مقدمه
صحيفه سجاديه ميراث گران بهاى بر جاى مانده از چهارمين پيشواى معصوم
شيعيان امام على بن الحسين(عليه السلام)است. اين كتاب شريف، گنجينه اى بديع و
ثروتى تمام ناشدنى است. حقيقت آن تحفه اى است الهى كه بر قلب عزيزترين انسان ها
جارى شده است. جامع و كامل است و از منبعى سر چشمه مى گيرد كه مصون از هر گونه
اشتباه و خطا است. زبان اين كتاب شريف زبان نيايش است و به گونه اى عرضه شده
است كه هر خواننده به فراخور فهم و دانش خود از آن بهره مى گيرد.
انديشمندان شيعى درباره صحيفه سجاديه تحقيقات زيادى در
قالب شرح و ترجمه نگاشته اند و ميراث علمى گران بهايى به يادگار گذاشته اند كه
با اين تلاش ها مقدارى از راه را هموار نمودهاند; ولى اكثر اين مطالعات بر اساس
دقت هاى ادبى و شرح و توضيح واژه ها در عرصه هاى مختلف صورت گرفته است، نظير
شرح "رياض السالكين"، كه در هفت جلد نگاشته شده است و يكى از شرح هاى معتبر و
مهم صحيفه به شمار مى آيد. ولى بيش تر به جهات ادبى و شرح و توضيح واژه ها از
نگاه اعتقادى و اخلاقى پرداخته است.
بنابراين، ناگفته پيداست كه اولا،ً تحقيقات ارزشمند علماى سلف درباره صحيفه
سجاديه، بيش تر در قالب شرح و توضيح لغات و جملات بوده و در آنها كم تر به
تجزيه و تحليل تربيتى مطالب پرداخته شده است.
ثانياً، با وجود ابعاد تربيتى كه صحيفه سجاديه دارد، حتى آن دسته از شرح هايى
كه به طور تحليلى به شرح و تفسير صحيفه سجاديه پرداخته اند، با يك ديد تربيتى،
به تجزيه و تحليل دعاهاى صحيفه نپرداخته اند.
ثالثاً، علاوه برخلاء موجود در پژوهش هاى پيشين، نيازهاى فعلى مربيان و جوامع
شيعى در برخوردارى از انديشه هاى تربيتى امام سجاد(عليه السلام)توجيه گر ضرورت
بررسى و اصطياد برخى از عناصر نظام تربيتى آن است. اين مقاله مرورى كوتاه بر
يافته هاى يادشده در زمينه هاى مبانى، اصول، روش ها و اهداف تربيتى در صحيفه
سجاديه است.
مبانى تربيتى در صحيفه
سجاديه
مبانى عبارت از: يك سرى ويژگى ها و صفات (منفى و مثبت) انسانى كه در همه
انسان ها وجود دارند و اصول تربيتى بر آن ها مبتنى مى باشند.
با مرورى بر صحيفه سجاديه به نكاتى بر مى خوريم كه گرچه به شكل دعا از سوى امام
بزرگوار به ما رسيده است، ولى به روشنى ويژگى انسان را تبيين نموده و اساس و
مبناى اصول تربيتى را ارائه مى دهد. با پى جويى دعاهاى صحيفه سجاديه، به كشف و
بررسى مهم ترين مبانى تربيتى صحيفه سجاديه از جمله "خود دوستى"، "خدا دوستى"،
"كمال خواهى"، "ميل به جاودانگى"، "خوف و رجا"، "غفلت"، "دنيا دوستى" و
"اختيار"، دست يافتيم. در اين مقال، به برخى از مبانى تربيتى اشاره مى شود.
خود دوستى (حب ذات)
بر اساس اين ويژگى مهم، انسان قبل از هر چيز و هر كس، بيش تر به خود
علاقه مند بوده و فطرتاً عاشق خود مى باشد و تمام محبت ها و عشق و علاقه هايش
به ديگران از محبت به خودش سرچشمه مى گيرد. حتى گرايش و محبتى كه به خدا دارد
از خود دوستى مايه مى گيرد. حب ذات اگر كنترل نشود و در جهت صحيح و درستى هدايت
نشود، انسان را به نابودى مى كشاند.
گرچه عنوان دقيق "حب ذات" يا خود دوستى مستقيماً در صحيفه سجاديه نيامده است،
ولى جلوه هايى از آن به صورت هاى مختلف در بعضى از دعاها مشاهده مى شود. از
جمله دعاى هفتم صحيفه است كه حضرت به هنگام كار دشوار و دل آزار يا پيشامدهاى
سخت يا غم و اندوه، آن را چنين مى خواند:
اى آن كه گره هاى ناگوارايى ها بهوسيله او باز مى گردد، و اى آن كه تندى سختى
ها به او شكسته مى شود، و اى آن كه رهايى يافتن از گرفتارى ها و رفتن به سوى
آسايش فراخى، از او درخواست مى گردد.2
همچنين دعاهايى كه امام(عليه السلام) در آن درخواست رفع
فقر و تنگدستى و در مواردى درخواست هايى در مورد سعادت، كمال، قدرت، نعمت و...
از خداوند دارد، همه ناشى از خود دوستى است و اين كه انسان هميشه به دنبال خوبى
هاست و از ناراحتى ها و سختى ها گريزان است، پس اين ويژگى امرى فطرى است و به
خودى خود، مطلوب است.
بنابراين، يكى از مهم ترين ويژگى هاى انسان كه منشأ
بروز رفتارهاى انسان مى شود، خود دوستى است. خود دوستى غريزه اى است كه اگر به
آن توجه شود و در مسير صحيحى قرار داده شود، منشأ عزت خواهى، كمال خواهى، سعادت
و... مى شود. اما اگر غريزه خود دوستى به انحراف كشانده شود، روح استكبار و
طغيان و سركشى بر انسان چيره مى شود و منشأ رفتارهاى ناپسندى از قبيل خودپرستى،
عجب و غرور، حرص مى شود.
خداخواهى و خداجويى
اين ويژگى در فطرت همه انسان ها نهفته است. انسان ها حتى كسانى كه در
پيدا كردن مصداق حقيقى خداوند به اشتباه و انحراف رفته اند هميشه به سراغ خدا و
پرستش اويند.
حضرت امام سجاد(عليه السلام) در صحيفه سجاديه در نخستين دعا بيانى دارد كه به
فطرت خداجوى انسان اشاره مى كند:
به قدرت و توانايى خود آفريدگان را آفريد، و آنان را به اراده و خواست خويش به
وجود آورد بى اين كه از روى مثال و نمونه اى باشد، سپس آنان را در راه اراده و
خواست خويشتن روان گردانيد، و در راه محبت و دوستى به خود بر انگيخت.3
امام (عليه السلام) در دعاهاى بيست، بيست و يك، بيست و
هشت، پنجاه و دعاهاى بسيار ديگر،4 بياناتى دارند كه اشاره به خدا خواهى و خدا
جويى انسان به هنگام اضطرار و تنگناها دارد. ايشان در يكى از اين دعاها به
خداوند عرضه مى دارد:
بار خدايا مرا چنان قرار ده كه هنگام اضطرار به (كمك و يارى) تو (بر دشمن) حمله
آورم، و هنگام نيازمندى از تو بخواهم، و هنگام درويشى (يا ذلت و خوارى) به
درگاه تو زارى كنم، و مرا چون بيچاره شوم به يارى خواستن از غير خود و چون فقير
گردم به فروتنى براى درخواست از غير خويش و چون بترسم به زارى كردن پيش غير خود
آزمايش مفرما.5
هدف امام (عليه السلام)از طرح مفهوم خدا خواهى، كه از
مبانى تربيتى در اسلام به حساب مى آيد، توجه دادن انسان ها به فطرت خداجويشان
است، اين گرايش، از طريق توجه دادن انسان به خدا، در اصلاح رفتارهاى وى
تأثيرگذار است. انسان خداجو به خاطر فطرت خدا خواهى اش هميشه خدا را در نظر
دارد و در اثر همين توجه، آلوده به گناه و معصيت خدا نمى شود و رفتارهايش با
نيت خالص و در جهت تقرب به خدا انجام مى پذيرد.
دنيا دوستى
يكى ديگر از ويژگى هاى انسان دنيادوستى است. علت اين كه انسان زندگى
دنيا را دوست دارد، علاقه به جاودانگى و نيز علت ديگر، نقد بودن و مشهود بودن
كارآيى هاى دنيا در گستره زندگى انسان و بر آوردن نيازهاى او است. آن چه از
برخى از فرازهاى صحيفه به دست مى آيد، اين است كه دنيا و ماديات نبايد به صورت
ايده آل و كمال مطلوب درآيد، محبتى كه مذموم است اين گونه محبت است.
امام سجاد (عليه السلام) در صحيفه سجاديه، بيانات فراوانى در مورد نگرش به دنيا
دارد كه از مجموع آنها دو نوع نگرش به دست مى آيد: نخست مذمت دنيا دوستى، به
خاطر زيان هاى آن، نظير:
و دوستى دنياى پست را كه از آنچه (سعادت و نيكبختى كه) نزد تو است منع مى
نمايد، و از طلبيدن وسيله و دست آويز به سوى تو باز مى دارد، و از تقرب و نزديك
شدن به (طاعت) تو غافل و بى خبر مى گرداند، از دلم بركن.6
در اين فراز امام (عليه السلام) به يكى از مهم ترين زيان هاى دنيادوستى كه همان
جلوگيرى از تقرب به خداست، اشاره مى كند و از اين جهت دنيا دوستى را مورد مذمت
قرار مى دهد.
نگرش دوم، درخواست دنيا براى عبادت و بندگى خدا، حضرت امام سجاد (عليه السلام)
در اين زمينه مى فرمايد:
و مرا از كسب و روزى به دست آوردن با رنج بى نياز كن، و بى حساب روزى ده، تا از
عبادت و بندگى تو براى به دست آوردن روزى باز نمانم، و زير بار سنگينى زيان ها
و بدى عواقب كسب نروم.7
بنابراين ويژگى دنيادوستى با نگرش هاى مختلف آن، نظير نگرش مستقل به دنيا يا
مقدمه بودن دنيا براى آخرت، از آنجا كه منشأ رفتارهايى در انسان مى شود از
قبيل: حرص و آز، در صورت نگرش مستقل به دنيا داشتن و زهد، تلاش براى آباد ساختن
آخرت، در صورت نگرش مقدمه بودن دنيا براى آخرت. از اين ويژگى انسان به عنوان يك
مبناى تربيتى در صحيفه سجاديه بحث مى شود.
غفلت
يكى ديگر از خصلت هايى كه دامن گير انسان است، غفلت و فراموشى است.
انسان ذاتاً به گونه اى است كه در اثر توجه بيش از حد به امورى از ديگر امور و
شئونات باز مى ماند و غافل مى شود. اين خصلت اگر چه در مواردى شايد تا حدى به
نفع او باشد، ولى متأسفانه در بسيارى موارد وجود اين ويژگى در انسان موجب
انحرافات و از دست دادن فرصت ها و سقوط و هلاكت او مى شود. تا حدى كه انسان خدا
و خويشتن و اهداف عاليه خويش را فراموش مى كند. براى اين كه دنيا و زيبايى هاى
فريبنده آن، او را مدهوش مى كند و قدرت درك و تشخيص را از او مى گيرد. براى دفع
اين آسيب و نجات انسان از دام غفلت، در نظام تربيتى صحيفه سجاديه تدابيرى
انديشيده شده است.
حضرت امام سجاد(عليه السلام) در دعاهاى فراوان و با بيانات مختلف به اين ويژگى
انسان پرداخته و با بيان موارد و مصاديق غفلت، انسان هاى غفلت زده را بيدار مى
كند. امام (عليه السلام) موارد غفلت را بدين صورت بيان مى كند: غفلت از خود،
غفلت از انجام وظايف و واجبات الهى، غفلت از عالم پس از مرگ، غفلت از وعيد،
غفلت از نعمت ها و از همه مهم تر غفلت از خداست. در اين زمينه مى فرمايد: و ما
را از جانب خود به غفلت و نادانى گرفتار مكن; چون ما به سوى تو خواهان و از
گناهان توبه كننده ايم.8
با توجه به آنچه گفته شد، امام سجاد (عليه السلام) در صحيفه سجاديه يكى از
ويژگى ها و صفات مذموم انسان را غفلت معرفى مى كند. از آنجا كه غفلت منشأ امور
ناپسندى نظير خود فراموشى، خدا فراموشى مى شود، لذا به عنوان يكى از مبانى
تربيت در نظام تربيتى صحيفه مورد تأكيد و بحث قرار گرفته است.
اصول تربيتى در صحيفه
سجاديه
اصول، مجموعه قواعدى است كه با نظر به قانونمندى هاى مربوط به ويژگى هاى
عمومى انسان (مبانى تربيت) اعتبار شده و به عنوان راهنماى عمل، تدابير تربيتى
را هدايت مى كنند. بنابراين، در اين نگاه اصول مبتنى بر مبانى هستند.9
با بررسى دعاهاى صحيفه سجاديه، به برخى از مهم ترين اصول تربيتى نظير: تقوى،
توكل، زهد، ايجاد انگيزش، كنترل و هدايت، و اصل لزوم عمل مى رسيم، كه امام
سجاد(عليه السلام) از آن ها جهت اصلاح وتربيت انسان ها بهره مى برند. شرح برخى
از اين اصول عبارتند از:
اصل كنترل و هدايت
اين اصل مبتنى بر مبانى چندى از جمله: خداجويى، خود دوستى و جاودان
خواهى مى باشد. با استفاده از اين اصل، انسان بايد بر اساس مبناى خدا جويى به
سوى توحيد و يكتاپرستى هدايت شود و بر اساس مبناى خود دوستى محب و مطيع خدا شود
و بسترى براى رسيدن به كمال و قرب به خدا برايش فراهم گردد. حضرت امام سجاد
(عليه السلام) در دعاى بيست صحيفه سجاديه با آوردن نمونه اى از خود دوستى، در
مورد كنترل آن مى فرمايد:
و مرا در ميان مردم به درجه و مقامى سر فراز مفرما جز آن كه پيش نفسم مانند آن
پست نمايى، و ارجمندى آشكارا برايم پديد مياور جز آن كه به همان اندازه پيش
نفسم براى من خوارى پنهانى پديد آورى.10
امام (عليه السلام) در اين فراز به نمونه هايى از خود
دوستى و روش كنترل آنها اشاره مى كنند. اگر چنانچه اين مصاديق خود دوستى كنترل
نشوند، سبب بروز خصلت هاى زشت خودخواهى، خودپسندى و خود محورى مى شود.
بر اساس مبناى جاودان خواهى، انسان بايد دنيا را پايان
زندگى نپندارد بلكه آن را مقدمه براى حيات جاودان به حساب آورد. بينشى كه امام
(عليه السلام)در صحيفه سجاديه به آن اشاره كرده، اين است كه انسان بيش از حد
لازم، دل به دنيا نمى بندد و آنجا كه لازم باشد از دنيا دل مى كند. حضرت امام
سجاد (عليه السلام)مى فرمايد:
و تا هنگامى كه عمرم در فرمانبرى تو به كار رود عمر ده،
و هر گاه عمرم چراگاه شيطان شود مرا بميران پيش از آن كه دشمنى سخت تو به من رو
آورد، يا خشمت بر من استوار گردد.11
در اين فراز نگرش امام (عليه السلام) نسبت به بقا در دنيا به روشنى بيان شده
است. حضرت بقا را در راستاى خداخواهى مى خواهد و آن را به عنوان وسيله اى براى
رسيدن به مقصد، كه همان مقام قرب الهى است، مى خواهد.
اصل تقوا
اين اصل بيش تر مبتنى بر مبناى خوف و بيم در انسان است و براى آن است كه
ترسيدن ها و نگرانى هاى فطرى انسان، كنترل شده و امورى مثبت و مطلوب باشد. به
اين معنى كه اگر قرار است انسان از امورى نگران باشد، بايد اين ترس فقط از خدا
باشد، چرا كه ترس هاى ديگر كاذب و بيهوده است. ترس از خدا يا تقوا و در نتيجه،
پرهيز از گناه، از مهم ترين اصول تربيتى در صحيفه سجاديه است.
حضرت امام سجاد (عليه السلام) در موارد مختلف به اين
اصل مهم اشاره مى كنند و از خداى بزرگ درخواست مى كنند:
و پرهيزكارى را به من الهام نما.12
و شعار دلم را بپرهيزكارى از خود بنما.13
و تقوا و ترس از كيفر خود را از دنيا توشه ام قرار ده.14
درخواست هاى مكرر امام (عليه السلام) در اين دعاها و موارد ديگر مبنى بر توفيق
و الهام تقوا، نشان دهنده اهميت اين اصل تربيتى در نظام تربيتى صحيفه سجاديه
است.
تقوا داراى آثار تربيتى فراوانى است. مهم ترين آنها حفظ و نگهدارى انسان از
گناه، لغزش و خطاهاست. حضرت امام سجاد (عليه السلام)در اين زمينه از خداى متعال
مى خواهد:
و به ترس از تو از گناهان و لغزشها و نادرستيها نگاه داشته شده.15
اصل تذكر
اصل تذكر مبتنى بر مبناى تربيتى غفلت است. بنابر اين اصل، بايد انسان را
از خواب غفلت بيدار نمود و آن چه را كه دانستنش براى او لازم است، به او فهماند
و در موارد مختلف به او تذكر داد و يادآورى كرد تا از عواقب شوم غفلت رهايى
يابد. بنابراين، امام سجاد (عليه السلام) در صحيفه سجاديه كه سراسر ذكر و ياد
خداست، با دعاهاى گوناگون نظير دعا به هنگام صبح و شام، دعا به هنگام بيمارى،
دعا به هنگام دفع بلاها و سختى ها و... انسان را هماره متوجه خدا مى كند و بدين
وسيله، غفلت را از وى مى زدايد.
همچنين امام(عليه السلام) در دعاى هشتم "پناه بردن به
خدا"،دعاى دوازدهم "اقرار به گناه"، دعاى سى و نهم "طلب عفو"، و دعاهاى ديگر
ضمن اشاره به ويژگى غفلت در انسان، راه غفلت زدايى را ذكر و ياد خدا بيان مى
كند و مى فرمايد:
و مرا در اوقات فراموشى (پيروى از نفس) بياد خود آگاه ساز.16
و دلهاى ما را بياد خود از هر يادى بكار آر.17
حضرت امام سجاد(عليه السلام) نقش و آثار مهم ذكر را در صحيفه سجاديه چنين بيان
مى فرمايند:
1. ياد خدا مايه شرافت انسان است;
2. ياد خدا مانع از رذايلى است كه شيطان در دل انسان مى افكند;
3. ياد خدا موجب سلامت قلب مى شود.
4. ياد خدا انسان را از غفلت زدگى باز مى دارد.
با آگاهانيدن تو مرا، از غفلت و فراموشى خويشتن آگاه شدم.18
اصل زهد
اين اصل مبتنى بر مبناى دنيا دوستى است. بنابر اين اصل، در نظام تربيتى
صحيفه سجاديه بايد اين نوع محبت به دنيا از دل انسان رخت بر بسته و زهد و گريز
از دنيا آن هم در حد معقول و پسنديده جاى آن را بگيرد. به صورتى كه دنيا را
صرفاً وسيله و ابزارى بيش نداند. براى جلوگيرى از ابتلا به گرايش افراطى در
دنيادوستى، امام سجاد(عليه السلام) در صحيفه سجاديه پيشنهاد مى دهد كه انسان
ها"زهد"پيشه كنندو همان راازخداى خوددرخواست مى كند:
و روزيم كن آسايش در زهد و دورى از دنيا را.19
امام(عليه السلام) در اين فراز آسايش و راحتى را در زهد و دورى از دنيا بيان مى
فرمايد و از خدا درخواست زهد مى كند. در فرازى ديگر، در مورد نشانه هاى انسان
زاهد مى فرمايد:
و مرا در هر حال به ستايش و نيايش و سپاس گزاريت برگمار تا به آنچه از دنيا به
من داده اى شاد نگردم، و به آنچه مرا از آن باز داشت هاى اندوه گين نشوم.20
بر اساس بيان امام(عليه السلام)، زاهد كسى است كه اين دو نشانه را دارا باشد:
1. به دنبال آنچه از دنيا به او داده مى شود، شاد نگردد.
2 در پى آنچه از دنيا از وى بازداشته مى شود، ناراحت نشود.
خلاصه آن كه نقطه شروع تمام بدبختى ها و شقاوت ها در انسان از همين حب دنيا است
و اصل تربيتى زهد، كه در صحيفه سجاديه بسيار روى آن تكيه شده است، به معناى
دورى از تعلقات دنيا و اسير آن نبودن و آزادى از هر چيزى است كه بخواهد در
انسان چنان تعلق خاطرى ايجاد كند كه او را از خدا و ياد خدا و آخرت جدا و غافل
سازد.
روش هاى تربيتى در
صحيفه سجاديه
روش هاى تربيتى حالت رفتارى و جزيى دارند كه در مقام عمل نسبت به مبانى
و اصول، كاربردى تر هستند و يا حد فاصل مبانى و اصول از يك سو و اهداف از سوى
ديگرند و مبتنى بر اصول هستند.
روش هاى تربيتى صحيفه، به روش هاى شناختى، گرايشى و رفتارى تقسيم مى شوند.
اجمالاً با پى جويى و تحقيق در دعاها و فرازهاى صحيفه سجاديه، روش هاى تربيتى
از قبيل ذكر خدا، توبه، كم شمردن خوبى ها و زياد شمردن بدى ها، يادآورى نعمت
ها، احترام و تكريم، رفق و مدارا و احسان در برابر بدى ملاحظه مى شود. توضيح
برخى از اين روش ها عبارتند از:
1. روش شناختى
اين دسته از روش ها مرتبط به بُعد شناختى انسان مى شود. نقش اين دسته از
روش هاى تربيتى ارائه بينش و شناخت صحيح به انسان است تا از خطاها و اشتباهات
وى جلوگيرى كند. روش هاى تربيتى، كه در اين دسته مورد بررسى قرار مى گيرد،
عبارتند از:
الف. روش اعطاى بينش كه خود سه قسم مى باشد:
1. بينش درمورد دنيا.
2. بينش درمورد حقيقت انسان.
3. بينش در مورد مرگ و معاد.
ب روش ياد خدا.
بينش در مورد دنيا: برخى افراد با بينشى مادى به دنيا مى نگرند و گمان
مى كنند كه جز زندگى دنيا كه در آن زنده مى شوند و مى ميرند زندگى ديگرى وجود
ندارد;21 از منظر دينى با چنين ديدى به دنيا نگريستن خطايى است كه خطاهاى
فراوان ديگرى در اعمال و رفتار انسان به دنبال خواهد داشت. پوچ انگارى دنيا و
زندگى در آن، كه به نوبه خود آثار بسيار سويى در اعمال و رفتار انسان مى گذارد،
از جمله اين خطاهاست. نگريستن به دنيا با چنين ديدى انسان را به نااميدى و يأس
مى كشاند، و در نتيجه، قدرت تفكر و انديشيدن در مورد خويش، و جبران اشتباهات را
از انسان مى گيرد.
نظام تربيتى صحيفه براى آن كه از چنين بينش غلطى جلوگيرى كند، با ارائه بينش
صحيح به اصلاح رفتارهاى انسان مى پردازد. در صحيفه سجاديه، زندگى انسان منحصر
به زندگى دنيا نمى شود، بلكه در وراى آن، يك زندگى جاودانه براى انسان وجود
دارد كه رابطه آن دو، رابطه راه و مقصد است يا رابطه وسيله و هدف. با چنين
بينشى زندگى دنيا هدف دار مى شود و از يك رنگى و يك نواختى خارج مى شود.
بنابراين، انسان بايد با سعى و تلاش روز افزون در دنيا، آخرت خويش را آباد
سازد.
حضرت امام سجاد(عليه السلام) در صحيفه سجاديه درباره دنيا مى فرمايد: آنچه از
كالاى دنياى نابود شدنى از من گرفتى پس (عوض و به جاى) آن را در گنجينه هاى خود
(در آخرت) كه هميشگى است برايم اندوخته نما و آنچه از مال و دارايى دنيا كه به
من ارزانى داشته اى، و آنچه از كالاى آن كه براى من پيش انداخته اى وسيله رسيدن
به جوار (رحمت) خود و پيوستن به قرب خويش گردان.22
حضرت امام سجاد(عليه السلام) در دعاى فوق با بيان اين كه زندگى دنيا، فانى است
و وراى دنيا آخرتى است كه مقصود اصلى است و انسان بايد براى آخرت تلاش بكند تا
بتواند به مقام قرب الهى نايل آيد، به ارائه بينش صحيح نسبت به دنيا پرداخته
است.
در نظام تربيتى صحيفه، دنيا گذرگاه و وسيله اى براى رسيدن به مقصد است. لذا
امام سجاد(عليه السلام) پيرامون روزى دنيوى و در خواست آن از خداى بزرگ، به
پيشگاهش عرضه مى دارد:
و مرا از كسب و روزى بدست آوردن با رنج، بى نياز كن، و بى حساب روزى ده، تا از
عبادت و بندگى تو براى به دست آوردن روزى باز نمانم.23
در اين دعا امام(عليه السلام) دنيا را براى طاعت و بندگى خداوند مى خواهد نه
براى خود دنيا.
2. روش گرايشى
اين دسته از روش ها مرتبط به بُعد گرايشى انسان مى شود و نقش اين دسته از روش
هاى تربيتى هدايت و كنترل گرايش ها از انحراف است. روش هاى تربيتى كه در صحيفه
سجاديه در اين زمينه مورد بررسى قرار مى گيرد عبارتند از: روش توبه; روش كم
شمردن خوبى ها و زياد شمردن بدى ها; روش يادآورى نعمت ها.
روش توبه.يكى ديگر از روش هاى اصلاح و تربيت در صحيفه سجاديه، روش "توبه"24
است. امام سجاد(عليه السلام) در صحيفه سجاديه در دعاهاى فراوانى از جمله با
اختصاص دادن دعاى سى و يكم به "توبه" و دعاهاى ديگر نظيردعاى "طلب مغفرت"25،
دعاى "طلب عفو" 26 و دعاى "پناه بردن به خدا" 27 به روش فوق اشاره دارد و در يك
مورد به روشنى توبه را باعث صلاح و رفع فساد در انسان ها معرفى مى كند، آنجا كه
مى فرمايد:
اى آن كه اصلاح تباهى هاى ايشان را بهوسيله توبه خواسته. 28
توبه آن گونه كه امام سجاد(عليه السلام) فرموده اند: نوعى توفيق الهى است29 كه
انسان گناهكار به آن دست مى يابد و از طريق آن، به مقام غفاريت حق تعالى پناه
مى برد و حالت استغفار و آمرزش واقعى را تحصيل مى كند، و دل خود را تطهير مى
كند30 و بر ترك آنچه از او رفته است، عزم نموده و تلافى و تدارك تقصير گذشته مى
كند و از دورى ساحت ربوبى به نزديكى باز مى آيد. حضرت امام سجاد(عليه السلام)مى
فرمايد:
بار خدايا به سوى تو، توبه و باز گشت مى نماييم، توبه كسى كه رجوع به گناهى را
در دل نمى گذراند، و پس از توبه در گناهى باز نمى گردد، توبه خالصى كه از شك و
دو دلى پاكيزه باشد، پس آن را از ما قبول فرما، و از ما راضى و خوشنود شو، و ما
را بر آن ثابت و پا بر جا گردان.31
اساساً ملاك تشريع توبه، در نظام تربيتى اسلام رهايى از هلاكت به سبب گناه و
نجات از تباهى حاصل از معصيت است; زيرا توبه وسيله رستگارى و مقدمه دستيابى به
سعادت است. به علاوه، توبه وسيله حفظ روح اميدوارى در انسان است. چنان كه
امام(عليه السلام)مى فرمايد:
از تو نوميد نمى شوم در حالى كه درِ توبه و بازگشت به سوى خود را برويم
گشودهاى. 32
مادامى كه انسان روح نشاط و اميد به نجات دارد، در راه تربيت خود عزم مى نمايد
و جديت به خرج مى دهد، اما اگر روح يأس و نااميدى بر او چيره شود و راه نجات و
اصلاح و تربيت را بر خود بسته ببيند، در عمل به سستىوناتوانى وپستى كشيده مى
شود تا جايى كه خود را تا مرز تباهى و هلاكت پيش مى برد; وتنها راه درمان آدمى
ازاين بيمارى مهلك، توبه است.
بنابراين توبه به عنوان يك روش تربيتى با دميدن روح اميد در كالبد مأيوس و خسته
انسان، انگيزه اصلاح رفتارها را در فرد ايجاد و تقويت مى كند. پس روش تربيتى
فوق از جهت ايجاد انگيزه اصلاح و تربيت در انسان، يك روش گرايشى به شمار مى
آيد.
3. روش رفتارى
اين دسته از روش ها نيز به بُعد رفتارى انسان مرتبط مى شود و نقش اين
روش ها ارائه الگوهاى رفتارى صحيح و مناسب است، تا انسان با عمل به اين روش هاى
رفتارى به اهداف مورد نظر مربى دست يابد.
اين دسته از روش ها عبارتند از: روش نيكى در برابر بدى; روش رفق و مدارا با
والدين و با همسايگان و روش تكريم و احترام.
از بين روش هاى رفتارى فوق براى نمونه به "روش نيكى در برابر بدى" مى پردازيم
روش نيكى در برابر بدى: در تعليم و تربيت، تنبيه و تشويق دو روش براى تربيت و
اصلاح رفتارهاى انسان به شمار مى آيند. بدين صورت كه خطاكاران را تنبيه، و
افراد خوب را تشويق مى نمايند. اسلام نيز هر دو روش را مجاز مى داند و هر يك را
در جاى خودش مفيد و لازم مى شمارد. البته، تشويق هميشه بر تنبيه مقدم است، و
مادام كه از تشويق بتوان استفاده كرد، نبايد به تهديد و تنبيه توسل جست.
حضرت امام سجاد(عليه السلام) در صحيفه سجاديه راه ديگرى نيز براى اصلاح بدى ها
معرفى نموده و آن عبارت است از "احسان در برابر بدى".
در فرازهاى فراوانى از صحيفه سجاديه امام(عليه السلام)، با توجه به اصل تكريم و
احترام به شخصيت انسان ها سفارش مى كند، با افرادى كه خطاكار هستند با احسان و
نيكى رفتار شود، به جهت اين كه انسان قابل احترام و داراى جايگاهى رفيع در بين
ساير مخلوقات است. بنابراين، بايد برخورد با آنها بر اساس احترام و تسامح و
گذشت باشد. امام(عليه السلام)در اين زمينه مى فرمايد:
بار خدايا مرا بر آن دار كه بد كردارشان را به نيكى پاداش دهم، و از ستمكارشان
به عفو و بخشش در گذرم، و درباره همه ايشان خوش گمان باشم و با نيكويى همه آنها
را سر پرستى نمايم و با پاكدامنى چشمم را از آنان بپوشانم، و با فروتنى با آنها
نرم باشم، و با مهربانى بر گرفتارانشان رقت داشته دلجويى كنم، و در پنهانى و
پشت سر، دوستى را براى آنان آشكار سازم و با پاكدامنى نعمت هميشگى را نزد ايشان
دوست بدارم، و آنچه براى خويشان خود واجب و لازم مى دانم درباره ايشان لازم
دانم، و آنچه براى خواص و نزديكان رعايت داشته در نظر دارم براى ايشان رعايت
كنم.33
از دعاهاى فوق استفاده مى شود كه راه تربيت و اصلاح بدى ها منحصر به تنبيه و
كيفر نيست، بلكه بهوسيله بخشش و احسان نيز مى توان به اصلاح بدى ها پرداخت.
