زينب عليها السلام الگوى ماندگار
 

سيد صادق سيدنژاد


بى‏ترديد يكى از مهم‏ترين عوامل تربيت و پرورش فضيلت‏هاى اخلاقى و نيز تثبيت و انتقال ارزش‏هاى فرهنگى و اعتقادى، استفاده از الگوهاى مناسب است؛ چرا كه الگو و سرمشق به لحاظ برخوردارى از ويژگى‏هاى خاصى مى‏تواند به روند حفظ و انتقال فضايل و آموزه‏هاى تربيتى سرعت ‏بخشيده و به تعميق و ماندگار شدن آن‏ها كمك نمايد.
 
در مجموعه تعاليم اسلام، به ويژه در تعاليم مربوط به مسائل تعليم و تربيت، نه تنها توصيه و تاكيد بر استفاده از شيوه الگويى شده بلكه علاوه بر تبيين مشخصات و ويژگى‏هاى يك الگوى مناسب در موارد ضرورى مصداق نيز ذكر شده است. علاوه بر اين، گاهى راه‏هاى بهره‏بردارى از الگوها نيز مورد اشاره قرار گرفته؛ از جمله در يك مورد ضمن تشريح جريانات مربوط به جنگ احزاب در قرآن كريم، از شخص پيامبر اكرم ‏صلى الله عليه وآله به عنوان"اسوه حسنه‏" ياد مى‏شود. «لقد كان لكم فى رسول الله اسوة حسنة‏» (احزاب،21)

به درستى كه زندگى و عملكرد رسول خدا صلى الله عليه وآله براى شما اسوه و سرمشق نيكويى است، با توجه به مفهوم واژه اسوه، منظور آيه اين خواهد بود كه اگر مى‏خواهيد در مسير صراط مستقيم قرار گيريد، به رسول خدا صلى الله عليه وآله اقتدا كنيد و از رفتار و كردار او پيروى و تبعيت كنيد. البته، قرآن بلافاصله اين هشدار را نيز مطرح مى‏سازد كه تنها كسانى مى‏توانند پيامبر اكرم ‏صلى الله عليه وآله را الگو و سرمشق خود قرار دهند كه به خدا و روز رستاخيز اعتقاد داشته باشند و هرگز در لحظات زندگى خويش از ياد خدا غافل نگردند.

در اين راستا، توجه به حفظ سلامت فكرى و اعتقادى بانوان از اهميت و ضرورت بيشترى برخوردار است؛ چرا كه همواره در طول تاريخ خطرناك‏ترين نقشه‏هاى دشمنان از طريق نفوذ و ايجاد تغيير در نوع تفكر و بينش اين قشر از جامعه عملى شده است.

به علاوه، حفظ سلامت ‏بينش و ديدگاه‏هاى ارزشى بانوان هر جامعه‏اى به لحاظ نقش بسيار مهمى كه در تربيت نسل جديد دارد، تضمين ‏كننده سلامت فكرى و فرهنگى ساير اقشار نيز محسوب مى‏شود.

يكى از چهره‏هاى برجسته جهان اسلام،کهبه دليل برخوردارى از ويژگى‏هاى منحصر به فرد در تمام زمينه‏ها مى‏تواندبه عنوانيك الگوي به تمام معنى در همه اعصار مطرح شود، حضرت زينب‏ عليها السلام است.

همان‏گونه كه اين بانوى گران‏قدر در يكى از حساس‏ترين برهه‏هاى تاريخ اسلام، از طريق تدبير و فداكارى و شهامت ‏خطرى را كه متوجه كيان اسلام بود، برطرف نمود امروز نيز بانوان جامعه اسلامى مى‏توانند از طريق اقتدا به سيره و عملكرد و فضايل شيرزن كربلا حضرت زينب كبرى‏عليها السلام همه دسيسه‏هاى ناجوانمردانه استكبار جهانى را در استيلا بر افکار بانوان مسلمان  خنثى نمايند.

اين نوشتار، كه با هدف گراميداشت ‏سال ‏روز ميلاد عقيله بنى‏هاشم به نگارش درآمده، مى‏كوشد تا پس از مرورى كوتاه به وقايع زندگى آن حضرت، اشاره‏اى نيز به برخى از كمالات و فضايل والاى ايشانداشته باشد.

