وظايف منتظران

مرتضى نائينى‏


در روايات، براى انتظار فرج، ثوابهاى زيادى، بيان شده است.
«المنتظر لامرنا كالمتشحّط بدمه فى سبيل اللّه»(1) و «افضل اعمال شيعتنا انتظار الفرج»(2) به گونه‏اى از اين فضيلت‏ها اشاره دارد.
با دقت در اين روايت و روايات مشابه روشن مى‏شود كه در فرهنگ اهل بيت‏عليه السلام، انتظار نه صرفاً يك حالت روانى، بلكه از مقوله عمل شمرده شده است، پس اگر انتظار، يك عمل است، منتظر هم بايد عامل باشد.
اگر منتظران، با وظايف خود آشنا نباشند و به آن عمل نكنند، تاريخ تكرار خواهد شد و همان گونه كه در زمان امام حسين‏عليه السلام، شيعيان فراوانى وجود داشتند، ليكن از ميان آنها، تنها 72 نفر به وظيفه خود عمل كردند و لذا امام حسين‏عليه السلام تنها ماند و آن چه نمى‏بايست اتفاق بيفتد، اتفاق افتاد، در زمان غيبت هم، چنانچه شيعيان به وظايف خود عمل نكنند، امام زمانشان تنها خواهد ماند و ظهورش به تأخير خواهد افتاد.
در اينجا پاره‏اى از وظايف شيعه در دوران غيبت را بر شمرده و به توضيح برخى از آنها مى‏پردازيم:

وظايف منتظران در دو مقوله فردى و اجتماعى قابل بررسى است:

وظايف فردى:

1- معرفتِ امام:
امام كاظم‏عليه السلام: افضل العبادة بعد المعرفة انتظارالفرج.
امام هشتم در معرفى امام مهدى‏عليه السلام مى‏فرمايد: يكون اولى الناس بالناس من أنفسهم و أشفق عليهم من آبائهم و امّهاتهم.

تذكر:مشكل عمده جامعه ما، بسط سطحى مهدويت گرايى است.

بايد اذعان داشت كه مهدويت و انتظار، نه از حيث عقيدتى، نه از حيث انديشه و تفكّر، و نه از حيث سلوك و رفتار، عمق چندانى در بين مردم و خصوصاً جوانان ما ندارد و در همين راستا، ضررهاى فراوانى متوجه نظام ما شده است.
مهم‏ترين ريشه اين مشكل، برخورد سنتى مردم با مهدويت و انتظار است، متأسفانه مردم ما عادت كرده‏اند، آنچه را كه آسان‏تر است و براى تأمين زندگى مادى و عادى آنان، سودمندتر به نظر مى‏رسد، برگزينند و گرايش كمترى به مقوله‏هاى معرفتى و تعهد آور داشته باشند. مثلاً نيمه شعبان را بهانه‏اى براى طاق نصرت بستن و تزيين معابر و برگزارى جشن‏ها قرار مى‏دهند و مداحى‏ها را بر سخنرانى‏ها و دريافت پيام‏هاى مهدويت و انتظار ترجيح مى‏دهند.
(البته بايد توجه داشت كه بستن طاق نصرت و چراغانى‏ها هر چه بيشتر و بهتر بايد انجام شود، اما بايد رفتار ما به گونه‏اى باشد كه علاوه بر استفاده از نور ظاهرى آنها، از نور معرفت صاحب آنها بهره‏مند گرديم).
اكثر مردم، زيارت جمكران و نماز صاحب الزمان(عج) را تنها ابزارى براى درخواست حوائج از آن بزرگوار مى‏شمارند.
و به جاى آنكه امام را براى امام بخواهند، امام را براى خود مى‏خواهند، و از اين كه شناختى نسبت به مقام و مرام آن عزيز سفر كرده ندارند، كمبودى حس نمى‏كنند، گويا هيچ وظيفه‏اى در ايام غيبت امام زمان‏عليه السلام بر عهده افراد گذاشته نشده است.

