ذات موسيقي و حرمت غنا

دكتر محمد جواد حيدري كاشاني


بهره گيري از زيبايي هاي جهان آفرينش به منزله مظاهر جمال و كمال الهي پرورش و تقويت حس فطري زيبايي شناسي و زيبايي دوستي از نيازهاي آدمي است. غنا و موسيقي به عنوان يكي از مظاهر زيبايي و حتي بيشتر از انواع ديگر هنر و زيبايي مورد توجه و علاقه بشر بوده است. توجه و علاقه مفرط بسياري از مردم به موسيقي، وسيله سودجويي عده بي شماري شده و امروزه يكي از ساده ترين راه ها براي فساد و افساد و نفوذ به فرهنگ خودي و از خود بيگانه نمودن انسان ها براي رسيدن به مقاصد شوم سياسي، اقتصادي، فرهنگي، نظامي و... توسط استكبار جهاني، استفاده از سلاح موسيقي است. امروزه با تبيين جامع و دقيق مباحث فقهي غنا و موسيقي مي توان به نياز انسان در اين باب پاسخ داد.

اهميت صداي زيبا در روايات
در فقه اسلامي، همه انواع موسيقي به معناي صوت و نغمه متناسب و موزون و زيبا كه شامل موسيقي طبيعي مانند چهچهه بلبلان و هزار دستان و وزش باد و... مي شود و حتي با معناي آهنگ دادن در نغمه هاي خوش از راه تقطيع آواز ها و پيوند آنها به روش لذت بخش حرام نيست. زيرا صداي متناسب و موزون و جذّاب و زيباي قرائت قرآن، دعا، اذان، مديحه ثرائي و مراثي اهل بيت (ع) نه تنها حرام نيست بلكه به آن سفارش شده است.

در روايتي از امام صادق(ع) آمده است كه هيچ پيامبري مبعوث نگرديده مگر اين كه داراي صداي زيبا بوده است.(۱) پيامبر اسلام (ص) فرمود: «لم يعط امتي اقل من ثلاثٍ: الجمال و الصوت الحسن و الحفظ» يعني به امت من كمتر از سه چيز عطا نشده است زيبايي، صوت زيبا، حافظه. (۲) و از آن حضرت نقل شده است كه از زيباترين زيبائي ها، موي زيبا و نغمه آواز خوش است.(۳)

امام صادق(ع) فرمود: «امام سجاد(ع) خوش آوازترين مردم در خواندن قرآن بود به طوري كه سقّاها هنگام عبور از كنار خانه حضرت، مي ايستادند و قرآن خواندن ايشان را گوش مي دادند و امام باقر(ع) نيز خوش آوازترين مردم بود.(۴) امام موسي بن جعفر(ع) فرمودند: علي بن الحسين امام سجاد (ع) قرآن مي خواند و چه بسا افرادي كه بر او مي گذشتند از آواز خوش او مدهوش مي گشتند و اگر امام چيزي از آواز خوشش آشكار كند مردم تاب شنيدن آن را ندارند راوي پرسيد: مگر رسول خدا (ص) به اندازه تحمل و طاقت آنان كه پشت سرش بودند آوازش را بلند مي كرد. (۵)

صداي دلنشين و آواي متوازن و متناسب حضرت داوود (ع) در خواندن مزامير و آهنگ زيباي آيات و مضامين زبور معروف است به طوري كه پرندگان و وحوش و حيوانات و انسان ها از صداي دلرباي او، از هوش مي رفتند و همه با او به تسبيح و ستايش خداوند مي پرداختند.

اذان و سرودهاي ويژه در عيد فطر و قربان صورت متكامل آهنگ خوش و موسيقي در اسلام است، تأكيد اسلام بر قرائت قرآن باصداي زيبا و مناجات و خوش صدا بودن اذان گو بيانگر اين مدعاست. (۶) براي ورود به اين مبحث، ابتدا به برخي از مسائل موجود كه زواياي مختلفي را مورد بررسي قرار مي دهد، اشاره كنيم:

۱. با توجه به اين كه موسيقي عنواني عام ترا ز غناست و شامل غنا نيز مي گردد. آيا موضوع حرمت، تنها غناست يا مفهوم عامِ موسيقي؟

۲. ملاكِ معنايِ مرادِ احاديث از لفظ غنا چيست؟ آيا اين ملاك، نظر لغويان كه متخصصان فن معاني اند است؟ آيا بررسي هاي تاريخي از معناي عرفي غنا، ما را به همان معناي لغوي راهنمايي مي كند، يا آن كه حقيقتي تازه را مي نماياند؟ آيا دقت در آيات و روايات و مقايسه و تطبيق آنها با يكديگر، خود معناي مورد نظر غنا را روشن نمي سازد؟

۳. آيا غنا، موضوعي عرفي است يا حدّ خاصّ شرعي نيز دارد؟

۴. آيا حكم حرمت، مربوط به صورت و قالب است يا آن كه اساساً محتوا (كلام) را در برمي گيرد يا آن كه هر دو مدّ نظرند؟

۵. در صورت حرمت يكي از دو عنصر صوت و محتوا، آيا ديگري نيز مشمول حكم حرمت است يا خير؟

۶. آيا تحقق غناي محرم منوط به نيت خواننده است يا آن كه حالت شنونده و شك يا يقين وي در حرمت غنا، در اين مورد مدخليت دارد؟ يا آن كه هر دو؟

۷. شرايط تحقق غناي محرم چيست؟

۸. اگر» لهو و باطل «دو قيد اخذ شده در موضوع حرمت اند آيا بر قول و كلام مترتّب مي شوند يا آهنگ و لحن؟ تفاوت روايات در تفسير غنا چگونه توجيه مي شود؟ چرا كه برخي آن را به» قول و كلام «معنا كرده اند و برخي آن را از مقوله صوت مي شمارند.

۹. اساساً آيا حرمت چيزهايي از قبيل» لهو، لعب، باطل و ... «دليل محكمي دارد؟ و آيا هر نوعي از انواع دين چيزهاي مشمول حكم حرمت اند؟

۱۰. نشانه هاي روحي، رواني و نفساني غنا محرم چيست؟

۱۱. تأثير شرايط زماني و مكاني بر حكم غنا و موسيقي چيست؟ به عبارت ديگر آيا زمان و مكان در حليت و حرمت غنا و موسيقي اثر مي گذارد.

