مقدمه
شناساندن عالمان و اندیشهوران اصلاحگرا و آنانكه در اندیشه تقریب
مذاهب اسلامى بودهاند، یكى از مهمترین هدفهاى مجمع جهانى تقریب مذاهب اسلامى
است. در این مقاله، شرح حال اندیشهور اصلاحگرا و پیشگام نوآورى در علوم سنتى
حوزههاى علمیه، یعنى آیتالله شیخ محمدرضا مظفر از نظر مىگذرد. آیتالله مظفر
اگرچه یكى از صاحبان رأى و اندیشه در نزدیك كردن شیعه و سنى بوده است و در این
راه گامهایى نیز برداشته، آنچه شخصیت او را از جهات دیگر ممتاز مىسازد،
شیوههاى نو او در بازسازى فضاى علمى جامعه است. در واقع راهى كه او براى نزدیك
كردن دلهاى ملل مسلمان اعم از شیعه و سنى پیش گرفته، برگرفته از همین شیوههاى
علمى و تألیف كتابهایى روان و محكم در این زمینه است. وى كه فرصت چندانى براى
تحقق این آرمان بزرگ نداشته، بخشى از این راه بلند را پیموده و نخستین كارش را
با سامان دادن به حوزههاى علمیه و بالا بردن سطح آگاهى دانشجویان علوم دینى
آغاز كرده است. وى در این راه گامهاى مؤثرى برداشته كه امید است آشنایى با
شخصیت این مرد بزرگ، راه را براى برنامههاى اصلاحى حوزهها و دیگر مؤسسات علمى
هموارتر سازد.
تولد و زادگاه
شیخ محمدرضا مظفر در پنجم شعبان سال 1322 قمرى در یكى از محلههاى نجف
اشرف به نام «براق» چشم به جهان گشود و پنج ماه پیش از آنكه از مادر متولد
شود، پدرش را از دست داد و نام «محمدرضا» كه پیش از این به پدرش تعلق داشت، بر
وى نهاده شد(آقابزرگ طهرانى، ج2، ص772؛ محمدمهدى آصفى، ص60). آرى، تقدیر این
بود كه وى به دیدار پدر موفق نشود؛ اما روح بزرگ و همت بلند پدر همواره با وى
بود، و از آن پس تحت سرپرستى برادر بزرگترش شیخ عبدالنبى كه جاى خالى پدر را
براى او پر كرده بود توانست حیات علمى سودمندى را براىخود رقم بزند.
پدر و مادر
«آل مظفر» در نجف، افرادى خوشنام بودند و در دانش، مرتبه بلندى داشتند.
از سده دوازدهم هجرى قمرى در حوزه علمیه نجف، شخصیتهاى برجستهاى از این
خاندان در عرصههاى متعدد و رشتههاى متنوع علوم اسلامى درخشیدند(ماضى النجف و
حاضرها، ج3، ص360؛ محمدمهدى آصفى، ص59). پدرش آیتالله محمد بن عبدالله مظفر از
سلسله «آل مظفر» و در زمره فقیهان و مجتهدان نجف بود. مادرش دختر علامه، شیخ
عبدالحسین طریحى (م1293ق) است و او در دامان آن زن با فضیلت و با سرپرستى برادر
بزرگش شیخ عبدالنبى مظفر (م1337ق) پرورش یافت. پس از درگذشت شیخ عبدالنبى،
برادر دیگرش، شیخ محمدحسن مظفر (م1375ق) سرپرستى او را به عهده گرفت و راهنماى
زندگىاش شد(على الخاقانى، ج8، ص451). وى در ایام تحصیل به همراه برادر دیگرش،
شیخ محمدحسین مظفر در درس برادر بزرگشان، شیخ محمدحسن مظفر شركت مىكردند و
فضاى خانواده آنها از مباحثات علمى و مذهبى آكنده بود.
دوران تحصیل
محمدرضا پس از فراگیرى خواندن و نوشتن، در سیزده سالگى راهى مكتبخانه
علوم دینى شد و به آموختن مبانى و اصول ادبیات عرب پرداخت و در این مقطع از
استاد، شیخ محمد طه حویزى بسیار بهره برد(همان، ص452). او سپس با عزمى راسخ
دوره سطح فقه و اصول را سپرى كرد و آنگاه دروس عالى این دو علم را در محضر
استادانى چون شیخ محمدحسن مظفر (م1375ق)، میرزا محمد نائینى (1355ق)، شیخ آقا
ضیاء عراقى (1361ق)، میرزا عبدالهادى شیرازى (1382ق)، سیدعلى قاضىطباطبایى
(م1366ق) و شیخ محمدحسین اصفهانى (م1361ق) فرا گرفت. وى همچنین دوره فلسفه و
عرفان را در محضر برخى از همین استادان به انجام رساند و به تدریج به حد كمال
رسید(محمدمهدى آصفى، ص63؛ نقباء البشر فى القرن الرابع عشر، ج2، ص772).
