پوشش هاى رنگى از منظر دين

محمد اصغري نژاد


دين مبين اسلام، با توجه به آيات تكوينى خداوند در پهنه طبيعت و آيات تشريعى موجود در قرآن كريم، بهره گيرى از پوشش هاى رنگى را جز در موارد ذيل مجاز دانسته است:
1. پوشش هاى رنگينى كه شعار و علامت دشمنان اسلام است. استفاده از اين پوشش ها تا وقتى كه ويژگى اين گروه است، مجاز نيست.(1)
2. پوشش هاى رنگينى كه موجب انگشت نما شدن فرد در نزد ديگران مى شود (لباس شهرت).
3. پوشش هاى رنگينى كه اثر روحى نامطلوبى بر انسان يا اعمال عبادى او مى گذارد.(2)
4. پوشش هاى رنگينى كه برخلاف شؤونات اجتماعى اسلام و عرف مذهبى است. امام صادق(ع) خطاب به عبيد بن زياد فرمود: اياك ان تزينّ إلاّ فى أحسن زيّ قومك؛(3) «خود را تزيين مكن مگر مثل قوم خود.» و نيز فرمود: خير لباس كل زمان، لباس اهله؛ «بهترين پوشش هر عصرى لباس مردم همان زمان است.»(4)
5. پوشش هاى رنگين زن در عده وفات شوهر.
6. پوشش هاى رنگين و جذاب زن و مرد براى نامحرمان.
7. پوشش هاى رنگين مخصوص زنان از سوى مردان و بالعكس.(5)
پس از اشاره كلى به نمونه هايى از پوشش هاى رنگى غيرمجاز از نظر اسلام، اكنون براى آگاهى بيشتر، روايت ها و ديدگاه فقيهان دين در اين باره ـ به اجمال ـ بررسى مى گردد.

بررسى برخى پوشش هاى رنگى

رنگ زرد
روايت ها و فتواهاى موجود در اين مسأله را مى توان به دو بخش تقسيم كرد:
الف. پاره اى روايت ها و سيره امامان معصوم(ع) كه مطلقا بر استفاده از پوشش هاى زردرنگ دلالت دارند و نسبت به استفاده از چنين پوششى در زمان يا مكانى خاص ساكت اند. امام باقر(ع) فرمود: «ما لباس هاى زرد و گلگون مى پوشيم.»(6) ابى الجارود گويد: امام باقر(ع) لباس زردرنگ مى پوشيد.(7) در روايت ديگرى آمده است كه امام كاظم(ع) هنگامى كه پدر گرامى اش زنده بود، لباس زرد به تن داشت.(8) در حديثى از حفص نقل شده كه گفت: ديدم امام صادق(ع) در ميان قبر و منبر پيامبر(ص) مشغول نماز بود و لباس زرد به تن داشت.(9) زراره نيز گفته است: امام باقر(ع) را با جبّه و عمامه و ردايى زردرنگ ديدم كه از منزل خارج مى شد.(10)
ب. بعضى روايات و سيره ائمه(ع) به همراه برخى فتاواى موجود كه بهره گيرى از پوشش زردرنگ را تنها در خانه و عروسى جايز شمرده اند. امام باقر(ع) فرمود: «ما لباس زرد را در منزل مى پوشيم.»(11) هم چنين امام باقر(ع) در مقابل شگفتى زراره از پوشش لباس زردرنگ به وسيله امام(ع)، فرمود: «من با زنى از قريش ازدواج كرده ام.»
از مجموع اين دو دسته روايت مى توان چنين نتيجه گرفت كه اگر بنا بر بعضى گزارش ها، اهل بيت عصمت(ع) از لباس هاى زرد در محيط بيرون بهره مى گرفته اند، شايد به اين دليل بوده كه عرف مذهبى آن زمان، چنين پوششى را براى رهبران جامعه بد نمى دانسته است. اما در عصر حاضر، ظاهرا چنين پوشش هايى براى بسيارى از افراد ـ به ويژه رهبران دينى ـ مناسب نيست. به همين دليل، عده اى از فقها(12) به استناد برخى روايات، بهره گيرى از لباس زرد را در غير مجلس عروسى مكروه دانسته اند. بنابراين، مى توان گفت كه بهره گيرى از رنگ زرد، حداقل در منزل و عروسى جايز و حتى مستحب مى باشد.
آن چه گفته شد، درباره لباس زرد بود. اما درباره نعلين(13) زرد، رواياتى(14) به چشم مى خورد كه ضمن بيان فوايد نعلين زرد بر پوشيدن آن سفارش كرده و مضرات نعلين سياه را نيز برشمرده است.

