اقتصاد و معيشت پيامبر اعظم(ص)

محمدرضا جباري



انسان در زندگي مادي از مواهب طبيعي و روزي و اقتصاد و معيشت بي‌نياز نيست و در اين اصل كلي تفاوتي ميان انسان‌هاي عادي و مادي و انسان‌هاي متعالي و معنوي – حتي برترين آنها‌ به چشم نمي‌خورد. اما آنچه منشأ تفاوت در اخلاق اقتصادي، ميان انسان‌ها مي‌شود نوع رفتار آنان در كسب روزي و معيشت و درآمد و نيز چگونگي بهره‌مندي و مصرف است. در اخلاق اقتصادي پيامبر اكرم(ص) اصولي به چشم مي‌خورد كه براي هر مسلمان طالب رفتار درست اقتصادي، درس‌آموز و داراي قابليت پيروي كردن است.

كار و تلاش براي كسب روزي
نگاهي به زندگي پيامبر اكرم(ص) مي‌تواند اين واقعيت را تأييد كند كه سرتاسر زندگي آن حضرت همراه با تلاش براي كسب روزي از راه‌هاي مشروع و در راستاي حفظ عزت و پرهيز از تحميل خود بر ديگران بوده است. ميزان اهتمام حضرت به كار و تلاش اقتصادي به قدري بود كه بنا به نقل ابن‌عباس، هنگامي كه آن حضرت از فردي خوشش مي‌آمد، ابتدا مي‌پرسيد: آيا شغلي دارد؟ اگر مي‌گفتند: بيكار است، مي‌فرمود: «از چشم افتاد» و هنگامي كه سبب را مي‌پرسيدند، مي‌فرمود: «زيرا مؤمن وقتي بيكار باشد دين خود را اسباب معيشت قرار مي‌دهد» و مي‌فرمود: «خداوند بنده مؤمن داراي حرفه و شغل را دوست دارد» اينكه پيامبر اكرم(ص) بيكاري را زمينه ارتزاق از راه دين برشمرده مي‌تواند بدان معنا باشد كه فقدان شغل و حرفه از سويي و نيازمندي مادي از سوي ديگر ممكن است رفته رفته فرد را به سوي مايه گذاشتن از دين براي نيل به مقاصد مادي سوق دهد؛ و اين حالت ممكن است در قالب رفتارهاي گوناگون نمود يابد.

در گزارش‌هاي تاريخي، شواهدي به چشم مي‌خورد كه از اشتغال پيامبر اكرم(ص) به مشاغل متعارف آن زمان، يعني چوپاني، زراعت و تجارت حكايت دارند.

از پيامبر اكرم(ص) نقل شده كه فرمود: «خداوند هيچ پيامبري را مبعوث نكرده جز اينكه آن پيامبر گوسفندچراني كرده است.» پرسيدند: «و شما نيز؟» فرمود: «آري، من نيز گوسفندان را براي اهل مكه در منطقه قراريط مي‌چراندم.»

عمار مي‌گويد: «من و محمد(ص) گوسفندان اهل خود را مي‌چرانيديم. روزي من به ايشان عرض كردم: «آيا مايليد به سرزمين فخّ برويم؟ من زميني سرسبز در آنجا يافته‌ام.» فرمود: آري فردا هنگامي كه من به آنجا رفتم ديدم ايشان پيش از من در محل قرار حاضر شده ولي گوسفندان را از ورود به آن زمين منع مي‌كند. و چون مرا ديد فرمود: «چون با تو وعده داشتم نخواستم كه پيش از تو گوسفندانم را بچرانم.» از آنجا كه عمار تقريباً هم سن پيامبر(ص) بود اين جريان مي‌تواند مربوط به دوران جواني آن حضرت باشد كه اوج دوره گوسفندچراني ايشان است.

پيامبر اكرم(ص) به جز چوپاني، تجارت نيز كرده است. در 25 سالگي آن حضرت، با سرمايه اي از خديجه(ع) براي تجارت از گونه مضاربه راهي شام شد. نيز آن حضرت با خريدن –كالاهاي- كارواني تجاري كه از شام آمده بود، به سود خوبي دست يافت و با آن، هم دين خود را ادا كرد و هم مقداري بين بستگان تقسيم كرد.

به جز چوپاني و تجارت كه عمدتاً قبل از هجرت به مدينه انجام شده است، در مدينه- به لحاظ وجود زمينه براي زراعت، برخلاف مكه- پيامبر اكرم(ص) زراعت نيز انجام مي‌داده است. بنابر نقل امام صادق(ع)، اميرالمؤمنين(ع) و پيامبر اكرم(ص) به اتفاق يكديگر زراعت مي‌كردند؛ بدين ترتيب كه اميرالمؤمنين(ع) بيل مي‌زد و پيامبر(ص) هسته خرما را با آب دهان خيس كرده و در زمين مي‌نهاد.

