سپاسگزارى از والدين

عبدالكريم پاك‏نيا


قدرشناسى از ولى نعمت امرى فطرى و طبيعى است و هر انسان طبيعتاً از افرادى كه به او احسان نموده و يا خدمت كرده‏اند تقدير و سپاس به عمل مى‏آورد. جايگاه پدر و مادر در اين مقام بس عظيم و ارزشمند است.

خداوند متعال از همان روز نخست كه انسان را آفريد و از حضرت آدم و حوا نسل بشر تداوم يافت به توسط پيامبران، مقام و منزلت والدين را بيان كرده و سپاس از زحمات بى‏دريغ آنان را به فرزندان گوشزد فرمود. قرآن كريم در برخى از آيات وحيانى خويش به اين مهم تصريح و عالى‏ترين آموزش اخلاقى را ك در حقيقت كاملترين منشور حقوق بشر مى‏باشد به جهانيان عرضه نموده است. خداوند متعال در اين آيات حياتبخش سپاس از پدر و مادر را در كنار سپاسگزارى و پرستش از ذات خويش بيان داشته مى‏فرمايد:

« و اذ اخذنا ميثاق بنى اسرائيل لاتعبدون الّا اللّه و بالوالدين احساناً؛(1) از بنى اسرائيل پيمان گرفتيم كه جز خدا را نپرستيد و به پدر و مادر نيكى و احسان نمائيد.»
هم چنين حضرت يحيى را به خاطر رعايت حقوق والدين ستوده و اعلام مى‏دارد كه: «و برّاً بوالديه و لم يكن جبّاراً عصيا؛(2) او نسبت به پدر و مادرش نيكوكار و خوشرفتار بود و هرگز نافرمان و متمرد نبود». قرآن از زبان حضرت عيسى بن مريم(ع) مى‏گويد:«و برّاً بوالدتى و لم يجعلنى جبّاراً شقيّاً؛(3) خداوند مرا نسبت به مادرم نيكوكار قرار داده و جبار و شقى نگردانيد». و در نهايت پيامبر اكرم(ص) نيز چون از نعمت پدر و مادر محروم بود آرزو مى‏كرد كه اگر پدر و مادرش زنده بودند به آنان خدمت كرده و رضايت‏شان را جلب كند.(4)

با توجه به اهميت اين آموزه قرآنى و تأثير آن در سالم سازى جامعه، آرامش روانى خانواده‏ها، حل اختلافات ميان والدين و فرزندان و حاكم شدن مهر و صفا و صميمت در بين آنان، در اين نوشتار، وظائف فرزندان در اداى حقوق والدين را در كلمات پيشواى ششم (ع) بررسى و به مخاطبان گرامى تقديم مى‏داريم.

سپاس از والدين جلوه‏اى از معرفت حق
امام صادق(ع) مى‏فرمايد: نيكى به پدر و مادر از معرفت عميق شخص به پروردگارش سرچشمه مى‏گيرد، زيرا هيچ عبادتى در رساندن يك فرزند به رضايت خداوند متعال، سريعتر و نزديكتر از نيكى به پدر و مادر مسلمان به خاطر خدا نيست. چونكه حقوق والدين از حق خدا ناشى مى‏شود به شرطى كه پدر و مادر در راه دين خدا و سنت پيامبر(ص) باشند. چنين پدر و مادرى هيچ‏گاه فرزندشان را از راه خير به سوى شرّ و از طاعت به سوى عصيان دعوت نمى‏كنند، پس در معاشرت با آنان مدارا و ملايمت كن! اذيت و ناراحتى‏هاى آنان را تحمّل نما! هم چنان كه آنان آزار و اذيت تو را در دوران كودكى به جان خريدند. و در خوراك و پوشاك هم چنان كه به تو وسعت داده تو هم آنان را در مضيقه قرار مده! چهره‏ات را از آنان بر مگردان، صدايت را از صداى آنان بالاتر مبر! كه اين حقيقت تعظيم خداست. و با آنان نيكو سخن بگو و نرم و لطيف باش، همانا كه خداوند پاداش نيكوكاران را ضايع نمى‏كند! «انّ اللّه لايضيع اجر المحسنين»(5)

خطاب با كلمات دلپذير
از نكات مهمى كه جوانان بايد در مورد پدر و مادرشان رعايت كنند لحن خطاب و استفاده از كلمات دلپذير و دوست داشتنى است. رعايت اين نكته تأثير بسزائى در استحكام روابط والدين و فرزندان مى‏تواند داشته باشد. فرزندان با اين شيوه نه تنها دردل والدين جا باز مى‏كنند و محبت افزون‏ترى بدست مى‏آورند بلكه خشنودى خداوند متعال را نيز كسب خواهند كرد. روايتى جذّاب و قابل توجه از ارتباط پيامبر(ص) با دختر گرامى‏اش حضرت فاطمه (س) گوياترين سند اين ادعاست. امام صادق (ع) به نقل از حضرت فاطمه زهرا(ع) مى‏فرمايد: هنگامى كه آيه «لاتجعلوا دعا الرّسول بينكم كدعاء بعضكم بعضاً؛(6) رسول خدا(ص) را در هنگام خطاب مانند خودتان صدا نكنيد و نام نبريد( او را يا رسول اللّه خطاب كنيد) نازل شد من بيم داشتم كه در خطاب به رسول خدا بگويم: «اى پدر». بلكه مى‏گفتم: يا رسول اللّه، دو سه بار آن حضرت چيزى به من نگفت، امّا يكبار به من رو كرده و فرمود: اى فاطمه! آن آيه در مورد تو نازل نشده و در مورد خانواده و نسل تو نيز نازل نشده، تو از منى و من از توأم؛ آن آيه براى جفاكاران و درشتخويان قريش كه اهل گردنكشى و تكبرند نازل شده است. دلم مى‏خواهد تو همچنان مرا «اى پدر» خطاب كنى، اينگونه صدا كردن دل را زنده‏تر مى‏دارد و خداوند را خشنودتر مى‏سازد.»(7)

قرآن و حقوق والدين
ابى ولّاد حنّاط مى گويد: از امام صادق(ع) شنيدم كه در تفسير آيه «و بالوالدين احساناً؛(8) فرمود: احسان به پدر و مادر سخن گفتن نيكو و دلنشين با پدر و مادر است همچنين فرزندان بايد تلاش كنند تا والدين مجبور نشوند آنچه را كه لازم دارند يا دلشان مى‏خواهد به زبان بياورند و با ترس و شرم از آنان بخواهند بلكه بايد قبل از درخواست والدين نيازهاى آنان را برطرف كرد.
آيا خداوند نفرموده است كه: «لن تنالوا البرّ حتى تنفقوا ممّا تحبّون؛(9) هرگز به مقام نيكان و ابرار نمى‏رسيد مگر اينكه از آنچه دوست داريد احسان كنيد.»

آنگاه امام در ادامه تفسير آيه افزود: اينكه خداوند مى‏فرمايد: «امّا يبلغنّ عندك الكبر احدهما اوكلاهما فلا تقل لهما افٍّ و لا تنهرهما؛هرگاه يكى از آن دو يا هر دوى آنها به سن پيرى رسيدند، كمترين اهانتى به آنان روا مدار! و بر آنها فرياد مزن!».

يعنى اگر ترا ناراحت كردند تو كوچكترين سخن را در عتاب و آزار آنان بر زبان مياور! گرچه ترا كتك بزنند بلكه با آنان كريمانه سخن بگو:«و قل لهما قولاً كريماً؛(10) و گفتار لطيف، سنجيده و بزرگوارانه به آنها بگو!» امام صادق (ع) فرمود: يعنى در مقابل درشتى و تندخوئى والدين بگو: خداوند شما را ببخشايد! خداوند فرمود: «واخفض لهما جناح الذّل من الرّحمة و قل ربّ ارحمهما كما ربّيانى صغيرا؛(11) و بالهاى تواضع خويش را از محبت و لطف در برابر آنان فرود آر و بگو: پروردگارا! همان گونه كه آنها مرا در كوچكى تربيت كردند مشمول رحمتشان قرار ده!». امام در توضيح اين آيه مى‏فرمايد: با نگاه تند و آزار دهنده آنان را مرنجان فقط با نگاههاى مهرآميز و محبت‏انگيز دلهايشان را بدست آر! صداى خود را بلندتر از آن‏ها نكن! دست خود را بالاتر از دست آنان نبر و خود را مقدم بر آنان قرار نده!(12)

بركات سپاس از پدر و مادر
امام صادق(ع) بر اين باور بود كه حق‏شناسى در مورد والدين و رعايت حقوق آنان آثار و بركات فراوانى در زندگى افراد در پى دارد و همواره مى‏فرمود:«ما يمنع الرّجل منكم ان يبرّ والديه - حييّن و متيّين - يصلّى عنهما و يتصدّق عنهما و يصوم عنهما فيكون الذى صنع لهما و له مثل ذلك، فيزيده اللّه ببرّه و صلته خيراً كثيراً؛(13) چه چيزى مانع مى‏شود كه شخصى از شما به والدين خود نيكى كند - چه زنده باشند يا از دنيا رفته باشند - از سوى آنها نماز و صدقه و روزه انجام بدهد و هرچه به نيت آنان انجام دهد معادل پاداش آن براى خود او نيز خواهد بود و خداوند نيكى‏هايش را پاداش بسيار عطاء خواهد كرد.»

آن حضرت در گفتار راهگشاى ديگرى فرمود: مردى به محضر رسول خدا(ص) آمده و عرضه داشت: يا رسول اللّه مرا راهنمائى كن! پيامبر در ضمن توصيه‏هايش به او سفارش كرد كه: از پدر و مادرت اطاعت كن و به آنان نيكى و احسان نما چه زنده باشند يا مرده و اگر به تو فرمان دادند كه از خانواده و اموالت فاصله بگير و جداشو! اين كار را بكن كه از ايمان است.(14) البته والدين وظيفه شناس اينگونه امر نمى‏كنند امّا اين تأكيد، اهمّيت مقام والدين و ارزش آنرا مى‏رساند.

در اينجا نمونه‏هائى از آثار و بركات خدمت و نيكى به والدين را از منظر حضرت صادق(ع) مى‏خوانيم:

1- مردى به حضور امام ششم(ع) آمده و عرضه داشت: اى پسر رسول خدا! پدر من پير شده است من او را به آغوش گرفته و براى رفع نيازهايش به اين طرف و آن طرف مى‏برم امام فرمود: «تا مى‏توانى اين كار را خودت انجام بده كه اين عمل ترا به بهشت خواهد برد.»(15)

با ارزشتر از جهاد و هجرت‏
2- حضرت امام صادق(ع) فرمود: مردى پيش پيامبر اكرم(ص) آمده و عرض كرد: اى رسول خدا! من با تو براى هجرت و جهاد بيعت مى‏كنم. پيامبر پرسيد: آيا از پدر و مادرت يكى زنده است؟ گفت: بلى هر دوى آنها در حال حياتند. پيامبر دوباره پرسيد: آيا از خداوند متعال پاداش اخروى مى‏خواهى؟ گفت: بلى. حضرت رسول (ص) فرمود: پس به سوى پدر و مادرت برگرد و با آنان نيك رفتارى كن.(16)

برترين عمل
3- منصور بن حازم به امام ششم(ع) عرضه داشت: كدام يك از اعمال نيك از ساير اعمال برتر است؟ امام فرمود:«الصّلاة لوقتها و برّالوالدين و الجهاد فى سبيل اللّه؛(17) نماز در وقت، نيكى به پدر و مادر و جهاد در راه خدا.»

نيكى به فرزندان
4- آن حضرت يكى ديگر از بركات سپاسگزارى از والدين را، داشتن فرزندان نيكو كار و صالح مى‏داند و مى‏فرمايد:«برّوا آباءكم يبرّكم ابناءكم؛(18)به پدرانتان نيكى كنيد تا فرزندانتان نيز به شما نيكى كنند».

رفاه و راحتى در هنگام مرگ
5 - حضرت امام صادق(ع) راحتى در هنگام مرگ و آسان شدن سكرات موت را از ديگر آثار نيكى به والدين شمرده است و به فرزندان صالحى كه با والدين خود خوشرفتارى مى‏كنند مژده داد كه: هر كس دوست دارد خداوند متعال در لحظه مرگ بر او آسان بگيرد به بستگان خود صله رحم كرده و به پدر و مادرش نيكى كند. در اين صورت علاوه بر اين كه در لحظه جان دادن احساس آرامش و راحتى خواهد كرد، در دنيا نيز در زندگى خود به فقر و بيچارگى دچار نخواهد شد.(19)

آموزش گناهان
6- رئيس مذهب جعفرى بهترين راه آمرزش گناهان را رسيدگى به نيازهاى پدر و مادر اعلام كرده و با بيان داستان زير اهمّيت خدمت به والدين را به شيعيان گوشزد نمود: روزى مردى به حضور پيامبر اسلام (ص) آمده و گفت: اى رسول خدا! زمانى من صاحب دخترى شدم. او را پرورش دادم تا به حد بلوغ رسيد، تا آن كه روزى بر وى لباس نو پوشانده و آراستم و آن گاه بر سر چاهى آورده و در ميان آن انداختم. او ناله‏اى كرد و استمداد طلبيد: آخرين سخنى كه از او به گوشم رسيد اين بود كه با آه و ناله جانسوز مى‏گفت: بابا!!
يا رسول اللّه! كفاره گناه من چيست؟
پيامبر فرمود: آيا مادرت زنده است؟ گفت: نه.
آيا خاله‏ات زنده است؟ مرد گفت: بلى.
رسول خدا (ص) به او سفارش كرد: اى مرد! برو و با خاله‏ات خوش رفتارى كن و به او نيكى نما زيرا كه او به منزله مادر تو است و نيك رفتارى با او كفّاره گناه تو خواهد بود.
امام صادق(ع) بعد از نقل اين داستان فرمود: در زمان جاهليت پدران، دختران خود را مى‏كشتند كه مبادا اسير شده و در ميان قبيله‏هاى ديگر صاحب فرزندانى شوند.(20)
با توجه به اين سخنان ارزنده امام جعفر صادق(ع) سپاسگزارى از زحمات توانفرساى پدر و مادر سعادت دنيا و آخرت را بدنبال داشته و فرزندان را در زندگانى خوشبخت و كامروا خواهد ساخت.
شاعر خوش ذوقى سپاسگزارى از مادر را در قطعه شعرى اينگونه به تصوير كشيده است:
مادرم روى مهت روح و روان است مرا
مهر تو قوّت تم و قوّت جان است مرا
در دل انديشه تو گنج نهان است مرا
يك نگاه تو به از، هر دو جهان است مرا
فارغم با تو زهر خوب و بد اى پاك سرشت‏
زيرپاى تو نهادست خدا باغ بهشت‏
همه آثار وجودم زوجود تو بود
به خدا بود من از پرتو بود تو بود

رهنمودهاى پيشواى ششم به جوان تازه مسلمان‏
زكريا بن ابراهيم يكى از محدثين شيعى و از ياران امام صادق(ع) است او در شرح حال خود مى‏گويد: من اوائل مسيحى بودم و سپس به اسلام گرويدم. به خانه خدا مشرف شده و در همان سفر معنوى به محضر امام صادق(ع) شرفياب گشتم.
به آن پيشواى بزرگ عرض كردم: آقا! من مسيحى بودم و الآن به دين شما گرويده‏ام. امام صادق(ع) پرسيد: در اسلام چه امتيازى احساس كردى كه آن را داوطلبانه پذيرفتى؟ گفتم: اين آيه از قرآن به دلم نشست:«ما كنت تدرى ماالكتاب و لاالايمان و لكن جعلناه نوراً نهدى به من نشاء؛(21) تو نمى‏دانستى كتاب و ايمان يعنى چه؟ ولى ما آنرا نورى قرار داديم كه هر كسى را كه بخواهيم بدان هدايت كنيم». امام (ع) فرمود: خداوند ترا به اسلام هدايت فرموده و قلبت را به نورانيت آن روشن ساخته است. آنگاه برايم دعا كرد و هدايت بيشترى را از خداوند برايم مسئلت نمود. در ادامه گفتم: پدر و مادرم و ساير بستگانم همچنان به آئين مسيحيت باقى مانده‏اند و مادرم هم نابينا است. آيا با اين حال بر من جايز است كه با آن‏ها زندگى كنم و ارتباط نزديك خانوادگى داشته باشم؟
امام صادق(ع) پرسيد: آيا آنها گوشت خوك مى‏خورند؟
گفتم: نه!
فرمود: معاشرت تو با آنان مانعى ندارد پس سفارش كرد كه: درباره مادرت بيشتر مراقبت كن! به او نيكى و احسان نما! و هرگاه زندگى اش به پايان رسيد و از دنيا رفت خودت عهده دار كفن و دفنش باش!
چون از سفر مكّه و مدينه به زادگاهم كوفه بر گشتم. طبق فرمان امام ششم(ع) به مادرم بيش از گذشته و زيادتر از ديگران رسيدگى و مهربانى نمودم. خودم به او غذا مى‏دادم، لباسش را مرتب مى‏كردم، سرش را شانه مى‏زدم و عهده دار تمامى خدمات لازم براى مادرم بودم. زمانى كه مادرم اين تغييرات را در روش من احساس كرد به من گفت: زكريا! تو در آن روزگارى كه به دين ما بودى اين چنين به من خدمت نمى‏كردى! چه دليلى موجب شده كه بعد از مسلمان شدن اين قدر به من محبت مى‏كنى؟

گفتم: يكى از فرزندان پيامبر اسلام(ص) به من دستور داده كه اينگونه رفتار كنم. گفت: آيا او همان پيامبر شماست؟ گفتم: نه. بعد از پيامبر ما ديگر پيامبرى مبعوث نخواهد شد. او فرزند پيغمبر ماست. گفت: اين دستورات از آموزه‏هاى پيامبران است و دين تو از دين من بهتر است مرا راهنمائى كن تا مسلمان شوم. من طريقه اسلام را به او آموختم و او مسلمان شد. نماز ظهر و عصر و مغرب و عشاء را خواند و در نيمه شب حالش منقلب شد. من در كنار بسترش ايستاده و به پرستارى او مشغول بودم. به من گفت: پسرجان! اعتقادات اسلام را دوباره برايم تكرار كن. من آنها را براى او بازگو كردم و او به همه آنها اقرار كرد و در همان شب چشم از جهان فرو بست. بامداد روز بعد جنازه‏اش به وسيله گروهى از مسلمانان و طبق مراسم اسلامى تشييع شد و من بر جنازه مادرم نماز خواندم و با دست خود به خاك سپردم.(22)

در سيره ابرار
طبق فرمايشات حضرت امام صادق(ع) نيكى به والدين و سپاس از عمرى خدمات آنان مى‏تواند بسيارى از گرههاى مشكل زندگى را حل كرده و زمينه موفقيت را در طول زندگى فراهم آورد.
در اينجا به مناسبت، نمونه‏هائى را از خاطرات بزرگان و انسانهاى موفق تاريخ در اين زمينه يادآور مى‏شويم:

1- آيت اللّه مطهرى
آيت اللّه مطهرى در مورد يكى از عوامل توفيقات خويش چنين مى‏گويد: گاهى كه به اسرار وجودى خود و كارهايم مى‏انديشم، احساس مى‏كنم يكى از مسائلى كه باعث خير و بركت در زندگى‏ام شده و همواره عنايت و لطف الهى را شامل حال من كرده است، احترام و نيكى فراوانى بوده است كه به والدين خود به ويژه در دوران پيرى و هنگام بيمارى كرده‏ام. علاوه بر توجّه معنوى و عاطفى، تا آن جا كه توانائيم اجازه مى‏داد با وجود فقر مالى و مشكلات مادى در زندگى‏ام، از نظر هزينه و مخارج زندگى به آنان كمك و مساعدت كرده‏ام.

يكى از فرزندان شهيد مطهرى(ره) نيز در اين زمينه مى‏گويد: هرگاه به فريمان(زادگاه آقاى مطهرى) سفر مى‏كرديم، پدرم تأكيد خاص داشتند كه ابتداء به منزل پدر و مادرشان بروم. پس از آن اقوامى را كه براى ديدن ايشان و خانواده به منزل حاج شيخ مى‏آمدند مى‏پذيرفتند در موقع روبرو شدن با پدر و مادر دست آنان را مى‏بوسيدند و به ما نيز توصيه مى‏كردند كه دست ايشان را ببوسيم.(23)

2- شيخ انصارى
شيخ مرتضى انصارى بزرگ پرچمدار جهان تشيع و سرآمد فقها و مجتهدين اماميه است، او بعد از آنكه مدتى در شهر كربلا در حضور استادش مرحوم شريف العلما و ساير اساتيد حوزه علميه نجف تحصيل كرد به زادگاهش شوشتر مراجعت نمود. شيخ مدتى تحصيلات خود را در همان جا ادامه داده، دوباره خواست تا براى تكميل مراتب علمى به عتبات عاليات برگردد. امّا مادرش به رجوع دوباره وى راضى نبود. اصرار شيخ و ديگر افراد براى جلب رضايت مادر بى‏نتيجه بود. تا اين كه شيخ به مادرش عرضه داشت: آيا اجازه مى‏دهى تا استخاره كنم و جواب هرچه بود در مقابل آن هر دو تسليم باشيم؟ مادرش پذيرفت. در جواب استخاره شيخ اين آيه آمد: «ولاتخافى و لاتحزنى انّا رادّوه اليك و جاعلوه من المرسلين؛(24) هرگز مترس، محزون مباش كه ما او را به تو باز مى‏گردانيم و از رسالت مداران خود قرار مى‏دهيم». وقتى اين آيه را به مادرش توضيح داد، او خيلى خوشحال شد و به شيخ مرتضى اجازه مسافرت داد. شيخ انصارى در اين مسافرت سرنوشت ساز خود، به بركت دعاى مادر، توفيق الهى و تلاش و استقامت خويش به بالاترين درجه اجتهاد و مرجعيت نائل شد و پرچم اسلام بر دوش وى قرار گرفته و بزرگترين رهبر مذهبى در عصر خود گرديد: هنگامى كه به مادر شيخ انصارى گفته شد: آيا از اين همه ترقى و عظمت فرزندش برخود نمى‏بالد و افتخار نمى‏كند؟! در جواب گفت: رسيدن فرزندم به شكوه و عظمت، براى من شگفت‏انگيز نيست، بلكه اگر چنين نمى‏شد من متعجب مى‏شدم، چرا كه هر وقت كه به او مى‏خواستم شير بدهم وضو مى‏گرفتم و با طهارت و پاكيزگى، به او شير مى‏دادم. بلى شير پاك، فكر پاك و شير ناپاك انديشه ناپاك توليد مى‏كند.

در حوزه علميه نجف رسم شيخ بر اين بود كه در بازگشت از مجلس تدريس، ابتداء نزد مادر مى‏رفت و براى دلجوئى از آن پيرزن با وى به گفتگو مى‏پرداخت و از اوضاع زندگى مردم پيشين مى‏پرسيد و مزاح مى‏كرد و از او پوزش مى‏طلبيد. سپس به اتاق مطالعه و عبادت مى‏رفت.

زمانى كه مادر شيخ انصارى از دنيا رفت او در فراق مادر به شدت مى‏گريست و در كنار پيكر بى جان مادرش زانوى غم زده و اشك ماتم مى‏ريخت. يكى از شاگردان نزديكش او را تسليت گفته و به عنوان دلجوئى اظهار داشت: جناب استاد! براى شما با اين مقام علمى، شايسته نيست كه براى درگذشت پيرزنى كه عمرش سرآمده بود اين طور اشك بريزيد و بى تابى كنيد. آن بزرگ مرد تاريخ سر برداشته و گفت: گويا شما هنوز به مقام ارجمند مادر واقف نيستيد، تربيت صحيح و زحمات فراوان اين مادر مرا به اين مقام رسانيد و پرورش اوليه او، زمينه ترقى و پيشرفت را در من ايجاد كرد. در حقيقت اين همه توفيقات من مرهون زحمات و تلاش‏هاى مشفقانه و مخلصانه اين مادر است.(25)

3- آيت اللّه مرعشى نجفى
آيت اللّه مرعشى نجفى بزرگ فرهنگبان ميراث اهل بيت(ع) در بيشتر علوم اسلامى صاحب نظر بود و تأليفات ارزشمند ايشان - كه نزديك به صد و پنجاه اثر در موضوعات مختلف است - گواه روشنى بر اين حقيقت است. كرامات معنوى، دريافت بيش از چهار صد اجازه اجتهادى و روايتى از علماى بزرگ اسلامى، تدريس متجاوز از شصت و هفت سال در حوزه علميه قم و نجف، تربيت هزاران طلبه و مشتاق دانش، تأسيس ده‏ها مدرسه علمى، مسجد،حسينيه، مراكز فرهنگى، رفاهى و درمانى و ايجاد بزرگترين و مشهورترين كتابخانه در جهان اسلام، از جمله توفيقات اين فقيه فرزانه مى‏باشد او يكى از مهمترين عوامل توفيقات خود را از بركت محبت و سپاس از پدر و دعاى والدين مى‏داند. و در خاطرات خود مى‏گويد: زمانى كه در نجف بوديم، يك روز مادرم فرمودند: پدرت را صدا بزن، تا براى صرف نهار تشريف بياورد. حقير به طبقه بالا رفتم و ديدم پدرم در حال مطالعه خوابش برده است.

مانده بودم چه كنم: از طرفى مى‏خواستم امر مادرم را اطاعت كنم و از سوئى ديگر مى‏ترسيدم با بيدار كردن پدر، باعث رنجش خاطر او گردم، خم شدم و لبهايم را كف پاى پدر گذاشتم و چندين بوسه برداشتم، تا اين كه در اثر قلقلك پا، پدرم از خواب بيدار شد و وقتى اين علاقه و ادب و كمال احترام را از من ديد فرمود: شهاب الدين تو هستى؟ عرض كردم: بله آقا؛ دو دستش را به سوى آسمان بالا برد و فرمود: پسرم خداوند عزتت را بالا ببرد و تو را از خادمين اهل بيت(ع) قرار دهد. حضرت آية اللّه مرعشى نجفى مى‏فرمود: من هرچه دارم از بركت آن دعاى پدرم مى‏باشد.(26)

4- پاستور شيميدان فرانسوى
در كشورهاى غربى بر اثر حاكميت تكنولوژى و صنعت، روابط عاطفى ضعيف و كم‏رنگ است و روابط عاطفى اعضاى خانواده‏ها متزلزل و گاهى اصلاً وجود ندارد. امّا از آن جائى كه عاطفه و محبت امرى فطرى است در نهاد برخى افراد غربى به ويژه فطرت‏هاى سالم، عقلاء و نخبگان انديشمند آنان اين حس درونى و نداى وجدان خاموش نشده و گاهى شعله‏هائى از آن مشاهده مى‏شود. بلى از نظر اقتصادى و نظامى كشورهاى غربى، پيشرفته و متمدن جلوه مى‏كنند ولى به شدت در خلأ فرهنگى و فقر عاطفى در رنج و عذابند. لوئى پاستور، شيميدان معروف فرانسوى و صاحب كشف‏هاى مهم علمى، هنگامى كه بر اثر نظريه‏هاى بديع خود به اوج افتخار جهانى نائل شد، دولت فرانسه در صدد برآمد خانه‏اى را كه محل تولد او بود به موزه تبديل كند، پاستور در آن مراسم ضمن يك سخنرانى كه در خانه محقرشان ايراد كرد از مادر فداكارش كمال سپاس و حق‏شناسى را بجاى آورد او با صدائى كه از فرط تأثر مى‏لرزيد چنين گفت: اى مادر عزيز! اى گمشده دلبند، كه ساليانى دراز در اين خانه با من به سر بردى، توئى كه اكنون همه چيز را مديون تو مى‏بينم. مادر شجاع و دلدارم! تمام حسن فداكارى و شور و هيجانى كه در راه عظمت علم و بزرگى ميهنم به كار بسته‏ام و از اين پس نيز به كار خواهم بست، تو به من آموخته‏اى و در وجودم رسوخ داده‏اى. كار مشقت بارى كه تو در خانه و دركارگاه كوچكمان پيش گرفته بودى، به من درس صبر و حوصله در تحقيقات علمى آينده‏ام داد. از آن گاه كه با وجود فقر و مسكنت مرا به مكتب فرستادى، عشق به ميهن و خدمت به بشر را در شب و روز به من آموختى. اكنون از تو اجازه مى‏خواهم، تمام سرافرازى كه ميهنم در جشن امروز به من اعطاء مى‏كند به پيشگاه عظمتت تقديم كنم. همين قدر بدان كه فرزندت امروز كه در ميان امواج افتخار و سربلندى غوطه ور است. بازهم خود را بدون تو، اى مادر عزيز! در اين جهان بزرگ تنها و بى‏پناه مى‏بيند!(27)

عواقب ناسپاسى به والدين
همچنانكه، نيكى و احسان به پدر و مادر موجب سعادت و رستگارى فرزندان شده و آثار و بركات مادى و معنوى به همراه دارد ناسپاسى و بدى در حق آنان نيز فرجام ناشايست و آثار ذلت بارى را به همراه دارد. كه به چند مورد اشاره مى‏كنيم:

سلب عدالت
شخصى به امام صادق(ع) عرضه داشت: پيش نمازى كه تمام شرائط امامت را داراست، جز اينكه با پدر و مادرش رفتارى تند دارد و با سخنان درشت آنان را مى‏رنجاند، آيا شايستگى امامت را دارد و ما مى‏توانيم به او اقتداء كنيم؟ پيشواى ششم فرمود: تا زمانى كه او با پدر و مادرش رفتارى ناشايست دارد و والدين خود را ناراحت مى‏كند در پشت سر او نماز نخوان!(28)

محروميت از الطاف خداوندى
امام صادق(ع) فرمود: هنگامى كه يعقوب(ع) براى ملاقات فرزندش يوسف(ع) وارد مصر گرديد يوسف(ع) به استقبال پدر بزرگوارش آمد يعقوب (ع) با ديدن يوسف(ع) فوراً از اسب پياده شد ولى جناب يوسف(ع) به خاطر رعايت مقام سلطنت ظاهرى، براى احترام بيشتر به پدر از مركب پائين نيامد و همان طورى كه روى اسب قرار داشت دست در گردن پدر انداخت. حضرت يوسف(ع) هنوز از خوش آمدگوئى با يعقوب فارغ نشده بود كه جبرئيل نازل شده و به يوسف فرمود: دست خود را باز كن! يوسف كف دست خود را گشود، نور درخشانى از دستش به سوى آسمان بالا رفت، يوسف(ع) پرسيد: اين چه نورى بود كه از كف دست من خارج شد؟ جبرئيل فرمود:«نزعت النّبوة من عقبك عقوبةً لما لم تنزل الى الشّيخ يعقوب فلا يكون من عقبك نبىّ؛(29) نور نبوت از صلب تو بيرون رفت و ديگر پيامبرى از نسل تو به وجود نخواهد آمد. به سبب آن كه كمال احترام را در مورد پدر پيرت رعايت نكردى، پس كسى از فرزندانت به نبوت نخواهد رسيد».
الا اى يوسف مصرى كه كردت سلطنت مغرور
پدر را باز پرس آخر، كجا شد مهر فرزندى‏

محروميت از حقوق اجتماعى
با اين كه در مورد اهميت به دستورات اخلاقى در متون دينى‏ما سفارش‏هاى اكيد شده است. امّا در مورد كسانى كه به والدين خود اهانت كرده و ناسپاسى مى‏كنند دستورات باز دارنده‏اى آمده است. در حالى كه در مورد سلام دادن اين همه سفارش و توصيه‏ها داريم امّا امام صادق(ع) مى‏فرمايد: به چند گروه سلام ندهيد: 1- شراب خواران 2- قمار بازان و شطرنج بازان 3- اهل ساز و آواز و رقص و موسيقى 4- كافران 5 - كسانى كه به مادرانشان دشنام مى‏دهند 6- شاعران و گويندگان بددهن و هرزه.(30)


پى‏نوشت‏ها:
1. سوره بقره، آيه 83.
2. سوره مريم، آيه 14.
3. همان، آيه 32.
4. كنزالعمال، ج 16، ص 470.
5. مصباح الشريعه، ص 70.
6. سوره نور، آيه 63.
7. المناقب، ج 3، ص 102.
8. سوره اسراء، آيه 23.
9. سوره آل عمران، آيه 92.
10. سوره اسراء، آيه 23.
11. همان، آيه 24.
12. مستدرك الوسائل، ج 15، ص 197.
13. و 14. مستدرك الوسائل، ج 15، ص 199.
15. عده الداعى، ص 86.
16. مستدرك الوسائل، ج 15، ص 177.
17. بحارالانوار، ج 71، ص 46.
18. الكافى، ج 5، ص 554.
19. روضه الواعظين، ج 2، ص 367.
20. الكافى، كتاب الايمان و الكفر، باب البرّ بالوالدين، حديث 18.
21. سوره شورى، آيه 52.
22. اصول كافى، باب برّالوالدين، حديث 11.
23. حقوق متقابل والدين و فرزندان، ص 151.
24. سوره قصص، آيه 7.
25. حقوق متقابل والدين و فرزندان، ص 234.
26. حقوق والدين، ص 12.
27. مادر، ص 239.
28. من‏لايحضره الفقيه، ج‏1، ص 379.
29. الكافى، ج 2، ص 309.
30. خصال شيخ صدوق، ج‏1، ص 330.


منبع: پاسدار اسلام ، شماره ( 277 ) ، از طر يق شبكه اطلاع رسانى شارح