جايگاه كار و كوشش در آموزه‏هاى دينى

محمد آصف عطايى


خميره وجودى انسان از دو بعد مادى و معنوى «جسم و جان» معجون و تركيب يافته است، و هر يك از اين دو بعد، براى رشد و بالندگى، به تقويت، انرژى و تغذيه سالم نيازمند مى‏باشد، خداى متعال كه جهان هستى را خلق كرده و انسان را به عنوان گل سرسبد مخلوقات خود، معرفى و طبيعت را مسخّر او ساخته است، ابزار، وسايل و امكانات مورد نياز در هر دو بُعد مادى و معنوى را در اختيار انسان قرار داده، راه سعادت و شقاوت، و صعود و سقوط را به او نشان داده است، ولى پيمودن راه، نوع زندگى و استفاده و بهره‏بردارى از مواهب و نعمت‏هاى طبيع ت را به خود او واگذار كرده و اين انسان است كه بايد در سايه تدبير و تعقل و با سعى، تلاش و فعاليت‏هاى شبانه روزى، زمينه رشد، تعالى و تكامل در هر يك از دو بعد مادى و معنوى را براى خود و همنوعان خويش فراهم سازد.

طبيعت بستر زندگى‏
در قرآن كريم، آيات فراوانى آمده است كه زمين و طبيعت را به عنوان بستر آماده و مناسب براى امرار معاش، و ميدان سعى و تلاش، معرفى مى‏كند و در جاهاى مختلف و متعدد به انسان، منت گذاشته و از مواهب و نعمت‏هاى مادى و طبيعى و تسخير آن، براى استفاده و بهره‏بردا رى او سخن مى‏گويد، براى نمونه، آيات ذيل را مرور كنيم:
«خداوند آسمان‏ها و زمين را آفريد و از آسمان آب فرو فرستاد و به واسطه آن، انواع ميوه‏ها را براى روزى شما روياند. كشتى‏ها را رام ساخت تا به فرمان او، در دريا، حركت كنند، رودها، خورشيد و ماه، و شب و روز را براى شما رام كرده است و هر چيزى كه از او خواسته‏اي د به شما بخشيده است و اگر بخواهيد نعمت‏هاى الهى را بشماريد، قدرت و توانايى شمارش آن را نداريد.»(1)
در آيه‏اى ديگر مى‏خوانيم: «و خداوند، چهارپايان را آفريد كه براى شما در «پوست» آنها، گرما و منافع ديگرى نهفته است و نيز از آنها مى‏خوريد و هنگامى كه آنها را «شام‏گاهان» از چراگاه باز مى‏گردانيد يا «بامدادان» به چراگاه مى‏بريد، شما را در آن تجمل «و زيبايى » هست و بارهاى شما را تا شهرهاى دور دست مى‏برند، بدون شك، پروردگارتان، رئوف و مهربان است و نيز اسب‏ها و استران و درازگوشان را آفريد، تا بر آنها سوار شويد و مايه تجمل نيز مى‏باشد، و نيز نعمت‏هاى ديگرى مى‏آفريند كه شما نمى‏دانيد.»(2)

در سومين آيه مى‏خوانيم: «در چهارپايان براى شما عبرتى است كه از شكم آنها، از ميان سرگين و خون، شير پاك به شما مى‏نوشانيم... و از ميوه‏هاى درختان خرما و انگور، هم «شراب» مستى‏آور و هم خوراكى نيكو به دست مى‏آوريد، بى‏گمان در اين امر براى خردورزان، مايه عبر ت است و نيز پروردگارت به زنبور عسل، الهام كرد كه از كوه‏ها و درختان، براى خود، خانه بساز، و از همه ميوه‏ها تناول كن و از خداى خود پيروى‏بنما، آنگاه از شكم آنها شهدى رنگارنگ مى‏تراود كه در آن، شفاى مردمان مى‏باشد.»(3)

آنچه از آيات ياد شده و نظاير آن استفاده مى‏شود اين است كه هر چيزى كه براى امرار معاش و زندگى سالم و به دور از افراط و تفريط، لازم باشد، خداى متعال از همان آغاز خلقت در اختيار انسان قرار داده است. و صد البته كه رام ساختن طبيعت و تسخير آن، اين معنى را نمى ‏رساند كه انسان دست روى دست بگذارد و سستى و تنبلى را اختيار كرده و سعى و تلاش نكند و خود را سر بار جامعه و مردم قرار دهد.

برخى، كار و فعاليت براى امرار معاش را با دنياگرايى و دنياپرستى خلط كرده و آن را مغاير با آموزه‏هاى دينى تلقى نموده و در مذمت و محكوميت آن، مطالبى گفته‏اند. عده‏اى ديگر، مى‏گويند: از آن‏جايى كه رزق و روزى انسان از جانب خالق هستى معين و مقدر شده است، سعى و تلاش انسان، تأثيرى در زيادى و نقصان آن ندارد لذا دست از سعى و تلاش برداشته، عزلت و گوشه‏نشينى را اختيار كرده‏اند. برخى ديگر كارهاى فيزيكى نظير كشاورزى، دامدارى و بنّايى را عيب دانسته و آن را مخالف مقام و منزلت خيالى خود، مى‏دانند!

ترويج اين گونه افكار و انديشه‏ها، كه هيچ گونه پشتوانه دينى و مكتبى ندارد، باعث مى‏شود بهانه به دست دشمنان دين و مذهب بيفتد و آنان نيز با توجه به جهل و نادانى عامه مردم، دين و مذهب را به عنوان عامل تخدير و ركود در عرصه‏هاى مهم اقتصادى، فرهنگى و اجتماعى، معرفى كرده و در سطح جهان تبليغات وسيع و گسترده‏اى را عليه دين و مذهب، سازماندهى كنند و به خورد جامعه و مردم دهند.

ارزش كار در فرهنگ اسلامى
كسانى كه اندك آشنايى با معارف اسلامى، آيات قرآن و احاديث معصومين داشته باشند اين حقيقت را متوجه شده و باور خواهند كرد كه رشد و تكامل انسان در هر يك از دو بعد مادى و معنوى، تنها در سايه سعى و تلاش، محقق شده و امكان‏پذير مى‏باشد، چنانچه قرآن كريم در جم له كوتاه و معروفى، بهره‏مندى انسان را منحصراً در گرو كار و كوشش مى‏داند و مى‏گويد: «براى انسان بهره‏اى جز سعى و كوشش او نيست.»(4) و در آيه ديگرى مى‏فرمايد: «خداوند سرنوشت هيچ قوم «و ملتى» را تغيير نمى‏دهد مگر آن كه آنها خود را تغيير دهند.»(5) و در جمله ك وتاه ديگرى مى‏خوانيم: «هر كس در گرو اعمال خود است.»(6) گرچه آيات ذكر شده در ارتباط با امور معنوى و اُخروى است ولى معيار و ملاك كلى كه آيات ياد شده و آيات فراوان ديگرى به دست مى‏دهد اين است كه بهره‏مندى انسان از نعمت‏هاى مادى و معنوى «دنيا و آخرت» در گرو سعى و تلاش است به قول شاعر:
نابرده رنج، گنج ميسر نمى‏شود
مزد آن گرفت جان برادر كه كار كرد

اگر كار و كوشش با آموزه‏هاى دينى و مذهبى، مخالفت داشته و يا مفهوم تضمين رزق و روزى از طرف خداوند، سستى، تنبلى و نشستن در منزل مى‏بود و يا فعاليت‏هاى نظير كشاورزى، چوپانى و دامدارى... با مقام و منزلت انسان، سازگارى نداشته عيب به حساب مى‏آمد، انبيا و اولي اى الهى كه خود صاحبان شريعت هستند و به جزئيات آموزه‏هاى دينى، آشنايى كامل دارند، حتماً بيان داشته و يادآورى مى‏كردند، در حالى كه قضيه كاملاً بر عكس است. انبيا و اولياى الهى، پيروان خود را به كار و كوشش، دعوت كرده‏اند و از سستى و تن‏پرورى مذمت و سرزنش نمو ده‏اند و خود نيز به كارهاى سخت و طاقت‏فرسا، نظير چوپانى، خياطى، كشاورزى و زره بافى... پرداخته‏اند.
يكى از ياران امام صادق (ع) مدتى خدمت امام نيامده بود، امام صادق (ع) احوال او را جويا شدند عرض كردند: او كار و فعاليت تجارتى را ترك كرده و به عبادت روى آورده است، امام فرمود: واى بر او، آيا نمى‏داند كسى كه تلاش و طلب روزى را ترك كند، دعايش مستجاب نمى‏شود .» سپس افزود: هنگامى كه آيه «وَ مَن يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا * وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ» نازل گرديد، جمعى از ياران پيامبر(ص) درها را به روى خود بستند و روى به عبادت آوردند و گفتند: خداوند روزى ما را عهده‏دار شده است، اين جر يان به گوش پيامبر (ص) رسيد. كسى را نزد آنها فرستاد كه چرا اين گونه رفتار مى‏كنيد؟ جواب دادند يا رسول‏اللَّه چون خداوند روزى ما را متكفل شده است ما مشغول عبادت شده‏ايم. پيامبر فرمود: هر كسى چنين كند دعايش مستجاب نمى‏شود بر شما باد كار و كوشش نموده و طلب ر وزى نماييد.»(7)

بنابراين معنى و مفهوم تسخير طبيعت و نعمت‏هاى فراوان آن، اين است كه انسان در سايه تدبير و تعقل، در حوزه‏هاى مختلف زندگى مثل زراعت، دامپرورى، تجارت، استخراج معادن، به كارگيرى گياهان دارويى و ساخت و ساز ابزار و وسايل... تلاش و فعاليت نمايد و زمينه رشد و با لندگى را در تمام عرصه‏هاى زندگى فراهم سازد. آيات فراوانى وجود دارد كه انسان را به سعى و تلاش، واداشته و او را تشويق و ترغيب مى‏نمايد تا با جد و جهد مداوم، زمينه استفاده مطلوب‏تر از نعمت‏هاى طبيعت را براى خود و همنوعان خويش فراهم سازد چنانچه در سوره نحل م ى‏خوانيم:
«او كسى است كه دريا را مسخر «شما» ساخت تا از آن «صيد كرده و» گوشت تازه بخوريد و وسايل زينتى را براى پوشش از آن، استخراج نماييد و كشتى‏ها را مى‏بينيد كه سينه دريا را مى‏شكافند تا شما «به تجارت بپردازيد» و از فضل خداوند بهره گيريد»(8) بهره‏گيرى معناى وسيع ى دارد كه هر گونه فعاليت‏هاى اقتصادى از طريق راه‏هاى دريايى را شامل مى‏شود.

در جاى ديگرى مى‏خوانيم: «او كسى است كه زمين را رام شما ساخت، پس به گوشه و كنار آن، رهسپار شويد واز روزى او، استفاده كنيد.»(9) در آيه ديگرى اين گونه آمده است: «ما شب و روز را روشنى‏بخش ساختيم تا فضل پروردگار را «در پرتو آن» بطلبيد و به تلاش و فعاليت بپرد ازيد.»(10)
در سوره قصص هم مى‏خوانيم: «از جمله رحمت خداوندى اين است كه شب و روز را براى شما قرار داده است تا در شب آرامش يابيد «و دوباره انرژى لازم را به دست آوريد» و در روز دنبال رزق حلال رفته تلاش و فعاليت نمايد.»(11)

كارگران همپاى مجاهدان‏
از ديدگاه قرآن و روايات معصومين، سعى و تلاش براى اداره زندگى، در سايه موازين شريعت و به دور از افراط و تفريط، به عنوان عبادت ارزشمند و در رديف جهاد و مبارزه مسلحانه عليه دشمنان و متجاوزين معرفى شده است، خداى متعال در سوره مزمل مى‏فرمايد: «آن مقدار از قرآن كه براى شما ميسر و امكان‏پذير مى‏باشد تلاوت كنيد، خداوند مى‏داند كه به زودى گروهى از شما بيمار مى‏شوند، گروه ديگر براى به دست آوردن فضل الهى «و كسب روزى» به مسافرت مى‏روند و گروه ديگرى در راه خدا جهاد مى‏كنند. پس آن مقدارى كه براى شما ممكن است از آ ن تلاوت كنيد.»(12)

در آيه شريفه سه نوع عذر ذكر شده است اولى جنبه جسمانى دارد «بيمارى»، دومى جنبه مالى «مسافرت براى كسب و كار» و سومى جنبه دينى دارد كه «جهاد در راه خدا» است. لذا برخى گفته‏اند از اين آيه استفاده مى‏شود كه سعى و تلاش براى اداره زندگى و امرار معاش هم رديف جه اد در راه خدا است، در احاديث نيز داريم: «كسى كه براى تأمين مايحتاج زندگى خانواده‏اش، سعى و تلاش مى‏كند تا اسباب معيشت آنان را فراهم سازد مانند مجاهدان راه خدا است كه در برابر دشمنان مبارزه مسلحانه مى‏نمايند.»(13)

يعنى همان‏گونه كه مجاهدان در راه خدا، جانشان را به خطر انداخته و در برابر دشمنان داخلى و خارجى و براى حفظ كشور و سرزمين اسلامى، جان‏فشانى مى‏كنند، كار و كوشش در سنگر اقتصاد نيز چنين نقشى دارد زيرا با سعى و تلاش در سنگر اقتصاد است كه توسعه و پيشرفت محقق مى‏شود، روزنه‏هاى نفوذ و تسلط مسدود شده و جامعه را از ذلت وابستگى، رهايى پيدا كرده ارزشهاى آن، از دست‏برد اجانب حفظ مى‏شود به تاراج نمى‏رود.

جمله‏اى از عبدالله بن مسعود، صحابى معروف پيامبر (ص) نقل شده است كه مى‏گويد: «هر كس متاعى را به يكى از شهرهاى مسلمانان ببرد و زحمات خود را در اين راه براى خداوند محسوب دارد سپس آن را به قيمت عادلانه آن روز بفروشد چنين شخصى در پيشگاه خداوند به منزله شهيدان است، بعد براى گفتار خود قسمتى از آيه 20 سوره مزمل را قرائت مى‏كند كه: «وَ ءَاخَرُونَ يَضْرِبُونَ فِى الْأَرْضِ» برخى از مفسرين با توجه به حديثى كه در تفسير قرطبى به همين مضمون آمده است، مى‏گويند: عبدالله بن مسعود، جمله فوق را از پيامبر (ص) استفاده كرده است»(14)

در حديث ديگرى از پيامبر (ص) مى‏خوانيم: «عبادت هفتاد جزء دارد بهترين جزء از اين هفتاد جزء طلب رزق حلال مى‏باشد.»(15) امام صادق (ع) مى‏فرمايد: «جدم امام سجاد (ع) صبح از منزل براى طلب روزى خارج مى‏شد، شخصى پرسيد كجا تشريف مى‏بريد؟ فرمود: مى‏روم تا به خانوا ده‏ام صدقه دهم، آن شخص با تعجب پرسيد: صدقه به خانواده؟ حضرت فرمود: هر كس دنبال كسب حلال برود و براى طلب مال و رزق حلال براى عيال و خانواده خود حركت كند مصداق صدقه از جانب خداى سبحان است.»(16)

