نماز از ديدگاه قرآن

احمد خاتمي


نماز در تمام اديان الهي به عنوان برترين آيين عبادي و ركن معنويّت و ارتباط با خداوند مطرح بوده است. درخواست حضرت ابراهيم(ع) چنين بوده است كه: «ربّ اجعلني مقيم الصلوة و من ذريّتي...؛1 پروردگارا، من و ذريّه‏ام را برپا دارنده نماز قرار ده». به حضرت موسي(ع) در كوه طور خطاب شد: «انّني انا الله لا اله الاّ أنا فاعبدني و اقم الصّلوة لذكري؛همانا من الله هستم، معبودي جز من نيست مرا پرستش كن و نماز را براي ياد من برپا دار».

حضرت عيسي(ع) مي‏گويد: «... و اوصاني بالصّلوة والزّكاة ما دمت حيّا؛3... و مرا توصيه به نماز و زكات مادام كه زنده‏ام كرده است».

و در چند جاي قرآن سخن از ميثاق بني‏اسرائيل است كه بخشي از موادّ آن اقامه نماز است.4
در آيين مقدّس اسلام نيز «نماز» جايگاه ويژه‏اي دارد و در قرآن كريم بر آن تأكيد فراوان شده است.
در اين كتاب الهي وظايفي براي مسلمانان، در مقابل نماز مقرر شده است. اين وظايف عبارتند از:

1ـ برپايي نماز
در آيات زيادي برپايي نماز در كنار «ايتاء زكوة»؛ پرداختن زكات آمده است.
تكيه بر اين دو ركن، در حقيقت براي بيان اين واقعيّت است كه مسلمان شايسته، هم در پيوند با خداوند بايد ارتباط عاشقانه و صميمي داشته باشد و هم در رابطه با مردم بي‏تفاوت نبوده و وظايف واجب و مستحب مالي خود را انجام داده، به فكر محرومان جامعه باشد. عالي‏ترين شكل ارتباط عاشقانه با خداوند نماز است و بهترين شيوه ارتباط با مردم حلّ مشكلات مادّي آنهاست كه با اداي وظايف مالي، از سوي مسلمانان اين مهم برآورده مي‏شود.5 در قرآن كريم «اقامه نماز» و «ايتاء زكوة» به عنوان محك ايمان، تقوي، اخلاص و...شمرده شده6 و اين دو در حقيقت اوّلين گام وفاداري به دين معرّفي شده‏اند. قرآن كريم درباره برخورد با مشركين مي‏فرمايد: «فان تابوا و اقاموا الصلاة و آتوا الزّكوة فخلّوا سبيلهم؛7 هرگاه توبه كنند و نماز را برپا دارند و زكات را بپردازند، آنها را رها ساخته و مزاحمشان نشويد... .»
در آيه ديگري آمده است «فان تابوا و اقاموا الصّلوة و آتوا الزكوة فاخوانكم في الدّين؛8 پس اگر توبه كردند و نماز را برپا داشته و زكات را بپردازند پس برادران ديني شما هستند...».

معناي اقامه نماز چيست؟
به نظر مي‏رسد با توجّه به ريشه لغوي اقامه، كه از قيام ـ در مقابل قعود است ـ اقامه نماز را به معناي برپايي آن بگيريم در مقابل آن زمين ماندن و زمين گير شدن و بي‏اعتنايي به آن است و اين معنا داراي مصاديقي است:
الف ـ گزاردن درستِ نماز با حدود و شرايط آن؛
ب ـ به جاي آوردن نماز به نحو كامل و احسن؛
ج ـ تداوم در برپايي نماز؛
د ـ تلاش براي مطرح كردن و گسترش نماز در جامعه.
راغب در مفردات گويد:
«و لم يأمر تعالي بالصّلوة حيثما امر و لا مدح به حينما مدح الاّ بلفظ الاقامة تنبيها انّ المقصود منها توفية شرائطها لا الاتيان بهيئاتها...؛9 در تمام مواردي كه خداوند به نماز امر يا مدح به آن كرده است واژه اقامه نماز آمده است تا به اين معنا توجّه داده شود كه مقصود از نماز، گزاردن نماز واجد شرايط است نه تنها به جاي آوردن هيأت نماز (بدون روح)».
در قرآن كريم، اقامه نماز با ويژگي‏هاي ذيل مطلوب است:

الف ـ برپا داشتن نماز، با نشاط و شادابي
در دو آيه از قرآن، نماز خواندن با كسالت از ويژگي‏هاي منافقان شمرده شده است: «و إذا قاموا إلي الصّلوة قاموا كسالي...؛10 و هنگامي كه به نماز مي‏ايستند از روي كسالت مي‏ايستند...».
«... و لا يأتون الصّلوة الاّ و هم كسالي...؛11 و نماز به جا نمي‏آورند جز با كسالت.»

و ويژگي چنين نمازي جز نماز بي‏كيفيت كه به همه چيز جز نماز شبيه است، نيست. در روايتي از حضرت امام سجّاد(ع) مي‏خوانيم:
«انّ المنافق ينهي و لاينتهي و يأمر بما لايأتي و إذا قام إلي الصّلوة اعترض؛ همانا منافق (از كار زشت) نهي مي‏كند، ولي خود از آن كار دست نمي‏كشد و فرمان مي‏دهد (به خوبي) ولي خود انجام نمي‏دهد و چون به نماز بايستد اعتراض مي‏كند». راوي مي‏گويد: پرسيدم: «ما الإعتراض؛ اعتراض چيست»؟ حضرت فرمود: «الالتفات و اذا ركع ربض؛ رو به راست و چپ گردانيدن و چون ركوع كند خود را مانند گوسفند به زمين اندازد (يعني بعد از ركوع نايستد و به همان حال به سجده رود.»12

ب ـ اهتمام به نماز و وقت فضيلت آن
قرآن كريم مي‏فرمايد: «فويل للمصلّين الّذين هُم عن صلوتهم ساهون؛13 پس واي بر نمازگزاراني كه از آن غافلند.»

«ساهون» آنانند كه از اصل نماز غافلند، توجّهي به آن ندارند، گاه آن را نمي‏خوانند، گاه در آخر وقت مي‏خوانند. قرآن كريم مي‏گويد اين مسأله در ضعف اعتقاد ديني او ريشه دارد. گفتني است كه «سهو» و «اشتباه» در نماز مورد نظر آيه نيست، زيرا اگر چنين بود، مي‏فرمود: «في صلوتهم» در نمازشان نه «عن‏صلوتهم» از نمازشان. يونس بن عمّار از حضرت امام صادق(ع) پرسيد: مقصود از سهو همان وسوسه شيطان است؟ حضرت فرمود: «لاكل احد يصيبه هذا ولكن ان يغفلها و يدع ان يصلّي في اوّل وقتها؛14 نه هر كس مبتلا به وسوسه مي‏شود بلكه مقصود آن است كه از اصل نماز غفلت كند و در اوّل وقت نخواند.» امام صادق(ع) در روايتي فرمود: «تأخير الصلوة عن اوّل وقتها لغير عذر؛15 مقصود از سهو بدون عذر نماز را از اوّل وقت تأخير انداختن است».

در روايتي از حضرت امام علي(ع) مي‏خوانيم:
«ليس عملٌ احبّ الي الله عزّوجلّ من الصّلوة فلايشغلنّكم عن أوقاتها شي‏ءٌ من امور الدّنيا فانّ الله عزّوجلّ ذمّ اقواما فقال الّذين هم عن صلاتهم ساهون يعني انهم غافلون استهانوا باوقاتها؛16 هيچ كاري نزد خداوند محبوت‏تر از نماز نيست، پس نبايد در وقت نماز هيچ يك از امور دنيا شما را مشغول از نماز سازد كه خداوند گروهي را كه از نماز سهو مي‏كنند نكوهش كرده است و مقصود اين است كه اينها غفلت از نماز داشته، حريم وقت نماز را نگه نمي‏دارند».

علاوه بر توجه به اصل نماز بايد در نماز نيز انسان به اين نكته توجّه داشته باشد كه در مقابل حضرت حقّ ايستاده با او سخن مي‏گويد، بايد تمام وجود خويش را به اين ميهماني ببرد تا شيطان جرأت زمينه‏سازي براي خروج از اين ميهماني را فراهم نسازد.

«يا ايّها الّذين آمنوا لاتقربوا الصّلوة و انتم سكاري حتّي تعلموا ما تقولون...؛17 اي كساني كه ايمان آورده‏ايد، در حالي كه مست هستيد به نماز نزديك نشويد تا بدانيد چه مي‏گوييد...».
ظاهر آيه روشن است و نياز به توضيح ندارد كه مقصود، نهي از نماز در حال مستي است لكن از تعليل «حتي تعلموا ما تقولون» مي‏توان اين معنا را برداشت كرد: نماز مطلوب آن است كه انسان با عنايت و توجّه نماز بخواند، بداند كه چه مي‏گويد و با كه سخن مي‏گويد. مؤيّد اين برداشت روايت امام باقر(ع) است كه فرمود: در حالتي كه كسل هستيد يا چرت آلود يا سنگين، مشغول نماز نشويد، زيرا خداوند مؤمنان را از نماز خواندن در حال مستي نهي كرده است.18

ج ـ نماز با خشوع
از مصاديق اقامه نماز به جاي آوردن نماز با خشوع آن است.
«قد افلح المؤمنون الّذين هم في صلاتهم خاشعون؛19 به تحقيق مؤمنان رستگار شدند آنها كه در نمازشان خشوع دارند».
خشوع به معناي تواضع و ادب جسمي و روحي است كه در برابر شخص بزرگ يا حقيقت مهمّي در انسان پيدا مي‏شود و آثارش در بدن ظاهر مي‏گردد.

فيومي گويد: «خشع خشوعا اذا خضع و خشع في صلاته و دعائه اقبل بقلبه علي ذلك و هو مأخوذ من خشعت الارض اذا سكنت و اطمأنّت؛20 خشوع به معناي تواضع است و خشوع در نماز و دعا به معناي اقبال قلبي بر آن است و اين واژه برگرفته از سكون و اطمئنان است، آن چنان كه براي سكون زمين واژه خشوع به كار رفته و مي‏گويند: «خشعت الارض». خشوع در نماز؛ يعني جسم و روح را در نماز به ديدار خداوند بردن و انقطاع از غير او آن چنان كه برگزيدگان خداوند پيامبر و آل ـ عليهم السلام ـ چنين بودند. اولين فرودگاه اين خشوع روح است كه بر جسم نيز اثر مي‏گذارد؛ يعني آن كس كه در نماز خشوع دارد در حال نماز اعضا و جوارح او نيز آرام بوده، پيوسته بازي با ريش و صورت ندارد! در حديثي مي‏خوانيم كه پيامبر(ص) مردي را ديد كه در حال نماز با ريش خود بازي مي‏كند فرمود: «اما انه لو خشع قلبه لخشعت جوارحه؛21 اگر او در قلبش خشوع بود، اعضاي بدنش نيز خاشع مي‏شد».

د ـ دوام در نماز
از مصاديق اقامه نماز «دوام نماز» است.
در سوره معارج پس از آن كه خداوند برخي صفات ناشايست انسان‏ها را مورد تذكّر قرار مي‏دهد، اوصاف شايسته آنها را هم ذكر مي‏كند كه از جمله آن: «الاّ المصلّين الّذين هم علي صلاتهم دائمون؛22 مگر نمازگزاراني كه بر نماز خود تداوم دارند». ظاهر آيه دوام است؛ يعني هم به وقت نماز مي‏خوانند و هم هميشه نماز مي‏خوانند، اين گونه نيست كه نماز خواندن آنها مقطعي باشد و چنين نمازي است كه اگر جزو برنامه زندگي شد و با حدود آن به جاي آورده شد انسان را از فحشا و منكر باز مي‏دارد. و اصولاً برنامه‏هاي تربيتي جز با تداوم كارآيي لازم را ندارند، لذا در حديثي از پيغمبر اكرم(ص) مي‏خوانيم: «انّ احبّ الأعمال الي اللّه مادام و ان قلّ؛23 محبوب‏ترين اعمال نزد خداوند كاري است كه انسان بر آن مداومت داشته باشد هر چند كم باشد».

هـ ـ گسترش و مطرح كردن نماز در جامعه
بدون ترديد از مصاديق «اقامه نماز» گسترش و مطرح كردن نماز در جامعه است (نه تنها مصداق). پيش از اين، مصاديق اقامه نماز در بُعد فردي مورد توجه قرار گرفت و اينك آن را از بُعد اجتماعي مورد بررسي قرار مي‏دهيم.
قرآن كريم مي‏فرمايد از ويژگي‏هاي ياران خداوند آن است كه: «الّذين ان مكنّاهم في الأرض اقاموا الصّلوة و آتوا الزّكاة و امروا بالمعروف و نهوا عن المنكر و للّه عاقبة الأمور؛24 آنها كساني هستند كه هرگاه در زمين به آنها قدرت بخشيديم، نماز را برپا مي‏دارند و زكات را ادا مي‏كنند و امر به معروف و نهي از منكر مي‏نمايند».

از اين آيه شريفه به قرينه واژه تمكين (كه به معناي فراهم ساختن وسائل و ابزار كار است؛ اعم از آلات و ادوات لازم يا علم و آگاهي كافي و توان و نيروي جسمي) مي‏توان استفاده كرد كه مردان خدا از قدرت خود در جهت اقامه نماز استفاده مي‏كنند، علاوه بر آن كه خود اهل اقامه نمازاند، بر مطرح كردن آن در جامعه تلاش مي‏كنند.

با مصاديق پنج‏گانه فوق مي‏توان معناي وسيع «اقامه نماز» را در قرآن دريافت. بحث پيرامون اولين وظيفه در قبال نماز؛ يعني «اقامه نماز» را با كلامي از شهيد علاّمه آية الله مطهّري به پايان مي‏برم:
«به پا داشتن نماز آن است كه حق نماز ادا شود؛ يعني نماز به صورت يك پيكر بي‏روح انجام نگردد، بلكه نمازي باشد كه واقعا بنده را متوجه خالق و آفريننده خويش سازد و اين است معني ذكرالله كه در آيه شريفه 14 سوره طه بدان اشاره شده:«اقم‏الصلوة لذكري» ياد خدا بودن مساوي است با فراموش كردن غير خدا؛ اگر انسان ولو مدت كوتاهي با خداوند در راز و نياز باشد و از او استمداد جويد و او را ثنا گويد، او را به الله بودن، ربّ بودن، رحمان بودن، رحيم بودن، احد بودن، صمد بودن، لم يلد و لم يولد و لم‏يكن له كفوا احد بودن توصيف كند، عالي‏ترين تأثيرها در نفس او گذاشته مي‏شود و روح انسان آن چنان ساخته مي‏شود كه مذهب اسلام مي‏خواهد و بدون چنين برنامه‏اي امكان‏پذير نيست».25

2 ـ پاسداشت حريم نماز
ديگر وظيفه مؤمنان در قبال نماز پاسداشت حريم نماز است؛ نيكوداشت نماز جايگاه ويژه‏اي در زندگي براي آن قائل بودن، به جاي آوردن آن با آداب واجب و مستحب از مصاديق آن است. نگهداريِ
حريم نماز نقطه مقابل استخفاف است؛ يعني سبك شمردن نماز و شأن و منزلتي براي آن نديدن! كه امام صادق(ع) فرمود: «اِنّ شفاعتنا لن‏تنال مستخفّا بالصلوة».26 كه ترجمه آن اين دو بيت است:

گويم ز امام صادق اين طرفه حديث
تا شيعه او به لوح دل بنگارد
فرمود كه بر شفاعت ما نرسد
هر كس كه نماز را سبك بشمارد

قرآن كريم از اين «حريم نگهداري»، تعبير به حفظ كرده است:
«حافظوا علي الصّلوات والصّلوة الوسطي...؛27 در انجام همه نمازها و نماز وسطي كوشا و مراقب باشيد». در اين آيه بر مراقبت همه نمازها، به ويژه نماز وسطي تأكيد شده است. اين كه «صلوة‏وسطي» كدام است؟ اقوال گوناگوني بين مفسّران هست،28 نماز ظهر، نماز عصر، نماز مغرب، نماز عشا، نماز صبح، نماز جمعه، نماز شب، نماز وتر و... اينها برخي از اقوالي است كه در مصداق «صلوة وسطي» گفته شده است، ولي با توجّه به شأن نزول آيه بعيد نيست كه مقصود از آن نماز ظهر باشد. در شأن نزول آيه آمده است: جمعي از منافقان به بهانه گرمي هوا در نماز جماعت ظهر شركت نمي‏كردند و اين سبب شده بود كه از جمعيّت نماز جماعت پيامبر(ص) كاسته شود تا جايي كه گاه پشت سر پيامبر يك صف يا دو صف بيشتر نبود. آيه شريفه تذكّر به مؤمنان است كه حريم نماز را نگهداريد و با ترك جماعت حريم اين عبادت بزرگ را نشكنيد.29
در سه آيه از قرآن نيز «محافظت بر نماز» از ويژگي‏هاي مؤمنان شمرده شده است:
«والّذين هم علي صلواتهم يحافظون؛30 مؤمنان كساني‏اند كه بر نمازهاي خويش مراقب‏اند».
راغب در معناي حفظ گويد: «ثمّ يستعمل في كلّ تفقّد و تعهّد و رعاية...».31
اين واژه در مورد تفقّد، پيمان داري و مراقبت به كار مي‏رود.

3ـ كمك گرفتن از نماز
انسان در زندگي مادّي بدون ترديد در تنگنا قرار مي‏گيرد، امكانات و توان انسان محدود است و مشكلات بسيار، بدون پشتوانه نمي‏توان زندگي كرد. آنان كه مادّي مي‏انديشند، فقط به پشتوانه‏هاي مادّي فكر مي‏كنند، ولي آنان كه الهي فكر مي‏كنند پيوسته با پشتوانه‏هاي معنوي خود را از بن بست مي‏رهانند. از اين دست پشتوانه‏ها نماز است. نماز، جلوه برجسته ياد خداست و «دل آرام گيرد ز ياد خداي «الا بذكر الله تطمئنّ القلوب».32

«واستعينوا بالصّبر والصّلوة و انّها لكبيرة الاّ علي الخاشعين؛33 از صبر و نماز ياري جوييد (و با استقامت و كنترل هوس‏هاي دروني و توجّه به پروردگار نيرو بگيريد) و اين كار جز براي خاشعان سنگين است».
بر اين اساس است كه در روايات فراواني آمده است كه وقتي پيامبر(ص) يا امام علي(ع) با مشكلي رو به رو مي‏شدند به نماز روي مي‏آوردند.34 امام صادق(ع) فرمود: مستند اين كار همين آيه شريفه است.35
از حضرت امام صادق(ع) نقل شده است كه فرمود: چه مانعي دارد وقتي كه با
غمي از غم‏هاي دنيا رو به رو مي‏شويد وضو گرفته به مسجد برويد، دو ركعت نماز بخوانيد و در نماز دعا كنيد، زيرا خداوند دستور داده: «واستعينوا بالصّبر والصّلوة».36

