خميره وجودي انسان از دو بعد مادي و معنوي «جسم و جان» معجون و تركيب يافته
است، و هر يك از اين دو بعد، براي رشد و بالندگي، به تقويت، انرژي و تغذيه سالم
نيازمند ميباشد، خداي متعال كه جهان هستي را خلق كرده و انسان را به عنوان گل
سرسبد مخلوقات خود، معرفي و طبيعت را مسخّر او ساخته است، ابزار، وسايل و
امكانات مورد نياز در هر دو بُعد مادي و معنوي را در اختيار انسان قرار داده،
راه سعادت و شقاوت، و صعود و سقوط را به او نشان داده است، ولي پيمودن راه، نوع
زندگي و استفاده و بهرهبرداري از مواهب و نعمتهاي طبيعت را به خود او واگذار
كرده و اين انسان است كه بايد در سايه تدبير و تعقل و با سعي، تلاش و
فعاليتهاي شبانه روزي، زمينه رشد، تعالي و تكامل در هر يك از دو بعد مادي و
معنوي را براي خود و همنوعان خويش فراهم سازد.
طبيعت بستر زندگي
در قرآن كريم، آيات فراواني آمده است كه زمين و طبيعت را به عنوان بستر
آماده و مناسب براي امرار معاش، و ميدان سعي و تلاش، معرفي ميكند و در جاهاي
مختلف و متعدد به انسان، منت گذاشته و از مواهب و نعمتهاي مادي و طبيعي و
تسخير آن، براي استفاده و بهرهبرداري او سخن ميگويد، براي نمونه، آيات ذيل را
مرور كنيم:
«خداوند آسمانها و زمين را آفريد و از آسمان آب فرو فرستاد و به واسطه آن،
انواع ميوهها را براي روزي شما روياند. كشتيها را رام ساخت تا به فرمان او،
در دريا، حركت كنند، رودها، خورشيد و ماه، و شب و روز را براي شما رام كرده است
و هر چيزي كه از او خواستهايد به شما بخشيده است و اگر بخواهيد نعمتهاي الهي
را بشماريد، قدرت و توانايي شمارش آن را نداريد.»(1)
در آيهاي ديگر ميخوانيم: «و خداوند، چهارپايان را آفريد كه براي شما در
«پوست» آنها، گرما و منافع ديگري نهفته است و نيز از آنها ميخوريد و هنگامي كه
آنها را «شامگاهان» از چراگاه باز ميگردانيد يا «بامدادان» به چراگاه
ميبريد، شما را در آن تجمل «و زيبايي» هست و بارهاي شما را تا شهرهاي دور دست
ميبرند، بدون شك، پروردگارتان، رئوف و مهربان است و نيز اسبها و استران و
درازگوشان را آفريد، تا بر آنها سوار شويد و مايه تجمل نيز ميباشد، و نيز
نعمتهاي ديگري ميآفريند كه شما نميدانيد.»(2)
در سومين آيه ميخوانيم: «در چهارپايان براي شما عبرتي است كه از شكم آنها، از
ميان سرگين و خون، شير پاك به شما مينوشانيم... و از ميوههاي درختان خرما و
انگور، هم «شراب» مستيآور و هم خوراكي نيكو به دست ميآوريد، بيگمان در اين
امر براي خردورزان، مايه عبرت است و نيز پروردگارت به زنبور عسل، الهام كرد كه
از كوهها و درختان، براي خود، خانه بساز، و از همه ميوهها تناول كن و از خداي
خود پيرويبنما، آنگاه از شكم آنها شهدي رنگارنگ ميتراود كه در آن، شفاي
مردمان ميباشد.»(3)
آنچه از آيات ياد شده و نظاير آن استفاده ميشود اين است كه هر چيزي كه براي
امرار معاش و زندگي سالم و به دور از افراط و تفريط، لازم باشد، خداي متعال از
همان آغاز خلقت در اختيار انسان قرار داده است. و صد البته كه رام ساختن طبيعت
و تسخير آن، اين معني را نميرساند كه انسان دست روي دست بگذارد و سستي و تنبلي
را اختيار كرده و سعي و تلاش نكند و خود را سر بار جامعه و مردم قرار دهد.