مراسم حج كه سالى يك‏بار برگزار مى‏گردد از لحاظ شكوه و عظمت عبادى و سياسى، نظيرى ندارد اعراب جاهليت، در ايام مراسم حج، فعاليت‏هاى اقتصادى را جايز نمى‏دانستند، ولى دين مبين اسلام، مراسم حج را به عنوان كنگره‏اى عظيم عبادى، سياسى، معرفى مى‏كند و فعاليت‏هاى اقتصادى در موسم حج را نه تنها جايز مى‏داند بلكه آن را امر پسنديده تلقى كرده چنانچه در سوره مائده مى‏خوانيم: «كسانى كه براى خشنودى پروردگار و جلب رضاى او و به دست آوردن سود تجارى به قصد زيارت خانه خدا حركت مى‏كنند، نبايد مورد آزار و اذيت و مزاحمت قرار گير ند.»(17)

امام صادق (ع) در جواب سؤالى كه چرا خداوند مردم را به انجام حج و طواف خانه‏اش فرمان داده است مى‏فرمايد: «خداوند انسان را آفريد... و او را به عمل حج، دستور داد كه اطاعت دين و مصالح دنياى آنان را در بر دارد، در موسم حج، مسلمانان از شرق و غرب عالم جمع مى‏شو ند با يكديگر آشنا مى‏شوند و براى اين كه هر ملتى از تجارت‏ها و فراورده‏هاى اقتصادى ملت‏هاى ديگر استفاده كنند و با كرايه دادن وسايل نقليه و حمل و نقل... بهره ببرند...»(18)

يكى ديگر از مراسم سياسى عبادى اسلام كه شكوه و عظمت خاصى دارد، بر پايى نماز جمعه است، قرآن كريم در سوره مباركه جمعه، مسلمانان را مورد خطاب قرار داده مى‏فرمايد: «هنگامى كه عبادت خدا، و نماز پرشكوه جمعه را به جا آورديد، در روى زمين، پراكنده شده و از نعمت‏ه ا و مواهب الهى بهره‏مند شويد.»(19)

از مجموع روايات ياد شده به خوبى مى‏توان استفاده كرد كه سعى و تلاش در چهارچوب قوانين شريعت، به دور از افراط و تفريط، براى اداره زندگى و امرار معاش، جايگاه خاص و ويژه‏اى را در فرهنگ قرآن و آموزه‏هاى دينى و مذهبى به خود اختصاص داده است، علت و فلسفه آن نيز روشن است زيرا كار و كوشش:
اولاً: سستى، تنبلى و دل‏مردگى را از انسان، دور نموده، حركت و نشاط مى‏آفريند و نيز وسيله خوبى براى اشتغال سالم فكرى و جسمى مى‏باشد.
ثانيا: با كار و كوشش، نارسايى‏ها و مشكلات اقتصادى بر طرف شده، رفاه و آسايش مطلوب به دست مى‏آيد، انسان‏هاى پر كار و زحمت‏كش، علاوه بر اين كه زندگى خود را سر و سامان داده و تأمين مى‏كنند و آسايش و آرامش براى خانواده‏اش به وجود مى‏آورند، به افراد مستمند و مستحق نيز كمك مى‏كنند.
ثالثاً: اگر آحاد جامعه به تلاش و فعاليت مداوم ادامه دهند، بدون شك، اقتصاد كشور و مملكت نيز روز به روز رونق بيشترى پيدا مى‏كند در نتيجه راه‏هاى نفوذ دشمنان، مسدود مى‏شود. ارزشهاى دينى و فرهنگى جامعه از دست‏برد اجانب محفوظ مى‏ماند.

رابطه بى‏كارى با جرايم‏
در طرف مقابل، تنبلى و بى‏كارى به عنوان يك پديده شوم، مصايب و مشكلات فراوانى را براى افراد و اجتماعات به وجود مى‏آورد. اولين ثمره تلخ و زودرس تنبلى و بى‏كارى، فقر و تهيدستى است، پديده ناميمون كه از آن، به مرگ بزرگ(20) تعبير شده و باعث مى‏شود انسان‏هاى فق ير و درمانده، به اعمال خلافى مثل: قتل، دزدى، تجاوز، خودفروشى و بى‏عفتى... مبادرت نمايد و با افراد خلاف‏كار، دوست و آشنا شده و مسير خلاف مثل قاچاق و آدم‏فروشى را در پيش گيرد به امراض لاعلاج، مبتلا شده و پديده خانمانسوز اعتياد دامنگيرش شود، شالوده و اساس ز ندگيش از هم متلاشى و كانون گرم آن، به جهنم سوزان و غير قابل تحمل تبديل گردد و در نتيجه آثار زيان‏بارى در حوزه‏هاى فرهنگ، اقتصاد و امنيت بر پيكر اجتماع وارد خواهد شد.

لذا در احاديث مى‏خوانيم: «خداوند انسان تنبل و پر خواب را مبغوض و افراد بى‏كار را دشمن مى‏دارد.»(21) از پيامبر (ص) نيز نقل شده است: «كسى كه بار خودش را به دوش ديگران مى‏گذارد ملعون است.»(22) امام باقر(ع) نيز فرموده‏اند: «من مردى را كه در كار دنياى خود تن بل باشد دوست ندارم، كسى كه در كار دنياى خود تنبل باشد «با اينكه نتيجه و ثمره آن را به زودى به دست مى‏آورد» در كار آخرتش، تنبل‏تر خواهد بود.»(23) در حديث ديگرى مى‏خوانيم: «هنگامى كه موجودات در آغاز با هم ازدواج كردند، تنبلى و ناتوانى با هم پيمان زوجيت بست ند و فرزندى از آنها به نام فقر متولد شد.»(24) بنابراين سعى و تلاش در فرهنگ اسلامى، ارزش فوق‏العاده‏اى داشته و تنبلى و بى‏كارى به عنوان ضد ارزش معرفى شده است.

از خداوند بزرگ مى‏خواهيم سستى و تنبلى نيروهاى انسانى را از جهان اسلام برطرف نموده فقر و تهيدستى را از جوامع مسلمين دور سازد و مجد و عظمت آنان را روز افزون نمايد. 


پى‏نوشت‏ها:
1) سوره ابراهيم، آيه 32 و 34: اللَّهُ الَّذِى خَلَقَ السَّمَوَ تِ وَ الْأَرْضَ وَ أَنزَلَ مِنَ السَّمَآءِ مَآءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَ تِ رِزْقًا لَّكُمْ وَسَخَّرَ لَكُمُ الْفُلْكَ لِتَجْرِىَ فِى الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ وَ سَخرَ لَكُمُ الْأَنْه َرَ * وَ سَخَّرَ لَكُمُ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ دَآئبَيْنِ وَ سَخَّرَ لَكُمُ الَّيْلَ وَ النَّهَارَ * وَءَاتَئكُم مِّن كُلِ‏ّ مَا سَأَلْتُمُوهُ وَ إِن تَعُدُّواْ نِعْمَتَ اللَّهِ لَا تُحْصُوهَآ...»
2) سوره نحل، آيه 5 تا 8: «وَ الْأَنْعَمَ خَلَقَهَا لَكُمْ فِيهَا دِفْ‏ءٌ وَ مَنَفِعُ وَمِنْهَا تَأْكُلُونَ وَ لَكُمْ فِيهَا جَمَالٌ حِينَ تُرِيحُونَ وَ حِينَ تَسْرَحُونَ * وَ تَحْمِلُ أَثْقَالَكُمْ إِلَى‏ بَلَدٍ... وَ الْخَيْلَ وَ الْبِغَالَ وَالْحَمِيرَ لِتَرْكَبُوهَا وَ زِينَةً وَ يَخْلُقُ مَا لَا تَعْلَمُونَ»
3) سوره نحل، آيه 66: «وَ إِنَّ لَكُمْ فِى الْأَنْعَمِ لَعِبْرَةً نُّسْقِيكُم مِّمَّا فِى بُطُونِهِ مِن بَيْنِ فَرْثٍ وَ دَمٍ لَّبَنًا خَالِصًا سَآئغًا لِّلشَّرِبِينَ * وَمِن ثَمَرَ تِ النَّخِيلِ وَ الْأَعْنَبِ تَتَّخِذُونَ مِنْهُ سَكَرًا وَ رِزْقًا حَسَ نًا»
4) سوره نجم، آيه 39: «لَّيْسَ لِلْإِنسَنِ إِلَّا مَا سَعَى‏»
5) سوره رعد، آيه 11 :«إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى‏ يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنفُسِهِمْ»
6) سوره مدثر، آيه 38: «كُلُّ نَفْسِ بِمَا كَسَبَتْ رَهِينَةٌ»
7) تفسير نمونه، ج 24، ص 238.
8) سوره نحل، آيه 14: «وَ هُوَ الَّذِى سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْكُلُواْ مِنْهُ لَحْمًا طَرِيًّا وَ تَسْتَخْرِجُواْ مِنْهُ حِلْيَةً»
9) سوره ملك، آيه 16:«هُوَ الَّذِى جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ ذَلُولًا فَامْشُواْ فِى مَنَاكِبِهَا وَ كُلُواْ مِن رِّزْقِهِ»
10) سوره اسراء، آيه 12: «وَ جَعَلْنَا الَّيْلَ وَ النَّهَارَ ءَايَتَيْنِ فَمَحَوْنَآ ءَايَةَ الَّيْلِ وَ جَعَلْنَآ ءَايَةَ النَّهَارِ مُبْصِرَةً لِّتَبْتَغُواْ»
11) سوره قصص، آيه 73: «وَ مِن رَّحْمَتِهِ جَعَلَ لَكُمُ الَّيْلَ وَ النَّهَارَ لِتَسْكُنُواْ فِيهِ وَ لِتَبْتَغُواْ مِن فَضْلِهِ...»
12) سوره مزمل، آيه 20: «فَاقْرَءُواْ مَا تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْءَانِ عَلِمَ أَن سَيَكُونُ مِنكُم مَّرْضَى‏ وَ ءَاخَرُونَ يَضْرِبُونَ فِى الْأَرْضِ يَبْتَغُونَ مِن فَضْلِ اللَّهِ وَ ءَاخَرُونَ يُقَتِلُونَ فِى‏سَبِيلِ اللَّهِ»
13) وسايل الشيعه، ج 12، ص 23.
14) تفسير نمونه، ج 25، ص 200.
15) وسايل الشيعه، ج 12، ص 19: «العبادة سبعون جزء افضلها طلب الحلال»
16) وسايل الشيعه، ج 12، ص 43.
17) سوره مائده، آيه 2: «وَلَآ ءَآمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ يَبْتَغُونَ فَضْلاً مِّن رَّبِّهِمْ وَرِضْوَ نًا»
18) وسائل الشيعه، كتاب حج، ابواب وجوب حج، باب 1، حديث 18.
19) سوره جمعه، آيه 10: «فَإِذَا قُضِيَتِ الصَّلَوةُ فَانتَشِرُواْ فِى الْأَرْضِ وَ ابْتَغُواْ مِن فَضْلِ اللَّهِ».
20) نهج البلاغه، كلمات 163: «الفقر الموتُ الاكبر».
21) وسائل الشيعه، ج 12، ص 35: «انّ الله ليبغض العبد النوام و اِنّ الله ليبغض العبد الفارغ».
22) وسائل الشيعه، ج 12، ص 16: «قال رسول الله ملعون ملعون مَن القى كلّه على الناس»
23) همان، ص 35: «اِنّى لابْغَضُ الرجل من ان يكون كسلاناً عن امر دنياه و مَن كسل عن امر دنياه...»
24) الكافى، ج 5، ص 86: «اِنّ الاشيا لَمّا ازدوجت ازدوج الكسل و العجز فنتجا بينهما الفقر».


منبع: مجله پاسدار اسلام ، شماره 281 ارديبهشت 84