نگاهی گذرا به ظرایف اخلاقی در سیره امام رضا (ع)

حسین طاهری وحدتی


امامت کانون هدایت و بالندگی است. امام کسی است که بیش از دیگران و حتی خود انسان، دغدغه هدایت و کمال‎یابی او را دارد. امام در حقیقت پاسدار حرمت انسانی انسان است و مدافع حقوق مسلم او. آدمی در کنار امام به یک آرامش روحانی و مطلق دست پیدا می‎کند و هویت خویش را در پرتو نورانیت او باز می‎یابد. امامتِ دینی نورآفرین است و در بن‎بست‎ها و تاریکی‎ها، چراغ راه گم‎کردگان است. امامتِ دینی راهبر انسان به سوی معرفت حقیقی و اعتدال مطلوب در جریان زندگی است و جامعه‎ای که پذیرای آموزش‎های امام باشد، هرگز در ایستگاه بی‎خبری و سرگردانی متوقف نمی‎ماند. بالندگی، پویایی، شادابی و سرزندگی، از مختصات و ثمرات امامتِ دینی است. ما از گستره وجوه امامت یک موضوع را برگزیدیم و نام آن را ظرائف اخلاقی در سیره رضوی نهاده‎ایم و نمونه‎هایی از سیره رفتاری امام رضا علیه‎السلام را گرد آوردیم تا حقایقی که پیش از این گفتیم، همه مستند به رفتار خود امام باشد.

داستان کرامت و ارج نهادن به حقوق انسانی از دیرباز مطمح نظر اندیشمندان، فیلسوفان و عالمان در فرهنگ‎های مختلف بوده است. در نگاه دینی و قرآنی به ویژه دین اسلام این موضوع به صورت خیلی جدی و ریشه‎ای مورد عنایت قرار گرفته است.

به نظر می‎رسد پیام جهانی دین و جامعیت رسالت آن از این زاویه بسیار قابل تأمل و بهره‎گیری است. نمونه‎های اجرایی و عملی آن در زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله و حکومت پنج ساله امام علی علیه‎السلام و در زمان امامان دیگر، سند بسیار محکم و استواری است در اهمیت دادن به مناسبات انسانی و رعایت حقوق آدمی از منظر دین اسلام. به این گزارش تاریخی دقت کنید:

امام علی علیه السلام هنگام بازگشت از جنگ صفین به کوفه درآمد و بر شبامیان گذشت و شیون زنان را شنید که بر کشتگان جنگ صفین می‎گریستند. در آن وقت حر بن شُرحبیل شبامی که از بزرگان قوم خود بود به سوی حضرت شتافت. امام به او فرمود: آیا زنان شما با گریه و زاری که اکنون می‎شنوم بر شما چیره شده‎اند؟ آیا آنان را از این شیون و بی قراری باز نمی‎دارید؟

(حرب در رکاب امام پیاده به راه افتاد و امام سوار بود؛ لذا به او فرمود:) بازگرد که پیاده آمدن چون تو در رکاب چون من، موجب فریفته شدن والی و خواری مؤمن است.(1)

ما در تببین دیدگاه و رفتار امام در مورد حقوق انسانی ابتدا از همان حلقه‎های نزدیک به ایشان شروع می‎کنیم. امام با نزدیک‎ترین افراد اعضای خانواده و غلامان و کنیزان چگونه رفتار می‎کرد؟ آنان چه تصویری از رفتار و اندیشه امام برای ما بازگو خواهند کرد؟ راویان و شاگردان از امام برای ما چه خواهند گفت؟ و امام با اندیشمندان و عالمان چگونه رفتار می‎کرد؟ در همه این مجموعه، نظر ما به ظرائف اخلاقی امام علیه‎السلام معطوف خواهند بود. می‎خواهیم بدانیم که امام به عنوان ولی الله و یک انسان کامل با همنوعان خود چگونه نشست و برخاست می‎کرد؟ تبیین بسیار معقولانه‎ای است که اگر ما بتوانیم نمادهای اخلاقی را در رفتار امام جست و جو کنیم و در مرحله مهم‎تر آنها را در رفتار فردی و اجتماعی خودمان اجرا نماییم و در این صورت است که می‎توان ادعای پیرو بودن، شیعه بودن و ولایت مدار بودن را اعلام کرد، و گرنه ما با کسانی که اعتقاد و الزامی به جریان ولایت ندارند، چه تفاوتی خواهیم داشت؟

