امامت کانون هدایت و بالندگی است. امام کسی است که بیش از دیگران و حتی خود
انسان، دغدغه هدایت و کمالیابی او را دارد. امام در حقیقت پاسدار حرمت انسانی
انسان است و مدافع حقوق مسلم او. آدمی در کنار امام به یک آرامش روحانی و مطلق
دست پیدا میکند و هویت خویش را در پرتو نورانیت او باز مییابد. امامتِ دینی
نورآفرین است و در بنبستها و تاریکیها، چراغ راه گمکردگان است. امامتِ دینی
راهبر انسان به سوی معرفت حقیقی و اعتدال مطلوب در جریان زندگی است و جامعهای
که پذیرای آموزشهای امام باشد، هرگز در ایستگاه بیخبری و سرگردانی متوقف
نمیماند. بالندگی، پویایی، شادابی و سرزندگی، از مختصات و ثمرات امامتِ دینی
است. ما از گستره وجوه امامت یک موضوع را برگزیدیم و نام آن را ظرائف اخلاقی در
سیره رضوی نهادهایم و نمونههایی از سیره رفتاری امام رضا علیهالسلام را گرد
آوردیم تا حقایقی که پیش از این گفتیم، همه مستند به رفتار خود امام باشد.
داستان کرامت و ارج نهادن به حقوق انسانی از دیرباز مطمح نظر اندیشمندان،
فیلسوفان و عالمان در فرهنگهای مختلف بوده است. در نگاه دینی و قرآنی به ویژه
دین اسلام این موضوع به صورت خیلی جدی و ریشهای مورد عنایت قرار گرفته است.
به نظر میرسد پیام جهانی دین و جامعیت رسالت آن از این زاویه بسیار قابل تأمل
و بهرهگیری است. نمونههای اجرایی و عملی آن در زمان رسول خدا صلی الله علیه و
آله و حکومت پنج ساله امام علی علیهالسلام و در زمان امامان دیگر، سند بسیار
محکم و استواری است در اهمیت دادن به مناسبات انسانی و رعایت حقوق آدمی از منظر
دین اسلام. به این گزارش تاریخی دقت کنید:
امام علی علیه السلام هنگام بازگشت از جنگ صفین به کوفه درآمد و بر شبامیان
گذشت و شیون زنان را شنید که بر کشتگان جنگ صفین میگریستند. در آن وقت حر بن
شُرحبیل شبامی که از بزرگان قوم خود بود به سوی حضرت شتافت. امام به او فرمود:
آیا زنان شما با گریه و زاری که اکنون میشنوم بر شما چیره شدهاند؟ آیا آنان
را از این شیون و بی قراری باز نمیدارید؟
(حرب در رکاب امام پیاده به راه افتاد و امام سوار بود؛ لذا به او فرمود:)
بازگرد که پیاده آمدن چون تو در رکاب چون من، موجب فریفته شدن والی و خواری
مؤمن است.(1)
ما در تببین دیدگاه و رفتار امام در مورد حقوق انسانی ابتدا از همان حلقههای
نزدیک به ایشان شروع میکنیم. امام با نزدیکترین افراد اعضای خانواده و غلامان
و کنیزان چگونه رفتار میکرد؟ آنان چه تصویری از رفتار و اندیشه امام برای ما
بازگو خواهند کرد؟ راویان و شاگردان از امام برای ما چه خواهند گفت؟ و امام با
اندیشمندان و عالمان چگونه رفتار میکرد؟ در همه این مجموعه، نظر ما به ظرائف
اخلاقی امام علیهالسلام معطوف خواهند بود. میخواهیم بدانیم که امام به عنوان
ولی الله و یک انسان کامل با همنوعان خود چگونه نشست و برخاست میکرد؟ تبیین
بسیار معقولانهای است که اگر ما بتوانیم نمادهای اخلاقی را در رفتار امام جست
و جو کنیم و در مرحله مهمتر آنها را در رفتار فردی و اجتماعی خودمان اجرا
نماییم و در این صورت است که میتوان ادعای پیرو بودن، شیعه بودن و ولایت مدار
بودن را اعلام کرد، و گرنه ما با کسانی که اعتقاد و الزامی به جریان ولایت
ندارند، چه تفاوتی خواهیم داشت؟
بدون تردید آنچه امام رضا علیه السلام بدان توصیه و عمل میکرد، برداشت دقیق و
جامع از معارف اسلامی بود که خاستگاه آن قرآن و سیره عملی و علمی آورنده مکتب،
یعنی رسول خدا صلی الله علیه و آله است؛ چرا که نمونههای آن را در سیره پیامبر
اکرم صلی الله علیه و آله با همان ویژگی مشاهده میکنیم. شایسته است به
اندیشهها و رفتار بزرگان دین نزدیک بشویم تا ما را در مناسبات و مشکلات روزمره
زندگی کمک کند و به درستی از این تعالیم وحیانی و آسمانی بهرهبرداری کنیم.
با سلوک امام در خانواده و اطرافیان
خانواده، جامعه کوچکی است که از تک تک آن یک جامعه بزرگ به وجود میآید و نقش
آن در صلاح و سداد جامعه بر هیچ کس پوشیده نیست. بدون تردید در جامعهای که
خانوادههای آن از انجام و همبستگی بهتری برخوردار باشند، آسیبهای اجتماعی
کمتر به چشم میخورند. کانون خانواده بر دو اصل معرفت و محبت استوار است و در
فرهنگ روایات و توصیههای دینی ما نیز به این دو امر اهمیت بسیار داده شده است؛
چنان که جستجوی روانشناسانهی پارهای از آیات قرآن هم، ما را به همین مقوله
رهنمون خواهد شد که در روند بحث به آن اشاره میکنیم.
در اینجا به سراغ یکی، دو گزارش تاریخی در مورد سیره و سلوک امام رضا علیه
السلام میرویم و این که آن حضرت در جمع خانواده و نزدیکان چگونه عمل میکرد و
با آنان چه رفتاری داشت و به چه مسائلی اهمیت میداد. به این روایت دقت کنید:
... «عن یاسر الخادم قال: کان الرضا علیه السلام اذ خلا جمع حشمه کلّهم عنده
الصغیر و الکبیر فیحدثهم و یأنس بهم و یؤنسهم و کان اذا جلس علی المائدة لا یدع
صغیراً و لا کبیراً حتی السائس و الحجام الا قعده معه علی مائدته.»(2)
خادم امام درباره بخشی از رفتار و سلوک ایشان میگوید: هرگاه امام تنها میشد و
فارغ از مسائل روزمره میگردید، اعضای خانواده و اطرافیان را گرد میآورد با
آنان سخن میگفت و انس و الفت میگرفت، و هرگاه بر سر سفره حاضر میشد خرد و
کلان حتی کارگزار و حجام(حجامت کننده) را فرا میخواند.
این رفتار اخلاقی امام چه پیامی برای امروز ما دارد؟ و اصولاً آنچه از سیر و
سلوک امامان علیهم السلام در فرهنگ دینی ثبت شده، چیزی جز توجه دادن به اصول
انسانی و حقوق ایمانی است؟ آیا این نوع نگرش و بینش نسبت به جهان هستی و جامعه
بشری، رمز ماندگاری آموزشهای پیامبران و امامان نبوده است؟ آیا یکی از مشکلات
امروز جامعه انسانی سست شدن ارکان خانواده نیست؟ بسیار ضرورت دارد ما درباره
رفتارهای بزرگان دین نگاهی عمیق و دقیق داشته باشیم و تنها به تحسین و به نکویی
یاد کردن از آن عزیزان در مناسبتهای ویژه بسنده نکنیم.
امام در دوره و عصری چنین تعاملی را با اعضای خانواده و اطرافیان برقرار میکرد
که مناسبات اخلاقی و حقوقی به گونه دیگری رقم میخورد. بندگان و کنیزکان در این
نظام جاهلی هیچ اختیار و حقی برخوردار نبودند و جرات نزدیک شدن به اربابان را
نداشتند، اما در خانه امام به کانون دلدادگی و عشق نزدیک بودند و بر سفره کرم
ولی الله مینشستند و امام با اظهار محبت به آنان اعلام میکرد شما هم انسان
هستید و باید از حقوق اخلاقی و انسانی برخوردار گردید و اگر غیر از این باشد،
به شما هم ستم شده است.
گزارش مردی از بلخ هنگام سفر امام به خراسان این گونه است:
«در سفر خراسان در خدمت امام رضا علیه السلام بودم. روزی طعام خواست، همه
خدمتکاران از سیاهان و دیگران را در کنار سفره جمع کرد، گفتم: فدایت شوم آنها
بهتر است در خوان دیگر غذا بخورند. فرمود: مه انّ الربّ تبارک و تعالی واحد و
الأمّ واحدة و الأب واحد و الجزاء بالأعمال.» (3)
آرام باش. پروردگار همه یکی است، مادرمان حوا، پدرمان آدم است و مجازات بسته به
اعمال است.
در روایتی دیگر، شخص امام به غلامان و کارگران خود این گونه توصیه میفرماید:
«ان قمتُ علی رؤوسکم و انتم تأکلون فلا تقوموا ... و ربما دعا بعضنا فیقال له:
هم یأکلون فیقول: دعهم حتی یفرغوا.»(4)
به هنگام غذا خوردن، اگر من بالای سرتان هم ایستاده بودم، قبل از تمام کردن
طعام از جای خود بلند نشوید.
خادم امام در ادامه روایت نقل میکند: گاهی اتفاق میافتاد که امام بعضی از ما
را صدا میزد، میگفتند آنها مشغول غذا خوردن هستند، میفرمود: بگذارید طعامشان
را بخورند.
با جامعه و مردم
از خانه امام و محیط خصوصی ایشان به محافل عمومی برویم و ببینیم امام مهربانی
با مردم غنی و فقیر، عالم و جاهل، مسلمان و غیرمسلمان، دوست و دشمن چگونه رفتار
میکند و حقوق انسانی را در این گستره چگونه عملی میسازد؟
طبیعی است الهام بخش امام در حرمتگذاری به شخصیت انسانها و محبت به آنها در
کانون مهم و اساسی است؛ یکی آموزشهای رسول خدا صلی الله علیه و آله به عنوان
آورنده مکتب اسلام و دیگری کتاب مقدس قرآن است. رفتار امام در واقع تفسیر عملی
قرآن و ترویج سنتهای نبوی بود.
در این خصوص شایسته یادآوری است بسیاری از نکاتی که ممکن است در نگاه ابتدایی
کم اهمیت جلوه کند و در مناسبات اجتماعی و فردی کمتر مورد توجه قرار گیرد، در
نظر امام و در سیره عملی ایشان از جایگاه ویژهای برخوردار میباشد.
اصولاً در فرهنگ دینی و آموزشهای اسلامی، پاسداشت حرمت دیگران و همنوعان، جزء
ضروریترین حقوق انسانی شمرده شده است و هر یک از امامان علیهم السلام به
گونهای تبیین کننده این اصل کلی بودهاند و ما شکل عالی آن را در منطق حکومت
امام علی علیه السلام به خوبی مشاهده میکنیم. به نظر نگارنده حرمت نهادن به
انسان در اندیشه امام علی علیه السلام موج میزند و همان گونه که رسول خدا صلی
الله علیه و آله هم استاد مهرورزی به امت بود و در تعبیر قرآنی، مایه رحمت برای
همه جهانیان است - «و ما ارسلناک الا رحمةً للعالمین» (انبیا / 107)، در رساله
حقوق امام سجاد علیه السلام هم در مورد حق همنشینی میخوانیم:
«حق همنشین این است که با او به نرمی و فروتنی رفتار کنی و نسبت به او
خوشرفتار و پاک محضر باشی و در گفت و گو با او جانب انصاف را رعایت کنی، با او
محترمانه سخن گویی و از او با بیاعتنایی دیده بر نگیری، و هنگام صحبت کردن با
او، قصد تو فهماندن منظور خود باشد و فقط سخنان مفید و لازم را بر زبان جاری
سازی. اگر تو به دیدار او رفتهای، از برخاستن از نزد او مختاری و نیاز به
اجازه او نداری؛ اما اگر او به دیدار تو آمده باشد، نباید بدون اجازه او از جا
برخیزی.»(5)