برخي، كار و فعاليت براي امرار معاش را با دنياگرايي و دنياپرستي خلط كرده و آن
را مغاير با آموزههاي ديني تلقي نموده و در مذمت و محكوميت آن، مطالبي
گفتهاند. عدهاي ديگر، ميگويند: از آنجايي كه رزق و روزي انسان از جانب خالق
هستي معين و مقدر شده است، سعي و تلاش انسان، تأثيري در زيادي و نقصان آن ندارد
لذا دست از سعي و تلاش برداشته، عزلت و گوشهنشيني را اختيار كردهاند. برخي
ديگر كارهاي فيزيكي نظير كشاورزي، دامداري و بنّايي را عيب دانسته و آن را
مخالف مقام و منزلت خيالي خود، ميدانند!
ترويج اين گونه افكار و انديشهها، كه هيچ گونه پشتوانه ديني و مكتبي ندارد،
باعث ميشود بهانه به دست دشمنان دين و مذهب بيفتد و آنان نيز با توجه به جهل و
ناداني عامه مردم، دين و مذهب را به عنوان عامل تخدير و ركود در عرصههاي مهم
اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي، معرفي كرده و در سطح جهان تبليغات وسيع و گستردهاي
را عليه دين و مذهب، سازماندهي كنند و به خورد جامعه و مردم دهند.
ارزش كار در فرهنگ اسلامي
كساني كه اندك آشنايي با معارف اسلامي، آيات قرآن و احاديث معصومين
داشته باشند اين حقيقت را متوجه شده و باور خواهند كرد كه رشد و تكامل انسان در
هر يك از دو بعد مادي و معنوي، تنها در سايه سعي و تلاش، محقق شده و امكانپذير
ميباشد، چنانچه قرآن كريم در جمله كوتاه و معروفي، بهرهمندي انسان را منحصراً
در گرو كار و كوشش ميداند و ميگويد: «براي انسان بهرهاي جز سعي و كوشش او
نيست.»(4) و در آيه ديگري ميفرمايد: «خداوند سرنوشت هيچ قوم «و ملتي» را تغيير
نميدهد مگر آن كه آنها خود را تغيير دهند.»(5) و در جمله كوتاه ديگري
ميخوانيم: «هر كس در گرو اعمال خود است.»(6) گرچه آيات ذكر شده در ارتباط با
امور معنوي و اُخروي است ولي معيار و ملاك كلي كه آيات ياد شده و آيات فراوان
ديگري به دست ميدهد اين است كه بهرهمندي انسان از نعمتهاي مادي و معنوي
«دنيا و آخرت» در گرو سعي و تلاش است به قول شاعر:
نابرده رنج، گنج ميسر نميشود
مزد آن گرفت جان برادر كه كار كرد
اگر كار و كوشش با آموزههاي ديني و مذهبي، مخالفت داشته و يا مفهوم تضمين رزق
و روزي از طرف خداوند، سستي، تنبلي و نشستن در منزل ميبود و يا فعاليتهاي
نظير كشاورزي، چوپاني و دامداري... با مقام و منزلت انسان، سازگاري نداشته عيب
به حساب ميآمد، انبيا و اولياي الهي كه خود صاحبان شريعت هستند و به جزئيات
آموزههاي ديني، آشنايي كامل دارند، حتماً بيان داشته و يادآوري ميكردند، در
حالي كه قضيه كاملاً بر عكس است. انبيا و اولياي الهي، پيروان خود را به كار و
كوشش، دعوت كردهاند و از سستي و تنپروري مذمت و سرزنش نمودهاند و خود نيز به
كارهاي سخت و طاقتفرسا، نظير چوپاني، خياطي، كشاورزي و زره بافي...
پرداختهاند.
يكي از ياران امام صادق (ع) مدتي خدمت امام نيامده بود، امام صادق (ع) احوال او
را جويا شدند عرض كردند: او كار و فعاليت تجارتي را ترك كرده و به عبادت روي
آورده است، امام فرمود: واي بر او، آيا نميداند كسي كه تلاش و طلب روزي را ترك
كند، دعايش مستجاب نميشود.» سپس افزود: هنگامي كه آيه «وَ مَن يَتَّقِ اللَّهَ
يَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا * وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لاَ يَحْتَسِبُ» نازل
گرديد، جمعي از ياران پيامبر(ص) درها را به روي خود بستند و روي به عبادت
آوردند و گفتند: خداوند روزي ما را عهدهدار شده است، اين جريان به گوش پيامبر
(ص) رسيد. كسي را نزد آنها فرستاد كه چرا اين گونه رفتار ميكنيد؟ جواب دادند
يا رسولاللّه چون خداوند روزي ما را متكفل شده است ما مشغول عبادت شدهايم.
