مقدمه
اسلام دين كامل و جامعي است كه به تمام نيازهاي فطري انسان توجه كامل داشته و
براي تمام نيازهاي جسمي و روحي، ابعاد مختلف، زواياي پيدا و پنهان زندگي بشر
برنامه و شيوهي كار ارائه كردهاست.
شاديونشاط و تفريح از جمله نيازهاي روحيوفطري انسان است كه در بسياري
ازجنبههاي حياتي وي نقش مؤثري ايفا ميكند. دينمبيناسلام كه به تمام نيازهاي
روحيوجسمي انسان توجه داشته، اين موضوع را نيز موردتوجه قرار داده است. وجود
آياتمتعدد در قرآنكريم، سخنانپيامبر(ص) و احاديث و روايات منقول از
ائمهيمعصومين(ع) و بهطور كلي متونديني حاكي از اهميت اين موضوع در اسلام
است.
دربارهي اهميت شور و نشاط و سرور و جايگاه آن در تعاليم ديني همين بس كه مفهوم
شادي 25بار با الفاظ مختلف در قرآنكريم آمده و يكي از اصول كتابهاي روائي به
باب ادخالالسرور اختصاص داده شده و از كسانيكه موجبات دلخوشي و شادكامي
بندگان را فراهم ميآورند، ستايش شده است.
لذا اين مقاله بر آن است تا بااستفاده از آيات قرآنكريم و با بررسي
احاديثوروايات و نقل سيرهي پيشوايان ديني به تبيين اين مطلب كمك نموده و
همچنين شاديونشاط را در متوناسلامي و از منظر بزرگان دين بررسي كند.
پيشينهي پژوهش:
قرنهاي متمادي به استناد برخي از روايات صوفيانه كه نميتواند هيچ ارتباط
اصيلي با قرآن كريم و پيشوايان اسلام داشته باشد، تفريح كردن، نشاط در زندگي
داشتن و امثال آن را براي يك مسلمان ارزنده نقطهي ضعف معرفي ميكردند. اين
متشرع مآبان از سر ناآگاهي، بعضي از عناصر شادي و تفريح را از زندگي حذف نموده
و يا آن را كمرنگ جلوه ميدادند و رفتهرفته با استنباطهاي نابهجا از برخي
آيات و روايات و تلقين آن به مسلمانان، ديني را كه همهي دستورات شاديآفرين را
در خود دارد، به عنوان دين غم و ماتم معرفي نموده و سبب شدند تا توجه جامعهي
اسلامي به مسئلهي شادي و تفريح كم شود.
اما از آنجا كه از وظايف متفكران و انديشمندان ديني است كه از لابهلاي آيات
قرآن، با تحليل سيره و سنت پيشوايان ديني و با بررسي نظريات دانشمندان مذهبي
نظر اسلام را در مورد تمام جنبههاي حيات انسان و مسايل مبتلا به جامعه و مردم
تبيين كنند، در سالهاي اخير پژوهشهايي در اين زمينه صورت گرفته است. تأليفات
كمتري به چشم ميخورد كه مستقيماً به بررسي شادي و نشاط در متون اسلامي پرداخته
باشد و بيشتر مشاهده ميگردد كه در لابهلاي كتابهاي اخلاقي به شكل
استطردادي به اين موضوع اشاره شده است.
روششناسي:
پژوهش در مقالهي حاضر به شيوهي اسنادي و كتابخانهاي است. كه ابتدا تعريف
شادي و انواع آن و اثرات مفيد و ارزشمند آن در ابعاد مختلف زندگي انسان بررسي
شده، سپس از ميان كتب تفاسير قرآن و منابع دست اول روائي، آيات و روايات ناظر
به موضوع شادي و تفريح استخراج گرديده و در آخر عوامل و راههاي ايجاد شادي و
نشاط از منظر ديني، برشمرده شده است.
يافتهها:
اسلام تنها مكتبي است كه منحصر به زمان، مكان خاصي نيست و قوانين و مقررات آن
براي يك دورهي خاص نيامده، بلكه دين جاودانهاي است كه براي همهي نسلها در
سراسر جهان، برنامهي زندگي سعادتمندانه ارائه ميدهد و از چنان جامعيت و غنايي
برخوردار است كه به همهي نيازهاي روحي و جسمي و همهي دغدغههاي انسان توجه
كرده است. پيشوايان ديني با داشتن پشتوانهي عظيم وحي، قرآن كريم در طول حيات
پربركت خود گنجينهي گرانبهايي از معارف بر جاي گذاشتهاند كه پاسخگوي تمام
موضوعاتي كه در زندگي انسان رخ مينمايد، ميباشد.
معني لغوي شادي و تفريح:
شادي حالت مثبتي است كه در انسان به وجود ميآيد و در مقابل غم و اندوه قرار
دارد.
شادي حالتي است كه در مقابل سوگ قرار داد و معمولاً منجر به رفتاري ميشود كه
بر آن حالت شاديكنان گفته ميشود يعني فرد در حال شادي كردن است. [1]
تفريح به معناي شاد كردن، فرح و خوشي، تفرج و تماشا و گشت و گذار آمده و تفريح
كردن به معناي سرگرم شدن و شادماني كردن است.[2]
الفاظ شادي در قرآن:
شادي و نشاط در قرآن كريم اغلب با الفاظي همچون فرح، فرحوا، تفرح، تفرحوا،
تفرحون، يفرح، فرحون و فرحين آمده است.
معني لغوي فرح:
فرح مخالف حزن و اندوه است[3] و عبارت است از لذت قلب و روح از رسيدن به آنچه
ميل دارد[4] و فرح شرح صدر است به سبب لذت زودگذر كه اكثراً دربارهي لذات حسي
و دنيوي صدق ميكند.[5]
انواع فرح در قرآن در چند معنا به كار رفته است:
1. سركشي و بدمستي كه دربارهي آن خداوند ميفرمايد: « انالله لا يحبالفرحين
»[6]
2. خوشنودي و رضا كه خداوند ميفرمايد: «كل حزب بمالديهم فرحون»[7]
3. شادماني و خوشحالي كه در اين باره خداوند ميفرمايد: «فرحين بما آتاهم من
فضله»[8]
در همهي موراد «فرحين» به معناي آنان كه شاد و مسرورند، آمده، اما در جايي از
قرآن مهر و محبت الهي نسبت به تعريف «فرحين» نفي شده است و اشاره شده كه
«فرحين» از محبت خداوند دور شدهاند،[9] كه اين سوره دربارهي قارون است. وي از
طرف فرعون بر بنياسرائيل حكومت ميكرد و هنگامي كه بنياسرائيل در مصر بودند
بر آنها ستم ميكرد. خداوند به او گنجهايي داده بود كه كليدهايش را گروهي از
مردان نيرومند به دشواري حمل ميكردند. بنياسرائيل به قارون گفتند: «به سبب
گنجها سبكسري و شادي مكن كه خدا مردمي را كه اينچنين باشند دوست
نميدارند.»[10] در اينجا كلمهي «فرح» به معناي «بطر» تفسير شده وليكن «بطر»
لازمهي فرح و خوشحالي از ثروت دنيا است. البته منظور فرح مفرط و خوشحالي بيش
از حد كه از آخرت را از ياد ميبرد.[11] چنين فرحي چون مانع از محبت خداوند
است، نهي شده و در اينجا «فرحين» به معناي «اشرين» و «بطرين» است يعني كساني
كه شكر خداوند را به خاطر آنچه بر آنها عطا فرموده، به جاي نميآورند.[12] به
خاطر وابستگي به متاع دنيوي و لذات نفساني آنقدر در رسيدن به اين لذات غوطهور
شده كه از توجه به اعمال صالح و تلاش براي انجام آن بازمانده است.[13]
نوع ديگري از شادماني كه در قرآن به عنوان فضيلت اخلاقي از آن ياد شده، شادماني
به خاطر فضل و بخشش الهي است. اين نوع شادي از بهترين انواع شاديها محسوب
ميشود.
خداوند ميفرمايد: «قل بفضلالله وبرحمته فبذلك فليفرحوا هو خير مما
يجمعون.»[14]
در اين آيه خداوند عالم خطاب به بندهاش نه تنها شادي به واسطهي فضل و رحمتش
را امر فرموده بلكه به وي تأكيد فرموده كه: شاد باش.
برخي گفتهاند، منظور از فضل خدا، دين اسلام است كه شامل همهي پيروانش
ميگردد، بنابراين يك فضل عام است و رحمت خداوند همان قرآن و تعاليم آسماني آن
است كه اين فضل خاص است و شامل حال برخي مسلمانان ميشود.[15]
تعريف شادي و ضرورت آن از ديدگاه روانشناسي و جامعهشناسي:
روان انسان در مقابل عوامل بيروني و دروني، واكنشهاي مختلفي از قبيل شادي و
خوشحالي، خشم، تنفر، ترس و اندوه از خود نشان ميدهند كه به آنها «هيجان»
ميگويند. اين هيجانها بسته به عوامل پديدآورنده و نيز ديدگاه ما و
انديشههاي انسان، گاه مثبتاند و گاه منفي، يكي از اين جنبههاي هيجان «شادي»
است، كه با واژههايي چون سرور، نشاط، وجد، سرخوشي، مسرت و خوشحالي
هممعناست.[16] شادي احساس مثبتي است كه زندگي را شيرين ميكند. شيرين بودن
شادي، تجربههاي اجتنابناپذير زندگي مثل ناكامي، نااميدي و عاطفهي منفي را
خنثي ميكند و به ما كمك مينمايد تا سلامت رواني خود را حفظ كنيم. ميتوان گفت
يكي از فوائد شادي، آرامبخش بودن آن است.
شادي اشتياق ما را به انجام فعاليتهاي اجتماعي تسهيل نموده و لبخندهاي شادي
تعامل اجتماعي را تسهيل ميكند. بنابراين يكي ديگر از فوايد ابراز شادي، چسب
اجتماعي بودن آن است كه روابط را به هم ميچسباند.[17] شادي براي انسان يك
ضرورت است كه با آن زندگي معنا مييابد و عواطف منفي، مثل ناكامي و نااميدي،
ترس و نگراني، بياثر ميشود. در پرتو شادي است كه انسان ميتواند خويش را
بسازد و قلههاي سلوك را چالاكانه بپيمايد و در اجتماع، نقش سازندهي خود را
ايفاء نمايد. ارسطو گفته است: «شادي بهترين چيزهاست و آن قدر اهميت دارد كه
ساير چيزها براي كسب آن هستند.»
اهميت شادي تا حدي است كه ميتواند بيماريهاي صعبالعلاج جسمي را درمان كند،
يك جراح معروف طي مقالهاي نوشت: «شادي نه تنها جلوي بسياري از بيماريهاي ناشي
از ناملايمات را كه در قرن حاضر زياد است ميگيرد. بلكه شادي حتي قادر است جلو
رشد و نماي بيماري سرطان را كه در كمين است، نيز بگيرد.»[18]
يكي از محققين دربارهي تأثير شادي و طرب در زندگي مينويسد: «آن كس كه داراي
قلب طربناك است، همهي عناصر جهان و پديدههاي آن را در حياتي پُرشور و جنبشي
با نشاط حس ميكند و حس زندهانگاري را در خود پرورش ميدهد و همهي هستي را در
شور و طرب به نظاره مينشيند و از اين منظر اميد و شوق به پيشرفت و تعالي را در
خود باز مييابد. انسان طربناك همهي عناصير هستي را در حيات پُرشور حس ميكند
و در همه چيز رنگ خدا و معناي ربوبيت را جستجو ميكند. قلب طربناك همهي هستي
را در شور و طلب ميبيند و با ديدن هر نمودي از نمودهاي هستي به ابتهاج و
انبساط روحي دست مييابد. قلبي كه پايگاه عرش الهي و جايگاه نزول رحمت و محبت
خداست، آن قلب باطراوت و بانشاط است.»[19]
ضرورت شادي در برنامهريزيهاي اقتصادي و اجتماعي دولتها نيز خود را نشان
ميدهند، اگر دولتها به بالا بردن سطح شادي در جامعه توجه كنند، در اجراي
برنامههاي خود موفقترند.
برطرف كردن غم و اندوه و به وجود آمدن روحيهي شادي براي خانواده و جامعه از
جنبهي ديگري هم ضرورت مييابد و آن اينكه غم و شادي انسان فقط مربوط به خودش
نيست بلكه با شاد يا غمگين شدن يك نفر، تمامي جامعه تأثير ميپذيرد، يعني غم يا
شادي، فردي نيست و در يك جا باقي نميماند و به همهي افراد سرايت ميكند.
«روپرت شلدريك»[20] زيستشناس مشهور، در كتاب «علم جديد حيات» فلسفهي جديدي را
مطرح كرد كه ثابت ميكند نحوهي تفكر ما نه تنها بر اوضاع و احوال خود ما، كه
بر همهي اذهان انسانها در سراسر جهان تأثير ميگذارد. وي كه براي اثبات
نظريهاش از شواهدي علمي و تجربههاي بسياري كمك گرفته، معتقد است: حافظه و
شعور انسان تنها در مغزش ذخيره نميشود بلكه چيزي به نام «شعور جمعي»[21] نيز
وجود دارد، كه انسانها به وسيلهي نيروي خاص با هم در ارتباطند.[22] بنابراين
به راحتي ميتوان به اهميت و ضرورت شادي در سلامت فردي و اجتماعي انسانها پي
برد.
اهميت شادي و تفريح در آموزههاي ديني:
دين اسلام كه به همهي شئون حياتي انسان ژرف نگريسته و متناسب با نيازهاي واقعي
او و براي تعالي هرچه بيشتر او برنامههايي ارائه كرده است، شادي و نشاط و
عوامل نشاطانگيز را كه لازمهي يك زندگي موفق است به انسان معرفي و توصيه
ميكند.[23] در دستورهاي آسماني اسلام، نكتههاي ارزشمندي در خصوص ايجاد شادي و
نشاط آمده است. اين شاديها گاهي براي خود آدمي است و زماني براي ديگران. آن
همه ثواب كه براي تبسم به روي ديگران ذكر شده و سفارشهايي كه براي پوشيدن
لباسهاي شاد و روشن، بوي خوش، نظافت و نظم و پاكيزگي، مسافرت و تفريح، حضور در
طبيعت و نگريستن به سبزه و آب، مهرباني و محبت، زدودن كينه و حسد، شوخي و مزاح
و خلاصه ادخال سرور در قلب مردم شده است، همه براي ايجاد فضاي شادي و راندن غم
و اندوه و در نتيجه تجديد قوا براي ادامهي حركت تكاملي است.[24]
امام علي(ع) ميفرمايد: «السرور يبسطالنفس ويثيرالنشاط» شادي باعث انبساط روح
و ايجاد وجد و نشاط ميشود.[25]
به طور كلي دربارهي اهميت شور و نشاط و سرور و جايگاه آن در تعاليم ديني همين
بس كه يكي از فصول كتابهاي روايي به باب «ادخالالسرور»[26] اختصاص داده شده
است و از كساني كه موجبات دلخوشي و شادكامي بندگان خدا را فراهم ميآورند،
ستايش شده است. از جمله حديث زيبايي كه از رسول اكرم(ص) نقل است كه فرمود: «ان
فيالجنه داراً بقال له دارالفرح، لايدخلها الا من فرحالصبيان» در بهشت جايي
است كه به آن خانهي شادي گفته ميشود، هيچكس به آن خانه وارد نميشود مگر
آنكه موجب شادي كودكان شده باشد.
در جايي ديگر باز از رسول اكرم(ص) نقل شده است كه: «ان فيالجنه داراً يقال له
دارالفرح، لايدخلها الا من فرح يتاميالمؤمنين» آنچه از اين احاديث برداشت
ميشود اين است كه بين شاد كردن مؤمن و پاداش بهشت رابطهي معنيداري وجود دارد
و خداوند براي كساني كه موجبات فرح و شادي بندگانش را فراهم ميآورند امتياز
ويژهاي قائل است.[27]
قرآن كريم به كرات شادي را به صورت مثبت مورد توجه قرار داده است و مؤمنان را
به خوشحالي و شادماني دعوت ميكند: «قل بفضلالله وبرحمته فبذالك فليفرحوا هو
خير مما يجمعون»[28] :اي پيامبر به مردم بگو بايد به فضل و رحمت خدا خوشحال
باشند اين بهتر است از شادي و خوشحالي براي اموالي كه جمع كردهاند. در قرآن
كريم مؤمنان را كه به خاطر برخورداري از نعمتهاي الهي و لطف و رحمت خداوند و
به دست آوردن پيروزي، شادماني ميكنند مورد تأييد قرار داده است و ميفرمايد:
«.... يومئذ يفرحالمؤمنون بنصرالله ينصر من يشاء وهوالعزيزالرحيم»[29] :و آن
روز مؤمنان شاد ميشوند به ياري خدا، كه خواهر كسي را بخواهد نصرت و پيروزي
ميبخشد و اوست كه بر هر كاري عالم مقتدر و بر كار خلق عامل و آگاه است.
نسبت دادن شادي به مؤمنان در آيهي فوق دليل بر تأييد شادي در قرآن كريم است.
خداوند متعال شهدا را شاد و بانشاط به فضلالهي ميداند كه در حال برخورداري از
آنچه كه خدا به آنها مرحمت نموده شادمان ميباشند.
اما در عين حال قرآن كريم خطاب به ظالمي مغرور و سركش كه شادماني و خوشحالي او
از روي عجب و خودپسندي است ميفرمايد: «لاتفرح انالله لايحبالفرحين»[30]:
چنين شادي مكن كه خداوند كساني را (كه از روي غفلت و غرور و افكار باطل) شادي
ميكنند دوست ندارد.
بنابراين ميبينيم كه از ديدگاه قرآن مثبت و منفي بودن شادي بستگي به علت و
انگيزهي شاد كردن و نحوهي آن دارد.[31] اما خداوند تفريح و شادي را فينفسه
تأييد فرموده و اساساً خلقت هستي و انسان را به گونهاي قرار داده كه
خودبهخود، شاديهايي را براي آدمي فراهم ميآورد.