و امام رضا علیه السلام وارث این ارزشها میباشد. او نیز رفتاری مهربانانه و
صمیمانه با اطرافیان و توده مردم داشت. ابراهیم بن عباس این رفتار را چنین وصف
میکند:
"هرگز اتفاق نیفتاد که در سخن گفتن به کسی جفا کند، هر که با او گفت و گو
میکرد، کلامش را قطع نمیکرد و فرصت میداد تا آخرین سخن خود را بگوید، اگر
کسی حاجتی نزد او میآورد، در صورت امکان ابداً او را مأیوس نمیکرد، ندیدم در
حضور کسی پایش را دراز کند و تکیه بزند، سراغ ندارم به کسی از غلامانش ناسزا
بگوید، ندیدم آب دهان را به زمین بیندازد و با صدا و قهقهه بخندد، بلکه تنها
تبسم میکرد."(6)
بجاست مقداری درباره این رفتار امام رضا علیه السلام مداقه کنیم، چه بسا این
نشانهها و دغدغهها در زندگی روزمره ما اصلاً مورد توجه قرار نگیرد و حتی
پارهای از صاحبان فهم و اندیشه و فرهنگ به این جزئیات پایبند نباشند این که
امام در رویارویی با افراد از هر قشر و طبقه - کاملاً سر و پا گوش باشد سخن کسی
را قطع نکند، یا در حضور دیگران آداب حرمت نهادن به آنان را رعایت کند و در رفع
نیازمندی درخواست کنندگان دغدغه پاسداشت آبروی افراد را داشته باشد و دهها
مسئله از این دست، با این سیر و سلوک برای امروز ما چگونه میتواند اسوه و ملاک
قرار گیرد؟ چرا ما هنوز در بسیاری از روابط فردی و اجتماعی گرفتار ناهنجاریهای
فراوان هستیم؟ هر یک از ما میتوانیم رفتار روزمره خود را به داوری و بررسی
بنشینیم که چقدر کوشیدهایم حرمت و حقوق دیگران را نگه داریم؟
ما از دور و نزدیک به زیارت امامی مشرف میشویم و برای حضور در آستان فرزانه
«اذن دخول» میخوانیم که اگر رهمانده و نیازمندی از او چیزی درخواست میکرد،
تحمل نگاه نیازمندانه وی را نداشت. کمکهای پنهان و شبانه امام علی و دیگر
امامان علیهم السلام حکایت از چه معنایی دارد؟
یکی از راویان نقل میکنند: در محضر امام رضا علیه السلام بودم و مردم در مورد
حلال و حرام از ایشان سؤال میکردند. ناگاه مردی وارد شد، سلام کرد و اظهار
داشت در برگشت از سفر حج موجودیاش را گم کرده است، امام فرمودند بنشینید. کم
کم همه مردم رفتند و من و چند نفر دیگر ماندیم. امام به اندرون رفت و پس از چند
لحظه در را بست و گفت: آن مرد خراسانی کجاست؟
گفت: من اینجا هستم.
امام دویست دینار به او داد و فرمود: برو که همدیگر را نبینیم.
(گویا این حرکت امام برای چند نفر حاضر موجب سؤال شده بود) کسی میپرسد:
بخششها فراوان بود؛ پس چرا روی از او برگرفتی؟
امام میفرماید: هرگز دوست نداشتم رنجش درخواست [پول] را در چهره او ببینم.(7)
کمی دقت کنیم. ما این نوع رابطه انسانی و اخلاقی را در کدام فرهنگ میتوانیم
پیدا کنیم؟ کدام نظریه انسان دوستانه این قدر ظریف و عمیق به حقوق بشر نگریسته
است و آیا در روزگار کنونی که بسیاری از عالمان تمدن جدید از بحران معنویت
شکایت میکنند، ارائه نسخه اخلاقی امام معصوم در قالبی نو، نمیتواند راه برون
رفت از این بحران باشد؟ و تأسف ما از این که ما با داشتن این همه لعل و جواهر
الهی و انسانی، برای زینت و زیبایی بخشیدن به عرصه زندگی ناتوان مینماییم!
داستان کیسه کشیدن امام در حمام هم از صحنههای آموزنده رفتار ایشان است. روایت
کننده واقعه این گونه گزارش میکند:
«دخل الرضا علیه السلام الحمام، فقال له بعض الناس: دلکنی، فجعل یدلُّکه.
فعرفوه، فجعل الرجل یستعذر منه، و هو یطیب قلبه و یدلکه.»(8)
امام رضا علیه السلام وارد حمام میشود. کسی که آن حضرت را نمیشناخت، از امام
میخواهد که پشت او را کیسه بکشد و ایشان بلافاصله میپذیرد و پشت او را کیسه
میکشد. اطرافیان متوجه شده به آن مرد یادآور میشوند، احساس شرم و ناراحتی
وجود او را فرا میگیرد. اما امام همچنان مشغول است و مهربانانه از او دلجویی
میکند و به او آرامش میدهد.
آری این دست محبت ولی الله بر پشت انسان است که اعلام میدارد: ای انسان تو
میتوانی در پرتو این عشق و فرزانگی، در آسمان دلدادگی به کمال مطلق به پرواز
درآیی و با بالهای مرمرین خود از کره زمین بگذری و به رب هفت آسمان برسی.
پرفسور عبدالعزیز ساشادینا کارشناس و متخصص مطالعات دینی در دانشگاه ویرجینیا
بعد از بیان نقش امام رضا علیه السلام در تعامل فکری میان مسلمانان و
غیرمسلمانان در مورد وجه معنوی امام در میان شیعیان میگوید:
«... گذشته از نظرات فوق که به ضرورت درک عقلانی و فراگیر اهمیت امامت امام رضا
علیه السلام در ارتباط مسلمانان و غیرمسلمانان دلالت داشت، باید گفت که جامعه
شیعیان جهان، امام هشتم را امام ضامن میدانند؛ یعنی امامی که امنیت لازم را در
اوقات هراس و تشویق تأمین میکند. حضرت ثامن الأئمه علیه السلام همه جا در جمع
خانوادههای پیروان خود حضور دارد، چه در هنگام شادی و چه در زمان غم و اندوه و
از او همچون امام حسین علیه السلام به عنوان رابط روحانی با خداوند و نیز
راهنمایی که مسافران را از خطر حفظ میکند و پدری که در فکر سعادت فرزندان خویش
است، یاد میشود. امام ضامن علیهالسلام منشأ آرامش درونی و اعتماد به نفس
کسانی است که عهدهدار انجام وظیفه دشواری میشدند که نیازمند هدایت و حمایت
خداوند است.»(9)
امام رضا علیه السلام وقتی هم که در مقام مناظره و مواجهه علمی و فرهنگی با
عالمان و اندیشمندان گروههای مختلف فکری و نمایندگان مکاتب دوران خود قرار
میگیرد، باز همان امام مهربان و مهرورز میباشد، با کمال احترام به یکایک
پرسشها، شبهات و مسائل آنان پاسخ میدهد و از هیچ رویارویی علمی روی
برنمیتابد و یک تنه از عهده این مواجهه برمیآید و از طرح هیچ شبههای از سوی
مناظره کنندگان دغدغهای به خود راه نمیدهد و به این گونه، معنای امام بودن را
در فرهنگ اسلامی در عرصه دید جهانیان میگذارد.(10)
این گونه است که یکی از نویسندگان غربی در رد این توهم که دین اسلام دین شمشیر
و زور است میگوید:
«... در واقع سابقه اسلام از این لحاظ بسیار پیچیدهتر از آن است که دشمنان
معتقدند، نه فقط مسئله جنگ الهی (جهاد) در مدارک اسلامی کلاسیک، مفهومی بیشتر
دفاعی و کمتر ستیزورزانه است، بلکه از جهات مختلفی به سابقه اسلام در تحمل دیگر
ادیان، غبطهآور است. و حتی اگر برخی از مسلمانان، دین خویش را از طریق خشونت
ترویج کرده باشند، باز باید به خاطر داشت دین اسلام در ذات خویش اهدافی کلیت
گرایانه دارد. هدف اسلام دقیقاً این است که همه نسل بشر را از هر نژاد و ملیتی
تسلیم اراده الهی در آورد. اسلام یک جامعه انسانی واحد پدید خواهد آورد که در
آن همه در اطاعتت از معیارهای اخلاقی و دینی شریکند و همه مستحق حمایتی هستند
که در آن معیار نهفته است.»(11)
به نظر شما ایدههایی که نویسنده یادشده مطرح میکند، در کدام یک از دیدگاهها
و جریانهای اسلامی بیشتر نمود داشته است؟ بدون تردید بررسی واقعبینانه و
غیرجانبدارانه هر پژوهشگر دینی و یا علاقهمند به مطالعات دینی، او را متوجه
کانون امامت تشیع خواهد کرد. امامان شیعه به عنوان وارثان پیامبر، راسخون در
علم، عالمان بی بدیل و مفسران اصلی وحی، همواره تبیین کننده پیام واقعی دین و
قرآن بودهاند و امام رضا علیه السلام به دلیل ویژگی عصری که در آن میزیست و
فضای اجتماعی - سیاسی آن روزگار از یک منظر، در این جهت موقعیت خاصی داشت.
شخصیت علمی و کرامت معنوی امام در عصر خود، آن چنان سایه گستر شده بود که اولین
دشمن او، بزرگترین ستایشها را درباره او بیان میکرد. مسعودی این گونه
مینویسد:
«مأمون به سال 200 ق همه نزدیکان خویش را از عباسیان در مرو گرد آورد و در حضور
آنان گفت: من در میان فرزندان عباس و فرزندان علی علیه السلام بسی جست و جو
کردم، ولی هیچ یک از آنان را با فضیلتتر، پارساتر، متدینتر، شایستهتر و
سزاوارتر به این امر [خلافت] از علی بن موسی الرضا علیهالسلام ندیدم.»(12)
در پایان این نکته را یادآور میشویم اگر با همین دید و نگاه که تاکنون به
رفتارشناسی اخلاقی امام داشتیم، سراغ برخی از آیات قرآن برویم، الهامپذیری و
تبیین سازی علمی قرآن را به راحتی خواهیم دید. پیشتر اشاره کردیم امام در روابط
خود با اطرافیان، بزرگان، کارگران و غلامان مناسبات انسانی و اخلاقی را به صورت
خیلی جدی رعایت میکرد و تفاوتی میان توانمند و بیتوان نمیگذاشت و به همه به
دید احترام مینگریست، ما در قرآن هم میبینیم خداوند در نشانهگذاری برای
پذیرفتهترین انسانها در پیشگاه الهی، به مسئله تقوا تصریح میکند و جالب آن
که خطاب در آیه به همه مردم با هر نوع گرایش فکری و اعتقادی است. به این آیه
دقت کنید:
" یا ایها النّاس انّا خلقناکم من ذکرٍ و انثی و جعلناکم شعوباً و قبائل
لتعارفوا انّ اکرمکم عندالله اتقاکم انّ الله علیمٌ خبیرٌ " (حجرات / 13)؛ ای
مردم ما همه شما را نخست از مرد و زن آفریدیم و آنگاه گروههای مختلف گردانیدیم
تا یکدیگر را بشناسید. گرامیترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شما خواهد بود.
بیتردید خداوند دانای آگاه است.
و باز اگر در سیره امام میبنیم همواره متبسم و با رویی خوش با دیگران رو به رو
میشد و در مقام برآورده ساختن نیازمندیهای آنان، لحظهای درنگ را روا
نمیدانست و با سخنان خود کسی را آزرده نمیکرد، این برگرفته از روح قرآن و
توصیههای انسانی این کتاب مقدس است.
