پاكدامني پيامبر اعظم(ص)



لطايف و معارف
يكي از مقوله‌هاي اخلاق فردي پيامبر اعظم(ص) كه به نوبه خود بسيار با اهميت است، اخلاق جنسي آن حضرت است. توجه به اخلاق جنسي پيامبر اعظم(ص) از اين جهت داراي اهميت است كه مي‌توان جايگاه اموري همچون ازدواج و نوع نگاه حضرت به زنان و چگونگي برخورد آن حضرت با مفاسد اخلاقي و زمينه‌هاي انحراف جنسي را در سيره نبوي بازشناخت؛ امري كه امروزه بشر به شدت به آن نيازمند است. امروزه شايد بتوان انحراف جنسي در بشريت را بارزترين نمونه‌هاي انحراف در جاهليت نوين تلقي كرد كه به اشكال و جلوه‌هاي گوناگون، سلامت روحي و جسمي بشريت را به خطر افكنده است. اين همه ناشي از دور ماندن بشريت از اخلاق صحيح جنسي است.

كنترل جنسي
در اخلاق جنسي از دو اصل مهم نبايد غافل ماند: اصل ارتباط جنسي و اصل كنترل جنسي. در صورت عدم توجه به اصل دوم به لحاظ بعد زيادت‌خواه نفس انساني، ممكن است انسان به افراط و زياده‌روي در شهوت‌طلبي، روي آورد، از اين رو در قوانين ديني براي حفظ و كنترل خواسته‌هاي جنسي راهكارهايي پيش‌بيني شده است. طبيعي است كه پيامبر اعظم(ص) به لحاظ جايگاه رفيع اخلاقي‌اش، ضمن دارا بودن ارتباط جنسي مشروع، از ابزارهاي كنترل جنسي نيز بهره‌مند بوده است. در ادامه نمودهايي از كنترل جنسي در اخلاق نبوي(ص) را بر مي‌شماريم.

عفت نفس
عفت، يكي از صفات حميده و نيكو است كه نقش بازدارنده خوبي نسبت به روي آوري بر گناهان دارد. عالمان علم اخلاق نيز آن را چنين تعريف كرده‌اند: "عفت عبارت است از مطيع و منقاد شدن قوه شهويه از براي قوه عاقله تا آنچه امر مي‌فرمايد در خصوص اكل و شرب و نكاح و جماع، متابعت كند و از آنچه نهي فرمايد اجتناب نمايد ... ." (1. معراج‌السعاده، ص 243.)
دارا بودن ملكه عفت از نگاه معصومين(ع) به منزله برترين عبادات معرفي شده است؛ (2. الكافي، ج 2، باب العفه.) و پيامبر اعظم(ص) نيز شهوت شكم و دامان(يعني فقدان صفت عفت) را در كنار گمراهي پس از معرفت و فتنه‌هاي گمراه‌كننده، سه امري معرفي كرده كه به خاطر آنها بر امت خود هراسان است؛ (3. همان، ح 6.) و خود آن حضرت بهترين درجات ملكه عفاف را دارا بود به گونه‌اي كه درباره ايشان گفته شده كه: پيامبر اكرم(ص) عفيف‌ترين مردم بود. (4. الشفاء (بتعريف حقوق المصطفي(ص))، ج 1، ص 133.)

چشم‌پوشي از نامحرم
معمولاً انحرافات جنسي از نگاه‌هاي آلوده نسبت به جنس مخالف آغاز و تا مراحل بالاتر پيش مي‌رود. بدين لحاظ، در متون قرآني و روايي از آلودگي و عادت به اين گونه نگاه‌ها شديداً نهي شده است. قرآن كريم هم زنان و هم مردان را از آلودگي نگاه بر حذر داشته و آن را زمينه‌اي براي پاكي دل و جان معرفي كرده است. (5. نور/ 30 و 31.) و پيامبر اعظم(ص) نيز ضمن امر به غض بصر، (6. مكارم الاخلاق، ابن‌ابي‌الدنيا، ص 45، ح 116.) نگاه شهواني را تيري مسموم از تيرهاي شيطان معرفي فرمود و براي كسي كه اين گونه نگاه را از ترس الهي ترك كند وعده ايماني را داد كه طعم و لذت آن را در قلبش احساس كند. (7. مسند الشهاب، محمدبن‌سلامه القضاعي(م 454ق)، ج 1، ص196، ح 293، و نك. المبسوط، سرخسي، ج 10، ص148.) و ازدواج را راهكار عملي پرهيز از نگاه آلوده و نيز آلودگي دامان معرفي فرمود. (8. الشفاء بتعريف حقوق المصطفي(ص)، ج 1، ص 87.)
در رفتار اخلاقي پيامبر اعظم(ص) نيز عمل به دستور ياد شده گزارش شده است. بنا به نقل يكي از همسران آن حضرت، روزي اسماء دختر ابوبكر در حالي كه لباسي نازك و بدن‌نما بر تن داشت وارد خانه پيامبر(ص) شد. پيامبر(ص) با ديدن وي در حالي كه روي از وي برمي‌گرداند فرمود: "زني كه به سن بلوغ مي‌رسد سزاوار نيست كه جز چهره و دو دست او مشاهده شود." (9. سنن ابي داود، ج 2، ص 270؛ تفسير ابن‌كثير، ج 3، ص 294؛ الدرر المنثور، ج 5، ص 42؛ المغني، ابن‌قدامه، ج 7، ص 460.)

اين مشي اخلاقي پيامبر اعظم(ص)، در حقيقت، استمرار سيره ديگر پيامبران الهي در بعد اخلاق جنسي بود. به عنوان مثال، بنا به نقل امام صادق(ع)، هنگامي كه بنا شد دختر شعيب(ع)، حضرت موسي(ع) را به سوي خانه شعيب(ع) راهنمايي كند، موسي(ع) به او فرمود: "پشت سر من بيا و راه را به من نشان ده، زيرا ما پيامبران پشت سر زنان نگاه نمي‌كنيم" بدين جهت، دختر شعيب او را با وصف امين به پدرش معرفي كرد. (10. دعائم الاسلام، ج 2، ص 201-202، ح 738؛ قصص/26.)

پرهيز از تماس و اختلاط با نامحرم
پرهيز از اختلاط و تماس جسمي با زنان نامحرم جلوه‌اي ديگر از اخلاق جنسي نبوي(ص) بود. بنا به نقل اميرالمؤمنين علي(ع) "هيچ‌گاه دست پيامبر(ص) دست زن ديگر(غيرمحرم) را لمس نكرد." (11. الجعفريات، ص 80؛‌مستدرك الوسائل، ج 14، ص277؛ تاريخ الطبري، ج 2، ص 338.) برخي اين امر را اجماعي و مورد اتفاق دانسته‌اند. (12. تفسير الثعالبي، ج 5، ص 422.) از جمله گزارش‌هاي تاريخي كه بر اين مدعا دلالت دارد، جريان بيعت زنان با آن حضرت پس از فتح مكه است. هنگامي كه نوبت به بيعت زنان مكي با آن جناب رسيد، برخي از آنان-براساس رسوم جاهلي- قصد مصافحه با حضرت را داشتند (13. المعجم الكبير، ج 24، ص 182؛ فتح الباري، ج 8، ص488.) اما پيامبر اعظم(ص) دست خود را جمع كرد و فرمود "من با زنان مصافحه نمي‌كنم." (14. الطبقات الكبري، ج 5، ص 8؛ الجعفريات، ص 80؛ المعجم الكبير، ج 24، ص 182؛ مستدرك الوسايل، ج14، ص 277.)

چگونگي انجام بيعت به سه گونه نقل شده است. 1. آن حضرت در بيعت با زنان، به بيعت كلامي اكتفا مي‌كرد. (15. الطبقات الكبري، ج 8، ص 605؛ تفسير الثعالبي، ج5، ص 422؛ فتح‌الباري، ج 8، ص 488.) 2. در حالي كه دست خويش را در آستين كرده بود زنان از روي لباس با دست حضرت بيعت كردند. (16. الطبقات الكبري، ج 8، ص 605؛ تفسير صنعاني، ج3، ص 288؛ مجمع البيان، ج 9، ص 457؛ فتح الباري، ج 8، ص 488؛ نورالثقلين، ج 5، ص 309.) 3. در نقل معروف چنين آمده كه حضرت دست خويش را در ظرف آبي فرو برد و پس از بيرون آوردن به زنان فرمود براي بيعت، دستان خود را در آن ظرف آب فرو برند. (17. تحف‌العقول، ص 457؛ مشكاهالانوار، ص 356؛ تاريخ الطبري، ج 2، ص 338؛ مجمع‌البيان، ج 9، ص 457؛ انوارالثقلين، ج 5، ص 309؛‌الدر المنثور، ج 6، ص 211.) البته اين سه گونه نقل در تنافي با هم نيستند چرا كه ممكن است پيامبر اعظم(ص) در چند نوبت و با چند گروه از زنان، به چند شيوه، مراسم بيعت را انجام داده باشد.

جريان ديگري كه مؤيد رفتار اخلاقي ياد شده در پيامبر اعظم(ص) است مربوط به نوع رفتار آن حضرت با خواهر همسرش، اسماء بنت ابي‌بكر است. هنگامي كه در سر و صورت اسماء ورمي پديد آمد پيامبر(ص) نزدش آمد و از روي لباس، دست مبارك بر سر و صورت وي نهاد و دعا فرمود و به بركت دعاي حضرت، ورم بر طرف شد. (18. بحارالانوار، ج 92، ص 62، ح 37.)

تلاش پيامبر اعظم(ص) براي تثبيت مرزبندي و حريم ميان زنان و مردان نامحرم، علاوه بر رفتارهاي فردي آن حضرت، در محتواي پيمان‌ها و مفاد بيعت‌هاي آن حضرت نيز نمود داشته است. پس از فتح مكه و هنگام بيعت زنان با پيامبر(ص)، يكي از بندهاي بيعت زنان با حضرت اين بود كه در جامعه با خودنمايي و خودآرايي ظاهر نشوند، (19. المعجم الكبير، ج 11، ص 211؛ مجمع الزوائد، ج 6، ص 39.) و نيز جز با مرد محرم در خلوت نباشند (20. الدر المنثور، ج 6، ص 211.) و جز با مرد محرم سخن نگويند. (21. الطبقات الكبري، ج 8، ص 10؛ المعجم الكبير، ج 25، ص 169؛ الاصابه، ج 8، ص 438؛ الدر المنثور، ج 6، ص211.) روشن است كه مراد پيامبر(ص)، آن گونه از سخن گفتن است كه موجب تهييج شهوت شود.

پاكدامني و قناعت بر حلال
آن گونه كه در مسير ترسيم شده مربوط به رفتار مشروع و صحيح جنسي در قرآن و سنت برنامه‌ريزي شده است، هنگامي كه منشأ و سرچشمه در غلتيدن در مفاسد جنسي-يعني نگاه‌هاي آلوده و اختلاط‌ها و تماس‌هاي حرام -مورد ممانعت و نهي قرار گرفت نوبت به مراحل بالاتر نمي‌رسد و جامعه از نوعي ايمني طبيعي نسبت به آسيب‌هاي اخلاقي و جنسي برخوردار مي‌شود. چنانكه پيش از اين اشاره شد، پيامبر اعظم(ص) براي مصون ماندن از آسيب‌هاي جنسي، به طور جدي توصيه به ازدواج مي‌فرمود و آن را زمينه پاكدامني معرفي مي‌فرمود. (22. الشفاء، ج 1، ص 87.) و پاكدامني و حفظ دامان را در كنار صدق حديث و وفاي به وعده و اداي امانت و چشم‌پوشي از حرام و قناعت بر حلال زمينه نيل به بهشت برشمرد. (23. مكارم الاخلاق، ابن‌ابي‌الدنيا، ص 45، ح 116.)

پيامبر اعظم(ص) به صورت عملي و گفتاري راه دور ماندن از گناهان جنسي و آلوده داماني را آموزش داده است. بنا به نقل امام صادق(ع) از پيامبر اعظم(ص) آن حضرت طي دستورالعملي فرمود:
"هرگاه يكي از شما نگاهتان بر زني زيبا افتاد به نزد همسر خودش مراجعه كند، چرا كه همسرش نيز داراي همان چيزي است كه آن زن داراست." در اين هنگام مردي برخاست و عرض كرد: اي رسول خدا، اگر همسر نداشته باشد چه كند؟! فرمود: "نگاهش را سوي آسمان كند و خدا را در نظر گيرد و از فضل او جويا شود." (24. الكافي، ج 5، ص 494، ح 2.) اين دستورالعمل را پيامبر اعظم(ص) خود، هنگامي كه نگاهش بر زني خوبرو افتاد اجرا كرد، به اين ترتيب كه به نزد همسرش-ام‌سلمه- رفت و پس از بيرون آمدن از حجره وي فرمود: "اي مردم، همانا نگاه از [ابزارهاي] شيطان است پس هر كس بدان مبتلا شد نزد همسرش مراجعه كند." (25. همان، ح 1.) و روشن است نگاهي كه مقصود پيامبر اعظم(ص) در اين روايت است، اعم از نگاه اول (غير اختياري) و نگاه دوم (اختياري) است و آنچه حرام است نگاه دوم است، چنانكه پيامبر اكرم(ص) در سفارشاتش به اميرالمؤمنين(ع) فرمود. (26. مناقب اميرالمؤمنين(ع)، محمدبن‌سليمان الكوفي، ج1، ص 351، ح 278.) ولي به هر حال، نگاه اول نيز مي‌تواند ذهن و قلب فرد را مشغول ساخته و چه بسا زمينه گناه را فراهم كند و بهره‌مندي و قناعت بر حلال راهگشا و چاره دوري از گناهان است.


منبع: ماهنامه معارف، شماره 36