حجةالاسلام بحرينی ضمن تبريك عيد بزرگ ولايت و ايام
بزرگداشت تولد عيسی بن مريم عليهالسلام حضور ميمانان مسيحی را در مركز تعليمات
اسلامی خوشآمد گفته ومخصوصاً مقدم كشيش پيترسون و همراهانشان را گرامی داشتند
. ايشان ضمن تقدير و تشكر از برادران و خواهران داوطلبی كه در برپايی اين مجلس
پرشكوه همكاری نمودند سخنان خود را با ذكر مقدمهای درباره توجه به اينكه بشر
در قرن گذشته با همه پيشرفت علمی از نظر معنوی و اخلاقی دچار سقوط و انحطاط شده
است آغاز نموده و با ذكر اينكه اين قرن جديد قرن خيزش معنويت است لزوم هماهنگی
اديان مختلف را در اين راستا مورد تاكيد قرار دادند . دكتر بحرينی سپس بحث اصلی
خود را به شرح زير ارائه نمودند :
گفتوگو آدمی را به حرکت واميدارد و مانع غرق شدن وی در
باورهايش شده و چنانچه در فضايی آزاد و بیپيرايه صورت گيرد، نفع آن نصيب
همگان خواهد گردید.
در قرآن کریم سوره بقره، آيه 62 قرآن را در پذيرش حقانيت تعدد ديني کاملاصريح
مييابيم:
«همانا از مومنان و يهوديان و مسيحيان و صائبين، کساني که به خداوند و روز
بازپسين ايمان آورده و نيکوکاري کرده باشند، پاداششان نزد پروردگارشان است و نه
بيمي بر آنهاست و نه غمگين ميشوند».
در اين جا معيارهاي نجات،( ايمان و رستگاري است. )
در آيهاي دقيق و الهام بخش، قرآن تاکيد ميکند که پديده گوناگوني اديان خواست
خداوند است و هيچ کس نميتواند و نبايد بخواهد آن را محو کند و شرايط جديدي
بياورد که در آن مردم پيروان تنها يک سنت ديني باشند: «و اگر خداوندت ميخواست،
مردم را امت يگانهاي قرار ميداد، اما همچنان مختلفند» (سوره هود، آيه 118
همچنين است در 9: 42).
قرآن اظهار ميدارد: «براي هر يک از شما راه و روشي معين داشتهايم و اگر
خداوند ميخواست، شما را امت يگانهاي قرار ميداد، ولي چنين کرد تا شما را در
آنچه به شما بخشيده است بيازمايد. پس در انجام خيرات بشتابيد، بازگشت همگي شما
به سوي خداوند است. آنگاه شما را از حقيقت آنچه در آن اختلاف داشتيد، آگاه
خواهد ساخت» (مائده، 48).
در آيهاي مشابه قرآن ميگويد: «هر امتي را شريعتي مقرر داشتهايم که ايشان
متمسک به آنند. پس نبايد که با تو در اين امر ستيزه کنند و به سوي پروردگارت
بخوان که تو بر طريق هدايتي مستقيم هستي» (حج، 67).
اين بينشهاي قرآني تصويري روشن و بدون خطا از دينداري گوناگون مردم ارائه
ميدهد و بر اعتبار، سودمندي و حقانيت طرق ديني ديگر تاکيد ميکند که دین هسته
پلورالیزم دینی است . به اين مبناي استوار است که گفتوگوي ادياني مثمرثمر و
معنيدار ميتواند شکل بگيرد .
یکی از نکات مهمی که درگفتگوی بین اسلام و دیگر ادیان بعنوان نخستین شرط بر آن
تاکید می ورزم :
1-
پرهیز وخودداری از تصویر خلاف واقع از یکدیگر
و در همان حال به مسلمانان ومسیحیان اجازة معرفی دین خود را بدهیم. هم اسلام و
هم مسیحیت با معضل آراء متعددی روبرو هستند که هریک در معرفی دین خود به جهان،
مدعی حجیت اند. مسیحیان، خاصه غربیان، شاید بی درنگ اسامه بن لادن را معرف بحق
چهرة اسلام بدانند که این خطایی بزرگ است.
مسلمانان نیز ممکن است بی درنگ جنگ های صلیبی مسیحیان را بعنوان خصومت آنان
با اسلام تعبیر و تفسیر کنند.
ما به این موضوع کاملاً واقفیم که در سنت دینی ما بسیاری کسان که خود را مؤمن
می خوانند، مغایر ادعای خود زندگی می کنند، ولیکن وقتی به دیگر سنن دینی می
نگریم، وجود همین تمایز را در بین پیروان آن نادیده می گیریم.
با این همه، عمل به این شرط نخست دیالوگ اصیل و اجتناب از خوارداشت و معرفی
نادرست یکدیگر کار آسانی نیست. حتی با وجود بهترین انگیزه ها نیز ما دچار سوء
تعبیر می شویم،
مسیحیان، اسلام را بر طبق اشکال و قالب های مفهومی سنت دینی خود که به آنها
خوگرفته اند، تفسیر و نقد می کنند.
نقد، البته، مرحله ای مشروع در دیالوگ میان ادیان است، اما نه نخستین و حتی
دومین مرحلة آن.
(درک)، مقدم بر نقد و ارزیابی است و (درک) به معنای تلاش برای فهمِ سنت دینی
دیگری از درون قالب های مفهومی آن است، "از درون نگریستن" است،. با این همه،
کاملاً معتقدم که با از "درون نگری" می توان به درکی تا حدی ناکامل از سنت
دیگری نایل شد. نیز معتقدم که ارزش چنین تلاشی تنها در درک سایر ادیان خلاصه
نمی شود، بلکه از سویی نیز سبب می شود تا دین خود را بهتر بشناسیم.
2- حاضر باشیم که خود و همکیشانمان را ارزیابی کنیم.
شرط دومی که معتقدم برای دیالوگ اصیل ضروری است، این است که پیش از به باد
انتقاد گرفتن دیگران، ابتدا خود و همکیشانمان را بسنجیم و بیازماییم. (عیسی (ع)
در متی 7: 3 فرمود: «چرا پر کاهی را در چشم برادرت می بینی، اما از چوبی که در
چشم خود داری غافلی؟»)
همة ما با اشکال ریای مکارانه آشنا هستیم که خواه در اشخاص برجسته، خواه در
کسانی که هر روز با ایشان سر و کار داریم دیده می شود. گاه چنین ریائی را در
خود می بینیم. با این وصف، در گفتگو هایی نظیر این اصرار داریم بر این که
بهترین را در سنت خود، با بدترین در سنت دیگری بسنجیم، کاری که در آمیخته به
ریا است و به یقین خدا هم از آن خشنود نمی شود.
بنابراین، شرط دوم دعوتی است به فروتنی و صداقت. ما پیش از هر چیز، یکدیگر را
همچون انسان هایی خطاپذیر ملاقات می کنیم و از سرشت بشری مشترکی برخوردار هستیم
که اگر صادقانه بدان بنگریم، مدعی تفوق اخلاقی بر یکدیگر نخواهیم شد. باید از
وسوسة درگیر شدن در چرخه های ملال آورِ متهم ساختن یکدیگر و خودستایی بپرهیزیم.
اگر می خواهیم با صداقتِ خود در دیالوگ، خدا را حرمت بداریم، آنگاه می باید سنت
دینی خود را به محک همان مداقة دقیقی بیازماییم که سنن دیگر را به آن می سنجیم.
3- حاضر باشیم که سئوال کنیم و به پاسخ ها گوش فرا دهیم.
