درباره اصل و نسب و سجاياى اخلاقى حضرت رضاعليهالسلام و
زندگى آن حضرت تا زمان شهادت، تاكنون كتابهاى زيادى نوشته شده است. اما درباره
حوادثى كه براى بارگاه مقدس اين بزرگوار پيش آمده، مورخان تنها به صورت جسته
گريخته مطالبى بيان كردهاند. بنابراين جا
دارد بحثى مستقل در اين باره بشود.
هر چند همه مسلمانان جهان به ساحت مقدس حضرت علىبن موسى الرضاعليهالسلام
ارادت مىورزند و از بذل مال خويش در اين راه دريغ ندارند، متاسفانه بعضى از
قدرتمندان مهاجم و سلطهجو، در ادوار مختلف اهانتهايى به اين ساحت مقدس
كردهاند كه چون غالبا اين اطلاعات به صورت پراكنده آمده است، در اين مقاله به
صورت مجموعه و به اختصار به اهم آنها اشاره مىكنيم .
مدفن امام
پس از شهادت امام، مامون به منظور فريب دادن دوستداران علويان دستور داد پيكر
مبارك امام را در بقعه هارونيه كنار قبر پدرش واقع در باغ حميدبن قحطبه طائى
والى خراسان دفن كردند. و از آن تاريخ بقعه هارونيه تحتالشعاع قبر مطهر حضرت
رضاعليهالسلام قرار گرفت و اين بارگاه كه اكنون به آستان قدس رضوى معروف است
«مشهد الرضا» ناميده شد. (1) اولين بار اين نام مقدس در كتاب عيون اخبار الرضا
و سپس در كتاب احسن التقاسيم تاليف قرن چهارم هجرى آمده است. (2)
گنبد و بارگاه حضرت رضا عليه السلام
درباره سابقه تاريخى حرم مطهر، مورخان و نويسندگان اقوال بسيار نقل كردهاند،
برخى از تاريخنويسان بر اين عقيدهاند كه بقعه مباركه حضرت رضاعليهالسلام پس
از وقايع و حوادث مهم خراسان كه در طول قرنها به وجود آمد، در معرض تحولاتى
قرار گرفت و به واسطه تاخت و تاز اقوام مختلف و لشكركشىها به سرزمين خراسان،
مانند تهاجمهاى سبكتكين و غزهاى تركمان و مغولها بارها بهكلى ويران و سپس
بازسازى گرديد. (3)
نويسندگان ديگر بر اين نظرند كه خرابيهاى وارده از تهاجمها به گونهاى نبوده
است كه بناى بقعه را بهكلى ويران كند، بلكه برخى حملات، خرابيهايى در قسمت
فوقانى ايجاد كردهاند و به قسمت تحتانى ديوارها آسيبى نرسيده است، پايههاى
بقعه همان بناى اوليه است كه ابتدا شالوده اصلى آن را با گل چينه ساختهاند و
به دفعات قسمتهايى از ديوارهاى آن مرمتشده و تزيين يافته است.
قراين و شواهد نشان مىدهد كه نظر اخير بيشتر مقرون به صحت است و نظريه تخريب
كامل بقعه منوره دور از واقعيت است، چه اولا در ادوار مختلف گروهى از مورخان و
جغرافيدانان و جهانگردان، شخصا مرقد مبارك امامعليهالسلام را از نزديك ديده و
توصيف كردهاند. (4) ثانيا، آثار و سبكهاى گوناگون و فنون معمارى و كاشيكارى
قرون مختلف مانند آثار معمارى غزنويان و سلاجقه و عهد تيموريان در حرم موجود
است و در آخر عبارات مكتوب بر كاشيهاى نفيس و ممتاز بعضا نام بانى و تاريخهاى
512، 612 و 761 هجرى نوشته شده است. (5) ثالثا، اگر بقعه منوره بكلى ويران شده
بود، با توجه به اين كه اثرى از گور هارون برجاى نمىماند، بانيان و ارادتمندان
به امامعليهالسلام كه پس از آن، اقدام به احداث مجدد بنا نمودند، مىتوانستند
از نظر معمارى در ساختن مجدد ديوارها به گونهاى عمل كنند كه قبر مطهر
امامعليهالسلام در وسط بناى جديد واقع شود. در صورتى كه وضع فعلى بقعه منوره
چنين نيست و همان گونه است كه مامون براى قبر پدرش در سال193 ه. ق در نظر گرفت
و ده سال بعد كه حضرت به شهادت رسيد پيكر مقدس او را در داخل بقعه در
قسمتبالاسر هارون به خاك سپردند، در نتيجه خاكسپارى پيكر مطهر حضرت، تنگنايى
در محل بقعه و بالاى سر مبارك به وجود آمد كه تا اين اواخر باقى بود و در توسعه
اخير نسبتا وسعتيافت. بنابراين، سوابق و ادله قاطع و قراين موجود در بنا نشان
مىدهد كه حرم و بقعه مباركه از قديمترين بناهاى مشهدالرضا است ولى البته گنبد
مطهر در طول زمان بر اثر حوادث طبيعى و تهاجمهاى وحشيانه ويرانيهاى مكرر ديده
است. (6)
عصر ديالمه
پس از ساخته شدن هارونيه براى اين كه حضرت رضاعليهالسلام در اين محل مدفون
بود، براى نخستين بار سلاطين شيعه مذهب ديالمه و آلبويه، به تعمير اساسى اين
بقعه به نام «مشهد الرضا» همت گماشتند و زيارت اين بارگاه همچنان پر رونق بود و
حتى بر علاقهمندان و زايران آن روزبهروز افزوده مىشد. (7)
عصر غزنويان
به دنبال ترميم و تزيين اساسى بقعه در عهد ديلميان، به دستور سبكتكين (387ـ366)
پادشاه غزنوى در قرن چهارم سقف و قسمتى از ديوار بقعه ويران شد و مردمان از
زيارت حضرت منع شدند. اما شيعيان مخفيانه به زيارت قبر امامعليهالسلام ادامه
دادند، در حالى كه تا مدتها همچنان بقعه نيمه ويران باقى بود. تا اين كه
سلطنتبه سلطان محمود غزنوى رسيد . مىگويند او شبى پيامبر اكرمصلى الله عليه
وآله و يا به روايتى حضرت علىبن ابىطالبعليهالسلام را در خواب ديد كه او را
مخاطب قرار داده و اشاره به آن گنبد ويران مىكند و مىفرمايد تا كى چنين خواهد
بود؟ گفتهاند سلطان محمود صبح روز بعد معمارى را به حضور طلبيد و به طوس
فرستاد. بنا به نوشته تاريخ بيهقى در سال 400 ه. ق ابوبكر شهمرد بناى بقعه را
بار ديگر بر روى بازمانده ديوارهاى گلين با آجر مىسازد و منارهاى هم بر آن
اضافه مىكند كه اين بنا هسته اصلى حرم مطهر را تشكيل مىدهد. (8)
عصر سلجوقيان
در اين دوره اولين سنگ مزار امامعليهالسلام كه متعلق به سال516 ه. ق استبه
ابعاد 6*30*40 سانتىمتر بر روى قبر مطهر نصب شد كه كتيبه آن چنين است: «امر
بعمارة المشهد الرضوى على بن موسى عليهالسلام. العبد المذنب الفقير الى رحمته
ابوالقاسم احمدبن على بن احمد العلوى الحسينى تقبل الله منه» اين قطعه سنگ
امروز در ميان ديگر آثار تاريخى در موزه آستان قدس رضوى موجود است.
مهمترين واقعه اين دوره حمله غزهاى تركمان به
حرم مطهر رضوى بود.
حمله غزها به حرم مطهر
در سال 548 ه. ق تركان غز به مشهد و ناحيه طوس حمله كردند و همه شهر را به آتش
كشيدند و بسيارى از مردم از جمله علما و بزرگان را كشتند. در اين جريان به بناى
حرم لطمه وارد شد كه چند سال بعد شرفالدين ابوطاهر بن سعد بن على قمى حاكم مرو
در عهد سلطان سنجر (557ـ511 ه.ق)به مرمت آن همت گماشت.
