تهران 117 سال پيش

احمد امين


در سال 1311 هجري قمري يعني در اواخر سالهاي سلطنت ناصرالدين‌شاه، سرهنگ احمد امين وابسته نظامي و مباشر سفارت عثماني در تهران رساله‌اي تحت عنوان «ايران» به خط خود تنظيم و بدولت عثماني تسليم داشته است. اين رساله كه اصل آن در كتابخانه مركزي دانشگاه استانبول نگهداري مي‌شود، حاوي نكاتي است كه گوشه‌هائي از اوضاع اجتماعي ايران آن روز را روشن و مشخص مي‌نمايد.
در اين رساله چنين مي‌خوانيم:

دواير رسمي و ادارات ايران
در ايران وزارت و نظارتهاي متعدد به اسامي: صدارت ـ رياست شوراي دولتي ـ وزارت جنگ ـ‌خارجه ـ داخله ـ ماليه ـ عدليه ـ‌تجارت ـ پست و تلگراف ـ معادن ـ‌ اوقاف‌ـ‌ نافعه ـ مطبوعات و ترجمه ـ تشريفات موجود است. اكثراً امور چند وزارتخانه به وسيله يك وزير اداره و نظارت مي‌شود.
صدراعظم (ميرزا علي‌اصغر‌ امين‌السلطان) كليه امور مملكتي و خارجه را شخصاً در خانه شخصي خود رؤيت و اداره مي‌نمايد.
به جهت عدم مجلس شوراي ملي براي رسيدگي به امور مهم مملكتي جلسات هيأت وزيران در حضور شاه يا در خانه صدر‌اعظم تشكيل مي‌گردد. در اين گونه موارد اكثراً به امين‌الدوله رئيس شوراي دولتي مراجعه مي‌شود.
رسيدگي به دعاوي اتباع خارجي مقيم ايران و اهالي ايران، در ديوان محاكمات كه وابسته به دربار سلطنتي است صورت مي‌گيرد. اتباع هر دولت در روز معيني كه از طرف محكمه (ديوان محاكمات) براي رسيدگي به دعاوي آنها تعيين شده است مي‌توانند به آن رجوع نمايند.
مأمورين وزارت خارجه به طور مداوم در وزارت خارجه اشتغال ندارند فقط در صورت لزوم وسيله مأمور مخصوص به وزارتخانه فراخوانده مي‌شوند.
عدليه و تجارت را يك وزير، معارف و پست و تلگراف و اوقاف را وزير معارف نظارت و اداره مي‌نمايند. در نظارت عدليه فقط به دعاوي حقوقي و تجاري رسيدگي مي‌شود. بدين جهت نظارت عدليه و نظارت تجارت در هم ادغام شده‌اند. وزارت داخله و ماليه را صدراعظم شخصاً اداره مي‌نمايد ضرابخانه و رسومات با هم مجتمع‌اند.
در ايران تشويقاتي براي جلب اتباع خارجي و تبديل تابعيت آنها اعمال مي‌شود و نيز تسهيلات و شيوه‌اي كه در اداره عشاير معمول مي‌دارند بي‌اندازه ماهرانه مي‌باشد.

رتبه‌ ـ مأموريت ـ القاب ـ عنوان
بعلت نبودن مراتب كشوري به مأمورين غير‌نظامي نيز درجات نظامي اعطا و به تناسب هر رتبه حقوق مخصوصي به آنها تعلق مي‌گيرد و در هنگام انتصاب به شغل از حقوق مزبور استفاده مي‌نمايند.
هر يك از مراتب كشوري و مقامات نظامي با تقديم مبلغي به نام پيشكش اعطا مي‌گردد. حكومت ولايات هم به همين ترتيب واگذار و رسومات ولايات نيز علاوه بر پيشكش بايد پرداخت گردد.
القاب: به حضرت شاه اعليحضرت همايوني،‌ به وابستگان خاندان سلطنتي، نواب مستطاب، اشرف والا، به صدراعظم جناب مستطاب اجل، به وزراء معتبر و متنفذ جناب جلالت مآب اجل عالي، به ساير وزارء‌ جناب جلالت مأب به مقامات مادون وزراء جناب فخامت نصاب، و به مقامات پائين‌تر، جنابعالي و سپس عاليجاه مجدت همراه عاليجاه بلند جايگاه، و بعضاً هم لقب جناب به تنهائي بكار برده مي‌شود.
به سفراء كبار جناب جلالت مأب اجل عالي، سفراء جناب جلالت مآب به مصلحتگزاران و مستشاران جناب، و به ساير اركان سفارت سنيه حضرت پادشاهي (عثماني) جناب عزتمآب رفعتجاه و به اعضاء ساير سفارتخانه‌هاي خارجي عاليجاه خطاب مي‌نمايند.
عناوين را بر حسب رتبه ذكر مي‌نمايند، القاب و عناوين در بين ايرانيان داراي اهميت مخصوصي است. القاب به ترتيب با كلمات الملك، السلطنه، ا لدوله، ختم مي‌شوند. مانند مشيرالملك ـ مشيرالدوله ـ مشيرالسلطنه ـ علاوه بر اين القابي نظير معتمدالسلطان، مقرب‌الخاقان، مستشارالوزراه، نيز وجود دارد بعضاً اين القاب به كساني كه داراي هيچ عنواني نيستند اعطا مي‌شود معهذا مأمور متنفذي بدون لقب وجود ندارد. مأمورين خارجي كه از چگونگي و اهميت اين القاب اطلاعي ندارند در اداي احترام متقابل نسبت به ايرانيان، دچار اشكال مي‌شوند.

اصول تشريفات
در روزهاي رسمي كليه مأمورين اعم از اينكه داراي درجه نظامي باشند يا نباشند يونيفورم نظامي در بر مي‌نمايند. وزراء و مأمورين ارشد دولت يونيفورم بزرگ با شال و خرقه حاضر مي‌گردند و به تناسب درجه و اعتبار گردن بند الماس يا صدف و بعضاً تمثال مرصع شاه را به گردن مي‌آويزند.
ناظر تشريفات علاوه بر شال و خرقه كلاه نمدي درازي دارد كه بر روي آن شال سفيد كه كناره زرد رنگ دارد پيچيده شده است و جوراب ساقه بلند كه تا زانوهايش مي‌رسد به پا مي‌كند و عصاي مرصع به دست مي‌گيرد.
ساير مأمورين تشريفات و ماليه نيز به همين صورت شركت مي‌نمايند. خدمه‌هاي ديگر به نام فراش، شاطر، يساغول كه همواره در معيت شاه آماده‌اند حضور مي‌يابند. رؤساي شاطرها را يساغول مي‌نامند.
يساغول‌ها بعضاً امور پليسي را انجام مي‌دهند.

مراسم سفرا
سفراي خارجي كه وارد بندر انزلي (بندر پهلوي) واقع در ساحل بحر خزر مي‌شوند، از طرف مأمور اعزامي از تهران به نام مجيب‌السفرا مورد استقبال قرار مي‌گيرند. مأمورين رشت و قزوين نيز بالباس رسمي و به طور باشكوهي آنها را استقبال مي‌نمايند. قبل از ورود به تهران در قصر شاهي واقع در ميدان اسب‌دواني از طرف مأمورين مخصوص پذيرائي شده پس از قدري استراحت سوار اسبهائي كه از اصطبل شاهي آورده شده مي‌شوند و دم‌هاي اين اسبان به رنگهاي الوان مي‌باشد پشت سر يك ستون فراش كه در پيشاپيش حركت مي‌ نمايند به شهر وارد و به سفارتخانه خود هدايت مي‌گردند.
در ابتداي ورود سفرا به تهران و هم‌چنين در ا يام مخصوص شيريني‌هائي از طرف دربار وسيله فراشان به سفارتخانه‌ها ارسال و خونچه‌هاي شيريني را در رهگذر سفرا قرار مي‌دهند و چندين روز اين خونچه‌‌ها به همين وضع باقي مي‌ماند.
فراشان حامل شيريني‌جات به ترتيب فوق‌الذكر در مراسم ورود سفرا در پيشاپيش فراشان مأمور استقبال تا سفارتخانه مي‌روند و روز بعد براي اخذ مقداري وجه به عنوان بخشش به سفارتخانه مراجعه مي‌نمايند.

طرز اداره تهران و ولايات
حكومت تهران تحت عنوان حكمران بعهده نايب‌السلطنه كامران ميرزا سومين فرزند شاه واگذار شده وي علاوه بر اين سمت، نظارت حربيه (وزارت جنگ) را نيز عهده‌دار است معاوني به نام وزير تهران دارد. حكومت تهران داراي سه اداره ( پليس ـ احتساب ـ‌تنظيمات) مي‌باشد حدود اختيارات پليس ـ فوق‌العاده محدود است.
ايران به سي و پنج ولايت تقسيم شده است. حكومت ولايات در مقابل مبلغي معين پيشكش اعطا مي‌شود. تقسيمات ولايت به علت فك و الحاق از ولايتي به ولايت ديگر ثابت نيست.
اكثر شهرها داراي اسم و عنوان مخصوصي به خود هستند مانند دارالسلطنه تبريز ـ‌دارالعلم شيراز ـ دارالملك طبرستان ـ بلده طيبه همدان و امثالهم. ولايت تبريز از نظر اعتبار در درجه اول بوده و ولايات اصفهان و خراسان در مرحله دوم اهميت مي‌باشند.
به والي‌هاي ولايت حاكم مي‌نامند. در ولايت بزرگ يك نفر پيشكار و در ساير ولايات شخصي به نام نايب‌الحكومه به اضافه يك معاون و بيگلربيگي يعني احتساب آغاسي (مستوفي) كه مأمور ماليه مي‌باشد آن ولايت را اداره مي‌نمايند.
در محلهائي كه اتباع خارجي وجود دارد يك كارگزار تعيين مي‌گردد.
در يكي از ولايات خود حاكم مستقر و در هر يك از ساير ولايات تابعه يك حكمران منصوب مي‌شود.
براي اخذ رسومات يك اداره مخصوص وجود دارد. جمع‌آوري رسومات چند ولايت از طرف يك شخص التزام مي‌گردد في‌المثل رسومات كليه ولايات شمالي ايران از طرف بيگلر بيگي رشت جمع‌آوري مي‌شود.

