مقام شفاعت، موهبتي است الهي كه خداوند متعال به آنان كه روحشان به جلوه قدسي
مزيّن است، عنايت ميكند. بر اساس بيان و دلالت روايات، عاليترين مرتبه آن
«مقام محمود» است كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) در روز رستاخيز در آن
مقام، طلوع ميكند و آبشار نور شفاعت را از آن مطلع بر امت جاري ميگرداند.(1)
شفاعت در قرآن
بيست و پنج آيه قرآن(2) درباره شفاعت - نفياً و اثباتاً - نازل شده است و بيش
از 30 مرتبه اين كلمه و مشتقات آن در قرآن تكرار گرديده است؛ اين فزوني آيات،
دليل روشني بر اهميّت موضوع شفاعت در قرآن است. بعضي از بزرگان، اين مجموعه
آيات را به هفت گروه تقسيم نموده و به بحث درباره آن پرداختهاند.(3)
آياتي كه مقام شفاعت را براي دارندگان اذن الهي اثبات ميكند، عبارتند از:
1. «مَنْ ذَالَّذي يَشْفَعُ عِندَهُ اِلاَّ بِاِذْنِهِ»(4)؛ «كيست كه بدون اذن
او شفاعت كند.»
2. «ما مِنْ شَفيِعٍ اِلاَّ مِنْ بَعْدِ اِذْنِهِ»(5)؛ شفيعي نيست كه جز به اذن
و فرمان او شفاعت كند.»
3. «وَ لا تَنْفَعُ الشَّفعَةُ عِنْدَهُ اِلاَّ لِمَنْ اَذِنَ لَهُ»(6)؛ «در
روز رستاخيز، شفاعت كسي سودي نميبخشد، مگر شفاعت آن كه خدا به او اذن دهد.»
4. «يَومَئذٍ لا تَنْفَعُ الشَّفعَةُ اِلاَّ مَنْ اَذِنَ لَهُ الرَّحمنُ وَ
رَضِيَ لَهُ قَوْلاً»(7)؛ «در آن روز، شفاعت هيچ كس سود نبخشد؛ جز آن كسي كه
خدا به او اذن دهد و به گفتار او راضي شود.»
5. «وَلا يَمْلِكُ الَّذِينَ يَدعُونَ مِنْ دُونِهِ الشَّفعَةَ اِلاَّ مَنْ
شَهِدَ بِاْلحَقِّ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ»(8)؛ «كساني، غير خدا كه مورد پرستش
واقع ميشوند [بتها...] هرگز قادر بر شفاعت نيستند؛ مگر آن گروه كه به حق گواهي
دهند و از صميم جان به آن دانا باشند.»
6. «لا يَمْلِكُونَ الشَّفعَةَ اِلاَّ مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمنِ
عَهْداً»(9)؛ «در آن روز هيچ كس [معبودهاي دروغي] مالك شفاعت نباشد مگر آن كه
با خدا عهدي داشته باشند.»
7. «... وَ لا يَشْفَعُونَ اِلاَّ لِمَنِ ارْتَضي وَ هُمْ مِنْ خَشْيَتِهِ
مُشْفِقُونَ»(10)؛ درباره كساني شفاعت ميكنند كه مورد پسند خدا باشند و آنان
از خوف خدا هراسانند.
از اين آيات، به روشني استفاده ميشود كه برخي انسانها از مقام شفاعت
برخوردارند. دقت در مفاهيم آيات، ما را به نكات زير راهنمايي ميكند:
- در روز رستاخيز، گروهي با داشتن شرايطي شفاعت خواهند كرد.
- يكي از شرايط شفاعت، اذن الهي است.
- شفاعت كننده بايد به يگانگي خدا و بندگي خويش گواهي دهد: «اِلاَّ مَنْ شَهِدَ
بِالْحَقِّ».
- شفاعت كننده بايد با خداوند، پيمان شفاعت داشته باشد: «اِلاَّ مَنِ اتَّخِذَ
عِنْدَ الرَّحْمن عَهْداً».
