1- قالَحُسَيْنِ بن علىّ(عليه السلام):
إنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللهَ رَغْبَةً فَتِلْكَ عِبادَةُ التُّجارِ، وَ إنَّ
قَوْماً عَبَدُوا اللهَ رَهْبَةً فَتِلْكَ عِبادَةُ الْعَبْيدِ، وَ إنَّ
قَوْماً عَبَدُوا اللهَ شُكْراً فَتِلْكَ عِبادَةٌ الْأحْرارِ، وَ هِيَ
أفْضَلُ الْعِبادَةِ.([1])
حضرت امام حسين (عليه السلام) فرمود: همانا عدّه اى خداوند متعال را به جهت
طمع و آرزوى بهشت عبادت مى كنند كه آن يك معامله و تجارت خواهد بود و عدّه
اى ديگر از روى ترس خداوند را عبادت و ستايش مى كنند كه همانند عبادت و
اطاعت نوكر از ارباب باشد و طائفه اى هم به عنوان شكر و سپاس از روى معرفت،
خداوند متعال را عبادت و ستايش مى نمايند; و اين نوع، عبادت آزادگان است كه
بهترين عبادات مى باشد.
2- قالَ(عليه السلام): إنَّ أجْوَدَ النّاسِ مَنْ أعْطى مَنْ لا يَرْجُوهُ،
وَ إنَّ أعْفَى النّاسِ مَنْ عَفى عَنْ قُدْرَة، وَ إنَّ أَوْصَلَ النّاسِ
مَنْ وَصَلَ مَنْ قَطَعَهُ.([2])
فرمود: همانا سخاوتمندترين مردم آن كسى است كه كمك نمايد به كسى كه اميدى
به وى نداشته است.
و بخشنده ترين افراد آن شخصى است كه ـ نسبت به ظلم ديگرى با آن كه توان
انتقام دارد ـ گذشت نمايد.
صله رحم كننده ترين مردم و ديد و بازديد كننده نسبت به خويشان، آن كسى ست
كه صله رحم نمايد با كسى كه با او قطع رابطه كرده است.
3- قيلَ: مَا الْفَضْلُ؟ قالَ (عليه السلام): مُلْكُ اللِّسانِ، وَ بَذْلُ
الاْحْسانِ، قيلَ: فَمَا النَّقْصُ؟ قالَ: التَّكَلُّفُ لِما لا يُعنيكَ.([3])
از حضرت سؤال شد كرامت و فضيلت انسان در چيست؟
در پاسخ فرمود: كنترل و در اختيار داشتن زبان و سخاوت داشتن، سؤال شد نقص
انسان در چيست؟ فرمود: خود را وا داشتن بر آنچه كه مفيد و سودمند نباشد.
4- قالَ(عليه السلام): النّاسُ عَبيدُالدُّنْيا، وَ الدّينُ لَعِبٌ عَلى
ألْسِنَتِهِمْ، يَحُوطُونَهُ ما دارَتْ بِهِ مَعائِشَهُمْ، فَإذا مُحِصُّوا
بِالْبَلاء قَلَّ الدَّيّانُونَ.([4])
فرمود: افراد جامعه بنده و تابع دنيا هستند و مذهب، بازيچه زبانشان گرديده
است و براى إمرار معاش خود، دين را محور قرار داده اند ـ و سنگ اسلام را به
سينه مى زنند ـ .
پس اگر بلائى همانند خطر ـ مقام و رياست، جان، مال، فرزند و موقعيّت، ... ـ
انسان را تهديد كند، خواهى ديد كه دين داران واقعى كمياب خواهند شد.
5- قالَ(عليه السلام): إنَّ الْمُؤْمِنَ لا يُسىءُ وَ لا يَعْتَذِرُ، وَ
الْمُنافِقُ كُلَّ يَوْم يُسىءُ وَ يَعْتَذِرُ.([5])
ضمن فرمايشى فرمود: همانا شخص مؤمن خلاف و كار زشت انجام نمى دهد و
عذرخواهى هم نمى كند.
ولى فرد منافق هر روز مرتكب خلاف و كارهاى زشت مى گردد و هميشه عذرخواهى مى
نمايد.
6- قالَ(عليه السلام): إعْمَلْ عَمَلَ رَجُل يَعْلَمُ أنّه مأخُوذٌ
بِالاْجْرامِ، مُجْزى بِالاْحْسانِ.([6])
فرمود: كارها و أمور خود را همانند كسى تنظيم كن و انجام ده كه مى داند و
مطمئن است كه در صورت خلاف تحت تعقيب قرار مى گيرد و مجازات خواهد شد.
و در صورتى كه كارهايش صحيح باشد پاداش خواهد گرفت.
7- قالَ(عليه السلام): عِباداللهِ! لا تَشْتَغِلُوا بِالدُّنْيا، فَإنَّ
الْقَبْرَ بَيْتُ الْعَمَلِ، فَاعْمَلُوا وَ لا تَغْعُلُوا.([7])
فرمود: اى بندگان خدا، خود را مشغول و سرگرم دنيا ـ و تجمّلات آن ـ قرار
ندهيد كه همانا قبر، خانه اى است كه تنها عمل ـ صالح ـ در آن مفيد و نجات
بخش مى باشد، پس مواظب باشيد كه غفلت نكنيد.
8- قالَ(عليه السلام): لا تَقُولَنَّ فى أخيكَ الْمُؤمِنِ إذا تَوارى عَنْكَ
إلاّ مِثْلَ ماتُحِبُّ أنْ يَقُولَ فيكَ إذا تَوارَيْتَ عَنْهُ.([8])
فرمود: سخنى ـ كه ناراحت كننده باشد ـ پشت سر دوست و برادر خود مگو، مگر آن
كه دوست داشته باشى كه همان سخن پشت سر خودت گفته شود.
9- قالَ(عليه السلام): يا بُنَىَّ! إيّاكَ وَظُلْمَ مَنْ لايَجِدُ عَلَيْكَ
ناصِراً إلاّ اللهَ.([9])
فرمود: بپرهيز از ظلم و آزار رساندن نسبت به كسى كه ياورى غير از خداوند
متعال نمى يابد.
10- قالَ(عليه السلام): إنّي لا أري الْمَوْتَ إلاّ سَعادَة، وَ لاَ
الْحَياةَ مَعَ الظّالِمينَ إلاّ بَرَماً.([10])
فرمود: به درستى كه من از مرگ نمى هراسم و آن را جز سعادت نمى بينم; و
زندگى با ستمگران و ظالمان را عار و ننگ مى شناسم.
11- قالَ(عليه السلام): مَنْ لَبِسَ ثَوْباً يُشْهِرُهُ كَساهُ اللهُ يَوْمَ
الْقِيامَةِ ثَوْباً مِنَ النّارِ.([11])
فرمود: هركس لباس شهرت - و انگشت نما از هر جهت - بپوشد، خداوند او را در
روز قيامت لباسى از آتش مى پوشاند.
12- قالَ(عليه السلام): أنَا قَتيلُ الْعَبَرَةِ، لايَذْكُرُنى مُؤْمِنٌ
إلاّ اِسْتَعْبَرَ.([12])
فرمود: من كشته گريه ها و اشك ها هستم، هيچ مؤمنى مرا ياد نمى كند مگر آن
كه عبرت گرفته و اشك هايش جارى خواهد شد.
13- قالَ(عليه السلام): لَوْ شَتَمَنى رَجُلٌ فى هذِهِ الاُْذُنِ، وَ
أَوْمى إلىَ الْيُمْنى، وَ اعْتَذَرَ لى فىِ الاُْخْرى لَقَبِلْتُ ذلِكَ
مِنْهُ، وَ ذلِكَ أَنَّ أَميرَ الْمُؤْمِنينَ (عليه السلام) حَدَّثَنى
أَنَّهُ سَمِعَ جَدّى رَسُولَ اللهِ (صلى الله عليه وآله)يَقُولُ: لا يَرِدُ
الْحَوْضَ مَنْ لَمْ يَقْبَلِ الْعُذرَ مِنْ مُحِقٍّ أَوْ مُبْطِل.([13])
فرمود: چنانچه با گوش خود بشنوم كه شخصى مرا دشنام مى دهد و سپس معذرت
خواهى او را بفهمم، از او مى پذيرم و گذشت مى نمايم، چون كه پدرم
اميرالمؤمنين علىّ (عليه السلام) از جدّم رسول خدا (صلى الله عليه وآله
وسلم) روايت نمود: كسى كه پوزش و عذرخواهى ديگران را نپذيرد، بر حوض كوثر
وارد نخواهد شد.
14- قيلَ لِلْحُسَيْنِ بن علىّ(عليه السلام): مَنْ أعْظَمُ النّاسِ قَدْراً؟
قالَ: مَنْ لَمْ يُبالِ الدُّنْيا فى يَدَيْ مَنْ كانَتْ.([14])
از حضرت سؤال شد: با شخصيّت ترين افراد چه كسى است؟
در جواب فرمود: آن كسى است كه اهميّت ندهد كه دنيا در دست چه كسى مى باشد.
15- قالَ(عليه السلام): مَنْ عَبَدَاللهَ حَقَّ عِبادَتِهِ، آتاهُ اللهُ
فَوْقَ أمانيهِ وَ كِفايَتِهِ.([15])
فرمود: هركس خداوند متعال را با صداقت و خلوص، عبادت و پرستش نمايد; خداى
متعال او را به بهترين آرزوهايش مى رساند و امور زندگيش را تأمين مى نمايد.
16- قالَ(عليه السلام): احْذَرُوا كَثْرَةَ الْحَلْفِ، فِإنَّهُ يَحْلِفُ
الرَّجُلُ لِعَلَل أرَبَعَ: إمّا لِمَهانَة يَجِدُها في نَفْسِهِ، تَحُثُّهُ
عَلى الضَّراعَةِ إلى تَصْديقِ النّاسِ إيّاهُ. وَ إمّا لِعَىّ في
الْمَنْطِقِ، فَيَتَّخِذُ الاْيْمانَ حَشْواً وَصِلَةً لِكَلامِهِ. وَ إمّا
لِتُهْمَة عَرَفَها مِنَ النّاسِ لَهُ، فَيَرى أَنَّهُمْ لايَقْبَلُونَ
قَوْلَهُ إلاّ بِالْيَمينِ. وَ إمّا لاِرْسالِهِ لِسانَهُ مِنْ غَيْرِ
تَثْبيت.([16])
فرمود: خود را از قسم و سوگند برهانيد كه همانا انسان به جهت يكى از چهار
علّت سوگند ياد مى كند: در خود احساس سستى و كمبود دارد، به طورى كه مردم
به او بى اعتماد شده اند، پس براى جلب توجّه مردم كه او را تصديق و تأييد
كنند، سوگند مى خورد.
و يا آن كه گفتارش معيوب و به دور از حقيقت است، و مى خواهد با سوگند، سخن
خود را تقويت و جبران كند.
و يا در بين مردم متّهم است ـ به دروغ و بى اعتمادى ـ پس مى خواهد با سوگند
و قسم خوردن جبران ضعف نمايد.
و يا آن كه سخنان و گفتارش متزلزل است ـ هر زمان به نوعى سخن مى گويد ـ و
زبانش به سوگند عادت كرده است.
17- قالَ(عليه السلام): أيُّما إثْنَيْنِ جَرى بَيْنَهُما كَلامٌ، فَطَلِبَ
أَحَدُهُما رِضَى الاْخَرِ، كانَ سابِقَهُ إلىَ الْجَنّةِ.([17])
فرمود: چنانچه دو نفر با يكديگر نزاع و اختلاف نمايند و يكى از آن دو نفر،
در صلح و آشتى پيشقدم شود، همان شخص سبقت گيرنده، جلوتر از ديگرى به بهشت
وارد مى شود.
18- قالَ(عليه السلام): وَ اعْلَمُوا إنَّ حَوائِجَ النّاسِ إلَيْكُمْ مِنْ
نِعَمِ الله عَلَيْكُمْ، فَلا تَميلُوا النِّعَمَ فَتَحَوَّلَ نَقِماً.([18])
فرمود: توجّه داشته باشيد كه احتياج و مراجعه مردم به شما از نعمت هاى الهى
است، پس نسبت به نعمت ها روى، بر نگردانيد; وگرنه به نقمت و بلا گرفتار
خواهد شد.
19- قالَ(عليه السلام): يَا ابْنَ آدَم! اُذْكُرْ مَصْرَعَكَ وَ مَضْجَعَكَ
بَيْنَ يَدَي اللهِ، تَشْهَدُ جَوارِحُكَ عَلَيْكَ يَوْمَ تَزِلُّ فيهِ
الْأقْدام.([19])
فرمود: اى فرزند آدم، بياد آور لحظات مرگ و خواب گاه خود را در قبر، همچنين
بياد آور كه در پيشگاه خداوند قرار خواهى گرفت و اعضاء و جوارحت بر عليه تو
شهادت خواهند داد، در آن روزى كه قدم ها لرزان و لغزان مى باشد.
20- قالَ(عليه السلام): مُجالَسَةُ أهْلِ الدِّناءَةِ شَرٌّ، وَ مُجالَسَةُ
أهْلِ الْفِسْقِ ريبَةٌ.([20])
فرمود: همنشينى با اشخاص پست و رذل سبب شرّ و بد يختى خواهد گشت; و همنشينى
و مجالست با معصيت كاران موجب شكّ و بدبينى خواهد شد.
21- قالَ(عليه السلام): إنَّ اللهَ خَلَقَ الدُّنْيا لِلْبَلاءِ، وَ خَلَقَ
أهْلَها لِلْفَناءِ.([21])
فرمود: به درستى كه خداوند متعال دنيا ـ و اموال آن ـ را براى آزمايش افراد
آفريده است.
و همچنين موجودات دنيا را جهت فناء ـ و انتقال از اين دنيا به جهانى ديگر ـ
آفريده است.
22- قالَ(عليه السلام): لا يَأمَنُ يوم الْقِيامَةِ إلاّ مَنْ قَدْ خافَ
اللهَ في الدُّنْيا.([22])
فرمود: كسى در روز قيامت از شدائد و أحوال آن در أمان نمى باشد، مگر آن كه
در دنيا از خداوند متعال ترس داشته باشد ـ و اهل گناه و معصيت نگردد ـ .
23- قالَ(عليه السلام): لِكُلِّ داء دَواءٌ، وَ دَواءُ الذُّنُوبِ
الإسْتِغْفارِ.([23])
فرمود: براى هر غم و دردى درمان و دوائى است و جبران و درمان گناه، طلب
مغفرت و آمرزش از درگاه خداوند مى باشد.
24- قالَ(عليه السلام): مَنْ قَرَءَ آيَةً مِنْ كِتابِ الله عَزَّ وَ جَلَّ
فى صَلاتِهِ قائِماً، يُكْتَبُ لَهُ بِكُلِّ حَرْف مِأةُ حَسَنَة.([24])
فرمود: هركس آيه اى از قرآن را در نمازش تلاوت نمايد، خداوند متعال در
مقابل هر حرفى از آن يكصد حسنه در نامه اعمالش ثبت مى نمايد.
25- قالَ(عليه السلام): سَبْعَةُ أشْياء لَمْ تُخْلَقْ فى رَحِم: فَأوّلُها
آدَمُ((عليه السلام))، ثُمَّ حَوّاء، وَ الْغُرابُ، وَ كَبْشُ
إبْراهيم((عليه السلام))، وَ ناقَةُ اللهِ، وَ عَصا مُوسى ((عليه السلام))،
وَ الطَّيْرُالَّذى خَلَقَهُ عيسىَبْنُ مَرْيَم (عليهما السلام).([25])
ضمن جواب سؤال هاى پادشاه روم، فرمود: آن هفت موجودى كه بدون خلقت در رحم
مادر، آفريده شده اند، عبارتند از:
حضرت آدم (عليه السلام) و همسرش حوّاء.
و كلاغى كه براى راهنمائى دفن هابيل آمد.
و گوسفندى كه براى قربانى، به جاى حضرت اسماعيل(عليه السلام) آمد.
و شترى كه خداوند براى پيامبرش، حضرت صالح فرستاد.
و عصاى حضرت موسى (عليه السلام).
و هفتمين موجود آن پرنده اى بود كه توسّط حضرت عيسى (عليه السلام)آفريده شد.
26- قالَ(عليه السلام): إنَّ اَعْمالَ هذِهِ الاُْمَّةِ ما مِنْ صَباح إلاّ
و تُعْرَضُ عَلَى اللهِ تَعالى.([26])
فرمود: همانا ـ نامه كردار و ـ أعمال اين امّت، در هر صبحگاه بر خداوند
متعال عرضه مى گردد.
27- قالَ(عليه السلام): إجْتَنِبُوا الْغِشْيانَ في اللَّيْلَةِ الَّتى
تُريدُون فيها السَّفَرَ، فإنَّ مَنْ فَعَلَ ذلِكَ، ثُمَّ رُزِقَ وَلَدٌ
كانَ جَوّالَةً.([27])
فرمود: در آن شبى كه قصد مسافرت داريد، با همسر خود زناشوئى نكنيد، كه
چنانچه عمل زناشوئى انجام گردد و در آن زمان فرزندى منعقد شود، بسيار
متحرّك و افكارش مغشوش مى باشد.
28- قالَ(عليه السلام): الرّكْنُ الْيَماني بابٌ مِنْ أبْوابِ الْجَنَّةِ،
لَمْ يَمْنَعْهُ مُنْذُ فَتَحَهُ، وَ إنَّ ما بَيْنَ الرُّكْنَيْنِ ـ
الأسْوَد وَ الْيَماني ـ مَلَكٌ يُدْعى هُجَيْرٌ، يُؤَمِّنُ عَلى
دُعاءِالْمُؤْمِنينَ.([28])
فرمود: رُكن يَمانىِ كعبه الهى، دربى از درب هاى بهشت است و مابين ركن
يمانى و حجرالأسود ملك و فرشته اى است كه براى استجابت دعاى مؤمنين آمّين
مى گويد.
29- قالَ(عليه السلام): إنَّ الْغِنى وَ اْلِعزَّ خَرَجا يَجُولانِ،
فَلَقيا التَّوَكُلَّ فَاسْتَوْطَنا.([29])
فرمود: عزّت و بى نيازى ـ هر دو ـ شتاب زده به دنبال پناهگاهى مى دويدند،
چون به توكّل برخورد كردند، آرامش پيدا نموده و آن را پناهگاه خود قرار
دادند.
30- قالَ(عليه السلام): مَنْ نَفَّسَ كُرْبَةَ مُؤْمِن، فَرَّجَ اللهُ
عَنْهُ كَرْبَ الدُّنْيا وَالاْخِرَةِ.([30])
فرمود: هركس گره اى از مشكلات مؤمنى باز كند و مشكلش را برطرف نمايد،
خداوند متعال مشكلات دنيا و آخرت او را اصلاح مى نمايد.
31- قالَ(عليه السلام): مَنْ والانا فَلِجَدّى (صلى الله عليه وآله وسلم)
والى، وَ مَنْ عادانا فَلِجَدّى عادى.([31])
فرمود: هر كه ما را دوست بدارد و پيرو ما باشد، پس دوستى و محبّتش به جهت
جدّم رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم)مى باشد.
و هركس با ما دشمن و كينه توز باشد، پس دشمنى و مخالفت او به جهت جدّم رسول
خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) خواهد بود.
32- قالَ(عليه السلام): يَا ابْنَ آدَمَ! أُذْكُرْ مَصارِعَ آبائِكَ وَ
أبْنائِكَ، كَيْفَ كانُوا، وَ حَيْثُ حَلّوُا، وَ كَأَنَّكَ عَنْ قَليل قَدْ
حَلَلْتَ مَحَلَّهُمْ.([32])
فرمود: اى فرزند آدم، بياد آور آن لحظاتى را كه پدران و فرزندان ـ و دوستان
ـ تو چگونه در چنگال مرگ قرار گرفتند، آن ها در چه وضعيّت و موقعيّتى بودند
و سرانجام به كجا منتهى شدند و كجا رفتند.
و بينديش كه تو نيز همانند آن ها به ايشان خواهى پيوست ـ پس مواظب اعمال و
رفتار خود باش ـ .
33- قالَ(عليه السلام): يَا ابْنَ آدَمَ، إنَّما أنْتَ أيّامٌ، كُلَّما
مَضى يَوْمٌ ذَهَبَ بَعْضُكَ.([33])
فرمود: اى فرزند آدم، بدرستى كه تو مجموعه اى از زمان ها و روزگار هستى، هر
آنچه از آن بگذرد، زمانى از تو فانى و سپرى گشته است ـ بنابراين لحظات عمرت
را غنيمت شمار كه جبران ناپذير است ـ .
34- قالَ(عليه السلام): مَنْ حاوَلَ أمْراً بِمَعْصِيَةِ اللهِ كانَ أفْوَتُ
لِما يَرْجُو وَ أسْرَعُ لِمَجيىءِ ما يَحْذَرُ.([34])
فرمود: هركس از روى نافرمانى و معصيتِ خداوند، كارى را انجام دهد، آنچه را
آرزو دارد سريع تر از دست مى دهد و به آنچه هراسناك و بيمناك مى باشد مبتلا
مى گردد.
35- قالَ(عليه السلام): الْبُكاءُ مِنْ خَشْيَةِ الله نَجاتٌ مِنَ الّنارِ
وَ قالَ: بُكاءُ الْعُيُونِ، وَ خَشْيَةُ الْقُلُوبِ مِنْ رَحْمَةِ اللهِ.([35])
فرمود: گريان بودن به جهت ترس از ـ عذاب ـ خداوند، سبب نجات از آتش دوزخ
خواهد بود; و فرمود: گريان بودن چشم و خشيت داشتن دل ها يكى از نشانه هاى
رحمت الهى ـ براى بنده ـ است.
36- قالَ(عليه السلام): لا يَكْمِلُ الْعَقْلُ إلاّ بِاتّباعِ الْحَقِّ.([36])
فرمود: بينش و عقل و درك انسان تكميل نمى گردد مگر آن كه ـ أهل حقّ و صداقت
باشد و ـ از حقايق، تبعيّت و پيروى كند.
37- قالَ(عليه السلام): أَهْلَكَ النّاسَ إثْنانِ: خَوْفُ الْفَقْرِ، وَ
طَلَبُ الْفَخْرِ.([37])
فرمود: دو چيز مردم را هلاك و بيچاره گردانده است:
يكى ترس از اين كه مبادا در آينده فقير و نيازمند ديگران گردند.
و ديگرى فخر كردن ـ در مسائل مختلف ـ و مباهات بر ديگران است.
38- قالَ(عليه السلام): مَنْ عَرَفَ حَقَّ أَبَوَيْهِ الاْفْضَلَيْنِ
مُحَمَّد وَ عَلىّ، و أطاعَهُما، قيلَ لَهُ: تَبَحْبَحْ فى أيِّ الْجِنانِ
شِئْتَ.([38])
فرمود: هر شخصى كه حقّ والدينش محمّد (صلى الله عليه وآله وسلم) ، و علىّ (عليه
السلام) را كه با شرافت و با فضيلت ترين انسان ها هستند، بشناسد و ـ در
تمام امور زندگى ـ از ايشان تبعيّت و اطاعت كند; در قيامت به او خطاب مى
شود: هر قسمتى از بهشت را كه خواستار باشى، مى توانى انتخاب كنى و در آن
وارد شوى.
39- قالَ(عليه السلام): مَنْ طَلَبَ رِضَى اللهِ بِسَخَطِ النّاسِ كَفاهُ
الله اُمُورَ النّاسِ، وَ مَنْ طَلَبَ رِضَى النّاسِ بِسَخَطِ اللهِ وَ
كَّلَهُ اللهُ إلَى النّاسِ.([39])
فرمود: هركس رضايت و خوشنودى خداوند را ـ در أمور زندگى ـ طلب نمايد گرچه
همه افراد از او رنجيده شوند، خداوند مهمّات و مشكلات او را كفايت خواهد
نمود.
و كسى كه رضايت و خوشنودى مردم را طالب گردد گرچه مورد خشم و غضب پروردگار
باشد، خداوند أمور اين شخص را به مردم واگذار مى كند.
40- قالَ(عليه السلام): إنَّ شيعَتَنا مَنْ سَلِمَتْ قُلُوبُهُمْ مِنْ
كُلِّ غِشٍّ وَ غِلّ وَ دَغَل.([40])
فرمود: شيعيان و پيروان ما ـ اهل بيت عصمت و طهارت (عليهم السلام) ـ آن
كسانى هستند كه أفكار و درون آن ها از هر گونه حيله و نيرنگ و عوام فريبى سلامت
و تهى باشد
پاورقيها:
[1] - تحف العقول: ص 177، بحارالأنوار: ج 75، ص 117، ح 5.
[2] - نهج الشّهادة: ص 39، بحارالأنوار: ج 75، ص 121، ح 4.
[3] - مستدرك الوسائل: ج 9، ص 24، ح 10099 به نقل از مجموعه شهيد.
[4] - محجّة البيضاء: ج 4، ص 228، بحارالأنوار: ج 75، ص 116، ح 2.
[5] - تحف العقول: ص 179، بحارالأنوار: ج 75، ص 119، ح 2.
[6] - بحارالأنوار: ج 2، ص 130، ح 15 و ج 75، ص 127، ح 10.
[7] - نهج الشّهادة: ص 47.
[8] - بحارالأنوار: ج 75، ص 127، ح 10.
[9] - وسائل الشّيعة: ج 11، ص 339، بحارالأنوار: ج 46، ص 153، ح 16.
[10] - بحار الأنوار: ج 44، ص 192، ضمن ح 4، و ص 381، ضمن ح 2.
[11] - كافى: ج 6، ص 445، ح 4.
[12] - أمالى شيخ صدوق: ص 118، بحارالأنوار: ج 44، ص 284، ح 19.
[13] - إحقاق الحقّ: ج 11، ص 431.
[14] - تنبيه الخواطر، معروف به مجموعة ورّام: ص 348، س 11.
[15] - تنبيه الخواطر: ص 427، س 14، بحارالأنوار: ج 68، ص 183، ح 44.
[16] - تنبيه الخواطر، معروف به مجموعة ورّام: ص 429، س 6.
[17] - محجّة البيضاء: ج 4، ص 228.
[18] - نهج الشّهادة: ص 38.
[19] - نهج الشّهادة: ص 59.
[20] - نهج الشّهادة: ص 47، بحارالأنوار: ج 78، ص 122، ح 5.
[21] - نهج الشّهادة: ص 196.
[22] - بلاغة الحسين(عليه السلام): ص 285، بحار الأنوار: ج 44، ص 192، ح 5.
[23] - وسائل الشّيعة: ج 16، ص 65، ح 20993، كافى: ج 2، ص 439، ح 8.
[24] - اصول كافى: ج 2، ص 611، بحارالأنوار: ج 89، ص 200، ح 17.
[25] - تحف العقول: ص 174، و بحارالأنوار: ج 10، ص 137، ح 4.
[26] - بحارالأنوار: ج 70، ص 353، ح 54، به نقل از عيون الأخبارالرّضا(عليه
السلام).
[27] - وسائل الشّيعة: ح 20، ج 3، ص 243، بحارالأنوار: ج 100، ص 292، ح 39.
[28] - مستدرك الوسائل: ج 9، ص 391، ج 1، بحارالأنوار: ج 69، ص 354، ح 11.
[29] - مستدرك الوسائل: ج 11، ص 218، ح 15، بحارالأنوار: ج 75، ص 257، ح
108.
[30] - مستدرك الوسائل: ج 12، ص 416، ح 13، بحارالأنوار: ج 75، ص 121، ح 4.
[31] - ينابيع المودّة: ج 2، ص 37، ح 58.
[32] - نهج الشّهادة: ص 60.
[33] - نهج الشّهادة: ص 346.
[34] - اصول كافى: ج 2، ص 373، ح 3، بحارالأنوار: ج 75، ص 120، س 6، وسائل
الشّيعة: ج 16، ص 153، ح 3.
[35] - نهج الشّهادة: ص 370، مستدرك الوسائل: ج 11، ص 245، ح 12881.
[36] - نهج الشّهادة: ص 356، بحارالأنوار: ج 75، ص 127، ح 11.
[37] - بحارالأنوار: ج 75، ص 54، ح 96.
[38] - نهج الشّهادة: ص 293، تفسيرالامام العسكرى (عليه السلام): ص 330،
بحار: ج 23، ص 260، ح 8.
[39] - أمالى شيخ صدوق: ص 167، مستدرك الوسائل: ج 12، ص 209، ح 13902.
[40] - تفسيرالإمام العسكرى(عليه السلام): ص 309، ح 154، بحارالأنوار: ج
65، ص 156، ح 11.
منبع:
سايت انديشه قم