وضع جغرافيائي تهران
شهر تهران با جمعيتي متجاوز از دويست و پنجاه‌هزار نفر در قسمت شرقي جلگه‌اي به مساحت دو هزار و پانصد كيلومتر مربع بنا شده است. هوايش قدري گرم ولي سالم است. قسمت خارجي ابنيه گلي است و بدين‌جهت منظره عمومي شهر حالت دلگيرانه‌اي دارد. كوچه‌ها تنگ و غير منظم مي‌باشد. اخيراً جاده‌هاي قسمت شمالي شهر توسعه پيدا كرده و طرفين جاده‌اي كه به سفارتخانه‌ها منتهي مي‌شود درخت‌كاري شده. تهران داراي بازار سرپوشيده بزرگي است . شهر با قلعه خاكي محصور و بيرون قلعه خندقي به عمق 15 متر دورادور شهر را احاطه نموده و در جهات مختلف قلعه دروازه‌هاي متعدد موجود است كه مأمورين گمرك در اين دروازه‌ها از واردات و صادرات شهر حقوقي گمرگي اخذ مي‌نمايند. براي رهائي از هواي گرم تهران در تابستان از شميرانات كه به مسافت دو ساعت از تهران در قسمت شمالي قرار دارد استفاده مي‌شود. قراء شميران اكثراً با قلعه‌هاي خاكي محصور است در اطراف شهر چون جنگل وجود ندارد و نقل مصالح ساختماني از خارج مشكل است. بدين جهت ساختمانها با خشت خام بنا شده فقط در گوشه و در و پنجره‌ها آجر مصرف مي‌نمايند. و از چوب درختان تبريزي كه در اطراف شهر به قوت آبياري به عمل آورده‌اند استفاده مي‌شود. در پوشش سقف خانه‌ها ني‌هائي كه از رشت مي‌آورند به كار مي‌برند و روي آنها خاك مي‌ريزند و سپس روي خاك كاه‌گل مي‌مالند چون مقاومت ني خيلي كم است هر دو سه سال يكبار پوشش سقف خانه‌‌ها را تعويض مي‌نمايند. زير سقف را بغدادي نصف مي‌كنند و بر روي آن صنعتكاران ماهر گچ‌بريهاي نفيس اعمال مي‌نمايند كه بنا را به صورت زيبا و گرانبها جلوه‌گر مي‌سازد. مع‌ذالك داراي استحكام زياد نبوده و مستعد خراب شدن مي‌باشد. اطاقها دورادور حياط‌ها بنا شده و پنجره‌هاي آن مشرف به حياط خانه است در اين اواخر اعيان و اشراف كه درصدد تجديد بنا هستند ساختمانهاي خود را با چوبهاي ساچ كه از هندوستان مي‌آورند مي‌سازند.
آب: در مسافت چند ساعته از شهر چاههائي كنده و اتصالاً آنها را تا شهر ممتد گردانده و بدين وسيله آب به شهر مي‌رسانند. عمليات احداث اين چاهها پرخرج بوده بدين جهت در تصرف ثروتمندان و اكابر مي‌باشد و از اين رو شهر دائماً دچار كم‌آبي است مجراي آبها در داخل شهر برخلاف خارج شهر سرپوشيده نيست هر هفته يا هر پانزده روز يكبار آب در محلات شهر جاري مي‌شود. عموم اهالي محل در اطراف جوي‌هاي آب مجتمع و به شستن لباس و ساير لوازم مشغول مي‌شوند و پس از ‌آنكه ‌آب را بد ين نحو آلوده ساختند حوض و آب‌انبار خود را از اين آب مملو مي‌سازند و آب مشروب و طبخ مردم تهران از آب آلوده تأمين مي‌گردد.
مؤسسات: مشهورترين مساجد تهران مسجد شاه و سپهسالار است. اين مساجد با آجر بنا شده است شكل مناره‌هاي اين مساجد طبق اصول شرقي مي‌باشد.
شاه در مناطق مختلف شهر قصرهاي متعدد دارد. اكثريت اين قصرها چهار يا پنج طبقه و به شكل مخروطي است. به نام دولت ايران از طرف سرمايه‌داران انگليس بانكي تشكيل شده و روسها هم بانكي در ايران دارند كه در مقابل در رهن گرفتن اموال قرض مي‌دهند.
جمعيت: مملكت ايران بيش از 7 ميليون جمعيت دارد. سكنه آن عموماً گندم‌گون و مردم آن با وجود زيبايي طبيعي به علت عدم رعايت بهداشت قيافه‌هايشان دگرگوني كلي پيدا نموده است شمال غربي آن آذري، قسمت غرب كردي، جنوب و قسمت مركزي آن، فارسي تكلم مي‌نمايند در غرب شمالي (اصفهان) ارامنه و يهوديها ساكنند. ثروت عموم بسيار كم است فقط متمولين بي‌اندازه ثروتمند وطبقه عوام در نهايت درجه فقر و محتاج‌اند.
زبان: زبان رسمي فارسي است. با سفارتخانه‌هاي خارجي به زبان فارسي مكاتبه مي‌نمايند در شرق و جنوب عموماً فارسي حرف مي‌زنند ولي با زبان فارسي قديم به علت ورود كلمات عربي فرق فاحش دارد.
ادبيات در نهايت انحطاط است. اشعار و آثار متداول در افواه مردم عبارت از ابيات و آثار متقدمين مي‌باشد. اهالي شهرستان قزوين كه در مسافت سه روزه از تهران قرار دارد اكثراً به زبان آذري سخن مي‌گويند و به علت نبودن آموزش زبان آذري همه مكاتبات خود را به فارسي انجام مي‌دهند قباله‌جات و معاملات به زبان فارسي نوشته مي‌شود. اهالي ايالات شمالي منطقه گيلان به زبان مخصوص خود گيلكي حرف مي‌زنند و زبان اكراد كردي است.
اديان: اديان موجود عبارت از سني ـ شيعه ـ مسيحي ـ يهودي ـ زرتشتي است.
سني‌ها: اكثراً در كردستان و تعداد كمي نيز در قصبات اطراف شيراز ساكن مي‌باشند.
شيعيان: شيعه مذهب رسمي ايران است. شيعيان هنگام گرفتن وضو با يك دست صورت خود را مي‌شويند و روي پاي خود را مسح مي‌كشند. نماز را با دست‌‌هاي باز و آويزان مي‌خوانند و براي آنكه محل سجده پاك و تميز باشد مهري از خاك كربلا در محل سجده وضع مي‌نمايند و اين مهر را دائماً با خود همراه دارند برحسب درجه ثروت به زيارت حجاز،‌ كربلا و مشهد مي‌روند بعد از زيارت نام محل زيارت را به اول اسم خود علاوه مي‌نمايند. مانند حاجي حسين ـ مشهدي حسين ـ كربلائي حسين.
مسيحيان: در اصفهان، تبريز و نزديك آن و سلماس (شاپور) و اروميه (رضائيه) و تعدادي در تهران و به طور كمي نيز در ساير شهرها سكونت دارند ‌آنها داراي زندگي محقري مي‌باشند.
يهوديان: در همدان و اصفهان و تعداد كمي در تهران و ساير ولايات اقامت دارند.
زرتشتيان: زرتشتيان را گبر نيز گويند. در شرق جنوبي ايران يعني كرمان و يزد سكونت دارند به وحدانيت جناب رب عباد معتقدند و حضرت ابراهيم عليه‌السلام را خاتم‌النبيين مي‌دانند بدين جهت به آتش حرمت مخصوص قائل‌‌اند و به پرورش درخت و نبات علاقه خاصي مي‌ورزند. بنابراين در ايران وظائف باغباني به اين طايفه محول است. اين مذهب، مذهب قديمي ايران بوده و به نام آورنده خود زرتشت موسوم شده و اكثراً در بلوچستان و هندوستان اقامت دارند.
حمامهاي ايران داراي يك حوض آب گرم (خزينه) بوده و شير و حوض كوچك‌تر وجود ندارد و آب آن در مدت يكسال چند بار تعويض مي‌شود. شستشو در اين حمامها واقعاً غير‌قابل تحمل است.
از يك مأمور وزارتخارجه كه هشت سال در پاريس تحصيل كرده بود سراغ حمامي را گرفتم. وي يكي از بهترين حمامهاي تهران را آدرس داد. از نظافتش پرسيدم جواب داد آلودگيهاي روي آب خزينه را با وسيله مخصوص جمع‌آوري مي‌نمايند و اين خود شايان دقت است. ‌آنها تعظيم و تفاخر را خيلي دوست دارند. قدر و منزلت هر كس هر چه باشد مورد توجه قرار ندارد بلكه وضع ظاهري او را با نظر حرمت نگريسته و رعايت مي‌نمايند. آنهائي كه اندك زماني ثروت مساعد پيدا مي‌كنند يك كالسكه دو اسبي تدارك ديده به همراه دو نفر اسب‌سوار كه پشت سر كالسكه حركت مي‌‌نمايند در كوي و برزن مي‌گردند.
ثروتمندان و وزراء با كالسكه‌هائي كه شش اسب بر آنها بسته شده است و سرويس چاي و قليان به همراه دارند در كمال عظمت در شهر رفت و ‌آمد مي‌نمايند. به همين مناسبت بين اعضاي سفارت رسم بر اين جاري شده است كه هنگام خروج از سفارت با چندين سوار حركت نمايند.
سالونها و اطاقهايشان مملو از قنديل و لاله‌هاي آويزان است و اين قنديلها كه اغلب ستاره نشان‌اند بي‌اندازه گرانبها و مقبول‌اند و حتي در قهوه‌خانه عادي هم چندين ‌آويز از اين قبيل وجود دارد.
برعكس ساير ممالك كه هر كس سعي مي‌نمايد ديگري را در بالا دست خود بنشاند و يا لااقل در آن باره تكليف نمايد، در ايران هر كس مي‌كوشد در صدر مجلس بنشيند. گاهي اتفاق مي‌افتد روي كاناپه‌اي كه براي نشستن سه نفر است شش نفر مي‌نشينند.
در ايران دو نوع عقد نكاح وجود دارد: 1ـ عقد دائم. 2ـ‌ عقد منقطع ـ‌عقد منقطع يا موقت را شيعيان صيغه هم مي‌گويند و اين عقد را صواب (ثواب) مي‌دانند در اين گونه عقد زني را براي مدت معيني به عقد نكاح در مي‌آورند مثلاً براي چند روز ـ‌چند هفته ـ چند ماه و يا يكسال، چند سال. الحاصل براي هر مدتي جايز است.
عقد موقت احتياج به شاهد و وكيل ندارد. به هر مجتهدي با تأديه‌ي اجرتي مخصوص براي انعقاد عقد مي‌توان رجوع نمود. مجتهدها با قرائت دعاي مخصوصي عقد نكاح را مي‌بندند. اكثراً براي سهولت اين دعا را همراه خود دارند. در اين صورت احتياجي به مراجعه به مجتهد نيست. بعضي‌ها علاوه بر سه يا چهار زن كه عقد دائم شده چندين صيغه هم دارند. تعداد صيغه‌ها معين نيست.
سادات در ايران فوق‌العاده اعتبار و احترام دارند.

ايام مخصوص
شعييان ايام مسرت‌شان نوروز ـ كه بزرگترين عيد ملي و رسمي ايرانيان است ـ روز تولد پيغمبر(ص)، غدير خم، عيد فطر و عيد قربان است.
نوروز سلطاني عيد بزرگ ملي و رسمي است. جشن عيد نوروز هشت روز دوام مي‌يابد. مغازه‌ها و بازار در اين مدت بسته است و هر كس ديگري را تبريك مي‌گويد.
در عيد نوروز شاه البسه مزين به الماس مي‌پوشد و سفراي خارجي و وزراء را در سالن موزه شاهي مي‌پذيرد.
در اين سلام پشت سر شاه وزير خارجه و در دست راست شاه مترجم دربار قرار مي‌گيرد. سفير عثماني به جهت مقام سفارت كبري با مأمورين سفارت و ساير سفراء به ترتيب در گرداگرد شاه جمع شده و شاه بر حسب مقتضيات زمان با سفرا به مذاكره مي‌پردازد. با سفير عثماني با تركي و با ساير سفرا وسيله مترجمين مذاكره مي‌نمايد. بعد از پذيرش سفرا شاه در اطاقي در طبقه پائين و هم سطح زمين‌كه تخت مرمر در ‌آن قرار دارد جلوس مي‌نمايد سپس وزراء و فرماندهان نظامي براي عرض تبريك به حضور مي‌رسند،‌در اين هنگام درباره شكار يا سياحت شاهانه حكاياتي نقل مي‌شود بعد حقه‌بازان و بازيگران شروع به عمليات نموده و شب‌نشيني آغاز مي‌گردد و نمايش فيل‌ها انجام مي‌شود از طرف شاه سكه‌هاي پول به اطراف پاشيده مي‌شود.
تولد پيغمبر (ص): مانند ساير اختلافات، در مورد روز تولد پيغمبر (ص) نيز اختلاف است. ولادت پيغمبر (ص) را روز 18 ربيع‌الاول مي‌دانند. در اين روز شاه در هر كدام از قصورش باشد مراسم در همان قصر انجام مي‌يابد. فقط از سفرا سفير دولت عثماني را مي‌پذيرد و با اركان سفارت مكالمه مي‌نمايد. سپس يكي از امراء را از بين اركان و امرائي كه در باغچه پائين حضور دارند مخاطب قرار داده با صداي بلند بعضي كلمات از راه ملاطفت متذكر مي‌شود و از طرف امير مزبور هم با صداي بلند سپاسگزاري مي‌گردد.
عيد فطر و عيد اضحي: در مراسم اين اعياد از سفرا فقط سفير عثماني دعوت مي‌شود. در استقبال سفير از دم درب برون تا درب اندرون فراشها در دو رديف مي‌ايستند. فرداي همين روز در اجراي قاعده بخشش به سفارت مي‌آيند.

