پيامبر اكرم(ص) فرمودند: از خشم بپرهيز.(1)
براى كاهش دادن و يا از بين بردن رفتارهاى نامطلوب مىتوان از تكنيكهاى زير
استفاده نمود.
1) خاموشى(2)
اگر به رفتارى كه شخص از خود بروز مىدهد توجه نكنيم و آن را مورد تقويت
قرار ندهيم، آن رفتار خاموش شده و احتمال تكرار آن كم مىشود، مثلاً اگر به
كودكى كه بىاجازه صحبت مىكند و مرتب حرف ديگرن را قطع مىكند والدين توجهاى
ننمايند، كم كم اين رفتار خاموش مىشود. اگر بخواهيم از اين روش براى كاهش
رفتار نامطلوب استفاده كنيم بايد به نكاتى توجه كنيم:
اول: رفتارى كه شخص انجام مىدهد، ضرر و زيان جسمانى و روانى نداشته باشد. ولى
اگر خطرى فرد را تهديد مىنمايد خاموشى جايز نيست، مثلاً فرض كنيم كودك
مىخواهد ميخى را درون پريز برق كند، در اين جا بايد فوراً جلوى او را گرفت.
دوم: منابع تقويت را كنترل كنيم زيرا صِرف اينكه ما نسبت به رفتار نامطلوب
بىتفاوت باشيم و توجهاى نكنيم، كفايت(3) نمىكند، شايد ديگران توجه كنند و
باعث تقويت رفتار گردند، مثلاً دانشآموزى در كلاس حرف تمسخرآميز مىزند، اگر
معلم بخواهد از اين اصل استفاده نمايد و توجه نكند ولى دانشآموزان به او
بخندند، خاموشى كاربردى نداشته و حتى باعث ادامه رفتار مىگردد.
سوم: اصل خاموشى در دو جهت مثبت و منفى مؤثر است، يعنى اگر به رفتارى توجه
نكنيم چه آن رفتار مطلوب باشد چه نامطلوب، آن رفتار خاموش مىشود. بنابراين
بايد سعى كنيم رفتارهاى نامطلوب را با بىتوجهى كاهش دهيم و به رفتارهاى مطلوب
توجه نماييم تا تقويت گردد و تكرار شود. مثلاً اگر معلمى در كلاس، دانشآموزى
را به دليل رفتار مطلوبش مورد توجه قرار ندهد، آن رفتار از بين خواهد رفت. اگر
شاگردى كه منزوى(4) و گوشهگير و خجالتى مىباشد، يكبار براى جواب دادن به
سؤال، دستش را بالا گرفت معلم بايد به او توجه نمايد و الا براساس اصل خاموشى،
اگر مورد بىتوجهى قرار گيرد رفتار مطلوبش كاهش مىيابد.
2) اصل اشباع:(5)
بنابراين اصل، بعضى رفتارها را بايد اجازه دهيم تكرار شود و حتى به
اجبار ادامه پيدا كند، تا شخص از آن بيزار گردد، البته به شرطى كه آن رفتار
براى فرد و ديگران ضرر و زيانى نداشته باشد.
به عنوان نمونه كودكى دفتر برادرش را خط خطى مىكند، در اين مورد مىتوان دفترى
را در اختيار او گذاشت تا هر قدر مىخواهد خط خطى كند بلكه او را مجبور كنيم به
مدت زيادى اين كار را انجام دهد تا خسته، بيزار، دلزده و از اين كار متنفر
گردد.
3) تقويت رفتار مخالف:(6)
رفتارى را تقويت كنيم كه ضد رفتار نامطلوب باشد، مثلاً دانشآموزى كه در
كلاس بدون اجازه صحبت مىكند، اگر براى صحبت كردن اجازه گرفت، اين رفتار را كه
مغاير با رفتار نامطلوب است، مورد تشويق و تقويت قرار مىدهيم، پس رفتار تقويت
شده تكرار مىگردد و خود به خود رفتار نامطلوب كاهش مىيابد.
4) تنبيه:(7)
اگر به رفتار ناپسند، عامل ناخوشايندى اضافه كنيم، رفتار نامطلوب كاهش
مىيابد و از بين مىرود. مثلاً با كودكى كه دروغ مىگويد قهر كنيم. تنبيه
مىتواند به اشكال مختلف صورت گيرد: يكى، محروم كردن يعنى شخص را به دليل رفتار
نامطلوبش از چيزى محروم كنيم مثلاً كودكى كه در بازى، به ديگران پرخاش مىكند،
حرف داور را ناديده مىگيرد، قوانين بازى را رعايت نمىكند، از بازى محروم
كنند.
ديگرى جريمه كردن يعنى تكليف بيشترى به دوش او بگذاريم.
نكات مورد توجه در تنبيه كردن:
1- بايد بلافاصله بعد از عمل نامطلوب تنبيه كرد.
2- زمانى كه فردى(8) را تنبيه مىكنيم همزمان او را مورد دلسوزى قرار ندهيم.
3- تنبيه بايد توأم با توضيح باشد تا فرد تنبيه شونده دليل آن را بداند.
4- شدت و مقدار تنبيه بايد متناسب با عمل نامطلوب باشد، حضرت على(ع) فرمودند:
بزرگترين مراتب حماقت، زيادهروى درتحسين و توبيخ است.(9)
5 - اگر عملى نامطلوب است و بايد تنبيه شود، لازم است هميشه عامل را تنبيه كرد
نه اينكه به صورت متناوب و گهگاهى، زيرا اين گونه تنبيه كردن باعث ادامه رفتار
نامطلوب مىشود.
6- تنبيه نبايد عاملى براى جلب توجه باشد.
7- در تنبيه كردن بايد محيط كنترل شود تا همه افراد، رفتارى را نامطلوب بدانند
نه اينكه رفتارى را عدهاى تنبيه و برخى ديگر تشويق نمايند. مثلاً ممكن است
كودكى در خانه حرف نادرستى بزند، پدر تنبيه كند و مادر تشويق و يا معلم رفتارى
را تنبيه كند و والدين همان رفتار را تقويت كنند. اين عامل باعث تضاد(10)
ارزشها مىشود و نمىتوان به سادگى آن را كاهش داد.
8 - از تهديدهاى غيرعملى خوددارى كنيم زيرا فرد به زودى متوجه مىشود كه اين
تهديد عملى نمىشود مثلاً به كودك بگوييم اگر تكاليف خود را انجام ندهى،
گوشهايت را مىبرم.
مضرات تنبيه:
برخى از متخصصين علوم رفتارى(11) مخالف با تنبيه هستند و مضرات زيادى را
براى آنان برشمردهاند، «اسكينر» روانشناس رفتارگرا معتقد است كه تنبيه در دراز
مدت بىتأثير است و فقط زمانى كه تهديد(12) و تنبيه وجود دارد، رفتار واپس
مىزند ولى وقتى موقعيتهاى(13) تنبيه وجود نداشت، رفتار دوباره به اولش باز
مىگردد.
مهمترين دلايل مخالفان تنبيه به شرح زير است:
1- افرادى كه تنبيه مىشوند در برابر آن واكنش(14) متقابل نشان مىدهند و اين
باعث پرخاشگرى نسبت به تنبيهكننده مىشود و حتى ممكن است به دليل مقاومت كردن
علاوه بر پرخاشگرى(15)، فرار از خانه، انحراف اجتماعى و اخلاقى را به دنبال خود
بياورد.
2- ممكن است تنبيه در افراد مخصوصاً كودكان سبب ترس، وحشت و اضطراب گردد و تا
مدتهاى زيادى دوام يابد.