جلب روزي از راه‌هاي معنوي
از منظر پيامبر اكرم(ص) تلاش مادي و جسماني تنها راه كسب درآمد نيست و راه‌هاي بسيار معنوي براي جلب روزي وجود دارد. اينكه از راه‌هاي مادي همچون تجارت مي‌توان درآمد كسب كرد براي همه انسان‌ها شناخته شده است، اما راه‌هاي معنوي جز براي اهل معنا شناخته شده نيست. بدين رو، پيامبر اكرم(ص) پاره‌اي از اين راه‌ها را معرفي كرده و خود نيز در عمل به آن ملتزم بوده است.

پيش از هر چيز، وجود روح توكل بر خدا در افراد، وسيله‌اي براي جلب روزي معرفي شده است. آن حضرت در اين باره فرموده: «اگر آن‌گونه كه بايد، بر خدا توكل كنيد، خداوند همان‌گونه كه پرندگان را روزي مي‌دهد شما را روزي خواهد داد. چنان‌كه پرندگان با شكم‌هاي خالي صبح كرده و با شكم پر روز را به شب مي‌برند.»

دعا و درخواست از محضر الهي نيز از راه‌هاي بسيار مهم در جلب و افزايش روزي از منظر نبوي(ص) است. در روايتي نقل شده كه: روزي پيامبر اكرم(ص) در جمع اصحاب، دست به دعا برداشته و عرض كرد: «خدايا، ما آن فضل و رحمتت را كه جز تو كسي آن را مالك نيست خواهانيم.» در اين هنگام، يك گوسفند بريان شده به پيامبر اكرم(ص) هديه آورده شد و حضرت رو به اصحاب كرده، فرمود: «بگيريد، كه اين از فضل الهي است و ما منتظر رحمت اوييم.»

از برخي كلمات نقل شده از پيامبر اكرم(ص) برمي‌آيد كه استغفار و توبه در كنار ذكر خداوند از ديگر راه‌هاي معنوي جلب روزي است. در يك روايت، از آن حضرت چنين نقل شده: «هر كس كه خداوند نعمتي او را عطا كرده، حمد خداي تعالي گويد و آن كسي كه روزي‌اش به كندي به او رسيد، از خداوند طلب مغفرت كند.» در روايت ديگر فرمود: «آنكه روزي‌اش به تأخير افتاد، زياد تكبير گويد و آنكه هم و غمش زياد است زياد استغفار كند.» همچنين تعدي به حقوق ديگران را موجب محروميت از بركت در روزي معرفي فرمود مگر آنكه اقدام به توبه كند. و نيز كثرت استغفار را موجب جلب روزي مي‌دانست. صدقه و نيز اطعام به ديگران، ديگر طريق معنوي براي جلب روزي در نگرش و منش نبوي(ص) است. همچنين بسيار صدقه دادن را سبب كسب رزق معرفي و فرموده است: «روزي به كسي كه اطعام طعام مي‌كند سريع مي‌رسد تا اثر چاقو در كوهان شتر.»

پيامبر اكرم(ص) امانت‌داري و ترك خيانت را موجب جلب رزق و خيانت را موجب فقر معرفي فرموده است.

از ديگر اسباب معنوي جلب روزي در نگرش پيامبر اكرم(ص) و نيز روش و منش آن حضرت، دائم‌الطهاره بودن است.

همچنين، ازدواج در نگاه آن حضرت از اسباب جلب روزي است.

اكنون مناسب است به روايتي از امام رضا(ع) اشاره شود كه طي آن از اين عادت پيامبر اكرم(ص) حكايت كرده كه آن حضرت اگر از راهي به جايي مي‌رفت، در مراجعت از راه ديگري باز مي‌گشت. امام رضا(ع) در ادامه، خود را نيز پاي‌بند به اين سيره معرفي كرده و آن را در جلب روزي مؤثر معرفي فرمود. اين امر مي‌تواند ناشي از پيدايش زمينه ملاقات با برادران ديني در مسير جديد و يا صله ارحام و در نتيجه ازدياد روزي باشد و يا از دعاي زميني كه مؤمن روي آن حركت مي‌كند.

اهتمام بر حلال بودن درآمد
يكي ديگر از اصول اخلاقي در سيره اقتصادي پيامبر اكرم(ص) كه بسيار مهم است، اهتمام بر حليت درآمد است. اينكه پيامبر اكرم(ص) درآمدي نامشروع نداشته به لحاظ تاريخي و نيز با لحاظ مباني كلامي جاي كوچكترين ترديد ندارد، اما براي درك ميزان اهتمام پيامبر اكرم(ص) -و همه پيامبران- بر كسب حلال به چند روايت نقل شده از پيامبر اكرم(ص) در اين باره اكتفا مي‌كنيم.