ايام ماتم، تعزيه، روضه، مرثيه‌خواني
ايام ماتم، ‌دهم محرم، وفات حضرت علي و امام حسن و روز وفات ائمه، دهم محرم‌الحرام به مناسبت وفات سيد‌الشهدا بزرگترين روز سوگواري شيعيان است. عزاداري از ابتداي محرم تا روز دهم محرم ادامه مي‌يابد. در اين مدت به تناسب نذري كه نموده‌اند اجراي ماتم مي‌نمايند. مثلاً يكي ده روز در كوچه و بازار پابرهنه‌ مي‌گردد ديگري در ظرف اين مدت كاملاً سياهپوش مي‌شود. بعضي ديگر فقرا را اطعام مي‌نمايند. اشخاص هر يك به نحوي اجراي نذر مي‌نمايند. علاوه بر اين عادت تعزيه‌خواني و سينه‌زني نيز جاري است.

معارف ـ‌ دارالفنون
غير از مكاتب ابتدائي كه با وضع جديد تطبيق داده شده است مابقي به صورت غير منظم و در بعضي از دكانها تشكيل مي‌شود. برخي از اصناف در دكانهاي خود ضمن اشتغال به حرفه خود چند نفر طلبه را تدريس مي‌نمايند با و جود اينكه مدارس رشديه (متوسطه) موجود نيست وزارت معارف يك دارالفنون براي تربيت افسران نظامي و طبيب و مهندسي تأسيس نموده است. دروس نظامي اين دارالفنون وسيله افسران آلماني تدريس مي‌شود مازاد فارغ‌ التحصيلان كه در واحدهاي نظامي مشغول نمي‌شوند به انجام امور تلگراف گماشته مي‌گردند.

