نقاشي قهوه خانه أي:
جلوه أي از زيباترين خيال پردازيها

سعيد دستان


نقاشي قهوه خانه أي شيوه أي از نقاشي ايراني با تكنيك اروپايي (رنگ و روغن بر روي بوم پارچه أي و ديوار) مي باشد كه در حدود هشتاد سال قبل در بين مردم كوچه و بازار شكل گرفت و گسترش يافت. مشخصه اين هنر، مردمي بردن آن و فاصله گرفتن از هنر درباري مي باشد. هنرمنداني گمنام كه ابتدا در زمينه نقاشي بر روي كاشيها به تجربياتي دست يافته بودند و سپس با تاثير گرفن از فضا و محيط قهوه خانه ها، همراه با داستانسرايي نقالان و شاهنامه خوانان، به خلق تصاويري ساده و زيبا بر زمينه ديوار گچي قهوه خانه ها و پارچه همت گماشتند.
اين هنرمندان هرچندي كه آموزش آكادميك نديده بودند ولي توانستند با شور فراوان گوشه أي از تاريخ هنر اين سرزمين را به نام خود ثبت نمايند. نقاشي قهوه خانه يي را مي توانيم به واسطه حضورش در نقالي و شمايل گرداني بخشي از هنرهاي نقاشي ايران به حساب آوريم و از طرفي به دليل دور بودن آن از خصوصيات هنرهاي نقاشي آن را بيشتر در رده هنرهاي تجسمي جاي دهيم.

 



مدهوش شدن نديمان زليخا از جمال حضرت يوسف ،
 رنگ و روغن روي بوم ، دوره قاجاريه

اما پيش از معرفي اين هنر سنتي و اصيل ايران مي بايست قهوه خانه را شناخت، چرا كه با سابقه طولاني خود سينه به سينه حافظ ميراث كهن و انديشه و ذوق سنتي ايران بوده است. در قهوه خانه، نقالان و شاهنامه خوانان روايت هاي ملي را با شور و هيجان عرضه مي كردند و بدين ترتيب در طول قرون متمادي قهوه خانه ويژگيهايي كسب كرد ويژگيهايي كه بيشتر به خاطر تماسهاي گسترده با مردم حائز اهميت است. در حقيقت قهوه خانه هاي ديروز همان نقش رسانه هاي جمعي امروز را به عهده داشتند. چرا كه قهوه خانه اگرچه محل تجمع مردان و روايت گويي نقالان و شاهنامه خوانان بوده با اين وجود كليه وظايف وسايل ارتباط جمعي را نيز انجام مي داده است و در رهگذر اين كار داراي آداب و رسوم و سنت هايي خاص خود نيز بوده است. يكي از اين سنتها “نقاشي قهوه خانه“ مي باشد.

 



امام علي، حسن و حسين (عليهم السلام) ،
رنگ و روغن روي مقوا ، كار ابراهيم نقاش باشي اصفهاني ، دوره قاجاريه

در نقاشي قهوه خانه به سادگي مي توان مايه هايي از نقاشي مينياتور را يافت. همان گونه كه نقالي و داستانسرايي در قهوه خانه در اوج خود از شعر چاشني مي گيرد، سبك و سياق تابلوهاي قهوه خانه أي نيز گاه به نازك خيالي مينياتور مي گرايد.

دربارهء پيشينه اين هنر ملي مدارك زيادي در دست نيست چرا كه به شكل فعلي خود از حدود هشتاد سال پيش به اين طرف رواج پيدا كرده است اما تابلوها و گچبريهايي كه از روزگاران دور گذشته به جاي مانده دلالت بر وجود گونه أي از اين هنر در دورانهاي پيش، از جمله قرن 12 و 13 دارد. به طور نمونه نقاشيهايي بر روي كاشيهاي كاخ چهل ستون اصفهان در زمان سلطنت شاه عباس دوم و نادرشاه اجرا شده است كه البته آنها بيشتر شبيه سازي است و در ساختن آنها از مجالس بزمي الهام گرفته شده است، در حالي كه نقاشي قهوه خانه هنري صرفا تخيلي است و نقاش بدون بهره گيري از هرگونه مدل به ترسيم آن مي پردازد. آنچه نقاش ترسيم مي كند صرفا حاصل تصورات ذهني خود او مي باشد و نقاش با درنظر گرفتن قرائن و شواهد موجود به ترسيم تصويري خيالي و منطبق با اطلاعاتي كه در دست دارد مي پردازد؛ مانند مناظر صحراي كربلا، حماسه عاشورا، صحنه روز موعود و نيز تصاوير رزمي شاهنامه كه همگي از ذوق و خيالبافي نقاشان اين شيوه سرچشمه مي گيرد.

 

مصيبت كربلا ( قسمتي از تابلو )
رنگ و روغن روي بوم ، حسين قلر آغاسي دوره معاصر

نقاشي قهوه خانه أي كه خيلي ها به آن نقاشي خيالي نيز مي گويند، در حد خود هنري است كه پايه ها و مباني شناخته شده و مشخصي دارد. نخستين ويژگيش حفظ اصالت در نقاشي چهره هاست به صورتي كه حتي در ساختن مجلس هاي بزم و رزم نيز نقاش منتهاي دقت خود را در زمينه ترسيم چهره ها به كار مي گيرد و اين ويژگي از آنجا ناشي مي شود كه “حالت“ و “حركت“ در اين نوع نقاشي بسيار محدود است و در هر تابلو وجود چهره هاست كه مي تواند “سوژه“ موردنظر نقاش را به بيننده انتقال دهد و نقاش قهوه خانه أي روايتگر صميمي و صادقي است كه به طور آگاهانه و يا ناخودآگاه علايق يا نفرت آدمهايي را كه متعلق به آنهاست در سيماي شخصيت هاي تابلو مي ريزد. براي نمونه وقتي تابلوي رستم و سهراب را نگاه مي كنيم مي بينيم چهرهء رستم بيشترين فضا را اشغال كرده است و اين علاقه نقاش را به شخصيت قهرماني رستم مي رساند، در حالي كه در يك تابلوي مذهبي، سيماي معاندين و اشقيا را با زشت ترين شكل ممكن به تصوير مي كشد.

در نقاشي قهوه خانه أي هيچگونه محدوديتي از لحاظ سوژه وجود ندارد و دست نقاش به طور كامل در ترسيم آنچه كه دلخواهش مي باشد باز است. به همين جهت هرگز نمي توان هيچ يك از تابلوهاي قهوه خانه أي را معياري براي داوري قطعي در مورد بقيه تابلوها به حساب آورد. به طور كلي موضوعات نقاشي قهوه خانه أي را مي توان به سه دسته جدا نمود نقاشيهاي مذهبي، نقاشيهاي حماسي، و نقاشيهاي بزمي و عاشقانه.

 رزم رستم و اسفنديار( قسمتي از تابلو )
محمد مدبر منصوب به اسماعيل كياني ، رنگ و روغن روي بوم ، دوره معاصر


منبع: نشريه الکترونيکي بهارستان ، شماره  1 , از طر يق موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران