مُد و مُدگرايى پديدهاى است كه كمابيش در ميان همه اقشار جامعه وجود دارد ؛
اما در اين ميان، جوانان و نوجوانان بيش از ديگران به «مُد» اهميت مىدهند و
«مُدگرا» هستند. امروزه جوانان با گسترش وسايل ارتباط جمعى و فناورىهاى جديد
رايانهاى، ارتباطات گستردهاى با جوامع و فرهنگهاى گوناگون يافتهاند و
موقعيت آنها در شناخت و فهم ارزشها، باورها و انتخاب هنجارهاى مطلوب،
پيچيدهتر و مشكلتر شده است و چه بسا زمينههاى موجود، باعث شده تا جوانان و
نوجوانان به رفتارها و هنجارهاى متضاد با ارزشهاى جامعه خويش روآورند. يك روز
مانتوهاى بلند و روز ديگر مانتوهاى كوتاه، يك روز آرايش موى سر به سبك آلمانى و
روز ديگر موهاى بلند و اصلاح نشده، زمانى شلوارهاى با پاچه گشاد كه روى زمين
كشيده مىشود، و زمانى ديگر، شلوارهاى تنگ و كوتاه، مُد مىشوند. اگر از اين
همه افرادى كه عادت كردهاند رفتار و نوع و سبك لباسشانرا طبق آخرين مدهاى
رايج تنظيم كنند، بپرسيد كه به چه علت اين كار را كردهاند، يا مثلاً اين آرم و
كلمه روى لباس آنها چه كاركردى دارد، به سختى بتوان پاسخ متقاعد كنندهاى شنيد،
جز آنكه: «خُب، قشنگه!»، «براى اين كه مُده!»، «همه مىكنند!» و...
اين پاسخها گرچه سطحى به نظر مىرسند، اما در يك تحليل روانشناختى نشاندهنده
نوعى از «تعلّق گروهى»، «نوجويى»، «تنوّعطلبى» و گرايش جوانان به «امروزى شدن»
است و كاملاً يك پديده طبيعى و بهنجار در جهت ارضاى اين نيازها محسوب مىشود؛
(1) اما از آنجا كه همراه كالاى مُد شده، شيوههاى رفتارى، هنجارى و ارزشهاى
خاصى در بين جوانان و نوجوانان رونق و شيوع مىيابد و مد، عاملى مىشود براى
انتقال هنجار و ارزشى از جامعهاى به جامعهاى ديگر، بررسى زمينهها و پيامدهاى
مدگرايى، يكى از موضوعات مهم در جامعه ما محسوب مىشود كه اين نوشتار، نگاهى
است گذرا به همين موضوع.
تعريف مُد و مدگرايى
«مد»ها الگوهاى فرهنگىاى هستند كه توسط بخشى از جامعه، پذيرفته مىشوند و
داراى يك دوره زمانى نسبتاً كوتاهاند و سپس فراموش مىشوند. (2) بنابر اين،
«مدگرايى» آن است كه فرد، سبك لباس پوشيدن و طرز زندگى و رفتار خود را طبق
آخرين الگوها تنظيم كند و به محض آنكه الگوى جديدى در جامعه رواج يافت، از آن
يكى پيروى نمايد. (3)
گستره مد
گستره مُد به اندازه گستره زندگى انسان است و تمامى شئونات آنرا دربر مىگيرد.
تغييرات مُدگونه، در: علوم و فنون، نظريهها، گرايش به جنبههاى مختلف علمى،
الگوهاى تربيتى، سبك منش و رفتار، پوشش، آرايش، محيطآرايى و ... قابل تسرّى
است.
پوشاك و آرايش، شاخص كالاى مُد شونده
با وجود آنكه مُد و مُدگرايى كُل گستره زندگى اجتماعى را دربر مىگيرد، پوشاك
و سبك و شيوه آرايش، شاخصترين كالاى مُد شونده محسوب مىشود.
