أعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشِّيطانِ الرَّجِيم . بِسْمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحِيم
.
امامان معصوم (عليهم السَّلام) به باطن ماه مبارك رمضان خطاب مي كردند و به او
سلام مي كردند و از مفارقت اش اشك مي ريختند و براي توديع او ناله مي كردند .
چندين بار امام سجاد (سلام الله عليه) به ماه مبارك رمضان سلام مي كند . مي
گويد : سلام بر تو اي بزرگترين عيد اولياي خدا . ماه مبارك رمضان را حضرت به
عنوان عيد مي داند و براي مفارقت آن ماه مبارك رمضان حضرت ضجّه مي زند ، ناله
مي كند كه اين دوست عزيز دارد از دست ما مي رود . مي گويد : سلام خدا بر تو اي
بزرگترين عيد اولياي حقّ .
بعضي از فرازهاي وداع امام سجاد (سلام الله عليه) نسبت به ماه مبارك رمضان را
قرائت مي كنيم تا معلوم بشود كه ماه مبارك رمضان يك حقيقتي دارد ، يك باطني
دارد كه اين حقيقت و باطن در قيامت ظهور مي كند . انسان روزه دار با حقيقت اين
ماه محشور مي شود .
در صحيفة سجاديّه دعائي است به نام دعاء وداع ماه مبارك رمضان . در مقدّمة اين
دعا حضرت كلّيات نعمت هاي الهي را مي شمارد و اينكه بخشش هاي خداي سبحان
ابتدائي است ، نه روي استحقاق ؛ اينها را هم ذكر مي كند تا بعد از آن مقدّمه مي
فرمايد : يكي از بهترين بخشش هاي خداي سبحان ، ماه مبارك رمضان ، روزة اين ماه
است .
فرمود : وَ أنتَ جَعَلْتَ مِنْ صَّفايا تِلكَ الوَظائِفْ وَ خَصائِصُ تِلكَ
الفُرُوضْ شَهرِ رَمضان . عرض مي كند : خدايا ! نعمت هاي فراواني به ما دادي ،
يكي از آن برجسته ترين نعمت ها ماه مبارك رمضان است . و يكي از بهترين فضيلت ها
روزة اين ماه است كه نصيب ما كردي و هيچ زماني به عظمت زمان ماه مبارك رمضان
نيست . گذشته از اينكه شب قدر در او قرار دادي ، اين ماه را ظرف نزول قرآن كريم
قرار دادي كه اين فيض در اين ماه نازل شده است . اگر كسي با قرآن باشد ، همراه
قرآن بالا مي رود . و اين را بر ملّت مسلمان منّت نهادي ، ديگر ملل در ماه
مبارك رمضان روزه نمي گرفتند . اين نعمت را مخصوص مسلمين كردي .
آنگاه به اين جمله ها مي رسيم : مي فرمايد : وَ قَدْ اَقامَ فِينَا هذَا
الشَّهرُ مُقامَ حَمدٍ . اوّلاً اين دعاي وداع مال كسي است كه با ماه مبارك
رمضان مأنوس بود . آنكه با اين ماه نبود ، وداعي ندارد ! او كه خدا حافظي نمي
كند ! انسان از دوست اش خداحافظي مي كند . با كسي كه يك مدّت مأنوس بود ،
خداحافظي مي كند . اگر با كسي نبود كه خداحافظي نمي كند ؛ وداعي ندارد ! آن كه
اصلاً نمي داند كي ماه مبارك رمضان آمد و كي سپري مي شود و چرا آمد و چرا سپري
شد ، او چه كرد ، او وداعي ندارد ! امّا آخر ماه مبارك رمضان كه شد ، امام سجاد
در حدّ يك ضجّه و ناله اين دعا را مي خواند ! فرمود : وَ قَدْ اَقامَ فِينَا
هذَا الشَّهرُ مُقامَ حَمدٍ ، وَ صَحَبنَا صُحبَهَ مَبرُور . او در بين ما
اقامت داشت و جاي حمد و ثناء بود . زيرا رحمت آورد به همراه خودش .
رفيق بسيار خوبي براي ما بود ! ما در صحبت او به نعمت هائي رسيده ايم . يك
مُصاحب خوبي بود براي ما ! دوستي بود كه به همراه اش رحمت و مغفرت و بركت آورد
.
اين كه رسول خدا (عليه آلاف التحيّه والثناء) در خطبة شعبانيّه فرمود : قَدْ
أقبَلَ إلِيكُمْ شَهرُ اللهْ بِالبَرَكَهِ وَ الرَّحمَهِ وَ المَغفِرَه (1)،
يعني اين ماه بركت آورد ، اين ماه رحمت آورد ، اين ماه مغفرت آورد . كسي كه در
صحبت اين ماه بود و رفيق اين ماه بود ، بركت و رحمت و مغفرت اين ماه را هم
دريافت كرد .
لذا امام سجاد مي گويد : او دوست خوبي بود براي ما ، رفيق خوب و مصاحب خوبي بود
براي ما . وَ اَربَحَنَا اَفضَلَ اَرباحِ العالَمِينْ . ما رِبح و سودي كه در
اين ماه برديم ، هيچ تاجري در هيچ گوشة دنيا نبرد ! هيچ كسي در سراسر عالم به
اندازة ما از اين ماه مبارك رمضان استفاده نكرد ! اگر انسان يك مسافري است كه
سفر اَبد در پيش دارد و ره توشة آن سفر اَبد را همين چند روز بايد تهيّه كند ،
و اگر درهاي آسمان به چهرة مؤمن باز مي شود ، و اگر مؤمن مي تواند با وارستگي
به باطن عالم راه پيدا كند ، و اگر بهترين فرصت ماه مبارك رمضان است ، پس
بهترين سود را ماه مبارك رمضان به اهل اش داد .
از ابن طاووس به عرض شما رسيد ، مي فرمايد : عدّه اي اوّل سال شان فروردين است
. يك نوجوان اوّل سال او ، اوّل فروردين است كه تلاش مي كند لباس نُو در بر كند
! يا درخت ها اوّل سال شان اوّل فروردين است كه لباس هاي تازه در بر مي كنند .
يك كشاورز اوّل سال او اوّل پائيز است كه درآمد مزرعه را حساب مي كند . يك تاجر
در فرصت ديگر كه كارگاه توليدي دارد مثلاً ، اوّل سال تهيّه مي دهد . امّا آنها
كه اهل سير و سلوك اند ، اوّل سال شان ماه مبارك رمضان است . حساب ها را از ماه
مبارك تا ماه مبارك بررسي مي كنند كه ماه مبارك رمضان سال گذشته چه درجه اي
داشته است و امسال چه درجه اي دارد ! چه قدر مطلب فهميده است ، چه قدر مسائل
براي آنها حلّ شد ، چه قدر در برابر گناه قدرت تمكين دارد ، چه قدر در برابر
دشمن قدرت تكوين دارد . ماه مبارك رمضان ، ماه محاسبت براي سالكان إلَي الله
است .
لذا امام سجاد مي فرمايد : وَ اَربَحَنَا اَفضَلَ اَرباحِ العالَمِينْ . هيچ
كسي در سراسر جهان به اندازة ما در اين ماه استفاده نكرد ! ثُمَّ قَدْ
فارََقَنَا عِندَ تَمامُ وَقتِهِ وَ انْقِطاعَ مُدَّتِهِ وَ وَفاءِ عَدَدِهِ .
اين ماه بعد از اينكه پايان اش فرا رسيد ، مدّت اش تمام شد ، از ما مفارقت كرد
، از ما هجرت كرد ، ما را تنها گذاشت . آنگاه فَنَحنُ مُوَدِّعُوهُ ، ما الآن
داريم اين ماه را وداع مي كنيم . در حال توديع و خداحافظي نسبت به اين ماه ايم
. آنوقت چه وداعي ؟ يك وداع تشريفاتي كه دعاي وداع بخوانيم ، به اين معناست ؟
يا نه ، وِداعَ مَنْ عَزَّ فِراقُهُ عَلَينَا وَغَمِّنَا . يك دوست عزيزي كه
مفارقت اش براي ما توان فرسا است ، يك همچنين دوست اي را ما داريم خداحافظي مي
كنيم .
آنكه اهل معنا بود ، سيراش در اين ماه بيشتر شد . آنكه گرفتار گناه بود ، گناه
اش در اين ماه كمتر شد . فرمود : ما كسي را وداع مي كنيم كه رفتن اش براي ما
عزيز است ، براي ما خيلي سخت است ! ما را غمگين كرد ! اين ماه اي كه شب اش رحمت
، روز اش رحمت ؛
اين بزرگان فقه ما ، اين مرحوم صاحب جواهر ، اين مرحوم آسيّد محمّد كاظم ، اين
ديگران (رضوان الله عليهم) در كتاب شان هست كه : در فضيلت روزه گرفتن همين بس
كه انسان شبيه فرشته مي شود ، از نظر ترك بسياري از كارها ! همين كه انسان از
شكم بالا آمد ، يك مقدار به فرشته شدن نزديك مي شود .
فَنَحنُ ، چرا گفتند اين شش روز اوائل ماه شوّال را گفتند روزه بگيريد ؟! كسي
كه بدرقه مي كند ، چون شش روز اوائل ماه شوّال ، يعني بعد از عيد فطر كه عيد
فطر روزه اش حرام است ، بعد گفتند : شش روز روزه بگيريد ، با يك فاصله اي .
زيرا اگر يك كسي دوست عزيز را مي خواهد بدرقه كند ، چند قدم به همراه او مي رود
! اينطور نيست كه ماه مبارك رمضان آمد و رفت ! خوب چي شد ؟ چند قدم انسان به
همراه اش مي رود . معناي وداع كردن ، به دنبال او چند قدم رفتن است . وِداعَ
مَنْ عَزَّ فِراقُهُ عَلَينَا وَ غَمَّنَا ، ما را غمگين كرد . وَ اُوحَشَنَا
انْصِرافُهُ عَنّا . از اينكه منصرف شد ، از ما فاصله گرفت ، ما را به وحشت
انداخت . يك دوست رئوف و مهربان و پر بركتي را ما از دست مي دهيم ، لذا به وحشت
افتاديم . آخر ماه مبارك رمضان كه مي شد ، احساس غربت مي كردند . وَ اُوحَشَنَا
اِنصِرافُهُ عَنَّا ، وَ لَزِمَنَا لَهُ الذّمامُ المُحفُوظْ وَ الحُرمَهُ
المَرعِيّه وَ الحَقُّ المَقْضِي . او حقّ اي كه به عهدة ما دارد ، بايد رعايت
بكنيم . او حرمت اي را كه در پيش ما دارد ، بايد ارج بدهيم . او تعهّدي كه بين
ما و اوست ، بايد به اين عهد وفا كنيم .