شادي در قرآن:
مفهوم شادي مجموعاً حدود 25 بار با الفاظ مختلف در قرآن آمده است. در بعضي از
اين آيات، مؤمنان به شادي و خوشحالي دعوت شدهاند. در بعضي ديگر از آيات كساني
به لحاظ شرايط روحي خود و انگيزهي خاص در آن شادماني مورد مذمت قرار گرفتهاند
و يا منع شدهاند. ذيلاً به برخي از آيات در اين خصوص اشاره ميشود:
«ان تصبك حسنه تسؤهم وان تصبك مصيبه يقولوا قد اخذنا امرنا من بل ويتولوا وهم
فرحون»[32] : اگر تو را رخدادي خوش فرا رسد سخت بر آنها ناگوار آيد و اگر تو
را [از جهاد] زحمتي و رنجي پيش آيد (خوشحال شده) و گويند ما در كار خود نيك
پيشبيني كردهايم [كه به جنگ نرفتيم] و آنها- شادي زده- از اين روي
ميگردانند.
«فرحالمخلفون بمقعدهم خلاق رسولالله»[33] آنهايي كه از [حكم جهاد در ركاب]
رسول خدا(ص) تخلف ورزيدند، خوشحال شدند.
«فان اعرضوا فما ارسلناك عليهم حفيظا ان عليك الاالبلاغ وانا اذا اذقنا الانسان
منا رحمه فرح بها وان تصبهم سيئه بما قدمت ايديهم فأنالانسان كفور»: اي
رسول(ص) تو اين آيات [قيامت] را به خلق برسان اگر باز اعتراض كردند ديگر تو را
نگهبان آنها نفرستادهايم؛ بر تو جز ابلاغ رسالت تكليفي نيست و ما چون با
انسان [بيصبر كمظرفيت] از [لطف و] رحمت خود بهرهاي بخشيم، شاد شود و اگر به
كيفر كردار خود رنج و عذابي بر او رسد سخت راه كفران پويد [و به جاي توبه به
كلي خدا را از ياد ببرد].
«ان تمسسكم حسنه تسؤهم وان تصبكم سيئه يفرحوابها».[34] : اگر شما مسلمين را
خوشحالي پيش آيد از آن بدحال و غمگين شوند و اگر به شما حادثهي ناگواري رسد
بدان خوشحال گردند.
«فرحين بما اتاهمالله من فضله و يستبشرون بالذين لم يلحقوا بهم من خلفهم الا
خوف عليهم ولاهم يحزنون».[35] : آنان (شهيدان) به فضل و رحمتي كه از خداوند
نصيبشان شده شادمانند و به آن مؤمنان كه هنوز به آنها نپيوستهاند [و بعداً در
پي آنها به راه آخرت خواهند شتافت] مژده دهند كه [از مردان] نترسند [و از فوت
متاع دنيا هيچ غم نخورند].
«ولا تحسبنالذين يفرحون بما اتوا ويحبون....»[36]: اي پيامبر(ص) مپيندار
آنهايي كه به كردار زشت خود شادمانند و دوست دارند كه از مردم به اوصاف
پسنديدهاي كه هيچ در آنها وجود ندارد آنها را ستايش كنند....
«فلما نسوا ماذكروا به فتحنا عليهم ابواب كي شيء حتي اذا فرحوا بما اوتوا
خذناهم بغته فاذاهم مبلسون.»[37]: پس چون آنچه [ از نعم الهي[ به آنها تذكر
داده شد همه را فراموش نمودند، ما هم ابواب هر نعمت را [براي اتمام حجت] بر روي
آنها گشوديم تا به نعمتي كه به آنها داده شد شادمان و مغرور شدند پس ناگاه
آنها را به كيفر اعمالشان گرفتار كرديم كه آن هنگام خوار و نااميد شدند.
«ومنهم من يلمزك فيالصدقات فإن اعطوامنها رضوا وان لم يؤتو منها اذاهم
يسخطون.»[38]: و بعضي از آن مردم [مناطق] در تقسيم صدقات بر تو اعتراض و
خردهگيري كند؛ اگر به آنها مال بسيار عطا كني از تو رضايت داشته والا سخت
خشمگين شوند.
«الله يبسط الرزق لمن يشاء و يقدر وفرحوا بالحيواه الدنيا....»[39]: خدا هر كه
را خواهد فراخروزي و هركه را خواهد تنگروزي ميگرداند و گروهي به زندگي دنيا
شادمان شدند.
«في بضع سنينلله الامر من قبل ومن بعد ويومئذ يفرحالمؤمنون.»[40] : [اين
غلبهي روميان] در اندسالي انجام خواهد شد (و بدانيد كه اين حادثه) و كليهي
امور عالم قبل از اين و بعد از اين همه به امر خداست و آن روز [كه روميان فاتح
شوند چون بعد از آن خدا وعدهي ياري اسلام داده] مؤمنان شاد ميشوند.
«منالذين فرقوا دينهم وكانوا شيعاً كل حزب بما لذيهم فرحون.»[41] : از آن فرقه
هواپرست نادان نباشيد كساني كه دين [فطرت] خود را متفرق و پراكنده ساختند و از
هواي نفس و خودپرستي فرقهفرقه شدند و گروهي] به اوهام باطل [به عقيده و
خيالات فاسد] دلشادند.
«واذا اذقنا الناس رحمه فرحوابها....»[42]: و مردم [بر اين عادتند كه] هرگاه ما
به لطف خود رحمتي به آنها چشانيم شاد شده و اگر....
«فلما جاءتهم رسلهم بالبينات فرحوا بما عندهم منالعلم....»[43]: پس آنگاه كه
رسولان ما با معجزات و ادلهي روشن به سوي آنها آمدند آن مردم [نادان] به دانش
[و عقايد باطل] خود شاد و خرسند شدند و....
«فتقطعوا امرهم بينهم زبراً كل حزب بما لديهم فرحون.»[44] : آنگاه مردم (با
وجود اين سفارش خدا) امر دين خود را پارهپاره كرده و در آيين فرقهفرقه شده و
هر گروهي به آنچه نزد خود پسنديدند دلخوش گشتند.
«.... اذقال له قومه لاتفرح انالله لايحبالفرحين.»[45]: هنگامي كه قومش به او
[قارون] گفتند آنقدر سرمست [از ثروت خود] مباش كه خدا هرگز [چنين] مردم
پُرغرور و سرمست را دوست نميدارد.
«لكيلا تأسوا علي مافاتكم ولاتفرحوا بما اتاكم والله لايحب كل مختال
فخور.»[46]: [اين را بدانيد] تا هرگز بر آنچه از دست شما رود دلتنگ نشويد و
به آنچه كه به شما رسد مغرور و دلشاد نگرديد و خدا دوستدار هيچ متكبر خودستايي
نيست....
همچنين در سورهي بقره، دربارهي مادهگاوي كه قرار است به امر خدا قرباني
شود، ميفرمايد: «رنگش زرد روشن است و بينندگان را شاد ميكند.»[47]
شادي و تفريح در كلام معصوم(ع) :
انسان در زندگي روز مره و بر اثر اتفاقات و حوادث يا كار و فعاليتهاي روزانه و
حركت در پيچ و خمهاي دشوار زندگي دچار خستگي و ملال ميشود، كه براي رهايي از
اين افسردگي ناشي از فعاليت وسنگيني كار و فشار روحي و رواني، بايد بخشي از
اوقات خود را به شادي و تفريح اختصاص دهد. همانطور كه جسم انسان نياز به غذا و
انواع ويتامينها دارد، روح انسان نيز نياز به تنوع، استراحت، تفريح و شادي و
نشاط دارد.[48]
سرگرميهاي لذت بخش و هدف دار در كلام امام رضا(ع) اين گونه وصف شدهاست :
«اجعلوا لانفسكم حظا من الدنيا باعطائها ما تشتهي من الحلال و ما لا يثلم
المروه و ما لا سرف فيه و استعينوا بذالك علي امور الدنيا»[49] :از لذائذ دنيوي
نصيبي براي كاميابي خويش قرار دهيد و خواهشهاي دل را از راههاي مشروع برآوريد،
مراقبت كنيد كه در اين كار به مردانگي و شرافت شما آسيب نرسد و دچار اسراف و
تند روي نشويد، تفريح و سرگرميهاي لذتبخش شما را در اداره زندگي ياري
ميكند و با كمك آن بهتر در امور دنيوي خويش موفق خواهيد شد.
در تقسيمبندي اوقات و نظم روزانهاي كه پيشوايان معصوم(ع) توصيه كردهاند،
مسرت و شادي جايگاه ويژهاي دارد، چنانكه امام رضا(ع) ميفرمايد: «و اجتهدوا
انيكون زمانك اربع ساعات: ساعه لله لمناجاته و ساعه لامر المعاش و ساعه
لمعاشره الاخوان الثقات والذين يعرفونكم و يخلصون لكم فيالباطن و ساعه تخلون
فيها للذاتكم و بهذهالساعه تقدرون عليالثلاثالساعات»[50] : كوشش كنيد اوقات
روز شما چهار ساعت باشد: ساعتي براي عبادت و خلوت با خدا، ساعتي براي تامين
معاش، ساعتي براي معاشرت با برادران مورد اعتماد وكساني كه شما را به
عيبهايتان واقف ميسازند و در باطن به شما خلوص و صفا دارند و ساعتي را هم به
تفريحات و لذائذ خود اختصاص دهيد و از مسرت و شادي ساعات تفريح، نيروي انجام
وظائف وقتهاي ديگر را تامين كنيد.
آري روح آدمي نيز گاهي خسته و بيمار ميشود و كسالت و بيماري و افسردگي روحي
انسان محتاج به درمان وتقويت است و نياز به دارو و مرهم شادماني و نشاط دارد.
در اين باره حضرت علي(ع) ميفرمايد: «ان هذه القلوب تمل كما تمل الابدان
فابتغوا لها طرائف الحكمه»[51] :اين دلها ملول وخسته ميشود، همان گونه كه
بدنها ملول و خسته ميشوند براي شادمان ساختنشان سخنان نغز و حكمت آموز
بجوييد.
در سيره معصومان(ع) عنصر شادي آنچنان اهميت دارد كه علاوه بر تاييد آن به
تشويق، زمينهسازي واسباب ايجاد آن نيز توصيه شدهاست. امام صادق(ع) در حديثي
كه لشكريان عقل را در برابر لشكريان جهل قرار داده، ميفرمايد: لشكر عقل75 است
و لشكر جهل هم در مقابل ايشان، و سپس شادي، نشاط، خوشحال و بشاش بودن را لشكر
عقل ميشمارد كه در پيامبران وجانشينان آنها و مومنين كه دلشان را به ايمان
آزموده، وجود دارد: «النشاط وضده الكسل، و الفرح وضده الحزن»[52] در اين روايت
نشاط و فرح از لشكريان عقل و كسلي و حزن از لشكريان جهل بهشمار آمدهاند.[53]
عوامل شادي آفرين:
اسلام دين شادي وحلاوت و نشاط است اما شادي آميخته با فساد را تجويز نميكند و
براي مسلمانان سبكسري، هرزگي و توهين را به بهانه شادي روا نميدارد. خداوند
ميفرمايد در راس همه عوامل شادي و نشاط ايمان به خدا و تقواي الهي است و در
سايه دين است كه شادي واقعي بهدست ميآيد.
يكي از راههاي بهدست آوردن شادي و نشاط پايدار ومعنوي استفاده از رهنمودهاي
دين در كم كردن وابستگيها بهدنيا و آرزوهاي دور و دراز در رسيدن به مظاهر
دنيا و بهطور كلي زهد و قانع بودن است، زيرا هر چه وابستگي انسان به مظاهر
دنيا و مال و منال و لذتهاي گذرا بيشتر باشد، غم و افسردگي بيشتري را به دنبال
خواهد داشت.[54]
پيامبر اكرم(ص) در اين باره ميفرمايد: « الرغبه في الدنيا تكثر الهم و الغم و
الحزن»[55] : علاقه شديد به مظاهر دنيا غم و اندوه را زياد ميكند.
لذت و خوشي، هميشه در « انجام دادن» نيست، زماني هم در «پرهيز كردن» است.
انساني در زندگي واقعا شاد است كه از گناه پرهيز كند و حدود الهي را رعايت
نمايد. خداوند عالم ميفرمايد: «الا ان اولياء الله لا خوف عليهم ولا
يحزنون»[56] : بدانيد دوستان خداوند ترس و اندوهي ندارند.
امام علي(ع) وقتي كه صفات مومنان را براي همام شرح ميدهد ميفرمايد: «مومن
هميشه با نشاط است و هيچ وقت گرفته و كسل نيست.»
شادماني و نشاط ديني در عمق وجود انسان چنان ريشه دارد كه به قول اميرالمومنين
(ع) هيچ گاه ابن نشاط و شادابي را از دست نميدهد؛ و لذا در خصوصيات پيامبر
اكرم(ص) مينويسند كه ايشان بسيم و كثيرالتبسم بودهاند يعني هميشه در برخوردها
شاد ومتبسم بوده و براي مومنان هم اين خصوصيت را توصيه ميفرمودند.
با كند و كاو در آيات قرآن و احاديث و روايات معتبر، ميتوان موارد ذيل را در
زمره عواملي برشمرد كه حالت شادي و نشاط را در انسان پديد ميآورد:
1) ايمان 2) رضايت و تحمل 3) توكل بر خداوند 4) پرهيز از گناه 5) مبارزه با
نگراني 6)تبسم و خنده 7) مزاح و شوخي 8) بوي خوش 9) زينت كردن 10) پوشيدن
لباسهاي روشن 11) حضور در مجالس شادي 12) ورزش 13) اميد به زندگي 14) كار و
تلاش 15) سير و سفر 16) تفريح و تفرج 17) ديدار با دوستان 18) تلاوت قرآن 19)
تفكر در آفريدههاي خداوند 20) صدقه دادن 21) نگاه كردن به سبزه و آب روان
امام علي(ع) ميفرمايد:«الطيب و العسل نشره و الركوب و النظر الي الخضره» :
عطر، عسل، اسب سواري و نگاه به سبزه موجب نشاط ميشود و حزن واندوه را از بين
ميبرد.
خداوند در باره زينت كردن كه يكي از عوامل ايجاد شادي است ميفرمايد: «قل من
حرم زينه الله التي اخرج لعباده و الطيبات من الرزق...» : بگو چه كسي زينتهاي
الهي را كه براي بندگان خود آفريده و روزيهاي پاكيزه را حرام كرده است؟
انسان به استفاده و ارتباط با زيبايي و لذت بردن از آن محتاج است؛ بدون زيبايي
روح در تاريكي و خشونت ماده خسته ميشود. از اين رو در فرهنگ ديني ما به نظافت
و آراسته بودن كه عامل فرح بخش زندگي است، توصيه شده است.
يكي ديگر از عوانل شاديآفرين در زندگي انسان تفريح و تفرج است. روح انسان به
تفريح و تفرج نياز دارد. بهطوري كه تفريحات سالم از بهترين شاديها و لذتهاي
سالم و نشاطآور انسان است.
انسان با ديدن مناظر زيباي طبيعت، گلهاي رنگارنگ، درختان سبز، آبشارهاي زيبا،
شكوفههاي شاداب، كوهها و هزاران منظره زيباي ديگر به وجد ميآيد.
خداوند در قرآن كريم به سياحت و سفر امر فرمودهاست تا انسان هم از سرنوشت و
سرگذشت گذشتگان آگاهي يابد و عبرت گيرد و هم از زيبايي طبيعت بهره ببرد و
شادمان شود. مسافرت و تغيير مكان زندگي و آب و هوا و ديدن مناطق و منظرههاي
جديد در نشاط روحي و سلامت جسماني و تقويت روح و از بين رفتن افسردگي و كسالت
هاي روحي و درمان بعضي بيماريهاي روحي بهشدت موثر است. در قرآن كريم و سنت و
سيره پيشوايان ديني به اين امر توجه شده و مردم به مسافرت و گردش و تفريح تشويق
شدهاند. پيامبر اكرم(ص) ميفرمايد:« سافروا تصحو» : مسافرت كنيد تا سالم
بمانيد.
ورزش و بازي نيز از جمله عوامل شادي محسوب ميشود. ورزش از كارهاي نشاطآوري
است كه رهبران ديني به آن عنايت داشته و به بعضي از ورزشها به خاطر اينكه در
ورزيدگي وفنون رزمي و دفاعي تاثير دارند بيشتر توجه شدهاست؛ چنانكه پيامبر
اكرم(ص) ميفرمايد: «حق الولد علي والده ان يعلمه الكتابه و السباحه و الرمايه
و ان يرزقه الا طيبا» : حق فرزند بر عهده پدرش اين است كه به او نوشتن و شنا
كردن و تيراندازي را آموزش بدهد و جز از راه حلال روزي او را تامين نكند.[57]
ديگر از عوامل شادي حضور در مجالس شادي و جشن است. جشن و برپايي مجالس شادي به
مناسبتهاي مختلف در اسلام وجود دارد و تاييد شدهاست.
حضور در مجالس شادي مشروط بر اينكه معصيتآلود وتوام با فسق وفجور نباشد، از
ديدگاه شرع مانعي ندارد، و به آن سفارش شده است. برخي ميپندارند كه در
مناسبتهاي شادي هيچ نواختن وسرور و هلهلهاي نبايد باشد و گمان ميبرند كه اين
سروصداها مطابق سيره نبوي نيست.
اما برخي روايات چنين نگرشي را نفي ميكند از جمله:
1- پيامبر بر گروهي از زنگيان در حاليكه مشعول طبالي و آوازه خواني بودند،
گذشت. آنان ساكت شدند پيامبر فرمود: به كارتان ادامه دهيد تا يهوديان بدانند در
دين ما آساني و آسايش است.[58]
2- امام باقر(ع) فرمودند: پيامبر اسلام(ص) از محله بني زريق عبور ميكردند،
صداي موسيقي شنيدند فرمودند: چه خبر است؟ گفتند اي رسول خدا، فلاني عروسي كرده
است. فرمودند دينش كامل شده است، اين ازدواج است نه زنا، نبايد مخفيانه باشد،
بايد دودي به آسمان برود، يا صداي دايرهاي بلند شود، فرق نكاح و زنا به نواختن
دايره است.