بعد از سال557 ه. ق نيز به دستور زمرد ملك خواهرزاده سلطان سنجر، بنابر
نوشتههاى روى كاشىها، ازاره حرم با كاشيهاى نفيس شش ضلعى، هشت ضلعى و
ستارهاى تزيين شد.
اين بانو دستور داد قرآن كريم را با خط خوش در جزوههايى نوشتند و آنها را وقف
بقعه ساخت. اين اثر هم اكنون در كتابخانه مركزى آستان قدس رضوى نگهدارى مىشود.
(9)
خوارزمشاهيان
در زمان خوارزمشاهيان نيز در اين بارگاه مقدس مرمتهايى صورت گرفت و ضمن آن در
سال 612 ه. ق كتيبهاى بسيار زيبا به خط ثلثبرجسته بر ديوار و طرف در ورودى
حرم از جانب رواق دارالحفاظ نصب گرديد. بر روى اين لوح ذكر همين تاريخ، نام و
نسب حضرت رضاعليهالسلام تا حضرت اميرالمؤمنين علىعليهالسلام نوشته شده و بر
حاشيه آن به خط ريز دو بيت در مدح حضرت رضاعليهالسلام از سرودههاى ابونواس
شاعر ايرانى عربزبان نيز نقش بسته است . (10)
مغولان و حرم مطهر
ابن ابىالحديد در شرح نهجالبلاغه مىنويسد كه مغولان در سال 618 ه. ق ابتدا
به طوس حمله آوردند، شهر را غارت كردند و مرم را به قتل رسانيدند. سپس وارد
مشهدالرضا شدند و آنجا را هم خراب كردند. اگر چه بعضى منابع از خرابى بارگاه
مقدس رضوى به دست مغولان سخن گفتهاند ولى باز مؤلف تاريخ آستان قدس رضوى از
قول ابن ابىالحديد مىنويسد با وجودى كه مردم مشهد را به قتل رسانيدند، بارگاه
رضوى را حداقل تخريب نكردند و احتمالا به غارت اموال و اثاثيه آن اكتفا كردند.
نيز عطاملك جوينى مؤلف جهانگشا از خرابى حرم مطهر به دست مغولان ذكرى به ميان
نياورده است. منظومه فضل بن روزبهان خنجى در مهماننامه بخارا كه حمله مغولان
را به طوس و مشهد نگاشته است، دلالت مىكند كه حرم مطهر را خراب نكردهاند،
زيرا نوشتههاى سال 612 كه قبل از حمله مغولان بوده هنوز پابرجاست. (11)
دوره ايلخانان
در اين دوره فرسودگىها و احيانا خرابىها و خسارات وارد شده به حرم مطهر رضوى
جبران گرديد. زيرا نخستبه فرمان غازانخان (703ـ694 ه. ق)و سپس در زمان سلطان
محمد خدابنده الجايتو (716ـ703 ه. ق)پادشاه شيعى مذهب ايلخانى مرمتشد و به
بناهاى اطراف آن افزوده گرديد. «بناى كامل گنبد موجود» را مربوط به اين دوره
دانستهاند. (12) بدين واسطه اين گنبد همانند ساير گنبدهايى كه در دوره مغولها
ساخته شده دو پوششى است و رويهاش با الواح مسين با روپوشى از طلا ساخته شده
است. (13) در همين دوره ابنبطوطه سياح معروف كه در سال 734 ه. ق از راه جام به
طبس سفر كرده، در خاطرات خود از حرم مطهر حضرت رضاعليهالسلام و متعلقات آن ياد
مىكند: «در مشهد مكرم قبه عظيمى است در داخل زاويه و جنب آن مدرسه و مسجد است
كه همه از اين ابنيه عالى متبوعه است ديوارهاى اين ابنيه را با خشت كاشانى مزين
كرده[اند]و بر روى مرقد حضرت رضا صندوقى چوبى نصب شده است». با توجه به
نوشتههاى ابنبطوطه و ديگر روايات معلوم مىشود كه در قرن هشتم هجرى چنان
آثارى وابسته به آستان قدس رضوى وجود داشته است، يعنى: (حرم، مسجد بالاسر، يك
مدرسه و چند بناى كوچك متصل به ضلع شمالى). (14)
دوره تيموريان
در قرن نهم هجرى (سال 821 ه. ق) به دنبال كوششهاى شاهرخ تيمورى در آبادانى
مشهد، به همت همسر وى گوهرشادآغا نخستين مسجد جامع شهر با نام وى در سمت قبله
حرم كه صحن جنوبى آستانه مباركه را تشكيل مىدهد به اتمام رسيد و سپس بناى «دار
الحفاظ» بين حرم و مسجد گوهرشاد و تحويلخانه يا خزانه در مشرق دارالحفاظ ساخته
شد، همزمان با اين ابنيه در داخل صحن در پيرامون حرم، مدرسه پريزاد و بالاسر و
دو در كه تا به امروز برجا هستند، بنا گرديد و در دوران تيمورى، صحن تيمورى
(عتيق) و اساس ايوان طلا توسط امير عليشير نوايى وزير سلطانحسين بايقرا به
وجود آمد كه بعدها در دوره شاه عباس اول صفوى توسعه يافت و ايوان مزبور توسط
نادرشاه مطلا گرديد. (15)
دوره صفويه
در دوره صفويه بر عظمت و شكوه حرم مطهر افزوده شد و مناره نزديك گنبد كه در عهد
غزنويان به دستور ابنمعتز حاكم نيشابور برپا گرديده بود به امر شاه طهماسب
مرمت و طلاكارى شد و در سال 932 ه. ق خشتهاى نفيس كاشى روى گنبد به خشتهاى طلاب
تبديل شد.
در شورش عبدالمؤمن خان ازبك اين خشتهاى گنبد و گلدسته در كنار ديگر نفايس حرم
مطهر به غارت رفت.
حمله ازبكان به حرم
در سال997 ه. ق يعنى دومين سال سلطنتشاه عباس اول شهر مشهد در محاصره
عبداللهخان ازبك قرار گرفت، چون از جانب مردم به سوى او تيرى شليك شد غضبناك
گرديد و دستور به قتل عام مردم مشهد داد به طورى كه در روضه منوره حضرت رضا خون
جارى گرديد.
سال بعد عبدالمؤمن خان ازبك با لشكريانش به مشهد حمله كرد، مردم و به خصوص
سادات، علما، خدام و مدرسان آستان قدس رضوى كه در مشهد بودند به آستانه مباركه
پناهنده شدند. در حالى كه اينان به دعا مشغول بودند، عبدالمؤمنخان و دين محمد
سلطان به اتفاق عدهاى از جنجگويان خود وارد صحن شدند و پناهندگان را قتل عام
نمودند. چنان خشمگين بودند كه شعله خشم و غضبشان جز به ريختن خون سادات، صلحا و
علما خاموش نمىشد. آنان زايران را از داخل حرم بيرون مىكشيدند و با كمال
قساوت به شهادت مىرسانيدند. چنان كه مير محمد حسين مشهور به «ميربالاى سر» را
كه از سادات متقى مشهد بود و پيوسته در بالاى سر مبارك به تلاوت قرآن مجيد
مشغول بود، دو نفر از ازبكان در كنار ضريح با شمشير پاره پاره كردند. در اين
موقع زنان و كودكان در مسجد گوهرشاد جمع شده بودند و در آنجا ناظر قتل عام
وحشيانه اقوام و خويشان خود بودند.