بدون تردید آنچه امام رضا علیه السلام بدان توصیه و عمل می‎کرد، برداشت دقیق و جامع از معارف اسلامی بود که خاستگاه آن قرآن و سیره عملی و علمی آورنده مکتب، یعنی رسول خدا صلی الله علیه و آله است؛ چرا که نمونه‎های آن را در سیره پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله با همان ویژگی مشاهده می‎کنیم. شایسته است به اندیشه‎ها و رفتار بزرگان دین نزدیک بشویم تا ما را در مناسبات و مشکلات روزمره زندگی کمک کند و به درستی از این تعالیم وحیانی و آسمانی بهره‎برداری کنیم.

با سلوک امام در خانواده و اطرافیان
خانواده، جامعه کوچکی است که از تک تک آن یک جامعه بزرگ به وجود می‎آید و نقش آن در صلاح و سداد جامعه بر هیچ کس پوشیده نیست. بدون تردید در جامعه‎ای که خانواده‎های آن از انجام و همبستگی بهتری برخوردار باشند، آسیب‎های اجتماعی کمتر به چشم می‎خورند. کانون خانواده بر دو اصل معرفت و محبت استوار است و در فرهنگ روایات و توصیه‎های دینی ما نیز به این دو امر اهمیت بسیار داده شده است؛ چنان که جستجوی روان‎شناسانه‎ی پاره‎ای از آیات قرآن هم، ما را به همین مقوله رهنمون خواهد شد که در روند بحث به آن اشاره می‎کنیم.

در اینجا به سراغ یکی، دو گزارش تاریخی در مورد سیره و سلوک امام رضا علیه السلام می‎رویم و این که آن حضرت در جمع خانواده و نزدیکان چگونه عمل می‎کرد و با آنان چه رفتاری داشت و به چه مسائلی اهمیت می‎داد. به این روایت دقت کنید:

... «عن یاسر الخادم قال: کان الرضا علیه السلام اذ خلا جمع حشمه کلّهم عنده الصغیر و الکبیر فیحدثهم و یأنس بهم و یؤنسهم و کان اذا جلس علی المائدة لا یدع صغیراً و لا کبیراً حتی السائس و الحجام الا قعده معه علی مائدته.»(2)

خادم امام درباره بخشی از رفتار و سلوک ایشان می‎گوید: هرگاه امام تنها می‎شد و فارغ از مسائل روزمره می‎گردید، اعضای خانواده و اطرافیان را گرد می‎آورد با آنان سخن می‎گفت و انس و الفت می‎گرفت، و هرگاه بر سر سفره حاضر می‎شد خرد و کلان حتی کارگزار و حجام(حجامت کننده) را فرا می‎خواند.

این رفتار اخلاقی امام چه پیامی برای امروز ما دارد؟ و اصولاً آنچه از سیر و سلوک امامان علیهم السلام در فرهنگ دینی ثبت شده، چیزی جز توجه دادن به اصول انسانی و حقوق ایمانی است؟ آیا این نوع نگرش و بینش نسبت به جهان هستی و جامعه بشری، رمز ماندگاری آموزش‎های پیامبران و امامان نبوده است؟ آیا یکی از مشکلات امروز جامعه انسانی سست شدن ارکان خانواده نیست؟ بسیار ضرورت دارد ما درباره رفتارهای بزرگان دین نگاهی عمیق و دقیق داشته باشیم و تنها به تحسین و به نکویی یاد کردن از آن عزیزان در مناسبت‎های ویژه بسنده نکنیم.

امام در دوره و عصری چنین تعاملی را با اعضای خانواده و اطرافیان برقرار می‎کرد که مناسبات اخلاقی و حقوقی به گونه دیگری رقم می‎خورد. بندگان و کنیزکان در این نظام جاهلی هیچ اختیار و حقی برخوردار نبودند و جرات نزدیک شدن به اربابان را نداشتند، اما در خانه امام به کانون دلدادگی و عشق نزدیک بودند و بر سفره کرم ولی الله می‎نشستند و امام با اظهار محبت به آنان اعلام می‎کرد شما هم انسان هستید و باید از حقوق اخلاقی و انسانی برخوردار گردید و اگر غیر از این باشد، به شما هم ستم شده است.

گزارش مردی از بلخ هنگام سفر امام به خراسان این گونه است:

«در سفر خراسان در خدمت امام رضا علیه السلام بودم. روزی طعام خواست، همه خدمتکاران از سیاهان و دیگران را در کنار سفره جمع کرد، گفتم: فدایت شوم آنها بهتر است در خوان دیگر غذا بخورند. فرمود: مه انّ الربّ تبارک و تعالی واحد و الأمّ واحدة و الأب واحد و الجزاء بالأعمال.» (3)

آرام باش. پروردگار همه یکی است، مادرمان حوا، پدرمان آدم است و مجازات بسته به اعمال است.

در روایتی دیگر، شخص امام به غلامان و کارگران خود این گونه توصیه می‎فرماید:

«ان قمتُ علی رؤوسکم و انتم تأکلون فلا تقوموا ... و ربما دعا بعضنا فیقال له: هم یأکلون فیقول: دعهم حتی یفرغوا.»(4)

به هنگام غذا خوردن، اگر من بالای سرتان هم ایستاده بودم، قبل از تمام کردن طعام از جای خود بلند نشوید.

خادم امام در ادامه روایت نقل می‎کند: گاهی اتفاق می‎افتاد که امام بعضی از ما را صدا می‎زد، می‎گفتند آنها مشغول غذا خوردن هستند، می‎فرمود: بگذارید طعامشان را بخورند.

با جامعه و مردم
از خانه امام و محیط خصوصی ایشان به محافل عمومی برویم و ببینیم امام مهربانی با مردم غنی و فقیر، عالم و جاهل، مسلمان و غیرمسلمان، دوست و دشمن چگونه رفتار می‎کند و حقوق انسانی را در این گستره چگونه عملی می‎سازد؟

طبیعی است الهام بخش امام در حرمت‎گذاری به شخصیت انسان‎ها و محبت به آنها در کانون مهم و اساسی است؛ یکی آموزش‎های رسول خدا صلی الله علیه و آله به عنوان آورنده مکتب اسلام و دیگری کتاب مقدس قرآن است. رفتار امام در واقع تفسیر عملی قرآن و ترویج سنت‎های نبوی بود.

در این خصوص شایسته یادآوری است بسیاری از نکاتی که ممکن است در نگاه ابتدایی کم اهمیت جلوه کند و در مناسبات اجتماعی و فردی کمتر مورد توجه قرار گیرد، در نظر امام و در سیره عملی ایشان از جایگاه ویژه‎ای برخوردار می‎باشد.

اصولاً در فرهنگ دینی و آموزش‎های اسلامی، پاسداشت حرمت دیگران و همنوعان، جزء ضروری‎ترین حقوق انسانی شمرده شده است و هر یک از امامان علیهم السلام به گونه‎ای تبیین کننده این اصل کلی بوده‎اند و ما شکل عالی آن را در منطق حکومت امام علی علیه السلام به خوبی مشاهده می‎کنیم. به نظر نگارنده حرمت نهادن به انسان در اندیشه امام علی علیه السلام موج می‎زند و همان گونه که رسول خدا صلی الله علیه و آله هم استاد مهرورزی به امت بود و در تعبیر قرآنی، مایه رحمت برای همه جهانیان است - «و ما ارسلناک الا رحمةً للعالمین» (انبیا / 107)، در رساله حقوق امام سجاد علیه السلام هم در مورد حق همنشینی می‎خوانیم:

«حق همنشین این است که با او به نرمی و فروتنی رفتار کنی و نسبت به او خوش‎رفتار و پاک محضر باشی و در گفت و گو با او جانب انصاف را رعایت کنی، با او محترمانه سخن گویی و از او با بی‎اعتنایی دیده بر نگیری، و هنگام صحبت کردن با او، قصد تو فهماندن منظور خود باشد و فقط سخنان مفید و لازم را بر زبان جاری سازی. اگر تو به دیدار او رفته‎ای، از برخاستن از نزد او مختاری و نیاز به اجازه او نداری؛ اما اگر او به دیدار تو آمده باشد، نباید بدون اجازه او از جا برخیزی.»(5)

و امام رضا علیه السلام وارث این ارزش‎ها می‎باشد. او نیز رفتاری مهربانانه و صمیمانه با اطرافیان و توده مردم داشت. ابراهیم بن عباس این رفتار را چنین وصف می‎کند:

"هرگز اتفاق نیفتاد که در سخن گفتن به کسی جفا کند، هر که با او گفت و گو می‎کرد، کلامش را قطع نمی‎کرد و فرصت می‎داد تا آخرین سخن خود را بگوید، اگر کسی حاجتی نزد او می‎آورد، در صورت امکان ابداً او را مأیوس نمی‎کرد، ندیدم در حضور کسی پایش را دراز کند و تکیه بزند، سراغ ندارم به کسی از غلامانش ناسزا بگوید، ندیدم آب دهان را به زمین بیندازد و با صدا و قهقهه بخندد، بلکه تنها تبسم می‎کرد."(6)

بجاست مقداری درباره این رفتار امام رضا علیه السلام مداقه کنیم، چه بسا این نشانه‎ها و دغدغه‎ها در زندگی روزمره ما اصلاً مورد توجه قرار نگیرد و حتی پاره‎ای از صاحبان فهم و اندیشه و فرهنگ به این جزئیات پایبند نباشند این که امام در رویارویی با افراد از هر قشر و طبقه - کاملاً سر و پا گوش باشد سخن کسی را قطع نکند، یا در حضور دیگران آداب حرمت نهادن به آنان را رعایت کند و در رفع نیازمندی درخواست کنندگان دغدغه پاسداشت آبروی افراد را داشته باشد و ده‎ها مسئله از این دست، با این سیر و سلوک برای امروز ما چگونه می‎تواند اسوه و ملاک قرار گیرد؟ چرا ما هنوز در بسیاری از روابط فردی و اجتماعی گرفتار ناهنجاری‎های فراوان هستیم؟ هر یک از ما می‎توانیم رفتار روزمره خود را به داوری و بررسی بنشینیم که چقدر کوشیده‎ایم حرمت و حقوق دیگران را نگه داریم؟

ما از دور و نزدیک به زیارت امامی مشرف می‎شویم و برای حضور در آستان فرزانه «اذن دخول» می‎خوانیم که اگر ره‎مانده و نیازمندی از او چیزی درخواست می‎کرد، تحمل نگاه نیازمندانه وی را نداشت. کمک‎های پنهان و شبانه امام علی و دیگر امامان علیهم السلام حکایت از چه معنایی دارد؟

یکی از راویان نقل می‎کنند: در محضر امام رضا علیه السلام بودم و مردم در مورد حلال و حرام از ایشان سؤال می‎کردند. ناگاه مردی وارد شد، سلام کرد و اظهار داشت در برگشت از سفر حج موجودی‎اش را گم کرده است، امام فرمودند بنشینید. کم کم همه مردم رفتند و من و چند نفر دیگر ماندیم. امام به اندرون رفت و پس از چند لحظه در را بست و گفت: آن مرد خراسانی کجاست؟

گفت: من اینجا هستم.

امام دویست دینار به او داد و فرمود: برو که همدیگر را نبینیم.

(گویا این حرکت امام برای چند نفر حاضر موجب سؤال شده بود) کسی می‎پرسد: بخشش‎ها فراوان بود؛ پس چرا روی از او برگرفتی؟

امام می‎فرماید: هرگز دوست نداشتم رنجش درخواست [پول] را در چهره او ببینم.(7)

کمی دقت کنیم. ما این نوع رابطه انسانی و اخلاقی را در کدام فرهنگ می‎توانیم پیدا کنیم؟ کدام نظریه انسان دوستانه این قدر ظریف و عمیق به حقوق بشر نگریسته است و آیا در روزگار کنونی که بسیاری از عالمان تمدن جدید از بحران معنویت شکایت می‎کنند، ارائه نسخه اخلاقی امام معصوم در قالبی نو، نمی‎تواند راه برون رفت از این بحران باشد؟ و تأسف ما از این که ما با داشتن این همه لعل و جواهر الهی و انسانی، برای زینت و زیبایی بخشیدن به عرصه زندگی ناتوان می‎نماییم!

