آشنايي اجمالي با نهج البلاغه

حسن منتظري


نهج البلاغه اين اثر جاودانه، بر گرفته از بيانات و انوار گهربار اميرالمؤمنين حضرت على (عليه‏السلام) آن بزرگ مرد تاريخ است كه هيچگاه غبار زمان پرده كهنگى و فراموشى بر سيماى پرفروغ او نيفكنده، و از جلوه و شكوه او نكاسته، و تقوا و عدالت و جهاد و ديگر صفات برجسته او را از ياد نبرده، و در برابر عظمت دانش و حكمت او سر تعظيم فرود آورده، و از مرز تعصب و فرقه‏گرايى در گذشته، تا بدانجا كه دوست و دشمن زبان به ستايش او گشوده و به تاليف كتب و سرايش اشعار پرداخته و با زبان انديشه و سوز و دل نمى‏ازيم فضيلت او را بيان كرده‏اند .
روايات اسلامى و متون تاريخى در شان و منزلت اميرمؤمنان على عليه‏السلام فراتر از شهرت و تواتر است تا بدانجا كه از حقايق مسلم و ضرورت‏ها بشمار مى‏آيد .

تدوين نهج البلاغه
اين مجموعه نفيس و زيبا به نام«نهج‌البلاغه» كه اكنون در دست ماست و روزگار از كهنه كردن آن ناتوان است و گذشت زمان و ظهور افكار و انديشه‌هاي نوتر و روشن‌تر مرتبا بر ارزش آن افزوده است، منتخبي از«خطابه‌ها» و «دعاها» و «وصايا» و«نامه‌ها» و«جمله‌هاي كوتاه» مولاي متقيان علي ـ عليه السّلام ـ است .

اين اثر ماندگار كه از متون اوليه فرهنگ اسلامى است توسط اديب علامه مرحوم سيد شريف‏رضى رضوان الله عليه در سال 400 هجرى از ميان صدها كتاب و منبع گردآورى و تنظيم گرديده است . آنچه ترديد ناپذير است اين است كه علي ـ عليه السّلام ـ چون مرد سخن بوده است، خطابه‌هاي فراوان انشاء كرده، و همچنين به تناسبهاي مختلف جمله‌هاي حكيمانه كوتاه فراوان از او شنيده شده است، همچنان كه نامه‌هاي فراوان مخصوصا در زمان خلافت نوشته است، و مردم مسلمان علاقه و عنايت خاصي به حفظ و ضبط آنها داشته‌اند.

اسناد، شروح، ترجمه ها
آفتاب آمد دليل آفتاب. اگر سخن شناسي بخواهد به ديد تحقيق و خالي از تعصبات، با اين پرسش كه صاحب سخن در اين كتاب كيست، بنگرد؛ قطعا تصديق خواهد كرد كه او شخصيتي بزرگ است كه به سرچشمه‌اي جوشان و منبعي بي پايان متصل است به گونه‌اي كه نمي‌توان پس از قرآن نظيري براي آن پيدا كرد.

اگر هيچ سند معتبري هم براي آن پيدا نشود باز هم مي‌توان اذعان كرد كه اين سخن، از اوست و سخني عادي با محاسبات دنيوي نيست؛ زيرا حقايق ومعارفي كه در اين مجموعه در قالب‌هاي گفتاري بسيار بديع و جذاب مطرح شده است از عهده بشر عادي خارج است. اين كلام با زبان بي زباني از عظمت و شرافت صاحبش سخن مي‌گويد.

شخصيت‌هاي زيادي تلاش خويش را در جهت بررسي مصادر نهج‌البلاغه صرف كرده‌اند كه اجمالا ذكر اسامي برخي از آنها بي تناسب نيست:
1. مدارك نهج‌البلاغه، علامه كاشف الغطاء 2. استناد نهج‌البلاغه، امتياز علي عرشي 3. نهج‌السعاده في مستدرك نهج‌البلاغه، محمد باقر محمودي(در 8 جلد) 4. مصادر نهج‌البلاغه، عبدالله نعمت 5. مصادر نهج‌البلاغه و اسانيده، سيد عبدالزهراء حسيني
6. بحثي كوتاه پيرامون مدارك نهج‌البلاغه، رضا استادي 7. روش‌هاي تحقيق در اسناد و مدارك نهج‌البلاغه، محمد دشتي 8. و...

نهج‏البلاغه در طول حدود هزار سال عمر خود در دسترس دانشمندان، طلاب و اهل علم بوده است و به مطالعه و حفظ آن مى‏پرداختند و در خطبه‏ها و خطابه‏ها بدان استناد و تبرك مى‏جستند و انديشمندان و محققان بر آن شرح و تفسير مى‏نوشتند و به ترجمه آن اقدام مى‏كردند .
همه شارحان و مترجمان نهج‏البلاغه كه بيش از سيصد [1] نفر مى‏باشند بالاتفاق معتقدند كه اين كتاب از تاليفات علامه [2] شريف‏رضى است و او اين توفيق را يافته كه سخنان امام اميرالمؤمنين على (ع) را با سبك و شيوه‏اى جالب گردآورى و تنظيم نمايد .
اجازاتى كه علما و محدثان بزرگ به اصحابشان مى‏دادند [3] دليل روشن و قاطعى بر صحت اين انتساب است .

علامه شريف‏رضى - كسى كه در دنياى علم و ادب به پارسايى و دقت در راستگويى مورد قبول همگان است . [4] - نيز در كتابهاى متعدد خود اين امر را تصريح كرده است .
نهج البلاغه مانند قرآن كريم كتاب زنده است و هم چنان مي‌درخشد و نظر دانشمندان را به خود جلب مي‌كند و به اكثر زبانهاي زندة دنيا چون: فارسي، تركي، اردو، انگليسي، فرانسوي، آلماني، ايتاليائي و اسپانيايي و غيره ترجمه شده است.[5]

نام نهج‏البلاغه
نامى كه شريف‏رضى براى اين كتاب برگزيده «نهج‏البلاغه‏» يعنى «راه و روش بلاغت‏» است زيرا اين كتاب درهاى بلاغت را به روى خواننده مى‏گشايد و طالبان بلاغت را بدان نزديك مى‏سازد و نياز دانشمند و دانشجو را برمى‏آورد، و گمشده و خواسته بليغ و زاهد است و از آن روز كه اين كتاب گام به عالم فرهنگ و ادب نهاد و توسط شريف‏رضى به بار نشست، در ميان دانشمندان و خطبا و اهل ادب جا باز كرد و بلند آوازه شد و شهره آفاق دانش گرديد و ستاره آن در شام و عراق و نجد و تهامه درخشيد، و هركجا كه رفت‏با استقبال مردم مواجه گرديد و در مراكز علمى به درس و بحث از آن پرداختند زيرا علاوه بر معناى ارزنده و محتواى علمى و عميق همه‏جانبه و درهاى حكمت و دانش، داراى الفاظ و نگارشى بسيار بديع و زيبا و سبك و شيوه‏يى هماهنگ و عالى است كه در اوج نثر عربى قرار گرفته است . [6]

ويژگي هاي نهج البلاغه
نهج البلاغه اين اثر ماندگار و بي نظير را مي توان از جهات مختلفي مورد دقت ، شناخت و بررسي قرار داد. اوصاف و ويژگي هاي اين مجموعه بي بديل را در اين نوشتار مختصر نمي توان شناخت، اما به لحاظ اختصار، به شاخصها و ويژگي هاي مهم آن اشاره مي شود:
1. كلامي فوق كلام انسانها و پايين تر از كلام خدا و در حقيقت، كلماتي گهربار از امام معصوم حضرت مولي الموحدين امام علي(عليه السلام) 2. جامعيت نهج البلاغه، به گونه اي كه همانند قرآن، به عنوان انواري از آن، به تمام مسائل دنيوي و اخروي پرداخته است 3. اوج فصاحت و بلاغت بي نظير 4. در بردارنده رسالتي جاودانه و جهاني پس از قرآن، جهت هدايت بشريت 5. جاذبه خاص نهج البلاغه براي همگان 6. مصون از هرگونه ضعف، خطا وتحريف 7. ارزش والاي پيام هاي نهج البلاغه 8. عدالت خواهي و ظلم ستيزي منحصر به فرد 9. و... .

محتواي نهج البلاغه
نهج‌البلاغه اثري است كه بايد با آن زيست و تنفس كرد. روح را با آن هم‌دم ساخت و با آن نبض و قلب را به تپش در آورد، تا معاني آن در عمق جان بنشيند و بتوان دنياهاي آن‌ را وارد شد و سرزمين‌هايش را فتح كرد. هرچند رسيدن به قله‌ي رفيع معرفت علي(ع) حتي در حوزه‌ نهج‌البلاغه بر كسي ميسّر نيست و ضعف ما حكم مي‌كند كه نمي‌توان تمام دنياهاي زهد و تقوا و عبادت و عرفان و حكمت و فلسفه و پند و موعظه و ملاحم و مغيبات و سياست و مسؤوليت‌هاي اجتماعي، حماسه، شجاعت و ديگر زواياي نهج البلاغه را وارد شد و اين اقيانوس بي‌پايان را شناخت.

نهج‌البلاغه از نظر محتوايي به مسائل گوناگون اعتقادي، اقتصادي، سياسي، اخلاقي پرداخته است و در قالب خطبه‌ها، نامه‌ها و حكمت‌ها به پرسش‌ها و مسائل عرصه‌هاي مذكور پاسخ داده است.
نهج‌البلاغه در مسائل اعتقادي به آفرينش جهان و انسان و جانوران، هدفدار بودن خلقت انسان،[7] معرفت حق تعالي[8] وحدت حق تعالي[9]، هدف فرستادن پيامبران[10]، هدف بعثت پيامبر اكرم(ص) [11]، استمرار رسالت با قرآن و عترت[12] و فرجام و رستاخيز،[13] پرداخته است.

امام علي(ع) در نهج‌البلاغه، به مسائل اقتصادي نيز پرداخته است و مسئوليّت انسان را نسبت به سرزمين‌ها و چهارپايان[14] و ارج نهادن به كار و تلاش انسان و بهره‌مندي از حاصل دست‌رنج خويش[15] و ضرورت آباداني سرزمين‌ها[16] و ذخيره‌سازي ثروت[17] و توصيه‌‌هايي مربوط به بيت‌المال و عدالت اجتماعي و فقر زدايي و ره‌نمودهاي اخلاقي به ثروت‌مندان و برنامه‌هاي اقتصادي و وظايف فردي نيازمندان و وظايف دولت و جامعه را بيان كرده است.[18]

بخش ديگري از فرمايشات امام علي(ع) به مسائل سياسي و حكومتي اختصاص دارد. امام(ع) در اين ساحت، به وظايف كارگزاران و استانداران، نويسندگان، ارتش و نيروها و سران نظامي، روش‌هاي دريافت ماليات و اصول كشورداري پرداخته است.[19]

ساحت ديگر نهج البلاغه، مسائل اخلاقي و تربيتي است. كه امام(ع) بر مبناي جهان‌بيني توحيدي، آن‌را استوار ساخته است. اخلاق فردي در نهج‌البلاغه، دانش اندوزي توأم با عمل، بي اعتنايي به زخارف دنيوي، آزادگي و ظلم ستيزي، نظم و حساب‌رسي در امور را تبيين نموده است و اخلاق اجتماعي نيز به خوش خلقي و انسان دوستي، انصاف‌ورزي با مردم و مانند اين‌ها اشاره كرده است.[20]

مسائل عبادي و معنوي مانند سيماي عابدان شب زنده‌دار، انگيزه‌هاي گوناگون در عبادت، حالات و مقامات عابدان و تأثير عبادت در زوال گناه نيز در نهج‌البلاغه مورد توجه جدي قرار گرفته است[21]. روي‌كرد علي(ع) در سراسر سخنانش بر مبناي عدالت است؛ همان‌گونه كه فرمود: عدالت، زندگي است. [22]

علي(ع) از آن بسيار افرادي نبود كه در سخن، از حق دم مي‌زنند، ولي در عمل از آن سرمي‌پيچند؛ [23] زيرا حق، در مقام سخن گسترده‌ترين پهنا را داراست ولي در مقام اجرا و عمل بدان، در تنگنايي بي‌مانند است؛[24] يعني در مقام سخن، به آساني مي‌توان حق و عدل را ستود و از آن دم زد، ولي عمل كردن بدان، بسيار دشوار و مشكل است.

اما علي(ع) در برابر ستم‌كاران چونان تندري مي‌غرّد و براي مظلومان پناهي استوار و اميدبخش است. علي(ع) حريم مقدّس عدالت است و با انسانيتي والا و شمشير و قلم، حريم آن را پاس مي‌دارد. سرزمين‌هايي را كه ستم بر آن‌ها غلبه يافته و مكان‌هايي كه كابوس فقر بر آن‌ها چيره شده است، چه كسي مي‌تواند نجات دهد جز نهج‌البلاغه كه برنامه‌ي حاكميتي عادل است كه بنياد ستم را در هر مكان و زمان، از ريشه برمي‌آورد.[25]

جاذبه نهج‌البلاغه
نهج‌البلاغه مرهمي است بر دردهاي جان‌كاه بشريت.
نهج‌البلاغه داروي موثر براي تلطيف روح انسان‌ها و مبارزه با خوشونت‌ها.
نهج‌البلاغه درختي است بي‌خزان كه بر شاخسار آن هرگونه ميوه‌اي در هر وقت و زمان وجود دارد.
نهج‌البلاغه اثري است به درخشندگي آفتاب، به لطافت گل، به قاطعيت صاعقه، به غرش طوفان و برق، به تحرك امواج، و به بلندي ستارگان دور دست بر اوج آسمان‌ها!
سخن از نهج‌البلاغه و برتري آن، پس از قرآن و سخنان پيامبر (صلّي الله عليه و آله )؛ بر ساير گفته‌ها و انديشه‌ها، سخني است در رديف توضيح واضحات، و موضوعي است كه هيچ محقق اسلامي و غير اسلامي، در شرايط كنوني خود را نيازمند به بحث پيرامون آن نمي‌بيند.
كلمات اميرالمؤمنين ـ عليه السّلام ـ از قديمترين ايام با دو امتياز همراه بوده است و با اين دو امتياز شناخته مي‌شده است: يكي فصاحت و بلاغت، و ديگر چند جانبه بودن و به اصطلاح امروز چند بعدي بودن. هر يك از اين دو امتياز به تنهايي كافي است كه به كلمات علي ـ عليه السّلام ـ ارزش فراوان بدهد، ولي توأم شدن اين دو با يكديگر يعني اين كه سخني در مسيرها و ميدان‌هاي مختلف و احيانا متضاد رفته و در عين حال كمال فصاحت و بلاغت خود را در همه آنها حفظ كرده باشد، سخن علي ـ عليه السّلام ـ در حد وسط كلام مخلوق و كلام خالق قرار گرفته است و درباره‌اش گفته‌اند: «فوق كلام المخلوق و دون كلام الخالق»[26].
كشش و جاذبه نيرومند خطبه‌ها، نامه‌ها، كلمات قصار علي ـ عليه السّلام ـ در نهج‌البلاغه كاملاً محسوس و قابل لمس است.

مهم اين است كه بدانيم چرا و به چه دليل نهج‌البلاغه چنين كششي را دارد كه ارواح قلوب را به تسخير خود در مي‌آورد، تا آن‌جا كه آشنائي با اين كتاب مسير فكر و زندگي جمعي را دگرگون ساخته و فصل نويني از حيات و زندگي آميخته با آگاهي وسيع و احساس مسئوليت، و جذبه لطيف عرفاني براي آن‌ها فراهم ساخته است.
اين جاذبه دلايل زنده‌اي دارد كه مهم‌ترين آن‌ها عبارت است از:

1ـ در نهج‌البلاغه همه جا سخن از همدردي با طبقات محروم و ستمديده انسان‌ها است، همه جا سخن از مبارزة با ظلم و بي‌عدالتي و بيدادگري‌هاي استثمارگران و طاغوت‌ها است.

2ـ نهج‌البلاغه همه جا در مسير آزادي انسان‌ها از زنجير اسارت هوي و هوس‌هاي سركشي كه او را به ذلت و بدبختي مي‌كشاند، از زنجير اسارت ستمگران خود كامه، و طبقات مرفه پرتوقع، از زنجير اسارت جهل و بيخبري، گام بر مي‌دارد، و از هر فرصتي براي اين هدف استفاده مي‌كند، و هشدار مي‌دهد كه هر جا نعمت‌هاي فراواني روي‌هم انباشته است حقوق از دست رفته‌اي در كنار آن به چشم مي‌خورد.

هشدار مي‌دهد كه در باز گرداندن روح آزادي و مساوات و عدالت كم‌ترين انعطافي نشان نخواهد داد، بلكه اصولاً مقام والاي حكومت را در درجه اوّل براي همين پذيرفته استه[27]، و آن كس كه گمان مي‌برد علي ـ عليه السّلام ـ روي اين موضوع معامله‌اي خواهد كرد سخت در اشتباه است و علي ـ عليه السّلام ـ را نشناخته است[28].

3ـ جذبه‌هاي عرفاني نهج‌البلاغه چنان است كه ارواح تشنه را بازلال خود آن‌چنان سيراب و مست مي‌كند كه نشئة شراب طهورش از تمام ذرات وجود آدمي آشكار مي‌گردد.

4ـ يكي ديگر از جاذبه‌هاي نيرومند نهج‌البلاغه آن است كه در هر ميداني گام مي‌نهد چنان حق سخن را ادا مي‌كند و دقايق را موبه مو شرح مي‌دهد كه گوئي گوينده اين سخن تمامي عمر را بحث و بررسي روي همين موضوع داشته و نه غير از آن.

به‌راستي اين صحنه‌هاي مختلف نهج‌البلاغه كه هر كدام در نوع خود كم ـ نظير يا بي‌نظير است از اعجاب انگيزترين ويژگي‌هاي اين كتاب بزرگ محسوب مي‌شود.

مهجوريت نهج البلاغه و انس و بهره‎مندي از آن
يكي از مسايل دردناك كه هرگز نمي‎توان انكار نمود، مسئله مهجوريت نهج البلاغه در ميان امت اسلامي و حتي شيعيان آن حضرت است، گر چه به بركت نظام اسلامي نهج البلاغه نيز همانند بسياري از معارف مهجور الهي به تدريج از مهجوريت رهايي يافته، اما اين واقعيت تلخ هرگز قابل انكار نيست كه نهج‎البلاغه مهجور است همان‎طور كه اميرمؤمنان، مظلوم بلكه مهجور بود،.[29]
بدون ترديد داشتن تعهد و احساس نياز دردمندانه براي كار، برخورداري از اخلاص و نيت پاك، توكل همه جانبه به خدا، ايمان داشتن به هدف، دارا بودن پشتكار و شكيبايي و بردباري در جريان كار، انسان را وادار مي‎كند كه به دنبال پيدا كردن راههاي هدايت و نجات و رسيدن به كمال و عزت باشد، در اين راستا غني‎ترين گنجينه الهي و آسماني قرآن مجيد است كه بعد از قرآن نهج البلاغه كه مفسر و متمّم قرآن بوده و به عنوان اخ القرآن شهرت گرفته، بهترين استفاده‎ها و بهره‎مندي از معارف نهج البلاغه را مي‎توان برد.
ـ اين بود معرفي اجمالي از اقيانوس پهناور نهج البلاغه، اميد است كه بتوانيم با شناخت هر چه بيشتر نهج البلاغه و انس و ارتباط مداوم با اين وديعه امامت، بهره‎هاي معنوي وافر برده و غربت و مهجوريتش را بزداييم. (انشاء الله)


پانوشت:
[1]. كتابنامه نهج‏البلاغه: رضا استادى، البته اين كتاب در سال 1395 به چاپ رسيده است و در طول بيست‏سال پس از آن قطعا شروح و ترجمه‏هاى زيادى تاليف شده است . در اين زمينه بنياد نهج‏البلاغه اثرى تدوين كرده است‏بنام كتابشناسى امير المؤمنين (ع) و نهج‏البلاغه كه در آن به كليه ترجمه‏ها و شروح و در مورد نهج‏البلاغه نيز اشاره شده است .
[2]. نگاه كنيد به فهرست‏هاى ابى‏العباس نجاشى متوفاى 450 و فهرست‏شيخ منتجب‏الدين متوفاى 585 .
[3]. علامه اميني،الغدير4/193، دارالكتب الاسلاميه .
[4].الغدير: 4/195 ، همان .
[5]. داود الهامي- دنياي نهج البلاغه، ص 187، موسسه امام صادق(ع)، قم.
[6]. شرح نهج‏البلاغه، ابن ابى الحديد، مقدمه ابوالفضل ابراهيم بر شرح نهج‏البلاغه ابن ابى الحديد ص 7 ، دار الاضواء بيروت.
[7]. نهج البلاغه، خطبه‌ي 1و 165 و 185.
[8]. همان، خطبه‌ي 186.
[9]. همان، خطبه‌ي 152، 45.
[10]. همان، خطبه‌ي 144 و 1.
[11]. همان، خطبه‌ي 1.
[12]. همان، خطبه‌ي 198 و 152 و 97.
[13]. همان، خطبه‌ي 132، حكمت 456 و 44 و خطبه‌ي 222.
[14]. همان، خطبه‌ي 167.
[15]. همان، خطبه‌ي 160.
[16]. همان، نامه‌ي 53.
[17]. همان، حكمت 123 و خطبه‌ي 183.
[18]. همان، نامه‌ي 53 و 40 و 67 و حكمت 229 و 68 و 390 و 366 و 140 و 141 و 328 و 230 و 93، خطبه‌ي 15 و 127 و 205 و 224.
[19]. نهج البلاغه، نامه‌ي 53 و 45 و 5 و 18 و 19 و 20 و 27 و 40 و 43 و 71 و 8 و 14 و 12 و 11 و 16 و 50 و 60 و 25 و 26 و 51 و 77.
[20]. همان، خطبه‌ي 192 و 110 و 230 و 53 و 47 و نامه‌ي 31 و 47 و 53؛ حكمت 147و 439.
[21]. همان، خطبه‌ي 222 و 193 و 220 و 230 و 199 و 192، حكمت 290 و 237، نامه‌ي 45.
[22]. غررالحكم و دررالكلم.
[23]. شرح غرر الحكم، ج 6، ص 62.
[24]. نهج البلاغه، خطبه‌ي 216. .
[25]. فؤاد جرداق لبناني، صوت العدالة الانسانية، ج 5، ص 1210، به نقل از الحياة، ج 5، ص 252.
[26]. علامه شهيد مطهري، فصلنامه نهج البلاغه ش1.
[27] . نامه به عثمان بن حنيف.
[28] . خطبه شقشقيه.
[29] . شهيد مطهري، مرتضي، سيري در نهج البلاغه، صفحة 9، انتشارات صدرا قم، چاپ 2، 1354.


منبع: سايت انديشه قم