حضرت زین العابدین (ع) تداوم‏ بخش عزت و افتخار حسینی

عبدالکریم تبریزی ‏


پیشوای چهارم شیعیان علیه السلام بعد از حضور در حماسه افتخار آفرین و عزت بخش عاشورای حسینی، از لحظه ای كه در غروب عاشورا با شهادت پدر بزرگوار و سایر عزیزانش مواجه گردید برای ادامه راه آنان، مسئولیت سنگینی را به دوش كشید. امامت امت، سرپرستی اطفال و بانوان، رساندن پیام عاشورا به گوش جهانیان، تداوم مبارزه با طاغوت و طاغوتیان و از همه مهمتر پاسداری از اهداف متعالی امام حسین علیه السلام كه موجب عزت و افتخار عالم اسلام گردید، از جمله مسئولیتهای آن امام همام به شمار می آید. امام سجاد علیه السلام كه در دوران امامت خویش در محدودیت شدیدی به سر می برد و حاكمان مستبد اموی سایه شوم خود را بر شهرهای اسلامی گسترده بودند و اهل ایمان از ترس مال و جان خود مخفی می شدند، با اتخاذ صحیحترین تصمیمها و موضعگیریهای مناسب و بجا و با استفاده از مؤثرترین شیوه ها توانست از فرهنگ عاشورا و دستآوردهای ارزشمند آن - كه همان عزت و افتخار ابدی برای اسلام و مسلمانان و بلكه برای جهان بشریت بود - به صورت شایسته ای پاسداری كرده و راه حماسه آفرینان كربلا را تداوم بخشد و یاد و نام و خاطره سالار شهیدان حضرت حسین بن علی علیهما السلام را جاودانه ساخته و بر بلندای تاریخ ابدی نماید. در این فرصت با مهمترن فعالیتهای آن یادگار امامت در پاسداری از فرهنگ عزت و افتخار حسینی علیه السلام آشنا می شویم:

1- خطابه های حماسی و تاثیرگذار

بدون تردید روشنگریهای امام سجاد علیه السلام و حضرت زینب كبری علیها السلام و برخی دیگر از خاندان حضرت ابا عبدالله علیه السلام بعد از ماجرای غمبار كربلا در تداوم آن نهضت عظیم اسلامی نقشی به سزا داشته است.
مهمترین دستآورد سخنان آن بزرگوار آگاه نمودن مردم غفلت زده، بیدار كردن وجدانهای خفته، افشای جنایات دشمنان اهل بیت علیهم السلام، نمایاندن چهره حقیقی زمامداران ستمگر اموی و انتشار فضائل و مناقب اهلبیت علیهم السلام و معرفی آن گرامیان به عنوان جانشینان بر حق پیامبر صلی الله علیه و آله بود. امام سجاد علیه السلام در شهر كوفه با مردم ساده، سطحی نگر، تاثیرپذیر و پیمان شكن آن شهر سخن گفته و بعد از شناساندن خویش و افشای جنایات امویان فرمود: «ای مردم! شما را به خدا سوگند می دهم، آیا شما برای پدرم نامه ننوشتید و آنگاه بی وفایی نكردید؟! آیا با او عهدها و پیمانهای محكم نبستید و سپس با او پیكار كرده و او را به شهادت رساندید؟! وای بر شما! چه كار زشتی انجام دادید، شما چگونه به سیمای رسول الله صلی الله علیه و آله نظاره خواهید كرد، هنگامی كه به شما بگوید: فرزندان مرا كشتید، احترامم را از میان بردید، پس، از امت من نیستید!» هنوز سخنان امام تمام نشده بود كه مردم گریه كنان و ضجه زنان همدیگر را ملامت كرده و به نگون بختی خود، - كه خود برگزیده بودند - تاسف خورده و اشك ندامت و پشیمانی می ریختند. (1) مهمترین تاثیر این خطابه را می توان در سال 65 هجری در قیام توابین به وضوح به نظاره نشست.
همچنین پیشوای چهارم هنگامی كه در شام به مجلس جشن پیروزی یزید برده شد، ضمن تحقیر خطیب متملق دربار اموی، در كرسی خطابه قرار گرفته و با بهره گیری از زیباترین و بلیغ ترین جملات، فجایع كربلا را بازگو كرده و ضمن افشای چهره زشت جنایتكاران، تبلیغات سوء دشمنان اهلبیت علیهم السلام را خنثی كرده و سیمای سراسر فضیلت و افتخار آل محمد صلی الله علیه و آله را برای مردم نا آگاه شام نمایان ساخت. آن حضرت فرمود: «ایها الناس اعطینا ستا و فضلنا بسبع، اعطینا العلم والحلم و السماحة والفصاحة والشجاعة و المحبة فی قلوب المؤمنین، و فضلنا بان منا النبی المختار محمدا و منا الصدیق و منا الطیار و منا اسدالله و اسد رسوله و منا سبطا هذه الامة و منا مهدی هذه الامة؛ (2) ای مردم! به ما شش چیز عطا شده و به هفت نعمت [بر دیگران] برتری یافته ایم. به ما علم، حلم، جوانمری، فصاحت، شجاعت و دوستی در دل مؤمنان عطا شده است و ما به اینكه رسول برگزیده خداوند، حضرت محمد صلی الله علیه و آله و [حضرت علی علیه السلام نخستین] تصدیق كننده [پیامبر صلی الله علیه و آله] و جعفر طیار و [حمزه،] شیر خدا و رسول او و حسن و حسین علیهما السلام و مهدی این امت از ما هستند، فضیلت داده شده ایم..»
آن حضرت در ادامه به فضائل بی شمار امیرمؤمنان علیه السلام پرداخته و از چهره درخشان علی علیه السلام به نحو زیبایی دفاع نموده و در خاتمه با معرفی امام حسین علیه السلام، به ذكر مصیبت آن حضرت پرداخت. این سخنان آتشین، منطقی و روشنگر، آنچنان فضای جهل و غفلت و خفقان را درهم شست كه یزید در مقام دفاع از خود و سلطنتش برآمد. (3)
امام سجاد علیه السلام خطبه دیگری را نیز در نزدیكی مدینه برای مردمی ایراد نمود كه به استقبال قافله خسته دل و دل شكسته حسینی آمده بودند. این خطابه نیز آثار فراوانی در روحیه مردم مدینه گذاشت كه یكسال بعد از حادثه عاشورا، قیام خودجوشی از سوی اهالی مدینه بر علیه دستگاه طاغوتی بنی امیه رخ نمود كه به «واقعه حره.» معروف است.

2- گفتگوهای دشمن شكن

امام چهارم علیه السلام در پاسداری از اهداف عاشورا هر جا كه احساس می كرد دشمن می خواهد قیام كربلا را زیر سؤال برده و آن حماسه تاریخی را پوچ و باطل جلوه دهد، در مقام دفاع برآمده و با پاسخهای كوبنده با نقشه های شیطانی آنان به ستیز بر می خواست كه بارزترین نمونه های آن در مجلس عبیدالله بن زیاد و یزید بن معاویه به چشم می خورد. هنگامی كه در مجلس ابن زیاد، حضرت زینب كبری علیها السلام وی را با نطق خویش رسوا نمود، ابن زیاد متوجه امام زین العابدین علیه السلام گشته و پرسید: این جوان كیست؟ گفتند: او علی بن الحسین علیهما السلام است. ابن زیاد گفت: مگر خدا علی بن الحسین را نكشت؟ امام چهارم علیه السلام فرمود: من برادری بنام علی بن الحسین علیهما السلام داشتم كه مردم او را به شهادت رساندند.
ابن زیاد گفت: چنین نیست، خدا او را كشت.
امام سجاد علیه السلام آیه «الله یتوفی الانفس....» را قرائت نمود. ابن زیاد از پاسخ صریح امام خشمگین شده و فریاد زد: آیا در مقابل من جرات كرده و پاسخ می دهی؟ او را ببرید و گردن بزنید. حضرت سجاد علیه السلام در ادامه گفتگو فرمود: «ابالقتل تهددنی یابن زیاد، اما علمت ان القتل لنا عادة و كرامتنا الشهادة؛ (4) ای پسر زیاد! آیا مرا به قتل تهدید می كنی؟ مگر نمی دانی كشته شدن [در راه حق] عادت ما و شهادت [برای خدا عزت و] كرامت ماست..»
آن حضرت در مجلس یزید نیز با اینكه اسیر بود، هیچگاه حركت و یا سخنی كه نمایانگر عجز و خواری باشد از خود نشان نداد؛ بلكه همانند آزاده ای با شهامت، عزت و افتخار حسینی را به نمایش گذاشت.
آنگاه كه یزید در مجلس خویش اسرای كربلا را برای تحقیر و شكستن ابهت و عظمت خاندان آل محمد صلی الله علیه و آله حاضر كرده بود، خطاب به امام سجاد علیه السلام گفت: دیدی كه خدا با پدرت چه كرد؟ حضرت فرمود: ما جز قضای الهی كه حكمش در آسمان و زمین جریان دارد چیز دیگری ندیدیم. یزد گفت: «انت ابن الذی قتله الله؛ تو فرزند كسی هستی كه خدا او را كشت..»
امام فرمود: «انا علی، ابن من قتلته؛ من علی؛ فرزند كسی هستم كه تو او را به شهادت رساندی..» و در ادامه با تمسك به آیه قرآن فرمود: «و من یقتل مؤمنا متعمدا فجزاءه جهنم خالدا فیها و غضب الله علیه و لعنه و اعد له عذابا عظیما»(5) ؛ و هركس، مؤمنی را عمدا به قتل برساند مجازات او جهنم است، در آنجا همیشه می ماند، خداوند بر او غضب می كند و از رحمتش دور می سازد و عذاب بزرگی برای او آماده كرده است..»
یزید كه نتوانست این پاسخهای محكم را - كه جهنمی بودن وی را اثبات می كرد - تحمل كند، با خشم و غضب فرمان قتل امام را صادر كرد، اما امام سجاد علیه السلام با قاطعیت تمام فرمود: هیچگاه «فرزندان اسیران آزاد شده.» نمی توانند به قتل انبیاء و اوصیا فرمان دهند، مگر اینكه از دین اسلام خارج شوند. (6)