- تقاضاي شفاعت نبايد با سخني كه خشم خدا را برميانگيزد آميخته باشد: «وَ
رَضِيَ لَهُ قَوْلاً» شايد مقصود آيه اين باشد كه درخواست شفاعت نبايد در باره
افرادي باشد كه شايستگي شفاعت را ندارند.
- شفاعت شونده بايد مورد رضايت خدا باشد: «الاّ لِمَن اِرْتَضي».
شفاعت در آيينه روايات
پيامبر اكرم و جانشينان راستين آن حضرت (عليهم السلام)، به پيروي از قرآن مجيد
و در راستاي تفسير آيات شفاعت، اين موضوع را در سخنان خود ياد كرده و آن را يك
اصل ثابت و نقطه درخشان در فرهنگ نامه اسلام، بيان نمودهاند.
صدها روايات، درباره شفاعت و شرايط آن، در كتابهاي حديثي شيعي و سني موجود
است. ما به ذكر چند روايت اكتفا ميكنيم:
1. پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) فرمود: «اُعطيتُ خَمْساً... و اُعطِيتُ
الشَّفاعَةَ فَاَخَّرْتُها لاُِمَّتي فَهِيَ لِمن لا يُشْرِكُ بِاللهِ
شَيْئاً»(11)؛ «خداوند بزرگ به من پنج امتياز عطا فرمود و يكي از آنها شفاعت
است كه آن را براي امت خود نگاه داشتهام، براي كساني كه مشرك نباشند.»
2. پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) در تفسير آيه «عَسي اَنْ يَبْعَثَكَ
رَبُّكَ مَقاماً مَحْمُوداً»(12) فرمود: «هُوَ المَقامُ الَّذي اَشْفَعُ
لاُِمَّتي فِيهِ»(13)؛ «(مقام محمود كه در اين آيه آمده است) همان مقامي است كه
در آن براي امتم شفاعت ميكنم.»
حضرت معصومه عليهاالسلام
3. پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) فرمود: «اَنَا اَوَّلُ شافِعٍ و اوَّلُ
مُشَفَّعٍ»(14)؛ «من نخستين كسي خواهم بود كه شفاعت ميكند و اولين كسي خواهم
بود كه شفاعتش پذيرفته ميشود.»
4. نيز فرمود: «اَسْعَدُ النَّاسِ بِشَفاعَتي يَوْمَ الْقِيامَةِ، مَنْ قالَ لا
اِلهَ اِلاَّ اللهُ خالِصاً مِنْ قَلْبِهِ اَوْ نَفْسِهِ»(15)؛
«خوشبختترين افراد به واسطه شفاعت من در روز رستاخيز كسي است كه بگويد: لا اله
الاّ الله» در حالي كه در قلب و وجودش اخلاص داشته باشد.»
5. نيز فرمود: «شَفاعَتي لِكُلِّ مُسْلِمٍ»(16)؛ «هر كس مسلمان باشد از شفاعت
من بهرهمند خواهد شد.»
6. نيز فرمود: «اِنّي لَاَرجُو اَنْ اَشْفَعَ يَومَ الْقِيامَةِ عَدَدَ ما
عَليَ الاَرْضِ مِنْ شَجَرَةٍ وَ مَدَرَةٍ»(17)؛ «همانا اميدوارم كه در روز
رستاخيز به عدد درختان و كلوخهاي روي زمين، از مسلمانان شفاعت كنم!
7. نيز فرمود: «فَيُشْفَعُونَ حَتّي يَخْرُجَ مَنْ قالَ: لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ
مِمَّنْ في قَلْبِهِ مِيزانُ شَعِيرَةٍ»(18)؛ «آنگاه شفاعت ميشوند، تا آنجا كه
حتي اگر كسي به اندازه يك جو، از ايمان واقعي داشته باشد از آتش جهنم خلاص
ميشود.»
8. نيز فرمود: «مَنْ صَلَّي عَلي مُحَمَّدٍ وَ قالَ الَلَّهُمَّ اَنْزِلْهُ
الْمَقْعَدَ المُقَرَّبَ عِنْدَكَ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَجَبَ لَهُ
شَفاعَتِي»(19)؛ «هر كس بر من درود فرستد و بگويد: خدايا، او را در روز قيامت
به مقام قرب خود جاي ده، شفاعت من براي او واجب ميشود.»
