگي و برتري جستن يك سوي بر طرف ديگر است. هدف از جدل
را قصد منصرف كردن ديگري در راه و روش و حتي در راي نظر و باور
دانسته اند. (نگاه كنيد: مفردات راغب واژه جدل و مجمع البيان
طبرسي، ج-5-6 ص 237) به نظر مي رسد كه ميان اصطلاح قرآني جدل و
اصطلاح منطقي آن كه به ديالكتيك نيز مشهور است، تفاوت هاي محسوسي
نباشد؛ زيرا درجدل آن چه مهم است، همراهي با طرف گفت وگو و بهره
گيري از اصول مشترك و مقبول دو طرف است كه در قرآن نيز بدان اشاره
شده است. هدف از جدل قرآني و منطقي چيرگي و غلبه بر طرف ديگر است
كه از اين نظر نيز مشترك مي باشند. قرآن نيز همانند اهل منطق، ميان
جدل و برهان (سلطان) تفاوت مي گذارد و آن را دو گونه از روش هاي
گفت وگوي علمي برمي شمارد. مقاله حاضر در مقام تبيين اين ديدگاه
قرآني است كه اينك آنرا از نظر مي گذرانيم.
گفتمان جدلي امري
فطري
به نظر قرآن گفتمان جدلي، امري فطري دربشر است و انسان نه تنها با
ديگران بلكه حتي با خود به مجادله برمي خيزد تا خود را قانع سازد و
امري را كه بر خود مشتبه شده را به يقين اقناعي تبديل كند قرآن
بيان مي كند كه نفس انساني گرايش به اين دارد كه از خود دفاع كند.
از اين رو مي كوشد به هرشكل ممكن نه تنها از جان بلكه از خواسته و
رفتار و منش و عقايد خود كه شاكله و شخصيت وجودي او را شكل مي دهد،
دفاع و از آن در برابر هر بيگانه و حتي خود، دفاع كند قرآن بيان مي
دارد كه روزي مي رسد كه انسان با خودش به مجادله برمي خيزد و مي
كوشد تا خود را براي خود مقبول قرار دهد و عقايد و رفتارش را درپيش
وجدانش توجيه نمايد: يوم تاتي كل نفس تجادل عن نفسها؛ روزي مي رسد
كه هر نفس با خودش به مجادله برمي خيزد. (سوره نحل آيه 111)
گرايش فطري بشر به جدال و مجادله به
اندازه اي شديد است كه قرآن درتوصيف انسان مي فرمايد: وكان الانسان
اكثر شي جدلاً(سوره كهف آيه 54)؛ انسان درميان موجودات هستي از همه
بيشتر به سوي جدال گرايش دارد و اهل مجادله است. بنابر اين مي توان
مجادله گري را از خصوصيات و ويژگي ها بشر و انسان دانست. البته
گفتمان جدلي خاص انسان نيست چنان كه قرآن بدان اشاره و تصريح كرده
است ولي در ميان موجودات اين انسان است كه گرايش شديدي به مجادله
دارد. از ديگر موجوداتي كه قرآن گزارشي صريح و روشن از جدل ايشان
مي دهد مجادله فرشتگان درملا اعلي با خداوند است كه در آيات 30 تا
35 سوره بقره بيان شده است.
در ميان مردم براي مجادله وجدل و يا
جدال، واژگان ديگري نيز رايج است كه از آن ميان مي توان به مناظره،
محاوره، مناقشه و مباحثه اشاره كرد. البته هر يك از اين واژگان
معناي خاصي را نيز با خود حمل مي كنند و گونه ويژه اي ازگفتمان و
گفت وگو بياني را ترسيم مي نمايند. به عنوان نمونه در مناظره هرچند
كه دو طرف گفت وگو خواهان اثبات سخن خود و نقد باور ديگري است ولي
با اين همه هر دو به قصد شناخت حق و ظهور آن در نزد ديگري به اين
كار روي مي آورند و يا از آن چه درمحاوره مهم و اساسي است توجه دو
طرف گفت وگو به مطالبي است كه ميان آن دو رد و بدل شده است و
درحقيقت گفت وگو بر پايه پاسخ هاي طرف مقابل شكل مي گيرد و درآن
نوع از ادب نيكو و مراعات طرف ديگر وجود دارد. در قرآن در آيه نخست
سوره مجادله به هر دو واژه جدال و حوار اشاره شده است و سخن از
محاوره دو طرف به اين شكل به ميان آمده است.
اهداف مجادله
قرآن كريم براي تبيين مساله جدال، اهداف چندي را براي اهل مجادله
بيان كرده است كه در اين جا به مهم ترين آن ها مي پردازيم.
1- استيفاي حقوق:
از جمله اهدافي كه
قرآن براي جدال بيان مي كند، جدال براي گرفتن حق است. به اين معنا
كه شخص براي رسيدن به حق خود و استيفاي آن، از روش جدال بهره مي
جويد. در داستان جدال خوله با پيامبر (ص) اين هدف به خوبي روشن
است. خوله از آن جايي كه از سوي شوهرش به حكم ظهار كه از احكام
جاهلي بود، از حقوق زناشويي و همسري خود محروم شده بود، به نزد
پيامبر(ص) مي شتابد تا اين حكم جاهلي را پيامبر (ص) از جامعه
بزدايد؛ زيرا شوهرش گفته بود كه تو همانند مادرم از پشت من هستي و
من نمي توانم با تو زناشويي كنم.
خداوند از روش حق جويي و استيفاي حقوق كه از سوي اين زن صورت گرفته
بود، به جدال ياد مي كند.(مجادله آيه 1و 2)
2-تبليغ دين:
از روش هاي تبليغ
پيامبران كه از سوي خداوند نيز تاييد و بر آن تاكيد شده است، روش
مجادله است. قرآن به پيامبر(ص) به طور خاص و عموم دعوت كنندگان
دستور مي دهد:«داع الي سبيل ربك بالحكمه و الموعظه الحسنه و جادلهم
بالتي هي احسن»؛ مردم را به سوي راه پروردگارت به حكمت و پند و
اندرز نيكو بخوان و با آنان به نيكويي مجادله نما. (نحل آيه 125)
3-حق ستيزي:
از اهداف مهم دشمنان در
بهره گيري از روش مجادله، مخالفت با حق است. به اين معنا كه حق
ستيزان براي آن كه نمي توانند در برابر برهان و استدلال مومنان و
اهل حق و حقيقت تاب آورند به روش مجادله رو مي آورند تا باطل خود
را تثبيت كنند و از حق بگريزند. (كهف آيه 56 و نيز غافر آيه 5)
4-گمراهي:
از ديگر اهداف استفاده از
روش مجادله، ايجاد گمراهي در ميان مردمان است. اين روش از سوي
مشركان و مخالفان ضد پيامبر(ص) و مومنان بسيار مورد استفاده
قرارگرفته است و قرآن بيان مي دارد كه هدف مشركان و مخالفان از اين
كار آن بوده است تا مردمان را از حق دور كنند و به راه ضلالت و
گمراهي سوق دهند. (حج آيه 8 و 9)
5- دلسوزي از اهداف مهم مجادله گران
براي بهره گيري از اين روش:
نمونه هاي چندي را مي توان در قرآن
براي اين موضوع يافت. يكي از مهم ترين آن ها مجادله حضرت
ابراهيم(ع) با فرشتگان است كه قرآن ضمن بيان آن به خصوصيات اخلاقي
آن حضرت(ع) اشاره مي كند و توضيح مي دهد كه علت و انگيزه اساسي
مجادله آن حضرت، دلسوزي بيش از اندازه وي بوده است. (هود آيه74)
زمينه هاي مجادله
مجادله از روش هايي است كه مي تواند در راستاي بيان حق و يا ضد آن
مورد استفاده قرارگيرد. در اين جا به زمينه هاي بهره گيري از آن
براي اثبات و يا تقويت باطل اشاره مي شود. قرآن كاربرد مجادله را
از سوي مخالفان حق به دلايل زير نسبت مي دهد:
1- تعصب:
از زمينه هايي كه موجب مي
شود تا اهل باطل به سوي مجادله روي آورند، تعصب بي جاي آنان بر
عقايد پدران و نياكانشان است. آنان بدون آن كه از علم و دانش بهره
مند باشند و يا دليلي عقلاني و يا شهودي داشته باشند و يا از دليل
نقل معتبري چون كتب آسماني برخوردار باشند، تنها به جهت تعصبات
كوركورانه از عقايد نياكان خود، به مجادله با حق و اهل آن اقدام مي
كنند. بنابراين يكي از علل و زمينه هاي ايجادي بهره گيري از روش
مجادله را تعصب بايد دانست و از آن پرهيز كرد. (لقمان آيات 20 و
21)
2- تكبر:
از ديگر زمينه سازهاي
مجادله گري كه در قرآن از آن ياد شده، تكبر و خود بزرگ بيني بي
جاست. افرادي كه نه از علم و نه هدايت و نه دانش نقلي معتبر
برخوردارند، تنها به دليل خود برتربيني، به مجادله با حق و حقيقت
مي پردازند. (حج آيه 8و9 و نيز غافر آيه 35 و 56)
3- جهل:
از ديگر علل و عوامل ايجادي مجادله جهل است. افراد جاهل به
جهت فقدان برخورداري از علم به روش مجادله پناه مي برند تا سخن خود
را به كرسي بنشانند. (حج آيات 3و8 و لقمان آيه20)
4- فرار از مسئوليت:
از ديگر انگيزه
ها و علل ايجادي مجادله فرار از مسئوليت است؛ زيرا كساني كه نمي
خواهند به وظيفه و مسئوليت خود عمل كنند به مجاده روي مي آورند و
آن را ابزاري براي فرار از مسئوليت خود قرار مي دهند. قرآن با
اشاره به اين نكته مؤمناني را كه از جهاد گريزانند و به مجادله روي
مي آورند، سرزنش و توبيخ مي كند. (انفال آيه 5و6)
5- وسوسه هاي شيطاني و مردمان وابسته
به افكار شيطاني:
اين مقوله از عواملي است كه مجادله را ايجاد و
تقويت مي كند. قرآن درچند آيه به اين مسئله توجه مي دهد و مؤمنان
را از همراهي با اين دسته بازمي دارد. (حج آيه3 و نيز انعام آيه
121)
6- كفر:
اين عامل نيز مي تواند زمينه
ساز مجادله گري باشد. به اين معنا كه اهل كفر به جهت آن كه بر دل
هايشان قفل نهاده شده است وسخنان سالم و حق را درك و فهم نمي كنند،
گرفتار مجادله مي شوند. به سخني ديگر، زمينه مجادله گري درايشان از
آن رو پديدار گشته است كه به رفتار و اعمال خود، زمينه هاي فهم و
درك را از خود زدوده اند و اين گونه مي شود كه ناتوان از درك حق به
سوي مجادله روي مي آورند تا با باطل خود را تقويت و يا گسترش دهند.
(انعام آيه 25 و نيز غافر آيه 4و5)
اقسام و احكام جدال
قرآن جدال را به چند گونه دسته بندي كرده است به نظر مي رسد كه نمي
توان همه گونه هاي جدال را به عنوان روش درست گفت وگو پذيرفت. گونه
هايي كه قرآن براي جدال ذكر مي كند مي توان به جدال احسن، جدال
باطل، جدال جاهلانه و جدال عالمانه اشاره كرد.
1- جدال احسن:
از روش هايي است كه در
تبليغ دين پس از به كارگيري روش هاي دعوت برهاني و حكيمانه و پند و
اندرز مورد توجه و تأكيد قرآن قرار گرفته است. برخي بهره گيري از
خود قرآن و برخي از آيات را همان جدال احسن بر شمرده اند. به اين
معنا كه قرآن دربرخي از آيات خود به مجادله رو آورده و با مشركان
به زبان جدل سخن مي گويد و آنان را به اسلام دعوت مي كند. بنابراين
استفاده از اين آيات قرآن در حقيقت، همان دستوري است كه قرآن در
بخش سوم اقسام دعوت بدان اشاره مي كند و به جدال احسن از آن ياد مي
كند. از اين رو مي توان بهره گيري از آيات جدلي قرآن را در دعوت به
عنوان جدل احسن ياد كرد. ولي آنچه به نظر مي رسد اين است كه اگر
اين قول را بپذيريم و آن را درست بشماريم بايد آن را حمل به مصداق
كنيم و بگوييم كه يكي يا بهترين مصداق از مصاديق جدل احسن، استفاده
از آيات جدلي قرآن در دعوت و تبليغ دين است. به اين معنا كه اگر
پيامبر(ص) به مجادله احسن با مشركان مأمور شده است به اين معناست
كه يكي از بهترين روش هاي اين گونه دعوت، استفاده از خود آيات جدلي
قرآن مي باشد. (نحل آيه 125) سخن ديگران كه قرآن پيامبرش را
درمجادله با اهل كتاب به مجادله احسن دعوت مي كند تا با تكيه بر
اصول و اعتقادات پذيرفته شده و باور همگاني در دو طرف مجادله آنان
را به حق بخواند. آنچه در اين دستور مورد اهتمام است، تأكيد بر
اصول پذيرفته شده دوطرف است كه به نظر مي رسد به مولفه اصلي در
مجادله اشاره دارد. به اين معنا كه در مجادله احسن آنچه مولفه
اساسي و اصلي را شكل مي بخشد، اهتمام و توجه به اصول مشترك و
باورهاي دوسوي مجادله است (عنكبوت آيه 26) اين نكته را مي توان با
اشاره و تأكيد ديگر قرآن در همين آيه تقويت كرد؛ زيرا به مسلمانان
دستور مي دهد كه با ظالمان و ستمگران اهل كتاب به مجادله برنخيزند؛
(همان) چون ستمگران دراين آيه كساني هستند كه حق را ناديده گرفته و
با علم به آن، كتمان حق كرده و به مجادله با اهل حق مي پردازند.
چنين افرادي به اصول و باورهاي مشترك خود پاي بند نيستند و آن را
به ستم ناديده مي گيرند، درمقامي قرار مي گيرند كه امكان جدال احسن
با ايشان وجود نخواهد داشت. بنابراين جدال احسن و تكيه و تأكيد بر
اصول و باورهاي مشترك، امري لغو و بيهوده خواهدشد در زماني كه سويه
ديگر مجادله آن را كتمان كرده و به ظلم آن را ناديده مي گيرد.
2- جدال باطل:
در تعبير قرآني، جدالي
است كه در آن يك سوي مجادله به استهزاء و تمسخر روي مي آورد و هدف
از آن كوبيدن حق است به اين معنا كه يك سوي استهزاء هم در روش و
آداب مجادله، رعايت ادب را نمي كند و به حيله تمسخر و استهزاء روي
مي آورد تا طرف مقابله را از نظر شخصي و شخصيت خرد و كوچك نمايد و
هم با علم به حق بودن آن را ناديده گرفته و بكوشد تا آن را بكوبد و
يا نابود سازد. اين روش در بيشتر مواردي كه در قرآن از آن ياد شده،
مواردي است كه ازسوي مشركان و كافران مورد بهره برداري قرارگرفته
است و به عنوان روش اصلي مخالفان پيامبران به كار رفته است. (كهف
آيه 56 و غافر آيه 5)
3-جدال جاهلانه:
اين روش از سوي
كساني به كار مي رود كه از اهل كتاب و علم و دانش نيستند و در
حقيقت توده مردمي هستند كه بدون هيچ علم و دانشي تنها برپايه تقليد
كوركورانه از نياكان به چيزي باور داشته و از آن حمايت مي كنند.
قرآن درباره اين گونه از جدال ها بيان مي كند كه اهل مجادله باطل،
بدون داشتن هيچ دانشي نظري و يا هدايت و كتاب آسماني و دليل وحياني
و يا شهودي تنها برپايه پيروي از شيطان و يا نياكان خود به مجادله
با اهل حق و خود حق مي پردازند. هدف مجادله گران جاهل نيز بقا در
گمراهي خود و گمراه سازي ديگران است؛ زيرا بدون آن كه حق را
بشناسند و تنها برپايه باورهاي خرافي و غلط مي كوشند آن را حفظ و
يا ترويج كنند. (حج آيات 8و 9 و نيز لقمان آيه 20)
4-جدال عالمانه:
مجادله اي است كه با
توجه به داده هاي علمي، دليل معتبر عقلي و يا نقلي و يا شهود معتبر
و مانند آن انجام مي گيرد. اين روش مورد توجه و تاييد قرآن است.
روشي است كه از سوي خردمندان و پيامبران مورد استفاده بوده و هست.
