مذهب و تذهيب
نگاهي به سابقه تاريخي كتابت قرآن

پروين برزين


يكي از بهترين اقداماتي كه در صدر اسلام به كوشش صحابه خاص حضرت پيغمبر اكرم (ص) به عمل آمد همانا تهيه نسخه رسمي قرآن است كه در زمان حضرت رسول مورد توجه خاص مسلمين و پيروان آن حضرت قرار گرفته بود. نسبت به تهيه اولين نسخه واحد قرآن به صورت فعلي نظريات مختلفي وجود دارد. عده اي معتقدند كه اولين آنها در زمان خلافت ابوبكر، به سعي عمر و بدست زيد بن ثابت تهيه شده است ولي اين روايت مورد اتفاق نيست. آنچه از مطالعه تاريخ صدر اسلام بر مي آيد پس از وفات پيغمبر اكرم (ص) بيم آن مي رفت كه كتاب مسلمانان از بين برود و يا اينكه مورد تحريف مغرضين واقع شود. بالاخره در زمان خلافت عثمان سومين خليفه راشدين امر به جمع آوري نسخ مختلف قرآن گرديد و با نظر و صلاح ديد عده اي از صحابه خاص و نزديك پيغمبر اكرم (ص) صورت واحدي براي آن اتخاذ گشت كه اينك همان متن كتاب برگزيده آسماني مسلمين است. هر وقت كه آيه اي نازل مي شد و پيغمبر اكرم (ص) آنرا بر اصحاب فرو مي خواند از صحابه كساني كه خط داشتند و كتابت مي دانستند آيه را بر استخوان، چوب، برگ خرما و چيزهاي معمول به زمان مي نوشتند. عده اي هم آنها را از برنموده حفظ داشتند. اين عده به نام كتاب وحي ناميده مي شوند. باين ترتيب همه آيات نزد كسي به تمامي موجود نبود و هر يك قسمتي از قرآن را به قسمي نزد خود نگهداري مي نمود. چون عثمان هم يكي از حفاظ و كتّاب قرآن بود آيات پراكنده قرآن را كه در نزد صحابه محفوظ بود جمع آوري كرد و سوره ها و آيات را به نسبت شأن نزول آنها تنظيم و تدوين نمود.
قرآني كه اكنون در دست مسلمانان است به همان وضعي است كه در زمان عثمان تهيه شده است. قرآن به همان زباني كه پيغمبر اكرم (ص) تكلم مي فرموده است به ايشان نازل گرديده است و اما در مورد خط: اكثر محققان بر اين عقيده اند كه اولين رشته هاي خط عربي خط مصري (دموتيك) مي باشد و دومين آنها خط فنيقي و سومين آنها خط آرامي (مسند). به عقيده دانشمنداني كه در مورد پيدايش خطوط اوليه تحقيقات مفصل به عمل آورده اند از خط فنيقي اين خط پيدا شده است:

۱. يوناني قديم
۲. عبري
۳. حصيري يا حبشي
۴. خط آرامي

مورخين اسلامي بر اين عقيده اند كه خط حجازي را اعراب از مردم حيره و انبار گرفته اند. در مورد اينكه هنگام هجرت پيغمبر اكرم (ص) به مدينه چه خطي در آن شهر رايج بوده است عقايد مختلفي ابراز شده كه خلاصه آن عبارتست از اينكه در حوالي مدينه آن روز كوچ نشين هايي از يهوديان ساكن بوده اند كه به كودكان مدينه خط آموخته اند و نيز در مدينه قريب به 20 نفر بوده اند كه نوشتن مي دانسته اند و از جمله آنها مي توان زيد بن ثابت (كاتب رسول اكرم) ابن ابي وهب و سعيدبن زواره و راقع بن مالك و اوس بن خولي را نام برد. پغمبر اكرم (ص) نيز به ياد دهي اين خط و كتاب به مسلمين علاقه زيادي داشته اند. چنانكه در جنگ بدر كه عده اي از قريش به اسارت مسلمين در آمده اند حضرت رسول (ص) شرط آزادي آنها را تعليم خط و كتابت به عوض هديه به مسلمين قرار دادند.

خط حجازي دو نوع دارد: يكي نسخ كه در نامه نگاري استعمال مي شد و چنانكه معروف است نامه هاي پيغمبر اكرم (ص) به امرا و پادشاهان اطراف به همين خط نوشته مي شده است و اسنادي هم از قرن اول هجري در مورد اين خط در دست هست و يكي از بهترين اين مدارك كتيبه اي ست در مسجد عمر در بيت المقدس.

دوم خط كوفي كه از نوع سرياني گرفته شده است (شبيه ترين خطوط حيري) و خط حيري شبيه خط نبطي و نبطي شبيه به آرامي است. اعراب بر اينكه روي استخوان شتر، سنگ، چوب و برگ خرما خطوطي رسم مي كرده اند از اشيا غير منقول چون صخره ها و ديواره ها نيز براي نوشتن استفاده مي نموده اند. خطي كه بيشتر روي صخره ها و ابنيه مشاهد مي گردد خط كوفي است كه رفته رفته اين خط براي نوشتن قرآن نيز به كار برده شده است. موضوع جالب در خط كوفي قابليت استفاده آن در امور تزئيني است كه خطاطان مي توانستند به راحتي آن را به هر شكل كه مايل باشند منعطف نمايند و با مقاصد و نظريات خويش منطبق سازند. به طور كلي قرآن هايي كه اكنون باقي مانده به خط كوفي نوشته شده است و اين امر تا قرن پنجم هجري ادامه داشته است.
در اين زمان خط كوفي از صورت سادگي بيرون آمد و داراي قواعد و موازين معيني گرديد. به طوريكه از آثار باقيمانده و قرآن هاي نوشته شده آن دوران اين تكامل را مي توان مشاهده نمود. نمونه هاي زيبا از اين نوع قرآن ها در موزه ايران باستان به چشم مي خورد كه همه آنها به خط كوفي بر روي پوست آهو نوشته شده است (بدون رقم و تاريخ تحرير) و در بعضي از آنها چند صفحه اول و آخر و همچنين اسامي سوره ها و علامات نيز نوشته شده است.

خط نسخ: اين خط كه براي نوشتن قرآن هاي متعلق به دوران بعد از قرن چهارم هجري به كار مي رفته است از خط نبطي گرفته شده است. دوران ترقي و زيبايي خط نسخ را بايستي از قرن سوم هجري به بعد دانست چون تا قبل از قرن سوم هجري خط نسخ تنوانسته بود قالبي حقيقي خود را به دست بياورد. اگرچه خط نسخ از نظر تنوع شكل نتوانست با خط كوفي رقابت نمايد اما مانند خط كوفي برجسته و با ابهت است و خطاط مي توانسته قدرت و استعداد خود را با قلمي كه در تسلط خويش داشته است به خوبي و مهارت ابراز نمايد.

در ايران همانطور كه به نقاشي توجه مي شده خط خوب نيز مورد نظر بوده است و به خوشنويسان احترام وافري مي گذاشتند. شاهزادگان از اينكه شاگردان خطاطان معروف بوده اند مباهات مي نمودند. علاوه بر اين در مذهب اسلام چون قرآن كلام خداوندي است كه به حضرت رسول نازل شده تهيه نسخ دقيق و عالي ثواب تلقي مي شده است.

يك نسخه از قرآن هايي نفيس به خط نسخ كه در موزه ايران باستان موجود است به خط محمود بن مسعودبن ابي اسعد ابهري است كه در تاريخ 619 روي كاغذ سمرقندي تحرير يافته است. اين نسخه در زمره زيباترين و نفيس ترين قرآن هاست و كاتب با كمال مهارت توانسته هنر خويش را عرضه بدارد. كاتب كار تذهيب را نيز خود انجام داده است. خطوط نسخ و كوفي تا اواخر قرن هجري در ايران براي نوشتن قرآن به كار برده شده است ولي پس از پايان قرن ششم به بعد براي نوشتن قرآن بيشتر از خط نسخ استفاده شد و خط كوفي را فقط در سر سوره ها بكار برده اند. خط نسخ مانند خط كوفي نه فقط بر روي كاغذ نوشته شده بلكه براي تزئين و آرايش ظروف سفالين و فلزي از آن استفاده به عمل آمده است. خط نسخ خط متداول تا اوايل قرن هفتم هجري بوده است ولي رفته رفته در شيوه و طرز نوشتن و نوع قلمي كه به كار برده مي شده است تغييراتي اصل شده كه همين تغييرات مباني شيوه خط جديدي به نام خط ثلث گرديده است. از ميان نسخي كه به خط ثلث نوشته شده نسخه اي به خط احمد بن سهروردي متعلق به موزه ايران باستان روي كاغذ آرايي در تاريخ 706 تحرير يافته و بسيار جالب است.

تذهيب
قديمي ترين قرآن هايي كه باقيمانده است اغلب به خط كوفي است تاريخ تحرير آنها را بايستي از قرن سوم هجري به بعد دانست. از طرز تذهيب و آرايش قرآن هايي كه قبل از اين زمان تدوين گرديده اند اطلاع چنداني در دست نيست ولي شايد به توان تاريخ تذهيب قرآن را همزمان با نوشتن آن دانست به اين معني كه نخست به منظور تعيين سر سوره ها، آيه ها و جزو ها آن را به نوعي تزيين مي نموده اند رفته رفته علاقه مفرط نسبت به قرآن و همچنين عشق به تجمل هنرمندان را بر آن داشت تا در تذهيب آن دقت بيشتري به كار برند و در نتيجه اين علامات از صورت سادگي بيرون آمد و جنبه تزييني به خود گرفت به خصوص كه اين قرآن ها براي امرا و شاهزادگان و بزرگان روز نوشته مي شده و اين امر خود يكي از علل توجه هنرمندان به تزيين بيشتر و بلاخره تكامل فن تذهيب گرديده است. نقش و تزيين قرآن هاي كوفي قديم تقريباً يكنواخت بود فقط دو صفحه اول و گاه دو صفحه آخر و بعضي اوقات سر سوره ها با نقوش هندسي تذهيب گرديده اند. در كنار سر سوره ها معمولاً چند گل درشت با ترنج كوچك منقوش مي نموده اند. همچنين شروع سوره و اسم آن را هم به قلم زر مي نوشتند و نقطه هاي حروف را با رنگ قرمز و يا زعفراني يا آب طلا مشخص مي نموده اند محل حزب ها و جزوها هم به همين شيوه مزين شده اند.

فن تذهيب روز به روز راه كمال پيمود زيرا به همان اندازه كه نسبت به خوشنويسي توجه مي شد فن آرايش و تذهيب نيز مورد علاقه بزرگان و امرا واقع گرديد تا جايي كه در نقاط مختلف مملكت بخصوص خراسان مراكزي براي تعليم و پرورش علاقمندان در اين فن بوجود آمد. در دوران اوليه خود خطاطان كار تذهيب قرآن ها را به عهده داشته اند ولي بتدريج تقسيم كار بين هنرمندان متداول و مرسوم گرديد. طرز تزيين و تذهيب قرآن هاي قرن ششم با روشي كه در دوره هاي قبل به كار برده شده است اختلاف پيدا مي كند به اين معني كه تزيينات از حال سادگي خارج شده نقوش هندسي جاي خود را به طرح هاي شاخ و برگ دار مي رسد. اين گلبرگ هاي به هم پيچيده انسان را به ياد نقوش سلجوقي كه بر روي مساجد اين دوره در اصفهان و قزوين و اردستان بنا شده اند مي اندازد. از دوره سلجوقي تعدادي قرآن هاي مُذهب باقي مانده است كه شايد يكي از بهترين و نفيس ترين انواع آن قرآني است متعلق به موزه ايران باستن با تفسير در چهار مجلد كه در سال 584 هجري فراهم گرديده است. اين قرآن براي مطالعه اميرغياث الدين ابوالفتح محمدبن سام تهيه و كاتب آن محمد ابن عيسي بن علي نيشابوري است. در اواخر قرن هفتم و اوايل قرن هشتم هجري شهر تبريز يكي از مراكز مهم تشويق و پرورش هنرمندان وقت گرديد و اين امر موجباتي را براي ظهور يكي از ادوار درخشان در فن نقاشي و تذهيب قرآن فراهم نمود و بخصوص در اوايل قرن هشتم به همت و سعي خواجه رشيد الدين كه باني ربع رشيدي در نزديكي شهر تبريز است توجه بيشتر ي به كتابت از جمله نوشتن قرآن و آرايش و تذهيب آن مبذول شد و در نتيجه مكتب جديدي كه به مكتب تبريز معروف گشت به وجود آمد كه در هنر نقاشي و فن تذهيب دوره هاي بعد تاثير به سزايي نموده است.

از تغييراتي كه در طرز تذهيب و آرايش قرآن و كتاب حاصل گرديده اين است كه اشكال هشت گوش يا ستاره هاي دوزاده پر به صورت مركب يا مجزا از هم بر سر لوح هاي قر آن ها ديده مي شود و ستاره هاي آبي رنگ و همچنين گل هاي پرپر كوچك نيز براي تزيين قرآن هاي اين دوران به كار مي رفته است. سر سوره ها نسبتاً پهن و داراي نوشته كوفي گرديده كه روي زمينه لاجوردي با شاخ و برگ درشت نموده شده است. به جاي ترنج هاي گرد در حواشي قرآن نيز گاه نقش تزييني مركب از دو طرح بهم پيچيده اسليمي ديده مي شود كه از نظر تركيب و رنگ آميزي بسيار جالب مي باشد. علاوه بر رنگ طلا از رنگ هاي ديگر چون آبي، قرمز، سبز و پرتقالي نيز براي تزيين استفاده شده است. روي هم رفته در اين دوره صنعت خط و تذهيب به اوج كمال و ترقي خود رسيده است.
دوره تيموريان از دوره هاي بسيار مهم و پر رونق هنر مذهب كاري است. سلاطين تيموري همه مشوق هنر كتاب نويسي و كتاب سازي بوده اند و مي توانيم بزرگترين و مهمترين آنها را در اين مورد بايسنقرميرزا پسر شاهرخ بدانيم. چه اين شاهزاده علاوه بر اينكه مردي هنرمند و از فنون كتابت و خط و تذهيب و نقاشي بهر ه مند بود از مشوقين و مزوجين بنام نثر در دوران تيموري نيز مي باشد. در دربار او جمع كثيري از هنرمندان از هر فن بسر مي بردند كه آنها را از سراسر امپراطوري تيموري به آن دار العلم و كتابخانه اي كه در هرات بنياد نهاده بود گرد آورده با يكديگر همكاري و تشريك مساعي مي نموده اند. در اين زمان هنرمندان توجه زيادي به ترسيم اشكال نباتات و گل ها و مناظر طبيعي مبذول مي داشتند. نكته قابل توجه اين است كه هنرمندان نسبت به طرح نقش و به كار بردن رنگ ها سليقه زيادي نشان داده اند. طلا و لاجورد يكي از عوامل اساسي كار آنها بوده است و در همه كتاب ها و قرآن هاي اين دوره آن را به كار برده اند.

جلدسازي
يكي از انواع هنر كه در اوايل دوره اسلام در ايران معمول گرديد هنر جلدسازي است. شايد بتوان تصور نمود كه چون محافظت قرآن را هر مسلمان بر خود واجب مي دانسته است از اين رو معتقدين و متعصبين تا آنجا كه ميسر بوده در حفظ كلام خدا مي كوشيدند و رفته رفته به موازات توجه كه به بعضي از قسمت هاي قرآن مي شده در تهيه و تزيين جلد نيز كوشش زيادي به عمل آمده است. اين صنعت قبل از ظهور اسلام در مصر رواج داشت و بعدها در شهر كوفه به دست پيروان دين ماني انتشار يافت. در زمان خلافت مأمون به طرز آرايش جلدهاي چرمي توجه زيادي شد. اما متاسفانه از جلدهايي كه تا قبل از قرن هفتم در نقاط مختلف ساخته شده است نمونه اي در دست نيست با اينكه اين فن از مصر به ايران انتقال يافته ولي ايرانيان توانسته اند مهارت و استادي خود را در ساخت و تزيين جلدهاي زيبا آنچنان نشان دهند كه اين صنعت بتدريج به صورت يك هنر ايراني در آمده است.


منبع: خردنامه همشهري - شماره ۶۸ - چهارشنبه ۶ مهر ۱۳۸۴