گر معرفت دهندت بفروش كيميا را
گر كيميا دهندت، بى معرفت گدايى‏

2- محبّت به امام:
قل لا أسألكم عليه أجراً الاّ المودّة فى القربى‏.(3)

امام زمان‏عليه السلام: فليعمل كلّ امرء منكم بما يقرب به من محبّتنا.(4)

برخى از جلوه‏هاى محبت از اين قرارند:
- ياد حضرت‏
- دعا براى سلامتى و ظهور حضرت‏
اكثروا الدّعاء بتعجيل الفرج(5) / إنّ الرّضاعليه السلام كان يأمر بالدعاء لصاحب الامر(6)
- صدقه دادن براى سلامتى حضرت‏
- تقديم خواست او بر خواست خود

منصور بزرج مى‏گويد: به امام صادق‏عليه السلام عرض كردم: اى آقاى من، چه بسيار از شما ياد سلمان فارسى را مى‏شنوم؟ فرمود: نگو سلمان فارسى، بگو سلمان محمدى‏صلى الله عليه وآله آيا مى‏دانى چرا بسيار از او ياد مى‏كنم؟ عرض كردم نه.
فرمود: براى سه صفت: 1- مقدم داشتن خواسته اميرمؤمنان‏عليه السلام بر خواسته خودش 2- دوست داشتن فقرا 3- دوست داشتن علم و علماء.(7)

- تلاش در كسب رضايت او:
اعمال و رفتار و گفتار منتظر بايستى بر وفق رضاى محبوب باشد. منتظر بايد ببيند، امام چه مى‏پسندد. آيا از كار او راضى است يا نه؟
به قول امام راحل(ره): توجه داشته باشيد كه در كارهايتان جورى نباشد كه وقتى بر امام زمان‏عليه السلام عرضه شد، خداى نخواسته، آزرده بشوند و پيش ملايكةاللّه يك قدرى سرافكنده بشوند كه، اين‏ها شيعه‏هاى من هستند. اين‏ها دوستان من هستند و بر خلاف مقاصد خدا عمل كردند... بايد ماها و شماها طورى رفتار كنيم كه رضايت آن بزرگوار را كه رضايت خداست، به دست بياوريم.

- تجديد بيعت (اللّهم اِنى... عهداً و عقداً و بيعة له فى عنقى)(8)
- اشتياق عزيز علىّ أن ارى الخلق ولاتُرى‏(9)
- اظهار ناراحتى از فراق‏

اللّهم إنا نشكوا اليك فقد نبيّنا و غيبة وليّنا(10)

3- اطاعت‏
ولو أنّ اشياعنا و فقّهم اللّه لطاعته، على اجتماع من القلوب فى الوفاء بالعهد عليهم لما تأخّر عنهم اليمن بلقائنا.(11)
امام صادق‏عليه السلام: هُم اطوع له من الأَمة لسيّدها.(12)

4- تأسّى‏

پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله: طوبى لمن أدرك قائم أهل بيتى و هو يأتمّ به فى غيبة قبل قيامه.(13)

برخى از صفات حضرت كه در آنها بايد به ايشان تأسّى نمود عبارتند از:

- تقوا
امام رضاعليه السلام: يكون.... أتقى الناس(14)
امام صادق‏عليه السلام: من سرّه أن يكون من أصحاب القائم فلينتظر وليعمل بالورع و محاسن الاخلاق و هو منتظر(15)

- عبادت‏
امام كاظم‏عليه السلام: يعتاد مع سمرته صفرة من سهر اللّيل بأبى من ليله يرعى النجوم ساجداً و راكعاً - مهدى‏عليه السلام بر اثر تهجد و شب زنده دارى رنگش به زردى متمايل است، پدرم فداى كسى باد كه شبها درحال سجده و ركوع، طلوع و غروب ستارگان را مراعات مى‏كند.(16)