در نگرش پيامبر اكرم(ص) كسب حلال خود عبادت بلكه برترين عبادات است، چرا كه در يك روايت به نقل از خداوند چنين فرموده: «عبادت را ده جزء است كه نه جزء آن طلب حلال مي‌باشد» نيز آن حضرت، كسي كه شب را در جستجوي حلال به صبح آورد مشمول غفران مي‌دانست و مي‌فرمود: «خداوند دوست دارد بنده‌اش را در زحمت طلب حلال مشاهده كند.» و نيز «طلب حلال را بر هر زن و مرد مسلمان واجب مي‌دانست.»

از جمله بيانات بسيار مؤثر پيامبر اكرم(ص) در اين زمينه، شرح مشاهدات آن حضرت در شب معراج نسبت به حرام‌خواران است. در آن شب، پيامبر اكرم(ص) در چهره باطني عالم ماده، مردم حرام‌خوار را چنين ديده «به گروهي برخوردم كه در مقابل ايشان هم گوشت طيب و حلال و هم گوشت ناپاك و حرام بود اما آنان گوشت ناپاك را خورده و گوشت پاك و طيب را وا مي‌نهادند!» هنگامي كه پيامبر اكرم(ص) از جبرئيل مي‌پرسد: «اينان كيستند؟ پاسخ مي‌گويد: اينان كساني‌اند كه حرام‌خواري كرده و حلال را وا مي‌نهند.»

از جمله نمونه‌هاي عملي كه از اهتمام پيامبر اكرم(ص) بر حلال‌خواري و پرهيز از حرام حكايت دارد جريان ميهمان شدن حضرت بر گروهي از انصار است. هنگامي كه آنان گوشت گوسفندي بريان شده را در برابر آن حضرت نهادند، پيامبر اكرم(ص) لقمه‌اي در دهان نهاده و جويد اما فرو نداد و بيرون آورد و فرمود: اين گوسفند به من خبر مي‌دهد كه به طور ناحق تهيه شده است. آنان ضمن تصديق سخن پيامبر اكرم(ص) گفتند: چون در بازار، گوسفند نيافتيم گوسفند يكي از همسايگان را –بدون اذن- گرفتيم و –بعداً- بهاي آن را خواهيم پرداخت. پيامبر اكرم(ص) نيز فرمود كه آن را – به عنوان صدقه- به اسيران بدهند.

قرض‌گيري در حال ضرورت
رواياتي در سيره نبوي(ص) به چشم مي‌خورد كه گوياي آن است كه پيامبر اكرم(ص) در صورت ضرورت و بروز اضطرار، نياز اقتصادي خود را هر چند با قرض گرفتن، مرتفع مي‌ساخته است. امام صادق(ع) قرض، عاريه و مهمان‌نوازي را سنت شمرده است، كه احتمال دارد قرض‌گيري نيز علاوه بر قرض‌دهي، مراد حضرت باشد. در روايتي ديگر، آن حضرت از بدهكار بودن پيامبر(ص) و امام حسن(ع) و امام حسين(ع) به وقت رحلت خبر داده است.

بعيد نيست مقصود حضرت، در گرو بودن زره پيامبر اكرم(ص) نزد يكي از يهوديان مدينه در قبال دريافت بيست صاع جو، باشد كه براي تأمين نياز خانواده‌اش گرفته بود و در حالي از دنيا رفت كه زره همچنان در گرو آن يهودي بود.

اينكه پيامبر اكرم(ص) يا اميرالمؤمنين(ع) گاه از يك فرد يهودي اقدام به قرض گرفتن مي‌كردند، ناشي از وضع مناسب مالي يهوديان و وضعيت نامناسب اقتصادي مسلمانان بود و از اين رو، با اين عمل، جواز اقدام به اين كار را در صورت اضطرار، براي مسلمانان تثبيت كرده‌اند. شايان ذكر است كه بر اساس اصل انكار و استثناناپذير عزت‌طلبي در سيره معصومين(ع) اين‌گونه اقدامات، هيچگاه به معناي زيرپانهادن اصل ياد شده نبوده؛ به علاوه بنابر شواهد تاريخي، اين قرض‌گيري‌ها معمولاً همراه با رهن و گروگذاري يك كالا بوده است؛ از اين رو، اگر پيش از اداي دين، از دنيا مي‌رفتند، كالاي به گرو نهاده شده مي‌توانست ذمه ايشان را بريء كند.