وى میان استادان خود بیشترین بهره را از شیخ محمدحسین اصفهانى برد. این استاد
را مىتوان از معماران بزرگ علمى شیخ محمدرضا دانست كه در شكلدهى شخصیت او
تأثیر بسزایى داشت؛ بهطورى كه خط مشى اصولى، فقهى و فلسفى او بیشتر متأثر از
دیدگاههاى این استاد بوده است. احترام و تجلیل فراوان مظفر از مقام شیخ
محمدحسین اصفهانى، گواه ارتباط تنگاتنگ و علاقه او به این استاد است(حاشیه
مكاسب، شیخ محمدحسین اصفهانى، مقدمه به قلم محمدرضا مظفر). مظفر در سیر كسب
دانش، افزون بر علوم دینى به فراگیرىدانشهایىچون حساب، هندسه، جبر، هیأت و
عروض روى آورد و در 21سالگى كتابى در علم عروض نوشت(گلشن ابرار، زیر نظر
پژوهشكده باقر العلوم وابسته به سازمان تبلیغات اسلامى، قم، نشر معروف، ج2،
ص681).
شیخ محمدرضا، كنار تحصیل و تحقیق، به تدریس معارف حوزه نیز اشتغال داشت و نخست
به تدریس رسائل(1) و مكاسب(2) پرداخت؛ آنگاه به تدریس دوره خارج فقه و اصول
اهتمام ورزید. وىهمچنین فلسفه اسلامى را به علاقهمندان این فن آموخت و از آن
جمله كتاب اسفار ملاصدرا را در منزل خود تدریس مىكرد(محمدمهدى آصفى، ص64؛
خلیلى، ج2، ص19). با این همه، روح تشنه و افكار نوگراى او با شیوههاى سنتى
آموزش در حوزههاى علمیه سیراب نشد و اندیشه طرح جدیدى در نظام آموزشى مدارس
علمیه را در سر داشت.
ضرورت دگرگونى در
شیوههاى آموزشى مدارس علمیه
استاد مظفر كه اكنون داراى موقعیت ممتازى در حوزه علمیه نجف شده بود و
مىتوانست مانند مجتهدان دیگر با برپایى بحثها و درسهاى گوناگون و گام نهادن
در مسیر اجتهاد و مرجعیت، شهرت بالایى كسب كند، از این كار دست كشید و با فدا
كردن موقعیت سنتى حوزوى، در پى اصلاح حوزه با استفاده از شیوههاى بهینه آموزشى
برآمد. به اعتراف بسیارى از شخصیتهاى علمى و دینى، اگر آیت الله مظفر سرمایه
عمر خود را در پى اصلاح حوزه نمىگذاشت، بىشك جزو مراجع تقلید مىبود. به هر
حال، وى اوضاع حوزه نجف را از همه جوانب مطالعه، و نواقص آن را تجزیه و تحلیل
كرد؛ ولى با این حال مىدانست كه فقط بررسى مشكل، آشفتگى حوزه را سامان نمىدهد
و باید در عمل، كوششهاى صادقانه و مخلصانهاى در راه جبران این نواقص و حل
نارسایىهاى موجود انجام دهد. به همین منظور، در سال 1349 قمرى هنگام هجوم
فرهنگى كتابهاى دشمنان، به همراه چند تن از شخصیتهاى بزرگ مانند شیخ محمدجواد
حجامى، شیخ محمدحسین مظفر، سیدعلى بحر العلوم و شیخ على ثامر، هیأتى تشكیل داد
و به تأسیس جمعیتى دست زد كه در آغاز كار، نشر و تألیف كتابهاى درسى و اسلامى
را جزو اهداف این جمعیت قرار داد و تألیف كتاب تفسیر آلاء الرحمن به وسیله شیخ
محمدجواد بلاغى، از ابتكارات همین جمع بوده است.
تأسیس جمعیت «منتدى
النشر»
منتدى از ریشه «نداء» به معناى فریاد است و زمانى كه در قالب باب افتعال
در آید، به معناى فراخوانى همدیگر است(اسماعیل بن حماد جوهرى، ج6، ص2505، ذیل
ماده ندا)؛ بنابراین، «منتدى النشر» به معناى فراخوانى یكدیگر در گسترش فرهنگ
و علوم اسلامى است. مرحوم مظفر با تشكیل جمعیت «منتدى النشر» كم كم به اهداف
اصلاحى خود نزدیكتر شد. این نهاد كاملاً علمى و مذهبى در سال 1353 قمرى، مجوز
تأسیس را از دولت عراق گرفت و بهترین حركت اصلاحى در حوزههاى علمیه بود. آیت
الله مظفر و همفكران او، خطر تهاجم فرهنگى غرب را دریافته بودند و براى سالم
نگهداشتن جوانان و پیشگیرى از شبیخون دشمن، آنان را زیر چتر اندیشههاى ناب
اسلام جاىدادند و مراكز عالى آموزشى را تأسیس كردند. در ماده 4اساسنامه جمعیت
چنین آمده است:
اهداف منتدى النشر عبارت است از عمومیت دادن فرهنگ اسلامى و علمى، و اصلاح
اجتماعى به وسیله نشر، تألیف، و آموزش، با استفاده از شیوههاى مشروع.
استاد محمدرضا مظفر ریاست این جمعیت را به عهده داشت و حمایت آیت الله العظمى
سیدابوالحسن اصفهانى از این نهاد نوپا، بسیار راهگشا بود. برنامهها و
فعالیتهاىاصلاحى استاد مظفر در این جمعیت، نام او را در زمره یكى از احیاگران
عصر حاضر در تاریخ كهن حوزه علمیه نجف در آورد. وى با گردآوردن مشاوران و
متخصصان توانست شاخههاى متعددى براى این مركز علمى تشكیل دهد و با تأسیس
دانشكدههاى فقه و تبلیغ، و ساخت مدارس علمیه و تدوین كتابهاى درسى براى
آنها، دگرگونى بزرگى را در نظام حوزه نجف پدید آورد.
دانشكده منتدى
آیتالله مظفر در سال 1355 قمرى به دنبال تحقق اهداف جمعیت منتدى النشر،
مدرسه علوم دینى را تأسیس كرد كه در آن، دروس فقه استدلالى، تفسیر، اصول فقه و
فلسفه تدریس مىشد. علامه شیخ محمدجواد بلاغى، شیخ عبدالحسین دشتى و شیخ
عبدالحسین حلى از استادان این دانشكده بودند(گلشن ابرار، ج2، ص682).
مدارس منتدى
تأسیس مدارس منتدى النشر گام بعدى استاد مظفر بود كه با استقبال بزرگان
حوزه نجف و خاندانهاى مشهور این شهر مواجه شد و این اقبال عمومى در توسعه این
مدارس كارگشا بود. در این مدارس، در طول چند دهه، مقاطع تحصیلى ابتدایى،
متوسطه(ثانویه) و پیشدانشگاهى(اعدادیه) دایر بود و در مجموع، دروس جدید با
گرایش ترویج فرهنگ دینى آموزش داده مىشد(نظام منتدى النشر، ص23، به نقل از
گلشن ابرار، ج2، ص682).
دانشكده فقه
آیت الله مظفر در سال 1376 قمرى دانشكده فقه را در نجف اشرف تأسیس كرد و
وزارت فرهنگ عراق در سال 1377، آن را به رسمیت شناخت. مواد درسى این دانشكده
عبارت از فقه امامیه، فقه تطبیقى، اصول فقه، تفسیر، حدیث، درایه، علوم تربیتى،
روانشناسى، ادبیات، تاریخ ادبیات، جامعه شناسى، تاریخ اسلام، فلسفه اسلامى،
فلسفه جدید، منطق، تاریخ جدید، اصول تدریس، نحو و صرف و یك زبان بیگانه بود.
شیخ محمدرضا، خود در دانشكده فلسفه اسلامى را تدریس، و همزمان با آن، مجلات
كتاب اصول الفقه را آماده مىكرد تا در دانشكده فقه تدریس شود. او همچنین
سرپرستى دانشكده و نظارت بر كارهاى تألیفى آن را بر عهده داشت. مظفر، زندگى خود
را به طور كامل در اختیار این مركز علمى نهاده بود و همه توانایىها و امكاناتش
را در این دانشكده بذل كرد (محمدمهدى آصفى، ص129و130).
تدوین كتابهاى درسى
در قرن اخیر، گروهى از اندیشهوران حوزه، تغییر برخى متون درسى و كوتاه
كردن طول مدت آموزش را به منظور دستیابى سریع به اهداف متعالى پیشنهاد كرده، و
برخى از مصلحان نیز تحدید بناى علمى و تدوین كتابهاى روزآمد را (با حفظ اصالت
مطالب آنها) وجهه نظر خود قرار دادهاند كه این تغییر و جایگزینى، همواره با
مقاومت برخىدیگر مواجه بوده است.
آیتالله مظفر، میان دو دوره سطح و خارج، دوره نخست را به دلیل نقص در مواد
درسى و سبك تحصیل و تدریس، نیازمند اصلاح مىدانست؛ از اینرو در پى تأسیس
منتدى النشر و دانشكده فقه، تنظیم وضعیت آموزشى و افزودن متون آموزشى جدید را
هدف كار خویش قرار داد. تدوین كتابهاى المنطق، اصول الفقه و عقاید الامامیه
گونهاى نوسازى در نگارش كتابهاى درسى است كه هم اكنون این كتابها از متون
درسى حوزههاى علمیه به ویژه حوزه مقدسه قم بهشمار مىآید(همان،ص119و120).
ترمیم امر تبلیغ
استاد مظفر، خطابه و تبلیغ متداول در نجف را در شأن آن حوزه كهن
نمىدانست؛ زیرا امروزه هیچ خطیبى بدون آگاهى از افكار زمان و موضوعات علوم
جدید از یك طرف، و احاطه كامل به آموزهها و معارف اسلامى از فقه و تفسیر و
تاریخ از سوى دیگر نمىتواند رسالت اسلامى خود را در سطح عالى و گسترده انجام
دهد. او خطابه حسینى را یكى از مهمترین وسائل تبلیغ مىشناخت و وضع موجود حوزه
را رسا نمىدانست و افتتاح مؤسسه و مدرسهاى براى تربیت خطیب را یگانه راه نجات
از آن نارسایى تلقى مىكرد.
گشودن دانشكده وعظ و ارشاد از آرزوهاى شیخ محمدرضا بود. در سال 1363 قمرى
مجموعهاى به ریاست خطیب برجسته عراق، شیخ محمدعلى قسام و با نظارت آیت الله
مظفر تشكیل شد و كار آزمایشى خویش را (پیش از افتتاح رسمى دانشكده) با برپایى
یك كلاس آغاز كرد و درسهایى چون فقه، علوم عربى، اصول دین و اصول حدیث(علم
درایه) در آن تدریس مىشد. مدت كوتاهى از عمر آن نگذشته بود كه حملههاى پیاپى
بر آن وارد آمد و اتهامهاى ناروایى بر آن زده شد؛ در حالى كه این مؤسسه با
اهدافى عالى و انگیزهاى مخلصانه تأسیس شده بود و هدفى جز زدودن پیرایهها
نداشت(گلشن ابرار، ج2، ص683؛ خلیلى، ص24)؛ اما افسوس كه مصلحان همیشه در معرض
اتهام، و ناآگاهان سدى در مقابل اندیشههاى والاى ایشانند.
استادان و شاگردان او
علامه مظفر در مدت حیات علمى خود، استادان بسیارى را دیده و در حلقه درس
آنها حاضر شده؛ اما نزد برخى از آنان بیشتر درنگ داشته است. وى چنانكه پیش از
این گفته شد، دروس مقدماتى و ادبیات عرب را نزد استاد، شیخ محمد طه حویزى
فراگرفت؛ سپس به اتفاق برادرش شیخ محمدحسین مظفر و همبحثان دیگرش، نزد برادر
بزرگترش، شیخ محمدحسن مظفر دروس سطح فقه و اصول را پشت سر گذاشت و پس از آن در
درس خارج فقه و اصول شركت كرد و در حلقه درس بزرگانى چون میرزا محمد نائینى
(1355ق)، شیخ آقا ضیاءالدین عراقى (1361ق)، میرزا عبدالهادى شیرازى (1382ق)،
سیدعلى قاضى طباطبایى (م1366ق) و شیخ محمدحسین اصفهانى (م1361ق) حضور یافت. وى
همچنین افزون بر فقه و اصول، ریاضیات و علوم غریبه را از شیخ محمدحسین اصفهانى
فرا گرفت و جزو شاگردان موفق وى به شمار مىآمد.
علامه مظفر كه اكنون به مقام استادى رسیده بود و بیان شیوایى نیز داشت، كرسى
تدریس راه انداخت و شاگردان متعددى دور او حلقه زدند كه ذكر نام همه آنها با
هدف این مقاله سازگار نیست. از شاگردان متعددى كه او تربیت كرده مىتوان كسانى
چون شیخ احمد قبیسى، شیخ احمد وائلى، سیدجواد شبر، شیخ جواد قسام، سیدحسین
خرسان، شیخ عبدالهادى فضلى، شیخ غلامرضا عرفانیان، دكتر سیدمحمد بحرالعلوم، شیخ
محمدحسن طریحى، سیدمحمد صدر، شیخ محمدعلى تسخیرى ، شیخ محمدمهدى آصفى، دكتر
محمود مظفر و دكتر محمود بستانى را نام برد.
شعر سرایى استاد مظفر
استاد مظفر از جوانى به شعر روى آورد و جرقههاى آغازین آن نزد شیخ محمد
طه حویزى زده شد. او در پرتو راهنمایىهاى استادش به سرودن شعر پرداخت و به
خوبى از عهده ظرافتها و نكات دقیق آن بر آمد. هر كس به سرودههاى مظفر نظرى
كند، در آن فنون شعرى لطیف و ظریفى مىیابد و به افقهاى ادبى روشنى بر
مىخورد. در «دیوان شعر» وى حدود پنج هزار بیت وجود دارد(3) كه برخى از آنها
در كتابهاى شعراء الغرى، مدرسة النجف و أدب الطف آمده است(شعراء الغرى، ج8،
ص461ـ484؛ محمدمهدى آصفى، ص70ـ73؛ سیدجواد شبر، ج170 10).