سرگذشت زينب عليها السلام

بنا به قول مشهور، حضرت زينب‏عليها السلام  سومين فرزند فاطمه زهراعليها السلام در روز پنجم جمادى‏الاول سال پنجم يا ششم هجرى چشم به جهان گشودند. در اين زمان، پيامبر اكرم ‏صلى الله عليه وآله در خارج از مدينه بودند.

اميرالمؤمنين‏عليه السلام نام‏گذارى اين كودك را به تاخير انداختند تا رسول خدا صلى الله عليه وآله به مدينه برگشتند. آن حضرت به فرمان الهى نام اين مولود مبارك را زينب گذاشتند و توصيه فرمودند كه اين طفل را همواره گرامى بداريد؛ چون او شبيه جده‏اش خديجه كبرى‏عليها السلام است.

 يعنى همان‏گونه كه حضرت خديجه‏ عليها السلام در آغاز بعثت ‏با شجاعت و فداكارى متحمل زحمات زيادى شد تا نهال نورسته اسلام حفظ و بارور شود، حضرت زينب‏عليها السلام نيز با صبر و ايثار و تحمل سخت‏ترين فشارها از به خطر افتادن اساس اسلام جلوگيرى به عمل مى‏آورند.

 در توصيف آن حضرت مى‏گويند: حضرت در وقار شخصيت چون جده‏اش حضرت خديجه ‏عليها السلام و در عفاف و عصمت همانند مادرش زهرا عليها السلام بود.

زينب كبرى تا حدود پنج ‏يا شش سالگى، تحت اشراف شخص پيامبراكرم ‏صلى الله عليه وآله و در آغوش مادر بزرگوارش حضرت زهرا عليها السلام پرورش يافت و از اين پس، مسؤوليت تربيت و پرورش او به عهده على‏ عليه السلام گذارده شد. تا اين ‏كه در سال هفدهم هجرى به همسرى پسرعمويش، عبدالله بن جعفر درآمد.سالها بعد زماني كه مردم با اميرالمؤمنين على بن ابى‏طالب‏ عليه السلام بيعت كردند، حضرت براى يارى پدر از مدينه به كوفه رفت و در مدت پنج‏ سال دوران سخت‏ حكومت على‏ عليه السلام، همواره يار و تسكين بخش غم‏هاى پدر بود و زنان كوفه را آموزش مى‏داد... چون على‏عليه السلام در محراب عبادت با شمشير ابن ملجم مرادى ضربت‏ خورد، پرستارى آن حضرت را برعهده گرفت و به دنبال شهادت اميرالمؤمنين ‏عليه السلام و هنگام نوبتامامت ‏برادر بزرگش امام حسن‏عليه السلام در كنار برادر قرار گرفت و آن‏گاه كه امام حسن‏عليه السلام از كوفه به مدينه برگشت، به همراه ايشان حضرت زينب‏عليها السلام نيز به مدينه آمد. وقتى كه در سال پنجاه هجرى معاويه حضرت امام حسن‏عليه السلام را مسموم كرد باز غمخوارى و پرستارى برادر با زينب بود و پس از شهادت امام حسن‏عليه السلام در خدمت امام حسين‏عليه السلام بود و زمانى كه در سال شصت هجرى امام حسين‏عليه السلام عازم مكه شد، به همراه آن حضرت از مدينه خارج شد و از آن لحظه به بعد تا روز عاشورا در خدمت‏ به قيام اباعبدالله‏عليه السلام تلاش مى‏كرد و لحظه‏اى از آن حضرت جدا نشدند. نقل مى‏كنند در جريان حركت‏ به سوى عراق ابن عباس به امام حسين‏عليه السلام گفت اگر ناگزير بايد به اين سفر برويد، حداقل اين زنان و بچه‏ها را با خود نبريد. در اين لحظه، حضرت زينب‏عليها السلام  خطاب به ابن عباس فرمود: ... سوگند به خدا از حسين جدا نخواهم شد، همراه او خواهم بود با او زندگى كرده و با او مى‏ميرم. (1)

در روز عاشورا با ايثار چند برادر و فرزند و برادرزاده و... فداكارى در راه خدا را به حدى رساند كه حتى ملكوتيان را به تعجب واداشت و از عصر عاشوراى سال شصت هجرى به بعد رسالت پيام‏رسانى خون شهيدان و سرپرستى و رهبرى اسيران نهضت عاشورا را برعهده گرفت و لحظه‏اى از حمايت امام زين‏العابدين‏عليه السلام غافل نگشت و بارها در اين سفر خوفناك جان آن حضرت را از خطراتى كه او را تهديد مى‏كرد نجات بخشيد. حضرت زينب با ايراد خطبه‏هاى آتشين پايه كاخ‏هاى ستم بنى‏اميه را به لرزه درآورد و در يك كلام، با اين كار همه تبليغات و نقشه‏هاى دشمنان را خنثى و نفاق منافقان را رسوا و غفلت غافلان را برطرف ساخت. اگر تلاش بى‏نظير و فداكارى كامل زينب نبود، به يقين جريان كربلا را بنى اميه يا به فراموشى مى‏سپردند يا از مسير حيات‏بخش خود منحرف مى‏كردند و به قول شاعر:

سر نى در نينوا مى‏ماند اگر زينب نبود  كربلا در كربلا مى‏ماند اگر زينب نبود
چهره سرخ حقيقت‏بعد از آن طوفان رنگ پشت ابرى از ريا مى‏ماند اگر زينب نبود
در عبور از بستر تاريخ سيل انقلاب پشت كوه فتنه‏ها مى‏ماند اگر زينب نبود (2)

آن حضرت سرانجام، پس از انجام كامل اين رسالت ‏سنگين يك سال و نيم پس از جريان عاشورا در رجب سال شصت و دو هجرى با كوله‏بارى از غم و اندوه چشم از جهان فرو بست.

فضايل و اوصاف زينب عليها السلام

حضرت زينب‏عليها السلام به اعتراف همه تاريخ ‏نويسان، آراسته به همه فضايل و خصلت‏هاى والاى اخلاقى و الهى بودند و در سايه اين كمالات به مرتبه‏اى از منزلت انسانى دست ‏يافتند كه شايستگى محرم راز الهى و امين ودايع امامت و ولايت‏ بودن را حداقل در بخشى از عمر شريفشان به خود اختصاص دادند. (3) حضرت اين کمالات را به بركت عنايات خاص الهى و پاكى سرشت و نحوه تربيت و پرورش در دامن پيامبرصلى الله عليه وآله و فاطمه‏ عليها السلام و اميرالمؤمنين‏عليه السلام و تلاش‏هايى كه در راستاى كسب سجاياى اخلاقى و به جاى آوردن عبادات و فرامين الهى انجام داده بود به دست آورد.

القابى كه براى آن حضرت نقل شده  ‏به گوشه‏هايى از عظمت‏ شخصيت اين بزرگ بانوى اسلام دلالت دارند. از جمله: عالمه غير معلمه، نائبه الزهراء، عقيله النساء، الكامله، وليدة الفصاحة، صديقة الصغرى، معصومة الصغرى، صابرة محتسبه، بطلة كربلا، سليلة الزهراء، امينة‏الله، محدثه، ناموس كبريا، قرة عين مرتضى، عقيلة بنى هاشم، محبوبة المصطفى، زاهده، عابده، نابغة الزهرا، سرّابيها و...

همان‏گونه كه بيان شد،هر يک اين لقب‏ها به گوشه كوچكى از فضيلت‏ها و اوصاف برجسته آن حضرت دلالت دارند به عنوان نمونه، درباره برخى از اين اوصاف و كمالات توضيح مختصرى در اين قسمت ارائه مى‏گردد:

1. خداشناسى و عرفان: بى‏شك همه كمالات آن حضرت در كل، علاوه بر بيان ابعاد مختلف شخصيت‏ بى‏نظير اين بانوى بزرگوار، به درجه بالاى عرفان و خداشناسى او دلالت دارد. اگر مرتبه توحيدش قريب به مرتبه توحيد حضرات معصومان نبود، هرگز نمى‏توانست‏ سكاندار طوفان كربلا باشد.

هنوز كودكى بيش نبود كه از پدر بزرگوارش على‏عليه السلام سؤال كرد: آيا مرا دوست دارى؟ حضرت فرمودند: بله دخترم؛ فرزندان ما پاره‏هاى جگرهاى ما محسوب مى‏شوند. آن‏گاه زينب‏عليها السلام عرض كرد:"محبت و خدا دوستى با حب فرزندان در قلب مؤمن چگونه جمع مى‏گردد؟ اگر گريزى از اين دو امر نيست، بايد گفت: دوستى محض از آن خدا و مهرورزى براى فرزندان است." با اين بيان، دختر زهراعليها السلام كمال معرفت‏ خود را در توحيد خالص به نمايش گذاشت.

در همان دوران كودكى حضرت زينب‏عليها السلام، پدر بزرگوارشان به او فرمود: دخترم! بگو: يك زينب گفت: يك. آن‏گاه على‏عليه السلام فرمودند بگو: دو. در اين لحظه حضرت زينب سكوت كردند. چون سكوت ايشان طول كشيد على‏عليه السلام فرمودند: دخترم! چرا سكوت كردى؟ عرض كرد: پدر جان با زبانى كه گفته‏ام يك، توان دو گفتن را ندارم. اميرمؤمنان على‏عليه السلام از اين پاسخ بسيار عميق دخترشان خيلى خوشحال شدند و او را كه در اين حال طفلى بيش نبودند، مورد تفقد و محبت قرار دادند. (4)

2. علم و دانش: براى شناخت مقام علمى حضرت زينب‏عليها السلام مى‏توان به امور زيادىتوجه و استناد کردكه از جمله آن‏هاست:

- خطبه‏هاى بسيار بلند و پرمحتوايى كه از آن بانوى گرامى به جاى مانده است.

- به شهادت همه تاريخ نويسان در كوفه، ايشانكلاس‏هاى تفسير و آموزش قرآن داشتند و زن‏هاى كوفه را با قرآن و احكام اسلامى آشنا مى‏ساختند.

- راويان بزرگى چون عبدالله بن عباس از او روايت‏هاى زيادى را نقل مى‏كند كه از جمله اين روايات است‏ خطبه تاريخى حضرت زهراعليها السلام، اين در حالى است كه زينب در زمان خوانده شدن اين خطبه پنج‏ يا شش سال بيشتر نداشت و ابن عباس با اين عبارت از آن حضرت در رواياتى كه از او نقل مى‏كند، ياد كرده است: «حدثنى عقيلتنا زينب (5)؛بانوى فهيم و انديشمند ما زينب بر من چنين روايت كردند. و برخى از او با تعبير حبر و بحر يعنى سرشار از علم و درياى علم ياد مى‏كنند. حتى زمانى كه در مجلس يزيد آن خطبه آتشين را بيان كردند، يزيد درباره‏اش گفت: اينان خاندانى هستند كه فصاحت و دانش و معرفت را از پيامبر به ارث برده‏اند و آن را با شير مادر نوشيده‏اند. (6) و از شيخ صدوق روايت‏شده است كه زينب به جهت علم و دانش زيادى كه داشت، از سوى امام حسين‏عليه السلام نيابت ‏خاص داشت و مردم در مسائل شرعى (حلال و حرام) به ايشان رجوع مى‏كردند. در يك مورد نقل شده است روزى امام حسن و امام حسين‏عليهما السلام درباره بعضى از سخنان پيامبر اكرم‏ صلى الله عليه وآله با هم گفت‏وگو مى‏كردند، حضرت زينب ‏عليها السلام وارد شدند و در بحث ايشان شركت كردند و مساله را با تمام صورى كه داشت‏ با تفصيل تمام تبيين فرمودند. حضرت امام حسن‏عليه السلام وقتى اين توانايى فوق‏العاده خواهر را ديدند، خطاب به او فرمودند: «انك حقا من شجرة النبوة و من معدن الرسالة...» (7) به راستى كه تو از درخت نبوت و معدن رسالت هستى.

3. عبادت و بندگى: گرچه سراسر زندگى حضرت زينب‏ عليها السلام براى حفظ و احياى معارف اسلامى سپرى شد، كه همه آن‏ها با هدف اطاعت از اوامر الهى انجام مى‏گرفت اما آن حضرت در عبادت به معنى خاص نيز از موقعيت‏ برجسته‏اى برخوردار بودند. در سخت‏ترين شرايط نيز به طور كامل به انجام وظايف عبادى اهتمام مى‏ورزيدند.

حضرت سجادعليه السلام مى‏فرمايد:عمه‏ام زينب در جريان حادثه كربلا با آن همه مشكلات حتى در شب عاشورا و شب يازدهم محرم نيز نماز شب را ترك نكردند. (8) امام حسين‏عليه السلام به اندازه‏اى به خلوص و بندگى زينب اعتقاد داشتند كه هنگام وداع خطاب به او فرمودند: يا اختاه لا تنسينى عند نافلة الليل (9)؛ خواهرم مرا در نماز شب خود فراموش مكن.

باز امام سجادعليه السلام مى‏فرمايد:"عمه‏ام زينب در طول راه كوفه و شام، همواره نماز شب را به پا مى‏داشت. در برخى از منازل بين راه مى‏ديدم كه او از فرط خستگى و رنجورى ناشى از آزار دشمن، نمازهايش را در حال نشسته مى‏خواند." (10)

همه اين وقايع به خوبى از اهتمام كامل حضرت زينب به عبادات خبر مى‏دهد و درست‏ به دليل برخوردارى از اين ويژگى بوده كه يكى از القاب آن حضرت «عابده آل على‏عليه السلام‏» انتخاب شده است.

4. شجاعت و شهامت: برخورد حضرت زينب‏عليها السلام در برابر دشمنان بسيار اعجاب‏انگيز است. وى با ستمگران با تمام وجود به مبارزه برخاست در حالى ‏كه آنان در اوج عظمت و اقتدار بودند. خطبه بى‏نظيرى را در حضور دژخيمان ايراد نمود وشجاعت‏ بى‏مانندى را از خود به نمايش گذاشت.

يكى از نويسندگان دراين‏ باره مى‏نويسد: برخورد و عكس‏العمل زينب در برابر دشمنان بسيار اعجاب‏انگيز است آنان در حالى‏ كه در اوج قدرت بودند، به تندى برخورد كرد. زينب شيرزنى از خاندان بنى هاشم است، آن‏ چنان با صداى بلند ندا سرداد كه كاخ سلطنت امويان ستمگر و غاصب از جاى كنده شد و در مجلس يزيد سفاك سخنرانى مهمى انجام داد كه او و اطرافيانش را مفتضح نمود. (11)

5. حجاب و عفاف: زينب كبرى‏عليها السلام در رعايت عفاف همانند مادر بزرگوارشان بى‏بديلبودند. مرحوم علامه مامقانى مى‏نويسد: زينب در حجاب و عفاف يگانه است احدى از مردان در زمان پدرش و برادرانش تا روز عاشورا او را نديده بودند. (12)

فردى به نام يحيى مازنى مى‏گويد: من در مدينه مدت زيادى در همسايگى حضرت على‏عليه السلام به سر مى‏بردم، اما در اين مدت به خدا قسم هرگز زينب را نديدم و حتى صداى او را هم نشنيدم. (13)

آن حضرت نه تنها در حالت عادى بلكه در بحرانى‏ترين لحظات زندگى خود به مساله حجاب و عفاف اهتمام كامل داشتند. فردى روايت مى‏كند: «وقتى اسراى كربلا را وارد كوفه مى‏كردند امام سجاد را ديدم كه بر شترى بدون روپوش سوار كرده‏اند ... در اين هنگام بانويى را ديدم كه بر شتر برهنه‏اى سوار است ‏سؤال كردم كه او كيست؟ جواب دادند: او زينب كبرى است.

اين بانو خطاب به مردم كوفه مى‏گفت: اى مردم چشم‏هاى خود را از ما بپوشانيد آيا از خدا و رسولش شرم نمى‏كنيد به حرم و خاندان پيامبرخدا صلى الله عليه وآله در حالى كه پوشش و حجاب مناسبى ندارند نگاه مى‏كنيد. (14)

نقل كرده‏اند پس از حادثه كربلا هر وقت كه از شام و كوفه صحبت مى‏شد، حضرت زينب چون به يادآن ايام، كه بدون پوشش مناسب خاندان پيامبر را از كوچه‏هاى اين دو شهر عبور داده بودند، به شدت متاثر مى‏شدند.

6. گذشت و ايثار: روزى على‏عليه السلام مستمندى را به خانه آوردند تا از او پذيرايى كنند. وقتى از حضرت فاطمه‏ عليها السلام پرسيدند آيا در خانه چيزى هست كه با آن از مهمان عزيزمان پذيرايى كنيم؟ آن حضرت فرمودند: به غير از مختصر غذايى كه براى زينب كنار گذاشته‏ام، چيزى وجود ندارد. در اين لحظه كه حضرت زينب‏عليها السلام چهار سال بيش‏تر نداشتند، خطاب به مادر فرمودند: مادر جان غذاى مرا به مهمان بدهيد. (15)

اوج ايثار و فداكارى و گذشت دختر على‏عليه السلام در روز عاشورا به نمايش گذاشته مى‏شود. نقل مى‏كنند: صبح روز عاشورا در حالى كه دو فرزند خود محمد و عون را به همراه داشت، خدمت امام حسين‏عليه السلام رسيد. عرض كرد: جدم ابراهيم خليل قربانى خدا را به جاى قربانى شدن اسماعيل از خداوند جليل پذيرفت. برادر جان تو نيز امروز اين دو قربانى مرا بپذير و اگر دستور جهاد از بانوان برداشته نمى‏شد، هزار بار جان خود را در راه محبوب فدا مى‏كردم و هر ساعت ‏خواستار هزار بار شهادت مى‏شدم. (16)

آن‏گاه فرمود: دوست دارم فرزندانم جلوتر از برادرزادگانم به ميدان بروند. و وقتى كه اين دو نوگل زينب، پس از پيكار با دشمن به درجه رفيع شهادت نايل آمدند و پيكرهاى غرق به خون آنان را به كنارخيمه‏ها آوردند، همه زنان از خيمه‏ها بيرون آمدند اما زينب كبرى‏عليها السلام براى اين‏ كه مبادا اباعبدالله‏عليه السلام خجالت زده شوند، از خيمه خود بيرون نيامد. (17)

در لحظات پايانى ظهر عاشورا وقتى بالاى سر پيكر خونين برادر و مقتداى خود امام حسين‏عليه السلام آمدند، با اين جمله: پروردگارا اين هديه و قربانى را از اهل‏ بيت پيامبرصلى الله عليه وآله قبول فرما، نهايت اخلاص و فداكارى خود را به جهانيان اعلام كرد...

علاوه بر اين اوصاف، زينب كبرى‏عليها السلام در صبر و بردبارى، زهد و تقوا، اخلاص و مديريت و تدبير و فصاحت و بلاغت و... بى‏نظير بودند.

بى‏تديد در شرايط سخت كنونى اگر بانوان جوامع اسلامى سيره عملى و اوصاف اخلاقى شيرزن كربلا را الگو و اسوه خود قرار دهند، روز به روز ارزش‏ها و فضايلآنان شكوفاتر خواهد شد و بى‏شك در صورت تحقق چنين مهمى زمينه سعادت دنيا و آخرت براى مسلمانان مهيا خواهد شد.


پى‏نوشت‏ها:
1. خصائص الزينبيه، ص 283.
2. قسمتى از شعر زخمى‏ترين فرياد، سروده قادر طهماسبى (فريد) .
3. امام حسين‏عليه السلام در آخرين ساعات زندگى خود امانات الهى را به زينب‏عليها السلام سپرده و حمايت و حفاظت از حضرت سجاد عليه السلام را به ايشان سفارش مى‏كنند و امام سجادعليه السلام نيز در بيان احكام و برخى مسايل ولايتنيابت ‏خاصه به او داده بودند.
4. خصائص الزينبيه، ص 309.
5. سفينة‏البحار، ج 1، ص 558.
6. بحارالانوار، ج 45، ص 137.
7. السيدة زينب، محمود شرقادى، ص 98.
8. زينب كبرى، فريادى بر اعصار، ص 23.
9و10. زينب كبرى، ص 62 / ص 63.
11. مرقد العقيله زينب، ص 21.
12. تنقيح المقال، ج 3، ص 79.
13. زينب كبرى، ص 22.
14- مقتل مقرم، ص 371.
15. رياحين الشريعه، ج 3، ص 64.
16. الطرز المذهب، ص 74.
17. منتخب التاريخ، ص 275.


منبع: مجله ديدار آشنا ، شماره 25