۱۲ آيا موسيقي صادر از ادوات و ابزار موسيقي، كه در برخي روايات به حرمت نوع خاصي از آن اشاره شده، با توجه به مقارنت آن با غناي محرّم تحريم گشته يا اصالتاً موضوع حكم است؟

۱۳. رابطه طرب و غنا و موسيقي محرم چگونه است؟

۱۴. ملاك تشخيص محتواي حرام از غير حرام چيست؟ نشانه هاي آن چگونه است؟

۱۵. مفاهيمي همچون طرب، لهو، لعب، باطل و ... داراي چه نشانه هاي خاص و متمايزي اند كه محدوده آنها را از حالت ها و كارهاي ديگر مشخص نمايد؟

۱۶. آيا غناي محرم تنها در محدوده آواز شاد معنا مي يابد يا تحقق آن در آوازهاي ديگر نيز ممكن است؟

۱۷. آيا تند يا كند بودن ريتم موسيقي، تأثيري در حكم موسيقي مي گذارد يا خير؟

۱۸. غناي مجالس جشن هاي مذهبي، همچون مديحه سرايي و مولودي خواني ايام ولادت معصومان (ع) داراي چه حكمي است؟

۱۹. حليّت غناي مجالس عروسي چگونه توجيه مي شود و اگر غنا، مفسده انگيز است، مفسده آن در اين مجالس چه مي شود؟

۲۰. گوش دادن آواز زن يا زنان براي مردان يا بالعكس (بدون مشاهده تصوير) مشمول چه حكمي است؟ ديدن تصوير خواننده يا خود او چه تغييري در حكم ايجاد مي كند؟

۲۱. حكم غنا در مجالس عزاي امامان چيست؟

۲۲. اهداف و مقاصد شرع پسند همچون تبليغ آيين اسلام، تبليغ سخنان معصومان جذب منحرفان و ... آيا تأثيري در احكام غنا و موسيقي دارد و اگر دارد چه تغييراتي را موجب مي شود؟

۲۳. موسيقي ها و غناهاي آموزشي يا درماني، چه حكمي دارند؟ آيا ضرورت درمان بيماران، موسيقي يا غناي محرمي را كه در بهبودي بيماران تأثيرگذار است، حلال نمي كند؟

۲۴. موسيقي ها و غناهاي طنز آميز و غير جدي چه حكمي دارند؟

پاسخ اجمالي به پرسش ها
گرچه مهم ترين هدف در اين رساله، تلاش علمي جهت پاسخ به اين نوع پرسش هاست ولي در اين مقدمه به اختصار نكاتي تقديم مي گردد.

۱. اگر مفهوم غنا را اعم از صداي زيبا و موسيقي به معناي صوت و نغمه متناسب و لذت بخش و آواز طرب انگيز است، حرمت غنا، اختصاص به فرع خاصي از آواز انسان كه طرب انگيز است، خواهد داشت خواهد داشت و حليّت و جواز صوت و صداي زيبا به معناي نغمه متناسب و شادي آفرين و لذت بخش منافاتي با حرمت غنا به معناي آواز طرب انگيز نخواهد داشت.

۲. در فقه اسلام غنا (به معناي خوانندگي مطرب) و به كارگيري آلات موسيقي به معناي نوازندگي حرام گرديده است نه مطلق صوت و آواز با كيفيت جذّاب و دلنشين و نه هر آواز مطابق با قواعد و قوانين علم موسيقي.

۳. سخنان حكيمان و عارفان مانند فيثاغورث (۶قرن قبل از ميلاد) افلاطون، ارسطو، معلم ثاني فارابي (متوفي ۳۳۹ق) و ابوعلي سينا (متوفي ۴۲۸ ه ق) خواجه نصير به جهت تأليفش از نسبت هاي عددي، منافاتي با حرمت غنا به معناي آواز لهوي و آلات موسيقي ندارد دلايل اين مطلب عبارتست از:

الف. موسيقي از منظر ايشان عبارت از اصول و قوانين آوازهاي متناسب و متوازن و زيبا و لذت بخش بوده و اين معنا اعم از غناي لهوي و آلات موسيقي است.

ب. تأكيد ايشان بر تعليم و تعلم موسيقي به وسيله قواعد و فرمول هاي رياضي به معناي توليد و شنيدن آواز لهوي و صداي آلات موسيقي كه از منظر فقيهان حرام است، نيست.

ج. مرجع اصلي در مسايل فقهي و شرعي، فقيهان و مراجع تقليدند نه حكيمان و عارفان زيرا سخنان ايشان در مسايل و احكام شرعي فاقد اعتبار و حجيّت است.

۴. منظور از غنا، آواز انسان و از موسيقي، نوازندگي و ساز و آهنگ و آلات موسيقي است.
غنا و موسيقي مطرب جايز نيست و ميزان اطراب نوعي است كه با صدقِ عرفي آن، حرام است و تشخيص آن با خودِ مكلّف است.

۵. در حرمت غنا و موسيقي فرقي بين استماع به طور مستقيم و يا ضبط و پخش وجود ندارد به علاوه تفاوتي ميان غنا و موسيقي سنّتي و نوين، حزن آور و شادي آفرين، همراه با اختلاط و رقص و بدون آن نيست.

۶. موسيقي مطرب جايز نيست و كاربرد آن در موارد گوناگون ورزش، امور نظامي، درمان بيماري هاي جسمي و روحي، تسريح در رشد انسان و گياه، تفكر، تدبر و ايجاد شادي يا سرور و يا غم و اندوه و هيجان، موجب حليّت نمي گردد.

۷. پخش غنا و موسيقي مطرب از صدا و سيماي جمهوري اسلامي دليلِ بر جواز و حليّت آن نمي گردد.

در مورد غنا و خوانندگر و صدايي كه با چهچهه از گلوي انسان خارج مي شود در ميان فقيهان سه نظريه عمده وجود دارد:

۱. حليت مطلق و ذاتي: طرفداران اين نظريه بر اين عقيده اند كه ذات غنا حلال است و حرمت آن به اعتبار مقارنات خارجي مثل ميگساري و اختلاط زن و مرد است.