3- امام صادق(ع) فرمودند: شب عروسي علي(ع) با فاطمه(س)، پيامبر(ص) صداي دايره
شنيد، فرمود: اين چيست؟ ام سلمه گفت: اي رسول خدا، اين اسماء بنت عميس است كه
دايره مينوازد و با اين كار ميخواهد فاطمه را شاد نگه دارد تا مبادا احساس
بيمادري كند. پيامبر(ص) دستش را به سوي آسمان بلند كردوفرمود: خدايا همان طوري
كه اسماء دخترم را خوشحال كرد در قلب او شادي افروز. سپس پيامبر(ص) اسماء را
صدا زد و فرمود: وقتي دف ميزنيد چه مضموني دارد؟ گفت نميدانم ما با اين كار
ميخواهيم شادي بيافرينيم. حضرت فرمودند: با دف فحش ندهيد.[59]
4- پيامبر(ص) از خانه علي بن هبار عبور كردند، صداي دف شنيدند، پرسيدند: چه خبر
است؟ گفتند: علي بن هبار عروسي دارد، حضرت فرمودند: پايههاي ازدواج را محكم
گردانيد و آن را آشكار كنيد و دف بنوازيد.[60]
5- مستحب و پسنديده است كه ازدواج، علني و آشكار انجام شود، پيامبر(ص) فرمود:
تفاوت ميان ازدواج حلال و حرام، دايره زدن و خواندن است.[61]
6- هنگام ازدواج رسول خدا(ص) با حضرت خديجه(س) هم زنان ميزدند و ميخواندند،
علامه مجلسي مينويسد: سپس بانوان دايرههايي آوردند و ان را براي خديجه
مينواختند.[62]
يكي ديگر از عوامل ايجاد كننده شادي و نشاط، شوخي و مزاح است. در بعضي از
روايات و احاديث شوخ و شاد بودن از صفات مومن ذكر شده است و به طور كلي، از
ديدگاه اسلام به كار گيري طنز و مزاح و لطيفه، در صورتي كه بر مبناي حقيقت و
صداقت استوار باشد و از حد اعتدال خارج نگردد، و با نيت و هدف دلشاد نمودن
مومنان و زدودن غبار خستگي و غم از روح و جسم ايشان، نه تنها جايز، بلكه
خداپسندانه و مورد تاييد و تاكيد است.
در روايتي امام صادق(ع) به يكي از شيعيان فرمودند: ...رفتار و گفتار طنز آميز و
شوخ طبعانه ( با نيت مسرور نمودن مردم ) از مصاديق وجلوههاي حسن خلق است.
رسول خدا ميفرمايد: هر كه مومني را شاد كند، مرا شاد كرده و هر كه مرا شاد
نمايد، همانا خداوند را شاد نموده است.[63]
بنابراين مي بينيم كه اسلام همواره مسلمانان را به دوري كردن از غصه و غم و
ترشرويي وگرفتگي توصيه كرده است؛ وحال آن كه قرنهاي متمادي به استناد برخي از
روايات صوفيانه كه نميتواند هيچ ارتباط اصيلي با قران كريم وسيره پيشوايان
اسلام داشته باشد، تفريح كردن، نشاط در زندگي داشتن و امثال آن را براي يك
مسلمان ارزنده نقطه ضعف معرفي ميكردند.[64]
نتيجه:
پيام دين به انسانها اين است كه راه نجات از غم و اندوه، ايمان به خدا و ذكر
اوست كه به انسان آرامش، شادي و نشاط ميبخشد. قرآن، شادي و نشاط را كه نياز
فطري بشر است تأييد كرده و جهت ميدهد و راهنماييهاي لازم را براي بهرهگيري
از شادي و نشاط ارائه ميكند.
ضرورت شادي و نشاط در زندگي بشر با كمك روايات و احاديث اهلبيت(ع)، اثبات شده
و به دنبال زندگي يكنواخت و فشارهاي كاري و خستگي و ملال روحي كه آن هم مانند
جسم خسته ميشود و نياز به تنوع دارد تأييد شده و به عنوان يك امر ضروري،
چگونگي نشاط و عوامل نشاطآور، مانند استفاده از لذتها، سخنان نغز و نشاطآور
كه ميتواند از اين خستگي و ملال بكاهد در روايات متعدد آمده است و در روايات
پيشوايان ديني، نحوهي تقسيم اوقات و ساعات انسان به بخشهاي مختلف و يك بخش هم
به عوامل نشاط و شادي و لذتهاي روان، مورد عنايت قرار گرفته است كه دليل بر
مثبت بودن شادي و نشاط و ضرورت آن براي انسان از ديدگاه و منظر پيشوايان ديني
ميباشد.
آراستگي و زينت كه خود از عوامل مؤثر در شادي و نشاط هستند، در قرآن و سنت و
سيره مورد تأييد قرار گرفته است.
عوامل نشاطآور و شاديآفرين مانند سير و سفر، تفريح و تفرج، ورزش و ديدار
دوستان در منابع ديني بسيار مثبت ديده شده و تأكيد پيشوايان ديني و معصومان(ع)
به آموزش بعضي از ورزشها به فرزندان و برشمردن ثمرات و فوايد سير و سفر و
تفريح دليل قطعي بر مطلوب بودن آنها در دين است.
شادي كردن، وليمه دادن، شعرخواني، كف زدن، تكبير گفتن، سرود خواندن، دف زدن،
جشن گرفتن و ... در عروسي در منابع ديني وجود دارد و در سنت و سيره به
نمونههاي آن اشاره شده است.
در منابع ديني، نيايش و دعاهاي متعددي در رفع غم و اندوه و حزن و به دست آوردن
شادي و نشاط وجود دارد و اينكه از خداوند منان چگونه و با چه الفاظي خواهان
شادي و نشاط و خواهان از بين رفتن غم و اندوه باشيم.
بحث و نتيجهگيري:
پيام دين به انسانها اين است كه راه نجات از غم و اندوه، ايمان به خدا و ذكر
اوست كه به انسان آرامش، شادي و نشاط ميبخشد. قرآن، شادي و نشاط را كه نياز
فطري بشر است تأييد كرده و جهت ميدهد و راهنماييهاي لازم را براي بهرهگيري
از شادي و نشاط ارائه ميكند.
ضرورت شادي و نشاط در زندگي بشر با كمك روايات و احاديث اهلبيت(ع)، اثبات شده
و به دنبال زندگي يكنواخت و فشارهاي كاري و خستگي و ملال روحي كه آن هم مانند
جسم خسته ميشود و نياز به تنوع دارد تأييد شده و به عنوان يك امر ضروري،
چگونگي نشاط و عوامل نشاطآور، مانند استفاده از لذتها، سخنان نغز و نشاطآور
كه ميتواند از اين خستگي و ملال بكاهد در روايات متعدد آمده است و در روايات
پيشوايان ديني، نحوهي تقسيم اوقات و ساعات انسان به بخشهاي مختلف و يك بخش هم
به عوامل نشاط و شادي و لذتهاي روان، مورد عنايت قرار گرفته است كه دليل بر
مثبت بودن شادي و نشاط و ضرورت آن براي انسان از ديدگاه و منظر پيشوايان ديني
ميباشد.
آراستگي و زينت كه خود از عوامل مؤثر در شادي و نشاط هستند، در قرآن و سنت و
سيره مورد تأييد قرار گرفته است.
عوامل نشاطآور و شاديآفرين مانند سير و سفر، تفريح و تفرج، ورزش و ديدار
دوستان در منابع ديني بسيار مثبت ديده شده و تأكيد پيشوايان ديني و معصومان(ع)
به آموزش بعضي از ورزشها به فرزندان و برشمردن ثمرات و فوايد سير و سفر و
تفريح دليل قطعي بر مطلوب بودن آنها در دين است.
شادي كردن، وليمه دادن، شعرخواني، كف زدن، تكبير گفتن، سرود خواندن، دف زدن،
جشن گرفتن و ... در عروسي در منابع ديني وجود دارد و در سنت و سيره به
نمونههاي آن اشاره شده است.
در منابع ديني، نيايش و دعاهاي متعددي در رفع غم و اندوه و حزن و به دست آوردن
شادي و نشاط وجود دارد و اينكه از خداوند منان چگونه و با چه الفاظي خواهان
شادي و نشاط و خواهان از بين رفتن غم و اندوه باشيم.
فهرست منابع :
1- قرآن كريم
2- اصول كافي، محمد يعقوب كليني، ترجمه سيد جواد مصطفوي، انتشارات وليعصر، چاپ
اول 1375.
3- انگيزش و هيجان، مارشال ريو، ترجمه يحيي سيد محمدي، نشر ويرايش، چاپ چهارم،
1381.
4- بحارالانوار، محمد باقر مجلسي، موسسه الوفاء بيروت، 1403 ق.
5- پژوهشي در باره طنز در شريعت و اخلاق، گروه معارف، مركز پژوهشهاي اسلامي صدا
و سيما، بوستان كتاب قم، چاپ اول 1381.
6- التحرير و التنوير، محمدالطاهر بن عاشور، الدار التونسيه للنشر، بيتا.
7- تربيت طربناك، عبدالعظيم كريمي، موسسه فرهنگي منادي تربيت، 1380.
8- الحب و البغض في القرآن الكريم، جارالله الجارالله، انتشارات دار ابن حزم،
چاپ اول، 2001م.
9- الدر المنثور، جلال الدين السيوطي.
10-شادي و نشاط در متون اسلامي، شكرالله دانش، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، چاپ
اول، 1384.
11-شرع و شادي، ابوالفضل طريقه دار، انتشارات حضور، چاپ دوم، 1383.
12-لغت نامه دهخدا، علي اكبر دهخدا، چاپ اول ، 1373.
13-مجمع البيان، ابو علي الفضل بن الحسن الطبرسي، تهران فراهاني، 1378.
14-موسوعه اخلاق القرآن، احمد الشرباصي، دارالرائد العربي بيروت، چاپ سوم،
1987م.
15-الميزان، محمد حسين طباطبايي، نشر بنياد علمي و فكري علامه طباطبايي، 1364.
16-ميزان الحكمه، محمدي ري شهري، دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم، 1362.
17-نهج البلاغه، سيد شريف رضي، ترجمه عبدالمحمد آيتي، دفتر نشر فرهنگ اسلامي،
1378.
پي نوشت:
[1] لغتنامهي دهخدا، ذيل واژهي شادي.
[2] همان منبع، ذيل واژهي تفريح.
[3] معجم مقايساللغه، ذيل ماده فرح.
[4] مصباحالمنير، ج 2، ص 638.
[5] مفردات الفاظ قرآن، ص 628.
[6] قصص، 76.
[7] روم، 32.
[8] آلعمران، 17، الحسب واليغفن فيالقرآنالكريم، ص 246.
[9] قصص، 76.
[10] مجمعالبيان، ج 18، ص 232.
[11] الميزان، ج 16، ص 110.
[12] الدرالمنثور، ج 6، ص 438.
[13] التحرير والتنوير، ج 20، ص 178.
[14] يونس، 58.
[15] موسوعه اخلاق القرآن، ج 3، ص 76.
[16] شرع و شادي، ص 22.
[17] انگيزش و هيجان، ص 364.
[18] شرع و شادي، ص 23.
[19] تربيت طربناك، ص 56.
[20] Rupert Scheldrake.
[21] Collective Cinsiousness.
[22] شرع و شادي، ص 25.
[23] شادي و نشاط در منابع و متون اسلامي، ص 48.
[24] شرع و شادي، ص 20.
[25] ميزانالحكمه، ج 4، ص 436.
[26] اصول كافي، ج 1، ص 204.
[27] تربيت طربناك، ص 54.
[28] يونس، 8.
[29] روم، 4 و 5.
[30] قصص، 76.
[31] شادي و نشاط در منابع و متون اسلامي، ص 40.
[32] توبه، 50.
[33] توبه، 81.
[34] آلعمران، 120.
[35] توبه، 170.
[36] توبه، 18.
[37] توبه، 188.
[38] توبه، 58.
[39] رعد، 26.
[40] روم، 4.
[41] روم، 32.
[42] روم، 36.
[43] غافر، 83.
[44] مؤمنون، 83.
[45] قصص، 76.
[46] حديد، 23.
[47] بقره، 69.
[48] -شادي و نشاط در منابع و متون اسلامي،ص41.
[49] بحارالانوار، ج75،ص321.
[50] همان.
[51] نهج البلاغه، ص995.
[52] اصول كافي، ج1، ص26.
[53] شادي و نشاط در منابع و متون اسلامي، ص42.
[54] همان، ص58.
[55] بحارالانوار، ج73، ص91.
[56] يونس، 62.
[57] همان، با تلخيص.
[58] شرع و شادي، ص68 ( به نقل از كتاب دعائم الاسلام، ج2،ص205)
[64] مقاله شادي و تفريح در اسلام، شهيد بهشتي.
منبع:
pajohe.ir