و بي‏ترديد استوارترين پشتوانه در زندگي همين است و بس، ديگر پشتوانه‏ها سست است و غير قابل اعتماد:
«مثل الّذين اتّخذوا من دون الله اولياء كمثل العنكبوت اتّخذت بيتا و انّ اوهن البيوت لبيت العنكبوت لو كانوا يعلمون؛37 كساني كه غير از خدا را اوليا خود برگزيدند، همچون عنكبوت‏اند كه خانه‏اي براي خود انتخاب كرده و سست‏ترين خانه‏ها خانه عنكبوت است؛ اگر مي‏دانستند!»
«هر حيوان و حشره‏اي براي خود خانه و لانه‏اي دارد امّا هيچ يك از اين خانه‏ها به سستي خانه عنكبوت نيست. اصولاً خانه بايد ديوار، سقف، و دري داشته باشد و صاحب آن را از حوادث حفظ كند، طعمه و غذا و نيازهاي او را در خود نگه دارد، بعضي خانه‏ها سقف ندارند، اما لااقل ديواري دارند يا اگر ديوار ندارند سقف دارند، اما لانه عنكبوت كه از تعدادي تارهاي بسيار نازك ساخته شده نه ديواري دارد، نه سقفي، نه حياطي و نه دري. اينها همه از يك سو.

از سوي ديگر مصالح آن به قدري سست و بي‏دوام است كه در برابر هيچ حادثه‏اي مقاومت نمي‏كند، اگر نسيم ملايمي بوزد تار و پودش را درهم مي‏ريزد. اگر چند قطره باران بر آن ببارد آن را متلاشي مي‏كند. كمترين شعله آتش به آن برسد، نابودش مي‏سازد، حتي اگر گرد و غبار بر آن بنشيند، پاره پاره مي‏شود و از سقف خانه آويزان مي‏گردد. معبودهاي دروغين اين گروه نه سودي دارد و نه زياني نه مشكلي را حل مي‏كند و نه در روز بيچارگي پناهگاه كسي هستند».38
آري فقط او پناه‏گاه است و بس!

4ـ امر به نماز
ديگر وظيفه در قبال نماز «امر» به آن است. امر به معروف از فرايض بزرگ مكتب ماست و برترين معروف‏ها نماز است. معروفي كه اگر در جامعه آن گونه كه دين خواسته مطرح باشد، ريشه بسياري از منكرات خشكانده مي‏شود از ويژگي‏هاي مردان خدا آن است كه «امر» به نماز دارند. قرآن كريم در مورد حضرت اسماعيل صادق الوعد (كه اين غير از اسماعيل فرزند حضرت ابراهيم است39) مي‏فرمايد:
«... و كان يأمر اهله بالصّلوة والزّكوة...؛40 و اين پيامبر پيوسته خاندان خود را امر به نماز و زكات مي‏كرد...».

و در مورد ديگر خطاب به پيامبر(ص) مي‏خوانيم:
«و أمر اهلك بالصّلوة واصطبر عليها...؛41 و خانواده خود را به نماز دستور ده و بر انجام آن شكيبا باش...».

در اين دو آيه بر «امرِ» اهل به نماز تأكيد ويژه است، چرا كه اصلاح بنيان خانواده زيربناي ساير اصلاحات است. اگر خانواده‏ها، الهي شدند جامعه الهي خواهد شد. بر اين اساس است كه در دو آيه فوق سخن از امر كردن خانواده به نماز است و اين در حقيقت راهي برجسته براي نجات خانواده از آتش است همان كه در آيه شش سوره تحريم آمده است:
«يا ايّها الّذين آمنوا قوا أنفسكم و اهليكم نارا وقودها النّاس والحجارة...؛ اي كساني كه ايمان آورده‏ايد خود و خانواده خويش را از آتشي كه هيزم آن انسان‏ها و سنگ‏هاست نگه داريد».
از اين آيه مي‏توان رسالت سنگين پدر و مادر را در تربيت معنوي فرزندان استفاده كرد.

در روايتي از پيامبر گرامي اسلام مي‏خوانيم:
«ألا كلّكم راع و كلّكم مسؤول عن رعيته فالأمير علي النّاس راع و هو مسؤول عن رعيّته والرجل راع علي اهل بيته و هو مسؤول عنهم فالمرئة راعية علي اهل بيت بعلها و ولده و هي مسؤولة عنهم الا فكلّكم راع و كلّكم مسؤول عن رعيته؛42 بدانيد همه شما نگهبانيد و همه در برابر كساني كه مأمور نگهباني آنها هستيد مسؤوليد. امير و رئيس حكومت اسلامي نگهبان مردم است و در برابر آنها مسؤول است مرد نگهبان خانواده خويش است و در مقابل آنها مسؤول، زن نيز نگهبان خانواده شوهر و فرزندان است و در برابر آنها مسؤول مي‏باشد. بدانيد همه شما نگهبانيد و همه شما در برابر كساني كه مأمور نگهباني آنها هستيد مسؤوليد».

اينها برخي از وظايفي بود كه ما در قبال نماز ـ اين امانت بزرگ الهي ـ داريم اميد كه امانت‏داري شايسته باشيم و در انجام وظايف خويش كوتاهي نكنيم.


پاورقيها:
1 ) ابراهيم (14) آيه40.
2 ) طه (20) آيه14.
3 ) بقره (2) آيه 45.
4 ) از جمله بقره(2) آيه 83 و مائده(5) آيه 12 و... .
5 ) اين برداشت در مواردي از تفسير ارزشمند الميزان آمده است. از جمله ج9، ص328؛ ج15، ص127 و ج15، ص340، (چاپ بيروت).
6 ) بقره(2) آيه 3؛ انفال(8)، آيه 3؛ رعد(13) آيه22؛ لقمان(31) آيه3 و حج (22) آيه35 و... .
7 ) توبه (9) آيه5.
8 ) همان، آيه11.
9 ) المفردات في غريب القرآن، ص418، (كتاب‏فروشي مرتضوي تهران).
10 ) نساء (4) آيه 142.
11 ) توبه (9) آيه 54.
12 ) اصول كافي، جلد دوّم، ص396 (باب ضعة النفاق والمنافق حديث3).
13 ) ماعون (107) آيه 4 و 5.
14 ) مجمع البيان، ج10، ص548 و كنزالدقائق، ج15، ص498 (با تصحيح حاج آقا مجتبي عراقي).
15 ) تفسير القمي، ج2، ص444 و كنز الدقائق، ج15، ص497.
16 ) الخصال، ج2، ص621. (حديث اربعمأة) و كنزالدقائق، ج15، ص497.
17 ) نساء (4) آيه43.
18 ) علل الشرائع، ج2، ص47 و كنزالدقائق، ج2، ص446.
19 ) مؤمنين (23) آيه 2.
20 ) المصباح المنير، ص170.
21 ) مجمع البيان، ج7، ص99؛ انوار التنزيل بيضاوي، ج3، ص159 و كنزالدقائق،، ج7، ص559.
22 ) معارج (70) آيه22.
23 ) اصول كافي، ج2، ص82، (چاپ آخوندي).
24 ) حج (22) آيه 41.
25 ) آشنايي با قرآن، سوره‏هاي حمد و بقره، ص67 و 68.
26 ) بحارالانوار، ج82، ص235.
27 ) بقره (2) آيه 238.
28 ) در تفسير مجمع البيان شش قول، در تفسير فخر رازي هفت قول، در تفسير قرطبي ده قول، در تفسير روح المعاني سيزده قول نقل شده است!!
29 ) تفسير مجمع البيان، ج1 ـ 2، ص342.
36 ) تفسير مجمع البيان، ج1 ـ 2، ص217.
30 ) انعام (6) آيه 92؛ معارج(70) آيه34 و مؤمنون(23) آيه9.
34 ) مجمع البيان، ج1 ـ 2، ص217.
37 ) عنكبوت ( 29) آيه 41.
3 ) مريم(19)، آيه31.
35 ) فروع كافي، ج3، ص480.
38 ) تفسير نمونه، ج16، ص277 و 288.
32 ) رعد (13) آيه28.
31 ) المفردات في غريب القرآن، ص124.
39 ) تفسير البرهان، ج3، ص15.
42 ) مجموعه ورّام، ج1، ص6.
40 ) مريم (19) آيه 55.
41 ) طه (20) آيه 132.


منبع: ماهنامه پاسدار اسلام ، شماره 189