در انتظار رؤيت خورشيد‏

احمد زماني‏


ولادت
بامداد جمعه، پانزدهم شعبان 255 هجري قمري، دوازدهمين اختر آسمان امامت و ولايت حجة بن‏الحسن المهدي(عج) در خانه امام عسكري(ع) در شهر "سامرا" ديده به جهان گشود.1 مادرش نرجس، ريحانه، سوسن و صيقل خوانده مي‏شد.2 آن يادگار الهي حجت، قائم، خلف صالح، صاحب الزمان و بقية‏اللّه‏ لقب گرفته است و مشهورترين لقبش حضرت "مهدي" است.3
اين مولود مسعود دو غيبت دارد؛ نخست غيبت صغري، كه 69 سال طول كشيد و بعد از شهادت امام عسكري(ع) در سال 260هـ .ق (زمان 6 سالگي حضرت) آغاز شد و تا سال 329هـ .ق (زمان درگذشت آخرين نايب خاصش "علي بن‏محمد سيمري") ادامه يافت. پس از آن، غيبت كبري آغاز شد كه از سال 329هـ .ق تا كنون استمرار يافته است و پايانش بر كسي جز خداوند آشكار نيست.4
اميرمؤمنان(ع) فرمود: [امام] غايب ما دو غيبت خواهد داشت كه يكي طولاني‏تر از ديگري است. در دوران غيبت او، تنها كساني در اعتقاد به امامتش پايدار مي‏مانند كه داراي يقيني استوار و معرفتي كامل باشند.5

در انتظار مهدي(ع)
از باورهاي عمومي جهان اسلام، به ويژه جامعه تشيع، اعتقاد به مهدويت و آمدن مصلحي بزرگ است. آن كه تلاشهاي شبانه‏روزي ديگر مصلحان و مشعلداران هدايت را به ثمر مي‏رساند و انسان گرفتارِ كج‏رويها و دلخوشي‏هاي زودگذر و اضطراب و دودلي و حيرت را نجات مي‏بخشد. به راستي انتظار وجود چنين نجات‏بخشي دلهاي مرده را زنده مي‏كند و مردم را از نوميدي، كه بزرگترين مشكل رواني قرن معاصر است، رها مي‏سازد. پيامبر گرامي اسلام چنين انتظار مثبت و سازنده‏اي را عبادت و بندگي خداوند سبحان برشمرده، مي‏فرمايد:
از باورهاي عمومي جهان اسلام، به ويژه جامعه تشيع، اعتقاد به مهدويت و آمدن مصلحي بزرگ است.
اَفضل أعمال امتي انتظار فرج اللّه‏ ـ عزوجل6ـ؛ برترين و والاترين كارهاي امت من داشتن اميد و تلاش در راستاي فرج الهي است.
و اميرمؤمنان علي بن‏ابي‏طالب(ع) نيز فرموده:
انتظروا الفرج و لاتيأسوا من روح اللّه‏ فان اُحب الأعمال إلي اللّه‏ ـ عزوجل ـ انتظار الفرج7؛ شما اميدوار فرج و گشايش الهي باشيد و از كمكهاي خداوند نوميد نگرديد؛ همانا برترين اعمال در نزد خالق يكتا انتظار فرج است.

انتظار در امتهاي گذشته
پيامبران گذشته در ميان امتهاي خويش از اصلاح اساسي و اجراي عدالت همگاني سخن مي‏گفتند و وعده ظهور مصلح بزرگ به پيروان خود مي‏دادند. آنها خود با تمام توان در اين راستا مي‏كوشيدند؛ قربانيان و شهداي فراواني تقديم مي‏داشتند؛ در جهت اصلاح جوامع گرفتاريهاي بسيار تحمل مي‏كردند؛ ولي اصلاح فراگير و جهان شمول تحقق پيدا نكرد.
ابراهيم خليل الرحمان(ع)، بعد از طوفان نوح، به ارشاد و تبليغ پرداخت تا بسياري از افراد پاك مجذوب وي گشتند و سر تسليم فرود آوردند. او با نمروديان درافتاد و رنجهاي بسيار تحمل كرد؛ ولي نمرود (حمورابي)، با منحرف ساختن مردم، ساختن بهشت و دوزخ و سوق دادن مردم، انبيا و امتهاي پيشين در انتظار مصلحي بزرگ و نجات‏بخشي جهاني به سر مي‏بردند تا زحمات پيامبران (عليهم السلام) را به ثمر رساند .
به سوي ماديت، افكار شيطاني خود را گسترش داد؛ در نهايت سدّ راه شد و عدالت عمومي تحقق پيدا نكرد و باز آن وعده ابراهيم(ع) اجرا نشده باقي ماند. موسي پيامبر(ع) با تلاش قوم خويش را از دست فرعون نجات داد. ولي به پيروزي جهاني نرسيد. عيسي(ع) تلاش فراوان كرد؛ ولي در نهايت او را به دار آويختند تا فرياد عدالت‏خواهي‏اش خاموش شود و خود به چپاول سرمايه‏هاي مادي و معنوي مردم بپردازند. البته خداوند سبحان عيسي(ع) را از شرّ آنان محفوظ داشت و براي روز ديگر، كه همان وقت ظهور است، به آسمان برد. او از آسمان فرود مي‏آيد و پشت سر حضرت مهدي قرار مي‏گيرد. قرآن مي‏گويد:

"وَ قَوْلَهُمْ اِنّا قَتَلْنا الْمَسيحَ عِيسَي بْنَ‏مَرْيَم رَسُولَ اللّه‏ِ وَ ما قَتَلُوهُ وَ ما صَلَبُوهُ وَ لكِنْ شُبَّه لَهُمْ ... وَ ما قَتَلُوهُ يَقينا، بَلْ رَفَعَهُ اللّه‏ِ إِلَيْهِ وَ كانَ اللّه‏ُ عَزيزا حَكيما"8
گفتار [دروغ] آنان كه گفتند: ما مسيح "عيسي بن‏مريم" رسول خدا را كشتيم در صورتي كه او را نكشتند و نه به دار آويختند؛ بلكه امر بر آنان مشتبه گرديد ... به يقين، آنان عيسي(ع) را نكشتند؛ بلكه خداوند او را به سوي خود بالا برد؛ و پيوسته خداوند بر هر كاري مقتدر است و اعمالش از روي حكمت.

علامه طباطبايي، در تفسير آيه فوق مي‏نويسد: در اينكه عيسي بن‏مريم به هنگام ظهور مهدي(ع) فرود خواهد آمد و پشت سر او نماز خواهد گزارد، احاديث و روايات بسياري، از طريق اهل سنت و شيعه، از پيامبر و ائمه اهل بيت (عليهم السلام) نقل شده كه يقين‏آور است و جايي براي ترديد باقي نمي‏گذارد.9
پس انبيا و امتهاي پيشين در انتظار مصلحي بزرگ و نجات‏بخشي جهاني به سر مي‏بردند تا زحمات پيامبران (عليهم السلام) را به ثمر رساند و آن امري حتمي است.

انواع انتظار
بايد اذعان كرد كه بشر، بر اساس طبيعت خويش، در پي تحقق عدالت عمومي است تا همه گروههاي جامعه از ستمگري و استبداد و محروميت خويش و ديگران رها گردند. جهت تحقق اين وعده الهي دو گونه انتظار ديده مي‏شود:

الف) انتظار مخرّب
بعضي از افراد جامعه چنين مي‏انديشند كه بايد دست روي دست گذارند و براي نابودي ستم و استبداد هيچ فعاليتي انجام ندهند و خطري را به جان نخرند؛ زيرا تحول و دگرگوني جامعه يا نابودي افراد فاسد، بر عهده ديگران است. آنان بايد چشم انتظار بنشينند تا قدرتي غيبي همه چيز را دگرگون كند و زمينه بهره‏برداري از نعمتهاي الهي را براي آنان فراهم سازد. اين گونه انتظار را انتظار مخرب مي‏نامند؛ زيرا زمينه را براي فساد بيشتر تبهكاران و مفسدان فراهم مي‏سازد و بي‏ترديد استكبار و مكتبهاي الحاد و مادي همواره مبلّغ و ناشر آن بوده‏اند. متأسفانه گاه اين طرز فكر نادرست به حساب باورهاي ديني گذاشته مي‏شود. در اين نوع انتظار، گناه هم فال است و هم تماشا؛ هم لذت و كامجويي است و هم كمك به انقلاب مقدس نهايي؛ زيرا اينان فكر مي‏كنند تا فساد همه جا را فرا نگيرد آن مصلح قيام نمي‏كند.
طاعت از دست نيايد گنهي بايد كرد در ره دوست به هر حيله رهي بايد كرد
اينان هر حركت اصلاح‏طلبانه‏اي را محكوم به شكست مي‏دانند و به هيچ تحول و حركتي كمك نمي‏كنند و به همه حركتها با بدبيني مي‏نگرند. اين نوع برداشت از انتظار و مهدويت، جز تعطيلي احكام و حدود الهي و گسترش فساد به وسيله مستكبران دستاوردي ندارد.

ب) انتظار سازنده و پويا
سازندگي و پويايي جهت بهتر زيستن از آرمانهاي جوامع اسلامي است. در مكتب ارزشمند اسلام، آن كه دو روزش مساوي باشد و در مقايسه به گذشته خود رشد و تكاملي نداشته باشد، مغبون و زيانكار شمرده شده است؛ و آن كس كه امروزش از ديروز بدتر باشد، ملعون و طرد شده است. علاوه بر اين، معصومان پاك گفته‏اند؛ آن كه سازندگي و پويايي جهت بهتر زيستن از آرمانهاي جوامع اسلامي است.
پرونده عملش چنان باشد كه آينده خود را از گذشته بهتر نبيند، مرگ برايش از زندگي سزاوارتر و بهتر است. منتظران واقعي، چنانچه در زمان غيبت به فرمان رهبران راستين خود گوش فرا دهند، بايد از هيچ تلاشي در راستاي اصلاح جامعه كوتاهي نكنند، بلكه هر خطري را به جان بخرند تا صلاح و سعادت تحقق يابد و زمينه ظهور آن نجات‏بخش فراهم گردد.
در انتظار سازنده چنانچه مؤمنان تلاشي پي‏گير در اصلاح جامعه نداشته باشند و با زشتيها و منكرات مبارزه نكنند، منتظر شمرده نمي‏شوند. در اين نوع انتظار، جامعه آمادگي ويژه‏اي دارد؛ در هر حال خود را در خدمت مصلحي بزرگ مي‏بيند و آماده است با تلاش صادقانه جامعه بشري را متحول كند و با رهبري آن نجات‏بخش، عدل و انصاف را بر سرنوشت همه انسانها حاكم گرداند.
مفضّل بن‏عمر، كه از شاگردان امام صادق(ع) بود، مي‏گويد: خدمت آن حضرت بوديم، سخن از انتظار و آمادگي و پذيرش نجات‏بخش الهي، كه از فرزندان رسول خدا(ص) است، به ميان آمد؛ آن حضرت فرمود:
من مات منتظرا لهذا الأمر كان كمن كان مع القائم في فسطاطه لا بل كان بمنزلة الضارب بين يدي رسول اللّه‏(ص) بالسيف.10
آن كه در انتظار فرج به سر برد و با حال آمادگي براي ظهور قائم و مصلح كل از دنيا رود وضعيت او مانند كسي است كه در خيمه فرماندهي آن نجات‏بخش جهت اصلاح جامعه به سر مي‏برد و گوش به فرمان است.
سپس امام صادق(ع) فرمود: بلكه بالاتر، او همانند كسي است كه شمشير در دست دارد و در راه خدا در ركاب رسول خدا(ص) جهت اصلاح جامعه و نشر اسلام حقيقي جهاد مي‏كند.

