جلوهاي از سيماي نهج
البلاغه:
بسياري از اهل بصيرت و دقت كه سيري در ساحل درياي بيكران نهجالبلاغه كرده و
قدحي از زمزم زلال معارف آن به داشته و پرتويي از نور حقايق آن را ديده باشند،
در تعريف نهجالبلاغه سخني گفته و نكتهاي نگاشتهاند كه در اين جا به چند
نمونه از آنها اشاره ميشود:
1ـ كلام اميرمؤمنان ـ عليهالسلام ـ بارقهاي از علم الهي و عطري از سخنان رسول
اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ است.[1]
2ـ من به هنگام مطالعه اين كتاب گاه خود را در جهاني مييافتم كه ارواح بلند
معاني، با زيور عبارتهاي پرفروغ آن را آباد ساخته است، و گاهي مييافتم كه عقل
نوراني از عالم الوهيت جدا گشته است و به روح انساني اتصال يافته او را از
لابهلاي پردههاي طبيعت بيرون آورده و تا سراپردة ملكوت اعلي بالا برده است و
تا شهودگاه فروغ فروزندة آفرينش رسانده است.[2]
3ـ نهج البلاغه كتابي است كه نسيم دلانگيز آن اگر به قبري بوزد، صاحب قبر از
عطر جانفزاي آن زنده ميشود.[3]
4ـ نهج البلاغه فروتر از كلام خالق و فراتر از كلام مخلوق است.[4]
بدليل اين ويژگيها است كه به آساني ميتوان گفت: نهج البلاغه كتابي است كه
گويا با مسايل و رويدارهاي هر زمان همراه و همگام است و با تمامي ويژگيها و
ريزكاريها و جريانهاي هر عصر آشناست، چه اين كه نهج البلاغه تجليگاه عشق،
معرفت، سياست، انسانيت، حكومت، عدالت، حكمت، تربيت، عبادت، فصاحت، بلاغت است چه
اينكه صدها مسئله مبهم معرفتي دربارة توحيد، نبوت، امامت، معاد، انسان شناختي و
جهان شناختي و مانند آن را به زيباترين بيان و دلانگيزترين روش طرح و تحليل
كرده است و رمز اصلي وجود اين همه زيبايي در نهج البلاغه آن است كه اميرمؤمنان
شاگرد بزرگ قرآن در پرتو تعليمات پيامبر اكرم(ص)، اول قرآن را خوب فهميد و به
آن عمل كرد آنگاه همه معارف وحي در كلمات او به صورت نهج البلاغه تجلي كرده
است.
مهجوريت نهج البلاغه:
يكي از مسايل دردناك كه هرگز نميتوان انكار نمود، مسئله مهجوريت نهج البلاغه
در ميان امت اسلامي و حتي شيعيان آن حضرت است، گر چه به بركت نظام اسلامي نهج
البلاغه نيز همانند بسياري از معارف مهجور الهي به تدريج از مهجوريت رهايي
يافته، اما اين واقعيت تلخ هرگز قابل انكار نيست كه نهجالبلاغه مهجور است
همانطور كه اميرمؤمنان، مظلوم بلكه مهجور بود، برخي از بزرگان نكتهآموز
دربارة مهجوريت نهج البلاغه اين گونه ناليدهاند: (... عجيب اين است كه نهج
البلاغه در ديار خودش در ميان شيعيان علي ـ عليهالسلام ـ در حوزههاي علميه
شيعه غريب و تنهاست هم چنان كه خود علي ـ عليهالسلام ـ غريب و تنهاست، بديهي
است كه اگر محتويات كتابي و يا انديشهها و احساسات و عواطف شخصي با دنياي روحي
مردمي سازگار نباشد اين كتاب و يا آن شخص عملاًَ تنها و بيگانه ميماند هر چند
نامشان با هزار تجليل و تعظيم برده شود، ما بايد اعتراف كنيم كه با نهج
البلاغه بيگانهايم، دنياي روحي كه براي خود ساختهايم دنياي ديگري است غير از
دنياي نهج البلاغه.[5]
شيوة انس و بهرهمندي
از نهج البلاغه:
بدون ترديد داشتن تعهد و احساس نياز دردمندانه براي كار، برخورداري از اخلاص و
نيت پاك، توكل همه جانبه به خدا، ايمان داشتن به هدف، دارا بودن پشتكار و
شكيبايي و بردباري در جريان كار، انسان را وادار ميكند كه به دنبال پيدا كردن
راههاي هدايت و نجات و رسيدن به كمال و عزت باشد، در اين راستا غنيترين گنجينه
الهي و آسماني قرآن مجيد است كه بعد از قرآن نهج البلاغه كه مفسر و متمّم قرآن
بوده و به عنوان اخ القرآن شهرت گرفته، بهترين استفادهها و بهرهمندي از معارف
نهج البلاغه را ميتوان برد كه ممكن است در اين رابطه روشهاي متعدد و گوناگوني
براي بهرهمندي از نهج البلاغه وجود داشته باشد اما از جمله دو شيوه تاكنون
مفيد آزموده شده و كارساز بوده است:
1ـ يكي روش فراگيري آزاد كه انسان براي اساس عشق و علاقه خود، كتاب نهج البلاغه
را تهيه نمايد و به صورت منظم از اوّل تا به آخر آن را مطالعه كند، البته اين
روش وقتي جواب خواهد داد كه پيش زمينه هايي براي بهرهگيري از نهج البلاغه
فراهم شده باشد مثلاً انسان با برخي علوم نظير ادبيات عرب، فلسفه، كلام، عرفان
اسلامي، تاريخ اسلام تا اندازهاي آشنا باشد و در ضمن از شرحهايي كه تاكنون
براي نهج البلاغه و دربارة برخي خطبههاي آن نگارش يافته است مانند شرح
ابنميثم بحراني، شرح ابنالحديد، شرح علّامه شوشتري و شرح علّامه جعفري نيز
استفاده نمايد تا بتواند نكات ظريف و نهفته معارف نهج البلاغه را بهطور كامل
درك كند. (براي اطلاع بيشتر از نحوة استفاده از اين روش به منبع ذيل مراجعه
شود.)[6]
2ـ شيوه دوم كه بهطور يقين كارآمدتر و مفيدتر خواهد بود آن است كه انسان نهج
البلاغه را به عنوان يك متن علمي تحصصي در محضر فردي كه كارشناس معارف نهج
البلاغه در محورهاي مختلف باشد بهطور دقيق و منظم تحصيل كند و دوره آموزشي و
فراگيري برايش تدارك ببيند اين روش در صورتي بهتر عمل خواهد شد كه در مراكز
علمي نظير حوزه و دانشگاه نهج البلاغه به عنوان متن درسي دانشپژوهان قرار داده
شود. چنانكه در گذشته برخي از بزرگان نه تنها متن نهج البلاغه بلكه بعضي
شرحهاي آن را در محضر بزرگان تحصيل ميكردهاند كه از جمله در اجازه نامهاي
كه فخرالمحققين براي سيد حيدر آملي داده آمده است كه سيد حيدر آملي از جمله
كتابهايي را كه نزد فخرالمحققين فراگرفته است نهج البلاغه و شرح ميثم بحراني
به نهج البلاغه بوده است.[7]
اين مسئله دو نكته اساسي را ميرساند يكي اين كه بزرگان از علماي شيعه در قديم
بر اساس عنايت و اهميّت خاصي كه به نهج البلاغه ميدادهاند آن را جزء متون
درسي طلاب قرار داده بودهاند. و ديگر اين كه بهترين روش بهرهمندي از نهج
البلاغه همان است كه نزد متخصصي فن فراگرفته شود.
جلوهاي از موضوع و
محتواي نهج البلاغه:
نهج البلاغه گزيدهاي از سخنان اميرمؤمنان ـ عليهالسلام ـ است كه در موقعيتها
و مناسبتهاي گوناگون بيان گرديده است و سيد شريف رضي بيشتر به جنبه فصاحت و
بلاغت آنها نظر داشته است، آنچه به عنوان سرفصل و خطوط كلي نهج البلاغه ميتوان
مطرح كرد عبارت است از:
1. توحيد و معرفت: شامل توحيد ذاتي، صفاتي، افعالي، عبادي و بيان علم، قدرت،
عدالت و مانند آنها.
2. نبوّت و هدايت: هدف از بعثت انبياء شيوة عمل و تبليغ پيامبران، امامت،
ولايت، هدايت، اسلام، قرآن، تعليم و تبليغ.
3. كائنات و خلقت: هدفداري در خلقت، حركت در مخلوقات، آفرينش جهان، آفرينش
انسان و ويژگيهاي آفرينشي انسان.
4. رهبري و سياست: شرايط و وظايف و حقوق و شايستگيهاي رهبري، حقوق مردم ،
روابط اجتماعي، عدالت اجتماعي، جهاد، صلح و مانند آن.
5. موعظه و حكمت: شناسانيدن اين جهان، زهد، تقوي، آموزشهاي اخلاقي، زيانهاي
فردي و اجتماعي، بخل، حسد، ترس، شجاعت، تشويق، و خلاصه تمام فضايل و رذايل
اخلاقي.
6. تاريخ و عبرت: آموزش ديدن از حوادث تاريخي، درك قوانين حاكم بر حركت،
مجتمعهاي انساني،بيان اوضاع اجتماعي، جهان در روزگار بعثت، آيندهنگري
شخصيتها، مردمشناسي، همبستگي انساني، فتنهها و بلاها، موضعگيريهاي شايسته
در فتنهها.
7. احكام و عبادات: ايمان و هجرت و جهاد، اركان دين، آثار اعمال، نماز و زكات و
امر به معروف و نهي از منكر، و ... و فلسفه احكام.
8. معاد و قيامت: حشر، حساب، بهشت، دوزخ و زندگي اخروي.
