دين به عنوان يک اصل ثابت و غير قابل انکار در زندگي بشر نقش مهمي را بر
عهده دارد و اهميت آن بر کسي پوشيده نيست. اما اينکه چه مفاهيمي در قالب يک
شريعت عهده دار هدايت انسان است و از زبان چه کسي و با چه مضموني ارايه
شده، سؤالي است که انسان همواره در پي کشف آن بوده است.
هماهنگي تعاليم الهي اسلام با فطرت انسان از ويژگي هايي است که باعث
تمايز آن از ساير اديان و موجب گرايش انديشه هاي پاک و حقيقت جو شده است که
اين نشانه جاودانه و جهاني بودن اين شريعت مقدس مي باشد. بنابراين بر
خداوند حکيم است تا براي دوام اين اصل ثابت در زندگي بشر و تداوم موافقت
احکام و دستورات آن با فطرت انسان، برنامه هايي تدوين کند که در هر عصري و
با وجود هر گونه شرايط زماني علاوه بر موافقت با فطرت الهي انسان، به
نيازهاي روحي، جسمي، فردي و اجتماعي او پاسخ دهد.
در اين راستا «حج» به عنوان سند گويا و جنبش حرکت آفرين اسلام مايه دوام
دين و ايجاد روحيه جمعي بين مسلماناني است که به لحاظ پراکندگي جمعيتي در
نقاط مختلف و گستردگي جغرافيايي کشور اسلامي از يکديگر فاصله گرفته اند.
علاوه براين از آنجا که حج ريشه در اصول اعتقادي و فکري مسلمين دارد باعث
استحکام پايه هاي اخلاقي در فرد فرد مسلمين مي شود که مي توان از آن به
عنوان نهضت خودسازي در اسلام ياد کرد، از طرف ديگر «حج» باعث اصلاح اخلاق
اجتماعي و تثبيت اخلاق اسلامي در جامعه مي شود.
علت وجوب حج
اهميت اين عبادت الهي در آن جاست که آيات متعددي از قرآن کريم وجوب و
فلسفه حج را براي مسلمين تبيين کرده و روايات فراواني از پيشوايان معصوم(ع)
در تثبيت اين انديشه قرآني وارد شده است که خداوند در سوره آل عمران مي
فرمايد:
«و بر مردم، حج و زيارت آن خانه واجب است، بر هر کسي که توانايي يافته و
بر آن راه يابد و هر که کافر شود تنها در خود زيان رسانده است»1
همچنين پيامبرعظيم الشأن اسلام(ص) درباره مقصود از وجوب حج فرموده اند:
«منظور از وجوب حج و طواف و ديگر مناسک به پا داشتن ذکر و ياد خداست»2
امام رضا(ع) نيز در اين باره مي فرمايند:
«اي مکلف به تکليف حج، خدايت مورد رحمت قرار دهد، به تو هشدار مي دهم که
حج فريضه اي از فرايض خداوند جليل و عزيز است و بر آن که داراي استطاعت مي
باشد واجب است. و اين وجوب در تمام عمر انسان يکباراست و خداوند بر انجام
دهنده آن وعده بهشت و گذشت از گناهان داده است و در قرآن مجيد که سند تمام
حقايق است، روي گردان از اين واجب عظيم و فريضه بزرگ را کافر ناميده و به
تارک آن وعده آتش قيامت داده، پس ما از آن آتش به حق پناه مي بريم»3
استطاعت شرط وجوب حج
در حديث شريف حضرت رضا(ع) که در تفسير آيه مذکور بيان شده است، سخن از
شرايط استطاعت به ميان آمده است که دليل بر وجوب حج مي باشد.
استطاعت همان توانايي مالي براي حج است و بر هر مسلماني واجب است که در
صورت استطاعت مالي به حج برود، به علاوه از حضرت صادق(ع) روايت شده است که:
«تا کعبه برپاست، دين نيز پايدار است.»4 با توجه به نقش مهم حج در حفظ دين
و نيز با اهتمام به اين امر که پيامبر اسلام(ص) حفظ دين را برهر مسلماني
واجب دانسته اند، نوعي ديگر از استطاعت که ثمره سفر حج است قابل بررسي است
و آن استطاعت اجتماعي مي باشد.
بنابراين بر مسلمانان واجب است که در صورت توانايي مالي با شرکت در
کنگره عظيم حج که مظهر وحدت، انسجام و قدرت امت اسلامي است، استقلال و عدم
وابستگي به بيگانگان را براي جامعه مسلمين به ارمغان آورند.
معارف و علل تشريع حج در انديشه حضرت رضا(ع)
علي بن موسي الرضا(ع) درباره فلسفه و علل تشريع حج خطاب به فضل بن شاذان
مي فرمايند: «حج به سوي خدا رفتن و در پيشگاه باري تعالي حاضر شدن است»5
حج باطني که مقصود از زيارت است باعث بروز تحولات اساسي در زائر مي شود
چرا که مناسک حج سمبلي از مناسک اسلامي است و باعث ايجاد روحيه تقوي در
افراد و تربيت نفس مي شود.
هدف از آفرينش انسان، معرفت خداست و انسان زماني به اين معرفت دست مي
يابدکه بوسيله عبادت به تربيت نفس خود بپردازد و حج مشتمل بر تمام نتايجي
است که از ساير عبادات چون نماز و روزه حاصل مي شود بنابراين در معرفت
انسان نسبت به خدا اثري بنيادين دارد.
کمال طلبي
در ادامه آن حديث شريف حضرت رضا(ع) سر عظيم حج را اين چنين بيان مي
دارند:«حج زيادت طلبي و کمال خواهي است.»
کمال طلبي در انسان از فطريات مسلم و غير قابل انکار است و آنچه در
مراسم پرفيض حج به نداي فطرت انسان پاسخ مي دهد، حرکت انسان بر اساس معرفت
الهي به سوي کمال مطلق است.
حج؛ آغاز حرکتي نو در زندگي
امام رضا(ع) فلسفه مناسک و اعمالي که در حج وارد شده را نشان از تحولي
مي دانند که حج در روح انسان به جاي مي گذارد و آن ابراز پشيماني از گذشته
و بازگشت به خويشتن است، رجعتي که باعث شروعي نو و هدفمند و جبران کننده
خسارتهاي گذشته است.
حج، از گذشته تاريک و پر گناه خارج شدن و از آنچه در گذشته انجام شده،
توبه کردن است و براي آينده کار خوب و نيک را از نو آغاز کردن.(6)
حج؛ تمرين خودسازي
علي بن موسي الرضا(ع) در اين رابطه معتقدند که: در حج بدن را به سختي
انداختن، از زن و فرزند دور شدن و جان را از هواهاي نفساني و شهوات منع
کردن است.(7)
راهي براي اداي حقوق اجتماعي
امام هشتم(ع) در ادامه مي فرمايند: حج وسيله اي براي خارج کردن و
جداسازي داراييها از يکديگر و پرداختن حقوق فقرا و مستمندان است.
اداي حقوق مستمندان از راه پرداخت خمس و زکات اموال و لزوم جداسازي
اموال قبل از سفر حج علاوه بر انجام واجب الهي باعث مي شود تا انسان متوجه
اطرافيان خود بوده و حقوقي که خداوند بر عهده او نهاده انجام دهد.
اين فراز از پيام حضرت رضا(ع) به زائران کعبه، بعد اجتماعي و لزوم توجه
به ساير افراد را يادآور مي شود و اين ويژگي را که حاجيان از نقاط مختلف
براي همدلي در نقطه اي جمع مي شوند روشن تر و لزوم فرياد رسي به مسلمانان
را دو چندان ساخته و حس انترناسيوناليستي اسلامي را در مسلمين بارور مي
سازد. رشد اين ويژگي در زائران، زمينه ساز وحدت اسلامي و حاکي از بلوغ
اجتماعي مسلمين است.