توجه به آیه زیر هم رهگشاست:
" و امّا تُعرِضَنَّ عَنهُمُ ابتغاءَ رَحمَةٍ مِن ربّکَ تَرجُوها فقل لهم قولاً
میسوراً" (اسراء / 28)؛ و چنانچه از ارحام و فقیران ذوی الحقوق چون فعلاً نادار
هستی، ولی در آینده به لطف خدا امیدواری؛ اکنون اعراض میکنی، باز با گفتار
خویش و زبان شیرین آنها را از خود دلشاد کن.
اگر روزی این توصیههای اخلاقی، دینی و انسانی در جوامع انسانی به خصوص
مسلمانان، ریشه بگیرد و انسانها این گونه مناسبات رفتاری خودشان را تنظیم
نمایند، چه اتفاقی خواهند افتاد؟ و خداوند چگونه برکات خود را فرو خواهد
فرستاد؟ امام رضا علیه السلام به عنوان یک انسان کامل و ولی الله، احیا کننده
همه صفات برجسته و شایسته اخلاقی بود و آنچه از آیات ذکر شد، نمونه اندکی بود
از الهامپذیری امام از سخن وحی و سلوک رسول خدا صلی الله علیه و آله در میان
مردم و این که این فرزانگان الهی چگونه به انسانها به دیده احترام
مینگریستهاند؟ و ما چگونه باید در جهت الگوبرداری از رفتار آنان برنامهریزی
کنیم؟ و خلاصه این که نوشتار تقدیم شده، نقب کوچکی بود به اقیانوس معرفت و کمال
امام مهربانی، حضرت علی بن موس الرضا علیه السلام علیه افضل التحیة و الثناء.
امید آن که همه از این چشمه عشق الهی رهتوشهای برای سعادت خویش برگیریم و در
آن سرا در سایهسار وجودشان آرام گیریم.
پینوشتها:
1- فرهنگنامه موضوعی نهج البلاغه، ص 515.
2- بحارالانوار، ج49، ص164.
3- بحارالانوار؛ ج 4، ص 101.
4- فروع کافی، ج 6، ص 298.
5- مناسبات انسانی در مدیریت اسلامی، ص 165.
6- عیون اخبار الرضا، ج 1، ص 184.
7- بحار الأنوار، ج 49، ص 101.
8- بحار الأنوار، ج 49، ص 99.
9- مشکوة، زمستان 80، ش 73 - 72، ص 85.
10- چنان که در یکی از همین گفت و گوها و مناظرات، عمران صابی از عالمان و
فیلسوفان معاصر امام در پایان اسلام میآورد و در سلک شیعیان قرار میگیرد.
(شریف القرشی، پژوهشی دقیق در زندگی امام علی بن موسی الرضا علیه السلام، ج 2،
ص 191.)
11- فرهنگ و دین، ص 35.
12- مسعودی، مروج الذهب، ج 3، ص 441.
ماخذ:
1- حسین سیاهپوش، سید محمد، مناسبات انسانی در مدیریت اسلامی، قم، انتشارات
جامعه مدرسین، 1401 ق.
2- خاتمی، احمد، فرهنگنامه موضوعی نهج البلاغه، تهران، سروش، 1381.
3- شیخ کلینی، فروع کافی، چاپ دوم، دارالکتب الاسلامیه، 1362.
4- فرهنگ و دین، برگزیده مقالات دایرة المعارف و دین، تهران، چاپخانه وزارت
فرهنگ، 1374.
5- شیخ صدوق، عیون اخبارالرضا علیه السلام، چاپ دوم: تهران، کتابفروشی طوس،
شهریور 1363.
6- علامه مجلسی، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفا، 1403 ق.
7- شریف القرشی، باقر، پژوهشی دقیق در زندگی امام علی بن موسی الرضا علیه
السلام، ترجمه سید محمد صالحی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1382.
8- مسعودی، مروج الذهب، چاپ سوم؛ قم، دارالهجرة، 1363.
منبع:
مجله مشکوة، شماره 89