(اعراف آيه 71 حج آيه 8 و لقمان آيه 20و غافر آيات 35و 56)
قرآن براي هر دسته از اين اقسام،
احكام خاصي را بيان مي كند. با توجه به نوع رويكرد قرآن به هر يك
از انواع و اقسام مجادله مي توان احكام آنان را به دست آورد. بي
گمان مجادله عالمانه امري مباح است اگر حكم به پسنديدگي (استحباب)
و يا وجوب آن نشود؛ چنان كه جدال احسن نيز به حكم پسنديدگي به طور
طبيعي امري مستحب است ولي به حكم و دستور خاص الهي امري واجب و
لازم شده است. (نحل آيه 125) اما وجوب و لزوم آن مشروط است كه در
آغاز از روش هاي ديگري بهره گرفته شود؛ از اين روست كه قرآن آن را
در مرحله سوم پس از دعوت برهاني و پند و اندرز ذكر كرده است و
پيامبر را بدان فرمان داده است. نكته ديگر آن كه اين وجوب در
مجادله با اهل حق نيست بلكه خاص كساني است كه از ديدن اسلام و يا
حق بيرون مي باشند. بنابراين مجادله به هر شكل با اهل ايمان و حق
به نظر امري نادرست است و براي تفهيم و دعوت آنان به حق بايد از
روش هاي ديگري بهره جست. بنابراين مبلغان در حوزه مناطق اسلامي يا
نبايد و يا در حد ضرورت بايد از اين روش بهره برداري نمايند. چنان
كه جدال غيراحسن با اهل كتاب نيز امري است كه قرآن آن را نهي كرده
و مومنان را از به كارگيري آن باز داشته است. (عنكبوت آيه 46) جدال
باطل و جاهلانه نيز امري حرام است و نبايد از اين روش بهره جست.
آداب جدال
قرآن آداب و شرايط خاصي را براي مجادله و گفت وگوي جدلي بيان كرده
است كه مي بايست از سوي مومنان مراعات گردد تا اهداف مجادله به دست
آيد.
از جمله آدابي كه قرآن براي مجادله كنندگان بيان داشته است، برخورد
منطقي و استوار بر علم و دانش است. (اعراف آيه 71 و حج آيه 3و 8 و
لقمان آيه 20 و غافر آيه 35 و 56)
از ديگر آداب مجادله برخورد نيكو و حسن معاشرت در بيان و رفتار
است. به طوري كه آن سوي مجادله از رفتار و نحوه بيان مومن دلخور
نگردد. (نحل آيه 125 و عنكبوت آيه 46)
سومين سفارش قرآن به اهل مجادله آن است كه رفق و مدارا را در هنگام
مجادله با مخالفان مراعات كنند. طبرسي در مجمع البيان ج 5و 6 ص 605
مراد از مجادله احسن را مجادله همراه با رفق و مدار است.
كاربردهاي مجادله
قرآن براي مجادله كاربردهاي چندي را بيان داشته است كه مي توان به
مهم ترين آنها در دعوت اشاره كرد. از جمله كاربردهاي مجادله مي
توان به هدف اثبات وحدانيت خدا، اثبات رسالت پيامبران، اثبات رسالت
خاص مانند رسالت پيامبر اكرم(ص)، اثبات رستاخيز و اثبات برخي از
احكام و تحليل و تحريم برخي از احكام پيشين اشاره كرد.
نكته پاياني
نكته اي كه در پايان اين نوشتار بدان توجه داده مي شود آن كه جدال
و مجادله از روش هاي دعوت ديگران به حق و اسلام است و آن را نمي
توان به عنوان روش تبليغ دين در ميان مومنان به شمار آورد. به اين
معنا كه مجادله چه عالمانه و چه احسن آن زماني به كار مي رود كه
فردي بخواهد مشرك، كافر و يا اهل كتابي را به اسلام و حق بخواند؛
از اين رو نمي توان در دعوت مومنان و تبليغ عقايد و احكام اسلام در
ميان مومنان از اين روش استفاده و بهره جست؛ زيرا قرآن به مسلمانان
و مومنان سفارش مي كند كه در صورت جهل به حكمي از روش پرسش و پاسخ
بهره جويند و به سراغ اهل ذكر و علم بروند. در حقيقت روش هاي ديگري
براي فهم احكام و عقايد براي مومنان و مسلمانان بيان شده است و روش
مجادله براي اين منظور نبايد مورد استفاده و بهره برداري قرار
گيرد.
اگر بخواهيم ميان مومنان و غيرمومنان
تفاوتي را قايل شويم مي توانيم از اصطلاح دعوت براي غير ايشان و
اصطلاح تبليغ در ميان مومنان استفاده كنيم. بنابراين از روش هاي
دعوت مواردي است كه در آيات قرآن از برهان و اندرز و عبرت و جدال و
جدال احسن بيان شده است و نمي توان آن جدال و جدال احسن را از روش
هاي تجويزي براي تبليغ در ميان مومنان برشمرد.
منبع:
روزنامه کیهان ، پنجشنبه 30 فروردين 1386
|