«غدير» بزرگترين عيد اسلامى

محمدابراهيم موحد


شايد برخى گمان كنند كه عيد غدير تنها اختصاص به شيعيان دارد و در كلمات پيامبر اكرم، صلى‏الله‏عليه وآله، اشاره‏اى به لزوم بزرگداشت آن نشده است. اما بايد گفت كه عيد غدير نيز چون عيد فطر و قربان از اعياد اسلامى، بلكه از بزرگترين اعياد است، و نخستين كسى هم كه اين روز را به عنوان عيد اسلامى معرفى كرد، خود پيامبر اسلام، صلى‏الله‏عليه وآله، بود. آنچه در پى خواهد آمد تحقيقى است در زمينه سابقه تاريخى عيد غدير كه اميدواريم مورد استفاده خوانندگان عزيز واقع شود.
پيامبر اكرم پس از آنكه على‏بن‏ابيطالب را در روز غدير به جانشينى خود تعيين كرد، در همان روز اين عيد را اعلام نمود و مراسم آن را بپا داشت، و در خيمه‏اش نشست و با كمال خوشحالى و سرور از تبريك گويندگان استقبال كرد و به آنها مى‏فرمود:

به من تبريك بگوييد... به من تبريك بگوييد، زيرا خداوند مرا به نبوت و اهل بيتم را به امامت اختصاص داده است. (1)

ما در تاريخ پيامبر، شاديهاى او روزى را نمى‏يابيم كه پيامبر گفته باشد: به من تبريك بگوييد، حتى روز ازدواجش و روز هجرتش از مكه به مدينه و رهايى از چنگال مشركان، و روز فتح مكه و پيروزى مسلمانان نفرمود به من تبريك بگوييد، ولى روز غدير مكرر مى‏فرمود: به من تبريك بگوييد، چرا؟ به خاطر آنكه پيامبر عظمت اين روز را بخوبى درك مى‏كرد و از شرافت اين خاطره و برترى داشتن اين عيد بر ساير اعياد آگاه بود.

بر همين اساس پيامبر فرمود:
روز عيد غدير خم بهترين اعياد امت من است، و آن روزى است كه خداوند تعالى به من فرمان داده با منصوب كردن على بن ابيطالب به عنوان رهبرى كه امتم پس از من به وسيله او هدايت‏يابند; آن روز را ياد كنيم. آن روزى است كه خدا دين را در آن روز كامل و نعمت را تمام گردانيد و اسلام را به عنوان يك دين براى مردم پسنديد. (2)

پيامبر در اين حديث، اولا: روز غدير را يك عيد اسلامى جاويد در رديف ساير اعياد اسلامى اعلام كرده; ثانيا: عيد غدير را مطلقا برتر از اعياد اسلامى شمرده است.

پس از رحلت پيامبر، خود اميرالمؤمنين نيز روز غدير را به عنوان يك عيد اسلامى تلقى كرد (3) و در سالى كه روز غدير با جمعه مصادف بود خطبه‏اى ايراد نمود و در ضمن آن فرمود:

خداوند بزرگ در اين روز بزرگ در اين روز براى شما گروه مؤمنان دو عيد بزرگ كه قوام هريك به ديگرى است جمع كرده تا احسانش را نزد شما كامل گرداند و شما را بر راه هدايت آگاه و مطلع كند... از اين رو جمعه را مركز تجمع براى پاكسازى گذشته‏ها قرار داده است... بنابراين هيچ توحيدى را جز بر اساس اعتراف به رسالت پيامبر نمى‏پذيرد، و هيچ آيينى را جز توام با ولايت كسى كه به ولايت او فرمان داده قبول نمى‏كند، و اسباب اطاعت او جز با تمسك به ريسمان او و ريسمان اهل ولايت او منظم نمى‏گردد، لذا در روز غدير آنچه را كه بيانگر اراده‏اش در مورد برگزيدگانش بود بر پيامبرش نازل فرمود، و او را به تبليغ آن و ترك همنشينى با منحرفان و منافقان و بى‏اعتنايى به آنان مامور ساخت و ضامن نگهدارى او از شر آنان شد.

آنگاه حضرت امير، عليه‏السلام، مردم را به اجراى مراسم عيد دعوت نمود و فرمود:
خدا شما را رحمت كند، پس از پايان يافتن اجتماعتان، به سوى توسعه بر زن و فرزند، و نيكى با برادران و شكر نعمتهاى الهى بازگرديد، و همه با هم مجتمع باشيد تا خدا يگانگى شما را حفظ كند و با يكديگر نيكى كنيد تا خدا الفت و دوستى و صداقت‏شما را نگهدارد، و به يكديگر هديه دهيد (4) همانگونه كه خدا پاداش شما را در اين روز، چند برابر اعياد گذشته يا اعياد آينده - جز در موارد مثل آن - قرار داده است. نيكى در اين روز (يعنى: روز عيد غدير) ثروت را زياد و عمر را افزون مى‏كند، و مهربانى به يكديگر باعث رحمت و عطوفت‏خداوند است. با سعى و كوشش خويش و در حد توانايى خود، از آنچه خدا به شما بخشيده، براى برادران و زن و فرزندانتان آماده كنيد و شادى را در ميان خود آشكار سازيد و با گشاده‏رويى با يكديگر برخورد كنيد. (5)

بعد از على، عليه‏السلام، امام حسن و امام حسين، عليهماالسلام، نيز روز غدير را زنده نگاه مى‏داشتند و هر سال، آن روز را به عنوان عيد تلقى مى‏كردند و با كمال مسرت و شادى، براى قبول تهنيت و تبريك شاد باش جلوس مى‏نمودند، و به وسيله نماز و روزه و دعا به خدا تقرب مى‏جستند، و در نيكويى و احسان و اطعام تاكيد مى‏نمودند، تا تشكر نعمت‏خدا را در چنين روزى كه اميرالمؤمنين، عليه‏السلام، به خلافت و امامت منصوب شده به جاى آورده باشند. آنها در اين روز صله رحم مى‏كردند، و خانواده خويش را در وسعت ارزاق قرار مى‏دادند و به ملاقات برادران مى‏رفتند و شيعيان خود را نيز به تمام اين كارها دعوت مى‏نمودند. (6)

اكنون به روايات زير توجه كنيد:

1. ابوالحسن ليثى مى‏گويد:

امام جعفر صادق، عليه‏السلام، به بعضى از دوستان و شيعيانش كه در حضور او بودند فرمود:

آيا مى‏دانيد روزى كه خدا اسلام را در آن روز براى ما و شيعيانمان عيد غدير قرار داده چه روزى است؟

عرض كردند: خدا و رسول و فرزند پيامبر داناترند، آيا روز عيد فطر است؟

امام فرمود: نه!

گفتند: آيا روز عيد قربان است؟ امام فرمود:

نه! البته اين دو روز، بزرگ و با شرافت هستند اما روز منار دين بزرگتر است، و آن روز هيجدهم ذى الحجه است كه پيامبر خدا، صلى‏الله‏عليه‏وآله، هنگامى كه از حجة الوداع بازگشت و به غدير خم رسيد...».

2. فرات بن احنف مى‏گويد:

از امام جعفر صادق، عليه‏السلام، پرسيدم: فدايت‏شوم، آيا مسلمانان عيدى بالاتر از عيد فطر و عيد قربان و روز جمعه و روز عرفه دارند؟

امام فرمود: آرى! بالاترين و بزرگترين و شريف ترين اعياد روزى است كه خدا دين را در آن روز كامل گردانيد، و اين آيه را بر پيامبرش محمد، صلى‏الله‏عليه‏وآله، نازل فرمود: اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى و رضيت لكم الاسلام دينا.

سؤال كردم: آن چه روزى است؟

فرمود: انبياى بنى اسراييل وقتى وصيت و امامت را به نفر بعد از خودشان واگذار مى‏كردند، آن روز را عيد قرار مى‏دادند، و اين روز هم روزى است كه پيامبر، صلى‏الله‏عليه، على، عليه‏السلام، را رهبر مردم قرار داد، و در آن روز چيزهايى نازل شد، و دين كمال يافت و نعمت‏بر مؤمنان تمام گرديد.