افكار استاد مظفر در
برابر اختلافهاى فرقهاى
بى تردید، اختلافهاى قومى و مذهبى از ریشهدارترین مشكلات حیات اسلامى
است كه از زمان رحلت پیامبر اسلام صلىاللهعلیهوآله تا كنون بر جوامع اسلامى
سایه افكنده. بدیهى است كه متفكران و روشنفكران مسلمان هیچگاه در برابر این
مشكل، بىتفاوت نبوده و در پى راه حل اساسى براى آن بودهاند.
این نكته نیز نباید فراموش شود كه ریشه جدایى بین صفوف مسلمانان صرفا به سبب
رویایى و برخورد افكار در داخل مجتمع اسلامى نیست؛ بلكه از روزگاران پیشین،
استعمار و استكبار جهانى در صدد تفرقه بین مذاهب اسلامى بوده و در این راه
كامیابىهایى هم كسب كرده است. جامعه اسلامى نیز در این مدت نتوانسته مردان
مصلحى براى درمان درست این معضل تربیت، و راه حل درستى ارائه كند. با نگاهى
گذرا به تاریخ تفكر اسلامى درمىیابیم كه متفكران اسلامى در برابر مشكلات
فرقهاى و اختلافهاى مذهبى، دو راه را پیش گرفتند یا دستكم دو نوع عقیده در
این باره ابراز كردهاند:
برخى معتقدند كه در برابر مذاهب منحرف اسلامى باید مقاومت كرد و كوتاهى یا هر
نوع مدارا هیچ نتیجهاى نخواهد بخشید. اینان اعتقاد دارند كه باید به حقیقت
اسلام چنانكه پیامبر صلىاللهعلیهوآله و قرآن كریم عرضه كرده، به صورت
تعصبآمیز ایمان داشت و مخالفان را در برابر نقدهاى شدید و كوبنده قرار داد.
در برابر این دسته، گروهى دیگر راه تفریط و سهلانگارى را پیش گرفتند و معتقدند
كه معالجه اصلى اختلافهاى مذهبى، از طریق اغفال و نادیده گرفتن برخى مسائل
اعتقادى است. اگر ملل مسلمان، اختلافهاى رایج بین خود را فراموش كنند و براى
وحدت كلمه از اعتقاداتشان كوتاه بیایند، تنشهاى موجود از بین خواهد رفت و
جوامع اسلامى، یكپارچه با آرامش و مسالمت زندگى خواهند كرد.
بدیهى است كه هیچ یك از راه حلهاى ارائه شده عملى نیست؛ چرا كه در راه حل اول،
تجربه نشان داده هر گونه كوشش ستیزجویانه و تعصبآمیز، جز افتراق و به بار
آوردن مشكلات جدید، ثمرهاى دیگر نداشته است؛ زیرا بسیارى از فتنههایى كه
اكنون در كشورهاى اسلامى مانند هند، پاكستان، ایران و عراق مشاهده مىكنیم، از
تعصب و جمود فكرى فرقههاى مسلمان در این كشورها سرچشمه مىگیرد. همچنین در راه
حل دوم نیز هیچگاه نباید از كسى كه به چیزى ایمان دارد، انتظار داشته باشیم به
آسانى از آن دست بردارد و آن را به ورطه فراموشى بسپارد؛ زیرا عقیده و تفكر
چیزى نیست كه انسان در برابر آن، به راحتى كوتاه بیاید و كیان فكرى خود را با
اعتقادات منحرف دیگران درهم آمیزد. تحقق این موضوع، ممكن است در كوتاه مدت میسر
باشد؛ اما تجربه نشان داده كه هیچگاه مستدام نخواهد ماند.
مرحوم مظفر كه از شیوههاى افراطى و تفریطى یادشده، به طور كامل آگاهى داشت،
كوشید راه معتدلى را در حل اختلافهاى مذهبى و وحدت بین شیعه و سنى پیش گیرد و
خود در مناظرهاى با دكتر احمد امین كه در مجله الرساله نیز چاپ شد، تصریح كرد
كه نادیده گرفتن اعتقادات و كوتاهآمدن از شؤون مذهبى چیزىاست كه نمىتوان با
آن موافقت كرد. در این دیدار، مرحوم مظفر یادآور شد كه حتى اگر بپذیریم این
سهلانگارى و تنازل، بین اندیشهوران شیعه و سنى ممكن است، چه كسى این موضوع را
بین توده مردم و آراى عمومى تضمین مىكند؟ (محمدمهدى آصفى، ص142)
شیوهاى كه مرحوم مظفر در نظر داشت و به آن نیز عمل كرد، بالابردن سطح آگاهى
توده مردم به وسیله اهل قلم و اندیشهوران با انصاف شیعه و سنى بود. وى معتقد
بود كه در این راه مىبایست مباحثهها و مناظرههاى سودبخش در فضایى آزاد به
راه انداخت، و نویسندگان منصف اعم از شیعه و سنى، حقایق اسلامى را آنطور كه
هست، بنگارند تا بدینوسیله گرایشهاى تعصبآمیز از بین برود و مردم از تقلید
بىاساس رهایى یابند.