صنايع ـ‌ محصولات ارضي
از قزوين تا تهران و از تهران تا شاه عبدالعظيم يك جاده گاري‌رو احداث شده در ساير محل‌ها كه جاده احداث نشده گاري‌ها از همواريهاي اراضي براي عبور استفاده مي‌نمايند.
از طرف سرمايه‌داران انگليسي نيز بانكي تأسيس شده كه امتياز معادن غرب مملكت ايران به اين بانك واگذار شده است.
صنايع ـ قالي و قاليچه ايران مشهور است هر ساله مقدار زيادي به خارج صادر مي‌شود. بهترين نوع قالي در كرمان و كردستان بافته مي‌شود. قالي كرمان با دوام ولي قالي كردستان ظريف است. اما اكثراً رنگ آن خالص نيست. در شيراز و سلطان‌آباد (اراك) هم قالي بافته مي‌شود ولي قابل مقايسه با قالي‌هاي كرمان و كردستان نيست.
در كرمانشاهان و كاشان يك نوع قديفه مي‌بافند و قديفه‌هاي نفيس در اصفهان بافته مي‌شود. تذهيب و تجليد كتاب در شيراز صورت مي‌گيرد.
محصولات كشاورزي ـ نظر بر اينكه خوراك اكثر اهالي پلو و چلو مي‌باشد در منطقه رشت برنج فراوان كاشته مي‌شود ـ‌ توتون رشت فوق‌العاده مشهور است. تنباكو نيز هم در رشت و هم در كاشان و نوع مرغوب آن در شيراز به عمل مي‌آيد.

اداره قشون
فرماندهان كل قشون ايران با نايب‌السلطنه كامران‌ميرزا سومين پسر شاه است كه تحت عنوان وزير جنگ امور قشون را اداره مي‌نمايند.
وزارت جنگ شامل ـ اداره قشون ـ مجلس محاكمات ـ توپخانه ـ فشنگ‌خانه ـ زنبورك‌خانه ـ‌ مدرسه ناصريه ـ آجودانباشي و رياست اركان حرب است. امور محاسبات و لوازم تحت نظر رياست اداره قشون است كه از طرف هيأت تحريريه به نام لشكر نويسان اداره مي‌گردد. در هر ولايت براي تحرير امور قشون هيئت تحريريه مخصوص آن ولايت وجود دارد.
زنبورك‌خانه: در حدود 80 شتر سوار بوده و در معيت شاه انجام وظيفه مي‌نمايند با آلتي شبيه توپ تيراندازي مي‌نمايند كه فاقد اعتبار جنگي است.
مدرسه ناصريه: از طرف نظارت حربيه اداره مي‌شود و معلمين اطريشي براي تدريس در اين مدرسه استخدام شده‌اند. كيفيت اين مدرسه نسبت به دارالفنون در سطح پائين و صورت غير‌منظم دارد. اين مدرسه به درجات مختلف تقسيم نشده بلكه فقط داراي دو قسمت است يك قسمت مخصوص خردسالان و قسمت ديگر مخصوص بزرگسالان است. فارغ‌التحصيلان اين مدرسه به علت نبودن پست نظامي در قشون ايران همگي استخدام نشده بلكه عده‌اي پس از پايان 8 سال دوره اين مدرسه باز هم سالهاي سال در اين مدرسه باقي مي‌مانند.

صنف پياده: در ايران سربازگيري با ا صول و قرعه‌كشي صورت نمي‌گيرد چنانچه از قديم‌الايام مرسوم است به اندازه احتياج سرباز جمع‌آوري مي‌شود. انتخاب سربازان تحت سلاح يا غير آن به طور دائم ساليانه معادل يك ليره طلاي عثماني حقوق داده مي‌شود. بر حسب ارزاني و گراني معيشت هر ولايت اين مبلغ ماهيانه معادل يك الي 6 غروش (واحد پول عثماني) و حداكثر تا 23 غروش جنس به سرباز داده مي‌شود.

به علت عدم تكافوي اين مبلغ براي گذران، سربازان رسماً از طرف حكومت ايران مجازند در مواقعي كه خدمت سربازي انجام نمي‌دهند مشاغلي از قبيل حمالي ـ صرافي ‌ـ پينه‌دوزي و ساير مشاغلي كه محل انتظام امور نظامي نباشد داشته باشند و افسران قسمتي از درآمد سربازان را اخذ مي‌نمايند. به شرط تأمين جيره سربازان از طرف سفارتخانه‌ها به هر مقدار سرباز كه لازم باشد در اختيار سفارتخانه‌ها گذاشته مي‌شود.