سرانجام عبدالمؤمن دستور داد، قنديلهاى مرصع طلا و نقره و شمعدانها و نيز ميل
طلاى بالاى گنبد و بسيارى از ظرفها و فرشها و كتابهاى كتابخانه آستانه مباركه
را به غارت بردند و زنان و كودكان را كه اسير شده بودند به ماوراءالنهر
فرستادند. عبدالمؤمنخان سرانجام به سختترين وجهى به دست اتباع خود به قتل
رسيد. (16)
در پى اين خرابى در سال 1010 ه. ق كه شاهعباس پياده به زيارت آمد مجددا دستور
ترميم گنبد را داد و آن را طلاكارى كرد. كتيبهاى از كاشى به عرض دو متر و به
خط ثلث عليرضا عباسى بر گرداگرد گنبد مطهر نوشته شد كه ترجمه آن چنين است: «يكى
از عنايات بزرگ خداوند سبحان اين است كه سرور ملوك عرب و عجم، صاحب نسبت پاك
نبوى و حسب درخشان علوى، خاك پاى اين روضه منور ملكوتى، مروج آثار اجداد
معصومش، سلطان ابوالمظفر شاه عباس حسينى موسوى صفوى، بهادرخان را توفيق داد تا
از دارالسلطنه اصفهان پاى پياده به زيارت اين حرم اشرف درآيد و به تزيين اين
بقعه از مال خاص خويش مفتخر گردد، در سال 1010 ه. ق آغاز و در سال1016 ه. ق
پايان يافت». به دنبال اين اقدامات تحولات ديگرى در قلمرو حرم مطهر صورت گرفته
از جمله توسعه صحن عتيق، احداث ايوان شمالى و اطاقها، غرفهها، سردرها، و
ايوانهاى شرقى و غربى آن ايجاد رواق توحيدخانه و نيز گنبد اللهورديخان. شاه
عباس با توجه خاص به آستانه حضرت رضاعليهالسلام، دستور داد تا هر كس به زيارت
آن حضرت توفيق يابد مىتواند عنوان «مشهدى» را مانند حاجى و كربلايى بر نام خود
بيفزايد و اين لقب از آن زمان رواج يافت. (17)
زلزله و حرم مطهر رضوى
زلزلههاى زيادى در مشهد رخ داده كه حدود 14 واقعه متعلق به سالهاى 1008،
1052،1053،1059،1077، 1084،1087، 1118، 1119، 1214، 1232،1236، 1254، 1274 ه. ق
در كتب تاريخ به ثبت رسيده كه كمابيش آسيبهايى به مسجد گوهرشاد وارد نموده است
و احتمالا به ديوارهاى صحنهاى حرم مقدس و تزيينات آن نيز آسيبهايى اندك همانند
مسجد گوهرشاد رسيده است. ولى در پانزدهم ربيعالثانى سال 1084 ه. ق به هنگام
سلطنتشاه سليمان صفوى زمين لرزه ويرانگرى در مشهد رخ داده كه حدود دو سوم شهر
مشهد از جمله گنبد مرقد مطهر حضرت رضاعليهالسلام، سقف گنبد مسجد گوهرشاد و
مدارس پريزاد، دودر، مدرسه بالاسر، مدرسه پايين پا آسيب فراوان ديده و حدود
چهارهزار نفر از مردم مشهد زير آوار جان سپردهاند.
پس از اين حادثه شاه سليمان مامورانى را از اصفهان براى بررسى خسارات وارده و
انجام تعميرات فرستاد. آنان نيز كار را شروع كردند، در نتيجه، گنبد مطهر و
دارالسياده در سال1086 و مسجد گوهرشاد در سالهاى 1084،1087،1089 و مدرسه
پريزاد در سال 1091 و مدرسه دودر در سال 1088 و مدرسه بالاسر در سال 1091 و
مدرسه پايين پا در سال1087ه.ق. بازسازى شد. (18)
افشاريه
در اين دوره به ويژه در زمان نادرشاه افشار ايوان طلاى صحن عتيق (انقلاب) و
مناره بالاى آن و بناى مناره ايوان شمالى طلاكارى و تذهيب شد و سقاخانه اسماعيل
طلايى صحن عتيق احداث گرديد. اما چندى بعد به وسيله نوادگانش به اين ساحت مقدس
اهانتهايى شد كه اينك ذكر مىشود .
غارت جواهرات حرم مطهر به وسيله نصرالله ميرزا و نادرميرزا افشار
در سال1183 ه. ق شاهرخ فرزند رضا قلى ميرزا فرزند نادرشاه افشار در خراسان
حكومت مىكرد . احمد شاه درانى به مشهد حمله كرد و نصرالله ميرزا پسر شاهرخ كه
وليعهد بود با او مقابلهاى مردانه كرد و وى را شكست داد و او را وادار به صلح
نمود. اين امر موجب غرور وى شد كه خيال جهانگيرى را در سر پرورانيد.
در سال 1190 ه. ق كه خزانه پدرش خالى شده و براى پرداختحقوق سپاهيانش درمانده
شده بود به تحريك برخى از فرومايگان طلا و جواهرات حرم مطهر رضوى را از قنديلها
و درها جدا كرد، مقدارى را به فروش رسانيد و مقدارى از طلاها و نقرهها را سكه
زد و صرف پرداختحقوق و تهيه سپاه نمود.
نادرميرزا برادر نصرالله ميرزا نيز كه پس از خلع وى توسط پدرش رضاقلى ميرزا،
وليعهد شده بود دست تعدى و تجاوز به اموال موقوفه و غيرموقوفه گشود و حتى
خشتهاى طلاى روى گنبد مطهر را كند و به نام خود سكه زد و جواهرات حرم را به
فروش رسانيد. حتى سرطوق مكلل را كه بالاى گنبد نصب بود كند و نيز قالى زربافت
را كه هفتهزار تومان ارزش داشتسوزانيد .
نصايح مرحوم آيةالله ميرزا مهدى مجتهد توليت وقت آستان قدس نيز مانع اعمال
ناشايست و تجاوزگرانه او نشد. اما مردم به او اعتراض كردند و سكههاى ضرب شده
را كه در بازار بود جمعآورى مىنمودند و به ميرزا مهدى مجتهد جد سادات شهيدى
مشهد برمىگرداندند. مردم سرانجام سر به شورش برداشتند. نادر ميرزا نيز كه اين
شورش را از ناحيه ميرزا مهدى مىدانست وى را در سال 1218 ه. ش به شهادت رسانيد
و مرحوم ميرزا مهدى مجتهد به «شهيد رابع» معروف شد. (19)
عصر قاجاريه
تعميرها و تغييرهايى كه در طول دوران حكومت قاجار در آستانه مقدسه به انجام
رسيد عبارتند از: بناى صحن آزادى (نو) در سمت مشرق حرم به امر فتحعليشاه و به
مباشرت فرزندش علينقى ميرزا و معمارى حاج آقاجان صاحب بازارچه معروف در مشهد،
ساخته شد. بناى دارالسعاده توسط اللهيارخان آصفالدوله به سال 1251 ه. ق احداث
شد و تركيب رواق دارالضيافه در سال 1320 ه. ق انجام يافت. متاسفانه حرم مطهر در
اين دوره دوبار مورد بىحرمتى و اهانت متجاوزان قرار گرفت:
1 ـ غارت سالار ـ محمد حسن خان سالار فرزند اللهيارخان آصفالدوله در سال1263
ه. ق يعنى يك سال قبل از پايان پادشاهى محمدشاه قاجار از آشوب هرات و هرج و مرج
دربار استفاده كرد و در خراسان علم مخالفتبرافراشت و در اندك زمانى قلعه كلات
را متصرف شد. او نزديك به دو سال در خراسان به استقلال حكومت كرد. در سال بعد
به فرمان وى تمامى قنديلها، چراغها و اثاثيه زرين حرم حضرت رضاعليهالسلام را
ذوب كردند و به نام وى سكه زدند. همچنين او طلا و جواهرات در مرصع و جواهرنشانى
كه فتحعليشاه قاجار در سال1233 ه. ق به شكرانه استيلا بر خراسان تقديم آستان
قدس نموده بود غارت كرد.