9. دعا و تضرع: استغفار، نمونههاي از دعاها و استغفار و تعليم صلوة براي
پيامبر (ص) و امثال آن.
ـ نكته جالب اينست كه هر كس با هر نوع گرايش، خواسته و سليقهاي كه پا به درياي
بيكران نهج البلاغه مينهد، در حد فهم و توان خود از آن بهره ميبرد و مستفيض
ميشود. (براي اطلاع از جزئيات بيشتر اين مسئله به منابع ذيل مراجعه شود)[8]
جلوهاي از آثار انس با
نهج البلاغه:
از آنجا كه نهج البلاغه نازلة روح بلند اميرمؤمنان ـ عليهالسلام ـ است و در
حقيقت نموداري از كمالات وجودي و اوصاف الهي آن حضرت است كه در كلام او تجلي
كرده است، لذا انس و حشر مداوم با نهج البلاغه گذشته از درك معارف الهي به
انسان، روحية ايثار، فداكاري، عدالتخواهي، آزادمنشي، جوانمردي، شجاعت، سخاوت،
ستمستيزي، گرايشات معنوي، تقواطلبي، و صدها صفت برجستهاي ديگر ميبخشد.
چنانكه از برخي از محققان برجسته معاصر نقل شده كه گفته است: (ما معتقديم
انديشه و نظر نهج البلاغه شهامت و مردانگي و عظمتِ روح به انسان ميدهد، زيرا
اين كتاب از روح بزرگ و نيرومندي صادر شده كه با همه مشكلات و مصائب هم چون
شيري پولادين اراده روبهرو گرديده است)[9] آموزندهتر از اين سخني است كه شهيد
مطهري از استاد نهج البلاغه خود نقل كرده است او ميگويد: «... بزرگ مردي كه
مرا اولينبار با نهج البلاغه آشنا ساخت، ميرزا علي آقاي شيرازي اصفهاني بود،
نهج البلاغه به او حال ميداد و روي بال و پر خود مينشاند و در عوالمي كه ما
نميتوانيم درست درك كنيم سير ميداد، او با نهج البلاغه ميزيست، با نَفَس نهج
البلاغه تنفس ميكرد، روح او با اين كتاب همدم بود، نبضش با اين كتاب ميزد و
قلبش با اين كتاب ميطپيد، جملههاي اين كتاب ورد زبانش بود و به آنها استشهاد
مينمود، غالباً جريان كلمات نهج البلاغه بر زبانش با جريان سرشك از چشمانش به
محاسن سپيدش همراه بود، او وقتي به نهج البلاغه ميپرداخت از همه چيز بريده
ميشود منظرهاي تماشائي و لذتبخش و آموزنده بود.[10]
ـ اين بود گذري براي ساحل پهناور نهج البلاغه، اميد است كه بتوانيم در اين
آشفته بازار دنياپرستان، با انس و ارتباط و مطالعه مداوم و هدفمند آن، بهرههاي
وافر برده و از نورانيت آن به كمال و حقيقت نزديك شويم و پرده از غربت و
مهجوريت آن برداريم. (انشاء الله)
پانوشت:
[1] . سيد رضي، مقدمه نهج
البلاغه ، صفحة 15.
[2] . شيخ محمد عبده، مقدمه شرح نهج البلاغه، صفحة 10، نشر المكتب الاعلام
الاسلامي قم، سال 1375 ش.
[3] . علامه حسنزاده آملي، انسان كامل از ديدگاه نهج البلاغه، صفحة 5، نشر
قيام قم، سال 1372 ش.
[4] . ابنابي الحديد، شرح نهج البلاغه، ج 1، صفحة 24. نشر مكتبة آية الله
مرعشي، قم 1404 ق.
[5] . شهيد مطهري، مرتضي، سيري در نهج البلاغه، صفحة 9، انتشارات صدرا قم، چاپ
2، 1354.
[6] . دكتر سيد محمد مهدي جعفري، آموزش نهج البلاغه، ج 1، نشر وزارت فرهنگ و
ارشاد اسلامي، سال 1373 ش.
[7] . سيد حيدر آملي، تفسير المحيط الاعظم والبحر الخفم، ج 1، صفحة 532، نشر
مؤسسه البطاعة و النشر، چاپ اول سال 1414 ق.
[8] . علامه حسنزاده آملي، انسان كامل از ديدگاه نهج البلاغه صفحة 23، نشر
قيام، قم چاپ اول سال 1372 ش. ـ دكتر سيد محمد مهدي جعفري، آموزش نهج البلاغه ج
1، صفحة 27، نشر وزارت ارشاد اسلامي سال 1373 ش ـ مطهري، مرتضي، سيري در
نهجالبلاغه، ص 31، نشر صدرا.
[9] . دكتر زكي مبارك، نقل از نهج البلاغه و گردآورنده آن، صفحة 166، نشر بنياد
نهج البلاغه .
[10] . مطهري ، مرتضي، سيري در نهج البلاغه، صفحة 10، نشر صدرا.
منبع:
سايت انديشه قم