براي افرادي كه تحت‌السلاح هستند ساليانه دو دست لباس داده مي‌شود پالتوئي كه براي ايام زمستان به سرباز داده مي‌شود و هم‌چنين لباس اونيفورم قرمز كه براي پوشيدن در ايام رسمي به آنها واگذار مي‌گردد. پس از پايان زمستان و ختم مراسم رسمي از سربازان پس گرفته مي‌شود.
از طرف حكومت ايران رسماً سربازگيري به عمل نمي‌آيد بلكه اين وظيفه از وظايف فرماندها و افسران نظامي است. تجمع 80 تا 100 نفر سرباز را بلوك «معادل دسته در قشون عثماني» و مجموع 8 تا 10 دسته را فوج مي‌نامند.

بدين ترتيب تجمع 700 الي 1000 نفر سرباز تشكيل يك فوج «طابور» را مي‌دهد و مي‌توان اين افواج را با حداكثر سربازي كه دارند يك تيپ «آلاي» تصور نمود و اين بالاترين و بزرگترين واحد نظامي ايران است و واحدهاي نظير لوا (لشكر) فرقه (سپاه) و اردو (ارتش) كه در قشون عثماني موجود است در قشون ايران وجود ندارد.

هر فوج نامي مخصوص به خود دارد مانند «فوج قهرمان» و «فوج هفتم خلخال» و علاوه بر اين بر افواج هر محل و ولايت اسم آن محل يا ولايت داده مي‌شود مانند افواج آذربايجان ـ افواج خراسان.
در حال حاضر در ايران 81 فوج موجود است كه 27 فوج تحت‌‌السلاح و 54 فوج در حال مرخصي است صنف سربازان تحت‌ السلاح همه ساله تعويض مي‌شوند.

صنف‌سواره: تحت نام لشگر قزاق كه از سه تيپ تشكيل مي‌شود تحت فرماندهي افسران روس است و مجموعاً بالغ بر 1100 سرباز و بهترين قواي منظم نظامي ايران است. در حدود 1000 نفر سرباز چريك كه فاقد تعليمات منظم‌اند به نام قواي علاءالدوله در معيت شاه مي‌باشند.
علاوه بر اين در آ‌ذربايجان 20 و در ساير مناطق جمعاً در حدود 60 دسته سوار موجود است كه در صورت لزوم تجمع مي‌نمايند.
صنف توپخانه: تعداد توپچيان ايران اعم از افسر و سرباز در حدود 6400 نفر مي‌باشد. تمام توپچيان تحت آموزش يك ژنرال اطريشي مي‌باشند.
افسران: نظر بر اينكه فرماندهي قشون ناحيه به عهده افراد محلي است افسران فارغ‌التحصيل دارالفنون تنها در افواج تهران به خدمت گمارده مي‌شوند. نظر به كثرت افسران حقوق متناسب با رتبه و درجه پرداخت نمي‌شود درآمد فرماندهان در مواقع اعطاي مرخصي غير‌رسمي به زيردستان و نيز از مداخلي كه سربازان دارند تأمين مي‌شود بدين مناسبت به هر اندازه زير دست يك فرمانده بيشتر باشد به همان اندازه درآمد وي نيز افزون است.

اسلحه قشون ايران: تعداد چهل هزار نوع جديد تفنگ اطريشي (ورندل) كه جديداً خريداري شد ه است به اضافه 12 هزار تفنگ نوع قديم (ورندل) موجود است. تفنگهاي مزبور در مخازن جمع‌آوري و در مواقع لزوم بين افراد توزيع مي‌گردد. بدين مناسبت اكثراً طرز استعمال آن را نمي‌دانند.
سربازان در حالت عادي دائماً از تفنگ قديمي استفاده مي‌نمايند. توپها نيز عبارت از توپهاي قديم اطريشي است. توپ 90 سانتيمتري 18 عدد ـ‌توپ 8 سانتي‌متري 16 عدد ـ‌توپ 7 سانتي‌متري 47 عدد ـ‌از توپهاي قديم اطريشي در حدود 500 عدد موجود است كه 100 قبضه آن قابل استفاده مي‌باشد.


منبع: ماهنامه دوران ،‌شماره 17