سوم، باید حاضر به مطرح ساختن سئوال های واقعی و سپس گوش فرا دادن به پاسخ ها
باشیم. اغلب، سئوالات ما، سئوالات واقعی نیستند، بلکه لفاظی هستند
با این همه، زمانی هم که به قصد دانستن می پرسیم، باز امکان انتقال نادرست مطلب
و بنابراین سوء تفاهم باقی می ماند و اغلب علت آن نهفته در زبانی است که به کار
می بریم. ما واژگان مشترک در هر دو سنت دینی ــ نظیر "پیامبر"، "وحی" و "دعا"
را ــ به کار می بریم و به اشتباه می افتیم، زیرا فقط با مفهوم این واژگان در
سنت دینی خود آشنا هستیم.
4- حاضر باشیم تا نسبت به یکدیگر حسن نیت و حسن نظر داشته باشیم.
نکتة آخر این که هرگز نمی توانیم به ارتباطی اصیل دست یابیم، مگر این که نسبت
به یکدیگر حسن نیت و حسن نظر داشته باشیم.
قرآن بدون هيچ گونه ابهامی انحصارگرایی اديان را تقبيح ميکند و گاهي آن را با
اجتمعات يهودي و عيسي در زمان محمد (ص) توصيف ميکند. با توجه به قرآن بسیاري
از يهوديان و مسيحيان معتقد بودند که آنها شبيه هيچ کدام از انسانهاي ديگر
نيستند و پيمان آنها با خداوند مقام بالاتري به آنها داده است و آنها «دوستان
خداوند به استثنا مردم ديگر» هستند
بقره، 113 – 111
«و گفتند هرگز هيچ کس به بهشت نمي رود، مگر آنکه يهودي يا مسيحي باشد، اين از
آرزوهاي آنان است. بگو اگر راست مي گوييد برهانتان را بگویید».
حق اين است که هر کسي روي دل به سوي خدا نهد و نيکوکار باشد، پاداشش پيش خدا
محفوظ است و نه بيمي بر آنهاست و نه اندوهگين ميشوند. يهوديان گفتند مسيحيان
بر حق نيستند و مسيحيان گفتند يهوديان بر حق نيستند. حال آنکه آنان کتاب آسماني
را ميخوانند. کساني هم که خود چيزي نميدانند، سخن همانند آنان گفتند.
سرانجام خداوند در روز قيامت، در آنچه آنان در آن اختلاف داشتند به ميانشان
داوري خواهد کرد».
همان طور که در اين آيات مي بينيم، قرآن امکان دخول يهوديان و مسيحيان به بهشت
را رد نميکند. مسئله مهم داشتن معيارها، تسليم خداوند شدن و اعمال نيکوست.
تلاش براي به خود اختصاص دادن ميراث ابراهيم و قرار دادن آن جزو دارايي يک گروه
ديني خاص نيز تقبيح شده است:
«و گفتند يهودي و مسيحي باشيد تا راه بیابيد، بگو چنين نيست، بلکه آیين ابراهيم
پاکدامن است که از مشرکان نبود» (135 : 2).
و «ابراهيم نه يهودي بود و نه مسيحي بلکه پاکدين درستکاري بود که تسليم
پروردگار شده بود» (69 : 3).
قرآن حقانيت همه اديان را مورد توجه قرار ميدهد.
«بگو ما به خداوند و به آنچه بر ابراهيم، اسماعيل، اسحاق، يعقوب و فرزندانش و
به آنچه بر موسي و عيسي و ديگر پيامبران از خدايشان نازل شد، اعتقاد داريم. و
بين هيچ يک از آنها فرقي نمي گذاريم و فرمانبردار او هستيم» (سوره بقره، 136 ).
همين نظريه در 285 : 2 و 84 : 3 نيز آمده است.
نشانههايي در قرآن از حقانيت واقعي اديان ديگر وجود دارد.