3- در برخى از موارد ممكن است، تنبيه باعث افزايش رفتار نامطلوب شود و شخص
تنبيه شونده آن را وسيلهاى براى ابراز وجود بداند، مثلاً دانشآموزى كه به
خاطر رفتار نامطلوبش از بلندگوى مدرسه نامش خوانده مىشود و يا در تابلوى مدرسه
و يا روى تخته سياه نوشته مىشود، احساس خود بزرگبينى مىكند و به دوستان خود
هم مىگويد: ببين اسم من را مىخوانند!! و يا ممكن است معلم دانشآموز را به
دليل رفتار ناپسندش از كلاس بيرون كند، او هم به حياط مدرسه برود و بازى كند؛
پس او تقويت مىشود و اين نگرش(16) در او به وجود مىآيد كه براى بازى كردن
بايد رفتار ناپسند از خود نشان دهد.
4- وقتى كه تنبيه كننده(17) نباشد، ممكن است رفتارهاى نامطلوب دوباره بروز كند.
مثلا به محض اينكه پدر از خانه بيرون رود، كودك خواهر كوچك خود را بزند يا
هنگامى كه پليس نباشد راننده خاطى از چراغ قرمز رد بشود.
5 - وقتى كه كودك را تنبيه مىكنيم به او مىگوييم، چه كارى را انجام ندهد، اما
نمىآموزيم چه كارى را انجام دهد، برعكس تقويت، و تشويق كردن كه به او
مىفهمانيم كارش را ادامه دهد. پس نقش تعليمى و تربيتى تشويق را تنبيه ندارد.
6- وقتى از تنبيه استفاده مىكنيم، كينه و خاطره ناخوشايندى را در ذهن فرد
ايجاد كردهايم كه ممكن است در موقعيتى ديگر انتقام بگيرد.
7- تنبيه بدنى ممكن است باعث صدمه جسمانى گردد، مثلاً در برخى موارد والدينى كه
فرزند را كتك زده باعث ناشنوايى(18) او شدهاند و عوارض نامطلوب جسمانى ديگرى
ممكن است به وجود آيد.
8 - شخصى كه مرتب تنبيه مىشود، احساس حقارت و خود كم بينى در او شكل مىگيرد و
اين نگرش را كسب مىكند كه من به درد هيچكارى نمىخورم، اگر اين تفكر به جود
آيد، شخص حتى از استعدادى هم كه دارد، نمىتواند به نحو مطلوب (به دليل احساس
حقارتى كه به وجود آمده است) استفاده نمايد.
با اين همه گاهى تنبيه، ضرورت پيدا مىكند كه براى آخرين راه چاره، بايد به كار
ببريم.
كاربرد تنبيه در موارد خاص
در بعضى موارد مجبور هستيم از تنبيه استفاده كنيم از جمله:
الف) هنگامى كه هيچ كدام از تكنيكهاى تغيير رفتار نامطلوب (خاموشى، اشباع و
تقويت رفتار مغاير) اثرى نداشت، به عنوان آخرين راه آن هم با احتياط لازم، پس
تا آنجايى كه امكان دارد از تنبيه بدنى(19) استفاده نكنيم.
ب) گاهى براى سلامتى كودك مجبوريم از عامل ناخوشايند استفاده كنيم، مثلاً براى
درمان بيمارى(20)، بايد به او آمپول زده شود، يا وقتى كودك ميخى را درون پريز
برق مىخواهد بكند، مجبوريم محكم روى دست او بزنيم.
ج) براى ياد دادن چيزى كه عامل خطرناك است، بايد از تنبيه استفاده كنيم مثلاً
كودكى كه شناختى نسبت به خطرناك بودن وسايل برقى ندارد وقتى به آن نزديك مىشود
با صداى بلند و ژست ناخوشايند به او مىفهمانيم كه به آن دست نزند.
د) هنگامى كه شخص رفتارى خلاف مقررات انجام داده، بايد مورد تنبيه قرار گيرد تا
رفتارهاى نامطلوبش از بين برود. يا سبب عبرت گرفتن ديگران شود.
كنترل و هدايت(21) رفتار كودكان
امام صادق(ع) فرمودند: بدون ترديد، پروردگار حكيم، آدمى را به سبب محبت
او به فرزندش مورد مهر و لطف خود قرار مىدهد.(22)
يكى از مسائل مهم در زمينه رفتارهاى پسنديده و اخلاقى در تعليم و تربيت كودكان،
تربيت خانوادگى است. اولين محيطى كه فرد در آن قدم مىگذارد، چگونگى تربيت و
رعايت رفتار اخلاقى و توجه به آداب و رسوم اجتماعى، احترام به الگوها، هنجارها
و قوانين و نُرمهاى(23) محيطى بستگى به تربيت اخلاقى فرزندان در خانواده دارد.
سست شدن بنيان خانوادگى و عدم تربيت اخلاقى كودكان باعث افزايش رفتار خلاف
اخلاق است. محبت، نياز اصلى كودكان است و شخصيت آنان تا اندازه زيادى در اثر
توجه و محبت اطرافيان بخصوص والدين شكل مىگيرد. كودكان فكر مىكنند رفتارهايى
كه از آنها سر مىزند، بهترين است اما ممكن است اشتباه(24) بكنند، چگونگى
برخورد و نگرش والدين در اين زمينه بسيار مهم است. والدينى كه با سختگيرىهاى
بىمورد، تنبيه بدنى، سرزنش كردن كودك بخصوص در مقابل ديگران، خوار شمردن او،
مقايسه وى با كودكان ديگر، تحقير كردن كودك و تمسخر كردن او باعث مىشوند تا
كودكان رفتارهاى نامناسبى را از خود بروز دهند. اين روشها موثر نبوده و مشكلى
را حل نمىكنند. پيامبر(ص) فرمودند: عيبجو، ستاينده، مجادلهگر مباش.(25)
عدهاى از والدين به تربيت و رفتار فرزند خود بىتوجهاند و زمينه را براى بروز
رفتارهاى نامطلوب فرزند، مهيا مىسازند. عدم توجه به رفتارهايى از جمله:
1- فرزند را كاملاً آزاد گذاردن و عدم توجه به رفتارها.
2- عدم توقع و انتظار بيش از توان فرزند.
3- روشن نبودن هدفها و برنامهها(26) در تربيت فرزند.
4- بىتفاوتى نسبت به رفتارهاى نامطلوب.
5 - عدم اطاعت از امر و نهى والدين.
6- اراده خود را كاملاً در اختيار فرزند قرار دادن.
7- عدم رعايت نظم و ترتيب و انضباط(27) در خانواده.
8 - وابستگى كامل فرزند به والدين و عدم استقلال.
9- عدم محبت لازم به فرزندان.
10- عدم اعتماد نسبت به يكديگر.
11- عدم توجه نسبت به تكاليف مدرسه و تحصيل فرزند.
12- عدم مكانيسم تشويق و تنبيه به موقع و متناسب با رفتار.
و عوامل متعدد ديگر كه مىتوان گفت، اين خانوادهها سلامت(28) لازم را ندارند.
همان طورى كه يك فرد بيمار مىشود، اين خانوادهها هم در تربيت رفتار فرزندان
خود، بيمار هستند. محصول اين خانوادهها فرزندان نااميد(29)، بيمار روحى،
افسرده و در نهايت بزهكار(30) است.
در مقابل، خانوادههاى سالم رفتارهاى مطلوب فرزندان را تشويق و هدايت مىكنند و
رفتارهاى نابهنجار را كاهش مىدهند، محبت و احترام متقابل، نظم و انضباط از
موازين اصلى اين خانوادههاست. فرزندان اين خانوادهها در آينده شاداب،
اجتماعى، مسئوليتپذير(31)، سالم، منطقى و به طور كلى داراى رفتارهاى
پسنديدهاى هستند. رسول خدا(ص) فرمودند: كودكان را دوست بداريد به آنان ترحم و
شفقت نماييد.(32)
رهنمودهاى(33) عملى در تربيت رفتارهاى مطلوب
بايد توجه كرد كه همان رفتارهايى را كه با كودكان انجام مىدهيم، براى آنان
الگو مىشود و طبق آن عمل مىكنند. امام كاظم (ع) فرمودند: رفتار كودكان در اثر
رفتار درست والدين محفوظ مىماند.(34)
كودكان چگونه رفتار مىكنند؟ همان گونه كه با آنان رفتار مىشود.
1- اگر سلوك و رفتار با كودك همراه با نام خداوند و ياد خدا باشد، كودك خداشناس
بار مىآيد.
2- اگر رفتار با كودك همراه تشويق و تحسين باشد فرد متكى به نفس بار مىآيد.
3- اگر رفتار با كودك همراه با درستى و صداق باشد، كودك درستى و راستگويى را
مىآموزد. پيامبر اسلام(ص) فرمودند: زيبايى به راستگويى و حقگويى است و كمال
به راستكردارى نيكو.(35)
4- اگر در رابطه با فرزند خود به عهدها و قولهايى كه دادهايد عمل كنيد، فرزند
شما وفاى به عهد و اهميت آن را مىآموزد. رسول خدا(ص) فرمودند: هنگامى كه به
كودكان وعدهاى مىدهيد به آن وفا كنيد.(36)
5 - اگر فرزندتان را به قدر كافى در بازىهاى گروهى شركت دهيد، فردى اجتماعى
بار مىآيد.
6- اگر سلوك و رفتار با كودك همراه با عدالت و مساوات باشد كودك عدالت(37)خواهى
را مىآموزد. مردى، يكى از فرزندان خود را بوسيد و به فرزند ديگرى كه در كنارش
بود، اعتنا نكرد، پيامبر اكرم(ص) به او عتاب كرد و فرمود: چرا مساوات را رعايت
نكردى؟(38)
7- اگر مقررات اجتماعى را به اندازه كافى رعايت كنيد فرزند شما رعايت كردن حقوق
ديگران را مىآموزد.
8 - اگر سلوك و رفتار با كودك همراه با رازدارى و اعتماد به نفس(39) باشد، فردى
امين و رازدار بار مىآيد.
9- اگر فرزند شما در دوران رشد خود احساس امنيت و ايمنى كند، فردى استوار و
ثابت قدم بار مىآيد.
10- اگر در مقابل زحمات و خدمات ديگران و نيز فرزندتان از آنان سپاسگزارى كنيد
فرزندتان مىآموزد كه قدرشناس زحمات ديگران باشد.
11- اگر به سؤالهاى فرزندتان با حوصله و شكيبايى، دقيق وساده پاسخ دهيد،
فرزندتان نسبت به يادگيرى و آموختن علاقمند مىشود.
12- اگر زندگى فرزندتان مبتنى بر اصول، ضوابط و برنامه صحيح و عقلانى باشد،
فرزندتان نظم و تربيت را مىآموزد.
در مقابل اگر رفتار با كودكان نادرست باشد، كودك رفتارهاى نامطلوب مىآموزد.
الف) اگر رفتار با كودك همراه با دشمنى(40) و خصومت باشد، كودك عنادورزى و
كينهتوزى را مىآموزد.
ب) اگر سلوك و رفتار با كودك همراه با توجه و تأييد بيش از حد باشد، فردى از
خودراضى و خود بزرگبين بار مىآيد.
ج) اگر رفتار با كودك همراه با استهزا و ريشخند باشد، فردى خجالتى و متزلزل بار
مىآيد.
د) اگر رفتار با كودك همراه با سرزنش و تحقير كردن باشد، فردى گوشهگير و خود
كوچكبين بار مىآيد.) اگر رفتار با كودك همراه زور و پرخاشگرى باشد، فردى
مضطرب و پرخاشگر بار مىآيد.
منابع: -
1- بال، ساموئل، انگيزش در آموزش و پرورش، ترجمه سيد على
اصغر مسدد، شيراز، انتشارات دانشگاه شيراز، چاپ اول، 1373.
2- پارسا، محمد، روانشناسى تربيتى، تهران، انتشارات سخن، چاپ سوم، 1375.
3- توركى، استانلى، روانشناسى كودك ناسازگار، ترجمه سلما قوامى، تهران،
انتشارات شركت سهامى، چاپ اول، 1375.
4- رخشان، فريدون، آيا براستى تنبيه مؤثر است، تبريز، انتشارات ريزپرداز، 1374.
5- رمضانى، خسرو، روانشناسى تربيتى و كاربرد آن، ياسوج، انتشارات فاطميه، 1381.
6- سيف، على اكبر، روانشناسى پرورشى، تهران، انتشارات آگاه، چاپ هفتم، 1371.
7- شريعتمدارى، على، روانشناسى تربيتى، تهران، انتشارات اميركبير، 1376.
8- فائضى، على، جايگاه روشهاى تنبيه در تعليم و تربيت، تهران، انتشارات فيض
كاشانى، چاپ اول، 1370.
9- قائمى، على، خانواده و تربيت كودك، تهران، انتشارات اميرى، چاپ نهم، 1370.
10- كرومبولتز، تغيير دادن رفتارهاى كودكان و نوجوانان، ترجمه يوسف كريمى،
تهران، انتشارات فاطمى، چاپ هفتم، 1375.
11- مجوزى، عبدالله، چرا تنبيه، تهران، انتشارات انجمن اولياء و مربيان، چاپ
دوم، 1373.
12- موسوى كاشمرى، سيد مهدى، روشهاى تربيت، قم، انتشارات دفتر تبليغات اسلامى،
1379.
13- نورستن، جين پى، بيزارى از مدرسه، ترجمه حسن سلطانفر، مشهد، انتشارات
آستان قدس رضوى، چاپ چهارم، 1374.
پىنوشتها: -
* عضو هيات علمى دانشگاه آزاد
اسلامى قم
1) قال رسولاللَّه(ص): اجتنب الغضب. (نهجالفصاحه، ج62.)
2) Extinction
3) Competence
4) Solitary
5) Saturation
6) Opponent.
7) Punishment.
8) Individual.
9) قال على(ع): اكبَر الحمقَ الاغِراق فى المدَح وِ الذَم.
10) Contrast.
11) Behavoral Sciences.
12) Threat.
13) Situation.
14) Reaction.
15) Aggression.
16) Attitude.
17) Punitive.
18) Deafness.
19) Corporal Punishment.
20) Disease.
21) Conduet.
22) اِن الله ليرحَم العبَد لشدة حبُه لوَلَده (كافى، ج 6، ص 5).
23) Norms.
24) Fault.
25) قال النبى(ص): لا تكنُ عَيَّاباً ولامدَّاحاً ولامُمارياً. (مكارم الاخلاق،
ص 467).
26) Programs.
27) Discipline.
28) Health.
29) Despair.
30) Criminal.
31) Responsibility.
32) اَحبُّو الصبيانَ وَ ارحَمُوهم. (وسايل الشيعه، ج 21، ص 483).
33) Prompting.
34) يَحفظ الاطفال بصَلاح ابائِهم. (بحار، ج 15، ص 178).
35) الجَمال صَوابُ القَول بالحَق و الكَمالُ حُسنُ الفعال بالصِدق.(ميزان
الحكمه ح 10167).
36) كافى، ج 6، ص 40
37) Justice.
38) فهلاوايست (و بينهما) وسايل الشيعه، ج 15، ص 204.
39) Self-Confidence.
40) -
منبع:
ماهنامه پيام زن ـ شماره 193ـ فروردين 1387