اما پس از رفع فتنه در سال 1268 ه. ق حسامالسلطنه عموى ناصرالدين شاه مجددا
سطح در مزبور را از طلاى ضخيم پوشانيد و آن را با دانههاى ياقوت و زمرد و لعل
زينتبخشيد و در جاى اوليهاش نصب نمود.
اما در پى اين غارتگريها و بىحرمتىها نسبتبه بارگاه مقدس، سالار در سال1266
ه.ق به دستحسامالسلطنه مغلوب گرديد و به حرم مطهر پناهنده شد.
در اين موقع ميرزا عسكرى امام جمعه مشهد از خاندان ميرزا مهدى شهيد و علما و
متوليان بارگاه مقدس رضوى به نزد سالار آمدند، و ضمن ملامت او به خاطر
جسارتهايش به آستانه مقدسه او را از روضه منور طرد كردند. در نتيجه وى تنها
ماند و به دستور حسامالسلطنه او را از بستخارج كردند و سپس با برادرش محمد
عليخان و پسرش اصلانخان به سزاى اعمال شنيعشان به هلاكت رسانيدند. (20)
2 ـ توپ بستن حرم ـ در محرم سال 1330 ه. ق هنگام توليت مرتضى قليخان نايينى
مردى به نام يوسف هراتى در شهر مشهد آهنگ مخالفتبا مشروطه ساز كرد و به تحريك
بيگانگان جمعى از اراذل و اوباش را به دور خويش جمع كرد و آرامش شهر را بر هم
زد.
در خطه خراسان مخصوصا مشهد عدهاى سالدات (سرباز) روس با تجهيز كامل مستقر شدند
و مركز خود را ارگ دولتى قرار دادند. طبيعى است ورود سربازان روس به منظور
پشتيبانى از كسانى بود كه با مشروطهخواهان و حكومت مشروطه سر مخالفت داشتند.
در همين هنگام دو نفر ديگر به نامهاى سيد محمد طالب الحق يزدى پسرعموى سيد
ضياءالدين نخستوزير كودتاى رضاخان و نايب علىاكبر نيز با يوسف هراتى همداستان
شدند و در گوشه و كنار شهر آشكارا بر ضد مشروطهطلبان تبليغ مىكردند. كار به
جايى رسيد كه رهگذران نيز در كوچه و بازار از تعرض كسان اين اشخاص درامان
نماندند. يوسف هراتى خود را سردار مىناميد و هزرگى و بىبندوبارى را به حد
اعلا رسانيد. طالبالحق نيز همهروزه به منبر مىرفت و نويد و هشدار مىداد كه
محمدعلى شاه به ايران آمده و در گرگان مىباشد و ما احمد شاه پسر او را قبول
نداريم، سربازان روسى كه هدفشان مداخله مستقيم در امور شهر بود و اساسا به همين
نيتبه اشرار پر و بال داده بودند زد و خورد بين سربازان دولتى و اشرار را
دستاويز قرار دادند و به نام حفظ اتباع روسيه در مقابل تجارتخانه يكى از اهالى
بادكوبه كه تبعه روس بود يك عده سالدات روس مستقر كردند. كسبه و اصناف كه چنين
ديدند بازارها را بستند و دست از كار كشيدند . روز شبنه دهم ربيعالثانى 1330
ه. ق مطابق با دهم فروردين 1290 ه. ش اعلاميهاى از طرف كنسولگرى روس صادر شد،
كه اگر اشرار و متجاسرين تا دو ساعتبه غروب مانده از صحن و حرم خارج نشوند و
كسبه بازار به سر كارهاى خود برنگردند ناگزير به كمك قواى مسلح و گلولههاى توپ
مردم را متفرق خواهند ساخت.
چيزى نگذشت كه سربازان مسلح جلو مسجد جامع و كاروانسراى بانك صفآرايى كردند و
از آن طرف هم اشرار و آشوبطلبان روى پشتبام مسجد و بالاى گلدستهها با تفنگ
جمع شدند و خود طالبالحق كه سردسته آنها بود مقابل حرم مطهر مستقر گرديد.
سربازان روس و توپچيهاى آنان نيز از چند نقطه آماده شليك شدند. ضربالاجل به
پايان رسيد و به يكباره از چند جانب صداى غرش توپها بلند شد و گلولههاى آتشين
به طرف گنبد مطهر و صحن امام هشتمعليهالسلام پرتاب گرديد; هدف آنها به ظاهر
امر متفرق كردن اوباش و در واقع انهدام قبه مبارك و نهب و غارت اموال نفيس حرم
مطهر بود.
عدهاى با مسلسل و توپهاى سبك پيشروى كردند و حرم مطهر و ضريح حضرت را به گلوله
بستند . صداى غرش توپ و شليك نظاميان روس در همه جاى شهر طنينانداز شد و در
منازل شهر غوغايى برپا گرديد. اصابت گلولههاى توپ بر گنبد آسيب زياد وارد كرد،
در 18 محل گلولههاى توپ كه مانند كله قند بود، گنبد مطهر را سوراخ كرد و به
داخل گنبد افتاد و خرابيها به بار آورد. پس از دو ساعت بمباران نمودن، به هنگام
غروب نظاميان سواره و پياده روس با حال تهاجم وارد صحن مقدس شدند، زوار و مردم
به داخل حرم مطهر پناهنده شدند و درهاى حرم را بستند. عدهاى از نظاميان روس به
پشتبام حرم رفته از پنجرههاى گنبد و رواقها به داخل حرم شليك مىكردند.
عدهاى از آنان وارد دارالسياده شده از شبكههاى پنجره نقره به داخل حرم شليك
مىكردند و نيز دسته ديگر از شبكههاى پنجره فولاد صحن عتيق (انقلاب) حرم مطهر
را تيرباران كردند. در صحن و حرم مطهر تعداد زيادى كشته و زخمى شدند. مرتضى
قليخان متولى باشى آستان قدس رضوى بيرق سفيدى بر سر چوب بلند كرد و از قواى روس
امان خواست. فرمانده روسى كه چنين ديد دستور آتش بس صادر كرد. سپس متولىباشى و
خدام حرم و مردم نيز به جمعآورى كشتگان و زخميها پرداختند. مدت چهار روز اين
مكان مقدس در تصرف روسها بود و مقدار زيادى اشياء نفيس و قيمتى به يغما رفت.
يوسفخان هراتى و طالبالحق به دستحاميان خود يعنى سالداتهاى روس كشته شدند و
به كيفر اعمال خود رسيدند. (21)
به دنبال اين ويرانگريها سلطان حسين ميرزا نيرالدوله به استاندارى خراسان تعيين
شد و در سال 1331 ه. ق به رمتخرابيها پرداخت هزينه تعمير گنبد مطهر به پول
رايج آن زمان كه قران نقره بود، سى هزار تومان برآورد شد كه بيست هزار تومان آن
را نيرالدوله و ده هزار تومان مرحوم حاج ميرزا محمدعلى قائم مقام التوليه رضوى
پرداخت نمودند. اكنون جاى چند گلوله در ايوان طلاى صحن عتيق ديده مىشود. استاد
ملكالشعراى بهار به مناسبت اين واقعه اشعارى تحت عنوان «توپ روس» سروده كه در
ديوان او آمده است. (22)
عصر پهلوى
در سال1307 ه. ش در شبكه پيرامون فلكه حرم مطهر تغييرات اساسى به عمل آمد و
فلكه دور حرم به شعاع 180 متر از نوك گنبد و به پهناى 30 متر احداث گرديد كه
بعدا ساختمانهاى موزه و كتابخانه و تالار تشريفات نيز به اين مجموعه اضافه شد،
اماچندى نگذشت كه به دستور رضاخان پهلوى در مجموعه بارگاه مقدس رضوى حادثه موهن
و اسفناك «مسجد گوهرشاد» به وجود آمد.
