سالروز ولادت شيخ الرئيس ابوعلي سينا و روز پزشك

يكم شهريور ماه


روز پزشك
يكم شهريور ماه سالروز ولادت بزرگ دانشمند و طبيب برجسته نامدار ايراني جهان اسلام، شيخ الرئيس ابوعلي سينا و روز پزشك بر تمامي طبيبان فرزانه و جامعه پزشكي تلاشگر ايران اسلامي خجسته باد.

در پيشينه تاريخي و در فرهنگ عمومي و باور اجتماعي مردمان سرزمين كهن ايران اسلامي همواره طبابت و طبيب از قداست و جايگاه ويژه اي برخوردار بوده است.

طبيب را مظهر اسم محيي و احياء گري ناميده و عيسوي مسلك مي دانستند كه با دم مسيحيائي خويش درد و رنج را از جسم و روان دردمندان زدوده و شوق اميد را در كالبد جسم و روح زندگي آنان مي دميده است. و با چنين نگاه و انتظاري طبابت نيز با حكمت و اخلاق درآميخته و طبيب خود را نيازمند عنايت شافي مطلق و حقيقت محض مي پنداشته است.

در فرهنگ اسلامي، ارزش دانش گرانقدر پزشكي و فعاليت حرفه اي طبيب تا بدان اندازه والا و عظيم است كه طبيب مظهر اسم شريف محيي و احياء گري معرفي شده است و همچنين در متن فرهنگ و حيات اجتماعي مردمان اين مرز و بوم نيز طبيب و طبابت از جايگاه ويژه و اهميت والايي برخوردار بوده است تابدان اندازه كه بيماران و دردمندان نه فقط براي جستجوي تسكين و درمان دردهاي جسماني خويش، كه بلكه در مقام مشاوره و هدايت جويي در همه ابعاد زندگي فردي و اجتماعي خود به حكيم و طبيب متوسل مي گرديده اند چرا كه حكيم و طبيب در افق نگاه و قضاوت آنان شخصيتي مبـّرز و برخوردار از دانش فقهي و پزشكي و آراسته به فضائل والاي اخلاقي بوده است و نماد برجسته و الگوي بارز چنين انديشوران دلسوز وعالمان فرزانه در تاريخ پر فروغ اين سرزمين، طبيب نامور و نابغه بزرگ ايراني، شيخ الرئيس ابوعلي سينا بود كه بدليل ارتباطش با خدا و مكتب وحي نور حكمت الهي در دل او درخشيد و به حكيم الهي تبديل شد.

همان دانشمند بزرگي كه با نبوغ والا و مجاهدات بي شائبه در عرصه كشف و تبيين واقعيتها و مفاهيم علمي خدمات بزرگي به جهان علم و بشريت نموده و تأليفات ارزشمند وي ساليان مديدي عامل تعميق و پويايي آموزش و تحقيق در معتبر ترين مراكز علمي و آكادميك دنيا بوده است.

اين فرهنگ و باور در سايه تعاليم توحيدي بزرگمرداني را تربيت كرده است. كه فروغ علم و انديشه شان در سپهر دانش بشري، راهگشا بوده است و همگان را به تلمذ و همراهي فراخوانده است ابن سينا، جرجاني، رازي و ... دانشمندان شهير و طبيبان فرهيخته اي هستند كه پرچمدار همراهي دانش و اخلاق بوده و در سايه سار ارزشهاي ديني و آموزه هاي توحيدي، علم را در خدمت انسانيت و رشد فضليت هاي اخلاقي قرار داده اند.

جامعه پزشكي ايران اسلامي علاوه بر برخورداري از چنين پيشينه ارزشمند و افتخار انتساب روز پزشك به زادروز طبيب و فيلسوف نامدار ايران اسلامي شيخ الرئيس ابن سينا، مفتخر است كه در همه اعصار فضاي معنوي آن معطر به عطر وجود بزرگ مردان گمنام و نيك انديشان موحدي بوده است كه وسوسه هاي فريبناك مادي و تفاخرات دنيوي در مقابل روح بلند آنان سر تعظيم و ستايش سائيده است و افتخار خدمت به محرومين و دردمندان را با هيچ موقعيتي برابري نداده اند.

در بازخواني اين پيشينه افتخارآميز، حضور سبز و حماسي پزشكان ايران اسلامي در سالهاي دفاع مقدس فصل درخشاني است كه بعلت قرابت و همراهي با عظمت معنوي ارزشهاي شهادت و ايثار، جاودانگي يافته و با تقديم شهيدان والا مقامي چون دكتر رهنمون، دكتر طباطبايي، دكتر كرباسي و ساير شاهدان هماره جاويد فضاي فرهنگي جامعه پزشكي كشور را عزت و آبرو بخشيده است.

ابن سينا
بي شك ابوعلي سينا ثمره اي ارزنده از اين درخت تناور و جلوه اي بارز از نقش ايرانيان در اعتلاي تمدن اسلامي است. وي نه تنها اعتباري براي تمدن ايراني و اسلامي ، بلكه چهره اي تابناك در تاريخ تمدن جهان نيز به شمار مي رود. به دليل احاطه ابن سينا بر دانشهاي مختلف و تاثير وي در متفكران و دانشمندان پس از خود كه حيطه آن به جز قلمرو اسلام ، اروپا را نيز در برگرفته بود، از او در غرب به عنوان نامدارترين دانسمند اسلامي ياد مي شود.

اينك در ميان دانشمندان اسلامي ، كساني كه ممكن است در اروپا با ابن سينا رقابت كنند ، مي توان از الكندي ، محمدبن زكرياي رازي و غزالي نام برد. اما الكندي تنها حكيم ، زكرياي رازي تنها پزشك ، امام محمد غزالي بيشتر متشرع بوده است و هيچ يك مانند ابن سينا در زمينه هاي مختلف صاحب نام نبوده اند.

ابن سينا در حدود 370 ق/ 980 م در بخارا متولد شد وي نخست به آموختن قرآن و ادبيات پرداخت و ده ساله بود كه همه قرآن و بسياري از مباحث ادبي ر ا فرا گرفته و انگيزة شگفتي ديگران شد. او توانست تا سن 16 سالگي به بسياري از آثار فقهي، فلسفي و پزشكي آشنا شود. مطالعه كتبي چون «مدخل منطق ارسطو» ، «عناصر يا اصول هندسه اقليدس» و كتاب معروف «المجسطي بطلميوس» همگي در اين دوران صورت گرفته است. «وي در اين ميان حتي يك شب را سراسر آن نمي خوابيد و روزها نيز جز به كار خواندن و آموختن نمي پرداخت انبوهي از دسته هاي كاغذ در برابر خود مي نهاد و مسائل گوناگون را براي خود مطرح مي كرد و در هر ساله اي مقدمات قياس و شروط آن را در نظر مي گرفت. هر گاه با قياسي روبرو مي شد كه نمي توانست به «حد اوسط» آن دست يابد، برمي خاست و به مسجد مي رفت و نماز مي گزارد و از خداوند حل مشكل خويش را خواستار مي شد تا بر وي گشوده مي گشت.»

ابن سينا در سن 18 سالگي، در منطق، طبيعيات و رياضيات چيره دست بوده است و آنگاه بر الهيات روي آورده و به خواندن كتاب متافيزيك (ما بعدالطبيعيه) ارسطو پرداخته و حتي به گفته خودش 40 بار آن را خوانده بود با يافتن كتاب «اغراض ما بعدالطبيعيه » ابونصر فارابي توانست بر فهم مشكلات كتاب ارسطو فائق آيد.

بيماري نوح بن منصور ساماني فرمانرواي بخارا، بهانه اي بود تا ابن سينا به كتابخانه بزرگ وي راه يابد. و از اين طريق با مطالعه كتب موجود در آن بر دانش خويش افزود.....

ابن سينا به 22 سالگي رسيده بود كه پدرش درگذشت وي در اين ميان برخي كارهاي دولتي امير ساماني عبدالملك دوم را برعهده گرفته بود كه تقريبا پس از دو سال بواسطه دگرگونيهاي سياسي و سقوط فرمانروايي سامانيان در بخارا، به گرگانج در شمال غربي خوارزم رفت و به حضور علي ابن مامون بن محمد خوارزمشاه، از فرمانروايان آل مامون (387 ـ 399 ق) معرفي شد. پس از چندي به گفته ابن سينا بار د يگر «ضرورت وي را بر آن داشت كه گرگانج را ترك كند» قصد وي، پيوستن به دربار شمس المعالي قابوس بن وشمگير فرمانرواي زيادي گرگان بوده است، اما سپاهيان قابوس بر وي شوريد و او را خلع و زنداني كرده بودند. پس از درگذشت قابوس (سال 403 ق) ابن سينا آزاد شد و پس از مدتي درنگ در گرگان به همراه شاگرد وفادارش ابوعبيد جوزجاني كه در اين زمان به او پيوسته بود راهي ري شد. (در حدود 404 ق).

تغييرات سياسي و اوضاع اجتماعي وي بار د يگر او را مجبور به ترك آن شهر كرد اين بار به همدان و راه يافتن به كاخ شمس الدوله براي معالجه وي كه به بيماري قولنج مبتلا بود. ابن سينا چهل روز در كاخ گذرانيد و در پايان خلعتهاي فراوان يافت و به خانه خود بازگشت، در حالي كه در شمار نزديكان و همنشينان شمس الدوله در آمده بود.

در سال 406 ق شمس الدوله او را به وزارت خود گماشت اما سپاهيان او بروي شوريدند و ابن سينا 40 روز متواري شد در آن هنگام شمس الدوله بار ديگر دچار بيماري قولنج شد و ابن سينا را احضار كرد و از وي بسيار پوزش خواست، كه پس از بهبود بيماري او (شمس الدوله) مجدداً در پست وزارت جاي گرفت.

در اين دوران تاليف كتاب «شفا» را از طبيعيات آن آغاز كرد وي كتاب اول «قانون» در پزشكي را پيش از آن تاليف كرده بود در اين ميان چنين بر مي آيد كه ابن سينا از زندگاني آرامي برخوردار بوده است زيرا بنابر گزارش جوزجاني، روزها را به كارهاي وزارت شمس الدوله مي گذراند و شبها دانشجويان بر وي گرد مي آمدند و از كتاب شفا و قانون مي خواندند.

پس از مرگ شمس الدوله (412 ق) پسرش سماء الدوله ابوالحسن به جاي او نشست و از ابن سينا خواست كه وزارت او را بپذيرد اما ابن سينا از پذيرفتن اين مقام سر باز زد وي ترجيح داد كه ديگر در آن دولت نماند و به آن خدمت ادامه ندهد و مطمئن شد كه احتياط در آن است كه براي رسيدن به دلخواه خود، پنهان بزيد و منتظر فرصتي باشد تا از آن ديار دور شود. او در آن مدت پنهاني، پس از نوشتن بقيه كتاب شفا و پايان دادن همه بخشهاي طبيعيات (بجز الحيوان) و «الهيات» آن، و بخش «منطق» را آغاز كرد و برخي از آن را نوشت در اين ميان ظاهراً بين ابن سينا و فرمانرواي اصفهان مكاتباتي صورت گرفته است كه افشاي آن منجر به زنداني شدن وي گرديد. و بنا به گزارش «ابن اثير» مدت 4 ماه در قلعه اي بين راه همدان و اصفهان سپري كرده است. پس از آزادي به همدان بازگشت و به نوشتن بقيه كتاب شفا پرداخت.

ابن سينا پس از مدتي همدان را به قصد اصفهان ترك كرد. (414 ق) از اين هنگام به بعد دوران چهارده، پانزده ساله زندگي آرام ابن سينا آغاز مي شود. وي اكنون از نزديكان و همنشينان علاء الدوله (فرمانرواي اصفهان) بود كه مروي دانش دوست و دانشمند پرور به شمار مي رفت. شبهاي جمعه مجلس مناظرهاي در حضور وي تشكيل مي شد كه ابن سينا دانشمندان ديگر در آن شركت مي كردند. ابن سينا در همه دانش ها سرآمد ايشان بود. وي در اصفهان كتاب شفا را با نوشتن بخشهاي «منطق» ، «مجسطي» ، «اقليدس»، «رياضيات» و «موسيقي» به پايان رسانيد. او كتاب الانصاف را نيز در اصفهان تاليف كرد، اما اين كتاب و بسياري ديگر از دارايي هاي وي درجمله سلطان مسعود غزنوي به اصفهان و تصرف آن از ميان رفت.

علاءالدوله پس از حمله مسعود به اصفهان همچنان فرمانرواي آنجا باقي ماند. ابن سينا در سال 427 ق به همراهي علاءالدوله كه راهي همدان بود در ميان راه دچار بيماري قولنج شد كه پس از چند روز در نخستين جمعه رمضان 428 ق در سن 58 سالگي درگذشت و در همان شهر به خاك سپرده شد. (نقل از : دائره المعارف بزرگ اسلامي/ جلد چهارم/ ص 1)

از ميان تأليفات ابن سينا شفا در فلسفه و قانون در پزشكي شهرتي جهاني يافته است. كتاب شفا در هجده جلد در ابواب علوم و فلسفه يعني منطق ، رياضي ، طبيعيات و االهيات نوشته شده است. منطق شفا امروز نيز همچنان بعنوان يكي از معتبرترين كتابهاي منطق اسلامي مطرح است و طبيعيات والهيات آن هنوز مورد توجه علاقمندان قرار دارد. كتاب قانون نيز كه تا قرنها از مهمترين كتابهاي پزشكي به شمار مي رفته است ، شامل مطالبي در باره قوانين كلي طب ، داروهاي تركيبي و غيرتركيبي و امراض مختلف است. اين كتاب در قرن دوازدهم ميلادي همراه با آغاز نهضت ترجمه به زبان لاتين ترجمه شد و تا امروز به زبانهاي انگليسي ، فرانسه و آلماني نيز برگردانده شده است. قانون كه مجموعه مدوني ازكل دانش طبي باستاني واسلامي و يكي از عاليترين دستاوردهاي فرهنگ اسلامي است ، بعنوان متن درسي پزشكي در دانشگاههاي اروپايي مورد استفــاده قرار مي گرفت و تا سال 1650 ميلادي در كنار آثار جالينوس و موندينو در دانشگاههاي لوون و مون پليه تدريس مي شد.

ابن سينا همچنين در زمينه هاي مختلف علمي اقداماتي ارزنده بعمل آورده است. « ابن سينا اقليدس را ترجمه كرد. رصدهاي نجومي را به عمل آورد و اسبابي نظير ورنيه كنوني ابداع كرد. در زمينه حركت ، نيرو، خلاء ، نور ،حرارت و چگالي تحقيقات ابتكاري است. رساله وي در باره كانيها يا مواد معدني تا قرن سيزدهم در اروپا مهمترين مرجع علم زمين شناسي بود.» (منبع : دانشگاه علوم پزشکي و خدمات بهداشتي درماني تهران / معاونت پژوهشي)


منبع:   IRIB