دعای معروفی كه از امام جعفر صادق (ع) روايت گرديده است و در هنگام
تحويل سال نو شمسی خوانده می شود (يا مقلب القلوب
والابصار . . .) با فراز حول حالنا
الی احسن حال پايان می پذيرد. ميليونها نفر اين دعا را می
خوانند و ميليونها نفر از خداوند متعال احسن حال
طلب می كنند. به نظر شما اين احسن حالي كه در اين
دعا ذكر شده چيست؟
نظر شما
لطفا نظرات خود را به زبان فارسی بنویسید
برای فارسی نوشتن در صورت لزوم می توانيد
از فارسی نويس صلواتي
در پائين همين صفحه استفاده نمائيد . |
نظر شما :
به نظر بنده احسن حال یعنی غوطه ور شدن
در اقیانوس معرفت و آگاهی ورسیدن به فوز عظیم و..
الهی هب لی کمال النقطاع علیک .
رضا ا.
حسن به معنی نیکو و احسن نیکو ترین است
و یک مسلمان در نیکو ترین حال باید تحت نظر و بندگی محض خداوند متعال باشد. پس
بهترین حال را باید بر اساس بینش قرانی و اهل بیت -ع - در حالتی دانست که از
خدا غافل نبوده و مشغول اطاعت با شیم یا حداقل مشغول معصیت نباشیم .
ذبیح الله ا.
حال حالتی زود گذر است که با استقامت و
مجاهده به ملکه تبدیل میشود و زود گذرند.
گاهی اوقات احوالات بد و گاهی اوقات احوالات خوب بنا بر اعمال انسان به آدمی
رجوع میکند.اگر این حالات خوب را با مراقبه از آن حفظ کنیم به ملکه تبدیل میشود
و در آدمی رسوخ میکند.حال چه پسندیده است که انسان از خداوند احسن(نیکی که صفت
تفضیل است)حال را بخواهد.و احسن حال به روح ادمی نشاط میدهد تا با نیروی بیشتر
به اعمال الهی بپردازد.
محمد از نیوزلند
يعني خدا يا در اين سال نو قدر تي يا
فرصتي عطا كن تا بتوانم به نفس اماره خويش غلبه يابم كه آن بهترين حال در نزد
خداست
.
رضا م.
اينكه خدا از ما راضي و ما هم از كارهاي
خدا راضي يعني هرچه اوتقدير كند شكر گذار باشيم
.
فاطمه ت.
در سوره حمد که بزرگترین تسبیح و با عظمت ترین نیایش با پرورد گار است از خدا
صراط مستقیم می طلبیم این صراط مستقیم با نگاهی وسیع تمامی جهات زندگی و آمال انسان
را در بر می گیرد لذا از این مقدمه می توان نتیجه گرفت بودن بر صراط همان احسن حال
است .
میر
بسم الله الرحمن الرحیم
«یا محول الاحوال
حول حالنا الی احسن الحال...»
«تحول طبيعت و ارتباط آن با اسلام»
بحث تحول طبيعت و ارتباط آن با اسلام و عرفان را بايد اينطور خلاصه كرد كه :
آغاز بهار و حلول آن در انسان آغاز حركت انسان در امر عرفان است. سير تحولات در
طبيعت داراي مشخصههاي خاص تكراري است اما در عرفان اسلامي، عارف كه محض و حل
شده در عرفان است ادواري عمل نميكند. مسير طبيعت مسيري كروي است يعني يك سال
را در چهار فصل سير ميكند و مجدداً آغاز دورة بعد طبيعت با بهار است. با سبزي
و نشاط و دلربايي طبيعت است. عارف هرچه به پيش ميرود بهار در عرفان شكوفاتر،
تجلي گل و قرب به خدا فراگيرتر، حضور عارف در طبيعت معنوي فراغ بالتر و پرواز
و سيرش سبزگونهتر است. اما بهار طبيعت مقطعي، فاني و تكراري است. در بعد عرفان
اگر عارف از عرفان خارج شود دستيافتنش به بهار عرفاني ثقيل است و گاهي در اكثر
مواقع غيرارادي و غيرممكن است. پس در عرفان فصل بيمعناست. بهار است و بهار است
و بهار. بهار عرفان موت ندارد اما عارف در عرفان موت دارد. موت عارف در عرفان
انحراف انسان و برگشت از عرفان است پس نميتوانيم بگوييم كه عارف همان عرفان
است و عرفان همان انسان است. عرفان طريق الله است و عارف در مسير عرفان بعضي
مواقع دچار انحراف هم ميشود. پس عارف عرفان نيست، عرفان اساسنامه عروج انسان
لايق است. اگر انسان بخواهد در اين مسير پيش رود بايد در اين اساسنامه و براساس
آن سير نمايد. پس بهار عرفان اساسنامه عرفان است. شيريني و شهدي كه در اساسنامه
عرفان است الهيست، ماندني است و هرچه را كه ماندني است خدايي است. پس خداوند
ماندني است و موت ندارد. عارف جسمش فاني ميشود اما روحش به دور از كثافات
دنيوي و به دور از آلايندگي امور دنياست. پس بوي بهار طبيعت عرفاني منجز از بوی
بهار طبيعت دنيائي است. در طبيعت دنيائي گلهاي طبيعت با فضولات انساني و
حيواني داراي تجلي ميشوند و رشدشان به همين واسطه است اما در بوستان عرفاني
تجلي و رشد بوستان عرفان با تزريق آيات الهي به نبوغ ميرسد. پس هرآنچه كه در
بوستان عرفان الهي است با قدرت غيرمتصور الهي رشد و نمو ميكند. پس بوستان
عرفان خلل ندارد و آنچه كه گاهي خلل پيدا ميكند خود عارف است. پس عرفان
نفيشدني نيست، فاني نميگردد، تزلزل در آن راهي ندارد اما در عارف آري. پس
طبيعت نوپاي نوروز با ناملايمات و سرديها و طوفانها و بارشها ميتواند در
چند ساعت جايش را به پاييز و خزان دهد. در عرفان چنين امري نيست اما عارف گاهي
دچار طوفانزدگي و بحران ميشود.