آنگاه چون اين دوست عزيز از ما مفارقت مي كند ، فَنَحنُ قائِلُونَ ؛
ما در آخر ماه مبارك رمضان اينچنين مي گوئيم : اَلسَّلامُ عَلِيكَ يا شَهرَ
اللهِ الأكبَرْ . سلام بر تو اي ماه خداي بزرگ ، ماه بزرگ خدا ! اين سلام ،
سلام توديع است . سلام بر تو اي شَهرُ اللهِ الأكبَر . چون تنها ماهي كه اسم اش
در قرآن كريم است ، ماه مبارك رمضان است . اسم هيچ ماهي در قرآن نيست ، مگر ماه
مبارك رمضان ! و امام سجاد مي گويد : سلام بر تو اي ماه بزرگ خدا ! و ماه خداي
بزرگ ! اَلسَّلامُ عَلِيكَ يا شَهرَ اللهِ الأكبَر وَ يا عِيدَ اُوليائِه .
سلام بر تو اي عيد اولياي الهي .
عارفان هر دمي دو عيد كنند//عنكبوتان مگس قَديد كنند (2)
كار عنكبوت آن است كه بتند ، با اين تارها اين مگس را صيد كند و قورمه درست كند
. اين گوشت هاي ماندة ذخيره اي ماندة اين لانه ها را مي گويند : « قَديد » .
مي گويد : كار عنكبوت آن است كه مگس را قَديد كند ، قورمه درست كند . كارش غير
از ذخيره كردن چيز ديگر نيست . امّا عارفان هر دمي دو عيد كنند . در هر دم كه ؛
هر نفس اي كه فرو مي رود مُمدّ حيات است ، چون بر مي گردد مُفرّح ذات ، پس در
هر نفسي دو نعمت موجود و بر هر نعمتي شكر واجب . لذا عارف در هر دم دو عيد دارد
؛ يك معناي لطيف تري هست . عَلي أيُّ حال بهترين دمي كه انسان داشت ، همين ماه
مبارك رمضان بود كه أنفاسُكُمْ فِيهِ تَسبيح (3). نفس در اين ماه سُبُّوحٌ
قُدُّوس گفتن است .
لذا امام سجاد مي گويد : سلام بر تو اي عيد اولياي الهي .
اين كه مي بينيد فردا را عيد مي گويند ، چون جايزه هاي يك ماه را به ما مي
دهند ، نه فردا عيد باشد ! در حقيقت محصول ماه مبارك رمضان است . اين ضيافهُ
الله آن لِقآءُ الله را در بر دارد . عظمت از آن ماه شوّال نيست ! عظمت از آن
ماه مبارك رمضان است كه نتيجة يك ماهه را فردا مي دهند .
روز عيد است و من مانده در اين تدبيرام //كه دهم حاصل سي روزه و ساغر گيرم
اگر امشب ، شب عيد است ، فردا روز عيد است ، براي اينكه جائزه هاي يك ماهه را
مي دهند . حالا به كي جايزه بدهند ! وَ يا عِيدَ اُوليائِه . اَلسَّلامُ
عَلِيكَ يا اَكرَمَ مَصحُوبٍ مِنَ الاُوقاتْ ، وَ يا خِيرَ شَهرٍ فِي الأيّامِ
وَالسّاعاتْ . ملاحظه مي فرمائيد چندين بار به اين ماه سلام مي كند . ماه اگر
يك زماني بود گذرا ، و باطن و سرّ و حقيقت و روح و جان نداشت ، اين وليّ الله
كه به او سلام عرض نمي كرد و به او سلام نمي گفت ! همة اينها نظير اشعار شعراء
است كه بر خطابه هاي خيالي حمل مي شود ؟ معاذ الله در كلمات معصومين اين حرف ها
راه دارد ؟ مثل اينكه انسان به كوه خِطاب مي كند ، به آثار مخروبه خِطاب مي كند
، در لسان شعراء ؟ اين است ؟ يا نه ، اين ماه يك حقيقت اي دارد ؟!
مي گويد : اَلسَّلامُ عَلِيكَ يا اَكرَمَ مَصحُوبٍ مِنَ الاُوقاتْ . يعني ما تا
حال خيلي از وقت ها در صحبت ما بود ، ما هم در صحبت آنها بوديم . هيچ وقتي به
عظمت اين ماه نبود ، هيچ وقتي به كرامت اين ماه نبود ! ما دوست خيلي داشتيم و
داريم ، امّا هيچ دوستي به عظمت اين ماه نبود ! مگر حضرت با سائر دوستان اش
وداع مي كند اينچنين ؟! با ماه مبارك رمضان كه مي شود ، اينطوري وداع مي كند .
مي فرمايد : ما دوستان زياد داريم ، امّا هيچ دوستي مثل اين ماه نيست ! وَ يا
خِيرَ شَهرٍ فِي الأيّامِ وَالسّاعاتْ ؛ يك ماهي كه نه هيچ روزي مثل روزهاي او
بود و نه هيچ شبي مثل شب هاي او ! اَلسَّلامُ عَلِيكَ مِنْ شَهرٍ قَرُبَتْ
فِيهِ الآمال وَ نُشِرَتْ فِيهِ الأعمالْ . سلام ما بر تو اي ماهي كه آرزوها در
اين ماه نزديك شد . ما فهميديم چي بخواهيم . آرزوهاي طولاني نمي طلبيم . او كه
دارد ما را اداره مي كند ؛
در همين دعاهاي سحر ماه مبارك رمضان كه از امام سجاد (سلام الله عليه) رسيده
است به نام ( دعاي ابوحمزة ثمالي ) ، به ما آموخت كه به خدا عرض بكنيم : خدايا
! آنها كه تو را نمي شناسند ، عبادت نمي كنند ، آنها را داري روزي مي دهي ! اين
همه مار و عقرب ها را خدا در عالم دارد تأمين مي كند . حيف است كه انسان تمام
حاجت ها را در همين محور مادّه و مادّيات خلاصه بكند ! آنها كه اصلاً خدا را
نمي شناسند ، عبادت نمي كنند ، نظير اين همه كفّار و منافقين و اين همه مار و
عقرب ها را خدا دارد در عالم تأمين مي كند . انسان تلاش و كوشش اش را براي اين
صرف بكند كه از خدا طبيعت و دنيا بطلبد ؟! امام مي فرمايد : سلام بر اين ماه كه
فهميديم در اين ماه از خدا چي بخواهيم . آرزوهاي طولاني نداشته باشيم . چيزي كه
براي ما بماند .
وقتي اين آيه نازل شد ؛ وَ كَأيّنْ مِنْ دابَّهٍ لا تَحمِلُ رِزقَهَا اللهُ
يَرزُقُها (4)، مهاجرين از مكّه به مدينه هجرت كردند . چون وقتي كه خواستند از
مكّه به مدينه مهاجرت كنند ، كسي به اينها اجازه نمي داد اينها اموال شان را
منتقل كنند يا بفروشند يا با خود ببرند . مي گفتند : اگر خواستيد از مكّه به
مدينه برويد ، بايد با دست خالي بايد برويد . همين كاري كه الآن اين دولتمردان
به نام اسلام مي كنند . اين مسلمين را از شهرهايشان دور مي كنند . قبلاً عِراق
مي كرد . گفت : هر چه داريد بايد بگذاريد ، بعد برويد مدينه . آنوقت برويد
مدينه چه كنيد ؟ جائي كه نيست در مدينه براي پذيرائي اينها كه ! بايد برود در
مسجد ! در صُفّة مسجد .
وقتي اين آيه نازل شد كه هيچ جنبنده اي كه اهل ذخيره و پس انداز نيست ، نيست كه
از جائي به جائي حركت بكند ، مگر اينكه خدا روزي او را مي دهد . اين آيه كه
نازل شد ، معنايش اين است كه همه در عالم روزي خدا را مي خورند . اين جنبنده ها
دو قسمت اند . بعضي اهل پس انداز و ذخيره اند مثل موش ، مثل مور ، مورچه ها ،
اينها اهل ذخيره اند . بعضي آزادانه زندگي مي كنند ، مثل كبوترها ، مثل گنجشك
ها ، مثل بلبل ها ، اينها اهل ذخيره و پس انداز و اينها نيستند . در اين آيه
فرمود : هم آن موش و آن مورچه اي كه اهل پس انداز اند ، خدا روزي مي دهد ، هم
كبوتر و بلبل و گنجشك كه اهل ذخيره نيستند ، خدا روزي مي دهد . اينطور نيست كه
فقط موش ها را خدا تأمين كند ، بلبل ها را تأمين نكند ! اينچنين نيست . فرمود :
وَ كَأيّنْ مِنْ دابَّهٍ لا تَحمِلُ رِزقَهَا اللهُ يَرزُقُهُا . چه بسيار
جنبنده اي كه به فكر ذخيره نيستند . روزي آنها را روزانه خدا تأمين مي كند .
اين آيه كه نازل شد ، مسلمين از مكّه به مدينه مهاجرت كردند . گفتند : خوب ،
حالا ما روزي مان را از جائي به جائي حمل نمي كنيم ، بالأخره خداي مكّه ، خداي
مدينه هم هست ! اگر ما را در مكّه اداره بكند ، در مدينه هم اداره مي كند . با
دست خالي آمدند در مسجدهاي مدينه ماندند ، شدند مهاجرين ! اينها را خدا تأمين
كرد . اينچنين نيست كه اگر انسان روح بلند نداشته باشد ، به او خوش بگذرد . يا
اگر روح بلند و عظيم داشت ، در جهان تلخ كام باشد ! اينطور نيست .
حضرت مي فرمايد : در اين ماه ما فهميديم كه از خدا چي بخواهيم . چون آدم تا اين
ذهن و جان اش را مشغول نكند ، او آدم را مشغول مي كند . شما يك ساعت اينجا
بنشينيد ، ببينيد حواس تان از كجا به كجا رفته ! يك ساعت چه خيالات باطلي كه در
ذهن عبور نكرده ! تا آدم اين نفس را ، اين ذهن را ، مركز انديشه را مشغول نكند
، او آدم را مشغول مي كند . فرمود : در اين ماه فهميديم از خدا چي بخواهيم !
اعمال مان باز شد ، آرزوهايمان بسته شد ، جلوي آرزوهايمان را گرفتيم ، دست به
كار شديم .