همايش سالانه علوم اسلامي
ثامن الحجج(ع)، «حج» را جايگاه فراگيري فقه و احکام دين و انتقال اخبار
پيشوايان(ع) به سراسر جهان مي دانند و مي فرمايند:
مع مافيه من التفقه و نقل الاخبارالائمه(ع) الي کل صقع و ناحيه، کمال
قال ا... تعالي: فلولا نفر من کل فرقة منهم طائفة ينفقهوا في الدين...(8)
کنگره جهاني حج فرصتي مغتنم براي مسلمين بوجود مي آورد تا به معرفي
اسلام اصيل به جهانيان بپردازند، اميرمؤمنان(ع) در بيان اهميت اين مسأله مي
فرمايند: «براي مردم حج را به پا دار و روزهاي خدا را به يادشان آور، در
بامداد و شامگاه در يک مجلس عمومي با مردم بنشين. آنان که پرسشهاي ديني
دارند با فتواها آشنايشان بگردان و ناآگاه را آموزش ده و با دانشمندان به
گفتگو بپردازد.»(9)
امام خميني(ره) با اهتمام به اين اصل، حج را زمان برائت از مشترکين و
اعاده حقوق اسلام و معرفي اسلام ناب دانسته و آن را سرمايه اي عظيم براي
مسلمين و عامل پايداري آنان معرفي کردند.
مشروعيت بهره برداري اقتصادي
حضرت در اين باره مي فرمايند:«در حج براي تمام مردم در شرق و غرب زمين،
آنانکه در دريا و خشکي بسر مي برند، چه آنها که حج مي گذارند و چه غير
آنان، از تاجر، وارد کننده، فروشنده و خريدار، کاسب، کرايه دهنده و فقير و
مسکين سودمند بوده و نيازهاي مردم را در اطراف و اکناف زمين بر مي آورد.»
در آموزه هاي ديني اسلام هيچ منافاتي بين پاکسازي روحي و تلاش براي
رسيدن به اقتصاد برتر وجود ندارد بلکه از آن جهاد في سبيل ا... تعبيرشده
است.
«حج» نيز که يکي از پر ثمرترين اعمال عبادي اسلام و مشتمل بر تعاليم
فراواني است مستثنا از اين قاعده نمي باشد. شبهه اي که درباره عدم جواز
توجه به اقتصاد و خريد و فروش در حج وارد شده است بنا بر آنچه در تفسير آيه
198 سوره بقره از «ابن عباس» آمده، رد مي شود.
علامه طباطبايي(ره) دراين باره معتقد است که: «جواز تجارت در حج مانند
جواز خريد و فروش بعد از نماز جمعه است. ايشان از داد و ستد به جستجوي فضل
پروردگار تعبير مي کند.(10)
شهيد بهشتي درباره مشروعيت بهره برداري اقتصادي از حج مي گويد: «قبل از
اسلام مراسم حج، پيش از آنکه يک مراسم ديني و زيارتي باشد، مراسم اقتصادي،
اجتماعي و سياسي بود. پس از اسلام هر مسلمان نزد خود مي گفت: من متوجه خدا
هستم و در اين سفر که به خاطر توجه به خدا انجام مي دهم ديگر نبايد به فکر
کسب و کار و تجارت باشم و آن را حرام و عامل تضييع ارش حج مي دانست تا اين
که آيه نازل شد که عيبي ندارد که در سفر حج در پي فضل الهي باشيد.»(11)
در لواي اين مطالب نبايد از دو نکته اساسي غافل ماند؛ اول اينکه، هر چند
تجارت در سفر حج مقبول است اما نبايد هدف اصلي از سفر، تجارت باشد و هدف
اصلي اين سفر الهي تحت الشعاع تجارت قرار گيرد، يعني اصل به خاطر فرع به
فراموشي سپرده شود.
نکته دوم اين است که هدف شارع مقدس از اباحه تجارت در حج که گردهمايي
سالانه مسلمين است، رونق بازار مسلمين مي باشد. اما در حال حاضر که بازار
حجاز دردست توليدکنندگان غربي است بايد در اين مسأله دقت شود که مبادا
تجارت و خريد و فروش کالاهاي غربي موجود در بازار عربستان، از مسلمين، مصرف
کنندگاني بي چون و چرا بسازد و روحيه استقلال طلبي و عدم وابستگي به
بيگانگان را که از اهداف سياسي- اجتماعي حج است، کمرنگ سازد.
پىنوشتها: