هر كس براى رسيدن به هر هدف و مطلوبى چه مادى باشد و چه معنوى در آغاز به آثار
و نتايج آن مطلوب مىانديشد و سپس به نيروى در راه تحقق آن توجه مىكند و در
صدد تقويت آن نيرو اقدام مىنمايد. پس از آن حالت با عزم و تصميم به تلاش در
جهت رسيدن به آن مىپردازد. از جمله چيزهايى كه در راه تحقق و حصول آن هدف
طبيعى است، دقت لازم در تهيّه اسباب و لوازم كافى براى رسيدن به آن است و با
انتخاب هدف و تهيه اسباب و لوازم كافى به كوشش و مجاهده مىپردازد تا به آن هدف
نائل شود.
از باب مثال اگر انسان به هدف تحصيل علم و دانش يا كسب مال تلاش و كوشش مىكند
بايد از استعداد لازم برخوردار باشد و استعدادش را در راه رسيدن به مطلوب به
كار گيرد و آن را بيهوده مصرف نكند و تصميم جدى بر تحصيل دانش داشته باشد و
اسباب لازم يعنى ابزار تحصيل را فراهم كند و سپس با جديّت به تحصيل علم و كسب
دانش يا ثروت اقدام كند.
انسانى كه به خدا ايمان آورده است بايد توجه داشته باشد كه مهمترين هدف و مطلوب
او، وصول به قرب الهى از طريق شناسايى خداى سبحان و ارتباط صميمانه با اوست.
زيرا جز او چيزى صلاحيت و ارزش آن را ندارد كه هدف و مطلوب انسان قرار گيرد و
شايستگى آن را داشته باشد كه انسان به عنوان انسان در راه او تلاش و فداكارى
نمايد از اين رو لازم است پس از بيدارى و لزوم حركت در جهت آن هدف و مطلوب، عزم
و تصميم خود را به كارگيرد و با فراهم كردن اسباب و وسايل مناسب با آن هدف،
تلاشها و مجاهدات خود را به گونهاى تنظيم كند كه آنها وى را به مطلوب برساند
و تحقق هدف از آفرينش او را هموار سازد.
قرآن كريم در اين رابطه فرمود: «يا ايّها الّذين آمنوا اتقوا اللّه و ابتغوا
اليه الوسيلة و جاهدوا فى سبيله لعلّكم تفلحون؛(1) اى ايمان آوردهها تقواى
الهى را رعايت كرده و از او پروا كنيد (و با توجه به اين كه او ناظر بر شماست و
شما در محضر او هستيد از مخالفت با او پرهيز كنيد و دستورهاى او را اجرا كنيد.)
و براى تقرّب به او وسيلهاى بجوئيد و در راه او جهاد كنيد باشد كه رستگار
شويد».
در اين آيه از مؤمنان خواسته شد تا براى رسيدن به رستگارى و فلاح سه كار را
انجام دهد:
1- تقواى الهى را پيشه خود سازد.
2- براى تقرّب به خدا وسيلهاى انتخاب كند.
3- در راه خدا جهاد و تلاش كند.
يعنى در مرحله اول بايد وقايه و سپرى داشته باشد كه نگذارد نافرمانى خدا به او
برسد، گويا گناه تيرى است كه از سوى شيطان متوجه انسان مىشود و آدمى با سپر
تقوا مانع از اصابت آن تير به خود مىشود. زيرا شيطان در كمين است و به تعبير
قرآن (انّه يراكم هو و قبيله من حيث لاترونهم)(2) او و همراهان او شما را
مىبينند از آن جهت كه شما نمىبينيد، او مىبيند و ما او را نمىبينيم، بايد
سپر لازم را در دست داشته باشيم تا از خطر او در امان باشيم.
ابتغاء وسيله
آن چه كه در اين آيه مهم است و بايد مورد توجه قرار گيرد. موضوع انتخاب وسيله
است كه مؤمنان بعد از تحصيل تقوا بايد به آن توجه كنند.
وسيله در اصل به معناى تقرّب جستن و يا چيزى است كه باعث تقرّب به ديگرى از روى
رغبت و ميل باشد، راغب مىگويد: كلمه وسيله به معناى دنبال كردن چيزى با ميل
است و حقيقت وسيله به سوى خدا، مراعات راه خدا با علم و عبادت و دنبال كردن
دستورهاى پسنديده شرع است.(3)
مصاديق وسيله
اگر وسيله هر چيزى است كه انسان را به خدا نزديك مىكند و مؤمن بايد در طلب آن
باشد، در روايات مصاديق فراوانى براى آن ذكر شده است كه به نمونههايى از آن
اشاره مىشود:
1- اطاعت خدا و اجراى فرمانهاى الهى
الف: ايمان به خدا
على عليه السلام در نهج البلاغه در خطبه 110 فرمود: «انّ افضل ما توسّل به
المتوسلون الى اللّه سبحانه الايمان به و برسوله» يعنى بهترين چيزى كه به وسيله
آن مىتوان به خدا نزديك شد ايمان به خدا و پيامبر اوست. زيرا ريشه اصلى
حركتهاى سازنده و مثبت، ايمان است و به تعبير ديگر: اساس و پايه تمام نيكىها
ايمان است و بدون آن هيچ گونه حركتى به سوى فرايض الهى و واجبات دينى وجود
نخواهد داشت، ايمان به خدا انسان را به واجبات الهى وا مىدارد و ايمان به معاد
انسان را از انجام محرمات الهى باز مىدارد.
ب: جهاد در راه خدا
دومين وسيله، جهاد در راه خدا است: «و الجهاد فى سبيله فانه ذروة الاسلام؛جهاد
در راه خدا وسيله تقرّب به خداست»زيرا جهاد قلّه رفيع اسلام است. ناگفته نماند
جهاد در اينجا معناى وسيعى دارد كه علاوه بر جهاد نظامى ،شامل جهاد علمى و
تبليغى و امر به معروف و نهى از منكر و جهاد با نفس و هرگونه تلاش و كوشش مفيد
و سازنده براى پيشبرد اهداف اسلامى است و با بيان فلسفه جهاد به عنوان قلّه
رفيع اسلام، استفاده مىشود جهاد در راه خدا باعث بقاء اسلام و رشد و بالندگى
آن و وسيله عزّت و سر بلندى جامعه اسلامى است و بدون جهاد، حيات مكتب اسلام
تضمين نخواهد شد.
ج: اخلاص
يكى از وسايل تقرّب به خدا كلمه اخلاص و شهادت به يگانگى خداست «و كلمة الاخلاص
فانّها الفطرة» و كلمه اخلاص كه هماهنگ با فطرت انسانى است يعنى عبوديت و
الوهيت مخصوص ذات پروردگار است و آدم مؤمن بايد هرگونه شرك و بتپرستى را نفى
نمايد و همه كارها را فقط براى او انجام دهد زيرا انسانى كه به سراغ گناهان
مىرود و يا در برابر غير خدا سر تسليم فرود مىآورد، چنين انسانى يا تسليم
شيطان شده و يا تسليم هواى نفس خويشتن گشته است و تسليم شدن در برابر شيطان يا
هواى نفس يا بت، خلاف فطرت انسان است زيرا غير خدا ارزش آن را ندارد كه معبود
انسان قرار گيرد.
د: برپادارى نماز
يكى از وسايل قرب به خدا نماز است كه حضرت فرمود: «و اقام الصلوة فانها الملة»
برپا داشتن نماز كه حقيقت دين است زيرا نماز پايه اصلى دين و ستون خيمه آن است.
ه: زكات
يكى از وسايل تقرّب خدا زكات است «و ايتاء الزكاة فانّها فريضة واجبة» و اداى
زكات كه فريضهاى واجب است يعنى انسانى كه بخشى از مال خود را براى هدف الهى
جدا كند و آن را در اختياز نيازمندان جامعه قرار دهد در واقع تعلقش را از آن
مال بريده و از اين طريق خود را به خدا نزديك ساخته است.
و: روزه
يكى از وسايل تقرّب به خدا روزه ماه رمضان است «وصوم شهر رمضان فانّه جنّة من
العقاب» روزه ماه رمضان كه سپرى در برابر عقاب و كيفر است، از اين كه روزه را
به عنوان سپر عقاب معرفى كرده است براى آن است كه سرچشمه اصلى گناهان وسوسههاى
شيطان و از ابزار شيطان، هواى نفس است. هنگامى كه به وسيله روزه، شهوت در كنترل
عقل در آيد انسان با اين وسيله دفاعى از حملات شيطان محفوظ مىماند. در واقع
روزه انسان را از جهان بهايم خارج و به سوى فرشتگان مىبرد و او را به خدا
نزديك مىكند.
ز: حج و عمره
حج و عمره نيز از وسيلههاى تقرّب به خدا هستند «و حج البيت و اعتماره فانّهما
ينفيان الفقر و يرحضان الذنب» و حج و عمره خانه خدا كه نابود كننده فقر و شستشو
دهنده گناه است.
در كنار مراسم حج و عمره بازارهايى را جهت مبادلات اقتصادى به وجود آورند و از
اين طريق بنيه اقتصادى كشورهاى اسلامى را تقويت كنند و فقر را از كشورهاى
اسلامى بزدايند.
و اما تأثير آن از جهت زدودن گناه براى آن است كه حج و عمره تحوّلى در روح و
جان انسان ايجاد مىكنند كه آدمى به بازنگرى اعمال پيشين خود پرداخته و از
گناهان خود توبه كند و به گونهاى شود كه گويا از مادر متولد شده است چنان چه
فرمودند: «يخرج من ذنوبه كهيئة يوم ولدته»(4) انسان حاجى از گناهان خود پاك و
خارج مىشود مانند روزى كه از مادر متولد شده است.
ح: صله رحم
صله رحم از اسباب تقرّب به خدا است «و صلة الرحم فانّها مثراة فى المال و منسأة
فى الاجل» صله رحم كه سبب فزونى مال و تأخير اجل و سبب طول عمر است. تأثير صله
رحم در فزونى مال به خاطر تأثير برقرارى پيوندهاى خانوادگى در همكارى اقتصادى
است و سبب طول عمر بودن آن به اين دليل است كه اولاً با صله رحم روابط خانوادگى
برقرار و در مشكلات به همديگر يارى مىرسانند و ثانياً نسبت به هم دعا مىكنند
و خود دعا سبب طول عمر مىشود و ثالثاً با صله رحم، نشاط و شادابى بر خانواده
حاكم شده و غم و اندوه را كم مىكند و همه اينها از اسباب طول عمر است.
ط: صدقه پنهانى و آشكار
يكى از اسباب تقرّب به خدا صدقه پنهانى است «و صدقة السرّ فانها تكفّر الخطيئة
و صدقة العلانية فانّها تدفع ميتة السوء» و صدقه پنهانى كه كفّاره گناهان است و
صدقه آشكار كه از مرگهاى بد پيشگيرى مىكند.
يعنى انسانى كه به افراد نيازمند و آبرومند خالصانه و با حفظ آبروى افراد
نيازمند به صورت پنهانى صدقه مىدهد موجب مىشود گناهان او پوشيده شود و انسانى
به صورت آشكار به منظور تشويق ديگران به كارهاى خير صدقه مىدهد باعث مىشود
مرگ ناگهانى دفع گردد.
ى: هر كار خوب
يكى از اسباب تقرّب به خدا انجام هر كار خوب به خلق و خدمت به خلق است «و صنايع
المعروف فانّها تقى مصارع الهوان» و كارهاى خوب كه از لغزشها و شكستهاى خفت
بار جلوگيرى مىكند.يعنى انسانى كه اقدام به هرگونه كارهاى خير مىكند و به
اطاعت پرداخته و به خلق خدا خدمت مىكند اين عمل انسان را هم از شكست در از دست
دادن امكانات و هم از شكست در ناحيه آبرو و حيثيت حفظ مىكند يعنى كارهاى خير و
خدمت رسانى به مردم و نيازمندان خواه خدمات فردى باشد و خواه خدمات اجتماعى،
سبب پيشيگرى از اين نوع شكستها مىشود.
2- قرآن
يكى از وسايلى كه انسان را به خدا نزديك مىكند و سبب شرافت و كرامت و منزلت در
پيشگاه خدا مىگردد قرآن كريم است امام سجاد(ع) در دعاى 42 صحيفه سجاديه كه به
عنوان دعاى ختم قرآن خوانده مىشود فرمودند: «واجعل القرآن وسيلة لنا الى اشرف
منازل الكرامة و سلّماً نعرج فيه الى محلّ السلامة و سبباً نجزى به النجاة فى
عرصة القيامة و ذريعة نقدم بها على نعيم دارالمقامة» خدايا قرآن را براى ما
وسيلهاى براى رسيدن به شريفترين منزلهاى كرامت قرار ده و نردبانى كه با آن
به محل سلامت صعود و عروج كنم و سببى كه با آن در عرصه قيامت نجات پيدا كنم و
وسيلهاى قرار ده تا با آن بر نعمت خانه اقامه يعنى قيامت قدم بگذارم.
در اين فراز از دعا امام سجاد(ع) ضمن دعا در واقع اشاره مىكند به قرآن به
عنوان وسيلهاى كه آدمى با استفاده از آن و عمل به محتواى آن بتواند به قرب
الهى نائل شده و به مقام واقعى انسانى صعود كند.
3- امامان معصوم و اهلبيت عليهمالسلام
برخى روايات مصاديق و سيله را امام معصوم(ع) مىداند چنان كه پيامبر خدا(ص)
فرمود: «الائمة من ولد الحسين(ع) من اطاعهم فقد اطاع اللّه و من عصاهم فقد عصى
اللّه هم العروة الوثقى و هم الوسيلة الى اللّه تعالى»(5) امامان، از فرزندان
امام حسين(ع) هستند، كسانى كه آنها را اطاعت كنند خدا را اطاعت كردهاند.
كسانى كه آنها را معصيت كنند خدا را نافرمانى كردهاند، آنان دستگيره مطمئن
هستند و همانان وسيلهاى براى تقرّب به خدا هستند.
در تفسير على بن ابراهيم نيز در تفسير آيه آمده است: «تقرّبوا اليه بالامام؛(6)
با امام به خدا تقرّب بجوئيد.»
از اين روايات استفاده مىشود كه توسل به امامان و وسيله قرار دادن آنها براى
تقرّب به خدا امرى مشروع است. حال بحث است كه مقصود از اين توسّل چيست؟
به نظر مىرسد پيروى از پيامبر و امام و گام نهادن در جاى گام آنها باعث تقرّب
به خدا مىشود و به عبارت ديگر: توسّل به ائمه معصومين و وسيله قرار دادن آنها
براى نيل به مقاصد دنيوى و اخروى از طريق كتاب و سنت ثابت است و ثانياً براى
وسيله قرار دادن آنها هيچگونه اصالت و استقلالى قائل نشده بلكه تأثير آنها
را متوقف بر اذن و مشيت الهى بدانيم چنان كه شفاعت شفيعان در درگاه الهى به اذن
و مشيت الهى صورت مىگيرد «من ذاالذى يشفع عنده الّا باذنه»(7) كيست كه در
برابر او جز به اجازه و اذن او شفاعت كند، تأثيرگذارى افرادى كه آدمى به آنها
متوسّل مىشود. نيز به اذن الهى انجام مىگيرد.
در قرآن كريم، توسّل به اسماء الهى و صفات او در مقام دعا توصيه شده است «و لله
الاسماء الحسنى فادعوه بها»(8) اسماء حسنا ويژه خداوند است پس خداوند را به
وسيله آنها به خوانيد توسّل به دعاى صالحان كه برترين نوع آن توسّل به ساحت
پيامبران و اولياى خاص او است تا براى انسان به درگاه الهى دعا كنند، در قرآن
مىفرمايد: «و لو انّهم اذ ظلموا انفسهم جاؤوك فاستغفروا اللّه و استغفرلهم
الرسول لوجدوا الله تواباً رحيماً»(9) كسانى كه بر خويشتن ستم كردهاند به سراغ
پيامبر مىروند و در آن جا هم خود طلب مغفرت و آمرزش كنند و هم پيامبر براى
آنان طلب آمرزش كند در اين موقع خدا را توبهپذير و مهربان خواهند يافت.
سؤال و جواب
ممكن است گفته شود: توسّل به دعاى صالحان، در صورتى با توحيد سازگار است كه كسى
كه به او توسّل مىجوييم از حيات و زندگى برخوردار باشد ولى انبياء و اوليائى
كه از جهان رخت بربستهاند چگونه مىشود به آنان توسّل جست؟
در جواب مىگوييم: مؤثر بودن توسّل متوقف بر وجود دو شرط مىباشد اول آن كه
انسانى كه به او توسّل مىجوييم داراى علم و قدرت باشد و دوم آن كه متوسّلان با
او ارتباط برقرار كنند و در توسّل به ائمه و اولياء الهى هر دو شرط وجود دارد.
زيرا حيات برزخى اصول مسلّم قرآن است و قرآن شهداى راه حق را داراى حيات و
زندگى معرفى مىكند و مىفرمايد: «ولاتحسبنّ الّذين قتلوا فى سبيل اللّه امواتا
بل احياء عند ربّهم يرزقون»(10) هرگز گمان مبر كسانى كه در راه خدا كشته شدند
مردگانند بلكه آنان زندگانند و نزد پروردگارشان روزى داده مىشوند. با توجه به
اين آيه وقتى شهدا از حيات برزخى برخوردار باشند، مسلّماً پيامبران و اولياى
خاص الهى كه بسيارى از آنان نيز شهيد شدهاند از حيات برخوردارند. با عنايت به
برخوردارى آنها از حيات و زندگى به طور طبيعى داراى شعور و قدرت نيز هستند، پس
مىتوان به آن توسّل پيدا كرد تا آنها در درگاه الهى واسطه قرار گيرند و از
خدا بخواهند تا دعاى مؤمنان را اجايت كند.
4- دوست داشتن پيامبر(ص) و ائمه(ع)
مهر ورزيدن و دوست داشتن پيامبر و اهل بيت آن حضرت كه قرآن و سنت بر آن تأكيد
دارد. قرآن كريم در اين باره فرمود: «قل ان كان آبائكم و ابنائكم و اخوانكم و
ازواجكم و عشيرتكم و اموال اقترفتموها و تجارة اتخشون كسادها و مساكن ترضونها
احبّ اليكم من اللّه و رسوله و جهاد فى سبيله فتربصوا حتى يأتى اللّه بامره و
اللّه لايهدى القوم الفاسقين»(11) بگو: اى پيامبر اگر پدران و فرزندان و
برادران و همسران و بستگان شما و اموالى كه بدست آوردهايد و تجارتى كه از كساد
آن بيم داريد و مسكنهاى مورد علاقه شما در نظرتان از خداوند و پيامبرش و جهاد
در راهش محبوبتر است، در انتظار اين باشيد كه خداى سبحان عذابش را بر شما نازل
كند و خداى متعال قوم فاسق را هدايت نمىكند. و در ارتباط با خاندان رسالت نيز
مىبينيم خداى سبحان اجر رسالت پيامبر را محبت اهل بيت قرار داده است و فرمود:
«قل لااسألكم عليه اجراً الّا المودة فى القربى»(12) بگو من براى اداى رسالت
خدا از شما پاداش نمىطلبم جز محبت ورزيدن به بستگان و نزديكانم.
اثر محبت پيامبر و اهل بيت(ع)
اثر محبت به پيامبر و اهل بيت آن است كه محبّت به انسان با كمال و با فضيلت،
خود نردبان صعود به سوى كمال است، هرگاه انسان فردى را از صميم قلب دوست بدارد.
كوشش مىكند خود را با او همگون سازد و آن چه كه مايه خرسندى اوست انجام داده و
آن چه او را آزار مىدهد ترك كند و همين روحيه در آدمى موجب تحوّل شده و پيوسته
او را وا مىدارد تا راه اطاعت را در پيش گيرد و از گناه پرهيز كند و اگر كسى
با زبان اظهار محبت كند ولى عملاً با او مخالفت نمايد فاقد محبت واقعى است در
شعرى كه به امام صادق نسبت داده شده آمده است:
تعصى الاله و انت تظهر حبّه
هذا لعمرى فى الفعال بديع
لو كان حبّك صادقا لاطعته
انّ المحبّ لمن يحبّ مطيع(13)
خدا را نافرمانى مىكنى و اظهار دوستى مىكنى، به جانم سوگند اين كار شگفتى
است، اگر در ادعاى خود راستگو بودى، او را اطاعت مىكردى زيرا دوست و محبّ مطيع
محبوب خود مىباشد.
نتيجهگيرى
آن چه از مباحث مطرح شده در آيه مورد بحث استنتاج مىشود آن است كه اولاً
مؤمنان با توجه به هدف آفرينش خود كه همانا تقرّب به خدا و رسيدن به مقام لقاء
الهى است بايد بدانند رسيدن به اين مقام به تدريج براى انسان حاصل مىشود و
ثانياً بايد بهترين زاد و توشه كه تقواى الهى است فراهم نمايند و ثالثاً وسايل
كافى و لازم را شناخته و در اختيار گيرند و در اين رابطه از راهنمايىهاى
پيشوايان تقوا بهرهمند شده و از آنها در راه رسيدن به مطلوب استفاده نمايند
از ايمان الهى برخوردار شده و اعمال صالح و شايسته انجام دهند. از آموزههاى
قرآن براى كسب شرافت و رسيدن به نجات استفاده كنند و در نهايت با توسّل به ائمه
معصومين و اولياء الهى در مقام عمل از آنها تأسى نموده و محبت آنها را در خود
تقويت نمايند و از طريق وسيله قرار دادن آنها در دنيا و دعايش به درگاه خدا
مستجاب و با شفاعت آنها در قيامت از عذاب الهى مصون بمانند و آنها را نيز به
اذن و مشيت الهى اين وسيله بودن را اعمال مىكنند و با محبت آنها، آنان را
الگوى خود قرار داده و آن چه كه محبوب آنهاست انجام دهند و از گناهان پرهيز
كنند كه در واقع همه آن با جهاد و تلاش بدست مىآيد كه نتيجه نهايى آن رستگارى
در دنيا و آخرت است.
پى نوشتها :
1. سوره مائده، آيه 35.
2. سوره اعراف، آيه 27.
3. مفردات، ص 561.
4. بحار، ج 96، ص 26.
5. نورالثقلين، ج 1، ص 624.
6. همان،ص 627.
7. سوره بقره، آيه 255.
8. سوره اعراف، آيه 18.
9. سوره نساء،آيه 64.
10. سوره آل عمران، آيه 169.
11. سوره توبه، آيه 24.
12. سوره شورى، آيه 23.
13. سفينة البحار، ج 1، ص 199.
منبع: ماهنامه پاسدار اسلام