عرض كردم: در اين روز چه كارى شايسته است انجام دهيم؟

امام، عليه‏السلام، فرمود: اين روز، روز عبادت و نماز و روز شكر و سپاس خدا، و مسرت به خاطر ولايت ما بر شما از جانب خداست، من دوست دارم اين روز را روزه بگيريد. (7)

3. عبدالرحمن بن سالم از پدرش نقل مى‏كند كه گفت:

از امام صادق، عليه‏السلام، پرسيدم: آيا مسلمانان غير از روز جمعه و عيد قربان و عيد فطر، عيد ديگرى دارند؟

فرمود: آرى عيدى بزرگتر!

گفتم: فدايت‏شوم، كدام عيد است؟

فرمود: روزى كه پيامبر خدا اميرالمؤمنين را به خلافت نصب كرد و فرمود: هر كس كه من مولاى او هستم على مولاى او است.

پرسيدم: آن روز چه روزى است؟

فرمود: به روز چه كار دارى؟ (8) سال هميشه در گردش است ولى آن روز، روز هجدهم ذى‏الحجه است.

عرض كردم: چه كارى سزاوار است در آن روز انجام دهيم؟

فرمود: خدا را ياد كنيد و به روزه و عبادت بپردازيد و محمد و آل محمد، صلى‏الله‏عليه وآله، را ياد نماييد، زيرا پيامبر خدا به اميرالمؤمنين، عليه‏السلام، وصيت كرد كه مسلمانان اين روز را عيد بگيرند و انبيا چنين مى‏كردند; به اوصيا خود همين سفارش را مى‏نمودند و آن روز را عيد مى‏گرفتند. (9)

بر اساس همين روايات است كه مى‏بيند شيعيان از زمان ائمه اطهار تا كنون در تمام كشورها هر سال روز غدير را عيد مى‏گيرند، و به وسيله نماز، تلاوت قرآن و خواندن دعاهاى ماثور به خدا تقرب مى‏جويند، و خدا را بر كامل ساختن دين و تمام نمودن نعمت‏به وسيله امامت على، عليه‏السلام، سپاسگزارى مى‏كنند، و به ملاقات يكديگر مى‏روند، و با چهره‏اى گشاده با نيكى و احسان و مسرور ساختن خويشاوندان و همسايگان به خدا تقرب مى‏يابند، و اگر يكى ازآنها برادر دينى خود را در اين روز ملاقات كند، با او مصافحه مى‏كند و مى‏گويد:

الحمد لله الذى جعلنا من المتمسكين بولاية اميرالمؤمنين و الائمة الطاهرين (10)

و هر سال دراين عيد سعيد، شيعيان به سوى مرقد پيشواى بزرگ، اميرالمؤمنين، عليه‏السلام، در نجف اشرف روانه مى‏شوند، و جمعيتى كه نزد قبر مقدس آن حضرت براى زيارت اجتماع مى‏كنند از نيم ميليون كمتر نيست، كه از هر ناحيه‏اى به آنجا وارد مى‏شوند (11) تا عمق محبت و دوستى،و استحكام اعتقاد به پيشواى راستينشان اميرالمؤمنين، عليه‏السلام، را نسبت‏به خويش تاكيد كنند، و شرافت‏حضور نزد مقام مبارك وى را براى خود ثبت نمايند. آنها پراكنده نمى‏شوند تا ضريح مقدس را در بر گرفته و پيشواى خود را زيارت كنند، و بر او سلام داده، و چنانكه گويى آن حضرت در برابر آنها حاضر است‏به او تهنيت گويند (12) و زيارتى خوانند كه از بعضى از ائمه اطهار وارد شده است كه ضمن آن به موقعيتهاى ارزنده و سوابق عظيم حضرت در اسلام و جهاد و تلاش وى در تاسيس اركان دين، و خدمت‏به پيامبر در روز غدير به عنوان خليفه پيامبر، گواهى داده مى‏شود. (13)

آرى! اين است‏برنامه شيعيان در هر سال، و پيوسته گويندگانشان در هر زمان و مكانى حديث غدير را به طور مسند يا مرسل و بصورت اجمال يا تفصيل بيان مى‏كنند.

بررسى در مساله غدير، ما را به اين نتيجه مى‏رساند كه تنها شيعيان، روز غدير را به عنوان عيد تلقى نكرده‏اند - هرچند شيعيان بيشتر از ديگران به آن اهميت مى‏دهند - لكن مسلمانان غير شيعه نيز آن را عيد مى‏گرفته‏اند.