عوامل و زمينههاى مُدگرايى
در يك نگاه كلى و جامعنگر، مُدگرايى را مىتوان ناشى از عوامل و زيرساختهاى
تاريخى، اقتصادى، اجتماعى، فرهنگى و روانشناختى دانست.
ريشههاى تاريخى مدگرايى به سالهاى بسيار دور
برمىگردد. با نگاهى به تاريخ ايران، در عصر سلطنت فتحعلى شاه و ناصرالدين شاه
كه پاى ايرانيان به فرنگ باز شد، تا عصر رضا شاه كه دوره حسّاسى را در تاريخ
ايران رقم زد، فصل متفاوتى در مدگرايى ايرانيان گشوده شد. از آن زمان كه رضا
شاه با سلطه سياسى بر كشور، نحوه و شكل لباس پوشيدن مردم ايران را تغيير داد،
تاكنون، مُدهاى مختلف در ايران (و بخصوص در بين قشر جوان)، رايج گرديده است.
مدگرايى و غربگرايى
گرچه مدگرايى و غربگرايى دو مفهوم جدا از هم و داراى تعريف متمايز از
يكديگرند، اما سير تحولات تاريخى - اجتماعى در ايران به گونهاى سرنوشت اين دو
مفهوم را با هم گره زده است كه هرگاه سخن از مدگرايى به ميان مىآيد، مفهوم
غربگرايى نيز به ذهن، تبادر مىكند ؛ زيرا پس از رشد تكنولوژى در اروپا،
سنّتها مورد انتقاد قرار گرفت و جامعه به تدريج، انديشهها، طرز زندگى و نوع
لباس را تغيير داد.
همينطور در ايران و كشورهايى نظير آن، رشد صنعت در رأس
شعارها قرار گرفت و خيلى زودتر از آن، نوع تفكر، طرز زندگى و آداب لباس پوشيدن،
دستخوش تغيير شد.
ميل به اروپايى شدن در جامعه ايرانى باعث شد كه به جاى
بازسازى و نوسازى چارچوب اقتصادى - اجتماعى جامعه خود، به نماها و نمادها و
ظواهر صنعتى شدن توجه كنند كه مهمترين نماى اروپايى شدن، پوشيدن لباسهاى
اروپايى و ترويج مدهاى غربى به شمار مىرفت.
ايرانيان بر اين باور شدند كه بايد خود و فرهنگشان را اروپايى كنند، تا بدين
ترتيب از ضعف و عقبماندگى رهايى يافته، در رديف كشورهاى پيشرفته قرار گيرند.
بنابراين «مدگرايى» و «غربگرايى» در ايران، در يك بستر
فكرى و دوشادوش هم رشد كردهاند. در حال حاضر نيز بيشترين مدهايى كه در جامعه و
بخصوص در بين جوانان رايج مىشود، برگرفته از الگوهاى غربى و با همان انگيزه
است.
مُد و مدرنيسم
مُد و مُدگرايى را مىتوان از جهتى مولود مدرنيسم دانست ؛ زيرا مدرنيسم، نگاه
نو به عالم و آدم است ؛ نگاه و شناختى كه برخاسته از زيستن در «اكنون» و گسستن
از «گذشته» است و صريحاً با مفهوم سنّت (tradition) در تقابل مىافتد.
«مدرنيته» كه شكل عينيتيافته فرهنگ مدرن است همراه و همزاد با گذر از گذشته به
حال، نوآورى، تجدّد و سليقه و مُد است. از اينرو مدرنيته همواره خود را در
ستيز و چالش با كهنگى، ركود، قدمت و سنّت و پيروى از هنجارهاى پايدار قرار
مىدهد و كشش و تمايل آن بهسوى تجدّد و نوآورى در فرهنگ و ارزشهاى اجتماعى
است. بنابراين، مدگرايى و نوآورى در تفكر و رفتار (به معناى رايج آن) به عنوان
نماد انديشه مدرنيسم قلمداد مىشود (4) و از آنجا كه جوامع غربى موطن و مظهر
مدرنيته و مدرنيسم بودهاند، فرايند مدرنيزاسيون (مدرنسازى) و اشاعه طرحها و
مدهاى نو، در واقع با غربىسازى و غربگرايى كاملاً هماُفق و بلكه معادل خواهد
بود، و اين، خود مىتواند از زاويه ديگر، رابطه مدگرايى و غربگرايى را نشان
دهد.