رنگ سرخ
در نظر اسلام، استفاده از پوشش هاى قرمز به خودى خود اشكال ندارد، مگر آن كه عرف مذهبى آن را ناپسند بشمارد. هم چنان كه عرف مذهبى اين دوران، استفاده از چنين پوششى را در لباس هاى رويى مردان و زنان در ملأ عام سبك، زننده و مهيج مى انگارد. در چنين صورتى، حكم جواز به كراهت يا حرمت تغيير خواهد يافت و شايد با عنايت به همين نكته است كه غالب روايت ها(15) و فتاواى(16) موجود در اين زمينه، استفاده از انواع رنگ هاى قرمز را جز در عروسى(17) و براى دلخوشى همسر،(18) مكروه شمرده اند. اين روايات و فتاوا به چند دسته تقسيم مى گردند:
گروهى استفاده از انواع رنگ هاى قرمز را در همه جا مكروه مى دانند. امام صادق(ع) از پدران گرامى اش نقل فرموده كه رسول خدا(ص) استفاده از لباس سرخ رنگ را مكروه مى دانست.(19) در روايت ديگرى از آن حضرت آمده كه فرمود: از رنگ قرمز برحذر باشيد، چون محبوب ترين زينت در نظر شيطان است.(20)
دسته اى پوشيدن لباس قرمز رنگ را در نماز مكروه مى شمرند. امام باقر(ع) فرموده:... با تن پوش سرخ تيره نماز نخوانيد.(21) شيخ يوسف بحرانى با توجه به روايات و سيره اهل بيت(ع) گويد: پوشيدن لباس هاى قرمز و زرد سير و زعفرانى و كلاً رنگ هاى تند در غير نماز جايز است.(22)
برخى كراهت را مقيد به رنگ قرمز تند كرده اند. مرحوم نراقى بعد از نقل روايت مالك بن عين گويد: از اين روايت كراهت لباس قرمز سير در غير نماز هم دانسته مى شود. حديث مرسل ابن ابى عمير كه بهره گيرى از رنگ قرمز سير را جز در عروسى ناپسند شمرده، نيز بر اين مطلب دلالت مى كند.(23)
پاره اى روايات بر كراهت استفاده از لباس سرخ رنگ در بيرون از خانه دلالت دارند. امام صادق(ع) فرمود: رسول خدا(ص) رواندازى سرخ رنگ داشت و آن را ميان خانواده خويش مى پوشيد... .(24)
با مطالعه و دقت در روايت ها و فتواهايى كه درباره رنگ قرمز صادر شده است، نمونه هايى مشاهده مى گردد كه در آن ها استفاده از پوشش هاى رنگى، يا غيرمجاز و حرام شمرده شده يا بهتر است ترك گردد. استفاده از لباس هاى رنگين ـ به ويژه قرمز ـ در نماز، در زمان عده وفات، بر خلاف عرف مذهبى و لباس شهرت پاره اى از اين نمونه ها است.