كارى كه علامه مظفر در این جهت انجام داد، تألیف كتاب السقیفه بود كه به دور از
تعصب و در فضایى كاملاً دوستانه، رویداد شوراى سقیفه را تحلیل و ارزیابى كرد.
وى در ابتداى كتاب، ضمن اینكه «هواى نفس» و «ابهام وقایع تاریخى» را دو عامل
مهم اشتباه مورخان در تحلیل و ارزیابى وقایع تاریخى معرفى كرد، بارها به
خواننده كتاب السقیفه هشدار داد كه این دو عامل را همیشه مد نظر داشته باشد و
به دور از هر گونه تعصب و پیشفرضها، كتاب یادشده را مطالعه كند(اسرار سقیفه،
ص22).
آثار و تألیفات
آیت الله شیخ محمدرضا مظفر، یكى از نویسندگان چیره دست و نامدار معاصر
است كه زیبایى تعبیر، رسایى متن، حسن انسجام و بیان جذاب همراه با استحكام
مطالب و دقت نظر در نوشتههایش آشكار است. این امتیاز مرهون كوششهاى دوران
جوانى او در آشنا شدن با متون ادبى و ادبیات معاصر و ممارست بر روزآمد كردن
تألیفات خود است. سادهنویسى در مطالب علمى از هنرهاى ادبى او است و آن بر بال
قلم نشسته، شیفتگان علم را به آسمان فلسفه و منطق و اصول و كلام پرواز مىداد و
دانشهاى دقیق را به شیوهاى روان به ایشان عرضه مىكرد و بر خلاف دیگران كه با
شیوه سنتى انس داشتند، مرحله جدید تدوین آثار اسلامى را با بهرهگیرى از اسلوب
نثر فنى جدید، به حوزه ارائه داد. از میان نوشتههاى ارزنده او سه اثر مهم، نظر
بزرگان حوزه را به خود جلب كرده و هم اكنون جزو كتابهاى درسى حوزه است. این
كتابها عبارتند از:
1. اصول الفقه: این اثر زیبا كه سالها جزو متون درسى حوزههاى علمیه است،(4)
به حقیقت نوعى نوسازى در نگارش كتابهاى درسى دوره سطح شمرده مىشود و مؤلف
فرزانه، آن را به منظور تدریس در دانشكده فقه نجف نوشته است. نوآورى علمى،
اتقان و عمق مطالب، اصول فقه را اثرى جاودان ساخته و استاد به منظور رفع خلأ
موجود بین دو كتاب معالم(5) و كفایه(6) و با تأسى از ابتكار استاد خویش، شیخ
محمدحسین اصفهانى در دستهبندى مطالب، آن را تنظیم كرده است. تاكنون شرحهاى
بسیارى به ویژه به زبان فارسى بر این كتاب نوشته شده است.
2. المنطق: این اثر، مجموعه درسهاى ارائه شده استاد از سال 1357 قمرى در
دانشكده منتدى النشر است و در جایگاه متن مهم درسى، مقامى ویژه را به خود
اختصاص داده. این كتاب هم اكنون براى طلاب سال دوم و سوم حوزه تدریس مىشود.
3. عقاید الامامیه: این كتاب مجموعهاى از عقاید اسلامى است كه بر پایه تفكر
شیعى نوشته، و به صورتى فشرده و رسا تنظیم شده است. این اثر بر خلاف كتابهاى
كلامى پیشینیان، از هرگونه پیچیدگى عارى، و براى همگان قابل فهم است. استاد
مظفر پیشتر، این مطالب را در سال 1363 قمرى در دانشكده منتدى النشر ارائه كرده
بود؛ سپس آن را با این نام و همچنین با نام عقاید الشیعه چاپ كرد و هدف عالى او
از نگارش آن، تقریب بین مذاهب اسلامى بود(گلشن ابرار، ج2، ص684). كتاب حاضر را
ناشران گوناگونى در كشورهاى مختلف اسلامى چاپ كردهاند؛ اما در بعضى از این
چاپها كه در قاهره به وسیله انتشارات مطبوعات النجاح در 1381 قمرى و همچنین در
ایران به وسیله انتشارات انصاریان و انتشارات رضى در قم و انتشارات مكتبة
النینوى در تهران صورت گرفته، مقدمه حامد حفنى داوود در آن درج شده كه بسیار
سودمند است. مقدمهاى كه محمدجواد طریحى بر آن نگاشته و انتشارات مؤسسه امام
على علیهالسلام در قم آن را چاپ كرده نیز بسیار مفید است. گفتنى است كتاب حاضر
با مقدمه حامد حفنى داوود را كاظم خلخالى به زبان فارسى ترجمه، و انتشارات حضور
آن را در قم چاپ كرده است.