نكته جالب توجه آنكه در برخي موارد، اين قرض‌گيري‌ها و نوع رفتار پيامبر اكرم(ص) نسبت به فرد قرض‌دهنده، موجب هدايت وي به اسلام شده است. به عنوان مثال، بنا به نقل اميرالمؤمنين(ع) يك يهودي كه براي دريافت طلب خود نزد پيامبر اكرم(ص) آمده بود و با وجود اينكه حضرت اظهار داشت در آن لحظه توان پرداخت بدهي را ندارد، آن يهودي به اصرار خود ادامه داد و قريب به يك شبانه‌روز پيامبر(ص) را رها نكرد و با وجود تهديد وي توسط برخي اصحاب، پيامبر اكرم(ص) همچنان در كنار وي ماند و اصحاب را از آن كار منع مي‌فرمود. تا اينكه روز بعد، يهودي اظهار داشت: «من اين كار نكردم جز براي اينكه صفات تو را با آنچه در تورات آمده تطبيق كنم، چرا كه تو در تورات به عنوان كسي كه درشتخو و اهل فحش و ناسزا نيست معرفي شده‌اي.» سپس آن يهودي اسلام آورده و شهادتين گفت و اموالش را در اختيار پيامبر اكرم(ص) نهاد.

اقدام پيامبر اكرم(ص) به قرض‌گيري، گاه با حركت اخلاقي جالب توجهي همراه بوده است. به عنوان مثال، در يك مورد، هنگامي كه سائلي از پيامبر اكرم(ص) درخواست كمك كرد، آن حضرت مقداري آذوقه از يكي از انصار قرض كرده و به وي داد و پس از مدتي، هنگامي كه آن فرد انصاري به طلب خود نياز پيدا كرد، پيامبر اكرم(ص) از فردي ديگر، دو برابر آن مقدار را قرض كرده و به فرد انصاري داد. هر چند حتي‌الامكان بايد از قرض‌گيري اجتناب كرد اما روح انفاق و سخا در پيامبر اكرم(ص) گاه آن حضرت را به سوي استقراض براي تأمين اين امر سوق مي‌داده است. چنانكه پرداخت مبلغي اضافه بر ميزان بدهي، به صورت داوطلبانه از سوي بدهكار، از مستحبات است و روايت ياد شده نيز گوياي تقيد پيامبر اكرم(ص) به اين امر است.

هنگامي كه آن حضرت از فردي خوشش مي‌آمد، ابتدا مي‌پرسيد: آيا شغلي دارد؟ اگر مي‌گفتند: بيكار است، مي‌فرمود: «از چشم افتاد» و هنگامي كه سبب را مي‌پرسيدند، مي‌فرمود: «زيرا مؤمن وقتي بيكار باشد دين خود را اسباب معيشت قرار مي‌دهد»

به جز چوپاني و تجارت كه عمدتاً قبل از هجرت به مدينه انجام شده است، در مدينه- به لحاظ وجود زمينه براي زراعت، برخلاف مكه- پيامبر اكرم(ص) زراعت نيز انجام مي‌داده است. بنابر نقل امام صادق(ع)، اميرالمؤمنين(ع) و پيامبر اكرم(ص) به اتفاق يكديگر زراعت مي‌كردند؛ بدين ترتيب كه اميرالمؤمنين(ع) بيل مي‌زد و پيامبر(ص) هسته خرما را با آب دهان خيس كرده و در زمين مي‌نهاد.

در آن شب، پيامبر اكرم(ص) در چهره باطني عالم ماده، مردم حرام‌خوار را چنين ديده «به گروهي برخوردم كه در مقابل ايشان هم گوشت طيب و حلال و هم گوشت ناپاك و حرام بود اما آنان گوشت ناپاك را خورده و گوشت پاك و طيب را وا مي‌نهادند!» هنگامي كه پيامبر اكرم(ص) از جبرئيل مي‌پرسد: «اينان كيستند؟ پاسخ مي‌گويد: اينان كساني‌اند كه حرام‌خواري كرده و حلال را وا مي‌نهند.»

اينكه پيامبر اكرم(ص) يا اميرالمؤمنين(ع) گاه از يك فرد يهودي اقدام به قرض گرفتن مي‌كردند، ناشي از وضع مناسب مالي يهوديان و وضعيت نامناسب اقتصادي مسلمانان بود و از اين رو، با اين عمل، جواز اقدام به اين كار را در صورت اضطرار، براي مسلمانان تثبيت كرده‌اند. شايان ذكر است كه بر اساس اصل انكار و استثناناپذير عزت‌طلبي در سيره معصومين(ع) اين‌گونه اقدامات، هيچگاه به معناي زيرپانهادن اصل ياد شده نبوده؛ به علاوه بنابر شواهد تاريخي، اين قرض‌گيري‌ها معمولاً همراه با رهن و گروگذاري يك كالا بوده است؛ از اين رو، اگر پيش از اداي دين، از دنيا مي‌رفتند، كالاي به گرو نهاده شده مي‌توانست ذمه ايشان را بريء كند.
 

منبع: ماهنامه معارف، شماره 40