بنابراين پذيرش قرآني پلوراليزم ديني نه تنها در به رسميت شناختن حقانيت و
پذيرفتن امتهاي ديني ديگر محدود شده است، بلکه معنويت پرستش و نجات ديگران از
طريق راه خودشان را نيز دربر ميگيرد. حراست از تقدس اماکن عبادي همان طور که
در سوره حج آمده انحصارا به منظور محافظت از تماميت و درستي جامعه يا امتي
چندديني نبود، بلکه به اين دليل بود که خداوند که حقيقت نمايي را براي اين
اديان آورده است، در آنها بدرستي و با احترام پرستش ميشده است.
اين نکته مبهم براي روشن ساختن مسئله در سوره آل عمران آيه 113 و 114 آمده است:
«آنان همگي يکسان نيستند. از اهل کتاب گروهي درستکارند که آيات الهي را در دل
شب ميخوانند و سر به سجده مينهند. آنان به پروردگار و روز واپسين ايمان
دارند، به نيکي امر ميکنند و از بدي باز ميدارند، در نيکوکاري ميشتابند و
اينان از شايستگانند».
همين نظريه در سوره آل عمران، آیه 199 تکرار شده است: «و از اهل کتاب کساني
هستند که به خداوند و آنچه براي شما نازل شده است و آنچه براي خودشان نازل شده
ايمان دارند، در حالي که در برابر خداوند خاشعند و آيات الهي را به بهاي ناچيزي
نميفروشند. اينان پاداششان نزد پروردگارشان محفوظ است که خداوند زود به حساب
ميآورد ».
و در همين سوره، آيه 115 ميخوانيم: «و هر کار خيري انجام دهند، هرگز بدون
پاداش نخواهد ماند و خداوند پرهيزگاران را بخوبي ميشناسد».
اعتبار طرق ديگر ديني بروشني در آيه زير تاکيد شده است:
«نه آرزوهاي شما و نه آرزوهاي اهل کتاب بايد مستولي شود. هر کس اعمال بدي انجام
دهد، بايد جزايش را ببيند و براي او جز خداوند دوست و ياريدهندهاي نيست. آن
کس که اعمال شايسته انجام دهد، چه مونث باشد و چه مذکر اگر با ايمان باشد، وارد
بهشت ميشود و ستم نميبيند».
به هر حال، قرآن در پذيرش پلوراليزم ديني بسيار صريح است
قرآن به محمد به عنوان يکي از پيامبران الهي نظر دارد و برخي از پيامبران را به
طور خاص نام برده است و برخي ديگر را «ديگراني که شما نمي شناسيد» (47: 40).
قرآن اظهار مي دارد که همان دين بهتر است (با تحليل اسميت) «... که به نوح،
ابراهيم، موسي و عيسي سفارش شده است». قرآن به محمد (ص) مي گويد: «... انما انت
منذر ولکل قوم هاد» (سوره رعد آيه 7) «تو فقط يک هشدار دهنده هستي و هر قومي
راهنمايي دارد».
همين نظريه در 36 : 16 و 24 : 35 هم آمده است.
اين حقيقت که قرآن حساب زندگي اين پيامبران پيشين محمد (ص) را يکي مي کند و آن
را بخشي از تاريخ خود مي سازد، شايد هم مهمترين پژواک تاکيد آن بر يگانگي ايمان
باشد. اين پيامبران با پيامهايي مشابه آمدند و اين پيامها را به صورت موعظه
مطابق با مفاهيم گوناگون وضعيتهاي متفاوت زندگي مردمان زمانشان ارائه کردند.
اساسا آنها آمدند تا جوابگويي مردم به خدا را دوباره بيدار کنند و عمل را
برقرار سازند. «ولکل امه رسول فإذاجاء رشد لهم قضي بينهم بالقسط و هم لا يطلون»
«و هر امتي پيامبري دارد و چون پيامبرشان بياييد، در ميان آنان دادگرانه داوري
شود و بر آنان ستم نرود». (سوره يونس، آيه 47