داستان کیسه کشیدن امام در حمام هم از صحنه‎های آموزنده رفتار ایشان است. روایت کننده واقعه این گونه گزارش می‎کند:

«دخل الرضا علیه السلام الحمام، فقال له بعض الناس: دلکنی، فجعل یدلُّکه. فعرفوه، فجعل الرجل یستعذر منه، و هو یطیب قلبه و یدلکه.»(8)

امام رضا علیه السلام وارد حمام می‎شود. کسی که آن حضرت را نمی‎شناخت، از امام می‎خواهد که پشت او را کیسه بکشد و ایشان بلافاصله می‎پذیرد و پشت او را کیسه می‎کشد. اطرافیان متوجه شده به آن مرد یادآور می‎شوند، احساس شرم و ناراحتی وجود او را فرا می‎گیرد. اما امام همچنان مشغول است و مهربانانه از او دلجویی می‎کند و به او آرامش می‎دهد.

آری این دست محبت ولی الله بر پشت انسان است که اعلام می‎دارد: ای انسان تو می‎توانی در پرتو این عشق و فرزانگی، در آسمان دلدادگی به کمال مطلق به پرواز درآیی و با بال‎های مرمرین خود از کره زمین بگذری و به رب هفت آسمان برسی.

پرفسور عبدالعزیز ساشادینا کارشناس و متخصص مطالعات دینی در دانشگاه ویرجینیا بعد از بیان نقش امام رضا علیه السلام در تعامل فکری میان مسلمانان و غیرمسلمانان در مورد وجه معنوی امام در میان شیعیان می‎گوید:

«... گذشته از نظرات فوق که به ضرورت درک عقلانی و فراگیر اهمیت امامت امام رضا علیه السلام در ارتباط مسلمانان و غیرمسلمانان دلالت داشت، باید گفت که جامعه شیعیان جهان، امام هشتم را امام ضامن می‎دانند؛ یعنی امامی که امنیت لازم را در اوقات هراس و تشویق تأمین می‎کند. حضرت ثامن الأئمه علیه السلام همه جا در جمع خانواده‎های پیروان خود حضور دارد، چه در هنگام شادی و چه در زمان غم و اندوه و از او همچون امام حسین علیه السلام به عنوان رابط روحانی با خداوند و نیز راهنمایی که مسافران را از خطر حفظ می‎کند و پدری که در فکر سعادت فرزندان خویش است، یاد می‎شود. امام ضامن علیه‎السلام منشأ آرامش درونی و اعتماد به نفس کسانی است که عهده‎دار انجام وظیفه دشواری می‎شدند که نیازمند هدایت و حمایت خداوند است.»(9)

امام رضا علیه السلام وقتی هم که در مقام مناظره و مواجهه علمی و فرهنگی با عالمان و اندیشمندان گروه‎های مختلف فکری و نمایندگان مکاتب دوران خود قرار می‎گیرد، باز همان امام مهربان و مهرورز می‎باشد، با کمال احترام به یکایک پرسش‎ها، شبهات و مسائل آنان پاسخ می‎دهد و از هیچ رویارویی علمی روی برنمی‎تابد و یک تنه از عهده این مواجهه برمی‎آید و از طرح هیچ شبهه‎ای از سوی مناظره کنندگان دغدغه‎ای به خود راه نمی‎دهد و به این گونه، معنای امام بودن را در فرهنگ اسلامی در عرصه دید جهانیان می‎گذارد.(10)

این گونه است که یکی از نویسندگان غربی در رد این توهم که دین اسلام دین شمشیر و زور است می‎گوید:

«... در واقع سابقه اسلام از این لحاظ بسیار پیچیده‎تر از آن است که دشمنان معتقدند، نه فقط مسئله جنگ الهی (جهاد) در مدارک اسلامی کلاسیک، مفهومی بیشتر دفاعی و کمتر ستیزورزانه است، بلکه از جهات مختلفی به سابقه اسلام در تحمل دیگر ادیان، غبطه‎آور است. و حتی اگر برخی از مسلمانان، دین خویش را از طریق خشونت ترویج کرده باشند، باز باید به خاطر داشت دین اسلام در ذات خویش اهدافی کلیت گرایانه دارد. هدف اسلام دقیقاً این است که همه نسل بشر را از هر نژاد و ملیتی تسلیم اراده الهی در آورد. اسلام یک جامعه انسانی واحد پدید خواهد آورد که در آن همه در اطاعتت از معیارهای اخلاقی و دینی شریکند و همه مستحق حمایتی هستند که در آن معیار نهفته است.»(11)

به نظر شما ایده‎هایی که نویسنده یادشده مطرح می‎کند، در کدام یک از دیدگاه‎ها و جریان‎های اسلامی بیشتر نمود داشته است؟ بدون تردید بررسی واقع‎بینانه و غیرجانبدارانه هر پژوهشگر دینی و یا علاقه‎مند به مطالعات دینی، او را متوجه کانون امامت تشیع خواهد کرد. امامان شیعه به عنوان وارثان پیامبر، راسخون در علم، عالمان بی بدیل و مفسران اصلی وحی، همواره تبیین کننده پیام واقعی دین و قرآن بوده‎اند و امام رضا علیه السلام به دلیل ویژگی عصری که در آن می‎زیست و فضای اجتماعی - سیاسی آن روزگار از یک منظر، در این جهت موقعیت خاصی داشت. شخصیت علمی و کرامت معنوی امام در عصر خود، آن چنان سایه گستر شده بود که اولین دشمن او، بزرگترین ستایش‎ها را درباره او بیان می‎کرد. مسعودی این گونه می‎نویسد:

«مأمون به سال 200 ق همه نزدیکان خویش را از عباسیان در مرو گرد آورد و در حضور آنان گفت: من در میان فرزندان عباس و فرزندان علی علیه السلام بسی جست و جو کردم، ولی هیچ یک از آنان را با فضیلت‎تر، پارساتر، متدین‎تر، شایسته‎تر و سزاوارتر به این امر [خلافت] از علی بن موسی الرضا علیه‎السلام ندیدم.»(12)

در پایان این نکته را یادآور می‎شویم اگر با همین دید و نگاه که تاکنون به رفتارشناسی اخلاقی امام داشتیم، سراغ برخی از آیات قرآن برویم، الهام‎پذیری و تبیین سازی علمی قرآن را به راحتی خواهیم دید. پیشتر اشاره کردیم امام در روابط خود با اطرافیان، بزرگان، کارگران و غلامان مناسبات انسانی و اخلاقی را به صورت خیلی جدی رعایت می‎کرد و تفاوتی میان توانمند و بی‎توان نمی‎گذاشت و به همه به دید احترام می‎نگریست، ما در قرآن هم می‎بینیم خداوند در نشانه‎گذاری برای پذیرفته‎ترین انسان‎ها در پیشگاه الهی، به مسئله تقوا تصریح می‎کند و جالب آن که خطاب در آیه به همه مردم با هر نوع گرایش فکری و اعتقادی است. به این آیه دقت کنید:

" یا ایها النّاس انّا خلقناکم من ذکرٍ و انثی و جعلناکم شعوباً و قبائل لتعارفوا انّ اکرمکم عندالله اتقاکم انّ الله علیمٌ خبیرٌ " (حجرات / 13)؛ ای مردم ما همه شما را نخست از مرد و زن آفریدیم و آنگاه گروه‎های مختلف گردانیدیم تا یکدیگر را بشناسید. گرامی‎ترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شما خواهد بود. بی‎تردید خداوند دانای آگاه است.

و باز اگر در سیره امام می‎بنیم همواره متبسم و با رویی خوش با دیگران رو به رو می‎شد و در مقام برآورده ساختن نیازمندی‎های آنان، لحظه‎ای درنگ را روا نمی‎دانست و با سخنان خود کسی را آزرده نمی‎کرد، این برگرفته از روح قرآن و توصیه‎های انسانی این کتاب مقدس است.

توجه به آیه زیر هم ره‎گشاست:

" و امّا تُعرِضَنَّ عَنهُمُ ابتغاءَ رَحمَةٍ مِن ربّکَ تَرجُوها فقل لهم قولاً میسوراً" (اسراء / 28)؛ و چنانچه از ارحام و فقیران ذوی الحقوق چون فعلاً نادار هستی، ولی در آینده به لطف خدا امیدواری؛ اکنون اعراض می‎کنی، باز با گفتار خویش و زبان شیرین آنها را از خود دلشاد کن.

اگر روزی این توصیه‎های اخلاقی، دینی و انسانی در جوامع انسانی به خصوص مسلمانان، ریشه بگیرد و انسان‎ها این گونه مناسبات رفتاری خودشان را تنظیم نمایند، چه اتفاقی خواهند افتاد؟ و خداوند چگونه برکات خود را فرو خواهد فرستاد؟ امام رضا علیه السلام به عنوان یک انسان کامل و ولی الله، احیا کننده همه صفات برجسته و شایسته اخلاقی بود و آنچه از آیات ذکر شد، نمونه اندکی بود از الهام‎پذیری امام از سخن وحی و سلوک رسول خدا صلی الله علیه و آله در میان مردم و این که این فرزانگان الهی چگونه به انسان‎ها به دیده احترام می‎نگریسته‎اند؟ و ما چگونه باید در جهت الگوبرداری از رفتار آنان برنامه‎ریزی کنیم؟ و خلاصه این که نوشتار تقدیم شده، نقب کوچکی بود به اقیانوس معرفت و کمال امام مهربانی، حضرت علی بن موس الرضا علیه السلام علیه افضل التحیة و الثناء. امید آن که همه از این چشمه عشق الهی ره‎توشه‎ای برای سعادت خویش برگیریم و در آن سرا در سایه‎سار وجودشان آرام گیریم.
 


پی‎نوشت‎ها:
1- فرهنگنامه موضوعی نهج البلاغه، ص 515.
2- بحارالانوار، ج49، ص164.
3- بحارالانوار؛ ج 4، ص 101.
4- فروع کافی، ج 6، ص 298.
5- مناسبات انسانی در مدیریت اسلامی، ص 165.
6- عیون اخبار الرضا، ج 1، ص 184.
7- بحار الأنوار، ج 49، ص 101.
8- بحار الأنوار، ج 49، ص 99.
9- مشکوة، زمستان 80، ش 73 - 72، ص 85.
10- چنان که در یکی از همین گفت و گوها و مناظرات، عمران صابی از عالمان و فیلسوفان معاصر امام در پایان اسلام می‎آورد و در سلک شیعیان قرار می‎گیرد. (شریف القرشی، پژوهشی دقیق در زندگی امام علی بن موسی الرضا علیه السلام، ج 2، ص 191.)
11- فرهنگ و دین، ص 35.
12- مسعودی، مروج الذهب، ج 3، ص 441.

ماخذ:
1- حسین سیاهپوش، سید محمد، مناسبات انسانی در مدیریت اسلامی، قم، انتشارات جامعه مدرسین، 1401 ق.
2- خاتمی، احمد، فرهنگنامه موضوعی نهج البلاغه، تهران، سروش، 1381.
3- شیخ کلینی، فروع کافی، چاپ دوم، دارالکتب الاسلامیه، 1362.
4- فرهنگ و دین، برگزیده مقالات دایرة المعارف و دین، تهران، چاپخانه وزارت فرهنگ، 1374.
5- شیخ صدوق، عیون اخبارالرضا علیه السلام، چاپ دوم: تهران، کتابفروشی طوس، شهریور 1363.
6- علامه مجلسی، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفا، 1403 ق.
7- شریف القرشی، باقر، پژوهشی دقیق در زندگی امام علی بن موسی الرضا علیه السلام، ترجمه سید محمد صالحی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1382.
8- مسعودی، مروج الذهب، چاپ سوم؛ قم، دارالهجرة، 1363.
 


منبع: مجله مشکوة، شماره 89