3- گریه های تاثرانگیز

امام سجاد علیه السلام برای زنده نگه داشتن خاطره شهیدان كربلا، در مناسبتهای گوناگون بر عزیزانش گریه می كرد. اشكهای حضرت زین العابدین علیه السلام كه عواطف را برانگیخته و در اذهان مخاطبا ن، ناخواسته مظلومیت شهدای كربلا را ترسیم می كرد، آثار پرباری برای تداوم نهضت عاشورا داشت و امروز این روش با پیروی از آن گرامی همچنان ادامه دارد و فرهنگ گریه بر سالار شهیدان عالم، همچنان تاثیرگذار بوده و در پیوند دادن عواطف و احساسات میلیونها عزادار عاشق با راه و هدف حضرت ابا عبدالله علیه السلام مهمترین عامل محسوب می شود. عشق به امام حسین علیه السلام در سوگواریها اشك می آفریند و این گریه های عزت بخش كه افتخار شیعه می باشند هر سال در دهه محرم سیمای كشور اسلامی را به حماسه عاشورا نزدیك نموده و قیام امام حسین علیه السلام را در خاطره ها زنده می سازد. حضرت سجاد علیه السلام بنیانگذار فرهنگ سوگواری و گریه در میان مؤمنان، بعد از شهادت پدر ارجمند خویش در حدود 35 سال امامتش به این روش ادامه داد تا جایی كه یكی از بكائین پنجگانه تاریخ نامیده شد. (7) وقتی علت این همه اشك و ناله را از او می پرسیدند در جواب می فرمود: «مرا ملامت نكنید. یعقوب بن اسحاق بن ابراهیم، پیامبر و پیامبرزاده بود، او دوازده پسر داشت، خداوند متعال یكی از آنان را مدتی از نظرش غایب كرد، در اندوه این فراق موقتی، موهای سر یعقوب سفید شده، كمرش خمیده گشت و نور چشمانش را از شدت گریه از دست داد، در حالیكه پسرش در این دنیا زنده بود. اما من با چشمان خودم پدر و برادر و 17 تن از خانواده ام را دیدم كه مظلومانه كشته شده و بر زمین افتادند. پس چگونه اندوه من تمام شده و گریه ام كم شود؟» (8)

4- حمایت از قیامهای طاغوت ستیز

یكی از آثار نهضت جاویدان كربلا، دمیدن روح حماسه و شجاعت و ایثار در میان مسلمانان بود. آنان باالهام از جنبش شورآفرین و حماسه ساز امام حسین علیه السلام و با تاثیرپذیری از خطابه های بیدارگر امام سجاد و حضرت زینب علیهما السلام روحیه اسلامخواهی و طاغوت ستیزی خود را در قالب قیامهای مردمی متبلور ساخته و بر علیه حكمرانان خودسر اموی دست به شورشهایی زدند كه در نهایت بعد از مدتی اساس حكومت آنان را متزلزل ساخته و از میان بردند.
شاخصترین این جنبشها بعد از حادثه جانسوز كربلا، سه قیام معروف است كه به نامهای قیام توابین، قیام مختار و قیام مدینه در تاریخ مطرح است. رهبران سه قیام، تداوم راه حضرت ابا عبدالله علیه السلام، غیرت دینی، اسلامخواهی و در نهایت محبت شدید به اهل بیت علیهم السلام را در شعارها و خواسته های خود نشان می دادند.
امام سجاد علیه السلام گرچه در ظاهر - به علت خفقان شدید و استبداد حاكم - در این قیامها نقشی نداشت و در حالت تقیه به سر می برد، اما در واقع از رهبران اینها اعلام رضایت كرده و عملا آنها را تایید می نمود. به عنوان نمونه هنگامی كه عده ای از دوستان اهل بیت علیهم السلام به نزد محمد حنفیه آمدند و اظهار داشتند: مختار در كوفه قیام كرده و ما را نیز به همیاری و همكاری فراخوانده است، اما نمی دانیم كه آیا او مورد تایید اهل بیت علیهم السلام هست یا نه؟ محمد حنفیه گفت: برخیزید به نزد امام من و امام شما، حضرت سجاد علیه السلام رفته و كسب تكلیف نماییم. هنگامی كه موضوع را به عرض امام علیه السلام رساندند، آن حضرت فرمود: ای عمو! اگر غلامی به خونخواهی ما مردم را دعوت به قیام كند، بر همه مردم واجب است كه او را یاری دهند و من تو را در این كار نماینده خود قرار می دهم، هر كاری در این زمینه صلاح می دانی انجام ده. آنان به همراه محمد حنفیه از نزد امام خارج شدند، در حالیكه سخنان امام سجاد علیه السلام را شنیده بودند و می گفتند: امام سجاد علیه السلام و محمد بن حنفیه به ما اذن قیام داده اند.(9)

5- نیایش های عارفانه و بیدارگر

از بهترین روشهای امام سجاد علیه السلام برای پاسداری از فرهنگ عاشورایی اسلام، كه حكایت از بینش عمیق و زمان شناسی آن حضرت دارد، عرضه نیایشهای عرفانی و روشنگر می باشد. دعاهای حضرت سیدالساجدین علیه السلام كه در مجموعه های ارزشمندی همچون صحیفه سجادیه، مناجات خمسة عشر، دعای ابو حمزه ثمالی، نیایشهای روزانه و... گرد آمده است، دل هر شنونده عارف و اندیشمندی را می لرزاند و توجه به معانی بلند و با شكوه آن، تشنگان وادی كمال و معرفت را سیراب می سازد. در لابلای این عبارات وحی گونه، - گذشته از اینكه مملو از حقایق و معارف حیاتبخش اجتماعی، سیاسی و فرهنگی است و آدمی را با توجه دادن به شگفتیهای آفرینش، با خالق هستی مرتبط ساخته و به روح و جانش صفا می بخشد - فلسفه قیام حسینی تبیین می گردد و انسان نیایشگر ناخواسته از حالت انزوا و خمودی به صحنه مبارزه با طاغوت و ستمگران سوق داده شده و راه عزت حقیقی به وی نشان داده می شود.
در حقیقت آمیزش عرفان و حماسه یكی از بارزترین جلوه های معنوی فرهنگ عاشوراست، همچنانكه سید بن طاووس در مورد عرفان و معنویت عاشورائیان می نویسد: در شب عاشورا، امام حسین علیه السلام و یارانش آنچنان به عبادت و مناجات مشغول بودند كه زمزمه های عاشقانه آنان همانند صدای زنبور عسل به گوش هر شنونده ای می رسید. برخی در حال ركوع وعده ای در حال سجده و یا در قیام و قعود بودند. (10)
این نیایشگران عارف همان كسانی بودند كه فردای آن روز آنچنان جانبازی كرده و حماسه آفریدند كه اهل آسمان و زمین را به تحیر واداشتند. امام سجاد علیه السلام میراث دار این قافله حماسه و عرفان و عشق بود كه برای احیا و پاسداری از آن، در مقابل شیطان و شیطان صفتان جبهه ای باطنی گشود و ارتباط حقیقی با آفریدگار جهان را به عنوان یكی از علل و عوامل قیام عاشورا برای تمام انسانهای خداجو و حقیقت طلب عرضه نمود و از این طریق عزت واقعی را به آنان شناساند كه «ان العزة لله جمیعا» (11) ؛ «به درستی كه همه عزت از آن خداوند است..»

امام سجاد علیه السلام در بخشی از دعای 48 صحیفه سجادیه به تبیین جایگاه امامان شیعه و مظلومیت آنان پرداخته و عرض می كند: «اللهم ان هذا المقام لخلفائك و اصفیائك و مواضع امنائك فی الدرجة الرفیعة التی اختصصتهم بها، قد ابتزوها؛ بارالها! این مقام [امامت] شایسته جانشینان و برگزیدگان و امنای تو در درجات بلندی است كه خودت آنان را به آن اختصاص داده ای [و غاصبان] آن را به غارت برده اند..»
آن حضرت در فرازی از مناجات محبین به عاشقان عارف و حقیقت طلب چنین می آموزد: «الهی! من ذاالذی ذاق حلاوة محبتك فرام منك بدلا و من ذاالذی انس بقربك فابتغی عنك حولا، الهی فاجعلنا ممن اصطفیته لقربك و ولایتك و اخلصته لودك و محبتك و شوقته الی لقاءك؛ (12) خداوندا! كیست كه شیرینی محبتت را چشیده باشد و بجای تو دوستی دیگران را برگزیده باشد، و كیست كه به مقام قرب تو مانوس شده و [بعد از آن] لحظه ای از تو روی گردانیده باشد؟! بارالها! ما را از كسانی قرار ده كه برای قرب و دوستی خودت برگزیده ای و آنان را برای مهر و محبت خود خالص گردانیدی و آنان را برای ملاقات خود شائق ساختی..»
مهمترین نكته ای كه در نیایشهای امام سجاد علیه السلام جلب توجه می كند، اهتمام آن حضرت به صلوات بر محمد و آل اوست كه با توجه به عصری كه مبارزه با اهل بیت علیهم السلام و یاران آنان در راس برنامه های حكومت اموی بوده است و حتی لعن و سب علی علیه السلام و خاندانش همچنان ترویج می شد، شایان دقت است. همچنین نمایاندن عظمت اهل بیت علیه السلام، ارزش محبت آنان و توسل به آنان در آن دوران نوعی مبارزه با دشمنان و مخالفین اهلبیت علیهم السلام به شمار می آید.

6- تربیت شاگردان

یكی از مهمترین شیوه های امام سجاد علیه السلام در پیشبرد اهداف قرآن و اهلبیت علیهم السلام، پرورش انسانهای مستعد و آماده كردن آنان برای مبارزه فرهنگی - عقیدتی با معارضان و مخالفان قرآن و اهل بیت علیهم السلام بود. شیخ طوسی در حدود 170 نفر از یاران و شاگردان آن حضرت را فهرست كرده است كه بیشتر آنان از امام سجاد علیه السلام بهره های علمی برده و روایت نقل كرده اند. در اینجا به چند تن از چهره های معروف آنان اشاره می كنیم:

1- ابو حمزه ثمالی: وی رهبری شیعیان كوفه را به عهده داشت و در علم حدیث و تفسیر به مراتب عالی دست یافته و مورد علاقه و اعتماد امامان معصوم علیهم السلام قرار گرفته بود. ابو حمزه از جمله یاران نزدیك امام بود كه امام سجاد علیه السلام برای اولین بار قبر امام علی را - كه تا آن زمان نامعلوم بود - به وی شناساند و او به همراه شماری از فقیهان شیعه به زیارت حضرت علی علیه السلام می رفت. تفسیر قرآن، كتاب نوادر، كتاب زهد، رساله حقوق امام سجاد علیه السلام، دعای ابو حمزه ثمالی از جمله آثار این شایسته ترین شاگرد مكتب امام چهارم علیه السلام می باشد.

2- یحیی بن ام طویل مطعمی: وی از شاگردان نزدیك امام چهارم علیه السلام بود و با شهامت و جرات تمام، طرفداری خود را از اهلبیت علیهم السلام و دشمنی اش را با ستمگران عصر علنی كرده و بدون واهمه ابراز می داشت. او وارد مسجد پیامبر شده و با كمال شجاعت، در میان مردم حاضر، خطاب به زمامداران مستبد و خودخواه می گفت: ما مخالف شما و منكر راه و روش شما هستیم، میان ما و شما دشمنی آشكار و همیشگی است. (13) و گاهی در میدان بزرگ كوفه ایستاده و با صدای رسا می گفت: هر كس علی را سب كند، لعنت خدا بر او باد. ما از آل مروان بیزار هستیم. (14)

3- محمد بن مسلم بن شهاب زهری: وی كه در ابتدا از علمای اهل سنت بود، در اثر معاشرت با امام چهارم و بهره های شایان علمی كه از آن حضرت می برد، به حضرت سجاد علیه السلام علاقه شدیدی پیدا كرد و از آن حضرت همیشه با لقب زین العابدین علیه السلام یاد می كرد. امام چهارم نیز از این ارتباط استفاده كرده و در مناسبتهای مختلف او را از یاری رساندن به ستمگران بر حذر می داشت و در نامه مفصلی، عواقب ارتباط و تمایل به زمامداران ستم پیشه را به وی گوشزد نمود. او از افرادی است كه بیشترین بهره را از امام چهارم علیه السلام برده است. روزی زهری به حضور حضرت سجاد علیه السلام آمد، امام وی را افسرده و اندوهگین دیده و علت را پرسید. زهری گفت: ای پسر پیامبر! اندوه من از سوی برخی مردم بویژه افرادی است كه به آنان خدمت كرده ام ولی آنها بر خلاف انتظار من به من حسد ورزیده و چشم طمع به اموالم دوخته اند.
امام چهارم در ضمن ارائه رهنمودهای راهگشایی، به وی فرمود: «احفظ علیك لسانك تملك به اخوانك؛ اگر از زبانت مواظبت كنی همه دوستان و آشنایانت در اختیار تو خواهند بود..» آنگاه حضرت افزود: زهری! كسی كه عقلش كاملترین اعضاء وجودش نباشد، با كوچكترین اعضایش (زبان) هلاك می شود..» پیشوای چهارم ضمن اشاره به مهمترین رمز توفیق در زندگی فرمود: اگر دیدی كه مسلمانان تو را احترام می كنند و بزرگ می شمارند، بگو آنها بزرگوارند كه با من چنین رفتار می كنند و اگر از مردم نسبت به خود بی توجهی مشاهده كردی، بگو از من خطایی سر زده كه مستوجب چنین بی احترامی شده ام.
هرگاه چنین اندیشیده باشی و طبق این اندیشه عمل كنی، خداوند متعال زندگی را بر تو آسان كرده، دوستانت زیاد و دشمنانت به حداقل خواهند رسید. در این صورت نیكیهای دیگران تو را خوشحال می كند و از بدی و اذیتهای آنان آزرده نخواهی شد.(15)
ابان بن تغلب، بشر بن غالب اسدی، جابر بن عبدالله انصاری، حسن بن محمد بن حنفیه، زید بن علی بن الحسین علیه السلام، سعید بن جبیر، سلیم بن قیس هلالی، ابو الاسود دؤلی، فرزدق شاعر، منهال بن عمرو اسدی، معروف بن خربوذ مكی و حبابه والبیه از جمله معروفترین شاگردان و یاران امام سجاد علیه السلام محسوب می شوند كه در تداوم نهضت كربلا و رساند پیام امام سجاد علیه السلام به نسلهای آینده نقش مهمی داشته اند.
همچنین حضرت زین العابدین علیه السلام با گرامی داشتن شعرای متعهد، از آنان به عنوان زبان گویای اهل بیت علیهم السلام بهره می برد. كمیت بن زیاد اسدی و فرزدق شاعر از جمله آنان می باشند.


پى‏نوشت‏ها:
1)- احتجاج طبرسی، ج 2، ص 32.
2)- مناقب آل ابی طالب، ج 3، ص 305؛ بحار الانوار، ج 45، ص 137 و 174؛ معالی السبطین، ج 2، ص 178.
3)- همان.
4)- همان، ص 296.
5)- نساء/93.
6)- شرح الاخبار مغربی، ج 3، ص 253؛ ذریعة النجاة، ص 234.
7)- امالی صدوق، ص 140.
8)- لهوف سید بن طاووس، ص 380.
9)- ذوب النضار، ص 97؛ معجم رجال الحدیث، ج 19، ص 109.
10)- لهوف، ابن طاووس، ص 172.
11)- یونس/65.
12)- مفاتیح الجنان، مناجات نهم.
13)- معجم رجال الحدیث، ج 21، ص 38.
14)- اصول كافی، باب مجالسة اهل المعاصی، حدیث 16.
15)- بحار الانوار، ج 71، ص 156.


ماهنامه اطلاع رسانی، پژوهشی، آموزشی مبلغان شماره 39