9. نيز فرمود: «اَنَا اَوَّلُ شافِعٍ فِي الْجَنَّةِ»(20)؛ «من اولين كسيام كه
در بهشت شفاعت ميكند.»
10. علي عليه السلام فرمود: «لَنا شَفاعَةٌ و لاَِهْلِ مَوَدَّتِنا
شَفاعَةٌ»(21)؛ «ما شفاعت ميكنيم و دوستان ما نيز مقام شفاعت دارند.»
مقام محمود و شفاعت پيامبر اكرم
بر پايه روايات اسلامي، بر بام بلند مقام شفاعت كه همان مقام محمود است، چهره
مبارك خاتم الانبياء ميدرخشد. آن حضرت در آن مقام طلوع ميكند و فروغ شفاعت
خويش را بر امت جاري ميسازد. آن بزرگوار چنين فرمود: «هنگامي كه در مقام محمود
قرار گيرم براي افرادي از امتم كه مرتكب گناهان بزرگ شدهاند شفاعت ميكنم و
خداي متعال، شفاعتم را در باره آنان ميپذيرد. به خدا سوگند! كساني كه ذريّه و
فرزندان مرا آزار داده باشند، شفاعت نميكنم.»(22)
نيز فرمود: «آن هنگام كه رستاخيز برپا شود، من پيشواي پيامبران و سخنگوي آنان و
صاحب شفاعت ايشان خواهم بود... .»(23)
شفاعت قرآن و عترت
بنابر احاديث فراوان، در روز رستاخيز، قرآن و عترت نيز شفاعت ميكنند. پيامبر
اكرم (صلي الله عليه و آله) فرمود: «اِنّي لَاَشْفَعُ يَوْمَ الْقِيامَةِ
فَاُشَفَّعُ، و يَشْفَعُ عَلِيٌّ فَيُشَفَّعُ وَ يَشْفَعُ اَهْلُ بَيْتي
فَيُشَفَّعُونَ»(24)؛ «من در روز قيامت، شفاعت ميكنم و شفاعتم پذيرفته ميشود
و علي عليه السلام شفاعت ميكند و شفاعتش پذيرفته ميشود، اهل بيت من شفاعت
ميكنند و شفاعت آنان هم پذيرفته ميشود.»
حضرت معصومه عليهاالسلام
نيز فرمود: «اَلشُّفَعاءُ خَمْسَةٌ: اَلْقُرآنُ وَ الرَّحِمُ وَالْاَمانَةُ و
نَبِيُّكُمْ وَ اَهْلُ بَيْتِ نَبِيِّكُمْ»(25)؛ «شفاعت كنندگان پنج دستهاند:
قرآن، خويشاوندان، امامت، رسول اكرم و اهل بيت پيامبر (عليهم السلام).»
نيز فرمود: «قرآن را بياموزيد؛ زيرا قرآن در روز قيامت، اهل قرآن را شفاعت
ميكند.»(26)
امام صادق عليه السلام سه مرتبه فرمود: «وَاللهِ لَنَشْفَعَنَّ
لِشيعَتِنا...»(27)؛ «به خدا سوگند! شيعيان خود را شفاعت ميكنيم.»
نيز فرمود: «شَفاعَتُنا لاَِهْلِ الْكَبائِرِ مِنْ شِيعَتِنا...»(28)؛ «شفاعت
ما براي كساني از شيعيان ما است كه مرتكب گناهان بزرگ شدهاند.»
معاوية بن عمار از امام صادق عليه السلام پرسيد: «مَنْ ذَالَّذِي يَشْفُعُ
عِنْدُهُ اِلاَّ بِاِذْنِهِ»؛ «آنان كه از سوي خداوند اذن دارند، چه
كسانياند؟»
آن حضرت پاسخ داد: «قالَ نَحْنُ اُولئِكَ الشَّافِعُونَ»(29)؛ «ما آن شفاعت
كنندگان ميباشيم.»
شفاعت پيامبران، فرشتگان و مؤمنان
پس از قرآن و عترت، فروغ شفاعت از جمال انبياي بزرگ، فرشتگان مقرّب، علماي
رباني، شهدا و مؤمنان، ساطع است. آنان در عرصه رستاخيز به شفاعت گناهكاران قيام
ميكنند.
پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) فرمود: «يَشْفَعُ النَّبِيُّونَ
وَالْمَلائِكَةُ وَالْمُؤْمِنُونَ...»(30)؛ «پيامبران و فرشتگان و مؤمنان شفاعت
ميكنند.»
نيز فرمود: «يَشْفَعُ يومَ الْقِيامَةِ، اَلْاَنْبِياءُ ثُمَّ الْعُلَماءُ
ثُمَّ الشُّهَداءُ»(31)؛ «در روز رستاخيز، پيامبران و سپس دانشمندان و سپس
شهيدان راه خدا شفاعت ميكنند.»
نيز فرمود: «فَيُؤْذَنُ لِلْمَلائِكَةِ وَ النَّبِيِّين و الشُّهَداءِ اَنْ
يَشْفَعُوا فَيَشْفَعُونَ و يُخْرِجُونَ مَنْ كانَ في قَلْبِهِ ما يَزِنُ
ذَرَّةً مِنْ اِيْمانٍ»(32)؛ «پس اذن داده ميشود كه فرشتگان و پيامبران و
شهيدان شفاعت كنند. آنگاه آنان شفاعت ميكنند و هر كس را كه ذرّهاي ايمان در
قلب او باشد از آتش خارج ميكنند.»
شفاعت حضرت فاطمه معصومه عليها السلام
اكنون روشن شد كه شفاعت، جلوههاي قدسي با اذن خداوند نزد او پذيرفته است.
پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) شفاعت ميكند. قرآن و عترت شفاعت ميكنند.
دانشمندان و شهيدان شفاعت ميكنند. خلاصه آنكه، علي عليه السلام فرمود: «ما
شفاعت ميكنيم و دوستان ما نيز مقام شفاعت دارند.»(33)
حضرت فاطمه معصومه (عليهاالسلام) نيز شفاعت ميكند. گستره سفره شفاعتش به وسعت
تاريخ تشيّع و عموم شيعيان است. حضرت امام صادق (عليه السلام) فرمود: «تَدْخُلُ
بِشَفاعَتِها شيعَتِيَ الْجَنَّةَ بِاَجْمَعِهِمْ(34)؛ به شفاعت فاطمه معصومه،
همه شيعيانم به بهشت ميروند.» استحقاق چنين مقام و منزلتي براي حضرت معصومه
(عليهاالسلام) روشن و آشكار است. پيامبر اكرم فرمود: «كسي كه قرآن را بياموزد و
احكام آن را پاس بدارد، خداوند او را اهل بهشت قرار ميدهد و شفاعت او را
درباره ده نفر از خويشاوندانش كه همه سزاوار آتش باشند، ميپذيرد.»(35)
نيز فرمود: «هنگامي كه انسان مؤمني، به نودسالگي رسد، خداوند گناهان او را
ميبخشد و شفاعت او را درباره خويشانش ميپذيرد.»(36)
همچنين فرمود: «در پرتو شفاعت يك نفر از امت من، جمعيتي بيش از افراد بني تميم
به بهشت خواهند رفت.»(37)
نيز فرمود: «اهل بهشت در صفهايي منظم ميايستند. آنگاه يكي از دوزخيان، از
مقابل يكي از آنان عبور ميكند و به او ميگويد: آيا ياد داري كه يك روز از من
آب خواستي و من تو را سيراب كردم؟ پس اكنون مرا ياري كن. در اين هنگام آن شخص
كه اهل بهشت است براي او شفاعت ميكند و نيز يكي از اهل جهنم بر يكي از اهل
بهشت ميگذرد و به او ميگويد: آيا به خاطر داري كه روزي آب وضو به تو دادم، پس
مرا ياري كن. آن شخص او را شفاعت ميكند.»(38)
شيخ مفيد مي گويد: «وَ يَشْفَعُ الْمُؤْمِنُ البَرُّ، لِصَديقِهِ الْمُؤْمِنِ
المُذْنِبِ، فَتَنْفَعُهُ شَفاعَتُهُ و يُشَفِّعُهُ اللهُ وَ عَلي هذَا
الْقَوْلِ اِجْماعُ اْلاِمامِيَّةِ»(39)؛ «مؤمن پارسا و نيكوكار براي دوست
گناهكارش شفاعت ميكند و خداوند، شفاعتش را ميپذيرد و اين مطلب، نزد عموم
اماميه، پذيرفته شده است.»
پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) فرمود: «... وَ اِنَّ اَدْنَي
الْمُؤْمِنِينَ شَفاعَةً يَشْفَعُ في اَرْبَعينَ مِنْ اِخْوانِهِ»(40)؛ «و
كمترين مرتبه شفاعت مؤمن آن است كه در باره چهل نفر از برادرانش شفاعت ميكند.»
با توجه به اين مجموعه روايات، آشكار و بديهي است كه در سايه رحمت واسعه خداوند
رحمان و مكانت عرشي حضرت فاطمه معصومه (عليهاالسلام)، همه شيعيان به نور شفاعت
آن حضرت وارد بهشت شوند.
پي نوشتها:
1- الميزان، طباطبايي، ج 1، ص 176 و 177.
2- المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الكريم، واژه «شَفَعَ».
3- شفاعت در قلمرو عقل، قرآن و حديث، جعفر سبحاني، ص 100 – 58/ شفاعت در قرآن و
حديث، رضا استادي، ص 34-6/ شفاعت، احمد مطهري و غلامرضا كاردان، ص 44-9.
4- بقره/ 255.
5- يونس/ 3.
6- سبأ/ 23.
7- طه/ 109.
8- زخرف/ 86.
9- مريم / 87.
10- انبياء/ 28.
11- مسند احمد، ج 1، ص 301/ صحيح بخاري، ج 1، ص 92 و 119 (باب التّيمّم و كتاب
الصلوة).
12- اسراء/ 79.
13- مسند، احمد بن حنبل، ج 2، ص 528/ سنن ترمذي، ج 4، ص 365، ح 5145 (با اندكي
تفاوت).
14- سنن ترمذي، ج 5، ص 248، ح 3695/ سنن دارمي، ج 1، ص 26 - 27.
15- صحيح بخاري، ج 1، ص 36، (كتاب العلم، باب الحرص علي الحديث).
16- سنن ابن ماجه، ج 2، ص 1444.
17- مسند، احمد بن حنبل، ج 5، ص 347.
18- همان، ج 3، ص 345.
19- همان، ج 4، ص 108.
20- صحيح مسلم، ج 1، ص 130/ سنن دارمي، ج 1، ص 27.
21- خصال، صدوق، ص 624.
22- الميزان، طباطبايي، ج 1، ص 176 - 177.
23- سنن ترمذي، ج 5، ص 247، ح 3692/ سنن ابن ماجه، ج 2، ص 1443.
24- مناقب، ابن شهر آشوب، ج 2، ص 15/ مجمع البيان، ج 1، ص 104، (با اندكي
تفاوت).
25- همان، ص 14.
26- مسند، احمد بن حنبل، ج 5، ص 251.
27- مناقب، ابن شهر آشوب، ج 2، ص 14.
28- من لا يحضره الفقيه، ج 3، ص 376.
29- تفسير عياشي، ج 1، ص 136/ محاسن برقي، ص 183، (با اندكي تفاوت).
30- صحيح، بخاري، ج 9، ص 40.
31- سنن ابن ماجه، ج 2، ص 1443.
32- مسند، احمد بن حنبل، ج 5، ص 43.
33- خصال، صدوق، ص 624.
34- سفينةالبحار، ج 2، ص 376.
35- سنن ترمذي، ج 4، ص 245/ سنن ابن ماجه، ج 1، ص 78/ مسند احمد، ج 1، ص 148.
36- مسند احمد، ج 2، ص 89.
37- سنن دارمي، ج 2، ص 328/ سنن ترمذي، ج 4، ص 46/ سنن ابن ماجه، ج 2، ص 1444.
38- سنن ابن ماجه، ج 2، ص 1215.
39- اوائل المقالات، مفيد، ص 52.
40- همان، ص 53.
منبع: از«قم در عصر حضور
ائمه و غيبت صغري» برگرفته از سایت تبیان.