بيهوش كردن حيوانات قبل از ذبح‏

سيدعلى حسينى‏


در روزگار ما گروههاى طرفدار محيط زيست در كشورهاى غربى فعالند، بسيارى از آنها درباره حقوق حيوانات حساسيت فراوان دارند و در اين باره مقالهها و كتابهاى متعددى نوشتهاند. از نكتههايى كه اين گروهها بر آن پاى مىفشارند ـ كه البته جريان ذبح را نيز آسان مىسازد ـ بىهوش كردن حيوانات قبل از ذبح است; زيرا اين عمل سبب مىشود حيوان درد كمترى احساس كند و رنج و سختى كشته شدنش كاهش يابد. به هر روى در زمان ما بىهوش كردن حيوانات قبل از ذبح در اغلب كشورهاى جهان رايج شده است، از اين رو بيان حكم شرعى آن لازم به نظر مىرسد.

جايز بودنِ اين عمل در كتاب «پژوهشى تطبيقى در احكام فقهى ذبح» به شرح اثبات شده و فقهاى معاصر بىهوش كردنِ حيوان را پيش از ذبح جايز دانستهاند، مگر آن كه به مرگ قبل از ذبح منجر شود.[1]

اين مقاله در پى توضيح مكرر آن مسأله نيست. بلكه به دنبال آن است كه روشن سازد نه تنها بىهوش كردنِ حيوان جايز است بلكه به احتمال زياد مستحب است. در واقع اين مقاله اثبات استحباب اين حكم را پى مىگيرد. مهمترين دليل استحباب بىهوش كردن حيوانات پيش از ذبح آن است كه بىشك بىهوشى مصداق مهربانى به حيوان است و مهربانى به حيوان مستحب و روايات متعددى استحباب مهربانى به حيوان را اثبات مىكند.

در گروهى از اين روايات مهربانى به حيوانات در هنگام ذبح توصيه شده است:
1ـ استحباب تيز كردن آلت ذبح تا ذبح به سرعت انجام گيرد و فرجام پذيرد و حيوان كمتر اذيت شود. در روايتى در اين باره چنين آمده است:
«احد الشفرة»;
«آلت ذبح را تيز كن.»[2]

2ـ با قدرت كشيدن چاقو و با قوت ذبح كردن تا ذبح با شتاب انجام شود و حيوان احساس درد كمترى كند. در روايتى در اين باره چنين آمده است:
«و يمرّ السكين بقوة»;
«چاقو را با قوت بر گلوى ذبيحه بكشد.»[3]

3ـ تسريع در ذبح تا حيوان زودتر از درد خلاص شود. شهيد ثانى در اين باره در مسالك مىنويسد:
«مستحب است تسريع در ذبح تا آسانتر انجام شود.»[4]

شايد مستند اين حكم شرعى رواياتى باشد كه بر نيكى كردن به ذبيحه دلالت دارد. روايتى است مشهور كه از پيامبر خدا ـ صلىالله عليه وآله وسلم ـ نقل كردهاند:

«خداوند نيكى كردن و احسان بر هر چيزى را بر شما واجب كرده است ... از اين رو هرگاه خواستيد حيوانى را ذبح كنيد ذبح را به نيكويى انجام دهيد.»[5]

4ـ مكروه بودنِ ذبح حيوانى در برابر حيوانى ديگر. ذبح حيوان در برابر حيوانى ديگر كه او را مىبيند مكروه است. در شرايع در اين باره مىنويسد:
«و يكره ان يذبح حيوان و آخر ينظر اليه.»;
«ذبح حيوانى در حالى كه حيوان ديگرى به آن نگاه مىكند، مكروه است.»[6]

مستند اين فتوا روايتى است كه غياث بن ابراهيم از امام صادق ـ عليهالسلام ـ و ايشان از جدشان اميرمؤمنان نقل كرده است:
«لا تذبح الشاة عند الشاة و لا الجزور عند الجزور و هو ينظر اليه.»[7]
عبارت «لا تذبح الشاة» را چه به صورت نهى و چه به صورت نفى بخوانيم از ذبح حيوان در حالى كه حيوانى ديگر او را تماشا مىكند نهى كرده است و ظاهر نهى بر حرام بودنِ اين گونه ذبح دلالت دارد. شايد به همين دليل شيخ طوسى در «نهايه» اين عمل را حرام دانسته است.[8]

فقهاى معاصر شيعه و مراجع تقليد طبق اين حديث فتوا دادهاند. به عنوان نمونه در رساله يكى از مراجع تقليد معاصر در اين باره چنين آمده است:
«چند چيز در كشتن حيوانات مكروه است: اول در جايى حيوان را بكشد كه حيوان ديگر آن را ببيند.»[9]

5ـ مكروه بودنِ چرخاندن چاقو در حلقوم حيوان. چرخاندن چاقو در حلقوم حيوان در هنگام ذبح سبب اذيت و درد بيشتر او خواهد شد و اين عمل از مكروهات ذبح است و برخى از فقيهان آن را حرام دانستهاند.[10] مستند اين فتوا روايتى است كه حمران ابن ابى اعين از امام صادق ـ عليهالسلام ـ آن را نقل كرده است:
«... و لا تقلب السكّين لتدخلها تحت الحلقوم ... .»
«چاقو را جهت داخل كردن در حلقوم، نچرخان.» [11]

6ـ مكروه بودن كندن پوست حيوان پيش از مرگ كامل. نبايد پيش از آن كه بدن حيوان سرد شود و روح آن به طور كامل از بدن خارج گردد حيوان را پوست كنند. شيخ در «نهايه» نوشته است كه اگر پيش از آن، حيوان را پوست كنند خوردن گوشت آن حلال نيست. مستند اين حكم نيز روايتى است كه از حضرت رضا ـ عليهالسلام ـ نقل شده است:
«اذا ذبحت الشاة و سلخت او سلخ شىءٌ فيها قبل ان تموت لم يحلّ أكلها.»
«هرگاه حيوانى ذبح شود و همه يا بخشى از آن قبل از مرگ [ كامل] حيوان پوست كنده شود، خوردنِ گوشت آن حلال نيست.» [12]

ظاهر اين روايت به روشنى بر حرام بودنِ كندن پوست حيوان پيش از خروج كامل روح آن، دلالت دارد، اما فقها از آن رو كه اين روايت ضعيف است حكم كراهت را از آن استنباط كردهاند.

7ـ مكروه بودنِ كشتن حيوانى كه ذابح آن را پرورش داده است. كشتنِ حيوانى كه انسان خود آن را تربيت كرده و سالها با او انس داشته است به نوعى بىرحمى و نامهربانى به شمار مىآيد و در روايات از آن نهى شده و گروهى از فقها آن را مكروه دانستهاند.[13]

«عن ابى عبدالله ـ عليهالسلام ـ قال: قلت له: الرجل يعلف الشاة و الشاتين ليضحى بها، قال: لا أحبّ ذلك. قلت: فالرجل يشترى الجمل او الشاة فيتساقط علفه من هيهنا و هيهنا فَيَجيىءُ الوقت و قد سمن فيذبحه؟ فقال: ولكن اذا كان ذلك الوقت فليدخل سوق المسلمين وليشتر فيها و يذبحه.»[14]

«ابى صحارى مىگويد به امام صادق ـ عليهالسلام ـ عرض كردم: شخصى به يك يا دو گوسفند علف مىدهد [آنها را پرورش مىدهد] تا براى قربانى از آنها استفاده كند. حضرت فرمود: اين كار را دوست نمىدارم. عرض كرد: شخصى شتر يا گوسفندى را مىخرد و براى او از اين جا و آن جا علوفه فراهم مىكند تا اين كه زمان ذبح آن فرا مىرسد و آنها را سر مىبرد؟ حضرت فرمود: [چنين نكند] و هرگاه وقت انجام چنين كارى رسيد داخل بازار مسلمانان شود و حيوانى بخرد و آن را ذبح كند.»

در روايت ديگرى محمد بن فضيل از امام رضا ـ عليهالسلام ـ چنين نقل كرده است:
«قلت له: كان عندى كبش سمنته لأضحى به فلما أخذته فأضجعته نظر إلىّ فرحمته و رفقت له ثمّ إنّى ذبحته، قال: فقال: ما كنت أحبّ لك أن تفعل; لا تربين شيئاً من هذا ثم تذبحه.»[15]
«به حضرت رضا ـ عليهالسلام ـ عرض كردم من براى قربانى روز عيد اضحى قوچى را پرورش دادم چون او را گرفتم و به زمين زدم تا ذبح كنم. نگاهى به من كرد پس با او مهربانى و مدارا كردم حضرت فرمود: دوست نداشتم چنين مىكردى; نبايد حيوانى را تربيت كنى آن گاه سرش را ببرى.»[16]

8ـ مكروه بودنِ بريدن نخاع ذبيحه. سر حيوان بايد به هنگام ذبح از ناحيه گلو بريده شود، نه از پشت سر، و در هنگام بريدن سر ذبيحه نبايد اين عمل به گونهاى انجام شود كه نخاع حيوان صدمه بخورد و يا بريده شود. فلسفه اين حكم به احتمال قوى آن است كه ذبيحه اذيت مىشود. از اين رو بايد صبر كند تا حيوان بميرد و بدنش سرد شود، آن گاه سر او را از تن جدا كند.
محقق در شرايع در اين باره چنين مىنويسد:
«و يكره ... ان تنخع الذبيحة، قيل: فيها يحرم.»
«و مكروه است كه نخاع ذبيحه را ]پيش از سرد شدنِ بدن او ببرّى[ و برخى از فقيهان گفتهاند اين عمل حرام است.»[17]
مستند اين فتوا روايتى است كه كلينى به نقل از جناب محمد بن مسلم از امام باقر ـ عليهالسلام ـ نقل كرده است:
«استقبل بذبيحتك و لا تنخعها حتى تموت ... .»
«ذبيحهات را رو به قبله ذبح كن ]و پيش از آن كه بميرد[ نخاع آن را قطع مكن.» [18]

نيز در كافى در اين باره چنين نقل شده است:
«و كان يحسن أن يذبح و لا ينخع و لا يقطع الرقبة بعد ما يذبح.»
«و شايسته است كه حيوان ذبح شود و نخاع او بريده نشود و ]بلافاصله پس از ذبح قبل از مردن حيوان[ سر از تن او جدا نگردد.» [19]

در روايت ديگرى حلبى از امام صادق ـ عليهالسلام ـ چنين روايت كرده است:
«لا تنخع الذبيحة حتى تموت و اذا ماتت فانخعها.»
«نبايد پيش از آن كه حيوان بميرد نخاع او را ببرى و سر از تنش جدا كنى. پس هر گاه حيوان مرد سر از تنش جدا كن و نخاع آن را ببر.» [20]

بدين سان بريدنِ نخاع حيوان پيش از آن كه جان دهد براى او دردآور است و ذبح بايد به گونهاى انجام شود كه حيوان كمتر اذيت شود، به ويژه بايد حرمت سر حيوان نگاه داشته شود و تا آن جا كه ممكن است سر او كمتر آزار ببيند.

در روايتى امام صادق ـ عليهالسلام ـ چنين فرمود:
«... الرأس موضع لذكاة ... و أبعد من الأذي»
«... سر محل ذبح ... و دورتر است از اذيت و آزار.»

از مجموع اين روايات و روايات مشابه و نيز روايات متعددى كه درباره حقوق حيوان در مقالههاى مختلف در فرهنگ جهاد آورده شده است استفاده مىشود كه مهربانى با حيوان در زمان حيات و به هنگام ذبح دست كم مستحب است و برخى از مصاديق اين مهربانى در وقت ذبح حيوان در روايات و فتاواى فقها آمده است كه فشردهاى از آنها نقل شد.

بىهوش كردن حيوان پيش از ذبح از مصاديق جديد اين مهربانى به حيوان است و به احتمال قوى مشمول حكم استحباب مىباشد.

هر كدام از اين روايات گرچه به تنهايى نمىتواند استحباب بىهوش كردن حيوان قبل از ذبح را اثبات كند، اما از همه آنها روى هم رفته مىتوان ملاكى به دست آورد كه عبارت است از استحباب مهربانى به حيوان قبل از ذبح كه بىهوشى مصداق آن است. مسايلى كه درباره استحباب مهربانى با حيوانات به هنگام ذبح آورده شد از مسايلى است كه فقها بدانها فتوا دادهاند.

به عنوان نمونه ترجمه فتواى آيتالله حكيم را در منهاج الصالحين مىآوريم:
«و مستحب است حيوان را پس از ذبح رها سازد [ تا دست و پا زند] و آلت ذبح را تيز كند و با سرعت سر حيوان را ببرد و حيوان آلت ذبح را نبيند و ذابح رو به قبله بايستد و در هنگام ذبح حيوان را به اين طرف و آن طرف نكشاند، بلكه رها كند تا در همان مكان بميرد و حيوان را براى ذبح با مهربانى ببرد و پيش از ذبح آب را به او عرضه كند و كارد را با قوّت بر گلوى حيوان بكشد [ تا زودتر جان دهد و راحت شود] و در سرعت ذبح بكوشد و جديت كند تا براى حيوان آسانتر باشد. از پيامبر خدا نقل شده است كه فرمود: "خداوند متعال احسان و نيكى را در همه چيز بر شما واجب كرده است، پس هرگاه حيوانى را مىكُشيد در كشتن و ذبح كردن به آن نيكى كنيد و بايد كارد خود را تيز كرده و ذبيحه را راحت كنيد [ كارد را تيز كنيد و با كارد تيز سر حيوان را ببريد تا زودتر راحت شود و درد كمترى ببيند]".»[21]


پى‏نوشت‏:
[1]- پژوهشى تطبيقى در احكام فقهى ذبح، محمد رحمانى، ص 350.
[2]- وسايل الشيعة، ج 16، باب سوم از ابواب ذبح، حديث 2.
[3]- مسالك الافهام، ج 2، ص 228.
[4]- مسالك الافهام، ج 2، ص 228.
[5]- «انّ اللّه تعالى كتب عليكم الاحسان فى كل شىء ... فاذا ذبحتم فأحسنوا الذبحة.» ر.ك: پژوهشى تطبيقى در احكام فقهى ذبح، ص 413; شرايع الاسلام، ص 740.
[6]- شرايع الاسلام، ص .
[7]- وسايل الشيعة، ج 16، ص 258، باب 7، ح 1.
[8]- شيخ در نهايه در اين باره چنين مىنويسد: «لا يجوز ذبح شيئى من الحيوان صبراً و هو أن يذبح شيئاً و ينظر اليه حيوان آخر.»; «ذبح كردنِ حيوان در حالى كه حيوان ديگرى به او نگاه مىكند، جايز نيست.» نهايه، ص 584.
[9]- توضيح المسايل، آيتالله العظمى فاضل لنكرانى، ص 556، مسأله 2745.
[10]- شرايع الاسلام، ص 740.
[11]- وسايل الشيعه، ج 16، ص 214، باب 3، ح 2.
[12]- وسايل الشيعه، ج 16، ص 314، باب 8، ح 1.
[13]- جواهر الكلام، ج 36، ص 138.
[14]- وسايل الشيعه، ج 16، ص 374، باب 20، ح 2.
[15]- وسايل الشيعه، ج 16، ص 308.
[16]- در رساله آيتالله فاضل لنكرانى در اين باره چنين آمده است: «مكروه است ... خود انسان چهارپايى را كه پرورش داده است بكشد.»، ص 557، مسأله 2745.
[17]- شرايع الاسلام، ص 740.
[18]- وسايل الشيعه، ج 16، ص 258.
[19]- كافى، ج 6، ص 233.
[20]- وسايل الشيعه، ج 16، ص 258، باب 6، ح 1 و2. اين روايت در كافى چنين آمده است: «ولا ينخع و لا يكسر الرقبة حتى تبرد الذبيحة.»; «و نبايد پيش از آن كه بدن ذبيحه سرد شود نخاع آن را ببرد و گردن او را بشكند.» كافى، ج 6، ص 233.
[21]- منهاج الصالحين، با حاشيه شهيد آيتالله سيد محمدباقر صدر، ج 2، ص 366.


منبع: فرهنگ جهاد ، شماره  32 ، از طر يق شبكه اطلاع رسانى شارح