اشاره:
يكي از اركان مهم دكترين مهدويت حكومت جهاني مهدوي، است كه به اقتضاي قواعد
عقلي، آيات قرآني و احاديث اسلامي، جهاني به شمار مي رود. حكومت جهاني مهدوي
داراي مباني و آرمان ها و دستاوردهاي بزرگ و جهاني است. خداپرستي، عدالت خواهي،
تعالي جويي، خاتميت و جهان شمولي اسلام، امامت معصوم، حكومت ديني و ولايي از
مباني فلسفي و كلامي حكومت مهدوي به شمار مي روند. لذا تصديق حكومت جهاني مهدوي
در گرو پذيرش اصول ياد شده است.حكومت جهاني مهدوي آرمان ها و دست آوردهاي مهمّي
دارد كه همگي از نيازها و خواسته هاي فطري بشراند، از اين روي مورد وفاق جامعه
جهاني بوده و همين امر مهم ترين عامل تحقق پذيري آن خواهد بود. يكتاپرستي كه
ريشه در فطرت انساني دارد، نخستين محصول عقيدتي حكومت مهدوي است. علاوه بر آن،
گسترش فضايل و ارزش هاي ديني و برچيده شدن بساط محرمات و ناپاكي ها از فضاي
زندگي بشر خواهد بود. جهان شمولي عدالت و مساوات را مي توان محور اين حكومت در
عرصة اجتماعي دانست.
فراگير شدن امنيت به صورت كامل، توسعه عمران و آباداني
سرزمين ها و به دنبال آن تحقق رفاه عمومي، گسترش و تعميق صفا و صميميّت و
برقراري رابطة دوستي خالصانه از خصوصيات ديگر اين حكومت به شمار مي رود كه در
پرتو آن زندگي، لذت بخش و بهشت آسا خواهد شد. گويي در پايان عمر دنيا جلوه اي
از زندگي دل انگيز بهشتي كه در سراي قيامت نصيب پارسايان خواهد شد، در اين جهان
به نمايش گذاشته مي شود. رهايي بشريت از آتش فتنه هاي شيطاني، نابودي بدعت ها و
احياي سنت هاي نيك معصومان از ديگر دست آوردهاي اين حكومت الهي است و سرانجام
عقول بشري تكامل مي يابد و علم و دانش به آخرين درجة كمال خود مي رسد.
در آمد
اعتقاد به ظهور منجي و مصلحي جهاني ايده اي فراگير و همگاني است. به جز كساني
كه به تاريخ نگاه بدبينانه و منفي دارند، پيروان مكتب ها و اديان مختلف، ايدة
مهدويت به معناي مزبور راباور دارند. تفاوتي كه در اين باره وجود دارد، مربوط
به ويژگي هاي شخصي و شخصيتي مصلح جهاني است. در تفكر اسلامي، منجي و مصلح جهاني
«مهدي» نام دارد و از دودمان رسول گرامي اسلامصلي الله عليه وآله است. از
ديدگاه شيعة دوازده امامي، مهدي موعودعجل الله فرجه اشريف از نسل امام حسين
عليه السلام و يگانه فرزند امام حسن عسكري عليه السلام است كه در نيمة شعبان
سال 255 هـ .ق در شهر سامرا ديده به جهان گشود و چون حاكمان عباسي در پي قتل او
بودند، خداوند وجود او را از ديدگان پنهان ساخت تا آخرين حجت الهي محفوظ بماند
و آن گاه كه شرايط ظهور و قيام او فراهم گردد، قيام كند و حكومت عدل جهاني را
بر پا سازد. البته جمع كثيري از دانشمندان بزرگ اهل سنت انديشة ولادت و غيبت
مهدي موعودعجل الله فرجه اشريف را مي پذيرند، ولي مشهور آنان بر اين باورند كه
منجي و مصلح جهاني هنوز به دنيا نيامده و در آستانة ظهور، ديده به جهان خواهد
گشود. بررسي دلايل اين دو ديدگاه فرصت و مجال ديگري مي طلبد و از حوصله و رسالت
اين نوشتار بيرون است. در اين نوشتار دكترين مهدويت در سه بخش تبيين مي شود:
1. جهاني بودن قيام و حكومت مهدوي؛
2. مباني فلسفي و كلامي حكومت جهاني مهدوي؛
3. اهداف و دستاوردهاي حكومت جهاني مهدوي.
اينك به تبيين محورهاي ياد شده، مي پردازيم:
حكومت جهاني مهدوي
1. عقل و حكومت جهاني مهدوي:
وجود امام معصوم و تصرف او در امور جامعه بشري و مديريت و رهبري سياسي او مظهر
و مصداق لطف الهي در مورد مكلفان مي باشد. عبارت معروف خواجه نصيرالدين طوسي در
كتاب تجريد الاعتقاد كه نوشته:
«وجودُه لطفٌ و تصرفه لطفٌ آخَر و عدمُه منّا».
ناظر به اين مطلب است. البته همين كه مكلفان معتقد باشند كه امام معصوم وجود
دارد؛ اگرچه او را نمي بينند، در نوع رفتار آنها مؤثر خواهد بود و آنان را به
طاعت خدا نزديك و از معصيت او دور مي سازد. البته آن حضرت از وضعيت مكلفان آگاه
است و اعمال خوب آنها موجب خشنودي و اعمال بد آنان موجب ناراحتي او مي گردد.
از يك طرف وجود امام و رهبري او مصداق لطف الهي است و از طرفي ديگر، موضوع
قاعده لطف تكليف و مكلف است و ويژگي هاي جغرافيايي، تاريخي، نژادي، زباني،
مكتبي و غيره در اين باره تأثيري ندارد. لذا اين قاعده شامل حال همگان مي شود و
جامعة بشري را فرا مي گيرد. بنابراين، مقتضاي برهان عقلي لطف جهاني بودن حكومت
مهدوي مي باشد.
2. قرآن و حكومت جهاني مهدوي:
آن دسته از آيات قرآن كه ناظر بر حكومت مهدوي هستند نيز بيانگر جهاني بودن آن
مي باشند:
1. (و لقد كَتَبنا في الزبورِ من بعد الذّكرِ اَنّ الأرض يَرِثُها عباديَ
الصّالحون) .
هر آينه پس از قطعي نمودن در ذكر (تورات يا قرآن) در زبور نوشتيم كه صالحان
وارث زمين خواهند شد.
چنان كه روشن است در اين آيه از حكومت صالحان بر كل زمين سخن به ميان آمده است.
2. (و نُريدُ أن نَمُنّ علي الذين استُضعِفُوا في الأرض و نَجعلهُم ائمة و
نجعلهم الوارثين) .
اراده ما بر اين تعلق گرفته است كه مستضعفان در زمين را مورد امتنان و لطف خود
قرار داده آنان را پيشوايان بشر و وارثان زمين قرار دهيم.
در دلالت اين آيه بر جهان شمولي حكومت مهدوي، هيچ ترديدي وجود ندارد.
3. (وعدالله الذين آمنوا منكم و عملوا الصالحات ليستخلفنهم في الارض كما استخلف
الذين من قبلهم و ليمكنن لهم دينهم الذي ارتضي لهم) .
خداوند خلافت بر زمين را به مؤمنان و صالحان از شما امت اسلامي وعده كرده است
چنان كه به پيشينيان چنين خلافتي را عطا فرمود و توانايي تحقق بخشيدن به ديني
كه براي آنان پسنديده است را به آنان خواهد داد.
طبق روايات بسياري از امامان معصوم? اين آيه بر حكومت جهاني مهدوي تطبيق گرديده
است ، و مفاد آن خلافت در كل زمين است.
4. (الذين ان مكّنّا هم في الارض اقاموا الصلوة و آتوا الزكوة و امروا بالمعروف
و نهوا عن المنكر و لله عاقبة الأمور) .
انسان هايي كه اگر به آنان در زمين مكنت و قدرت عطا كنيم نماز برپا داشته، زكات
مي پردازند و امر به معروف و نهي از منكر مي كنند، و فرجام امور از آن خداوند
است.
اين آيه، اگرچه شامل حكومت هاي محدود و منطقه اي الهي هم مي شود، ولي شكي نيست
كه مصداق كامل آن حكومت جهاني مهدويعجل الله فرجه اشريف است، بدين جهت امام
باقر عليه السلام فرموده: اين آيه مربوط به مهدي آل محمدعجل الله فرجه اشريف و
ياران او است؛ خداوند آنان را مالك شرق و غرب جهان مي سازد، او دين را آشكار
نموده و با كمك يارانش بدعت و باطل را از ميان بر مي دارد.
3. حكومت جهاني مهدوي در روايات:
روايات پيامبرصلي الله عليه وآله و خاندان پاك او آشكارا بر جهاني بودن حكومت
مهدوي دلالت دارند. چنان كه در حديث مشهوري كه از پيامبرصلي الله عليه وآله
روايت شده فرموده است:
اگر حتي جز يك روز از عمر دنيا باقي بماند خداوند مردي از خاندان مرا بر مي
انگيزد تا جهان (زمين) را پر از عدل و داد سازد، چنان كه پيش از آن ظلم و جور
فراگير شده بود.
اميرالمؤمنين عليه السلام نيز فرموده است:
«دنيا پس از اين كه به ما پشت كرده سرانجام به سوي ما باز خواهد گشت همان گونه
كه شتر چموش به سوي فرزندش باز مي گردد».
آن گاه آية (و نريد ان نمن علي الذين استضعفوا في الارض...) را تلاوت فرمود.
ابن ابي الحديد در شرح سخن امام عليه السلام گفته است به اعتقاد اصحاب ما اين
سخن امام ظهور و قيام امامي را وعده مي دهد كه مالك زمين گرديده و بر همة
سرزمين ها استيلا مي يابد.
امام باقر عليه السلام نيز فرموده:قائم (مهدي موعودعجل الله فرجه اشريف) از
خاندان ماست، نصرت خداوند او را تأييد مي كند و با ايجاد رعب در دل دشمنان از
نصرت الهي بهره مند مي گردد، همة زمين در اختيار او قرار مي گيرد و گنجينه ها و
اندوخته ها بر او آشكار مي شود، حكمراني او شرق و غرب را در بر مي گيرد، خداوند
به واسطة او دين خود را بر همة اديان مسلط و نمايان مي گرداند هر چند مشركان
خوش ندارند.
روايات در اين باره بسياراند ولي به نمونه اي ياد شده بسنده مي كنيم.
ب: مباني حكومت جهاني مهدوي
مقصود از اين مباني، مقدمات و مقومات فكري و اعتقادي حكومت جهاني مهدوي
مي باشد، يعني تصوير و تصديق حكومت جهاني، متوقف بر تصوير و تصديق آنهاست. اين
مباني عبارت اند از:
1. خدا پرستي:
از آن جا كه حكومت جهاني مهدوي حكومتي است الهي نخستين مبنا و شالودة فكري و
عقيدتي آن خداپرستي است، يعني تصوير حكومت جهاني مهدوي ـ آن گونه كه در شريعت
اسلامي ترسيم شده ـ در گرو اعتقاد به وجود خداوند و پرستش او است. كسي كه خدا
را انكار كند و او را نپرستد، نمي تواند به حكومت جهاني مهدوي معتقد گردد.
به عبارت ديگر: نخستين گام تئوريك براي قبول حكومت جهاني مهدوي نفي ماترياليسم
و پذيرش جهان بيني الهي و توحيدي است.
براهين اثبات وجود خداوند و نفي ماترياليسم در كتاب هاي كلامي و فلسفي بيان
گرديده است.
2. عدالت خواهي و تعالي جويي انسان:
انديشة حكومت جهاني مهدوي، كه پرچمدار عدالت و تعالي انساني در سطح جهاني است،
بر اين اصل استوار است كه انسان فطرتاً عدالت خواه و تعالي جو است. اگرچه تاريخ
بشر كارنامة درخشاني در اين باره نداشته و همواره ستم گري و تباهي گرايي قدرت
طلبان و سلطه گران راه را بر بسط عدالت و تعالي جوامع بشري بسته و عدالت خواهي
و تعالي جويي قربانيان بي شماري داده است، ولي تمايل به عدالت و عشق به فضيلت
هيچ گاه از زندگي بشر به كلي رخت بر نبسته و همواره انسان هاي برجسته و بي
شماري در اين راه فداكاري كرده اند. امروز نيز چراغ عدالت هم چنان پرفروغ است،
منتها در طول تاريخ انسان هاي شيطان سيرت با استفاده از جهالت و اهرم هاي
شيطاني ديگر مانع بسط و گسترش چنين روحيه و انديشه اي در جهان شده و اجازه
نداده اند اين تمايل و انديشه به صورت يك عزم جهاني نمايان گردد. لذا اين پديدة
فرخنده در آيندة تاريخ رخ خواهد داد و زمينه حكومت جهاني مهدوي فراهم خواهد شد.
3. اسلام و خاتميت:
حكومت جهاني مهدوي حكومتي اسلامي است، بر اين اساس، دومين مبناي فكري و تصديقي
آن پذيرش اسلام به عنوان آخرين شريعت آسماني است.
4. جهان شمولي اسلام:
شريعت اسلام، علاوه بر اين كه آخرين شريعت الهي مي باشد، آييني است همگاني و
جهان شمول و چنان كه برخي پنداشته اند، تنها به جامعة عرب اختصاص ندارد. دلايل
جهان شمولي اسلام در كتاب هاي كلام و تفسير تبيين شده است.
5. اسلام و حكومت:
حكومت يكي از اركان شريعت اسلام است، اين گونه نيست كه اسلام صرفاً به مسايل
اعتقادي، اخلاقي و اخروي پرداخته باشد، بلكه به حيات مادي و دنيوي بشر نيز
اهتمام ورزيده و تحقق امنيت و عدالت را در جامعه بشري از اهداف بزرگ خود قرار
داده است. البته اين مسئله اختصاص به اسلام ندارد، بلكه همة شريعت هاي آسماني
داراي چنين ويژگي اي بوده اند. اين مطلب از آيات مربوط به نبوت عامه به روشني
به دست مي آيد، زيرا در اين آيات از داوري در اختلافات ميان مردم و برپايي قسط
در جامعه به عنوان اهداف عمومي پيامبران ياد شده است. اصولاً بخش عظيمي از
احكام اسلام به گونه اي است كه بدون تشكيل حكومت اسلامي زمينة اجراي آنها به
نحو مطلوب فراهم نخواهد شد.
بنابراين، يكي از مباني نظري حكومت جهاني مهدوي نفي
نظرية سكولاريسم و جداسازي حكومت از دين است. لذا آنان كه به سكولاريسم اعتقاد
دارند نمي توانند حكومت جهاني مهدوي را قبول و باور داشته باشند. در اين جا،
سكولارهاي مسلمان با انبوه رواياتي روبرو خواهند شد كه از حكومت جهاني مهدوي
سخن به ميان آورده و از عدالت و امنيت جهاني و عمران سرزمين ها به عنوان دست
آوردهاي بزرگ آن ياد كرده اند. بدون شك اين روايات انديشة سكولاريسم را، به
ويژه در مسئله مهدويت، مردود مي سازند.
6. حكومت ولايي:
حكومت جهاني مهدوي حكومتي ولايي است، حكومت ولايي ريشه در ولايت و مشيت خداوند
دارد و مشروعيت حكومت از ولايت و مشيت خداوند سرچشمه مي گيرد، برخلاف حكومت هاي
امروزي بشر كه منشأ مشروعيت آنها خدايي نيست، حال يا نژاد و وراثت است، مانند
حكومت هاي سلطنتي، يا غلبه و استيلاي نظامي است، مانند حكومت هاي كودتايي، يا
رأي و خواست اكثريت افراد يك جامعه است مانند حكومت هاي دموكراتيك. منطق حكومت
ولايي اين است كه هيچ كس بدون رضايت ديگران حق تصرف در امور ديگران را ندارد، و
از طرفي معمولاً رضايت همگاني براي دخالت فرد يا افرادي در سرنوشت آنها حاصل
نمي شود.
براين اساس، هيچ يك از حكومت هاي بشري از مشروعيت ديني
برخوردار نيستند، اما حكومت ولايي كه از ولايت و مشيت خداوند سرچشمه مي گيرد،
از چنين مشروعيتي برخوردار است، زيرا خداوند، آفريدگار و مالك انسان و جهان است
و بالذات حق تصرف در امور بندگان خود را دارد، و از طرفي، افعال الهي ـ اعم از
تكويني و تشريعي ـ بر مبناي علم و حكمت و رحمت استوار است و هيچ گونه عيب و
نقصي در آن راه ندارد. بر اين اساس اگر كسي را به عنوان پيشواي ديني و دنيوي
مردم برگزيند، از مشروعيت ديني برخوردار خواهد بود. البته، اعمال رهبري سياسي و
اجتماعي بدون مقبوليت مردم امكان پذير نيست، از اين رو تحقق يافتن حاكميت سياسي
پيامبران و امامان منوط به آمادگي و پذيرش جامعه بوده كه اين شرط در مواردي
تحقق يافته، و در موارد بسياري نيز تحقق نيافته است. بدون شك شرط مزبور در
حكومت جهاني مهدوي به شكل ايده آل تحقق خواهد يافت و در نتيجه مشروعيت الهي آن
با مقبوليت عمومي بشر هم آهنگ خواهد گرديد.
البته، شرط ولايي بودن با شرط هاي پيشين اين تفاوت را
دارد كه اگر كسي به حكومت ولايي هم اعتقاد نداشته باشد ولي حكومت اسلامي را به
رهبري حضرت مهديعجل الله فرجه اشريف بپذيرد مي تواند به حكومت جهاني مهدوي
اعتقاد داشته باشد، هر چند مبناي مشروعيت آن را خواست مردم بداند، چون پيش فرض
حكومت جهاني مهدوي اين است كه حداقل، عموم مستضعفان جهان رهبري آن پيشواي
دادگستر را خواهند پذيرفت و از او حمايت خواهند كرد. از ديدگاه اين افراد
مقبوليت عمومي حكومت مهدوي تأمين كنندة مشروعيت ديني آن هم خواهد بود، ولي
مطابق نظريه ولايي بودن حكومت، مشروعيت ديني و مقبوليت مردمي دو مقولة جدا از
يك ديگر مي باشند.
7. امامت معصوم:
حكومت جهاني مهدوي براساس ديدگاه شيعه، توسط آخرين امام معصوم تحقق خواهد يافت،
لذا امامت معصوم نيز يكي از مباني اين حكومت به شمار مي رود. روشن است كه اين
شرط از ديدگاه مذاهب غيرشيعي لازم نمي باشد. اما از آن جا كه به مقتضاي دلايل
عقلي و نقلي مذهب شيعة اثنا عشري كامل ترين مذهب اسلامي است، انديشة مهدويت در
كامل ترين شكل آن در اين مذهب تبلور يافته است.
دست آوردهاي حكومت
جهاني مهدوي
دست آوردهاي حكومت جهاني مهدوي با آرمان هاي آن برابر است، زيرا عموم انسان ها
آرزوي تحقق آن را دارند و نمونة اعلاي حكومت هايي است كه تمام پيامبران الهي و
عدالت خواهان جهان در پي برپايي آن بودند، ولي در مقياس جهاني جامة عمل بر تن
نكرده است؛ به هر حال حكومت جهاني مهدوي حكومتي است كه تجلي كامل مشيت الهي در
قالب حكومت ولايي در زندگي بشري است. بنابراين، در بارة حكومت جهاني مهدوي مي
توان گفت آن چه همة حكومت هاي خوب دارند و يا بايد داشته باشند، اين حكومت به
تنهايي در بردارد. از اين روي، حكومت جهاني مهدوي فصلي از كتاب تاريخ سياسي،
عقيدتي، اخلاقي، عرفاني و اجتماعي بشر را رقم خواهد زد كه عصارة همة مكارم و
فضايل انساني است.
اين حكومت از يك سو نقطه پايان حيات بشري در سراي دنيا
و مطلع زندگي اخروي خواهد بود و آن چه در اين حكومت در حد ظرفيت دنيا تبلور
خواهد يافت حاكميت، علم، قدرت، حكمت، عدالت، رحمت الهي در زندگي انسان است و
مستكبران مستوجب قهر الهي مي شوند.
از سوي ديگر، مستضعفان طعم شيرين عدالت و رحمت را در همة ابعاد زندگي اجتماعي
خواهند چشيد، چنان كه مجموعة حيات بشري نشان گر علم، قدرت، حكمت و رحمت خداوندي
خواهد بود. در چنين شرايطي نظام زندگي اجتماعي بشر بر حقيقت استوار خواهد گرديد
و ستم گري، جهالت و امثال آن ريشه كن خواهد شد.
ما در اين جا با الهام گيري از آيات و روايات نمونه
هايي از دست آوردهاي حكومت جهاني مهدوي را بازگو مي كنيم، چون آگاهي از اين دست
آوردها و توجه به آنها مي تواند زمينة سنجش حكومت جهاني مهدوي را با حكومت هاي
ديگر كه فيلسوفان و سياست مداران غربي تحت عنوان «جهاني سازي» از آن ياد مي
كنند فراهم مي سازد:
1. جهان شمولي يكتاپرستي و اسلام
پيامبران الهي از آدم تا خاتم مناديان توحيد و يكتاپرستي بوده اند:
(و لقد بعثنا في كل امةٍ رسولاً ان اعبدوا الله واجتنبوا الطاغوت.)
«هر آينه در ميان هر امتي پيامبري را برگزيديم تا آنان را به پرستش خداوند و
دوري از طاغوت دعوت نمايد».
نهضت هاي پيامبران با توحيد آغاز شده و نخستين شعار و پيام آنان اين بوده:
(اعبدوالله ما لكم من اله غيره) .
پيامبر گرامي اسلامصلي الله عليه وآله نيز در نخستين شعار و پيام خود به مردم
فرمود:
(قولوا لا اله الا الله تفلحوا).
اما در طول تاريخ بشر پيوسته طاغوتيان در برابر پيامبران ايستادند و از تحقق
اين آرمان الهي در شكل جهاني و همگاني آن جلوگيري كردند، اما اين آرمان در
حكومت جهاني مهدوي واقعيت خواهد يافت.
(هوالذي ارسل رسوله بالهدي و دين الحق ليظهره علي الدين كله و لوكره المشركون).
اوست خدايي كه رسول خود را با هدايت و دين حق فرستاد تا آن را بر همة اديان
غالب و نمايان سازد اگرچه مشركان آن را نپسندند.
در احاديث متعددي كه از طريق شيعه و اهل سنت روايت شده آمده است كه آية ياد شده
ناظر به ظهور مهدي موعودعجل الله فرجه اشريف و هنگامي است كه حضرت عيسي عليه
السلام از آسمان به زمين فرو مي آيد. در آن زمان هيچ آييني جز اسلام رسميت
نخواهد داشت. سيوطي از جابربن عبدالله انصاري روايت كرده كه گفته است:
اين آيه تحقق نمي يابد مگر هنگامي كه يهودي و نصراني پيرو هيچ آيين آسماني اي
جز اسلام نخواهد بود و اين زماني است كه عيسي بن مريم از آسمان نازل مي شود.
شيخ صدوق از ابوبصير روايت كرده كه گفت: امام صادق عليه السلام دربارة آيه ياد
شده فرمود:
تأويل اين آيه هنوز تحقق نيافته، و تا وقتي قائم ما خروج ننمايد تأويل آن تحقق
نخواهد يافت، هنگامي كه او قيام كند هر كافر و مشركي از قيام او ناخشنود خواهد
بود.
طبرسي از امام باقر عليه السلام روايت كرده كه فرمود:
اين آيه هنگام خروج مهدي آل محمدصلي الله عليه وآله تحقق خواهد يافت در آن زمان
هيچ كس باقي نخواهد ماند مگر اين كه به پيامبر اسلامصلي الله عليه وآله ايمان
مي آورد.
در اين جا يادآوري دو نكته لازم است:
الف) گرچه آيين هاي يهود و مسيحيت نيز به عنوان اديان ابراهيمي و توحيدي شناخته
مي شوند، ولي با توجه به عقايد آنان دربارة عزير و مسيح عليه السلام و نيز
دربارة احبار و رهبان و نظاير آن اين اديان توحيدي خالص نيستند. و يگانه آيين
توحيدي خالص آيين اسلام است، از اين رو، در حكومت جهاني مهدوي توحيد با معيار
اسلامي آن در جهان گسترش خواهد يافت و در نتيجه آن چه به عنوان دين رسمي
پذيرفته مي شود تنها دين اسلام است.
ب) غلبه و ظهور دين اسلام بر اديان ديگر دو جلوه دارد. يكي از نظر منطق و
استدلال، و ديگري از نظر حاكميت سياسي. آن چه تا كنون تحقق نيافته و با قيام
امام عصرعجل الله فرجه اشريف تحقق خواهد يافت، نوع دوم است اما نوع نخست از
آغاز ظهور اسلام پيوسته محقق بوده و خواهد بود.
(أفغير دين الله يَبغُونَ و لَهُ أسلم مَن في السموات والأرض طوعاً و كرهاً) .
آيا جز دين خداوند را بر مي گزينند در حالي كه همة كساني كه در آسمان ها و زمين
هستند از روي رضايت يا كراهت تسليم او شده اند.
در تأويل اين آيه از امامان معصوم? روايت شده كه مقصود از اسلام توحيد و
يكتاپرستي است، و تحقق آن به صورت جهاني و همگاني در زمان ظهور و قيام مهدي
موعودعجل الله فرجه اشريف تحقق خواهد يافت. عياشي از امام صادق عليه السلام
روايت كرده كه پس از تلاوت اين آيه فرمود:
هنگامي كه قائم عليه السلام قيام كند سرزميني يافت نخواهد شد مگر آن كه در آن
به يگانگي خداوند و نبوت پيامبر اسلام گواهي داده خواهد شد.
از امام كاظم عليه السلام هم روايت شده كه فرمود:
اين آيه ناظر به قيام قائمعجل الله فرجه اشريف مي باشد. در آن هنگام پيروان همة
مذاهب يا از روي رضايت يا كراهت آيين اسلام را خواهند پذيرفت.
2. گسترش فضايل و ارزش هاي ديني
حكومت جهاني مهدوي نمونه اي ايده آل از يك حكومت ديني است، طبيعي است كه
آن چه براي يك حكومت ديني اولويت دارد توسعه و تعميق باورها و رفتارهاي ديني
مردم است. البته اين كار نيازمند برنامه ريزي جامع است تا مسايل رفاهي و
نيازهاي طبيعي و دنيوي بشر را هم در برداشته باشد. چنان كه پس از اين بيان
خواهد شد. اين مسايل در حكومت جهاني مهدوي جايگاه خاص خود را دارند. اما اينك
سخن از دست آوردهاي حكومت جهاني مهدوي است كه يكي از آنها گسترش فضايل و
ارزشهاي ديني در گسترة جهاني است.
يكي از مهم ترين اركان تحقق اين آرمان اين است كه دولت
مردان و كارگزاران حكومت مهدوي از شايسته ترين انسان ها و دين دارترين آنها
خواهند بود:
(اِنّ الأرض يرثُها عبادي الصالحون) .
«صالحان وارثان زمين خواهند شد.»
(الذين ان مكناهم في الارض اقاموا الصلوة و آتوا الزكوة و امروا بالمعروف و
نهوا عن المنكر).
«آنان كساني اند كه نماز بر پا مي دارند، زكات مي دهند، امر به معروف و نهي از
منكر مي كنند.»
دربارة ياران حضرت مهديعجل الله فرجه اشريف كه در حقيقت عناصر اصلي حكومت مهدوي
مي باشند، روايت شده است كه مصاديق آيه كريمة (يا ايها الذين آمنوا من يرتد
منكم عن دينه فسوف يأتي الله بقوم يحبهم و يحبونه اذلّة علي المؤمنين اعزة علي
الكافرين يجاهدون في سبيل الله و لايخافون لومة لائم ذلك فضل الله يؤتيه من
يشاء والله واسع عليم) مي باشند. اين آيه كريمه از انسان هايي خبر مي دهد كه
خداوند آنان را در آينده پديد خواهد آورد، خداوند آنان را دوست مي دارد و آنان
نيز خداوند را دوست مي دارند، در برابر مؤمنان اظهار ذلت مي كنند و با كافران
با عزت برخورد مي كنند، در راه خدا جهاد كرده و از ملامت ملامت گران نمي
هراسند. اين ويژگي ها جلوه هايي از فضل خداوند است كه بر اساس مشيت حكيمانه اش
به افراد مي دهد.
بي شك هر گاه رهبران سياسي جامعه انسان هايي پارسا و متديّن باشند، جامعه به
سوي پارسايي و دين داري گرايش خواهد داشت. چنان كه گفته شده است: «الناس علي
دين ملوكهم». لذا با توجه به اين عوامل جامعه در عصر حكومت مهدوي جامعه اي است
كه به احكام، فضايل و ارزش هاي ديني اهتمام مي ورزد و مردم را به عبادات اسلامي
سوق مي دهد. چنان كه از اميرالمؤمنين عليه السلام درباره دوران حضرت مهديعجل
الله فرجه اشريف چنين روايت شده:
«و يقبل الناس علي العبادات والشرع والديانة والصلوة في الجماعات و تؤدي
الأمانات.»
«مردم به عبادات و اهتمام به شرع و دينداري و نمازهاي جماعت روي مي آورند و
امانت ها به صاحبانشان بازگردانده مي شود.»
3. برچيده شدن بساط محرمات الهي
اين دست آورد در حقيقت متمم و مكمل دست آورد پيشين و ملازم با آن است، زيرا
هنگامي كه در جامعة جهاني فرهنگ فضايل و ارزش هاي ديني حاكم گردد زمينه اي براي
ظهور گناه و ناپاكي باقي نخواهد ماند، و از طرف ديگر بدون برچيده شدن بساط
ناپاكي ها و محرمات الهي فرهنگ فضايل و ارزش هاي ديني حاكم نخواهد شد. چنان كه
اميرالمؤمنين عليه السلام درحديث مذكور فرموده است:
«و يذهب الزنا و شرب الخمر و يذهب الربا».
«(در عصر حكومت مهدوي) بساط زنا، شراب خواري و رباخواري برچيده خواهد شد.»
4. جهان شمولي عدالت و مساوات
جهان شمولي عدالت و برابري در حكومت مهدوي از چنان جايگاه بالا و والايي
برخوردار است كه به عنوان بيت الغزل مهدويت در تفكر اسلامي به شمار مي رود و در
احاديث مهدويت به عنوان برجسته ترين آرمان قيام مهديعجل الله فرجه اشريف مطرح
گرديده است. اين برجستگي از يك سو، به دليل جايگاه ويژه اي است كه عدالت و
مساوات در جهان بيني توحيدي دارد و از سوي ديگر تمام ارزش ها را در بردارد. اگر
عدالت در عرصه هاي مختلف فردي و اجتماعي انسان تحقق يابد، چيزي جز توحيد، و
ملكات انساني تحقق نخواهد يافت. البته، اين نكته را نبايد فرو گذاشت كه عدالت
آن گاه كه با مقوله حكومت همراه گردد پيش از هر چيز به عدالت اجتماعي مانند
اقتصادي، حقوقي، سياسي و... نظر دارد و ناظر به مسايل اعتقادي و اخلاق فردي
نيست. اميرالمؤمنين عليه السلام در اين باره فرموده:
«إنّ افضل قرة عين الولاة استقامة العدل في البلاد».
«بهترين چشم روشني براي حاكمان اين است كه در سرزمين هاي تحت حكومت آنان عدالت
بر پا گردد.»
اين مسئله به شكل كامل در حكومت جهاني مهدوي تحقق خواهد يافت.
ابوسعيد خدري از پيامبر اكرمصلي الله عليه وآله روايت كرده كه فرمود:
شما را به مهدي بشارت مي دهم. او زمين را آكنده از عدالت خواهد كرد آن گونه كه
پيش از او پر از ظلم و ستم شده بود، لذا اهل آسمان ها و زمين از او راضي خواهند
بود. او اموال را به طور يكسان ميان مردم تقسيم مي كند.
مقصود از اموال در اين روايت، اموال عمومي و اموال متعلق به عموم مردم است. در
چنين اموالي همة افراد به طور يكسان سهم دارند و تفاوت هاي قومي، نژادي، مقامي،
مالي و غيره ملاك امتياز در سهم بيشتر نخواهد بود، نه ثروتمند مي تواند مدعي
سهم بيش تر شود و نه فقير. آري، در شريعت اسلامي براي فقيران حقوق مالي ويژه اي
در اموال ثروتمندان در نظر گرفته شده است كه هر گاه ثروتمندان آن حقوق را
بپردازند، مشكل اقتصادي مستمندان هم حل خواهد شد.
البته در حكومت مهدوي، هم اموال عمومي به طور يكسان در ميان مردم تقسيم مي شود
و هم سهم ويژة مستمندان از اموال ثروتمندان دريافت و به آنان پرداخت مي گردد.
5. فراگيري امنيت
امنيت يكي از مقوله هايي است كه پيوسته مورد توجه حاكمان و سياست مداران بوده
است. لذا يكي از آرمان هاي حكومت مهدوي برقراري امنيت در جامعه است. به گونه اي
كه جان، مال و حيثيت افراد جامعه از تجاوز ديگران در امان باشد. در جامعه اي كه
امنيت برقرار نباشد زندگي تلخ و ناگوار خواهد بود. رسالت حكومت جهاني تحقق
امنيت براي همة شهروندان، به ويژه مظلومان و مستضعفان است، زيرا آنان بيش تر در
معرض نا امني اند. بدين جهت اميرالمؤمنين عليه السلام يكي از آرمان هاي حكومت
اسلامي و علوي را ايجاد امنيت مظلومان مي داند:
«فيأمن المظلومون من عبادك».
در حديثي آمده است:
«اذا قام القائمعجل الله فرجه اشريف حكم بالعدل و ارتفعَ الجورَ و آمنت به
السبلَ» .
«هنگامي كه قائمعجل الله فرجه اشريف قيام كند براساس عدالت، داوري مي كند و
بساط ستم گري برچيده خواهد شد و به واسطة او راه ها امنيت خواهد داشت.»
در حديث ديگري از امام باقر عليه السلام روايت شده كه فرمود:
«امنيت در عصر حكومت مهدويعجل الله فرجه اشريف به گونه اي است كه پيرزني مي
تواند از مشرق به سوي مغرب سفر كند و هيچ كس به او آزاري نرساند.»
6. توسعه عمران و آباداني
يكي از اهداف حكومت هاي ديني و رسالت هاي حاكمان الهي آباد كردن و عمران سرزمين
ها و مناطق مسكوني بوده است. اين مسئله از ديدگاه قرآن كريم يكي از رسالت هاي
آدميان است، چون خداوند اين كرة خاكي را مهد آسايش و آرامش بشر قرار داده است.
بر همين اساس اميرالمؤمنين عليه السلام در آغاز عهدنامة خود به مالك اشتر از او
خواسته است تا به عمران و آباداني سرزمين هاي الهي تحت حكومت خود بپردازد:
«عمارة بلادها».
اين دست آورد حكومت جهاني در روايات متعددي كه شيعه و اهل سنت روايت كرده اند
آمده است؛ مانند:
الف. اِنّه يبلغ سلطانه المشرق والمغرب و تظهر له
الكنوز ولايبقي في الارض خراب الا يعمّر.
حكومت مهدي موعودعجل الله فرجه اشريف شرق و غرب عالم را فرا مي گيرد، و گنج هاي
نهفته در زمين براي او آشكار مي شود، و هيچ جاي ويراني در زمين باقي نمي ماند و
همة آنها آباد مي گردد.
ب. يبلغ سلطانه المشرق و المغرب، و يظهر الله عزوجل به
دينه علي الدين كله و لوكره المشركون، فلا يبقي في الارض خراب الا قد عمّر.
فرمان روايي مهدي موعودعجل الله فرجه اشريف شرق و غرب عالم را در بر مي گيرد،
خداوند به واسطة او دين خود را بر همة اديان غالب مي گرداند و در زمين خرابه اي
باقي نمي ماند، و همگي آباد مي شود.
نكتة شايان ذكر اين كه آباداني زمين دو جلوه دارد: جلوة مادي و جلوة معنوي. در
جهان بيني توحيدي عمران و آباداني زمين در شكل ايده آل آن در گرو تحقق هر دو
جلوة است. اصولاً آباداني مادي اگر با آباداني و اصلاح معنوي همراه نباشد،
آباداني نخواهد بود، زيرا آباداني حيات انساني آنگاه تحقق مي يابد كه حيات
معقول او آباد باشد و آباداني مادي و جسماني در خدمت حيات معقول او قرار گيرد.
لذا در حديث پيشين جملة «فلا يبقي في الارض خراب الا قد عمّر» بر حاكميت فرهنگ
توحيدي اسلام بر مشرق و غرب متفرع گرديده است و اين تفريع بيان گر دو نكته است:
الف: جامعة توحيدي و اسلامي بايد به مسئله آباداني و
عمران سرزمين ها اهتمام ورزد.
ب: عمران وآباداني واقعي در گرو حاكميت فرهنگ توحيدي
واسلامي درجوامع بشري است.
از پيامبر اكرمصلي الله عليه وآله روايت شده است كه خداوند در شب معراج به من
فرمود:
به واسطه قائم از خاندان تو زمين خود را با تسبيح و تهليل و تقديس و تكبير و
تمجيد خود آباد مي سازم، و زمين را از دشمنان پاك مي سازم و دوستان خود را وارث
آن مي گردانم.
7. رفاه عمومي
در جهان بيني توحيدي فقر و تهي دستي امر نامطلوبي است. بدين جهت يكي از
رسالت هاي مهم پيامبران الهي مبارزه با پديدة فقر و تهي دستي بوده است. لذا در
شرايع آسماني براي حل اين معضل اجتماعي راه كارهايي انديشيده شده است كه كامل
ترين آن در شريعت اسلام است. خداوند بر قريش منت مي گذارد كه بواسطة قرار دادن
خانه كعبه در شهر مكه آنان را از دو خطر ناامني و فقر نجات داده است زيرا آنان
از طريق تجارت به سرزمين هاي ديگر معيشت خود را تأمين مي كردند و به دليل
احترام خانة كعبه راهزنان متعرض آنها نمي شدند. و اينك مقتضاي شكر اين دو نعمت
اين است كه خداوند را عبادت كنند.
(فليعبدوا ربّ هذا البيت الذي اطعمهم من جوع و آمنهم من خوف).
با اين حال فقر و تهي دستي يكي از معضلات ناگوار بشر
بوده است و با همة كوشش ها و تدبيرهايي كه انجام گرفته به صورت مطلق ريشه كن
نشده و هيچ گاه رفاه عمومي فراهم نگرديده است. امروزه نيز سازمان ها و نهادهاي
گوناگوني به نام مبارزه با فقر و تهي دستي وجود دارند و تلاش هايي نيز مي كنند،
ولي متأسفانه آمار تهي دستان و حتي كساني كه به سبب فقر و بيچارگي به كام مرگ
مي روند، روز به روز بالا مي رود. اما در حكومت جهاني مهدوي فقر و تهي دستي به
كلي ريشه كن خواهد شد و رفاه عمومي تحقق خواهد يافت.
از پيامبر گراميصلي الله عليه وآله روايت شده كه فرمود:
در دوران حكومت مهدوي مردم به گونه اي از نعمت هاي الهي بهره مند مي شوند كه در
تاريخ بشر بي سابقه بوده است، در آن دوران زمين همة خوردني هاي خود را در
اختيار بشر قرار مي دهد و اموال روي هم انباشته خواهد بود. به گونه اي كه افراد
به سهولت از آن بهره مند مي گردند.
در حديثي از امام صادق عليه السلام روايت شده كه فرمود:
در عصر حكومت مهدوي زمين گنج هاي خود را آشكار خواهد كرد و مردم آنها را مشاهده
مي كنند و از نظر معيشت به گونه اي هستند كه فردي در طلب يافتن شخصي بر مي آيد
كه از مال خود به او انعام نمايد و زكات مالش را به او بپردازد، ولي پيدا نمي
كند، زيرا مردم به آنچه خداوند به آنها روزي داده از ديگران بي نياز مي باشند.
ابوسعيد خدري از پيامبرصلي الله عليه وآله روايت كرده
كه فرمود:
عدالت مهدوي شامل عموم مردم مي شود [و در نتيجه فقر و نيازمندي از جامعة بشري
رخت بر مي بندد لذا هنگامي كه] فردي از طرف حضرت مهديعجل الله فرجه اشريف اعلان
مي كند كه اگر كسي به مال و ثروت احتياج دارد برخيزد، تنها يك نفر قيام مي كند.
امام عليه السلام او را نزد مسئول بيت المال مي فرستد تا اموالي را به وي عطا
كند، خزانه دار جامة او را پر از مال و ثروت مي كند، در اين هنگام آن فرد از
كرده خود پشيمان مي گردد و با خود مي گويد من آزمندترين فرد امت پيامبرصلي الله
عليه وآله بودم كه چنين درخواستي كردم و اموال را به مسئول بيت المال باز مي
گرداندولي او آن را نمي پذيرد ومي گويد: آن چه را بخشيديم باز نمي ستانيم.
در اين باره سه نكته قابل توجه است:
1. يكي از عوامل رفاه عمومي در حكومت جهاني مهدوي تلاش
و برنامه ريزي عالمانه در جهت آباد ساختن زمين است. آن گاه كه دستگاه حكومتي
همة توان و تلاش خود را به صورت درست و با نيّت خالص در جهت عمران و آباداني
سرزمين ها به كار گيرد و همة افراد جامعه به تلاش مخلصانه و مدبرانه اقدام
كنند، ميزان توليد و درآمد ملي هم افزايش خواهد يافت. و رفاه عمومي و همگاني
ايجاد خواهد شد.
2. افزايش توليد و سرمايه هاي ملّي به خودي خود رفاه
عمومي را به دنبال نخواهد داشت، بلكه در پرتو عدالت اجتماعي حاصل مي شود، يعني
از يك طرف فرصت ها و امكانات به صورت عادلانه در اختيار آحاد جامعه قرار خواهد
گرفت و از سوي ديگر نظام عادلانه توزيع، مانع سودجويي دلالان و انگل هاي جامعه
از حاصل دست رنج توليدكنندگان مي شود. بدين جهت در سخن پيامبرصلي الله عليه
وآله بي نيازي مالي افراد در حكومت مهدوي بر حاكميت و بسط عدالت در جامعه متفرع
شده است.
3. در ساية رشد معنوي افراد، صفات رذيله اي چون بخل،
رانت خواري، حرص و آز از جامعه رخت بر مي بندد، و انسان ها در پي مال اندوزي از
هر طريق و به هر كيفيت نمي باشند، از اين روي وقتي اعلان مي شود كه هر كس به
مال نياز دارد اظهار نمايد تنها يك نفر بر مي خيزد و سرانجام از كار خود پشيمان
مي شود.
8. دوستي خالصانه
آن گاه زندگي اجتماعي لذت بخش و آكنده از صفا و صميميت است كه افراد جامعه در
ارتباط اجتماعي و خانوادگي خود به يك ديگر مهر بورزند و رابطة آنان بر اساس
صداقت، محبت و دوستي خالصانه باشد؛ بدبيني، بدگماني، حسادت، بخل، كينه و ديگر
اوصاف رذيله از دل هاي آنان زدوده گردد. هرگاه اين صفات ناپسند از ميان آدميان
رخت بر بندد و صفات پسنديده جايگزين آنها شود زندگي، سعادتمندانه اي خواهند
داشت. لذا آن چه زندگي اخروي مؤمنان و پارسايان را بهشتي مي سازد، محبت ورزي و
دوستي خالصانه ميان آنان است، قرآن كريم در اين باره مي فرمايد:
(و نزعنا ما في صدورهم من غلّ اخوانا علي سرر متقابلين) .
«كينه ها وحسادت ها را از دل هاي آنان مي زداييم درنتيجه آنان دربهشت برتخت
هايي رو در روي يك ديگر مي آرمند».
همة پيامبران الهي پيام آوران و پرچمداران محبت و دوستي
خالصانه و بي شائبه بودند و توانستند در زمان خود با توجه به شرايط موجود به
صورت نسبي به اين هدف دست يازند، اما شكل ايده آل و همه جانبة آن در حكومت
مهدوي تحقق خواهد يافت. حديث ذيل در بارة برقراري رابطه دوستي خالصانه در عصر
مهدي موعودعجل الله فرجه اشريف است كه بسيار در خور توجه مي باشد:
به امام باقر عليه السلام گفته شد: اصحاب ما در كوفه بسيارند اگر آنان را به
قيام فرمان دهي، اطاعت خواهند كرد. امام عليه السلام فرمود: آيا رابطة آنان با
يك ديگر بدين گونه است كه يكي از آنان بدون اجازه از ديگري اندوخته مالي او را
به اندازه نياز خود بردارد؟ آن فرد پاسخ داد: خير. امام عليه السلام فرمود:
آنان كه نسبت به مال خود بخل مي ورزند، در مورد خون خويش بخيل تر خواهند بود.
آن گاه افزود: اين وضعيت ادامه خواهد داشت تا اين كه قائم ماعجل الله فرجه
اشريف قيام كند، در آن زمان دوستي خالصانه ميان مردم برقرار خواهد شد؛ به گونه
اي كه فردي از اندوختة برادر ديني اش آنچه را كه نياز دارد بدون اين كه منعي در
ميان باشد، بر مي دارد.
9. رهايي بشريت از آتش فتنه هاي شيطاني
واژة فتنه در اصل به معناي آزمودن است چنان كه در قرآن كريم و روايات در موارد
متعددي به اين معنا به كار رفته است. گاهي به ناملايمات و شدايد نيز از آن جهت
كه وسيله آزمايش افراد مي باشند فتنه گفته مي شود، لذا در بعضي موارد مال و
فرزند نيز فتنه ناميده شده است. از سوي ديگر، فاعل فتنه اگر خداوند باشد قطعاً
حكيمانه و پسنديده خواهد بود، ولي هرگاه از بشر سر زند مي تواند ناپسند و مذموم
باشد، چنان كه كاربردهاي قرآني آن درباره انسان ناظر به معناي نكوهيدة آن است.
در هر حال، فتنه هاي نكوهيدة آدميان ريشه در خصلت هاي
نفساني و شيطاني آنان دارد. خودخواهي، حسادت، افزون طلبي، انتقام جويي كينه
توزانه و نظاير آن ريشه هاي رواني و نفساني فتنه ها و آشوب ها مي باشند كه به
صورت آشكار و پنهان فضاي زندگي اجتماعي را مكدّر و آشفته مي سازند.
حال يكي از دست آوردهاي حكومت جهاني مهدوي اين خواهد
بود كه فتنه گري ها از ميان مي رود و دل ها با يك ديگر مهربان گرديده، صميميت و
هم دلي فضاي زندگي اجتماعي را عطرآگين و مبارك مي سازد؛ در حديث نقل شده كه
اميرالمؤمنين عليه السلام فرموده:
از پيامبرصلي الله عليه وآله پرسيدم آيا مهدي موعودعجل الله فرجه اشريف از
خاندان ما است يا از خاندان ديگر؟ پيامبرصلي الله عليه وآله فرمود: از خاندان
ماست و همان گونه كه دين اسلام با ما آغاز گرديد با ما نيز پايان مي يابد، و
همان طور كه امت ما از شرك رهايي يافت از فتنه ها نيز نجات مي يابد و چنان كه
به واسطه ما عداوت هاي ناشي از فرهنگ جاهلي به الفت و هم دلي مبدل شد، دل هاي
آنان پس از عداوت هاي ناشي از فتنه نيز به وسيله ما به يك ديگر مهربان خواهد شد
و فتنه گري ها شكل اخوت ديني به خود خواهند گرفت.
از قرار گرفتن لفظ فتنه با شرك در كنار هم مي توان گفت
كه مقصود از فتنه در اين حديث، نفاق و ديگر خصلت هاي شيطاني و نفساني است كه
بسياري از انسان هاي يكتاپرست به آنها آلوده مي باشند. اين صفات نكوهيده منشأ
رفتارهاي غيرانساني و غيراخلاقي گشته و انسان را از «حيات طيبه» بي بهره يا كم
بهره مي سازند. در جامعة مهدوي اين رذايل شيطاني يا به كلي از بين مي روند يا
به حداقل كاهش مي يابند و در نتيجه مردم از موهبت حيات طيبة الهي به طور كامل
بهره مند مي شوند.
10 . تكامل عقول
در جهان بيني توحيدي عقل جايگاهي بس بالا و والا دارد. عاقلان نيز از حرمت و
كرامت ويژه اي برخوردارند. يكي از امتيازات پيامبران الهي برتري عقلي آنان بر
ديگران بوده است، آنان در پرتو عقل توانستند بشر را در جهت سعادت دنيوي و اخروي
هدايت كنند، در احاديث آمده است كه انجام فرايض ديني به تنهايي نشان گر كمال و
تعالي شخصيت انسان نيست، بلكه كمال عقل است كه نشان دهندة تكامل شخصيت انسان
است. البته، مقصود از عقل آن است كه انسان را به خداشناسي، خداپرستي و جلب نعمت
هاي الهي سوق دهد.
به عبارت ديگر: آن چه در ستايش عقل آمده عقل قدسي است كه در حوزة نظر، انسان را
به معرفت درست خداوند رهنمون بوده و در حوزة عمل او را به تسليم در برابر اوامر
و نواهي الهي بر مي انگيزد.
در طول تاريخ در پرتو هدايت هاي پيامبران و حكيمان
الهي، انسان هاي بسياري از موهبت كمال عقلي برخوردار شدند، اما بسيار اندك
بودند. اما در حكومت مهدوي اين پديدة مبارك گسترش خواهد يافت و عموم بندگان خدا
را شامل خواهد شد. چنان كه از امام باقر عليه السلام روايت شده كه فرمود:
«اذا قام قائمنا وضع يده علي رؤس العباد فجمع به عقولهم وكملت به احلامهم ».
«هنگامي كه قائم ما قيام كند دست خود را بر سر بندگان خدا مي نهد به واسطة آن
عقول آنان به كمال مي رسد».
لذا در پرتو تعاليم و ارشادهاي حكيمانة امام عصرعجل الله فرجه اشريف و آمادگي
بشر براي بهره مندي از تعاليم الهي همگان از دانايي و حكمت در حد بالايي
برخوردار خواهند شد، و هيچ گونه سخني يا رفتار جاهلانه و سفيهانه اي نخواهند
داشت.
11. تكامل علوم
علم و دانش يكي از مكارم و مفاخر انساني است. حضرت آدم عليه السلام به دليل اين
كه از موهبت «علم الاسماء» بهره مند بود، مسجود فرشتگان گرديد. طبق احاديث
اسلامي، مركّب دانشمندان بر خون شهيدان برتري دارد. اگر مؤمن غيردانشمند از
درجه اي از كمال معنوي برخوردار است، مؤمن دانشمند داراي درجاتي از كمال معنوي
خواهد بود.
علم و دانش انواع و مراتب بسياري دارد و جز پيامبران و اولياي خاص خداوند كه از
علوم مختلف و مراتب آن بهره مند بوده اند (البته با توجه به اصل تفاضل ميان
آنان) اكثريت انسان ها تنها در زمينه هايي خاص و به صورت محدود به آن دست يافته
اند. يكي از دست آوردهاي حكومت مهدوي اين است كه علم و دانش در همة ابعاد آن
گسترش يافته و افراد جامعه از كامل ترين مواهب علمي برخوردار خواهد گرديد. از
امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود:
علم از بيست و هفت حرف تشكيل شده است، مجموع علومي كه پيامبران آورده اند دو
حرف از اين حروف بيست و هفت گانه بوده است و هنگامي كه قائم ماعجل الله فرجه
اشريف قيام كند بيست و پنج حرف ديگر را در ميان مردم منتشر خواهد ساخت و در
نتيجه علوم به طور كامل در اختيار بشر قرار خواهد گرفت.
12. محو بدعت ها و احياي سنّت ها
سنّت عبارت است از: آن چه پيامبر گرامي اسلامصلي الله عليه وآله به عنوان راه و
رسم زندگي مطلوب و تبيين قرآن كريم به امت اسلامي آموخت.
پيامبرصلي الله عليه وآله براي حفظ و فهم كتاب و سنت، امت اسلامي را به صورت
مؤكد به پيروي از عترت خويش توصيه كرد اما آنها به اين سفارش به طور شايسته عمل
نكردند و در نتيجه بدعت هايي در حوزة تفكر اسلامي پديد آمد. ولي اساس نامه و
منشور حكومت جهاني مهدوي چيزي جز كتاب و سنت در شكل اصيل و صحيح آن نخواهد بود.
از آن جا كه مهدي موعودعجل الله فرجه اشريف وارث علوم نبوي است، بدعت ها و سنت
ها را به خوبي مي شناسد. قبل از هر چيز بدعت ها را از دامن فرهنگ و تفكر اسلامي
مي زدايد و سنت هايي كه متروك و مهجور مانده اند احيا و اجرا مي كند. امام باقر
عليه السلام در اين باره فرموده است:
«اذا قام القائم لايترك بدعة الاّ ازالها، و لاسنّة الا أقامها» .
«هنگامي كه قائمعجل الله فرجه اشريف قيام كند بدعت ها را زايل مي سازد و سنت ها
را بر پا مي دارد.»
اين موارد دوازده گانه نمونه هايي از مهم ترين دست آوردهاي حكومت جهاني مهدوي
است كه مجموعة آنها جامعه اي آرماني و ايده آل تشكيل مي دهد و «حيات طيبه»
قرآني را به عنوان عالي ترين ارمغان، به جامعه انساني عرضه مي نمايد.
چنين جامعه اي است كه مطلوب و محبوب بشريت است، به همين سبب حكومت جهاني مهدوي
با استقبال عمومي مواجه خواهد شد، و جز مستكبران كه حيات شيطاني خود را در چنين
جامعه اي در خطر مي بينند با آن مخالفت نخواهند كرد؛ گرچه آنان نيز گرفتار خشم
توده هاي عدالت جو، تعالي خواه و آرمان طلب خواهند شد.
پىنوشتها:
1. انبياء، 105.
2. قصص، 5.
3. نور، 55.
4. تفسير برهان، ج 3، صص 146-150.
1. حج، 41.
2. منتخب الاثر، ص 470.
3. سنن ابي داود، ص 671، ح 4282 و ص 672، ح 4285؛ منتخب الاثر، صص 142-143؛
المستدرك علي الصحيحين، ج 4، ص 600، ح 8669.
4. نهج البلاغه، كلمات قصار، شماره 209.
5. شرح نهج البلاغه، ج 19، ص 26.
1. كمال الدين و تمام النعمة، ج 1، ص 331.
1. (كان الناس امة واحدة فبعث الله النبيين مبشرين ومنذرين وانزل معهم الكتاب
بالحقّ ليحكم بين الناس فيمااختلفوافيه). (بقره، 213).
2. (لقد ارسلنا رسلنا بالبينات وانزلنا معهم الكتاب والميزان ليقوم الناس
بالقسط). (حديد، 25).
3. (انما وليكم الله و رسوله والذين آمنوا الذين يقيمون الصلوة و يؤتون الزكوة
و هم راكعون). (مائده، 55).
1. نمل، 36.
1. اعراف، 59، 65، 73 و 85.
2. توبه، 33.
3. الدرالمنثور، ج 4، ص 161.
4. البرهان في تفسير القرآن، ج 2، ص 121.
1. مجمع البيان، ج 3، ص 25.
2. آل عمران، 83.
3. تفسير عياشي، ج 1، ص 183.
1. همان، نيز ر.ك: تفسير صافي، ج 2، ص 73.
2. انبياء، 105.
3. حج، 41.
1. مائده، 54.
2. منتخب الاثر، ص 475.
3. همان، ص 474.
4. همان.
1. نهج البلاغه، عهد نامة مالك اشتر.
2. نورالابصار، ص 347؛ ينابيع المودة، ج 2، ص 528.
1. نهج البلاغه، خطبه 131.
2. منتخب الاثر، ص 308.
3. همان؛ ينابيع المودة، ص 480.
1. نهج البلاغه، عهد نامه مالك اشتر، (53).
2. ينابيع المودة، ج 2، ص 529.
3. شيخ صدوق، امالي، ص 231.
1. منتخب الاثر، ص 168.
2. الميزان، ج 20، ص 366.
3. قريش، 3-4.
1. منتخب الاثر، ص 473؛ المستدرك علي الصحيحين، ج 4، ص 558.
2. بحارالانوار، ج 52، ص 337.
3. نورالابصار، ص 347؛ ينابيع المودة، ص 528.
1. حجر، 47.
1. بحارالانوار، ج 52، ص 372.
2. مفردات راغب، صص 371-372، كلمه فتنه.
1. نورالابصار، ص 347.
2. اصول كافي، ج 1، كتاب العقل و الجهل، ح 11.
1. همان، ح 8 و 9.
2. «العقل ما عبد به الرحمن واكتسب به الجنان»، اصول كافي، ج 1، كتاب العقل
والجهل، ح 2.
3. منتخب الاثر، ص 483.
4. بقره، 31.
5. بحارالانوار، ج 2، ص 14.
6. (يرفع الله الذين آمنوا والذين اوتوا العلم درجات)، (مجادله، 11)، ر.ك:
الميزان، ج 19، ص 188.
1. بحارالانوار، ج 52، ص 336.
2. بحارالانوار، ج 52، ص 339.
منبع:
فصلنامه انتظار ، شماره 16