پيامبر فرمود: هر كسي چنين كند دعايش مستجاب نميشود بر شما باد كار و كوشش
نموده و طلب روزي نماييد.»(7)
بنابراين معني و مفهوم تسخير طبيعت و نعمتهاي فراوان آن، اين است كه انسان در
سايه تدبير و تعقل، در حوزههاي مختلف زندگي مثل زراعت، دامپروري، تجارت،
استخراج معادن، به كارگيري گياهان دارويي و ساخت و ساز ابزار و وسايل... تلاش و
فعاليت نمايد و زمينه رشد و بالندگي را در تمام عرصههاي زندگي فراهم سازد.
آيات فراواني وجود دارد كه انسان را به سعي و تلاش، واداشته و او را تشويق و
ترغيب مينمايد تا با جد و جهد مداوم، زمينه استفاده مطلوبتر از نعمتهاي
طبيعت را براي خود و همنوعان خويش فراهم سازد چنانچه در سوره نحل ميخوانيم:
«او كسي است كه دريا را مسخر «شما» ساخت تا از آن «صيد كرده و» گوشت تازه
بخوريد و وسايل زينتي را براي پوشش از آن، استخراج نماييد و كشتيها را
ميبينيد كه سينه دريا را ميشكافند تا شما «به تجارت بپردازيد» و از فضل
خداوند بهره گيريد»(8) بهرهگيري معناي وسيعي دارد كه هر گونه فعاليتهاي
اقتصادي از طريق راههاي دريايي را شامل ميشود.
در جاي ديگري ميخوانيم: «او كسي است كه زمين را رام شما ساخت، پس به گوشه و
كنار آن، رهسپار شويد واز روزي او، استفاده كنيد.»(9)
در سوره قصص هم ميخوانيم: «از جمله رحمت خداوندي اين است كه شب و روز را براي
شما قرار داده است تا در شب آرامش يابيد «و دوباره انرژي لازم را به دست آوريد»
و در روز دنبال رزق حلال رفته تلاش و فعاليت نمايد.»(11)
كارگران همپاي مجاهدان
از ديدگاه قرآن و روايات معصومين، سعي و تلاش براي اداره زندگي، در سايه
موازين شريعت و به دور از افراط و تفريط، به عنوان عبادت ارزشمند و در رديف
جهاد و مبارزه مسلحانه عليه دشمنان و متجاوزين معرفي شده است، خداي متعال در
سوره مزمل ميفرمايد: «آن مقدار از قرآن كه براي شما ميسر و امكانپذير ميباشد
تلاوت كنيد، خداوند ميداند كه به زودي گروهي از شما بيمار ميشوند، گروه ديگر
براي به دست آوردن فضل الهي «و كسب روزي» به مسافرت ميروند و گروه ديگري در
راه خدا جهاد ميكنند. پس آن مقداري كه براي شما ممكن است از آن تلاوت
كنيد.»(12)
در آيه شريفه سه نوع عذر ذكر شده است اولي جنبه جسماني دارد «بيماري»، دومي
جنبه مالي «مسافرت براي كسب و كار» و سومي جنبه ديني دارد كه «جهاد در راه خدا»
است. لذا برخي گفتهاند از اين آيه استفاده ميشود كه سعي و تلاش براي اداره
زندگي و امرار معاش هم رديف جهاد در راه خدا است، در احاديث نيز داريم: «كسي كه
براي تأمين مايحتاج زندگي خانوادهاش، سعي و تلاش ميكند تا اسباب معيشت آنان
را فراهم سازد مانند مجاهدان راه خدا است كه در برابر دشمنان مبارزه مسلحانه
مينمايند.»(13)
يعني همانگونه كه مجاهدان در راه خدا، جانشان را به خطر انداخته و در برابر
دشمنان داخلي و خارجي و براي حفظ كشور و سرزمين اسلامي، جانفشاني ميكنند، كار
و كوشش در سنگر اقتصاد نيز چنين نقشي دارد زيرا با سعي و تلاش در سنگر اقتصاد
است كه توسعه و پيشرفت محقق ميشود، روزنههاي نفوذ و تسلط مسدود شده و جامعه
را از ذلت وابستگي، رهايي پيدا كرده ارزشهاي آن، از دستبرد اجانب حفظ ميشود
به تاراج نميرود.