واقعه مسجد گوهرشاد
علت اصلى وقوع حادثه مسجد گوهرشاد در سال 1314 ه. ش آن بود كه رضاخان تصميم
حمله به فرهنگ و سنن ملى از طريق تغيير لباس را داشت و نيز كشف حجاب بانوان را
هم زمزمه مىكرد . در اين موقع روحانيان مشهد زبان به اعتراض گشودند و مردم را
به جمع شدن و تظاهرات تشويق مىكردند كه خطباى معروف شهر مانند شيخ مهدى واعظ
خراسان، شيخ عباسعلى محقق و شيخ محمدتقى بهلول در مسجد گوهرشاد و صحنهاى مطهر
به منبر مىرفتد.
بخصوص شيخ بهلول قهرمان معركه، كه سخنرانيهاى طولانى و پرحرارت انجام مىداد.
صبح روز جمعه 20 تيرماه 1314 برابر با دهم ربيعالثانى 1354 ه. ق قزاقان مستقر
در مشهد براى متفرق ساختن مردم وارد عمل شدند و بى محابا در صحن جديد به روى
مردم تيراندازى كردند كه در نتيجه عدهاى كشته و زخمى شدند پس از اين هجوم مردم
اطراف مشهد با داس و چهارشاخ و بيل و... به سوى بارگاه مقدس رضوى سرازير شدند و
در صحنها و مسجد گوهرشاد اجتماع نمودند . روحانيان به ويژه شيخ بهلول نيز به
سخنرانيهاى اعتراضآميز خويش ادامه مىدادند. روز شنبه 21 تيرماه كه بارگاه
رضوى بخصوص مسجد گوهرشاد همچنان در التهاب بود، پاكروان استاندار خراسان، سرهنگ
نوايى رئيس شهربانى و سرلشكر مطبوعى فرمانده لشكر به بهانه حفاظت از بانكها
دستور مىدهند نظاميان بارگاه رضوى و مسجد گوهرشاد را محاصره كنند. در اين موقع
اسدى نايبالتوليه وقت آقايان مجتهدان را به بهانه اين كه رضاشاه جواب تلگراف
آنان را داده استبه كشيكخانه و دارالتوليه حرم رضوى دعوت كرد. پاسى از نيمه شب
گذشته صداى غرش مسلسلهاى قزاقان بلند شد و دژخيمان رژيم پهلوى به روى مردم
تيراندازى كردند. صداى «وامحمدا» و «واعليا» بلند شد، گفتهاند در اين واقعه
بين دو تا پنجهزار تن به شهادت رسيدند و حدود 1500 نفر دستگير شدند. سپس
كشتهشدگان و حتى نيمهجانها را شبانه با كاميون از محل خارج كردند و در گودال
خشتمالها و باغخونى دستهجمعى دفن نمودند. سپس به شستشوى مسجد پرداختند. روز23
تيرماه اثر چندانى از قتل و غارت باقى نماند. (23)
توسعه حرم
در گذشته بين ضريح مطهر و ضلع غربى حرم (صفه بالاسر) تنگنايى به عرض 85
سانتىمتر وجود داشت كه امر طواف و زيارت را مشكل كرده بود، در
سالهاى(1342ـ1341 ه .ش) براى رفع اين تنگنا طرحى عظيم تهيه شد. براساس اين طرح،
مهندسان و معماران با تجربه آستان قدس تنها راه توسعه تنگناى بالاسر مبارك را
حذف ديوار ضلع غربى حرم دانستند. ضخامت ديوار مزبور 90/2 متر بود و قسمتى از
سنگينى گنبد را بر دوش داشت.
در اجراى اين كار عظيم لازم بود ابتدا پيشبينىهاى استحكامى صددرصد فنى و
اطمينانبخش در نظر گرفته شود، لذا حفارى و بتونريزى و نصب پايهها و پلهاى
نگهدارنده و كارهاى استحكامى ديگر آغاز شد و پس از احداث تاقى از بتون بر ضلع
غربى، سرانجام ديوار از زير گنبد بيرون كشيده شد بدون اين كه در زمان اجراى طرح
وقفهاى در امر تشرف به حرم و زيارت زايران ايجاد گردد. بدينترتيب بالاسر
مبارك تعريض يافت و بيش از 2 متر به آن قسمت از فضاى حرم افزوده شد و آن تنگناى
سابق در سال 1344 ه .ش توسعه يافت. (24)
تيراندازى دژخيمان شاه به حرم مطهر
در روز29 آبانماه1357 ه. ش مطابق نوزدهم ذيحجه 1398 ه. ق در جريان انقلاب
اسلامى به زعامت امام راحلقدس سره حادثهاى دلخراش در حرم مطهر رضوى پيش آمد.
آن روزها همواره ماموران ساواك در بين مردم و زوار مراقب و گزارشگر اوضاع
بودند. مردم اينان را شناسايى كردند و در محاصره خود قرار دادند. نتيجه اين
محاصره به زد و خورد و دستگيرى عوامل رژيم انجاميد، ولى يك نفر از آنان، مجهز
به سلاح كمرى فرار كرد و ماجرا را گزارش داد. ماموران مسلح به صحن وارد شدند تا
دستگير شدگان را از دست مردم نجات دهند، مردم به مقابله با آنان پرداختند. چند
نفر از مبارزان كه مورد تعقيب ماموران قرار داشتند به داخل حرم فرار كردند، و
ماموران ضمن تعقيب آنها به تيراندازى پرداختند كه چند گلوله به توحيدخانه
مباركه اصابت كرد. سپس از طرف كفشدارى گنبد اللهورديخان تيراندازى شروع شد، به
طورى كه چند نقطه از در و ديوارهاى حرم بر اثر اصابت گلوله آسيب ديد. در اثر
پرتاب گاز اشكآور در داخل حرم عدهاى از زوار متوحش و بىهوش شدند و حتى يك
نفر از زوار از ناحيه پا مجروح گرديد.
با ازدحام زايران و فرياد اعتراض مردم، ماموران فرار كردند. اندكى بعد استاندار
خراسان به وحشت افتاد و از طريق راديوى مشهد معذرتخواهى كرد. اين رويداد در
ميان مردم مشهد بازتابى گسترده يافت.
روز 5 آذرماه1357 ه. ش به مناسبت هفتمين روز حادثه از جانب علماى مشهد اعلام
عزا و تعطيل عمومى شد و در مشهد و سراسر كشور راهپيماييهاى بزرگ به راه افتاد،
مردم در راهپيمايى خود شعار مىدادند:
روز همه شيعيان، شام غريبان شد قبر امام هشتم گلولهباران شد (25)
عصر جمهورى اسلامى
اين عصر را مىتوان «عصر طلايى آستان قدس رضوى» ناميد. زيرا فعاليتهاى چشمگيرى
كه در اين دوره بيستساله انجام گرفته، چندين برابر 1200 ساله ادوار گذشته
مىباشد، كه شرح اين همه خدمتخالصانه در اين مختصر نمىگنجد و تحقيقى مستقل
طلب مىكند. فقط به ذكر چند مورد اكتفا مىشود:
ادامه توسعه حرم
از نخستين اقدامات پس از پيروزى انقلاب شكوهمند اسلامى در اماكن متبركه، توسعه
قسمتهايى ديگر از حرم مطهر مانند: پشتسر، پيش روى و پايين پاى مبارك بود، كه
پس از انجام عمليات توسعه نماى آن همانند بالاسر مبارك با كاشكارى مزين گرديد و
در 25 اسفند ماه 1359 ه . ش در حضور علماى اعلام بازگشايى شد. در اين بازسازى
درب پايينپا تعويض شد و 70/1 متر افزايش يافت، بطورى كه عرض در چهارلتى فعلى
7/3 متر مىباشد. پيش روى مبارك داراى سه راه ورودى گشت و وسعتى چشمگير يافت،
به طورى كه زايران آسانتر مىتوانند تشرف حاصل كنند و يا هنگام توقف در
دارالحفاظ نيز ضريح مطهر را ببينند. آنچه در اين عمليات قابل اهميت است، كارهاى
فنى نظارت شده و كارهاى اجرايى ماهرانهاى است كه وضع موجود گنبد را در مقابل
حركات احتمالى زمين تامين كرده است.