مصلح بزرگ در كتابهاي آسماني
ظهور مهدي موعود(ع) از نعمتهاي بزرگ الهي است كه خداوند به وسيله آن بر مردم و مستضعفان جهان منت گذاشته و اراده كرده آنان را سروري و آقايي دهد. قرآن مي‏گويدم
"وَ لَقَدْ كَتَبْنا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكرِ أَنَّ الاَرْضَ يَرِثُها عِبْادِيَ الصّالِحُونَ"11
و ما، بعد از تورات، در زبور داود نوشتيم [در كتابهاي انبيا گذشته وعده داديم]كه بندگان نيكوكار من زمين را به ارث مي‏برند و در آن حكومت خواهند كرد.
در كتابهاي تفسيري آمده است: اين وعده الهي، در همه كتابهاي آسماني است و مراد از "صالحين" قائم آل محمد، مهدي موعود(ع) و ياران اويند.12
علامه مجلسي(ره) در بحارالانوار توضيح مي‏دهد: بعد از اينكه در همه كتابهاي آسماني پيامبران وعده خود را نوشتيم، در قرآن نيز وعده خويش را تكرار كرديم.
سپس مي‏نويسد: مقصود از "ذكر" تورات است و بعضي از مفسران بر اين باورند كه مراد از "زبور" همه كتابهاي آسماني است.13 در كتاب انجيل و تورات، در موارد مختلف از ظهور مصلح بزرگ سخن به ميان آمده است كه اشاره به نمونه‏هايي از آن سودمند مي‏نمايد:
الف) در عهد جديد چنين مي‏خوانيم: "او پسري خواهد زاييد كه نامش را "يَسُوعْ" "عيسي" مي‏گذارد. آن فرزند امت خويش را از گناهانشان رهايي مي‏بخشد."14
ب) در انجيل يوحنا چنين آمده است: "زيرا در حقيقت شنيده‏ايم كه او "مسيح" نجات‏دهنده عالم است."15
ج) در انجيل لوقا، به صورت عموم در باره نجات‏بخش و انتظار آن، چنين مي‏نويسد:
"پس خود را حفظ كنيد، مبادا دلها از پرخوري و مستي و انديشه‏هاي دنيوي سنگين گردد."
"و آن روز ناگهان بر شما آيد، زيرا مثل دامي بر جميع سكنه تمام روي زمين خواهد آمد."
"پس در هر وقت دعا كرده و بيدار باشيد تا شايسته آن شويد كه از جميع اين چيزهايي كه در زمين به وقوع خواهد پيوست نجات يابيد و در حضور پسران ايشان بايستيد."16بقيه در صفحه 17
د) در عهد قديم (تورات) راجع به امنيت كامل براي همه موجودات آمده است:
"در آن روز به جهت ايشان با حيوانات صحرا و مرغان هوا و حشرات زمين عهد خواهم بست و كمان و شمشير و جنگ را از زمين خواهم شكست و ايشان را به امنيت خواهم رسانيد و بعد خواب، همراه با آرامش خواهند كرد."17
هـ) و نيز در باره نجات مستضعفان و ظهور مصلح بزرگ آمده است:
"هر كه تا انتها صبر كند، نجات يابد."18
"زيرا شما را صبر لازم است تا اراده خداي را به جاي آورده و وعده او را بيابيد"
"زيرا بعد از اندك زماني آن آينده خواهد آمد و تأخير نخواهد داشت."19


پاورقيها:
1 ـ ارشاد، شيخ مفيد، ص 346؛ كشف الغمه، اربلي، ج 3، ص 310.
2 ـ اثبات الوصية، مسعودي، ص 248.
3 ـ فصول المهمه، ابن‏صباغ مالكي، ص 418.
4 ـ سيره پيشوايان، مهدي پيشوايي، ص 673.
5 ـ ينابيع الموّدة، قندوزي، ج 3، ص 82، باب 71.
6 ـ بحارالانوار، ج 52، ص 122، ح 2 (اين حديث با سه سند مورد اعتماد به وسيله امام هشتم علي بن‏موسي الرضا(ع) از پيامبر اسلام نقل شده است)
7 ـ همان، ص 123، ح 7.
8 ـ اعراف، آيه 138.
9 ـ نساء، آيه 8 ـ 157.
10 ـ الميزان، علامه طباطبايي، ج 5، ص 146.
11 ـ بحارالانوار، ج 71، ص 173، ح 5؛ من لا يحضره الفقيه، ج 4، ص 382.
12 ـ همان، ج 52، ص 146، ح 69.
13 ـ انبياء، آيه 105.
14 ـ تفسير صافي، فيض كاشاني، ج 3، ص 357؛ مجمع البيان، طبرسي، ج 4، ص 66.
15 ـ بحارالانوار، ج 51، ص 47، ح 6؛ الدر المنثور في التفسير المأثور، ج 5، ص 685.
16 ـ انجيل متي، [صحاح]، آيه 21. (كتاب مقدس، عهد جديد، ص4)
17 ـ انجيل يوحنا.
18 ـ انجيل لوقا، اصحاح 21، آيات 34 ـ 36.
19 ـ هوشع، اصحاح 2، آيه 19. (كتاب مقدس، ص 1288)
20 ـ انجيل متي، اصحاح 24، آيه 13.
21 ـ الرسالة إلي العبرانيين، اصحاح 10، ايه 35 و 36.


منبع:  ماهنامه فرهنگ كوثر ، شماره 21