جملهاي از عبدالله بن مسعود، صحابي معروف پيامبر (ص) نقل شده است كه ميگويد:
«هر كس متاعي را به يكي از شهرهاي مسلمانان ببرد و زحمات خود را در اين راه
براي خداوند محسوب دارد سپس آن را به قيمت عادلانه آن روز بفروشد چنين شخصي در
پيشگاه خداوند به منزله شهيدان است، بعد براي گفتار خود قسمتي از آيه 20 سوره
مزمل را قرائت ميكند كه: «وَ ءَاخَرُونَ يَضْرِبُونَ فِي الاْءَرْضِ» برخي از
مفسرين با توجه به حديثي كه در تفسير قرطبي به همين مضمون آمده است، ميگويند:
عبدالله بن مسعود، جمله فوق را از پيامبر (ص) استفاده كرده است»(14)
در حديث ديگري از پيامبر (ص) ميخوانيم: «عبادت هفتاد جزء دارد بهترين جزء از
اين هفتاد جزء طلب رزق حلال ميباشد.»(15) امام صادق (ع) ميفرمايد: «جدم امام
سجاد (ع) صبح از منزل براي طلب روزي خارج ميشد، شخصي پرسيد كجا تشريف ميبريد؟
فرمود: ميروم تا به خانوادهام صدقه دهم، آن شخص با تعجب پرسيد: صدقه به
خانواده؟ حضرت فرمود: هر كس دنبال كسب حلال برود و براي طلب مال و رزق حلال
براي عيال و خانواده خود حركت كند مصداق صدقه از جانب خداي سبحان است.»(16)
مراسم حج كه سالي يكبار برگزار ميگردد از لحاظ شكوه و عظمت عبادي و سياسي،
نظيري ندارد اعراب جاهليت، در ايام مراسم حج، فعاليتهاي اقتصادي را جايز
نميدانستند، ولي دين مبين اسلام، مراسم حج را به عنوان كنگرهاي عظيم عبادي،
سياسي، معرفي ميكند و فعاليتهاي اقتصادي در موسم حج را نه تنها جايز ميداند
بلكه آن را امر پسنديده تلقي كرده چنانچه در سوره مائده ميخوانيم: «كساني كه
براي خشنودي پروردگار و جلب رضاي او و به دست آوردن سود تجاري به قصد زيارت
خانه خدا حركت ميكنند، نبايد مورد آزار و اذيت و مزاحمت قرار گيرند.»(17)
امام صادق (ع) در جواب سؤالي كه چرا خداوند مردم را به انجام حج و طواف خانهاش
فرمان داده است ميفرمايد: «خداوند انسان را آفريد... و او را به عمل حج، دستور
داد كه اطاعت دين و مصالح دنياي آنان را در بر دارد، در موسم حج، مسلمانان از
شرق و غرب عالم جمع ميشوند با يكديگر آشنا ميشوند و براي اين كه هر ملتي از
تجارتها و فراوردههاي اقتصادي ملتهاي ديگر استفاده كنند و با كرايه دادن
وسايل نقليه و حمل و نقل... بهره ببرند...»(18)
يكي ديگر از مراسم سياسي عبادي اسلام كه شكوه و عظمت خاصي دارد، بر پايي نماز
جمعه است، قرآن كريم در سوره مباركه جمعه، مسلمانان را مورد خطاب قرار داده
ميفرمايد: «هنگامي كه عبادت خدا، و نماز پرشكوه جمعه را به جا آورديد، در روي
زمين، پراكنده شده و از نعمتها و مواهب الهي بهرهمند شويد.»(19)
از مجموع روايات ياد شده به خوبي ميتوان استفاده كرد كه سعي و تلاش در چهارچوب
قوانين شريعت، به دور از افراط و تفريط، براي اداره زندگي و امرار معاش، جايگاه
خاص و ويژهاي را در فرهنگ قرآن و آموزههاي ديني و مذهبي به خود اختصاص داده
است، علت و فلسفه آن نيز روشن است زيرا كار و كوشش:
اولاً: سستي، تنبلي و دلمردگي را از انسان، دور نموده، حركت و نشاط ميآفريند
و نيز وسيله خوبي براي اشتغال سالم فكري و جسمي ميباشد.
ثانيا: با كار و كوشش، نارساييها و مشكلات اقتصادي بر طرف شده، رفاه و آسايش
مطلوب به دست ميآيد، انسانهاي پر كار و زحمتكش، علاوه بر اين كه زندگي خود
را سر و سامان داده و تأمين ميكنند و آسايش و آرامش براي خانوادهاش به وجود
ميآورند، به افراد مستمند و مستحق نيز كمك ميكنند.
ثالثاً: اگر آحاد جامعه به تلاش و فعاليت مداوم ادامه دهند، بدون شك، اقتصاد
كشور و مملكت نيز روز به روز رونق بيشتري پيدا ميكند در نتيجه راههاي نفوذ
دشمنان، مسدود ميشود. ارزشهاي ديني و فرهنگي جامعه از دستبرد اجانب محفوظ
ميماند.
رابطه بيكاري با جرايم
در طرف مقابل، تنبلي و بيكاري به عنوان يك پديده شوم، مصايب و مشكلات
فراواني را براي افراد و اجتماعات به وجود ميآورد. اولين ثمره تلخ و زودرس
تنبلي و بيكاري، فقر و تهيدستي است، پديده ناميمون كه از آن، به مرگ بزرگ(20)
تعبير شده و باعث ميشود انسانهاي فقير و درمانده، به اعمال خلافي مثل: قتل،
دزدي، تجاوز، خودفروشي و بيعفتي... مبادرت نمايد و با افراد خلافكار، دوست و
آشنا شده و مسير خلاف مثل قاچاق و آدمفروشي را در پيش گيرد به امراض لاعلاج،
مبتلا شده و پديده خانمانسوز اعتياد دامنگيرش شود، شالوده و اساس زندگيش از هم
متلاشي و كانون گرم آن، به جهنم سوزان و غير قابل تحمل تبديل گردد و در نتيجه
آثار زيانباري در حوزههاي فرهنگ، اقتصاد و امنيت بر پيكر اجتماع وارد خواهد
شد.
لذا در احاديث ميخوانيم: «خداوند انسان تنبل و پر خواب را مبغوض و افراد
بيكار را دشمن ميدارد.»(21) از پيامبر (ص) نيز نقل شده است: «كسي كه بار خودش
را به دوش ديگران ميگذارد ملعون است.»(22) امام باقر(ع) نيز فرمودهاند: «من
مردي را كه در كار دنياي خود تنبل باشد دوست ندارم، كسي كه در كار دنياي خود
تنبل باشد «با اينكه نتيجه و ثمره آن را به زودي به دست ميآورد» در كار آخرتش،
تنبلتر خواهد بود.»(23) در حديث ديگري ميخوانيم: «هنگامي كه موجودات در آغاز
با هم ازدواج كردند، تنبلي و ناتواني با هم پيمان زوجيت بستند و فرزندي از آنها
به نام فقر متولد شد.»(24) بنابراين سعي و تلاش در فرهنگ اسلامي، ارزش
فوقالعادهاي داشته و تنبلي و بيكاري به عنوان ضد ارزش معرفي شده است.
از خداوند بزرگ ميخواهيم سستي و تنبلي نيروهاي انساني را از جهان اسلام برطرف
نموده فقر و تهيدستي را از جوامع مسلمين دور سازد و مجد و عظمت آنان را روز
افزون نمايد.
پينوشتها
1. سوره ابراهيم، آيه 32 و 34:
اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَـوَ تِ وَ الاْءَرْضَ وَ أَنزَلَ مِنَ
السَّمَآءِ مَآءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَ تِ رِزْقًا لَّكُمْ وَسَخَّرَ
لَكُمُ الْفُلْكَ لِتَجْرِيَ فِي الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ وَ سَخَّرَ لَكُمُ
الاْءَنْهَـرَ * وَ سَخَّرَ لَكُمُ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ دَآئبَيْنِ وَ
سَخَّرَ لَكُمُ الَّيْلَ وَ النَّهَارَ * وَءَاتَئكُم مِّن كُلِّ مَا
سَأَلْتُمُوهُ وَ إِن تَعُدُّواْ نِعْمَتَ اللَّهِ لاَ تُحْصُوهَآ...»
2. سوره نحل، آيه 5 تا 8: «وَ الاْءَنْعَـمَ خَلَقَهَا لَكُمْ فِيهَا دِفْءٌ
وَ مَنَـفِعُ وَمِنْهَا تَأْكُلُونَ * وَ لَكُمْ فِيهَا جَمَالٌ حِينَ
تُرِيحُونَ وَ حِينَ تَسْرَحُونَ * وَ تَحْمِلُ أَثْقَالَكُمْ إِلَي بَلَدٍ...
وَ الْخَيْلَ وَ الْبِغَالَ وَالْحَمِيرَ لِتَرْكَبُوهَا وَ زِينَةً وَ
يَخْلُقُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ»
3. سوره نحل، آيه 66: «وَ إِنَّ لَكُمْ فِي الاْءَنْعَـمِ لَعِبْرَةً
نُّسْقِيكُم مِّمَّا فِي بُطُونِهِ مِن بَيْنِ فَرْثٍ وَ دَمٍ لَّبَنًا
خَالِصًا سَآئغًا لِّلشَّـرِبِينَ * وَمِن ثَمَرَ تِ النَّخِيلِ وَ
الاْءَعْنَـبِ تَتَّخِذُونَ مِنْهُ سَكَرًا وَ رِزْقًا حَسَنًا»
4. سوره نجم، آيه 39: «لَّيْسَ لِلاْءِنسَـنِ إِلاَّ مَا سَعَي»
5. سوره رعد، آيه 11 :«إِنَّ اللَّهَ لاَ يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّي
يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنفُسِهِمْ»
6. سوره مدثر، آيه 38: «كُلُّ نَفْسِ بِمَا كَسَبَتْ رَهِينَةٌ»
7. تفسير نمونه، ج 24، ص 238.
8. سوره نحل، آيه 14: «وَ هُوَ الَّذِي سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْكُلُواْ مِنْهُ
لَحْمًا طَرِيًّا وَ تَسْتَخْرِجُواْ مِنْهُ حِلْيَةً»
9. سوره ملك، آيه 16:«هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الاْءَرْضَ ذَلُولاً
فَامْشُواْ فِي مَنَاكِبِهَا وَ كُلُواْ مِن رِّزْقِهِ»
10. سوره اسراء، آيه 12: «وَ جَعَلْنَا الَّيْلَ وَ النَّهَارَ ءَايَتَيْنِ
فَمَحَوْنَآ ءَايَةَ الَّيْلِ وَ جَعَلْنَآ ءَايَةَ النَّهَارِ مُبْصِرَةً
لِّتَبْتَغُواْ»
11. سوره قصص، آيه 73: «وَ مِن رَّحْمَتِهِ جَعَلَ لَكُمُ الَّيْلَ وَ
النَّهَارَ لِتَسْكُنُواْ فِيهِ وَ لِتَبْتَغُواْ مِن فَضْلِهِ...»
12. سوره مزمل، آيه 20: «فَاقْرَءُواْ مَا تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْءَانِ عَلِمَ
أَن سَيَكُونُ مِنكُم مَّرْضَي وَ ءَاخَرُونَ يَضْرِبُونَ فِي الاْءَرْضِ
يَبْتَغُونَ مِن فَضْلِ اللَّهِ وَ ءَاخَرُونَ يُقَـتِلُونَ فِيسَبِيلِ
اللَّهِ»
13. وسايل الشيعه، ج 12، ص 23.
14. تفسير نمونه، ج 25، ص 200.
15. وسايل الشيعه، ج 12، ص 19: «العبادة سبعون جزء افضلها طلب الحلال»
16. وسايل الشيعه، ج 12، ص 43.
17. سوره مائده، آيه 2: «وَلاَآ ءَآمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ يَبْتَغُونَ
فَضْلاً مِّن رَّبِّهِمْ وَرِضْوَ نًا»
18. وسائل الشيعه، كتاب حج، ابواب وجوب حج، باب 1، حديث 18.
19. سوره جمعه، آيه 10: «فَإِذَا قُضِيَتِ الصَّلَوةُ فَانتَشِرُواْ فِي
الاْءَرْضِ وَ ابْتَغُواْ مِن فَضْلِ اللَّهِ».
20. نهج البلاغه، كلمات 163: «الفقر الموتُ الاكبر».
21. وسائل الشيعه، ج 12، ص 35: «انّ الله ليبغض العبد النوام و اِنّ الله ليبغض
العبد الفارغ».
22. وسائل الشيعه، ج 12، ص 16: «قال رسول الله ملعون ملعون مَن القي كلّه علي
الناس»
23. همان، ص 35: «اِنّي لابْغَضُ الرجل من ان يكون كسلاناً عن امر دنياه و مَن
كسل عن امر دنياه...
24. الكافي، ج 5، ص 86: «اِنّ الاشيا لَمّا ازدوجت ازدوج الكسل و العجز فنتجا
بينهما الفقر».
منبع:
ماهنامه پاسدار اسلام، شماره 281