طلاكارى مجدد حرم مطهر
به نقل از كارنامه دو ساله آستان قدس رضوى طلاى روكش گنبد منور به علت كمى
ضخامت و گذشت زمان و تاثير حوادث طبيعى ساييده و بدنما شده بود. پس از پيروزى
انقلاب اسلامى، خشتهاى قديمى برچيده شد و خشتهايى با ورقههاى طلايى جديد
جايگزين آن گرديد، لايه زير و نگهدارنده اين ورقها مسى است و در حدود شانزده
هزارم ميلىمتر يعنى به ضخامت چهار برابر پيش از ورقهاى قبلى به طريق الكتروليت
روكش طلا شده و بر روى بتونى كه روى گنبد ريخته شد بود نصب گرديد، اين خشتهاى
زرين حدود هفتصد متر مربع را پوشانده است.
در وسط كتيبه كمربندى سمتشمال گنبد لوحهاى است كه تاريخ تجديد طلاكارى گنبد
را پس از پيروزى انقلاب نشان مىدهد. متن لوحه چنين است: «در آغاز پانزدهمين
قرن بعثت نبوى و در آستانه سالروز پيروزى انقلاب عظيم اسلامى ايران به رهبرى
قائد اعظم امام خمينى تجديد طلاكارى و تعميرات گنبد مطهر انجام پذيرفت.
صفرالمظفر 1400 قمرى».
همانطور كه قبلا گفته شد هسته اصلى آستانه مباركه به آخر قرن دوم هجرى مربوط
مىشود كه در طى13 قرن همواره با خرابيهاى ناشى از جنگ و تجاوز، توسعه چشمگيرى
يافته استبه ويژه بعد از انقلاب اسلامى رواق دارالولايه، صحن قدس به وسعت دو
هزار و پانصد متر مربع و يك ايوان به وسعتيكصد و پنجاه متر مربع و سقاخانه
بهداشتى و نيز صحن جمهورى اسلامى به وسعت ده هزار متر مربع و دو گلدسته در پشت
درهاى شمالى و جنوبى هر يك به ارتفاع سى متر و بستشيخ بهايى و كتابخانه جديد و
دانشگاه علوم رضوى به مجموعه حرم مطهر افزوده شده است و طرح توسعه فلكه حرم و
زيرگذر نيز در دست اجراست. (26)
انفجار بمب در حرم مطهر رضوى (عاشوراى رضوى)
در دهه اول محرمالحرام سال 1415 ه. ق)1373 ه. ش) تعطيلات سه روزه جمعه، تاسوعا
و عاشورا فرصتى براى تجمع زايران حضرت رضاعليهالسلام فراهم آورد. از سپيده دم
روز دوشنبه (عاشورا) مصادف با 30 خرداد عزاداران حسينى در حال نوحهخوانى و
سينهزنى و زنجيرزنى و نيز شعارهاى مذهبى جهتبرپايى مراسم عزادارى و
گراميداشتسالروز شهادت حضرت حسين بن علىعليهالسلام و ياران باوفايش به سوى
حرم مطهر روان بودند.
دستههاى مختلف با حالتهاى گوناگون به نوبت مشرف مىشدند و با ابراز همدردى با
ساير عزاداران و زيارت حريم پاك رضوى بازمىگشتند. اين مراسم و سيل عزاداران
همچنان ادامه داشت و صحنهاى ششگانه و بستهاى چهارگانه و نيز حرم مطهر مملو از
جمعيتبود.
در گرماگرم عزادارى و اوج جوش و خروش و غوغاى ظهر روز عاشورا، در ساعت 14 و26
دقيقه بعدازظهر ناگهان بمبى قوى كه مخفيانه و از قبل در كنار ستون بالاسر مبارك
نزديك ضريح مقدس جاسازى شده بود منفجر شد. بر اثر اين صداى مهيب شيشههاى حرم
فروريخت، چراغها خاموش شد، مردم، به شدت روى هم ريختند و صداى واالها، وامحمدا،
واعليا، واحسيا در ميان غوغايى عجيب و بىسابقه بلند شد. در اثر اين انفجار
هولناك و خونين،27 نفر از زايران امام هشتمعليهالسلام به درجه رفيع شهادت
رسيدند و حدود 290 نفر مجروح شدند. اين ولوله و هياهو تا هنگام شستشوى حرم مطهر
از خون شهدا و مجروحان و انتقال اجساد به سردخانه و مجروحان به بيمارستانها در
تمام شهر ادامه يافت و مردم به عاملان اين عمل ننگين و ضدانسانى لعنت
مىفرستادند . بدين جهت از سوى دولت جمهورى اسلامى در خراسان سه روز، و در كشور
يك روز عزاى عمومى اعلام شد. (27)
مجموعه بارگاه حرم رضوى
اكنون كه پيشينه تاريخى و رويدادهاى مهم حرم مطهر رضوى به اختصار آمده
بىمناسبت نيست كه به تاريخچه مجموعه آثار و ابنيه آن نيز اشاره شود:
صندوق و ضريح مطهر
درباره صندوق و مرقد مبارك بايد گفت كه به اعتبار برخى نوشتههاى تاريخى، نصب
اولين صندوق مربوط مىشود به سال 500 ه. ق و پس از آن در دوره سلطنتسلطان محمد
خوارزمشاه 600 ه. ق. اما آنچه محقق استشاه طهماسب اول صندوقى با تنگه ضخيم طلا
بر روى مرقد نصب كرده است. صفحههاى مشبك كتيبه طلاى صندوق حاوى سوره الدهر،
مشتمل بر166 قطعه كوچك و بزرگ به خط ثلثشيوا بر روى صندوق نصب گرديد. كتيبه
صندوق بر روى يك صفحه طلايى بزرگ چنين است: «به توفيق الهى و تاييد حضرت
رسالتپناهى و ائمه معصومينعليهمالسلام طهماسب صفوى به وضع اين محجر طلا در
اين موضع عرض اعتلا موفق و مؤيد گرديد سنه579». سالها بعد با پوسيده شدن
صندوق، قطعههاى طلا از آن جدا گرديد، در زمان شاه عباس صفوى صندوق جديد
طلاپوشى با كتيبههايى به خط ثلثيا نستعليق آيةالكرسى و صلوات بر چهارده
معصومعليهمالسلام و اشعار فارسى ساخته شد و بر روى مرقد مبارك نصب گرديد.
تنگههاى طلاى صندوق همراه با قنديل بزرگ طلا و قفل مرصعى كه نادرشاه به نذر
فتح هند و تركستان ساخته بود، چنان كه گفته شد توسط نادر ميرزا و نصرالله ميرزا
نوههاى نادرشاه تصاحب شد و با بخشى از آن به نام خود سكه زدند مردم كه تمايلى
به تصرف سكهها نداشتند، آنها را جمعآورى و پنهانى به ميرزا مهدى مجتهد سپردند
تا به جاى مناسب اصلى نصب شود.
با بازگرداندن قطعهها، صندوق در سال 1311 ه. ش به موزه انتقال يافت و سپس
كتيبههاى طلا به خط عليرضا عباسى با تنگههاى طلا به وزن36 هزار مثقال
نقرههاى آستانه مربوط به ضريح سوم مرقد به عنوان پشتوانه اسكناس به تهران
انتقال داده شد و در برابر املاك قشقاييها در درگز خريدارى و وقف آستان قدس
گرديد. كتيبههاى مزبور بعد از شهريور 1320 به آستانه بازگردانده شد و همچنين
در سال 1311 ه. ش به جاى صندوق مزبور صندوقى مركب از يازده قطعه مرمر ليمويى
رنگ شانديز به ابعاد 10/2*60\1*950/0 متر ساخته و بر روى مرمر قرار داده شد.