۲. حرمت مطلق و ذاتي: اين نظريه مي گويد ذات غنا حرام است.

۳. تفصيل.

در اين جا به بررسي نظريه تفصيل مي پردازم:

بررسي ديدگاه تفصيل
۱. ويژگي هاي ديدگاه تفصيل
الف. در اين ديدگاه، بين غناي شهواني و مبتذل، و غناي غير شهواني كه موجب رشد و تعالي مي گردد، تفصيل داده شده است؛ صاحبان اين نظريه بر اين باورند كه حرمت به ذات غنا تعلّق گرفته است، اما همه مصاديق غنا حرام نيست، بلكه تنها غناي شهواني و مبتذل كه موجب انحراف اخلاقي فرد و جامعه مي گردد، حرام است.

ب. اين ديدگاه، از آن جهت كه مانع از رشد و بالندگي موسيقي و غناي مفيد نمي گردد با مباني عقلي علمي كاملاً سازگار است و هيچ گاه عقل و انصاف از نظر دور نداشته است. البته اين ديدگاه پيش از آن كه مبتني بر مباني عقلي و علمي باشد، از استدلال و استنباط فقهي بهره مي جويد، اما با اين وجود هيچ گاه باعث تهمت نارواي تحجّر به دين و دينداران نگشته است.

ج. تفاوت اين نظريه با ديدگاه نخست در آن است كه همه مصاديق غنا را موضوع حرمت نمي داند بر خلاف نظريه اول:» فرق اين ديدگاه با ديدگاه دوم نيز در اين است كه حرمت را به ذات غنا متعلّق مي داند، برخلاف ديدگاه محدّث كاشاني و محقّق سبزواري كه غنا را به طور مطلق حرام نمي دانند بلكه حرمت را مربوط به مقارنات و حركت هاي فسادانگيز و شهواني اطراف آن، مي دانند. در حقيقت اين ديدگاه، راه خود را از فرط و تفريط ديدگاه حرمت و ديدگاه حلّيّت مصون داشته و راهي ميانه و مشتمل بر نكات مثبت دو ديدگاه قبل را پيموده است.

د. اين نظريه هم در ميان پيشينيان مطرح بوده است و هم در بين متأخّران و پسينيان و اكنون نيز در ميان دانشمندان معاصر، طرفداراني دارد. كه به آن اشاره خواهيم كرد.(۷ ) از آن جا كه اين ديدگاه، ميان غناي شهواني و مفسده انگيز و غناي غير مفسده انگيز و غناي غير مفسده انگيز، تفصيل حكم داده، راه را براي هرگونه استفاده مفيد، از غنا و موسيقي باز كرده است چرا كه طبق نظريه حرمت مطلق غنا، مردم در حكم استفاده از آوازهاي غناي مفيد همچون، سرودهاي جنگي، تبليغ و تعميق تعاليم مذهبي به وسيله غنا و موسيقي درماني دچار مشكل خواهند بود، اما اين ديدگاه راه را براي هرگونه استعمال مفيد و سازنده ساز و آواز، باز كرده است.

ه. سيد ماجد و غنا و موسيقي
سيد محمد ابراهيم بحراني، مشهور به ماجد، از علماي قرن دوازدهم هجري و متبحّر در فن غنا و موسيقي براين باور است كه بايد به تفصيل ميان غناي لهوي و غير لهوي قائل شد و اين نظريه را به ديگران نيز نسبت مي دهد: (۸) «ما و همه كساني كه به تفصيل نظر داريم در مسأله غنا مي گوييم: غناي ممنوع، آهنگ هاي لهوي بوده كه كنيزكان خوش صدا از خود در مي آورده اند و مردان فاسق آنان را همراهي مي كرده اند و با دايره و دف و... تزيين مي شده است چرا كه اطلاق غنا، بر اين فرد، موجب حقيقت عرفيه اي در اين معنا مي گردد ولي شما مخالفان نظر ما گمان مي كنيد كه غنا به معناي لغوي، حرام شده، يعني گردانيدن آواز در گلو و شادي آفريني، يا گردانيدن صدا به گونه اي كه سبكي بياورد، حرام شده در حالي كه حديث ابن سنان مؤيّد ماست و برخلاف نظر شما» .
سيد ماجد بحراني كاشاني در رساله «ايقاظ النائمين و ايعاظ الجاهلين» مي كوشد تا نشان دهد كه هر صوت نيكو و غنايي (كه از ترجيع هم خالي نيست) حرام نيست.
وي با ارائه دو اصل اصولي ويك اصل فلسفي و شرحي كوتاه درباره غنا و موسيقي نشان مي دهد كه به موازات فقه در حكمت و اصول نيز، توانا بوده و با آثاري كه در دانش موسيقي نوشته شده، آشنايي داشته است.

وي ضمن ارائه تعريف غنا و تاريخچه آواز خواني در جاهليت و عصر نخست اسلامي از آموزش كنيزكان براي خواندن و نواختن منحن مي گويد و داستان هايي از وضعيت غنا و موسيقي در دوره اموي و عباسي و پيروي مردم از خلفا ارائه مي دهد و نتيجه مي گيرد: اين وضعيت سبب شد تا مفهوم لغوي غنا، به طوري خاص بر اين وضعيت اطلاق شود بنابر اين كاربرد غنا در روايات به معناي غناي لغوي نيست بلكه غناي عرفي آن زمان كه شامل صداهاي خوشي است كه با آلات موسيقي در مجالس عيش و عشرت نواخته مي شده، مي گردد و آن چه در احاديث مباح شده، غناي لغوي است. (۹)

از منظر وي هر معنايي كه براي غنا در نظر گرفته شود، بايست در تمامي احاديث اعم از روايات تحريم و تحليل، در يك مورد و معنا و در چارچوبه مبدأ اشتقاق اسمي و فعلي آن باشد. در خاتمه با اشاره به امام كاظم(ع) مبني بر پيروي از دليل قطعي عقلي و ديني مي نويسد: «ترديدي نيست كه حرمت غنا [به صورت مطلق] از مسايل ضروري دين نيست والّا اختلافي در آن صورت نمي گرفت؛ آن هم در ميان مجتهدان برجسته» .(۱۰)

با توجه به بنيادي بودن رساله بحراني، چهار رساله در ردّ رساله سيدماجد بحراني نوشته شد. نخست رساله تحريم الغنا از ميرزا ابراهيم اصفهاني خوزاني (مقتول به سال ۱۱۶۰ ه ق) دوم رساله في الغنا از محمدرسول كاشاني سوم، رساله في الغنا و عظم ائمه از ملااسماعيل خواجوئي و چهارم ذريعه الاستغناء از ملاحبيب الله شريف كاشاني، سه رساله اخير در ميراث فقهي: غنا و موسيقي دفتر اول چاپ شده است.(۱۱)

به نظر مي رسد كه حكيم متأله، فيض كاشاني، معاصر «ماجد» ، با استفاده از اين نظريه به حلّيّت غنا معتقد شده است، گرچه به حليّت مطلق معتقد نيست اما زمينه اين باور را فراهم مي كند. اين نظريه به وسيله عده اي از فقهاي معاصر تقويت شده است.

يكي از محققان معاصر ضمن نقد و بررسي ديدگاه شيخ انصاري درباره غنا، معتقد است، اين كلام شيخ كه «هر غنايي، صداي لهوي و باطل است» ناتمام است زيرا: «اولاً شيخ انصاري، دليل و مدرك و شاهدي از اهل فن و غنا در اين زمينه كه هر غنايي لهوي وباطل است، ندارد، بلكه برعكس، نشانه هاي بسياري وجود دارد كه غنا اعم از غناي لهوي است، ثانياً: نصوص شرعي نيز، شاهد به تفصيل غناي لهويِ حرام و غناي غيرلهويِ جايز است» .(۱۲)

۲. دلايل و مؤيّدات
نظريه پردازاني كه به تفصيل ميان غناي شهواني و مبتذل و غناي متعالي و كارآمد معتقد شده اند، چنين استدلال مي كنند:
الف. كليّه رواياتي كه از زمان امام باقر و امام صادق(ع) درباره غنا وارد شده، مربوط به غناي لهوي باطل بوده است، زيرا در آن زمان، مفهوم غنا، «حقيقت عرفيه ثانويه» داشته و امامان معصوم(ع) براي از بين بردن غناي لهوي باطل و موسيقي مبتذل و شهواني، اين روايات را فرموده اند. (همان طور كه در بخش اول اين حقيقت عرفيه ثابت گرديد).
اساساً در آن موقعيت زماني و مكاني، مطلق صداي خوش و شادي آفرين و حتي اصوات مطرب، مورد سؤال و پرسش نبوده است؛ شاهد اين مدعا آن است كه در روايات ما،(۱۳) پرسش از «بيت الغنا» وجود دارد و اين حاكي از تفصيل ميان غناي شهواني و غير شهواني است.
سيدمحمد ابراهيم بحراني (قرن ۲-۱ه) مي نويسد: «اين مسأله زشت [غناي لهوي و مبتذل و باطل] در عصر دولت بني اميه و بني عباس به اوج خود رسيد؛ چرا كه اينان در به دست آوردن زنان آوازخوان و شنيدن صداي آنان به شدت حرص و طمع داشتند، مردم نيز شاهان را در اين مسأله، پيروي مي كردند و به اين مجالس دامن مي زدند، به طوري كه قيمت اين كنيزكان آوازخوان به سه هزار دينار و بالاتر مي رسيد» .(۱۴)

همان گونه كه پيشتر گفتيم، انصراف روايات غنا و موسيقي از غناي غيرلهوي شواهدي دارد كه از مهم ترين آن مي توان به موارد زير اشاره نمود: الف: شواهد تاريخي بسيار، مبني بر استفاده از اين هنر در مجالس گناه الود، گرچه اين هنر، مختص مجالس لهو و باطل نبوده است. ب: از مقايسه روايات نبوي و غيرنبوي، چنين استنتاج مي شود كه پنج روايت نبوي و ۳۲ روايت باب الغنا چيزي به جز كراهت را نمي فهماند و يا به غناي شهواني و مبتذل و يا آميخته با شراب و محرمات ديگر نظر دارند.

ب. برفرض آن كه، انصراف ثابت نشود، راه هاي ديگري وجود دارد كه نتيجه اش با دليل انصراف، يكي است. طرفداران تفصيل براي اين منظور يكي از دو راه زير را مي پيمايند:
۱. راه اول، استفاده از تعليل هاي وارد در روايات است؛ همان طور كه در روايات بيان شد، غنا به سبب مصداق بودن براي «قول زور» و «لهو الحديث» و «لغو» حرام گرديد. در حقيت علت تشريع حكم حرمت براي غنا، مورد ياد شده است. از طرفي بايد دانست كه مطلق غنا در نزد عرف، لغو و باطل شمرده نمي شود. به عنوان نمونه در روايتي آمده است: «و الملاهي التي تصدّ عن، ذكرالله عزّ و جل مكروهه كالغناء و ضرب الاوتار والاصرار علي صغائر الذنوب» .(۱۵) «بازي هايي كه انسان را از ياد خدا باز مي دارد، ممنوع است. مانند غنا و تار زدن و اصرار بر گناهان كوچك» .
در اين روايت ملاك و كبراي كلي، «حرمت ملاهي» ، «باز داشتن از ياد خدا» ذكر شده و سپس به ذكر موارد آن اشاره گرديده است. در اين جا گرچه غنا مطلق است، اما تعليل و وصف، باعث تقييد مطلق مي گردد. بنابراين اگر غنا باعث باز داشتن از ياد خدا نگردد اشكالي ندارد.

۲. راه ديگري كه براي اثبات ديدگاه تفصيل در پيش داريم توجه در روايات معارض و مقيد است. همان گونه كه در فصل اول و دوم گذشت، روايات بسياري وجود دارند كه حكم غنا را به صورتي بيان مي كند كه با روايات ديگر متعارض است و يا به صورت مطلق و مقيد بيان مي نمايد. اين احاديث معارض و مقيد از آن رو مدعاي ما را اثبات مي نمايند كه در بسياري از موارد، هيچ دليل خاصيّ براي اختصاص آن حكم خاص به آن مورد خاص به نظر نمي رسد. همچنين در بسايري از روايات دالّ بر حليّت موارد خاص، در ظاهر روايت، حكم، هيچ گونه تعلقّي نسبت به آن مورد خاصّ نداشته، بلكه احاديثي وجود دارند كه حكم حليّت آن موارد را در مقابل حكم حرمتِ غناي لهوي بيان نموده است از اين جهت مي توان به اين نكته پي برد كه مقصود از احاديث حلّيّت، تنها آن موارد خاص نبوده است بلكه منظور از آن تعيين مصاديق غناي غيرلهوي است كه حليت آن در نظر سائلان و امامان(ع)، مسلم بوده و بنابراين، بدان اشاره نشده است. رواياتي كه درباب حليّت وارد شده اند عبارتند از:
الف: احاديث دالّ بر جواز تغنّي به قرآن.
ب: احاديث دالّ بر جواز تغنّي در عروسي.
ج: احاديث دالّ بر جواز خريد كنيز آوازخوان و حليّت مزد و قيمت آن.
از آن رو كه قبلاً به اين احاديث اشاره شد، در اين قسمت به آنها اشاره نمي كنيم.
۳. جمع بندي و نتيجه گيري
۱. در باب غنا و موسيقي، احاديثي دال بر حرمت و حليّت وجود دارند كه هيچ يك توانايي اثبات حكم مطلق غنا را نداشته و وافي به مقصود قائلان به حرمت مطلق يا حليّت مطلق نيست.
۲. شواهد و فراواني نشان مي دهند كه مقصود روايات دال بر حرمت، غناي شهواني و لهوي بوده است.
۳. به طور كلّي ديدگاه تفصيل داراي برتري هاي ويژه اي نسبت به ديدگاه اول، دوم است و نيز با مباني علمي، عقلي و عرفي نيز سازگار است؛ ره آورد اين ديدگاه نيز از جمله ويژگي هاي آن است. به اين جهات، از نظر ما،- ديدگاه تفصيل- اگرچه خلاف رأي مشهور است وجيه تر از ديدگاه هاي ديگر بوده و بر آنها برتري دارد. افزون بر اين كه در نتيجه با نظر مشهور هماهنگ است.
۴. نتيجه اين بررسي كوتاه آن شد كه غناي شهواني و فسادانگيز حرام و غير آن حلال و مباح است، بنابراين معني غناي حرام در آواز لهوي و مفسده انگيز متعيّن مي گردد. قدر متيقن از حرمت غنا از ديدگاه مشهور هم همين است.

۵. برخي از فقيهان با تمسك به حديث ابي بصير «التي يدخل عليها الرجال حرام و التي تدعي الي الاعراس ليس و به بأس» قايل به حليّت و جواز ذات غنا شده و حرمت غنا را مختص به مقارنات حرام دانسته اند. استدلال ايشان اين است كه در اين روايت حرمت غنا به خاطر داخل شدن مردان بر زنان نامحرم و شنيدن صداي زن نامحرم از روي شهوت است بنابراين خود صدا از جهت صوت بودن، حرمتي ندارد و حرمت به اعبار مقارنات حرام است.

۶. گونه هايي از اين تفصيل در عبارت برخي از فقيهان مثل محقق خوبي و شيخ انصاري و... به چشم مي خورد كه اشاره خواهيم كرد.

اشكالات استدلال به روايت ابي بصير
اين استدلال با ايرادهايي موجه است كه چكيده آن عبارتند از:
۱. روايت به جهت علي بن حمزه بطائني ضعيف است و ضعف آن هم با عمل صحاب جبران نشده است.
۲. روايت ابي بصير از نظر دلالي تاب مقاومت در برابر صحيحه علي بن جعفر(۱۶) از موسي بن جعفر(ع) و حسنه عبدالاعلي از امام صادق (ع) را ندارد و در صورت تعارض بايد يا حمل بر تقبه يا عروسي يا امثال آن شود و يا بايد طرح و كنار گذاشته شود.
۳. ظاهر اين روايت آن است كه غنا كنيزكان آوازه خوان در عروسي ها اشكال ندارد و جمله «والتي تدعي الاعراس لا بأس به» را كنايه از داخل نشدن مردان بر زنان دانستن خلاف ظاهر است.
۴. اين روايت مفهوم ندارد و گرنه بين مفهوم صدر «التي يدخل الرجال حرام» با مفهوم ذيل «و التي تدعي الي الاعراس لا بأس» در غنا كنيزان در مجالس غير عروسي كه مردان بر آنها داخل نمي شوند تعارض حاصل مي شود.

غناي حرام در نگاه فقيهان
۱. نگاهي به ديدگاه حضرت آيت الله خويي
محقق دقيق و فقيه نبيه و نبيل مرحوم آيت الله العظمي آقاي خويي نيز بر اين باور است كه هر صوت مرجعّي غناي حرام نيست بلكه اگر كيفيت ترجيع، لهوي و باطل و گمراه كننده باشد غناي حرام است از منظر ايشان محصول مجموع روايات همان است كه شيخ انصاري از حيث كبري فرموده است: «والتحقيق ان المستفاد من مجموع الروايات بعد ضم بعضها الي بعض هو ما ذكره المصنف (شيخ انصاري) من حيث الكبري و توضيح ذلك:» ان الغناء المحرم عباره عن الصوت المرجع فيه علي سبيل اللهو و الباطل والاضلال عن الحق سواء تحقق في كلام باطل ام في كلام حق و سماه في الصحاح بالسّماع و يعبر عنه في لغه الفرس بكلمه(دو بيت و سرود و پسته و آوازخواندن) و يصدق عليه في العرف انه قول زور و صت لهوي »(۱۷)

به نظر ما مستفاد از روايات و پيوند بعضي از آنها بر بعضي ديگر همان است كه شيخ اعظم انصاري از حيث كبري بيان داشته اند و توضيح مطلب اين است كه: غناي حرام عبارت است از صوتي كه در آن ترجيع داده شده است به شكل لهو وباطل و گمراه كردن از حق. خواه در كلام باطل محقق شود يا در كلام حق و در كتاب صحاح آن را«سماع »ناميده است و در زبان فارسي به كلمه
«دو بيت، سرود، پسته و آوازخواندن »تعبير مي شود و در عرف بر آن زور (باطل) و صوت لهوي صدق مي كند.

بنابراين براي تحقق غناي حرام دو قيد لازم است:
۱. ترجيع (برگرداندن به گلو و چهچهه دار بودن).
۲. لهوي و باطل بودن و گمراه كنندگي اين ترجيع از حق.(۱۸)

از اين عبارت استفاده مي شود:
الف. غنا بر دو قسم است حلال و حرام.
ب. غناي حرام مربوط به كيفيت صداست نه محتوي و كلام و ماده آن.
ج. آن چه در عرف به آن قول زور يعني باطل و صوت لهوي مي گويند از مصاديق غنا حرام است.

محقق خويي ضمن پردازش كلام شيخ انصاري تصريح مي كند: بنابراين هر صوتي كه صوت لهو باشد و در خارج از الحان و آهنگ هاي اهل فسوق و معاصي شمرده شود، غناي حرام است... و هرچند داخل اين معيار نباشد، دليلي بر غنا بودن آن نيست چه برسد به حرمت آن، اگرچه برخي از تعريف هاي گذشته بر آن صدق كند عبارت ايشان چنين است:« فكل صوت كان صوتا لهويا و معدوداً في الخارج من الحان اهل الفسوق و المعاصي فهو غناء محرم... و ما لم يدخل في المعيار المذكور فلا دليل علي كونه غناءً فضلاً عن حرمته و ان صدق عليه بعض التعاريف المتقدمه »(۱۹)

۲. چكيده كلام شيخ انصاري و محقق خويي
از عبارت هاي شيخ اعظم انصاري و محقق خويي براي غناي حرام دو قيد و چند نكته استفاده مي شود: قيد اول غنا، صوت لهو باشد. قيد دوم غنا. از الحان و آهنگ هاي اهل فسوق و معاصي باشد، و اما نكات عبارت است از:
۱. صوتي كه اين دو قيد (لهوي بودن و آهنگ هاي اهل فسوق و معاصي بودن) را نداشته باشد غنا نيست و حرام هم نيست.
۲. تشخيص غنايي بودن يا غنايي نبودن يك صوت به دست عرفا است. يعني اگر مردم، صوتي را لهوي و مناسب با مجالس فسق و گناه دانستند، آن صوت، غنا است و به همين سبب حرام است و اگر صوتي اين چنين نبود غنا نيست و حرام هم نيست.(۲۰)

۳. چكيده كلام محقق اردبيلي
مرحوم مقدس اردبيلي در كتاب ارزشمند (مجمع الفايده و البرهان) كه شرح كتاب«ارشاد الاذهان »علامه حلي است مطالب مبسوطي دارند كه با نظريه تفصيل هم آهنگ بوده؛ خلاصه آن چنين است:
۱. غنا به معناي مطلق كشيدن صدا و آواز انسان است نه نوع خاصي از آواز انسان مانند صوت و آواز لهوي مناسب با مجالس فسق و گناه« والاظهار نه يطلق علي مدّ الصوت من غير طرب »در روايات دليلي بر حرمت اين قسم از غنا نديديم« و لكن ما رأيت روايه صحيحه في التحريم ».
۲. دليل اين مدعا اين است كه از زمان رسول اكرم(ص) و ائمه اطهار(ع) و از زمان مشايخ تاكنون غنا در مراثي امام حسين(ع) متداول بوده و هيچ نهي هم نداشته است زيرا غنا خود معين و كمك كننده مراثي است و اين مؤيد استثنا شدن غنا در مراثي امام حسين(ع) است.(۲۱)
فرازي از اين عبارت ايشان چنين است:«و قد استثني مراثي الحسين(ع) ايضا و ... الغناء معين علي ذلك و انه متعارف دائما في بلاد المسلمين من زمن المشايخ الي زماننا هدا من غير نكير و هو يدل علي الحواز غالبا(۲۲) ...و يويده عمل الامسلمين في زمانه صلوات الله عليه و زمنهم (ع) الي الان ».(۲۳)
۳. آنچه در مراثي امام حسين(ع) متداول بوده غنا به معناي آواز و صداي بلند است نه غنا به معناي آواز لهوي كه مناسب مجالس فسق و گناه باشد.(۲۴)
۴. اگر در مواردي مراثي لهوي در عزاي امام حسين(ع) وجود داشته باشد مورد اعتراض فقيهان و علماء بوده است همان گونه كه مورد اعتراض شيخ انصاري و صاحب جواهر قرار گرفته است به علاوه صوت لهوي مطرب و مناسب با مجالس لهو نمي تواند كمك كننده مراثي امام حسين(ع) باشد.(۲۵)
۵. نوحه بدون غنا ممكن نيست و دليلي بر حرمت مطلق غنا (حتي نوحه) وجود ندارد به علاوه« اصاله الجواز» و ادله جواز نوحه مطلقاً جواز غنا در مراثي امام حسين(ع) را افاده مي كند. بخشي از عبارت محقق اردبيل چنين است:« و بالجمله: عدم ظهور دليل التحريم و الصل و ادله جواز النياحه مطلقا بحيث يشمل الغناء بل الظاهر انها لا تكنون الامعه يفيد الجواز والله يعلم ».

۴. نظر آيت الله حبيب الله شريف كاشاني
ايشان در باب غنا رساله اي مستقل تدوين نموده و ضمن بيان معناي لغوي و عرفي غنا به تفاوت اين دو تصريح كرده است. از ديدگاه ايشان غنا در لغت به معناي صوت مطرب و در عرف به معناي صوت لهوي (كه شامل صوت مقترن با آلات لهو و موسيقي مي شود) است.(۲۶)

ايشان نسبت بين معناي غنا در لغت و معناي غنا در عرف را اعم و اخص مطلق دانسته است يعني غنا در لغت اعم مطلق از غنا در عرف است.(۲۷) ايشان غنا به معناي لغوي (صوت مطرب) را سه قسم مي كند و دو قسم آن كه لهو ذاتي يا عرفي براي صوت مطرب است را حرام و قسم سوم- صوت مطرب بدون تحريك شهوت- را حلال دانسته است.(۲۸)

برخي از نويسندگان اين نظريه را خلاف واقع دانسته اند؛ زيرا هيچ دليلي بر اختلاف معناي غنا در عرف و لغت وجود ندارد و از آن جا كه در رويات واژه«الغناء »موضوع حرمت قرار گرفته است و اصل«ال »راي جنس است و در دلايل شرعي نيز معناي خاصي براي اين واژه بيان نشده است بنابراين غنا به همان معناي لغوي و عرفي آن يعني صوت و آواز مطرب يا آوازي كه شبيه آن باشد، حرام گرديده است.(۳۰)

به نظر نگارنده اين اشكال وارد نيست زيرا: اولاً: غنا از مفاهيمي است كه در عرف و لغت و كلمات فقيهان و مجمل و مبهم است. ثانياً اخلاف معناي غنا در لغت و عرف مشهور است به همين جهت كلمات فقيهان در موضوع و حكم مختلف است. ثالثاً: معنايي كه وي از غنا ارائه مي دهد، قدر متيقن از مفهوم مجملِ غنا است كه اكثر فقيهان در حرمت آن، مناقشه اي ندارند. البته نگارنده با تقسيم آيت الله حبيب الله شريف كاشاني نيز چندان موافق نيست زيرا صوت مطرب عبارتست از صدايي كه حالت خفت و سبكي در انسان ايجاد مي كند و اين حالت ناشي از خواست هاي نفساني و حيواني است.(۳۰) و به همين جهت صوت مطرب حرام است. (۳۱)

۵. نظر علامه ملااحمد نراقي
چكيده نظرات علامه نراقي در كتاب شريف مستند الشيعه چنين است:
۱. پس از بيان دوازده معنا از لغوي ها و اديبان و فقيهان براي غنا به بيان قدر متيقن از اين معاني مي پردازد زيرا دليل تامي بر تعيين يكي از معاني نيست. (۳۲)
۲. قدر متيقن آن معاني، صوت مشتمل بر ترجيع مطرب اعم از شادي بخش و حزن انگيز است و فهماننده معني است.(۳۳)
۳. از ديدگاه همه ارباب اين اقوال چنين صدايي قطعاً غناست.(۳۴)
۴. قدر متيقّني كه از معاني دوازده گانه (صوت مشتمل بر ترجيع، اطراب، ترجيع و اطراب با هم، كشيدن صوت، مدّالصوت با يكي از دو وصف و...) ذكر شد هنگامي كه به آن ضميمه شود كه از لحن (آهنگ) خاص معهودي باشد كه آن را ارباب ملاهي استعمال مي كنند و نزد آنان متداول باشد و اكنون نزد عوام به آن» خوانندگي «مي گويند، (اين قدر متيقن) قطعاً غنا است خواه در قرآن و دعا ومراثي باشد و خواه در غير آنها.(۳۵)
عبارت ايشان چنين است:« و لكن الظاهر ان القدر المتيقن من المعاني الاثني عشريه سيما اذا ضمّ معه ان يكون اللحن الخاص المعهود الذي يستعمله ارباب الملاهي و يتداول عندهم و يعبّر عنه الان عند العوام بخوانندگي يكون غناءً قطعا سواء كان في القرآن و الدعاء و المراثي او في غيرها »(۳۶).
از موضوع سخنان فقيهان شيعه ويژگي هاي يازده گانه اي براي غنا استفاده مي شود كه عبارتند از:
۱. صوت است (نه فعل و حركت) اين خصوصيت را همه فقيهان پذيرفته اند و مراد ايشان از صوت، صوت انسان است(۳۷).
۲. مرجّع (چهچهه دار است) اين خصوصيت نيز در اكثر منابع فقهي وجود دارد(۳۸).
۳. طرب آور باشد اين خصوصيت نيز در منابع فراواني ديده مي شود(۳۹).
۴. شأنيت ايجاد طرب را داشته باشد اين خصوصيت در عبارت شيخ انصاري و امام خميني و محمدرضا اصفهاني ديده مي شود(۴۰).
۵. آنچه در عرف غنا شمرده مي شود اين ويژگي در كلمات شهيد و محقق ثاني و بحراني و محمدحسين نجفي آمده است(۴۱).
۶. لهوي باشد، از كلمات شيخ انصاري استفاده مي شود كه غنا صوت لهوي است(۴۲).
۷. هر صوتي كه كيفيت لهوي دارد و از لحن ها و آهنگ هاي اهل فسوق و معاصي باشد(۴۳).
۸. صوت كشيده شده و مدّدار باشد(۴۴).
۹. صوت انسان است(۴۵).
۱۰. في الجمله لطافت و نازكي و حسن ذاتي داشته باشد(۴۶).
۱۱. با نواختن آلات (لهو) و رقص و كف زدن و مانند آنها هم آهنگ باشد اگرچه اين همراهي و هم آهنگي بالفعل نباشد(۴۷).

چكيده ديدگاه فقيهان معاصر
از ديدگاه بسياري از فقيهان معاصر چون حضرت امام خميني و محقق خويي و محقق گلپايگاني و محقق اراكي و... شنيدن و نواختن غنا و موسيقي مطرب حرام است نه غير مطرب و ياد گرفتن و ياد دادن غنا و موسيقي لهوي جايز نيست و خريد و فروش آلات مختص به لهو حرام است. دلايل اين نظرات همان آيات و روايات و اجماعي است كه بيان شد


پي نوشت ها
۱. اصول كافي با ترجمه و شرح سيدهاشم رسولي، ج،۴ ص،۴۲۰ كتاب فضل القرآن، باب ترتيل القرآن بالصوت الحسن، حديث۱۰.
۲. همان، حديث۷.
۳. همان، حديث ۸.
۴. همان، حديث ۱۱.
۵. همان، حديث،۴ ص۴۱۹.
۶. همان، حديث۱۱.
۷. ر.ك. به بخش پاياني رساله، استفناءات فقهي از فقيهان معاصر.
۸. سيد ماجد بحراني، ايقاظ النائمين، ص۵۱۱-۵۱۲ و نيز ر.ك. به محمدهادي معرفت«التمهيد في علوم القرآن».
۹. سيد ماجد بحراني، ايقاظ النائمين، ص۵۱۱-۵۱۲.
۱۰. همان، ص۵۳۱.
۱۱. ر.ك. ميراث فقهي، غنا و موسيقي، رساله في الغنا تحقيق رضا مختاري و رساله في تحريم الغنا، تحقيق علي مختاري.
۱۲. محمدهادي معرفت،» تحقيق عن مسأله الغناء «، ص،۱۶» كنگره شيخ انصاري «.
۱۳.» وسائل الشيعه «، ج۱۲/۲۲۵.
۱۴. التمهيد في علوم القرآن ۵/۲۰۴.
۱۵. شيخ صدوق،» خصال «ص۶۱۰.
۱۶. وسائل الشيعه، ج،۱۲ ص۲۳۲و ۲۲۸ ابواب ما يكتسب به، باب ،۹۹ حديث۳۲ و حديث۱۵.
۱۷. آيت الله خويي، مصباح الفقاهه، ج،۱ ص۳۱۱.
۱۸. محقق خويي در اين باره همين مبنا را دارند، ر.ك. مصباح الفقاهه، ج،۱ ص۳۱۱.
۱۹. آيت الله خويي، مصباح الفقاهه، ج،۱ ص۳۱۱.
۲۰. ر.ك. مصباح الفقاه، ج،۱ ص۳۱۱ و مكاسب محرمه از شيخ انصاري، ص۳۶.
۲۱-۲۲. مجمع الفايده و البرهان، ج،۸ ص۶۱.
۲۳. همان، ج،۸ ص۶۲.
۲۴-۲۵. مجمع الفايده و البرهان، ج،۸ ص،۶۳ و نيز ر.ك. به شيخ اعظم انصاري، مكاسب محرمه، ص۴۰-۳۹.
۲۶-۲۷. ر.ك. ايه الله حبيب الله شريف كاشاني (متوفي ۱۳۴۰هق)، ذريعه الاستغناء في تحقيق مسأله الغناء، ص۷۴.
۲۸. همان، ص۷۸-۷۷.
۲۹. محمدرضا سازمند، رساله غنا در اسلام، ص،۱۳۲ پايان نامه كارشناسي ارشد دانشگاه قم.
۳۰. ر.ك. فيروزآبادي، قاموس المحيط، ج،۴ ص،۳۷۲ الغناء ككساء من الصوت ما طرب به.
۳۱. مرحوم شيخ انصاري نيز تصريح مي فرمايد كه طرب مختص به خفت و سبكي ناشي از خواست هاي نفاساني و حيواني است و لهويت غنا به خاطر طرب آوري آن است (ر.ك. مكاسب محرمه ص۳۷ سطر دوم و ص۴۰ سطر اخر و ص۴۱) و مرحوم صاحب جواهر مثال هايي براي» طرب «مي آورد كه همين معنا را تأييد مي كند مانند طرب حاصل از جماع و بوسيدن و در بغل گرفتن و عشق بازي با محبوب حلال (ر.ك. جواهر الكلام ج،۲۲ ص۵۰ به نظر ما طرب نسبت به لهو اخص مطلق است يعني هر طربي لهو است.
۳۲. علامه احمد نراقي (متوفي ۱۲۴۵ ه ق) مستند الشيعه في احكام الشريعه چاپ كتابخانه آيت الله مرعشي نجفي، ج،۲ ص،۳۴۰ ولا دليل تانا علي تعيين احد هذه المعاني اصلا.
۳۳-۳۴. همان: نعم يكون القدر المتيقن من الجمع المتفق عليه في الصدق و مومد الصوت المشتمل علي الترجيع المطرب الاعم من الشار و المحزن المفهم لمعني غناء قطعاً عند جميع ارباب هذه الاقوال.
۳۵. همان.
۳۶. همان.
۳۷. ر.ك. شرياع الاسلام (همان) تحرير و ارشاد از علامه حلي (همان) جامعه المقاصد (همان) روضه (همان) حق اليقين (همان) رياض المسائل (همان) تحرير الوسيله، ج،۱ ص،۴۹۷ روضه الغناء، ر.ك. به مكاسب محرمه امام خميني، ج،۱ ص۱۹۸.
۳۸. ر.ك. شرايع الاسلام (همان) تحرير و ارشاد از علامه حلي (همان) جامعه المقاصد (همان) روضه (همان) حق اليقين (همان) رياض المسائل (همان) تحرير الوسيله، ج،۱ ص،۴۹۸ روضه الغناء، ر.ك. به مكاسب محرمه امام خميني، ج،۱ ص۱۹۸.
۳۹. همان.
۴۰. شيخ انصاري، مكاسب ص،۳۷ روضه الغناء، ر.ك. به مكاسب محرمه، امام خميني، ج،۱ ص۱۹۸.
۴۱. الروضه (همان) مسالك الافهام (همان) حدائق الناظره (همان) رياض المسائل (همان) جواهر الكلام (ج،۲۲ ص۴۶).
۴۲. مكاسب محرمه ص۳۶» مع ان الظاهر ليس الغناء الاهو «و شيخ صوت لهوي را حرام مي داند.
۴۳. مرحوم شيخ انصاري در مكاسب محرمه ص۳۶ مي فرمايند: صوتي كه اين خصوصيت را داشته باشد حرام است اعم يا اخص از غنا باشد، ظاهر اين است كه غنا غير از اين نيست و در ص۳۷ قيد لهو در كيفيت صوت را مي آورند، امام خميني نيز در تحرير الوسيله ج،۱ ص۴۹۷ شبيه اين مطلب را آورده است.
۴۴. ر.ك. قواعد (همان) جامع المقاصد و الروضه (همان) رياض المسائل (همان) شرايع الاسلام- تحرير- ارشاد، دروس (همان).
۴۵. ر.ك. امام مكاسب محرمه ج،۱ ص،۱۹۸ و رساله روضه الغناء (همان) احمد مقدس اردبيلي (متوفي ۹۹۳ه ق) مجمع الفائده و البرهان، ج،۸ ص۵۷.
۴۶. امام خميني، مكاسب محرمه، (همان).
۴۷. آيت الله مكارم شيرازي انوار الفقاهه، كتاب التجاره، مكاسب محرمه، ص۳۲۹.


منبع: خردنامه همشهري  ، شماره ۳۹ - چهارشنبه ۳۰ دي ۱۳۸۳ - ۸ ذيحجه ۱۴۲۵ - Jan 19, 2005