از آثار دیگر او كه به صورت كتاب و مقاله چاپ شدهاند، عبارتند از:
4. احلام الیقظه؛
5. تاریخ الاسلام؛
6. تتمة احلام الیقظه؛
7. حاشیة المكاسب؛
8. حریة الانسان و ارتباطها بقضاء الله؛
9. دیوان شعر: دیوان شعر او به همت آقاى محمدرضا قاموسى گردآورى و تنظیم شده؛
ولى هنوز چاپ نشده است؛
10. رساله عملیة فى ضوء المنهج الجدید؛
11. الزعیم الموهوب السید ابوالحسن اصفهانى؛
12. السقیفه: این كتاب كه ترجمه فارسى و اردو نیز دارد، بارها چاپ شده و در
انتهاى آن، پاسخ ردیههاى عبدالله ملاح موصلى نیز آمده كه با نام على هامش
السقیفه، به كتاب ملحق شده است. كتاب یادشده به كوشش دكتر محمود مظفر(استاد
دانشگاه نجف و برادرزاده علامه محمدرضا مظفر) به وسیله مؤسسه انتشارات انصاریان
و همچنین انتشارات دلیل ما در قم چاپ شده است؛
13. شیخ الطوسى موسس جامعة النجف؛
14. فلسفه ابن سینا؛
15. الفلسفه الاسلامیه: كتاب حاضر را محمد محمدرضایى و ابوالفضل محمودى به زبان
فارسى ترجمه كردهاند و دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علمیه قم، آن را در سال 1375
در 215 صفحه چاپ كرده است؛
16. فلسفه الامام على علیهالسلام ؛
17. النجف بعد نصف قرن(براى اطلاع از بقیه آثار او، ر.ك: نقباء البشر، ج2،
ص773).
تألیف این كتابها و مقالات با موضوعاتى متنوع، حاكى از وسعت بینش و نشان از
درك او درباره نیازمندىهاى جامعه علمى معاصر است.
در حاشیه كوششهاى علمى
آیت الله مظفر زندگىاش را فقط به فعالیتهاى فرهنگى و علمى حوزه محدود
نساخت؛ بلكه اندیشه نافذش، مسائل و موضوعات اجتماعى و سیاسى جامعه و امت اسلامى
را درنوردید و هر پدیده مهم را به دقت دنبال مىكرد. بحرانها و مشكلات تحمیل
شده بر مسلمانان، او را بیشتر تحت تأثیر قرار مىداد و استاد را به كوشش
وامىداشت. آیتالله مظفر، عضو اصلى جامعه روحانیان نجف اشرف(جماعه العلما فى
النجف الاشرف) بود و اعضاى این جامعه، عالمان بزرگى چون شیخ مرتضى آل یاسین،
شیخ محمدرضا آل یاسین و شهید سیدمهدى حكیم (فرزند آیت الله سید محسن حكیم)
بودند. شهید سیدمحمدباقر صدر(م1401ق) كه در ساماندهى جماعه العلما نقش بسزایى
داشت، به سبب سن كم،(7) از عضویت آن محروم بود؛ ولى بیشتر جلسات و بیانیههاى
آنها را او تنظیم مىكرد (گلشن ابرار، ج2، ص833). تأسیس و پایهگذارى جامعه
روحانیت نجف از سوى آیت الله مظفر، گواه آن است كه دغدغههاى علمى و پژوهشى،
هرگز او را از مشكلات اجتماعى و سیاسى مردم دور نساخت. وى با همكارى گروهى از
اندیشهوران مسؤولیتشناس، براى مقابله با افكار الحادى شرق و غرب، «جماعه
العلماء» را در نجف اشرف پىنهاد تا این نهاد برخاسته از حوزه، مبارزه با
بىدینى و تهاجم فرهنگى دشمنان را دنبال كند و جلو گسترش افكار كمونیسم را
بگیرد. بیانیههاى منتشر شده این گروه، شاهد بینش و بلندنظرىمؤسسان آن است
(محمدمهدى نجف، ص90).
افكار بلند علامه مظفر فقط به ساماندهى فرهنگ مردم عراق محدود نبود؛ بلكه
فشارهاى روزافزون فرانسویان بر مردم الجزایر و زورگویىهاى صهیونیستها به مردم
فلسطین، حوادث ناگوارى است كه از دید نافذ او پنهان نمىماند و رنج مىبرد و
گاهى در برخى از نشریات، مقالات مفیدى مىنگاشت(گلشن ابرار، ج2، ص686). وى
همچنین در جنگ بین مصر و اسرائیل در سال 1956میلادى، تلگرافى خطاب به شیخ
الازهر فرستاد و همدردى خود را با ملت مصر اعلام داشت. (محمدمهدى نجف، ص87) وى
صهیونیسم را خطر بزرگىبراى جامعه اسلامى(اعم از شیعه و سنى) مىدانست و اصولاً
انحراف سردمداران كشورهاى اسلامى را عامل بدبختى مسلمانان و ریشه رشد
صهیونیستها بر مىشمرد.
علامه مظفر همچنین در پى مخالفت امام خمینى رحمهالله و دیگر مراجع بزرگ ایران
با فعالیتهاى ضد اسلامى شاه ایران، با ایشان همصدا شده، از حركت انقلابى
روحانیان حوزه علمیه قم حمایت و پشتیبانى كرد و به همراه عالمان دیگر نجف، ضمن
صدور اطلاعیه، مخالفت خود را با تصویب لایحه انجمنهاى ایالتى و ولایتى اظهار
داشته، انزجار خود را از اقدام ظالمانه رژیم پهلوى در فاجعه خونبار مدرسه فیضیه
اعلام كرد (اسناد انقلاب اسلامى، ج3، ص41، 66 و65 و77).
غروب زندگى
سرانجام، آیتالله شیخ محمدرضا مظفر پس از عمرى خدمت خالصانه در شانزدهم ماه
مبارك رمضان سال 1383 قمرى در 62سالگى مرگ را در آغوش كشید و پرستوى آسمان شد و
به سوى حق پرواز كرد. پیكر مطهر او با حضور مراجع بزرگ، عالمان و مردم نجف
تشییع شد و در مقبره خانوادگى واقع در جاده كوفه كنار مرقد برادرش، شیخ محمدحسن
مظفر به خاك سپرده شد (نقباء البشر، ج2، ص773).
امید است حركت اسلامى استاد را اندیشهوران مصلح و پرتوان حوزهها ادامه دهند.
منابع و مآخذ
1. سیدجواد شبر، ادب الطف.
2. آقابزرگ طهرانى، نقباء البشر فى القرن الرابع عشر.
3. اسماعیل بن حماد جوهرى، صحاح اللغه، ج6ص2505، ذیل ماده ندا.
4. اسناد انقلاب اسلامى، تهران، انتشارات مركز اسناد انقلاب اسلامى، 1374 ش.
5. جعفر الخلیلى، هكذا عرفتهم.
6. جعفر خلیلى، هكذا عرفتهم: خواطر عن اناس افذاذ عاشوا بعض الاحیان لغیره اكثر
مما عاشوا لانفسهم، قم، منشورات الشریف الرضى، 1412 ق.
7. سید جواد شبّر، أدب الطف او شعراء الحسین علیهالسلام ، بیروت، دار المرتضى،
1409 ق.
8. شیخ على الخاقانى، شعراء الغربى او النجفیات، قم، مكتبة آیت الله العظمى
مرعشى نجفى، 1408ق.
9. شیخ على خاقانى، شعراء الغرى.
10. شیخ محمدحسین اصفهانى، حاشیه مكاسب، مقدمه به قلم محمدرضا مظفر.
11. گلشن ابرار، زیر نظر پژوهشكده باقر العلوم وابسته به سازمان تبلیغات
اسلامى، قم، نشر معروف، 1378 ش.
12. ماضى النجف و حاضرها.
13. محمدرضا مظفر، اسرار سقیفه یك بحث جالب تاریخى، ترجمه محمد جواد حجتى
كرمانى، قم، انصاریان، دوم، 1376 ش.
14. محمدمهدى آصفى، مدرسه النجف، نجف اشرف، مطبعه النعمان، 1385ق.
پىنوشتها:
1. كتاب رسائل از تألیفات محقق بىنظیر شیخ مرتضى انصارى است كه در موضوع اصول
فقه بحث مىكند و طلاب علوم دینى پس از شش سال تحصیل، هنگامى كه به مرحله سطح
متوسط رسیدهاند، آن را مىخوانند.
2. كتاب مكاسب نیز از جمله تألیفات محقق نامآشناى حوزهها شیخ مرتضى انصارى
است كه در باره فقه شیعه بحث مىكند و طلاب حوزهها در مرحله سطح متوسط و عالى،
آن را مىخوانند.
3. دیوان شعر او به همت آقاى محمدرضا قاموسى گردآورى و تنظیم شده؛ ولى هنوز به
چاپ نرسیده است.
4. و هم اكنون این كتاب براى طلاب سال پنجم و ششم حوزه تدریس مىشود.
5. كتاب معالم الدین در زمان علامه مظفر جزو كتابهاى دوره مقدماتى حوزه بود كه
براى طلاب سال سوم تدریس مىشد؛ ولى اكنون از متون درسى حوزه حذف شده و به جاى
آن كتاب الموجز قرار گرفته است.
6. كتاب كفایه الاصول، جزو متون سطح عالى حوزه است كه براى طلاب و فضلاى سال
نهم و دهم حوزه تدریس مىشود و نویسنده آن از شاگردان ممتاز شیخ انصارىبوده
است.
7. شهید صدر در آن زمان تقریبا 30 ساله بود.
منبع:
مجله اندیشه تقریب ، شماره 4