عوامل و زمينههاى روانشناختى مدگرايى در
جوانان
علاوه بر زيرساختهاى تاريخى و اجتماعى، مدگرايى در بين جوانان از يك سرى اصول
و سازههاى روانشناختى نيز تبعيت مىكند و با انگيزهها و نيازهاى چندى در
ارتباط است.
1 . تنوعطلبى و نوگرايى
جوانى، فصل تازهاى در زندگى و سرآغاز ورود انسان به جهان پرشور و رنگارنگ است
كه غرايز طبيعى در شكلدهى آن، نقش اصلى را بر عهده دارند. استقلالطلبى،
تنوّعدوستى، هيجانخواهى، نقد گذشته و نوگرايى از جمله ويژگىهاى دوران جوانى
است كه به شدّت، رفتارهاى جوانان را تحت تأثير قرار مىدهد. تمايل به امروزى
شدن و نوگرايى به درجات مختلف در هر نوجوان وجود دارد و گواه نياز وى به شكستن
قالبهاى موجود، فاصله گرفتن از هنجارهاى پيشين و رسيدن به هويّتى متمايز از
كسانى كه پيش از او بودهاند و همچنين گرايش به فاصله گرفتن از والدين است. اين
نياز، زمانى كه نمود بيرونى به خود مىگيرد و در رفتار جوان منعكس مىشود، به
صورت مدگرايى ظاهر مىگردد.
2 . مدگرايى و همانندسازى
همانندسازى در مكتب روانْتحليلگرى به فرايندى ناهشيار اطلاق مىشود كه فرد، طى
آن، ويژگىها (نگرشها و الگوهاى رفتارى)ى فرد ديگرى را براى خود سرمشق قرار
مىدهد و با تقليد از نگرشها و ويژگى رفتارى وى احساس مىكند كه مقدارى از
قدرت و كفايت او را نيز به دست آورده است. (5)
منبع اصلى همانندسازى در دوران كودكى والدين هستند ؛ زيرا كودك، اولين و
بيشترين برخورد را در زندگى با والدين خود دارد ؛ اما در دوران نوجوانى كه فرد
از والدينش فاصله مىگيرد، الگوهايى را كه خود را با آنها شبيه كرده است، از
دست مىدهد و در درون او خلأى به وجود مىآيد. چنين خلأى مىبايد از طريق يافتن
الگوهاى ديگر، يعنى از طريق همانندسازىهاى جديد با ديگرى، پر شود.
به اعتقاد روانشناسان، همين خلأ و احساس ناامنى ناشى از آن باعث مىشود كه
نوجوان در مسير خود به راه حلهايى متوسّل شود كه اين راهحلها از طريق
همانندسازى با شخصيتهايى است كه الگوى نوجوان قرار مىگيرند. اين شخصيتها
مىتوانند شخصيتهاى معروف گذشته، هنرپيشههاى سينما، نوازندگان و آوازخوانان،
و يا گروههاى مختلفى مانند «هيپى»ها باشند و فرد، خود را از نظر ظاهرى شبيه
آنها ساخته، در شيوه لباس پوشيدن و طرز رفتار با آنان همانندسازى كند. به محض
اينكه يك هنرمند يا ورزشكار لباسى را بپوشد و در صحنهاى ظاهر شود، جوانان با
وى همانندسازى نموده، سعى مىكنند به عنوان مُد، آن را در جامعه طرح كنند.