چنان كه انسان خطاكار از كيفر عبرت مى گيرد و خطاهايش را ترك مى كند، گاهى
اوقات از احسان ديگران نيز فطرتش بيدار مى شود و از كردار بد خود پشيمان مى
گردد و به راه حق مى گرايد. انسانى كه به شخص خطاكار احسان مى كند، برايش الگو
مى شود و درس نيكوكارى مى دهد. بدين وسيله، وجدان او را بيدار و متأثر مى سازد،
به طورى كه اظهار شرمسارى مى كند.
بنابراين، خود اين احسان، به عنوان نوعى تنبيه محسوب مى شود و طرف را به اظهار
ندامت وادار مينمايد.34
البته، به كار بردن اين روش در همه جا و نسبت به هر كس و در هر شرايطى صحيح و
مؤثر نيست بلكه اگر درست انجام نگيرد ممكن است آثار سويى به همراه داشته باشد.
مربى بايد موارد را خوب بررسى كند و هر جا كه صلاح دانست از اين روش استفاده
كند.35
اهداف تربيتى در صحيفه
سجاديه
هدف در تعليم و تربيت به معناى وضع نهايى و مطلوبى است كه به طور
آگاهانه، سودمند تشخيص داده شده است و براى تحقق آن، فعاليت هاى مناسب تربيتى
انجام مى گيرد. اهداف تربيتى صحيفه سجاديه،ا با ملاك و معيار قرار دادن خود
انسان به اهداف غايى و واسطه اى و اهداف واسطه اى را به سه دسته كلى ديگر و هر
يك از آن دسته ها به تقسيمات جزيى تر، تقسيم مى شود. آنگاه با استفاده از
فرازهاى صحيفه سجاديه به بررسى و تحقيق در مورد هر يك از اهداف تربيتى فوق مى
پردازيم.
هدف نهايى
امام(عليه السلام) در سراسر صحيفه سجاديه، هدف نهايى تربيت را خداى
متعال معرفى مى كند و در تمام دعاها، مخاطب را با زبان دعا و مناجات به آن
حقيقت يكتا راهنمايى مى كند. امام(عليه السلام) با محور قرار دادن خدا در
دعاهاى مختلف، به ما مى فهماند كه محور زندگى انسان در تمام شؤون آن، بايد خدا
باشد و منظور از اين محور و هدف بودن خدا، همانا حضور خداوند در متن زندگى است.
اساساً نقش هدف نهايى در مسير زندگى، چيزى جز استمرار حضور و احساس آن نيست.
همچنين حضرت(عليه السلام)راه هاى ارتباط انسان با خدا را قرب، عبادت، حيات طيبه
و... بيان نموده است.
در اين ميان، يك سرى اهداف واسطه اى نيز وجود دارد كه حلقه هاى ميانگين براى
دستيازى به هدف نهايى است كه مطلوبيت و ارزش خود را از هدف نهايى كسب مى نمايد
و در طول آن قرار دارد. اهداف واسطه اى به سه دسته كلى خلاصه مى شوند:
الف. اهداف تربيتى
صحيفه در خصوص ارتباط انسان با خدا
پيوند انسان با خدا در صحيفه سجاديه از معرفت و شناخت خدا آغاز مى شود و
با گرايش هاى عملى در قالب عبادت، توكل و شكرگزارى گسترش مى يابد. محورهاى كلى
اهداف تربيتى در رابطه با خداوند در معرفت خدا، ايمان به او، تقواى الهى،
عبوديت و شكرگزارى خلاصه مى شود. در اين مقاله، به مهم ترين هدف، كه محور تمام
اهداف تربيتى در رابطه با خداوند است، اشاره مى كنيم.
معرفت خدا
يكى از اهداف واسطه اى تربيت در صحيفه سجاديه "معرفت خدا" است. اين هدف، كليد
رسيدن به هدف نهايى است. شناخت هر چه بيش تر خدا، نقش مهمى در قرب به او دارد.
بدون شناخت خداوند تقرب به او امكان پذير نيست.36 تخلق به اخلاق الهى، كسب
ايمان و تقوى، توكل به او و غيره همه در گرو شناخت هر چه كامل تر اوست. شناخت
سطحى، تمسك و ارتباط ضعيف را اقتضا مى كند و بر عكس، هر چه شناخت وسيع تر و
عميق تر گردد، زمينه ارتباط مستحكم تر مى شود.
از اين رو، يكى از مهم ترين اهداف تربيتى حضرت امام سجاد(عليه السلام)در صحيفه
سجاديه تقويت هر چه بيش تر شناخت خداوند است. بدين منظور امام(عليه السلام) در
دعاهاى بسيارى به مسأله "خداشناسى" پرداخته است و با اشاره به موضوعاتى چون
توحيد و مراتب آن، ذات خدا و صفات خدا همچون خالق، قادر، علام، رحيم، غنى، قوى،
منعم، عزيز، حكيم و... به تقويت و تعميق شناخت ما كمك مى كند. حضرت امام
سجاد(عليه السلام)در نخستين دعا، ضمن حمد و سپاس خداوند به شناساندن خدا مى
پردازد و مى فرمايد:
خدايى كه ديده هاى بينندگان از ديدنش ناتوانند و انديشه هاى وصف كنندگان از
عهده وصفش برنيايند. به قدرت و توانايى خود آفريدگان را آفريد، و آنان را به
اراده و خواست خويش به وجود آورد بى اين كه از روى مثال و نمونه اى باشد.37
در اين دعا امام(عليه السلام) با اشاره به ذات خداوند و اين كه قابل رؤيت نيست
و همچنين با اشاره به صفت خالقيت خداوند، ما را به معرفت و شناخت خداوند هدايت
مى كند.
همچنين در فرازهاى نخستين دعاى عرفه38 امام(عليه السلام)به "خداشناسى" مى
پردازد و بدين وسيله بر شناخت و معرفت ما مى افزايد. امام(عليه السلام) در
فرازهايى از دعاى عرفه مى فرمايد:
تويى آن كه در آفريدنت شريك و نيازى ياريت نكرده و در كارت (آفريدن هر چيز)
وزير و معاونى تو را يارى ننموده، و بيننده و مانندى براى تو نبوده است.39
البته، ناگفته نماند كه شناخت خدا، عنايتى است از سوى خدا به بندگان تا بتوانند
ولى نعمت خود را بشناسند و وظايف خود را از قبيل شكرگزارى و ايمان به او، ايفا
كنند. امام سجاد(عليه السلام) در اين زمينه در نخستين دعا مى فرمايد:
سپاس خدايى را كه خويشتن را (وجود، علم، قدرت وحكمتش را) به ما شناساند و شكر و
سپاس خود را به ما الهام نمود و درهاى علم به ربوبيت و پروردگاريش را بر ما
گشود. و بر اخلاص در توحيد و يگانگيش راهنمايى مان فرمود.40
بنابراين، با توجه به اين فرازها و دعاهاى فراوان ديگر كه در صحيفه سجاديه آمده
است و تأكيدى كه امام(عليه السلام) در اين زمينه دارند، روشن مى شود كه يكى از
اهداف تربيتى صحيفه سجاديه هدايت پيروان به شناخت خدا و تصحيح نظام اعتقادى
آنها است.
ب. اهداف تربيتى صحيفه
در خصوص ارتباط انسان با خود
هدف واسطه اى ديگر از سلسله اهداف تربيتى صحيفه سجاديه، در محدوده ارتباط انسان
با خود مطرح مى گردد. انسان همان طور كه با خداى خود ارتباط بر قرار مى كند و
از مراحل تربيتى حاكم بر اين ارتباط، اهدافى خاص برداشت مى شود، همچنين داراى
كنش ها و واكنش هايى با خود است كه بر مراحل تربيتى آن نيز اهداف خاصى حاكم
است.
اهدافى كه در اين باب در صحيفه سجاديه مورد بررسى و تحقيق قرار گرفت، اهداف
گرايشى است كه از دو بُعد گرايش هاى مختص انسان از قبيل: خداجويى و فضيلت خواهى
و گرايش هاى مشترك بين انسان و حيوان از قبيل: خوردن و آشاميدن و غرايز جنسى،
تشكيل شده است.
در اينجا به يكى از اهداف گرايشى براى نمونه اشاره مى شود.
پرورش حس خدا جويى
يكى از اهداف گرايشى تربيت در صحيفه سجاديه "پرورش حس خدا جويى" است.
گرايش به خدا به عنوان خالق انسان و رفع كننده نيازها و مشكلات او در همه وجود
دارد. اين گرايش در فطرت همه وجود دارد و تغيير و تبديل نيز در آن ممكن نيست.41
امام سجاد(عليه السلام) در دعايى با اشاره به فطرت خدا جوى انسان مى گويد:
به قدرت و توانايى خود آفريدگان را آفريد، و آنان را به اراده و خواست خويش
بهوجود آورد بى اين كه از روى مثال و نمونه اى باشد، سپس آنان را در راه اراده
و خواست خويشتن روان گردانيد، و در راه محبت و دوستى به خود برانگيخت.42
براى پرورش اين گرايش ابتدا بايد به تقويت آن و برطرف كردن موانعى همچون گرايش
هاى پست غرايز حيوانى و اشتغالات روزمره، كه انسان را از شناخت خداى متعال
بازمى دارد، بپردازيم. حضرت امام سجاد(عليه السلام)درباره اين دسته از موانع
عرض مى كند:
بار خدايا من داخل در صبح و داخل در شب مى شوم در حالى كه، عمل و كردارم را
اندك مى بينم، كردارم مرا هلاك ساخته و هواى نفس و خواهشم تباهم گردانيده و
شهوات و پذيرفتن خواهش هاى نفسم مرا بى بهره نموده است.43
همان طور كه ملاحظه مى شود، امام(عليه السلام) در اين فرازها، هواى نفس و شهوات
و رفتارهايى كه از اين دو ناشى مى شود را به عنوان عوامل اصلى باز دارنده انسان
از فطرت خدا جويش و مسير هدايت و سعادت، معرفى مى كند.
در مرحله بعد، بايد گرايش فوقْ هدايت و راهنمايى شود تا به پرستش معبودهاى
ديگرى از قبيل بت، ماه، ستاره و حتى دلبستگى مفرط به مقام، ثروت و غيره منجر
نشود. به همين دليل خداى متعال فطرت خدا جويى در نهاد انسان قرار داده است تا
انسان خودش را به يك حقيقتى وابسته و پيوسته بداند و خود را به آن حقيقت نزديك
و او را تسبيح و تقديس كند.44 همچنين عامل ضعف و ناتوانى ذاتى انسان در اداره
امورش، مهم ترين عامل در راهيابى انسان به خالق خود است. اين ضعف و فقر ذاتى،
گويى در عمق جان انسان، احساس نياز به موجود بى نياز را به وجود آورده است. اين
احساس باطنى كه غالباً ناخود آگاه و پنهان است، گرايش و ميل و كشش به سوى غنى
بالذات را پديد مى آورد. بنابراين، با تقويت اين احساس و تشديد آن، ميل و گرايش
مذكور نيز نيرومندتر و اثر آن در زندگى بيش تر خواهد شد. از اين رو، امام
سجاد(عليه السلام)در دعاهاى بسيارى با تأكيد فراوان بر فقر و نيازمندى انسان به
خدا، تأكيد مى نمايد:
بار خدايا، من نيازمندترين نيازمندان به توام.45
و بر فقر و نيازمنديم بدرگاهت بيافزا.46
انحراف انسان، از اشتباه او در يافتن مصداق بى نياز نشأت مى گيرد. وقتى او در
تشخيص بى نياز مطلق از نيازمند دچار اشتباه گرديد، آنچه را كه مانند خود فقير و
نيازمند است به جاى مبدأ اصلى انتخاب كرده و به سوى آن ميل مى كند. امام
سجاد(عليه السلام)مى فرمايد: و خوارترين آن ها نزد تو كسى است كه تو او را روزى
مى دهى و او جز تو را مى پرستد.47
بنابراين، پرورش خداجويى به عنوان يك هدف واسطه اى، احيا و تقويت اين تمايل و
هدايت آن به سوى متعلق واقعى آن يعنى خداوند است، به نحوى كه نه تنها در شرايط
دشوار بلكه در شرايط عادى نيز با قوت بروز پيدا كند و اين در صورتى ميسّر مى
شود كه انسان دايماً نقصان و فقر وجودى خود و غنا و بى نيازى خداوند را متذكر
شود و در تشخيص مصداق بى نياز مطلق به بيراهه كشانده نشود.
ج. اهداف تربيتى صحيفه
در خصوص ارتباط انسان با ديگران
فعاليت هاى انسان علاوه بر رفتارهاى فردى، شامل سلسله ارتباطات او با
ديگر انسان ها نيز مى شود كه با توجه به تنوع ارتباطات، ديدگاه هاى خاص تربيتى
را مى طلبد. اين امر گاهى رنگ اجتماعى پيدا مى كند و گاهى از ديدگاه سياسى مورد
بررسى قرار مى گيرد و گاهى هم با رويكرد اقتصادى به آن نظر مى شود. با مطالعه
دعاهاى صحيفه سجاديه، كه در زمينه ارتباط انسان با ديگران است، مى يابيم كه
نظام تربيتى آن در صدد هدف مند كردن رفتارهاى انسان در حيطه هاى مختلف اجتماعى،
اقتصادى و سياسى است. در اين بخش به ذكر نمونه اى از اهداف تربيتى فوق بسنده مى
كنيم:
يكى از اهداف تربيتى صحيفه در خصوص ارتباطات اجتماعى، نحوه ارتباط انسان با
والدين است. از مهم ترين اهداف امام سجاد(عليه السلام)اين است كه هر چه بيش تر
فرزندان را نسبت به وظايفشان از قبيل اطاعت، احترام، گذشت از والدين و احسان در
حق ايشان، آشنا سازد و آنان را نسبت به آن وظايف تشويق نمايد. امام سجاد(عليه
السلام) براى اين منظور در دعاى بيست و چهارم كه دعا براى والدين است، به مقام
و شخصيت والاى پدر و مادر و وظايف فرزندان در قبال آنان اشاره نموده، مى
فرمايند:
بار خدايا! صدايم را در برابر ايشان آهسته و سخنم را خوشايند و خويم را نرم
نما، و دلم را بر آنها مهربان كن، و مرا به ايشان سازگار و بر آنان رحيم
گردان.48
يكى ديگر از اهداف تربيتى صحيفه سجاديه در خصوص ارتباط با والدين، "حق شناسى و
سپاس گزارى" از زحمات و تلاش آنان براى پرورش و رشد فرزندان است. همان طور كه
كفران نعمت و اجتناب از توجه به حق منعم، عقوبت ابدى را به دنبال دارد، روى
گردانى از والدين وكوتاهى در حق آنان موجب دورى از مسير قرب الهى مى گردد. يكى
از تعاليم تربيتى صحيفه كه از بارزترين مصاديق حق شناسى درباره والدين است، طلب
خير و بركت براى آنها در قالب دعاست، حضرت امام سجاد(عليه السلام)مى فرمايد:
بار خدايا! آنان را به پرورش من جزا ده و در گرامى داشتنم پاداش ده، و آنچه در
كودكى از من محافظت نمودهاند براى آنها نگاه دار.49
همچنين امام(عليه السلام) در فرازهاى دهم و يازدهم دعا
نيز به زحمات و تلاش هايى كه والدين در پرورش و تربيت فرزندان متحمل شده اند،
اشاره مى كند، سپس در حقشان طلب پاداش و غفران مى كند و مى فرمايد:
و پدر و مادر مرا به بهترين چيزى (پاداش) كه اختصاص داده اى به آن پدران و
مادران بندگان با ايمانت را امتياز ده.50
و مرا بهوسيله دعاى براى ايشان و ايشان را به سبب مهربانى شان به من بيامرز.
آمرزش پا برجا، و به شفاعت و ميانجى گرى من براى ايشان از آنها راضى و خوشنود
شو، خوشنودى يكسره و آنها را با گرامى داشتن به جاهاى آسايش برسان.51
پىنوشتها
1 برگرفته از: پايان نامه "بررسى نظام
تربيت صحيفه سجاديه"، مقطع كارشناسى ارشد، رشته الهيات و معارف اسلامى، مؤسسه
آموزشى پژوهشى امام خمينى(رحمه الله)
2 دعاى 7/ بند1f
3 دعاى 1/ بند3و4
4 دعاى 13، 22، 29
5 دعاى20/ بند12
6 دعاى47/ بند 109
7 دعاى20/ بند24
8 دعاى34/ بند4
9 خسرو باقرى، نگاهى دوباره به تربيت اسلامى، چاپ چهارم، انتشارات مدرسه، 1376،
ص65.
10 دعاى20/ بند4
11 دعاى20/ بند 5
12 دعاى20/ بند 16
13 دعاى 21/ بند 9
14 دعاى 21/ بند11
15 دعاى 25/ بند10 و 11
16 دعاى20/ بند 29
17 دعاى11/ بند 1
18دعاى 13/ بند 16
19 دعاى20/ بند 27
20 دعاى 21/ بند 9
21 قرآن شريف از اين مردم چنين حكايت دارد: آنها گفتند: "چيزى جز همين زندگى
دنيى ما در كار نيست; گروهى از ما مى ميريم و گروهى جاى آنها را مى گيرند; و جز
طبيعت و روزگار ما را هلاك نمى كند". (جاثيه/24)
22 دعاى30/ بند 5و6
23 دعاى20/ بند 24
24 "توبه"به معنى رجوع و بازگشتن است،(معجم مقاييس اللغه، ج1، ص357)
25 دعاى 9
26 دعاى 39
27 دعاى 10
28 دعاى12/ بند10
29 و سپس خداى را كه ما را به (حقيقت) توبه و بازگشت (از گناه) راهنمايى نمود،
توبه اى كه آن را نيافته ايم جز به فضل و احسان او.(22/1)
30 بار خدايا بر محمد و آل او درود فرست، و نيكى بازگشت از گناه را روزى ام
فرموده و به توبه پاكم گردان.(33/16)
31 دعاى 45/ بند52
32 7 /12
33 دعاى 26/ بند 3
34 مرتضى مطهرى، تعليم و تربيت در اسلام، چاپ بيست و ششم، انتشارات صدرا، 1374،
ص365.
35 مرتضى مطهرى، تعليم و تربيت در اسلام، چاپ بيست و ششم، انتشارات صدرا، 1374،
ص365.
36 عبدالله جوادى آملى، مراحل اخلاق درقرآن، چ اول، نشر اسراء، 1377، ص341
37 دعاى1/ بند2و3
38 دعاى عرفه از نخستين بند تا بند سى ام.
39 دعاى47/ بند14
40 دعاى1/ بند10
41 اين فطرتى ست كه خداوند، انسانها را بر آن آفريده; دگرگونى در آفرينش الهى
نيست; اين است آيين استوار; ولى اكثر مردم نمى دانند. (روم/30).
42 دعاى1/ بند 3و4
43 دعاى 52/ بند 7
44 محمود رجبى، انسان شناسى، چاپ سوم، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمينى(رحمه
الله)، 1378، ص71.
45 دعاى10/ بند 3
46 دعاى 47/ بند118
47 دعاى52/ بند2
48 دعاى24/ بند6
49 دعاى24/ بند7
50 دعاى24/ بند12
51 دعاى24/ بند14
منبع:
ماهنامه معرفت ، شماره 57