ارجحيت بهار طبيعت بر عارفي كه در بهار عرفان است آن است كه طبيعت بعد از چند
صباحي مجدداً بهار را در خود متجلي ميكند اما عارف طوفانزده متأسفانه در
طوفان و گردباد انحراف چنان محو ميشود كه گويا وجودي ظاهري و باطني نداشته
است.
پس در عرفان شور و عقل ، اراده و اعتقاد به وحدانيت عقل شيرازة كار است. هر جسم
و سازهاي اگر شيرازهاش با برنامه و منسجم باشد سختيها، طوفانها و بادهاي
ملايم بهارياند. پس بهار طبيعت لحظهاي از نماد گذراي واقعي و به مراتب
گستردهتر بهار عرفاني است
و خوش آنكه عارف محض حق باشيد.
زهرا از اصفهان
احسن الحال يعنی خداوندا ما در دسته خاصی از بندگانت قرار بده که نه تنها رحمت
عام(رحمانيت)، بلکه رحمت خاص (رحيميت)خودرا شامل حال آنان کرده ايی/احسن الحال
يعنی :سعادتمندی هر انسانی در دنيا وآخرت که آن چيزی نيست که هر کسی برای خودش
آن را فرض کرده بلکه آن چيزی است که خداوند برای رسيدن به کمال بر سر راه هر
انسانی قرار می دهدوبه گونه ای ديگر نيز می توان گفت:سعادت هر انسان زمانی است
که به آن هدفی که پروردگار برای کمال او قرار داده برسد {خداوند انسان را خلق
کرد وبه او اختيار داد تا با انجام کارهای خوب به مقام قرب الهی که ارزشمندترين
ووالاترين هدفی است که در اسلام آمده است ،نائل گردد} .
سحر از كرج
بهترين حال حاليه كه تو بخداي خودت متصل باشي...وقتي قلب و جانت به اون وصل بود
ديگه هيچ مشكلي نميتونه تو رو از پا دربياره...حال خوش مال قلب سرشار از عشق و
ايمانه...به اميد داشتنش ...صلوات .
فاطمه
سلام ،
به نظر من احسن حال بدین معنی است که انسان به گونه ای رضایت کامل را در این
دنیا بدست بیاورد. معنای رضایت یعنی خشنود بودن ، خوشحال بودن و خلاصه راضی
بودن به وضع موجود. البته این وضع در اولیاء خدا همیشه بوده و حتی در بدترین
شرائط از نظر ما آنها خوشحال و راضی بودند و بنا به موضوع ( پسندم آنچه را
جانان پسندد ) در همه حال احساس احسن حال بودن را داشته اند.
علی
من راجع به اين سئوال شما خيلي فكر كردم ولي جواب قانع كننده اي نداشتم تا
اينكه سئوال سوم شما را ديدم راجع به انتظار امام زمان ع و با خودم فكر كردم مي
شود انسان حالي بهتر از آن داشته باشد؟ من كه فكر نمي كنم . و اقلا براي من
احسن حال همين است و انشاالله از اين به بعد هربار اين دعا را بخوانم منظورم
درخواست آن است كه در انتظار واقعي امام زمانم عج باشم.
زهرا
اگر حلال خدا را حلال وحرام خدا را حرام بدانيم و خود را از گناه حفظ كنيم و با
اطرافيان رفتار اسلامي داشته باشيم آن وقت احسن حال خواهيم داشت .
صديقه
سلام عليكم
معني تحت الفظي دعا اين است كه تغيير حال ما بسوي بهترين حال كه عبوديت خداي
يگانه و ترك معصيت است.
محمود
من فكر مي كنم ما اينروزها اصلا به معني دعا توجه نمي كنيم
و بدون توجه دعا را مي خوانيم .
من خوب به خاطر دارم وقتي مادرم خدابيامرز اين دعا را مي خواند
آن را از ته قلب مي خواند و براي بچه هاي خودش وهمسايه ها دعا مي كرد.
من هم مي خواهم بگويم كه حال احسن آن است كه انسان
هر نعمتي را كه براي خودش مي خواهد براي همسايه اش هم بخواهد
محمد تقي از كرج
سلام
راضی بودن به رضایت خدا
انشاالله همه دل خوش جان آزاد داشته باشند این بهترین دعای قدیمی های ماست
دنی
سلام
به نظر من احسن حال اون حاليه كه آدم بتونه با خدا حرف بزنه منظورم اينه كه
خوبه آدم غرق گناه نباشه تا بتونه باخدا حرف بزنه
جواد از تگزاس