3 . رقابت و چشم و همچشمى با ديگران
انگيزه رقابت و چشم و همچشمى با ديگران، از ديگر عوامل پيروى از مُد در بين
جوانان و نوجوانان محسوب مىشود. اين انگيزه، در همه افراد وجود دارد و به
گونههاى مختلف بروز مىكند. رقابت اگر در زمينههاى مثبتْ جهت داده شود، باعث
پيشرفت و رشد و تكامل معنوى فردى مىشود ؛ اما اگر جهتگيرى آن بهسوى امور
مادّى و مُدپرستى باشد و فرد، سعى كند از لحاظ ظاهرى (و مثلاً در سبك و شيوه
لباس پوشيدن) از ديگران عقب نماند، سرانجامِ خوبى نخواهد داشت. (6)
4 . مدگرايى و التزامهاى ناشى از دوستى
يكى از عوامل پيروى از مُد در بين جوانان و نوجوانان، ترس و نگرانى از
مجازاتهاى خصوصاً غير رسمى از سوى دوستان است. لذا تحقير و تمسخر ، پوزخند زدن
و متلك گفتن اطرافيان و ترس از آن، باعث مىشود كه جوانان و نوجوانان از مُدهاى
رايج پيروى كنند.
5 . مدگرايى و جلب توجه ديگران
افرادى هستند كه با تعويض و تغيير هر روزه لباس و آرايش خود و خريدن لباسهاى
گران قيمت و مُدِ روز، در صدد جلب توجه ديگران برمىآيند. استفاده از لباسهاى
چسبناك و برّاق و رنگارنگ، جورابهايى شبيه تور ماهيگيرى، كفشهايى با
پاشنههاى خيلى بلند، آرايش تُندى با رنگهاى غير طبيعى و... (كه بيش از همه در
بين جوانان و بخصوص دختران رايج است)، باعث جلب توجه ديگران شده، نگاههايى را
به خود معطوف مىدارد.
6 . مدگرايى و تشخُّصطلبى
برترىجويى و تشخّصطلبى از ديگر عوامل پيدايش مُد در بين جوانان است. افرادى
كه خود را برتر از ديگران و مربوط به قشر مرفّه جامعه مىدانند، سعى مىكنند
اين برترى را در گويش، لباس پوشيدن، محيطآرايى و سبك آرايش و زيورآلات خود نشان
دهند و لذا مُدهاى جديد را مطرح مىكنند.
تورْشتايْن وِبْلن (Thorstein veblen) مد را وسيلهاى براى اينكه افراد، نشان
دهند ثروتمند و با شخصيت و يا داراى انديشهاى خاص هستند، مىداند؛ (7) لذا به
محض اينكه مُدى در جامعه گسترده شد، اشرافزادگان و ثروتمندان به سراغ اين مد
جديد مىروند ؛ زيرا مُد قديمى ديگر آنها را از طبقات ديگر جامعه متمايز
نمىكند.
نقش توليدكنندگان در اشاعه مُد
شركتهاى توليدى از طريق روانسنجى و شناخت روحيات افراد جامعه و با توجه به
همين روحيه نوگرايى و ميل به امروزى شدن در جوانان، هر روز، يك فُرم شلوار،
پيراهن، كفش، كلاه، عينك، آباژور، كاغذ ديوارى، گوشى تلفن و... را عرضه مىكنند
و اندك تغييرى از جانب آنها، يك مُد جديد مىشود و حتّى گاهى براى آنكه كالاى
توليدىشان زودتر در جامعه مُد شود، از يك فرد مشهور (مثل يك هنرمند سينما يا
ورزشكار)، با اِعطاى مبلغ زيادى پول، مىخواهند كه براى يكبار هم كه شده، از
آن كالاى جديد استفاده كند و در فيلم يا صحنه تلويزيون، ظاهر شود.
يكى از دلايل عمدهاى كه توليدكنندگان و طرّاحان خارجى توانستهاند در سطح
جهانى براى خود، جايى باز كنند و مُدآفرينى داشته باشند، آشنايى آنها با مبانى
روانشناختى «تأثيرگذارى» و به كارگيرى روشها و اصول فنّى مناسب در كار است،
در حالىكه توليدكنندگان داخلى و محدود، معمولاً به الگوبردارى و تقليد از آنها
مىپردازند و به نحوى مُدهاى غربى را در جامعه ترويج مىكنند.
رسانهها و ترويج مُد
شبكههاى تلويزيونى، مطبوعات و پايگاههاى فعّال اينترنتى، انواع مدهاى جديد را
تبليغ مىكنند و از اين طريق، زمينه را براى گرايش خانوادهها و بخصوص جوانان
بهسوى مدهاى نو مهيّا مىسازند.
اسلام، مدگرايى و امروزى شدن
حال، اين سؤالْ مطرح است كه مدگرايى، تجدُّد و امروزى شدن، تا چه اندازه مطلوب
است؟ و نظر اسلام در اين زمينه چيست؟ در يك نگاه كلى، اسلام با همه نوع مُد،
مخالف نيست. اسلام، امروزى شدن و نوگرايى در سبك و شيوه لباس پوشيدن را نيز به
صورت كلّى پذيرفته است. آنچه اسلام با آن مخالف است، پشتپا زدن به ارزشها
(مثل: پوشش شرعى، پرهيز از اسراف، و...)، رعايت نكردن اخلاق اجتماعى، آزادى
مطلق در روابط دختر و پسر، و همانندسازى با بيگانگان است. حال اگر اين
پديدههاى انحرافى در قالب مُد به خود جوانان داده شوند و ميل فطرى «نوگرايى» و
نيازِ «امروز شدن» به لجنزار انحرافات سوق يابد، اسلام با آن مخالف است.
پس مُدهاى خوب داريم و مُدهاى بد! امروزى شدن نيز همينگونه است. گاه، امروزى
شدن، رابطه انسان را با گذشتهاش (كه همان سابقه تاريخى و هويت فرهنگى اوست)،
قطع مىكند و گاه در امتداد ديروز و با حفظ تعلّقات انسان به سنّتها و
ارزشهاى پيشين است. اسلام با اين نوع تجدُّد و امروزى شدن كه در راستاى
ارزشها و با حفظ اصول و مبانى اعتقادى باشد، هيچگاه مخالف نيست.
آسيبشناسى مدگرايى جوانان
مدگرايى، گرچه ريشه در نيازهاى طبيعى جوانان دارد و برخاسته از روحيه نوگرايى
جوانان است، اما به لحاظ آنكه مُدها و مُدِلها نمايانگر علايق و ارزشهاى
مسلّط يك زمان و يك قشر خاصاند و افزون بر آن، مىبينيم كه امروزه جوانان ما
از مدهايى (چون: رَپ، هِوى متال، و...) پيروى مىكنند و ناخواسته به رهنجارهايى
رومىآورند كه چه بسا با فرهنگ و ارزشهاى اجتماعى ما در تضاد است، پس مىتوان
گفت كه مدگرايى در جامعه ما تا حدود زيادى كاركرد منفى به خود گرفته است و
پيامدهاى آن، به شدّت، جوانان ما را تهديد مىكند. لذا بحث از آسيبشناسى
مدگرايى ضرورت مىيابد.
پيامدهاى منفى مدگرايى
با توجه به اينكه بيشتر مُدهاى رايج در بين جوانان و نوجوانان برگرفته از
الگوهاى بيگانه و غير خودى است، مىتوان گفت كه مدگرايى به معناى جديد آن، نوعى
از خودبيگانگى و تقليد از فرهنگ غربى را القا مىكند، تا آنجا كه الآن بعضى از
جوانها از نوك پا تا فرق سرشان غربى است و حتّى وقتى نگاه مىكنى، مىبينى
كلمات يا جملاتى بر روى لباس يا داشبورد ماشين يا آينه و كُمد شخصى يا درِ
ورودى مغازهشان نوشته شده كه كمتر ارتباطى با زندگى شخصى يا آرمانها و علايق
فردى آنها دارد و گاه حتّى معناى آن را نيز به درستى نمىدانند و شايد اگر
بدانند، موجب شگفتى، خنده يا ناراحتىشان بشود، عباراتى مثل: «ما پسران
شيطانيم»، «گروه لجن!»، «سفيد، امّا آشغال»، «گروه سياهان بوگندو!»، «زيبايى
كثيف»، «عشق نشئه»، «گناه تا مرگ»، «بوسه بر صندلى الكتريكى» و...
اين، چيزى است كه از مُدگرايى يا مدپرستى جوانان امروز
ما به چشم مىآيد ؛ چيزى كه شايد بتوان گفت تا حدّ زيادى، ناشى از تقليد
كوركورانه و غفلت از خويش است ؛ چرا كه كلمات و عبارات بالا، شعارهاى آخرين
مُدهاى شخصيتىاى است كه غربىها به جوانان جهان تقديم كردهاند، درحالىكه
جوان امروز ما، نگاه خاص خودش، شخصيّت خودش و حتى مشكلات خودش را دارد!
تقليد هر روزه از آخرين مدهاى رايج در جهان غرب، به چه معناست، جز: از
خودبيگانگى، بحران هويت، تزلزل شخصيت، وابستگى اقتصادى، احساس حقارت و...؟ از
همه دردناكتر، اين است كه بسيارى از رفتارها و هنجارهايى كه امروزه به عنوان
مُد در جامعه ما مطرح است و از سوى عدهاى تبليغ هم مىشود، با اصول اخلاقى و
ارزشهاى فرهنگى جامعه ما به هيچ وجه همخوانى ندارد. روابط بىقيد و شرط دختر و
پسر، عدم رعايت پوشش اسلامى، آرايش مو و صورت صرفاً به قصد جلب توجه (مثلاً به
سبك جنس مخالف و يا به سبكهاى بسيار پيچيده و وقتگير)، آرايش مو به سبك جوانان
منحرف غربى (مثلاً به سبك همجنسگرايان)، به كارگيرى وسايل تزئينى غيرمتعارف
(مثلاً حلقه بينى براى دختران و حلقه گوش و انگشتر طلا براى پسران) و... همه به
نحوى شخصيت جوان مدگراى امروزى را به نمايش مىگذارند ؛ مدهايى كه به اتلاف وقت
و انرژى و قابليتهاى فكرى و سرمايههاى مادّى جوانان و خانواده مىانجامند و
شايد بتوان گفت كه هيچ سهم و نقشى در نو شدن و امروزى شدن جوان و جامعه ندارند!
فرهنگ خودى، اصلىترين
ضابطه مدگرايى و امروزى شدن
فرهنگ و ارزشهاى اجتماعى از اساسىترين عناصر يك نظام اجتماعى هستند كه پايه
ارزيابى ما را از پديدههاى اطرافمان تشكيل مىدهند و در واقع، رفتار ما را
نسبت به آنها تنظيم مىكنند. بنابراين، در پذيرش يا عدم پذيرش الگوها و مدهايى
كه در جامعه رواج مىيابند، ابتدا بايد رابطه آنها را با نظام ارزشى حاكم بر
جامعه و اصول و مبانى مورد قبول آن مردم، مورد ارزيابى قرار داد و ميزان
همگرايى يا واگرايى آنها را از يكديگر سنجيد.
به عنوان نمونه، مدهاى لباس، اگر در عين جذابيّت و
امروزى بودن، برخاسته از فرهنگ خودى باشند و با اصول و مبانى اعتقادى و اخلاقى
جامعه ما تعارض نداشته باشند، نشانه خلاقيّت و نوآورى جوانان ما بوده، هويت
فرهنگى آنان را به نمايش مىگذارند. بنابراين، بايد تدابيرى سنجيده شود تا
مُدها و مُدلها، هم نياز به تنوعطلبى و نوجويى و ميل به امروزى شدن جوانان را
تأمين كنند و هم جوانان ما از پيامدهاى منفى مدگرايى، درامان بمانند. (8)
نكته آخر
همه ما به خوبى مىدانيم كه پيروى از الگوها و مدهاى غربى و پوشيدن لباسهاى با
آرم خارجى يا تقليد از مدل موى سر فلان فوتباليست، نمىتواند به ما شخصيت اعطا
كند و موجب پيشرفت و ترقّى ما گردد. عوامل اصلى موفقيت در تمامى زمينهها،
خودباورى (اعتماد به نفس) و پايبندى به اصول اعتقادى و ارزشهاى اخلاقى است. تا
زمانى كه علم و دانش در وجود ما شكوفا نگردد و زيرساختهاى شخصيت ما مبتنى بر
الگوهاى فرهنگ اصيل اين مرز و بوم، شكل نگيرد، آرايش ظاهر و تقليد از مدها و
الگوهاى ديگران، جز بحران هويت و دور شدن از اصالت فرهنگى خويشتن، نتيجهاى در
پى نخواهد داشت.
پس بياييد يكبار ديگر در رفتارمان تجديدنظر كنيم و
اصالتهاى فرهنگىمان را در پرتو جذابيتهاى دروغين فرهنگ بيگانه از دست ندهيم.
همانگونه كه ميل به امروزى شدن و مُدگرايى (كه از
ويژگىهاى دوران جوانى است)، ناخواسته ما را به پيروى از الگوهاى بيگانه
مىكشانَد، غرور و احراز هويت نيز به همين دوره سنّى اختصاص دارد. چه خوب است
غرور ملى و غيرت دينى را در خويش تقويت كنيم و ميل به امروزى شدن و مدگرايى را
با الهام گرفتن از آموزههاى تمدّنساز اسلام و فرهنگ غنى اسلامى - ايرانى خويش
و متناسب با هويت فرهنگى خود، به فعليت برسانيم.
پاورقى.
1. براى مطالعه بيشتر ر.ك به: روانشناسى رشد، وندر زندن، ترجمه: حمزه گنجى،
انتشارات بعثت، 1376، بخش سوم.
2. درآمدى بر تئورىها و مدلهاى تغييرات اجتماعى، احمدرضا غروىزاد، تهران:
جهاد دانشگاهى، 1373، ص 196.
3. لغتنامه، علىاكبر دهخدا، ج 12، ص 18115.
4. براى مطالعه بيشتر، ر.ك به: درآمد بر مكاتب و انديشههاى معاصر فرهنگ
واژهها، عبدالرسول بيات و همكاران، مؤسسه انديشه و فرهنگ دينى، 1381.
5. زمينه روانشناسى، ريتا اتكينسون، ترجمه: محمدتقى براهنى و همكاران، ج 1،
تهران: رشد، 1375، ص 158 .
6. براى مطالعه بيشتر، ر.ك به: آناتومى جامعه، فرامرز رفيعپور، تهران: شركت
سهامى انتشار، 1378، بخش 7 و 8 .
7. . Veblen, Thorstein )1191(. the theory of the leisure class.new york. p 7
8. انتشار سه نشريه ويژه مد در ايران (كه هم زمان به مباحث نظرى و نمونههاى
ايرانى مد مىپردازند)، شايد بتواند گام نخست در اين زمينه باشد: ماهنامه طرح و
مد (ويژه لباس، محيط و تزيينات)، ماهنامه لوتوس (ويژه مدهاى ايرانى لباس) و
ماهنامه آرايه (ويژه محيطآرايى و تزيينات داخلى). (حديث زندگى)
منبع:
دو
ماهنامه حديث زندگى، سال سوم - شماره چهار- مهر و آبان 1382 - ويژه بهداشت
روان