كتيبه روى آن اشعارى استبه عربى ماده تاريخ آن «الرضا قبره جددا» 1351 ق
مىباشد. بر روى ضريح سه ضريح تودرتو قرار دارد كه ضريح كوچكتر داخلى از مفرغ
ساخته و با سنگهاى زبرجد و ياقوت جواهرنشان شده است و بانى آن شاهرخ از نوادگان
نادرشاه افشار است و به سال 1160 ه. ق مربوط مىشود. ضريح دوم از فولاد جوهرى
است كه از نقره باارزشتر است. ضريح سوم يا ضريح پركار نفيس كنونى كه به جاى
ضريح نقره قبلى در سال 1338 ه. ش نصب شده زير نظر استاد گرانقدر حاجى محمدتقى
ذوفن اصفهانى به مدت دو سال و نيم ساخته شده است. در ساختن اين ضريح 338488
مثقال نقره با عيار نود و 10/7052 مثقال طلاى 18 عيار و يك تن مفرغ و دو تن چوب
گردوى خشك و دو تن آهن به كار رفته است. ارتفاع آن 60/3 متر، درازايش 5/4 متر و
عرضش 06/3 متر است، بر روى هر يك از قابهاى چهاردهگانه نام يكى از معصومين به
خط ثلثبر صفحهاى از طلا كه گرد آن فيروزهنشان شده نقش بسته است.
همچنين در چهارگوشه ضريح چهار خوشه انگور از طلا نصب شده است. بر روى ضريح،
افزون بر طلاكارى، تزيينات ميناكارى لاجوردى و گلهاى رنگين نيز ايجاد شده است.
داخل ضريح از بلور فرش شده كه مربوط استبه سال 1238 ه. ق. (28)
رواق دارالسياده: بعد از سال 821 ه. ق به امر گوهرشاد آغا به طول 86/32 متر و
عرض متفاوت و ارتفاع 75/20 متر احداث شده است.
رواق دارالحفاظ: بعد از سال 821 ه. ق به امر گوهرشادآغا به طول 18 متر و عرض
65/8 متر احداث شده است.
رواق حاتمخانى: بانى آن حاتمبيك اردوبادى از اعقاب خواجهنصير طوسى و از
وزراى شاه عباس است كه در سال 1010 ه. ق به طول 5/13 متر و عرض 30/7 متر و
ارتفاع 60/11 متر ساخته شد.
گنبد اللهورديخان: به امر اللهورديخان از امراى شاه عباس در سال 1022 ه. ق به
ابعاد19/16*75/8 متر و ارتفاع 20/11 متر احداث شده. سردر ورودى آن از داخل
دارالضيافه بود كه كتيبه و تاريخ داشت ولى در توليتباقر پيرنيا از بين رفته
است و مسلما عكسهاى آن در آستان قدس موجود است.
رواق دارالفيض: (مسجد رياض) يا زنانه، بانى احتمالى آن مرحوم فيض كاشانى مجتهد
عصر صفويه (طول 59/15، عرض 9/5 و ارتفاع 5/9 متر) مىباشد.
رواق توحيدخانه: بانى احتمالى آن مرحوم فيض كاشانى است، به ابعاد 35/7*60/8 متر
و ارتفاع 15 متر.
دار الضيافه: بانى آن ميرزا شفيع اعتمادالدوله قزوينى وزير آستان قدس رضوى در
سال 1031 ق به ابعاد 10*15 متر و ارتفاع 15 متر است.
دار السرور: احداث سال 1334 ه. ق.
دار الشكر: احداث سال 1344 ه. ش به ابعاد 5/6*5/6 متر در ارتفاع 5/9 متر.
دار العزه: احداث سال1343 ه. ش به ابعاد 12/3*11 متر و ارتفاع 35/4 متر.
دار الذكر: احداث سال1343 ه. ش به ابعاد 5/6*82*12 متر و ارتفاع 9 متر.
دار السلام: احداث سال1346 ه. ش به وسيله مرحوم دكتر سيد فخر الدين شادمان
نايب التوليه وقت آستان قدس به ابعاد 22*10 متر و ارتفاع 5/9 متر.
دار السعاده: بانى آن اللهيارخان آصف الدوله در سال 1251 ق به ابعاد
90/14*80/12 متر و ارتفاع 80/14 متر.
دار الشرف: احداث سال1386 ه. ق.
دار الزهد: بين سالهاى 1352ـ1350 ه. ش ساخته شده، ابعاد آن 5/17*16 متر و به
ارتفاع 90/5 متر است.
دار العباده: در سال1353 ه. ش ساخته شده و ابعاد آن16*12 متر و ارتفاع 90/5
متر است .
دار الاخلاص: در غرب حرم مطهر، مقابل مسجد بالاسر و بين سه رواق دارالسياده،
دارالشرف و دارالولايه قرار دارد.
دار الولايه: اين رواق با 2305 متر مربع وسعت، بزرگترين رواق حرم مطهر است كه
پس از پيروزى انقلاب اسلامى ساخته شده است.
رواق شيخ بهايى: قبر شيخ بهايى داخل آن واقع است.
دار الهدايه: بين مدرسه دو در و صحن جمهورى به وسعت837 متر مربع قرار دارد، پس
از پيروزى انقلاب ساخته شده است.
دار الرحمه: بيست و يكمين و يا آخرين رواق به وسعت 520 متر مربع است كه در جنوب
رواق دارالهدايه و بين بستشيخ بهايى و صحن جمهورى واقع است. (29)
نقارهخانه
در زمانهاى قديم در دربار سلاطين براى اعلام حادثهاى خاص نقاره زدن رسم بوده
است.
در سال 860 ه. ق كه پسر بايسنقر بن شاهرخ تيمورى از هرات به زيارت امام
رضاعليهالسلام آمده بود، براى اعلام حضور وى، كه به روايتى بيمار شده بود و
براى شفا يافتن در آستانه مباركه معتكف بود، شروع به نقاره زدن نمودند. از آن
زمان به بعد هر روز پيش از طلوع و غروب آفتاب جز ايام سوگوارى نقاره مىزنند.
سقاخانه اسماعيل طلايى
در وسط صحن انقلاب (عتيق) سقاخانهاى است با كتيبهاى مطلا از دوران سلطنت
نادرشاه افشار و به همين علت آن را گاهى سقاخانه نادرى نيز مىگفتهاند. سنگاب
مرمر مسدس آن را به دستور نادرشاه از هرات افغانستان آوردهاند. آجرهاى طلايى
كه با آنها كتيبه سقاخانه نوشته شده ساخته اسماعيل نامى است كه سقاخانه امروزى
به نام اين هنرمند شهرت يافته است .
صحنهاى حرم
چون زوار از زيارت مرقد مبارك حضرت بيرون مىآيند پس از گذشتن از رواقها وارد
صحنهاى مجاور مىشوند. اين فضاهاى روحانى محل تجمع زوار است كه نماز جماعت را
نيز در آنها برگزار مىنمايند و در ايام سوگوارى به صورت دستههاى مذهبى به
عزادارى مىپردازند. تعداد شش صحن (با مسجد گوهرشاد) و چهار بست كه مساحت آنها
بالغ بر225553 متر مربع مىباشد.
1 ـ صحن انقلاب (عتيق) كه به صحن كهنه معروف است در زمان سلطان حسين بايقرا به
دستور وزير دانشمندش امير عليشير نوائى ساخته شده و بعدها به امر شاه عباس
توسعه يافته، ابعاد آن 5/104*44 متر است كه چهار ايوان بزرگ تاريخى به قرينه
يكديگر و 48 غرفه تحتانى و فوقانى در پيرامون خود دارد.
الف) ايوان طلا، اين ايوان كه در ضلع جنوبى صحن كهنه واقع شده سالهاى 875 تا
885 ه.ق به فرمان امير عليشير نوايى ساخته شده و 70/14 متر طول و 80/7 متر عرض
و 5/21 متر ارتفاع دارد.
ب) ايوان غربى صحن عتيق، اين ايوان به «ايوان ساعت» معروف است، در شرق بستشيخ
طوسى واقع و متصل به آن است. بر سر در آن ساعتبزرگى نصب است كه از چهارطرف
زمان را نشان مىدهد.
ج) ايوان عباسى، اين ايوان در ضلع شمالى صحن كهنه واقع است، و چون به دستور شاه
عباس ساخته شده به «ايوان عباسى» شهرت دارد.
د) ايوان نقارهخانه، در ضلع شرقى صحن كهنه واقع شده و مانند ايوان غربى از دو
ايوان تشكيل گرديده است. سر در خارجى آن مقابل بستشيخ حر عاملى قرار دارد.
2 ـ صحن آزادى (نو)، بنايى استبسيار زيبا به طول 58 متر و عرض 54 متر كه در
زمان فتحعليشاه ساخته شده و داراى56 غرفه و حجره در دو طبقه مىباشد.
3 ـ صحن امام خمينى، اين صحن به وسعت 7798 متر مربع در جنوب شرقى حرم مطهر بين
مسجد گوهرشاد و كتابخانه قديم و موزه واقع است.
4 ـ مسجد گوهرشاد، يكى از باشكوهترين و زيباترين مساجد ايران است كه بين
سالهاى807 تا 821 ق به دستور گوهرشاد همسر شاهرخ تيمورى ساخته شده است.
5 ـ صحن قدس، اين صحن به وسعت تقريبى 4472 مترمربع بعد از پيروزى انقلاب اسلامى
در جنوب مسجد گوهرشاد و متصل به بستشيخ بهايى ساخته شده است.
6 ـ صحن جمهورى اسلامى، اين صحن يكى از بزرگترين صحنهاى منوره است كه بعد از
پيروزى انقلاب اسلامى در غرب حرم مطهر به وسعت 17500 مترمربع احداث شده است. در
اضلاع آن چهار ايوان بزرگ به قرينه يكديگر و به سبك معمارى سنتى اسلامى ساخته
شده است كه تكميل كاشيكارى و تزيينات آن هنوز ادامه دارد. در وسط اين صحن،
سقاخانه بهداشتى به صورت هشت ترك و سقف گنبدى بنا شده است و سيستم آب آشاميدنى
و آبدهى آن مجهز به چشم الكترونيكى است كه از طريق شيرهاى برقى 12 ولت اجرا
مىشود.
ساعت آفتابى يا شاخصى در وسط آن قرار دارد كه در تمام فصول سال بيانگر ظهر شرعى
است . دو گلدسته زيبا هر كدام به ارتفاع 30 متر بر فراز سردر ايوانهاى شمالى و
جنوبى صحن ساخته شده كه تزيين و طلاكارى آن به تازگى انجام شده است. (30)
پىنوشتها:
1ـ زندگانى امام رضا، عمادزاده، ج2، ص .112
2ـ مقدسى، ابوعبدالله، احسن التقاسيم فى معرفة الاقاليم، ترجمه علينقى
منزوى، تهران، كاوه، 1362، ص;488 تاريخ بيهقى، ص .539
3ـ فردوس التواريخ، ص;31;36 دايرةالمعارف تشيع، ص56، .57
4ـ احسن التقاسيم، ص;488 ابن حوقل، صورةالارض، ترجمه دكتر جعفر شعار،
تهران، بنياد فرهنگ ايران، 1345، ص .363
5ـ پيرنيا، محمدكريم، شيوههاى معمارى ايرانى، تهران، مؤسسه نشر هنر
اسلامى،1369، ص 6ـ دايرةالمعارف تشيع، ج1، ص62ـ;54 فردوس التواريخ، ص29ـ
.23
7ـ بسطامى، نوروزعلى، فرودس التواريخ، چاپ سنگى، بى تا، بى نا، بى جا، ص
.31
8ـ همان منبع، ص30ـ;31 دايرةالمعارف تشيع، ج1، ص .56
9ـ عزالدين على بن اثير، كامل التواريخ، ترجمه عباس خليلى، شركت چاپ و
انتشارات كتب ايران، ج11، ص .181
10ـ دايرةالمعارف تشيع، ج1، ص .56
11ـ عطاردى، عزيزالله، تاريخ آستان قدس رضوى، تهران، انتشارات عطارد، 1371،
ج1، ص103ـ101 به نقل از شرح نهجالبلاغه، ج8، ص;235 جهانگشا، ج1،
ص115ـ114;دايرةالمعارف تشيع، ج1، ص;57 به نقل از تاريخ عالم آراى عباسى،
ج2، ص854;دانشنامه ايران و اسلام، ج1، ص94ـ;89 مطلع الشمس، ج3، ص50،
52، .127
12ـ دايرةالمعارف تشيع، ج1، ص .57
13ـ مجله اطلاعات هفتگى،)16ـ9، شهريور 1362(ص41ـ .39
14ـ ابن بطوطه، سفرنامه، ترجمه محمدعلى موحد، تهران انتشارات علمى و
فرهنگى، 1361، ج1، ص .441
15ـ دايرةالمعارف تشيع، ج1، ص .57
16ـ اسكندربيگ تركمان، (منشى)، عالم آراى عباسى، تصحيح شاهرودى، تهران، نشر
طلوع، 1364، ج2، ص;307 فردوس التواريخ، ص33، 34 تا;39 اعتمادالسلطنه،
محمدحسن خان، مطلع الشمس، چاپ سنگى، تهران1303، ص .586
17ـ دايرةالمعارف تشيع، ج1، ص .58
18ـ تاريخ زمينلرزههاى ايران، ترجمه ابوالحسن رده، تهران، انتشارات آگاه،
ص163، ;515 مطلع الشمس، ج2، ص44، 97، 140، 148، 151، 245،256، ;258
خانيكف، سفرنامه، ترجمه دكتر اقدس يغمايى، ص .115
19ـ مطلع الشمس، ص634ـ;632 قدسى، محمدحسين، نادرنامه، تهرن، انجمن آثار
ملى،1339، ص434ـ;431 رياض السياحه، ص;283 يادواره دويستمين سالگرد ميرزا
مهدى مجتهد، ص30ـ .29
20ـ طاهرى، ابوالقاسم، جغرافياى تاريخى از نظر جهانگردان، تهران، 1348،
ص73;شيبانى، ميرزا ابراهيم، منتخب التواريخ، تهران، انتشارات علمى،1366،
ص99ـ .98
21ـ احتشام كاويانى، محمد، شمس الشموس يا انيس النفوس، بىنا، 1350،
ص88ـ;87 روزنامه خراسان، 18 جمادىالثانى 1394 ه. ق.
22ـ عالم زاده، بزرگ، راهنماى حريم رضوى، ص 45ـ;24 ديوان بهار، ج1، ص239ـ
.229
23ـ واحد، سينا، قيام گوهرشاد، تهران، وزارت ارشاد اسلامى، 1361، ص50ـ;48
مجله سروش)30 مرداد 1361(، ش158، ص46ـ;41 مجله جهاد، ص2، ش37، ص .4
24ـ راهنماى حريم رضوى، ص65ـ .63
25ـ شاكرى، رمضانعلى، انقلاب اسلامى مردم مشهد، مشهد، چاپ دوم، 1362، ص102
ـ .100
26ـ راهنماى حريم رضوى، ص65ـ .63
27ـ روزنامههاى خراسان و قدس روزهاى 31 تا ششم تيرماه1373 ش و اعلاميه
آستان قدس رضوى .
28ـ دايرةالمعارف تشيع، ج1، ص62ـ .65
29ـ راهنماى حريم رضوى، ص62ـ .49
30ـ همان ماخذ.
منبع:
شبكه
امام
علي