اَلسَّلامُ عَلِيكَ مِنْ قَرِينٍ جَلَّ قَدرُهُ مُوجُوداً ، وَ اَفجَعَ فَقدُهُ
مَفقُوداً . سلام بر تو اي قرين و نزديك اي كه وقتي بودي ، خيلي گرامي بودي !
حالا كه داري مي روي ، رفتن ات فاجعه است !! ما را غمگين مي كند . كسي كه عزيز
ترين عضو خانواده اش را از دست بدهد ، چه قدر غمگين مي شود ؟ حضرت مي فرمود :
آن وقتي كه بودي ، خيلي گرامي بودي ، الآن كه داري مي روي ، دردناك است مفارقت
ات ! ما را غمگين كردي . اَلسَّلامُ عَلِيكَ مِنْ قَرِينٍ جَلَّ قَدرُهُ
مُوجُوداً . آن وقتي كه بودي ، خيلي گرانقدر بودي . وَ اَفجَعَ فَقدُهُ
مَفقُوداً . وقتي هم كه رفتي ، فقدان ات فاجعه است ، درد آور است . وَ
مَرجُوٍّ آلَمَ فِراقُهْ . سلام بر تو اي تكيّه گاه اميد كه در هنگام مفارقت
ما را متألّم و رنجور كردي ! آن ماه كه در جان آدم رسوخ داشت ، وقتي از جان
فاصله مي گيرد ، جايش را غم پر مي كند . مي فرمايد : تو ما را رنجور كردي . آن
فهميدن ها ديگر نيست ، آن صفاي ضمير ديگر نيست .
اگر پيروزي براي رزمنده هاي اسلام بود ، قسمت مهم اش در ماه مبارك رمضان بود .
اين حضور ماه مبارك رمضان است كه ديديد چگونه سراسر ايران را وادار كرده كه
حضور اش را در جبهه ها اعلام بكند ! آن نشاطي كه انسان در ماه مبارك رمضان براي
نثار و ايثار دارد ، در غير ماه مبارك رمضان ندارد . اگر انسان در اين ضيافت
حقّ از خدا غنا و بي نيازي طلب كند ، چيزي او را به خود متوجّه نمي كند و مشغول
نمي كند . نه از كسي مي ترسد ، نه از بذل جان دريغ مي كند ! اَلسَّلامُ عَلَيكَ
مِنْ اَليفٍ آنَسَ مُقبِلاً فَسَّرَ وَ اُوحَشَ مُنقَضِيَاً فَمَضَّ . سلام بر
تو اي دوست اَليف و با الفت كه وقتي آمدي ، ما را مسرور كردي ، امّا وقتي رفتي
، ما را گداختي ، رفتي . « مَضَّ » با صاد ضاد ، آن درد گدازنده . يك وقت يك
آهن گداخته اي اگر به دست انسان اصابت كند ، رنج اش از گداختگي است . فرمود :
گداختي و رفتي . داغ زدي و رفتي . اين حرف ، حرف كي است ؟ حرف يك انسان اي است
كه با باطن اين ماه در تماس بود . با باطن ليلة قدر در تماس بود . با باطن روزه
در تماس بود . مي گويد : سلام بر تو اي دوست عزيز ! وقتي كه آمدي ، مسرور كردي
. ولي موقع رفتن گداختي و هجرت كردي ! عَلي اَليفٍ آنَسَ مُقبِلاً فَسَّرَ ، وَ
اُوحَشَ مُنقَضِيَاً فَمَضَّ . اَلسَّلامُ عَلَيكَ مِنْ مُجاوِرٍ رَقَّتْ فِيهِ
القُلُوبْ وَ قَلَّتْ فِيهِ الذُّنُوبْ . سلام بر تو اي همساية عزيز كه در
مجاورت تو بوديم ، در جوار رحمت تو بوديم . تو همسايه اي بودي كه در اين مدّت
دلها رقيق مي شد و گناه ها كم .
اين ترك اُولي و مكروهات و گناهان كوچك كم كم كم كم راه آدم را مي بندد . وقتي
طولاني بشود ، راه را مي بندد . فَطالَ عَلِيهِمُ الاَمَدْ فَقَسَتْ
قُلُوبُهُمْ . شما در اين مناطق ييلاقي كه آب هاي معدني مي جوشد ، ملاحظه كرديد
؛ مي بينيد در يك سرزمين اي كه مزرع است و سبز و خرّم است ، يك چشمة معدني مي
جوشد . چون با اَملاح و رسوبات همراه است ، اين آب زلال نيست كه راه خود را طي
كند و راه را باز مي كند و تشنه ها را سير كند و به مقصد برسد . بلكه با رسوبات
و املاح همراه است . اين آب كه زلال است ، وقتي از چشمه مي جوشد ، راه خود را
باز مي كند ، راه كسي را هم نمي بندد ، همة اين درخت ها و گياهان تشنة سر راه
را سيراب مي كند تا به دريا برود . اين خاصيّت آب زلال است كه اصلاً به دنبال
تشنه مي رود تا سيراب اش كند . آب به دنبال تشنه است ! آب سرش را به سنگ مي زند
، تلاش و كوشش مي كند كه خود را به تشنه ها برساند .
و امّا اگر اين آب داراي املاح رسوبي باشد ، اين همين كه مي جوشد ، راه خود را
مي بندد . بعد از چند سال شما مي بينيد اينجا يك تلّ اي از سنگ پيدا شده ! همة
آن سرزمين ها كه سبز بود ، ديگر چيزي از او روئيده نمي شود ، و اين آب هم جلوي
خودش را بسته . آن آب هاي معدني اينطور است . وقتي زلال و صاف نباشد ، جلوي خود
را مي بندد . گناهان در دل هم همين طور است . افكار ، انديشه در دل هم همين طور
است . اگر زلال باشد ، از جان مي جوشد ، با زبان و قلم منتشر مي شود ، به گوش و
چشم مي رسد ، از آنجا هم به دلهاي ديگران مي رسد . لذا يكي از القاب عالم ( ماء
مَعين ) است . آن ريشة اصلي اش دربارة حضرت ولي عصر (سلام الله عليه) است كه
يكي از القاب مبارك آن حضرت « ماء مَعين » است .
قُلْ أرَأيتُمْ إنْ اَصبَحَ ماؤُكُمْ غُوراً فَمَنْ يَأتِيكُمْ بِماءٍ مَعِينْ
(5). ماء مَعين يعني آب جاري . آب اي كه چشم آن را مي بيند . يكي از القاب
مبارك حضرت ولي عصر ماء مَعين است . علم را مي گويند : ماء مَعين ، عالم را مي
گويند : ماء مَعين . چرا ؟ چون مانند چشمة زلال است كه مي جوشد . حرفي كه مي
زند ، چيزي كه مي نويسد ، علمي است كه از آن جان او تراوش كرده ، به گوش و چشم
رسيده ، آن هم مي فهمد ، به ديگري مي گويد ، ديگري هم مي فهمد به سوّمي مي
رساند . اين مانند يك چشمة زلالي است كه بالأخره به اصل اش مي رود . اين آب
زلال ؛
و امّا افكار ، انديشه ، عقائد و خيالات باطل مانند همان رسوبات و املاح معدني
اند كه همان جا مي بندند ، قلب را مي بندند . كم كم اين دل مي شود قَسي ! وقتي
اين بست ، نه چيزي از آنجا نفوذ مي كند ، به ديگري مي رسد ، نه حرف ديگران در
او اثر مي كند . نه حرف او در غير مؤثر است ، نه حرف غير در او مؤثر ! چرا ؟
چون اين دل بسته شد . جا براي نفوذ ندارد . اين را مي گويند : ( قَسي ) ، قلب
قَسي . در اينجا امام سجاد (سلام الله عليه) مي فرمايد : سلام بر تو اي ماه
مبارك رمضان اي كه همساية خوبي بودي . گناهان در اين ماه كم مي شد و دلها در
اين ماه رقيق . اَلسَّلامُ عَلِيكَ مِنْ مُجاوِرٍ رَقَّتْ فِيهِ القُلُوبْ وَ
قَلَّتْ فِيهِ الذُّنُوب . دلها در اين ماه نرم و رقيق است ، و گناهان در اين
ماه كم .
اَلسَّلامُ عَلَيكَ مِنْ ناصِرٍ اَعانَ عَلَي الشِّيطانْ وَ صاحِبٍٍ سَهَّلْ
سُبُلَ الإحسانْ . سلام بر تو اي رفيق اي كه كمك كردي ما بر شيطان مسلّط شديم .
انسان در اين ماه بر شيطان مسلّط است . به خاطرات شيطاني گوش نمي دهد . مي گويد
: تو باعث شدي ، تو كمك مان كردي ، تو مصاحب خوبي بودي براي ما كه ما توانستيم
بر شيطان پيروز بشويم . وَ صاحِبٍ سَهَّلَ سُبُلَ الإحسانْ . ما نه تنها در
بُعد سَلبي از دست شيطان نجات پيدا كرديم كه كار بَد نكرديم ، بلكه در بُعد
اثباتي هم پيروز شديم . راههاي خير را خوب طي كرديم ، به آساني طي كرديم . اگر
در غير ماه مبارك رمضان كار خير را به سختي انجام مي داديم ، در اين ماه به
آساني انجام داديم . تو باعث شدي كه ما راه احسان را ما با سهولت طي كرديم .
اَلسَّلامُ عَلَيكَ مَا اَكثَرَ عُتَقآءَ اللهِ فِيكَ . سلام بر تو اي ماه اي
كه چقدر بنده ها را خدا در اين ماه آزاد كرده است . آنها كه گرفتار آتش بودند ،
آنها را آزاد كرد . آنهائي كه گرفتار رذائل اخلاقي بودند ، خدا آنها را از اين
بندها آزاد كرد . نعمتي بهتر از آزادي نيست ! مَنْ رَفَضَ الشَّهَواتْ كانَ
حُرّاً (6). اين در نهج البلاغه هست ، در امالي شيخ مفيد هست . اين مضمون از
اميرالمؤمنين (عليه السَّلام) رسيده است كه اگر كسي شهوت را طرد كند ، آزاد مي
شود . نعمت اي بالاتر از آزادگي ؛ آزادي ، حريّت از بهترين نعمت هاي الهي است
كه انسان گرفتار شهوت نباشد ، گرفتار غضب نباشد . زمام اش را به دست هوس اش
نسپرد . بردة هوي نباشد . مَنْ تَرَكَ الشَّهَواتْ كانَ حُرّاً (7)، مَنْ
رَفَضَ الشَّهَواتْ كانَ حُرّاً . با تعبيرات گوناگون از امير المؤمنين (عليه
السَّلام) نقل شده است . وَ مَا اَسعَدَ مَنْ رَعي حُرمَتَكَ بِكَ . چه قدر
سعادتمند شد آن كسي كه احترام تو را حفظ داشت ! مواظب بود در اين ماه حرف بَد
نزند ، خيال بَد نكند ، گناه نكند . چه قدر سعادتمند بود كسي كه حرمت تو را حفظ
كرد .
اَلسَّلامُ عَلَيكَ مَا كانَ اَمحاكَ لِلذُّنُوبْ وَ اشْتَرَكَ لِاَنواعِ
العُيُوبْ . سلام بر تو اي حقيقت ماه مبارك رمضان كه تو اَمحاكي چيز براي گناه
، كه ماحي ترين و محو كننده ترين چيز براي گناه اي . و اَستر و ساتر تر و
پوشاننده تر از هر چيزي نسبت به عيبي ! عيب را مي پوشاني ، گناه را محو مي كني
. اوّل پوشاندن است ، ستر است ، بعد مغفرت . خداي سبحان اوّل مي پوشاند كه
آبروي آدم محفوظ باشد ، بعد مي بخشد . اين ستّار زمينة آن غفّار را فراهم مي
كند . اين ستر زمينة آن مغفرت است . انسان تا بتواند آبروي ديگران را حفظ كند ،
خدا هم آبروي او را حفظ مي كند . آبروي خودش را هم بايد حفظ بكند . مگر مؤمن
موظّف است كاري بكند كه او را ذليل بكند ؟ آن كار ذلّت ، خِزي به دست مؤمن نيست
. آزاد نيست مؤمن ! فرمود : اَلسَّلامُ عَلِيكَ مَا كانَ اَمحاكَ لِلذُّنُوبْ و
اَستَرَكَ لِاَنواعِ العُيُوب . تو محو كننده ترين چيزها براي گناه اي و ساتر
ترين چيزها براي عيب هائي !
امّا ، اَلسَّلامُ عَلِيكَ مَا كانَ اَطوَلَكَ عَلَي المُجرِمينْ . براي افراد
تبهكار خيلي طولاني هستي ! ما كه اصلاً حضرت مي فرمايد : از رفتن ات متأثر ايم
. امّا آنكه مجرم است ، ماه مبارك رمضان براي او در حكم چندين ماه است . خيلي
طول مي كشد براي او . وَ اَهيَبَكَ فِي صُدُورِ المُؤمِنينْ . در دلهاي مؤمنين
ماه مبارك رمضان با يك هيبت و اُبّهت و جلال و هيمنه و شكوه تلقّي مي شود . كه
ماه مبارك رمضان را با عظمت مي شناخت .
اَلسَّلامُ عَلَيكَ مِنْ شَهرٍ لا تُنافِسَهُ الأيّامْ مِنْ شَهر . سلام بر تو
اي ماه اي كه هيچ ماهي با تو مسابقه و رقابت ندارد . (منافَسَه) يعني رقابت تا
انسان شيء نفيس اي را بگيرد . و اصولاً وقتي در منافسه انسان مي دُود ، نفس نفس
مي زند تا به مقصد برسد . اين كار را مي گويند : مُنافَسِه . خداي سبحان فرمود
: براي گرفتن فضائل مسابقه بدهيد . فَاليَتَنافَسِ المُتَنافِسُونْ (8). شما
نفس نفس مي زنيد تا آن شيء نفيس و ارزنده را بگيريد . فرمود : هيچ ماهي با تو
مسابقه نمي كند ! هيچ ايّامي ، هيچ ليالي ، هيچ لحظات ، هيچ ساعات با تو رقابت
ندارد ! تو پيشگام اي ! همة يازده ماه به دنبال تو اند . اينچنين نيست كه انسان
بگويد : خوب ، من ماه مبارك رمضان اين حرف ها را شنيدم ، ياد گرفتم ، بعدها عمل
مي كنم . اگر عمل نشد ، بعد هم عمل نمي شود . چون زمانهاي ديگر آن قدرت را
ندارند كه با ماه مبارك رمضان در كسب توفيق انسان رقابت كنند .
اَلسَّلامُ عَلِيكَ غِيرَ كَرِيهِ المُصاحَبَه وَ لا ذَمِيمِ المُلابَسَه .
سلام بر تو در اين مدّتي كه مهمان ما بودي ، يا ما در خدمت شما بوديم ، هيچ
رنجي نديديم . هيچ رنجي نديديم ! از صحبت شما خسته نشديم ، در خدمت شما بوديم ،
هيچ رنجي نديديم ! از صحبت شما خسته نشديم ، در خدمت شما بوديم ، لذّت برديم .
ذمّ اي ، كراهت اي ، چيزي از شما مشاهده نكرديم . يك مهمان خوبي بودي براي ما !
اَلسَّلامُ عَلِيكَ كَمَا وَفَدْتَ عَلِينَا بِالبَرَكاتْ ، وَ غَسَلْتَ عَنّا
دَنَسَ الخَطيئاتْ . تو آمدي ، سلام بر تو اي ماه گرانقدر مبارك رمضان كه بركت
آوردي ، ما را شستشو كردي و رفتي ! بعداً اگر آلوده شديم ، به دست خود آلوده
كرديم . وگرنه تو ما را شستي و رفتي . تطهير كردي ، بركت آوردي ، ما را شستشو
كردي . ما احساس سبكي مي كنيم .
اَلسَّلامُ عَلِيكَ غَيرِ مُوَدَّعٍ بَرَمَاً ، وَ لا مَترُوكٍ صِيامُهُ
سَاَمَاً . سلام بر تو كه در هنگام توديع ما احساس خستگي نكرديم . يك مهمان را
انسان با تشريفات بدرقه مي كند ، ولي خوب در اين مدّت خسته شد . ولي ما خسته
نشديم . ما از روزه گرفتن ات كه پذيرائي تو بود ، خسته نشديم . ما دَعامت و
خستگي و رنج اي احساس نكرديم . براي ما گوارا بود .
اَلسَّلامُ عَلِيكَ مِنْ مَطلُوبٍ قَبِلَ وَقتِهِ ، وَ مَحزُونٍ عَلَيهْ قَبلِ
فُوتِه . سلام بر تو ، قبل از اينكه بيائي ، ما انتظار ات را داشتيم . الآن هم
هنوز نرفتي ، يك چند لحظه اي مانده ، ولي همين كه مي خواهي بروي ، ما را غمگين
كردي ! اَلسَّلامُ عَلَيكَ مِنْ مَطلُوبٍ قَبلَ وَقتِهِ ، وَ مَحزُونٍ عَلَيهْ
قَبلَ فُوتِه . اَلسَّلامُ عَلَيكَ كَمْ مِنْ سُؤءٍ صُرِفَ بِكَ عَنّا ، وَ
كَمْ مِنْ خِيرٍ اُفِيضُ بِكَ عَلَينَا . سلام بر اين مهمان گرانقدري كه به
بركت تو خدا خيلي از بلاها را از ما برداشت . خيلي از بركات را به ما داد . ما
در حقيقت مهمان تو بوديم ، نه تو مهمان ما ! ما مهمان تو بوديم ، نه تو مهمان
ما ! اَلسَّلامُ عَلَيكَ وَ عَلي لِيلَهِ القَدْر . اين زيارت نامه است ؟ اين
سلام توديع است ؟ سلام بر تو اي ماه ، سلام بر ليلهُ القَدر ات ! اَلَّتِي هِيَ
خِيرٌ مِنْ ألفِ شَهر . شب قدر ات كه از هزار ماه ، تقريباً هشتاد سال بالاتر
است . اَلسَّلامُ عَلَيكَ مَا كانَ اَحرَصْنَا بِالأمْسِ عَلَيكْ ، وَ اَشَدِّ
شُوقَنَا غَداً اِلِيكْ . سلام بر تو اي ماهي كه ديروز خيلي حريص بوديم كه شما
بيائي . فردا هم خيلي مشتاق ايم كه بعد زيارت تان كنيم . اينطور نيست به عنوان
يك اداي وظيفه داريم اين مراسم توديع را انجام مي دهيم ! وَ اَشَدَّ شُوقَنَا
غَدَاً إلِيكْ . اَلسَّلامُ عَلِيكَ وَ عَلي فَضلِكَ الَّذِي حُرِمناهْ وَ عَلي
ماضٍ مِنْ بَرَكاتِكْ . سلام بر تو و فضيلت تو . سلام بر تو و بركات تو !
آنگاه عرض مي كند : خدايا ! اَللّهُمَّ إنّا اَهلُ هذَا الشَّهرِ الَّذِي
شَرَّفتَنَا بِهْ وَ وَفَّقْتَنَا بِمَنِّكَ لَهُ حِينَ جَهِلَ الأشقياءُ
وَقتَهُ وَ حُرِمُوا لِشَقآئِهِمْ فَضلَه . خدايا ! آن توفيق را دادي كه ما اهل
اين ماه باشيم . در حالي كه عدّه اي از اين ماه محروم شدند .
آنگاه دست به دعا و نيايش در حضور ذات أقدس إله دارد كه متأسفانه وقت گذشت ،
اگر اجازه بدهيد به همين مقدار اكتفا كنيم . روز پايان ماه مبارك رمضان است ،
دعاها هم مستجاب است ، شماها هم اوائل زندگي شماست . سعي كنيد اين طهارت ضمير
را ، اين صفاي ضمير را حفظ كنيد . به لطف الهي هر چه از خداي سبحان بخواهيد به
شما مرحمت مي كند . همّت هايتان در دعا بلند باشد . اوّلاً در دعا سعي كنيد آن
هدف هاي اصيل اسلامي را مسئلت كنيد . احتياجات خاصّه ، حوائج مخصوصه ، حوائج
شخصي را آخرها ذكر كنيد . در درجة اوّل بخواهيد كه خداي سبحان اسلام را در
سراسر عالم ناصر و پيروز كند ! بعد از خداي سبحان مسئلت كنيد كه همة مسلمين از
معارف و مزاياي اسلامي برخوردار باشند . آنگاه حوائج شخصي و نيازهاي خصوصي را
ذكر بكنيد .
پي نوشت ها:
(1) بحار الأنوار / جلد 93 / صفحة 356
(2) ديوان حكيم سنائي غزنوي
(3) بحار الأنوار / جلد 93 / صفحة 356
(4) سورة عنكبوت / آية 60
(5) سورة ملك / آية 30
(6) الأمالي لِلْمُفيد / صفحة 52
(7) بحار الأنوار / جلد 74 / صفحة 291
(8) سورة مطفّفين / آية 26