رنگ سبز
اسلام رنگ سبز را ستوده و برخى فقها آن را پس از لباس سفيد و زرد از بهترين پوشش ها دانسته اند. بررسى روايت هاى موجود در اين زمينه، نشان دهنده آن است كه استفاده از پوشش هاى سبزرنگ، سيره و روش خاندان نبوت و امامت بوده است.(25)

رنگ سفيد
لباس سفيد بهترين رنگ در نظر اسلام است. امام باقر(ع) به نقل از پيامبر(ص) فرمود: هيچ رنگى در لباس هايتان بهتر از سفيد نيست. از چنين لباسى استفاده كنيد و مردگان خويش را با پوشش سفيد كفن كنيد.(26)
برخى محققان درباره مزيت پوشش سفيد گفته اند: «از نظر روانى پوشاك سفيد مانند نور و روشنايى، اثر محرك عمومى در انسان داشته و از عوامل مؤثر در ايجاد بهجت... بوده و مفرح و دلگشاست... . لباس سفيد به جهت اين كه كمتر از تمام رنگ هاى ديگر نور جذب كرده و قسمت اعظم تشعشعات وارده از محيط و از جمله اشعه مادون قرمزِ موجود در نور آفتاب را كه خاصيت گرمازايى دارد، منعكس ساخته و از خود دفع مى نمايد، وسيله طبيعى و سالمى است در مبارزه با گرماى فصلى و منطقه اى... لباس سفيد سبب مى شود كه قسمت اعظم اشعه نورانى محيط ـ به خصوص در روز ـ منعكس شود و شخص در محيط خود، روشنايى بيشترى را احساس نمايد. [اين امر] خالى از اثرات محرك عمومى در هيجانات موزون روحى و انبساط خاطر نبوده و اثرى مفرح و دلگشا دارد.»(27)
منابع فقهى ما، پوشيدن لباس سفيد را در نماز و در هر حالى مستحب شمرده اند.(28) البته اگر عرف مذهبى استفاده از پوشش سفيد را براى دختران و بانوان در انظار عمومى ناپسند و مهيج بداند ـ هم چنان كه امروزه نيز چنين است ـ استفاده از آن براى زنان صحيح نبوده، طبق عنوان يا عناوين ثانوى ـ مثل ايجاد فتنه و فساد ـ حكم حرمت بر آن مترتب مى گردد.

رنگ سياه
روايات موجود در اين زمينه، غالبا استفاده از پوشش هاى سياه را نهى كرده اند.(29) شمارى از اين روايات، پوشش سياه را به اين دليل كه لباس اهل جهنم و علامت عباسيان بوده است، مكروه شمرده اند.(30)

با توجه به اين نكته بايد گفت كه شباهت به كفار و مشركان، در هر عصرى تفاوت پيدا مى كند. مثلاً در اين دوران استفاده از كراوات، پاپيون، صليب و نظاير آن از مصاديق شباهت به كفار است. بنابراين نهى حديث شامل آن ها نيز مى شود.

پوشش سياه در نماز
استفاده از پوشش سياه در حال نماز براى زن و مرد مكروه است.(31) حتى بر پايه روايتى بهره گيرى از شب كلاه سياه در حال نماز نامطلوب است. مردى از امام صادق(ع) پرسيد: آيا مى توانم با شب كلاه سياه نماز بخوانم؟ حضرت فرمود: خير! زيرا سياه، رنگ لباس دوزخيان است.(32)

پوشش سياه در اعمال حج و عمره
بر اساس روايتى، امام صادق(ع) بهره گيرى از لباس سياه را در احرام نهى كرد(33) و به استناد همين روايت، برخى فقها به حرمت و بعضى به كراهت احرام در لباس سياه حكم كرده اند.(34)
اگرچه از ديدگاه اسلام، پوشش سياه در هر حالى ـ عبادات و غير آن ـ مكروه است، اما نمونه هايى وجود دارد كه از اين قانون كلى استثنا شده و استفاده از پوشش سياه در آن ها مجاز شمرده شده است. اين نمونه ها عبارتند از:

الف. كفش، عبا و عمامه
روايات موجود، پوشيدن كفش، عبا و عمامه سياه را جايز دانسته و در اين بين، اگرچه به كراهت نعلين سياه تأكيد ورزيده اند، پوشيدن كفش سياه را پسنديده و آن را پيروى از سنت شمرده اند.(35)

بر اساس روايتى، امام باقر(ع) كفش سفيد و قرمز را از پوشش هاى جباران و پادشاهان برشمرده و پوشيدن آن را ناپسند دانسته است.(36) آن چه از ظاهر اين روايت استنباط مى شود اين است كه: چون در آن زمان، جباران و حاكمان ستمگر كفش سفيد و قرمز مى پوشيدند، استفاده از آن براى مسلمانان به دليل پرهيز از شباهت به كفار و دشمنان اسلام ناپسند دانسته شده است. بنابراين، اگر در زمانى چنين سيره اى در ميان حكام گردنكش و جباران معمول نباشد، استفاده از كفش سفيد يا قرمز در صورتى كه مخالف عرف مذهبى نباشد، بى اشكال خواهد بود.
نكته ديگرى كه در پسند يا ناپسند بودن استفاده از كفش رنگين مؤثر است، توجه به اوضاع جوى و اقليمى است. بنا به روايتى، امام صادق(ع) پوشيدن كفش قرمز را به دليل آن كه با گِل و باران سازگارتر است، منحصرا در سفر جايز دانسته و در غيرسفر بر پوشيدن كفش سياه تأكيد فرموده است.(37)

ب. تقيه و ضرورت(38)
خفقان شديدى كه در دوران ائمه نسبت به شيعيان وجود داشت، پيشوايان دينى را بر آن داشت تا خود و طرفدارانشان را ملزم به تقيه ـ حتى در رنگ لباس ها ـ نمايند.
داود رقّى گويد: شيعيان مكرر از امام صادق(ع) در باره لباس سياه مى پرسيدند تا آن كه روزى ديدند آن حضرت سر تا پا سياه پوشيده است. هم جبه ايشان سياه بود و هم شب كلاه و كفششان، حتى ديدم كه امام جايى از كفش را شكافت و فرمود: «بدانيد كه پنبه اش هم سياه رنگ است». سپس امام(ع) تكه اى از لايه ميانى آن را بيرون آورد و نشان داد و فرمود: قلبت را سپيد و نورانى كن و هر چه مى خواهى بپوش.(39)

شيخ صدوق پس از نقل اين حديث گفته است: چون امام در نزد دشمنان متهم شده بود كه به رنگ سياه توجهى نمى كند، در صدد بر آمد اين اتهام را [با چنين پوششى] بزدايد.
حذيفة بن منصور گويد: نزد امام صادق(ع) در حيره بودم كه پيك منصور عباسى از راه رسيد و از امام خواست پيش خليفه برود. امام(ع) يك بارانى كه طرفى از آن سياه و طرف ديگرش سفيد بود پوشيد و فرمود: من اين بارانى را مى پوشم، اما مى دانم لباس اهل جهنم است.(40)

ج. عزادارى
فقهاى اماميه به استناد برخى روايت ها، استفاده از پوشش سياه را در عزاى سيدالشهدا(ع)، ساير ائمه(ع) و حتى مؤمنان جايز دانسته و آن را از موارد حرمت يا كراهت پوشش سياه استثنا كرده اند.(41)

د. عرف مذهبى
اگر عرف مذهبى استفاده از پوشش سياه را روا بشمارد، ظاهرا حكم كراهت برداشته مى شود، زيرا برخى روايات، مناسب ترين پوشش را منوط به نظر عرف دانسته اند؛(42) مثلاً چادر مشكى از نظر عرف اين زمان، بهترين حجاب براى بانوان و متناسب با شخصيت آنان شناخته شده است.


پي نوشت:
1. الحدائق الناضرة، ج 7، ص 116.
2. عروة الوثقى، سيدمحمدكاظم طباطبائى، ج 1، ص 572.
3. وسايل الشيعه، ج 3، ص 342.
4. همان.
5. ممكن است موارد منع ديگرى نيز به حكم اولى وجود داشته باشد كه نگارنده از آن ها بى اطلاع است، اما موارد منع به حكم ثانوى به موارد فوق محدود نمى شود كه آرايش زن براى محارم خويش به قصد فساد از آن جمله است.
6. ر.ك: وسائل الشيعه، ج 3، ص 358 ـ 359.
7. همان.
8. ر.ك: كافى، ج 1، ص 308.
9. ر.ك: حلية المتقين، ص 7.
10. همان.
11. ر.ك وسائل الشيعه، ج 3، ص 358.
12. جامع عباسى، ص 347.
13. البته مقصود نعلين عربى است، زيرا نعلين هايى كه امروزه مى پوشند، ظاهرا نوعى كفش به حساب مى آيند كه حكم ديگرى دارند.
14. كافى، ج 6، ص 465.
15. براى اطلاع از مضمون اين روايات ر.ك: دعائم الاسلام به نقل از سنن النبى(ص)، علاّمه طباطبايى، ص 133؛ نهج الفصاحة، ترجمه پاينده، ص 198.
16. براى آگاهى از ديدگاه اين فقيهان ر.ك: جامع عباسى، ص 347؛ مرأة الكمال، ص 58؛ مستند الشيعه، ج 1، ص 296.
17. حلية المتقين، ص 15.
18. كافى، ج 6، ص 447.
19. دعائم الاسلام، ص 133.
20. نهج الفصاحه، ص 198.
21. كافى، ج 6، ص 447.
22. الحدائق الناضرة، ج 7، ص 118 و 119.
23. مستند الشيعة، ج 1، ص 296.
24. سنن النبى(ص)، ص 134.
25. براى آگاهى بيشتر از اين روايات ر.ك: سنن النبى(ص)، ترجمه فقهى، ص 120؛ المحجة البيضاء، ج 4، ص 140؛ من لايحضره الفقيه، ج 2، ص 335؛ بحارالانوار، ج 39، ص 131 و ج 19، ص 51؛ نجم الثاقب، ص 18 و 23.
26. وسائل الشيعه، ج 3، ص 356؛ مكارم الاخلاق، ص 104؛ هم چنين براى مطالعه روايات ديگرى كه در اين باره گزارش شده است، ر.ك: المحجة البيضاء، ج 4، ص 140.
27. آيين بهزيستى اسلام، ج 2، ص 88 و 89.
28. عروة الوثقى، ج 1، ص 574؛ جامع عباسى، ص 346.
29. براى آگاهى بيشتر از مضمون اين روايت ها ر.ك: الحدائق الناضرة، ج 7، ص 116؛ مستند الشيعه، ج 1، ص 295؛ كافى، ج 6، ص 449.
30. مرآة الكمال، ص 59.
31. عروة الوثقى، ج 1، ص 572.
32. وسائل الشيعه، ج 3، ص 280 و 281.
33. كافى، ج 4، ص 341.
34. همان.
35. براى اطلاع از مضمون روايت هايى كه در اين باره گزارش شده است، ر.ك: كافى، ج 6، ص 449؛ وافى، ج 5، ص 391 و 392.
36. كافى، ج 6، ص 467.
37. همان.
38. اگرچه «تقيه» نوعى «ضرورت» است، ولى اين دو مفهوم مترادف نيستند؛ زيرا در بسيارى مواقع ضرورت هست ولى تقيه صادق نيست؛ بنابراين رابطه ميان اين دو مفهوم عموم و خصوص مطلق است.
39. وسايل الشيعه، ج 3، ص 280.
40. كافى، ج 6، ص 449.
41. مرآة الكمال، ج 1، ص 85؛ الحدائق الناضرة، ج 7، ص 118.
42. وسايل الشيعه، ج 3، ص 342.


منبع: باشگاه انديشه