مرحوم شيخ عباس قمي در كتاب شريف مفاتيح الجنان بنقل از
رسول گرامي اسلام در اعمال ماه مبارك رمضان دعائي با مطلع
«اللهم ادخل علي اهل
القبور السرور» روايت مي كند كه اينك بعد از هر نمازي زمزمه عارفانه روزه داران
است، اين دعا چهارده فراز دارد و محتواي هر فراز با مشكلات و نيازهاي مادي و
معنوي انسانها خصوصاً قشر محروم و مستمند جامعه مرتبط است.باتوجه به رابطه مستقيم اين دعا با تعهدات انسان روزه
دار و نيازهاي قشر محروم بر آن شديم كه عنوان فرهنگ روزه داران را بر آن نهيم،
چرا كه نيايشگر، چهارده مرتبه در اين دعا با اشكي ريزان و آهي سوزان دست بر
آستان اجابت مي گشايد و هر بار نيز دست رحمت خداوندي بر سر مناجاتيان به نوارش
درمي آيد، و بر سالكان طريق و بزم نشينان ضيافت الهي پوشيده نيست كه همنوائي با
نيازمندان، شاخص ترين نشان عبادت مقبوله است و بزرگان دين روزه بي احساس و غافل
از درد مستمندان را جز تشنگي و گرسنگي نمي دانند و اين دعا ترسيم شفافي از اين
باور است.
«اللهم ادخل علي
اهل القبور السرور»
در نخستين فراز اين آواي رحماني سالك به رسم قبولي دعا به محروماني مي
پردازد كه دستشان از همه جا و همه چيز تهي گشته و در سراي باقي آرميده اند.
اسيران خاكي كه در حسرت اين ضيافت آسماني افسوس خور، لب
گزيده و انگشت بر دهانند كه چرا دامن ماه خدا را نگرفتند، تا صد دريچه مهتاب
رحمت برويشان بتابد، چرا زيربارش اشك، تن و جان نشستند تا جامي از كوثر وصال را
بنوشند، در اين فراز مسلمان پاك نهاد از كريم بخشايشگر براي آرميدگان سراي باقي
كه از همه دنيا به اعمال نيك و يا بد بسنده كرده، طلب شادماني و سرور مي كند و
حسي غريب از سوداي دلش مي گذرد كه تا دروازه آن جهان، به رويم گشوده نشده، بايد
برگ عيشي به گور خويش فرستاد.
«اللهم اغن كل
فقير».
زمزمه گر نيايش، با خود مي گويد حال كه در ارتباطي مستقيم به تمنا نشسته
ام و اطمينانم داده اند كه دعا و اجابت، دو بال پرواز بر بام عرش الهي هستند و
براي اينكه افسوس گذشتگان دامنم را نگيرد، بايد به نيازمندان انديشيد،
نيازمندان فقيري كه احساس مي كنند مجاز به خنديدن نيستند، اجازه آرزو كردن
ندارند و از دادن وعده هاي خوش به فرزندان ممنوع اند و به جاي انتظار از زندگي
بايد در كوره هاي حسرت بسوزند، در حاليكه در قاموس خداوندي، فقر چنين مأموريت و
اجازه اي ندارد تا رفتاري ذليلانه با بندگان عزيز خداوندي داشته باشد، لذا در
اين فراز ميهمان خدا تصميم به طلب رفع فقر مستمندان مي گيرد.
«اللهم اشبع كل
جائع»
براي طالب رستگاري، ره توشه اي بهتر از سير كردن گرسنگان و عبادتي
مقبولتر از فكر كردن به شكم هاي خالي، درونهاي تهي و پهلوهاي فروهشته و
اشتهاهاي خاموش نيست و بهترين شكر نعمت آن است كه سفره طعام بگستراني؛ هميان
سخاوت بدوش بكشي و در كوچه پس كوچه هاي مسكينان و يتيمان، عطر ولايت علي و
فاطمه را به مشام جانها برساني.
نفرت انگيزترين حالت، حالت غفلت از حال نيازمندان است و مگر مي توان مسلمان،
آنهم مسلمان روزه دار بود و گرسنگان را فراموش كرد و شاهد مرگ تدريجي آنها شد.
از اندوه هاي بزرگ روزه دار اين است كه چرا بايد كساني از درد گرسنگي بنالند
آنهم در عصر و زمانيكه سفره هاي رنگين و غذاهاي الوان توسط گروه ديگر در زباله
دانها انباشته مي شود.
«اللهم اكس كل
عريان»
درخواست پوشاك و لباس براي برهنگان، فراز ديگري از دعاي ماه مبارك
رمضان، اين سروش آسماني و فرهنگ اهل دل است.
خداوندا برهنگان را بپوشان، چه آنانكه از لباس تقوا و ورع و پارسائي برهنه اند
و چه آناني كه لباس از پنبه و پشم و ديگر الياف ندارند.
خداوندا گروهي برهنه نيز هستند كه از فرهنگ اصيل خود بريده و به فرهنگي غريبه
رو كرده اند، آنان را نيز به راه راست هدايت فرما، خداوندا ما را نيز به لباس
عزت بپوشان تا در لحظه روياروئي با ظاهرپرستان درون تهي، شخصيتمان نشكند.
«اللهم اقض دين
كل مدين»
شهروند ديار جانان را كه در بزم رباني ميهمان است يك درد و دو درد و يك
غم و صد غم نيست. او داغ كساني را به سينه دارد كه بدون عصاي امداد و حمايت،
قادر به عبور از گذرگاه زندگي نيستند و همين احساس است كه آدمي را وامي دارد كه
چون چراغ در شبستان محرومان بسوزد و براستي اگر حمايتگر و مددكار نباشيم خاصيت
وجودمان چيست و از انسانيت چه نشاني داريم و مگر بني آدم اعضاي يكديگر نيستند؟
روزه دار با خود مي گويد بايد فرصت را غنيمت شمرده و
مرحمي بر زخمي نهاد و دلي شاد كرد و حال كه يك دعا، هزاران اجابت دارد چرا سبد
نيازمندان را از گل عنايت حق پر نكنم؛ و چه نيازمندي مستحق تر از قرض داران.
«اللهم فرج عن كل
مكروب»
غم و اندوه و ناامني روحي و رواني وقتي به خانه اي پاي بگذارد، در جنگي
نابرابر، صبر و آرامش را به نبرد و ستيز تشويق و تحريك خواهد كرد. اين
نابساماني در اثر سرپيچي از قيد بندگي و شعله ورشدن تنوره تمايلات منفي فراهم
مي شود و دود آه و حسرتي كه بعد از تماشاي قارونهاي زرپرست از نهان آدمي بيرون
مي آيد اگر خانه اميد را نسوزاند حتماً تاريك و سياه خواهد كرد و در اين عصر و
زمان كه قدرتهاي ستمگر براي ارضاي طمع و اثبات برتري خود لشگري را به جنگ كشوري
و كشوري را بر سرملتي ويران مي كنند، گرد و غبار برپا شده از اين تجاوزات اندوه
و ماتمي است كه بر سر و روي نسلهاي مظلوم مي نشيند و اينجاست كه دل نيايشگر به
دردآمده چشمش ميگريد و زبان به دعا مي گشايد.
«اللهم رد كل
غريب»
چشمهاي حق بين اهل معرفت، آنسوي مرزها و پشت ديواره بلند زمان و پهنه
زمين را هم مي بيند و كوچكترين صداي درغربت را مي شنود لذا بياد آنهائي است كه
دور از ديار امن و آرامش هستند. غريبان چند گروهند، كسي كه از نيستان بريده شده
و از اصلش دورمانده يا فريب ظواهر را خورده از سرزمين هويت و اصالت و ولايت
سربرتافته و يا براي بدست آوردن لقمه ناني دور از خانه و كاشانه است. بازگشت
همه غريبان از غربت آرزوي اهل شهر رمضان است.
«اللهم فك كل
اسير»
رهائي از اسارت، از دغدغه هاي يك روزه دار است كه بارها آزادي اسيران و
رهائيشان را از آن شكننده زنجيره هاي اسارت و گشاينده قفلهاي نااميدي خواستار
است، چه اسيراني كه به جرم دفاع از دين و وطن و حق طلبي همچون ملت مظلوم افغان
و عراق و فلسطين به بند آمده اند و يا اسيراني كه خود زندانيان خويشتن و بسته
شدن به طنابهاي ضخيم هواپرستيند.
«اللهم اصلح كل
فاسد من امور المسلمين»
محراب عبادت يك عارف به وسعت همه خاك خداست. هرچند در كنج مسجدي نشسته و
بر ستون خلوت و سكوت تكيه زده، اما سيمرغ روحش بر كرانه هاي هستي در پرواز است
و اصلاح امور همه مسلمانان عالم و رهائيشان از تهديد فسادهاي گوناگون آرزوي
اوست چرا كه فساد در ميان مسلمين، يعني نازيبائي چهره اسلام و وقتي چنين شد
سرگشته گان به كدامين آئين محكم و جذاب دست زنند تا در سايه سار صداقتش
بيارامند.
«اللهم اشف كل
مريض»
فرهنگ حاكم بر جهان امروز ماندن ولو به قيمت جان ديگران است و سردمداران
بدعاقبت در جشن تولد خود گلوله و آتش و مرگ، تقسيم و نثار مي كنند.
اما تربيت شده در مكتب توحيد، آرزويش سلامتي همه انسانهاست و چنين است كه سالك
راه حق به رسم يك سنت مقدس، انديشه و عاطفه خود را به كنار بستر بيماران روانه
مي كند تا با دستان شفابخش، بيماران را عيادت كند چرا كه درد همگان درد ماست.
انسان بي درد خود دردي است آويخته بر انسانهاي رنجور.
«اللهم سدفقرنا
بغناك»
فقر بي رحم است، چون آتش مي سوزاند و چون سيل ويران مي كند، نه معصوميت
كودك را مي فهمد نه كهولت پيران را.
در اين فراز لفظ فقر به جمع آمده است كه گاهي از چهارسوي زندگي هجوم مي آورد،
پس براي پرنمودن حفره هاي دهشتناك آن كه همان جاي پاي فقر است، همدل و همزبان
شويم چرا كه هيولاي تهيدستي آنچنان مخرب و ويرانگر است كه نبرد با آن از عهده
يك فرد خارج است. همت مي طلبد، نهضت مي خواهد، نيازمند رستاخيزي از مدد و امداد
است و وجود فقر در گوشه اي از پيكر يك جامعه يعني زخمي در حال گسترش چرا كه فقر
تنها در كاسه و سفره نيست، زخم فقر ميكروبهائي چون چنگيز و هيتلر را در تاريخ
تاريك پرورش داد تا آتش خرمن آسايش جهان باشند، فقر همچنان كه شكم را تهي مي
كند مغزها و انديشه ها را هم كج، بار مي -آورد. عقده حقارت را جايگزين خودباوري
كرده و خودباوري را به خودخواهي تبديل مي كند.
«اللهم غير سوء
حالنا بحسن حالك»
تغيير حالت و تحول روحي و اخلاقي و از فرش به عرش و از ملك به ملكوت
رهسپارشدن، اساسنامه زندگي هوشياران و كمال جويان است، اما سوءحال معلوم است:
مجموعه، اعمال شيطاني و نفساني، سوءحال ماست ولي حسن حال خداوندي چيست؟
در همين دعا مي توان نشانه هايش را يافت كه نگران حال
ديگران بودن و تلاش به اصلاح امور جامعه، خدائي ترين حالتي است كه بتصويب عملي
همه انبياء و اولياء و صالحان و عارفان رسيده است.
«اللهم
اقض عناالدين و اغننا من الفقر»
وقتي انسان روزه مي گيرد و كام از طعام خاكي تهي كرده به غذاي آسماني
بسنده مي كند يعني جسم و جانش را از پليدي رهانيده و در فضاي بالا با قدسيان در
گردش است و چنين انساني هرگز نمي تواند تنها ناجي خود باشد، لذا بازهم مرغ دلش
به آشيانه فقيران و قرض داران پرمي كشد و در آخرين فرازهاي دعا غفلت از ياد
مشكل داران جامعه را نمي پسندد.
«انك علي كل شيء
قدير»
آخرين كلام روزه دار و بند پاياني اين نيايش باور قدرت كامله خداوندي
است و حامل اين پيام گرامي كه آرزومندان سلامت نفس و جان، بدانيد كه آرامش
اموات، غني شدن فقيران، سيرشدن گرسنگان، پوشيده شدن برهنگان، اداي قرض مقروضان،
رفع گرفتاري روحي و رواني، نجات از غربت، آزادي اسيران، اصلاح امور مسلمين،
شفاي بيماران، مسدود شدن فقر، تغيير و تحول از بدي به خوبي، اداي دين و بازهم
نجات از فقر كه همه آرزو و آرمان و فرهنگ روزه داران است زماني ميسر، ممكن و به
اجابت خواهد رسيد كه همه اين باورها در اعمالمان متجلي شود و با حركتي هرچند
اندك و با بضاعتي مختصر و همدلي در حد توان و اطعام و اكرام نيازمندي ولو به
دانه خرمائي، خود را در صف كرم داران قرار دهيم و شكر نعمت را نه در لفظ كه در
گسترانيدن سفره جوانمردي بدانيم و باورمان باشد كه خداي قادر بر هر چيزي آنقدر
غني و بي نياز است كه خود مي تواند از بندگانش رفع نياز كند.
ولي ما بايد از آزمون و امتحان سرشكسته بيرون نيائيم كه
فقير با صبرش و توانمند با بخشش در امتحان است.
منبع:
روزنامه کیهان
، یکشنبه 17 مهر 1384 - 5
رمضان 1426، ص مقالات