- سخت كوشى و جهاد
امام رضاعليه السلام: المجاهد المجتهد...(17)

- زُهد
امام صادق‏عليه السلام: ما لباسُه الاّ الغليظ ولاطعامه الاّ الجشب(18)
پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله: لايضع حجراً على حجر(19)

- عدالت‏
امام باقرعليه السلام: يعدل فى خلق الرحمان، البرّ منهم والفاجر(20)

- سخاوت‏
امام صادق‏عليه السلام: المهدىُّ سمح بالمال(21)
بخشنده‏اى است كه مال را به وفور مى‏بخشد.
امام رضاعليه السلام: يكون... أسخى الناس(22)

- موضع‏گيرى در برابر بدعت‏ها
لا يدع بدعة إلاّ أزالها(23)

- نصيحت و خيرخواهى‏
الولىّ الناصح(24)

- صبر و بردبارى‏
عليه... صبرُ ايّوب(25)
امام صادق‏عليه السلام: هلك المستعجلون و نجى المسلّمون(26)

وظايف اجتماعى
اين وظايف در دو بخش قابل بررسى است:
الف - وظايف مردمى
ب - وظايف حاكميت‏

الف - وظايف مردمى عبارتند از:
1- دفاع و حمايت از حركت‏هايى كه در جهت اهداف حضرت باشد مثل انقلاب اسلامى ايران‏
2- تكريم و بزرگداشت نام و ياد حضرت از راههاى:

- قرار دادن موقوفات‏
- برقرارى مجالس بزرگداشت (جشن‏ها، دعاى ندبه،...)
- شركت در مجالس بزرگداشت‏

ب - وظايف نهادهاى حكومتى:
1- بسط فرهنگ مهدويت، از طريق راه كارهاى مناسب در:
- جهان (مسلمين و غير مسلمين)
- ايران‏

2- تئوريزه كردن فرهنگ مهدويت: از آن جايى كه امروزه تئوريهاى مختلفى در مورد پايان تاريخ مطرح است و تنور بحث «جهانى شدن» داغ مى‏باشد، بايستى حكومت جهانى امام زمان‏عليه السلام را با عنوان بهترين تئورى و كارآمدترين گزينه براى پايان تاريخ، به جهانيان معرفى كرد.

3- ارائه الگوهاى مناسب از حكومت دينى به جهانيان، تا اينكه در پرتو آن، جامعه جهانى به حكومت مهدوى علاقه‏مند شده و مهيّاى آن گردد.

4- فراهم ساختن زمينه‏هاى مردمى براى ظهور حضرت يوطّئون للمهدى سلطانه‏

5- شناسايى اهداف حكومت جهانى (مانند: عدالت، بسط معنويت، امنيت، رفاه،...) و تلاش در بدست آوردن راه كارهاى مناسب براى نزديك شدن به آن اهداف.

6- نيروسازى‏
كارگرى منتظر واقعى است كه به اين نيت تلاش و كار مى‏كند كه جامعه‏اى با پايه‏هاى قوى اقتصادى و در خور حكومت امام مهدى‏عليه السلام بسازد.

معلم و استادى منتظر واقعى است كه به اين نيت درس بدهد كه شاگردانى تربيت كند تا بازوان پرتوانى در حكومت جهانى باشند.
دانش‏آموزى، منتظر واقعى است كه درس بخواند تا در عصر ظهور بتواند بارى از دوش حضرت بردارد.
پدر و مادرى، منتظر واقعى است كه فرزندان خود را به گونه‏اى تربيت كند كه در خدمت اهداف حضرت باشند.
دانشجويى منتظر واقعى است كه فرا گرفتن تخصص خود را براى حكومت جهانى و تحمل مسئوليتى در آن جايگاه، قرار دهد.
روحانى‏اى منتظر واقعى است كه در مواعظ خود، مردم را تشنه و مهياى برقرارى حكومت جهانى نمايد.

چنانچه مردم از اولين روزهاى سياه غيبت با حال تباه خود آشنا مى‏شدند، عصر ظلمت اينگونه طولانى نمى‏شد.
همه مردم، بالاخص كسانى كه داراى وظيفه بيان اين گونه مسائل بوده‏اند و از گفتن آن غفلت يا تغافل ورزيده‏اند، بايد سخت غمگين و شرمسار باشند. چرا ما به وظيفه‏هاى دوران غيبت عمل نمى‏كنيم؟
پاسخ اين سؤال آن است كه ما به عصر غيبت خو گرفته‏ايم و به تيرگى‏ها و تاريكى‏ها عادت نموده‏ايم.
اعتياد و خو گرفتن انسان به هر چيزى، مانند مسئله فطرت و طبيعت انسان را به سوى آن جذب مى‏كند، به طورى كه گويى اراده و اختيار را از او گرفته است.
اين قدرت را خدا به انسان داده تا با خو گرفتن به خوبى‏ها بدون زحمت به سوى آنها جذب شوند و از بدى‏ها كناره گيرند.

لذا اميرالمؤمنين‏عليه السلام فرمود: العادة طبع ثان.
اعتيادهاى اجتماعى، قدرتى بسيار بيشتر از اعتيادهاى فردى دارند، يكى از عادت‏هاى شوم اجتماعى، خو گرفتن به وضع موجود است.
در حاليكه اگر كسى بتواند عادت‏هاى اشتباه را كنار زده و خود را به خصلت‏هاى ارزنده انسانى زينت دهد، به بهترين مقامات عالى دست مى‏يابد.

حضرت على‏عليه السلام: بغلبة العادات الوصول الى أشرف المقامات.
ترك اعتياد اجتماعى و رها شدن از قيد و بند غفلت از ظهور حضرت انسان را به برترين مقامات مى‏رساند و در پرتو انتظار ظهور، نه تنها از قيد و بند غفلت از آن حضرت رها مى‏شود، بلكه غيبت براى او به منزله مشاهده، مى‏شود:

امام سجادعليه السلام: يا أبا خالد! إنّ اهل زمان غيبته، القائلون بإمامته، المنتظرين لظهوره افضل اهل كلّ زمان، لأن اللّه تعالى ذكره أعطاهم من العقول والأفهام والمعرفة ما صارت به الغيبة عندهم بمنزلة المشاهدة و جعلهم فى ذلك الزمان بمنزلة المجاهدين بين يدى رسول اللّه‏صلى الله عليه وآله بالسيف، اولئك المخلصون حقّاً و شيعتنا صدقاً والدعاة الى دين اللّه سرّاً و جهراً.
و قال‏عليه السلام: انتظار الفرج من أعظم الفرج.


پى‏نوشت‏ها:
1. كمال الدين، ص 645.
2) بحار، 51/156.
3) شورى، 23.
4) احتجاج، ج 2، ص 599.
5) كمال الدين، ج 2، ص 485.
6) بحار، ج 92، ص 330.
7) مكيال، ج 2، ص 450.
8) دعاى عهد.
9) دعاى ندبه.
10) دعاى افتتاح.
11) احتجاج، ج 2، ص 602.
12) بحار، ج 52، ص 308.
13) بحار، 51، 72.
14) الزام الناصب، ص 9.
15) بحار، 52، 140.
16) بحار، 86، ص 81.
17) جمال الاسبوع، 310.
18) غيبت نعمانى، 122.
19) الملاحم والفتن، 108.
20) منتخب الاثر، ص 310.
21) ملاحم و فتن، 137.
22) الزام الناصب، ص 9.
23) الزام الناصب، ص 233.
24) زيارت حضرت صاحب الامرعليه السلام.
25) امام صادق‏عليه السلام، عيون اخبار الرضا، ج 1، ص 36.
26) غيبت نعمانى، 284.


منبع: فصلنامه انتظار ، شماره 55