علامه امينى در كتاب الغدير (ج‏1، ص‏267) مى‏نويسد بيرونى - كه يكى از اهل تسنن است - روز غدير را از روزهايى دانسته كه:
اهل اسلام آن را يكى از اعياد شمرده‏اند (14)

ابن طلحه شافعى در كتاب مطالب السئول (ص‏53) هنگاميكه از عيد غدير سخن مى‏گويد چنين تصريح مى‏كند: اميرالمؤمنين روز غدير خم را در ضمن اشعارش ياد كرده است و از آنجا كه پيامبر اكرم، صلى‏الله‏عليه‏وآله، در روز غدير اين مقام بلند را از ميان همه مردم به على، عليه‏السلام، داد، اين روز به صورت يك عيد بزرگ در آمد.

آنگاه شافعى در صفحه‏56 اضافه مى‏كند كه: لفظ «مولى‏» هر معنايى را در بر داشته باشد، از سوى پيامبر براى على قرار داده شده، و اين خود مقامى والا و منزلتى عظيم است كه پيامبر آن را به على، عليه‏السلام، اختصاص داده است‏بدين جهت اين روز، روز عيد و روز سرور دوستان او است.

علامه امينى مى‏گويد: اين بيان شافعى دلالت دارد بر اينكه تمامى مسلمين اين روز را عيد مى‏گيرند چه مسلمانانى كه حضرت على را خليفه بلافصل پيامبر مى‏دانند و چه مسلمانى كه او را خليفه چهارم به شمار مى‏آورند، و خلاصه بايد گفت، امت اسلامى در شرق و غرب، همگى در اين عيد با يكديگر توافق دارند مخصوصا با توجه به اينكه مصريان و اهل مغرب و عراق در قرون گذشته به اين روز توجه داشته و آن را روز نماز و دعا و خطبه و سرودن اشعار مى‏دانسته‏اند.


پى‌نوشت‌ها:
1. ر. ك: ابو سعيد نيشابورى، شرف المصطفى.
2. براى توضيح بيشتر ر. ك: الامينى، عبدالحسين، الغدير، ج 1، ص‏283.
3. روزى كه قدرت به دست آن حضرت آمد.
4. و در حديث‏شريف از حضرت رضا، عليه‏السلام، روايت‏شده است كه فرمود: «يك درهم را در اين روز به برادران مؤمن بدهى برابر است‏با هزار درهم كه در اوقات ديگر بدهى‏» و در حديث ديگر وارد شده است: «كه برابر است‏با صد هزار درهم در غير اين روز.»
5. الامينى، عبدالحسين، همان، ج‏3، ص 284;الطوسى، محمد بن الحسن، مصباح المجتهد، ص 524.
6. الموسوى‏العاملى، السيد عبدالحسين شريف الدين، المراجعات، ص‏197.
7. الامينى، عبدالحسين، همان، ج 1، ص 285.
8. گويا كه راوى پرسيد: در كدام روز از روزهاى هفته است؟
9. الكلينى، محمد بن يعقوب، الكافى، ج 1، ص 204; الامينى، عبدالحسين، همان، ج 1، ص 285.
10. نص مذكور، در حديث‏شريف وارد شده است.
11. و در حديث‏شريف از حضرت امام رضا، عليه‏السلام، روايت‏شده كه فرمود: «هر كجا كه باشى سعى كن كه روز غدير نزد قبر حضرت اميرالمؤمنين، عليه‏السلام، حاضر شوى.
12. روشن است كه امام مرده و زنده ندارد، و هميشه زنده است و آيه: ولا تحسبن الذين قتلوا فى سبيل الله امواتا بل احياء ... و آيات ديگر بر اين معنى دلالت دارند.
13. اگر فرصت تنگ نبود نمونه‏اى از جملات اين زيارت را براى شما نقل مى‏كردم تا از لابلاى آن لذت ايمان و شيرينى ولايت و سعادت روح و حرارت شوق را بچشد. زيارت مزبور در كتب ادعيه و زيارات نقل شده است.
14. بيرونى، ابوريحان،الاثار الباقية، ص 334.
 

منبع: ماهنامه موعود، شماره 13