تربيت امروزه نه تنها در جوامع و خانوادههاى مسلمان
مورد توجه قرار گرفته و هر پدر و مادرى آرزو مىكند كه فرزندان خود را طبق
رهنمودهاى صحيح و اصول و ارزشهاى والاى انسانى و الهى تربيت نموده و در آينده
فرزندى رشد يافته و كارآمد داشته باشد بلكه اهداف عا لى و اخلاقى تعليم و تربيت
از مهمترين دغدغههاى جهانى است.سازمان ملل
متحد در بند2 از ماده 26 اطلاعيه جهانى حقوق بشر مقرر داشته است كه: تعليم و
تربيت بايد به توسعه شخصيت انسان و تقويت و احترام به حقوق بشر و آزادىهاى
اساسى متوجه گردد و تفاهم و اغماض و مودت را بين كلّيه ملل و دستههاى نژادى و
مذهبى به وجود آورد و موجب پيشرفت فعاليتهاى ملل متحد در راه حفظ صلح شود.(1)
موضوع اين نوشتار افزون بر اهمّيتى كه در خودمسئله
تربيت وجود دارد به نقطه نظرات شخصيتى برمىگردد كه خود نمونه بارزى از يك
انسان كامل و تربيت يافته در مكتب نبوى، علوى و فاطمى است و هم چنين پرورش
دهنده فرزندانى است كه هر كدام به نوبه خود به عنوان اسوههاى عالى و تجلى
ارزشهاى والاى انسانى در تاريخ بشر مىدرخشند. امام حسن مجتبى(ع) همان شخصيت
تربيت يافته در دامان رسالت است كه پيامبر اكرم(ص) در مورد وى فرمود: حسن پسر
من است ،او از من است. او نور چشم من و روشنائى قلب من مىباشد، او ميوه جان من
است، او سيد و آق اى جوانان اهل بهشت است. او حجت خدا بر امت من مىباشد.
دستورات او دستورات من و سخن او سخن من است، كسى كه از او پيروى كند او از من
است و كسى كه با دستورات او مخالفت كند از من نيست.(2)
خصلتهاى زيبا و كمالات عالى انسانى آنچنان در وجود
مقدس وى مىدرخشد كه حتى دشمنانش را نيز به اعجاب و تحسين واداشته است. ابن حجر
عسقلانى از دانشمندان اهل سنت مىنويسد:
هنگامى كه حسن بن على(ع) از دنيا رفت يكى از دشمنان سرسخت آن حضرت در تشييع
جنازه او گريه مىكرد. حسين بن على(ع) به او گفت: تو با آن همه اذيت و آزار و
مخالفت كه در مورد برادرم روا مىداشتى باز هم گريه مىكنى؟ او گفت: انّى كنت
افعل ذلك الى احلم من هذا و اشا ر بيده الى الجبل؛(3) من به كسى بدى مىكردم و
آزارش مىدادم كه صبورتر و حليمتر از اين كوهها بود.
در مورد مقام ارجمند آن حجت الهى همين بس كه حضرت سيدالشهدا(ع) با آن عظمت و
جلالت خويش در مقابل دستورات و اوامر امام حسن(ع) تسليم محض بود. امام باقر(ع)
فرمود: ماكلّم الحسين بين يدى الحسن اعظاماً له؛(4) امام حسين (ع) به خاطر
رعايت عظمت امام حسن(ع) هيچ گاه در مقابل سخن او حرفى نمىزد.
سيره تربيتى امام
حسن(ع)
در سيره تربيتى امام حسن(ع) مسائل تربيتى و نكات باريك روان شناختى قابل توجهى
ديده مىشود كه مىتواند به عنوان الگو و روش صحيح تعليم و تربيت كودكان مطرح
شود و بهترين فنون پرورش كودكان براى والدين و مربيان است.
بر اساس روش تربيتى امام مجتبى(ع) بعد از اين كه به زمينهها و بسترهاى مناسب
در تعليم و تربيت پرداخته شد، با ايجاد ارتباط عاطفى و بكارگيرى شيوههاى صحيح
تربيتى به رشد و پروش فرزندان اقدام مىشود.
در اين شيوه مسائل اساسى و ريشه دار تربيت، عوامل و نقش
آفرينان در اين صحنه، شيوههاى اصلاح رفتار و جلوگيرى از لغزشها، صفات و شرائط
مربيان برتر، راههاى مقابله با مشكلات و حل آنان، تربيت دينى، اهميت الگو و
سرمشق، موانع و آفات تربيت، اهميت خانواده و نقش بن يادى والدين از جمله مواردى
است كه مورد توجه قرار گرفته است كه برخى از آنان در اين مقاله مورد بررسى قرار
مىگيرد.
اهميت تربيت
انسان موجودى ترقى خواه و داراى استعداد كمال است و براى سير تكاملى خويش لازم
است با پيروى از يك روش تربيتى قوى و كامل تلاش نمايد و در كنار پرورش جسم در
تعالى روح خود و فرزندانش نيز كوشا باشد و گرنه ماهيت انسانىاش را از دست
خواهد داد. امام حسن مجتبى (ع) در مورد اهميت تربيت معنوى و روحى مىفرمايد:
«عجبت لمن يتفكّر فى مأكوله كيف لايتفكّر فى معقوله فيجنّب بطنه مايؤذيه و يودع
صدره ما يرديه؛ تعجب مىكنم از فردى كه در غذاى جسمانى خود فكر مىكند (كه سالم
و بهداشتى و پاكيزه باشد) اما در غذاى روح و جان خويش نمىانديشد»، در نتيجه
شكم خود را از غذاهاى زيانبخش حفظ مىكند ولى برايش اهميتى ندارد كه افكار پليد
و ناپسند در روان او وارد شده و وجودش را در معرض افكار پست و انحرافى قرار
دهند.
نقش آفرينان در تربيت
والدين:
از منظر امام حسن مجتبى(ع) پدر و مادر در شكلگيرى شخصيت فرزندان اساسىترين
نقش را دارند به اين جهت آن حضرت به مردى كه در مورد خواستگاران دخترش از آن
حضرت نظرخواهى مىكرد، به نقش پدر آينده و مدير خانواده اشاره كرده و فرمود:
«زوّجها من رجلٍ تقّىٍ فانّ ه ان احبّها اكرمها و ان ابغضها لم يظلمها؛(5) براى
همسرى دخترت مردى با تقوا و مؤمن برگزين، زيرا اگر او دختر ترا دوست بدارد وى
را احترام خواهد كرد و اگر خوشايند او نباشد به وى ظلم نمىكند.»
همچنين آن گرامى به اهمّيت نقش مادر پرداخته و هنگامى
كه بامعاويه مناظره مىكرد در مورد يكى از علل انحراف معاويه از محور حق و
انحطاط اخلاقى وى از نقش مادرش هند ياد كرده و گفت: معاويه! چون مادر تو «هند»
است و مادر بزرگت «نثيله» مىباشد و تو در دامن چنين زن ان فرومايه و پست پرورش
يافتهاى اين گونه اعمال زشت از تو سر مىزند و سعادت ما اهل بيت پيامبر(ص) در
اثر تربيت در دامن مادرانى پاك و پارسا همچون خديجه و فاطمه مىباشد.(6)
نقش رفيق
بدون ترديد بعد از خانواده مهمترين عاملى كه در خلق و خوى فرزندان تأثير
مىگذارد رفقا و دوستان وى هستند. حضرت امام مجتبى (ع) در تربيت فرزندان خويش
به نقش مهم رفيق توجه داشته و به داشتن دوستانى سالم عنايت ويژه مبذول كرده
است. آن حضرت به فرزندش سفارش م ىكند كه: فرزندم! با هيچ كس دوستى مكن مگر
اينكه از رفت و آمد (ويژگىهاى روحى، اخلاقى و رفتارى) وى آگاه گردى، هنگامى كه
دقيقاً بررسى و تحقيق نمودى و معاشرت و دوستى با او را برگزيدى، آن گاه با او
بر اساس گذشت و چشم پوشى از لغزشها و يارى كردن در سختىها هم راه باش!(7)
مربى و معلم
حساسترين دوران رشد كودك در مراكز آموزشى و مدرسه سپرى مىشود و مربيان و
معلمان با گفتار و رفتار و منش خود صفات و اخلاق روحى و روانى شان را به
فرزندان منتقل مىكنند و دانشآموزان بيشترين تأثير را از اساتيد و مربيان خود
مىگيرند بنابراين بخش مهمى از ش خصيت فرزندان بستگى به معلمان و اساتيد وى
دارد. در اين راستا امام حسن (ع) تأثير چشمگير معلمان و نقش ارزنده آنان در
عرصه تربيت را ياد آور شده و آنانرا به تربيت صحيح دانش آموختهگان سفارش كرده
و فرمود: كسى كه يتيم آل محمد(ص) (دانشجو و دانشآموز دينى) را سرپ رستى نمايد
و به جاى پدر و اولياء دلسوزش وى را تحت مراقبت خويش قرار دهد، يتيمى كه در
ورطه جهل و ناآگاهى فرورفته است. چنانچه او را از جهل برهاند و امور مشتبه و به
هم آميخته را براى او توضيح دهد و به تأمين نيازهاى مادى او نيز اقدام نمايد
فضيلت و بلندى مقام وى (در مقايسه با ديگران ) همچون درخشش خورشيد به (سها) و
ستاره كم نور است.(8)
محافل عمومى و مذهبى
محافل عمومى و مذهبى از ديگر عوامل تربيت در منظر امام حسن مجتبى(ع) است. آن
حضرت در گفتارى حكيمانه افزون بر نقش مجالس و كانونهاى اجتماعى در اخلاق افراد
به شركت در محافل مفيد و سازنده توصيه نموده و مىفرمايد: كسى كه پيوسته به
مساجد رفت و آمد داشته با شد يكى از هشت بهره را نصيب خود خواهد كرد: آشنائى با
دوستان جديد، استفاده از دانشهاى نو و اطلاعات تازه و ناياب، يافتن دليل محكم
و قاطع در راه هدف، رسيدن به رحمتى مورد انتظار از طرف خداوند، آموختن سخنانى
كه او را از لغزش و خطاها باز مىدارد، ياد گرفتن راه هاى صحيح و هدايت بخش،
ترك گناه از ترس خداوند، خوددارى از معصيت به خاطر شرم از مردم و ترس از
رسوائى.(9)
در اينجا به برخى از روشهاى تربيت در سيره آن حضرت
مىپردازيم:
الف. تحريك حسّ
كمالخواهى
انسان ذاتاً شخصيت خود را دوست دارد و سعى مىكند كه با كسب كمالات محبوبيت و
عزّت خود را تقويت كرده و بالا ببرد. مربيان مىتوانند با استفاده از اين خصلت
و تحريك حس برترىطلبى فرزندان آنان را به سوى اهداف صحيح تربيتى هدايت كنند.
امام حسن(ع) از اين شيوه در تربيت فرزندان استفاده
مىكرد. آن حضرت روزى فرزندان خود و فرزندان برادرش را دعوت كرده و در ضمن يك
گفتگوى صميمى به آنان فرمود: انّكم صغار قومٍ و يوشك ان تكونوا كبار قومٍ آخرين
فتعلّموا العلم فمن لم يستطع منكم ان يحفظه فليكتبه ول يضعه فى بيته؛(10) همه
شما كودكان اجتماع امروز هستيد و اميد است كه بزرگان جامعه فردا باشيد پس دانش
تحصيل كنيد و علم بياموزيد. هر كس از شماها توانائى حفظ دانش را ندارد آن را
بنويسد و در منزلش نگهدارى نمايد.
ب. شناساندن الگوهاى
غرب
انسان در دوران نوجوانى شديداً به دنبال الگو مىگردد و حس تقليد او را وادار
مىكند تا از الگوهاى دلبخواهش تقليد نمايد. اين خواسته درونى وسيله مناسبى است
كه مربيان و والدين در امر تربيت از آن بهره گيرند و الگوهاى خوب را در معرض
ديد فرزندان قرار دهند و به او معرفى نمايند. امام مجتبى(ع) در سيره و سخن خويش
به الگوى نيكو اشاره كرده و آنان را به پيروانش مىشناساند. آن حضرت بعد از
شهادت پدر بزرگوارش به معرفى شخصيت ممتاز تاريخ، حضرت اميرالمؤمنين(ع) پرداخته
و آن گرامى را به عنوان سرمشق خوبان عالم معرفى كرده و فرمود: اى مردم! در اين
شب مردى از دنيا رفت كه در هيچ كار نيكى پيشينيان بر او سبقت نگرفتند و بندگان
خدا در هيچ سعادتى به او نمىتوانند رسيد او به همراه پيامبر(ص) جهاد مىكرد و
جان خود را فداى او مىنمود.(11)
آن حضرت در سخن ديگرى حضرت فاطمه زهرا(س) را مقتداى
نيايشگران به شمار آورده و در مورد آن بانوى وارسته فرمود: ما كان اعبد من
فاطمة كانت تقوم حتّى تتورّم قدماه؛(12) در دنيا شخصى عابدتر از فاطمه(س) نبود،
آن بزرگوار در حالت مناجات و عبادت آنقدر روى پاهاى خود مىايستاد تا آن كه
پاهاى مباركش ورم كرد.
ج. شيوه حلم و خويشتن
دارى
حلم و بردبارى مربيان در ارتباط با متربيان حساسيت خاصى دارد. زيرا نوجوانان و
كودكان در اثر بازيگوشى و شيطنت ممكن است دچار خطاها و لغزشهائى شوند و موجبات
ناراحتى بزرگترها را فراهم آورند امّا استفاده از اين شيوه مربيان را بيشتر
يارى خواهد كرد. و طعم ش يرين مدارا و گذشت را در آينده نزديك خواهند چشيد. اين
شيوه را در رفتار امام حسن(ع) به نظاره مىنشينيم:
روزى امام حسن مجتبى(ع) سوار بر مركب خويش، در يكى از معابر مدينه عبور مىكرد.
با مردى از اهل شام مواجه شد. آن مرد شامى تا حضرت را شناخت بىدرنگ به لعن و
نفرين امام پرداخته و سخنان ناشايستى را نثار امام كرد. حضرت امام مجتبى(ع) در
همان حال با كمال خونسردى و بردبارى تمام سخنان زشت و دشنامهاى نارواى او را با
سكوت و صبر تحمّل كرد و خشم خود را فرو مىبرد. تا اين كه مرد شامى عقده دل را
خالى كرده و خاموش شد. در آن لحظه پيشواى دوم شيعيان با سلام بر آن مرد، سكوت
آن چند لحظه خاموشى را شكسته و با لبخندى مليح كه حاك ى از صفاى دل آن جناب بود
و در حالى كه مهر و عاطفه و محبت در چشمان نافذ و سيماى نورانى اش موج مىزد لب
به سخن گشوده و به آرامى فرمود: اى مرد! گمان مىكنم كه در اين شهر غريب باشى و
شايد هم مرا به اشتباه گرفتهاى؟ حالا اگر از ما رضايت بطلبى از تو راضى مىشو
يم و اگر چيزى از ما بخواهى، به تو مىبخشيم، اگر راه گم كردهاى راهنماييت
مىكنيم، اگر گرسنهاى تو را سير مىنمائيم، اگر لباس ندارى تو را مىپوشانيم،
اگر نيازمندى تو را غنى مىكنيم، اگر از جائى رانده شده يا فرارى هستى تو را
پناه مىدهيم اگر خواستهاى دارى بر مىآوريم، اگر توشه سفرت را پيش ما آورى و
مهمان ما باشى براى تو بهتر است و تا هنگام رفتن از تو پذيرائى مىكنيم. چون كه
خانه ما وسيع و امكانات مهمان نوازىمان فراهم است.
آن مرد وقتى با اين برخورد كريمانه حضرت مواجه شد و
سخنان شيوا و دلنشين آن بزرگوار را شنيد، آرام آرام احساس كرد كه ناراحتى خاصى
در درون وجدانش او را مىآزارد. آثار شرم و حيا بر صورتش ظاهر شده و پيش از آن
كه سخنى بگويد، اشك ندامت بر گونههايش لغزيد و بالحن ى خاضعانه و مؤدبانه عرضه
داشت: شهادت مىدهم كه تو خليفه خداوند بر روى زمين هستى، خداوند داناتر است كه
رسالتش را در كدام خانواده قرار دهد: اللّه اعلم حيث يجعل رسالته؛ تا اين لحظه
شما و پدرتان منفورترين خلق خدا نزد من بوديد و اكنون شمارا محبوبترين فرد روى
زمين مىدانم. آن گاه به همراه امام حسن(ع) راهى خانه آن حضرت شد و تا روزى كه
در مدينه بود در مهمانسراى حضرت پذيرائى مىشد. بعد از آن واقعه در رديف دوستان
و ارادتمندان خاص اهل بيت (ع) قرار گرفت.(13)
د. شيوههاى رفتارى
والدين و مربيان مهمترين آموزههاى تربيتى را مىتوانند با اعمال شايسته خويش
در وجود فرزندان پديد آورند. زيرا آموزههاى رفتارى بطور غير مستقيم و ناخود
آگاه در نهاد نونهالان تأثير مىگذارد. اگر آنان فقط به گفتارها و توصيههاى
خالى از عمل بسنده كنند مم كن است كودكان در دل خود اين ابيات را زمزمه كنند
كه:
پندم چه دهى نخست خود را
محكم كمرى زپند بربند
چون خود نكنى چنان كه گويى
پند تو بود دروغ و ترفند
با مرورى كوتاه به سيره عملى امام مجتبى(ع) بهرهگيرى از اين شيوه را بالعيان
مشاهده خواهيم كرد كه تمام كمالات اخلاقى و معنوى و انسانى در سراسر زندگى آن
حضرت به چشم مىخورد. عفو و گذشت، حلم و بردبارى، تواضع و فروتنى، عبادت و راز
و نياز كرامت و بخشش و ساير خصلتهاى ويژه انسانى در زندگى آن حضرت مشهود است.
نمونهاى از سيره عملى آن حضرت را با هم بخوانيم:
يكى از غلامان خدمتگزار حضرت امام حسن(ع) مرتكب جنايتى
شد كه سزاوار كيفر بود. حضرت دستور داد تا وى را تنبيه نمايند. غلام خطاكار در
آن لحظه پيشدستى كرد و خطاب به امام (ع) اين آيه را قرائت نمود: و العافين عن
النّاس؛انسانهاى وارسته از خطاى گنهكاران عفو مىكن ند. حضرت فرمود: بخشيدم.
غلام ادامه داد و اللّه يحبّ المحسنين؛ خداوند نيكوكاران را دوست دارد. امام
فرمود: ترا در راه خدا آزاد كردم.(14)
ه. تشويق
از موفقترين شيوههاى تربيتى تشويق و ترغيب افراد است. اين شيوه علاوه بر
اينكه محركى بسيار قوى در تغيير رفتار به سوى اهداف مطلوب تربيتى است در شكوفا
سازى و استعدادهاى درخشان و نهفته انسانى نقش فوق العادهاى دارد. تجربه نشان
داده است كه تشويق مناسب و بجا مىتواند نهفتهترين استعدادهاى درونى كودكان و
نوجوانان را زنده كرده و در مرحله پيشرفت و سازندگى قرار دهد و آنان را در
رسيدن به اهداف مهم و حياتى و كمالات قوى دل و استوار سازد. نقل دو روايت از
امام حسن(ع) اهميت به نقش ت شويق را در سيره آن بزرگوار روشن مىكند:
1- انس بن مالك مىگويد: يكى از كنيزان امام حسن(ع)
شاخه گلى را به حضور آن حضرت هديه نمود، امام حسن(ع) آن شاخه گل را با كمال ميل
پذيرفته و به او فرمود: ترا در راه خدا آزاد كردم. من به عنوان اعتراض گفتم: در
مقابل اهداء يك شاخه گل او را آزاد كردى؟ امام فرمو د: خداوند در قرآن به ما
چنين ياد داده و فرموده است: «اذا حيّيتم بتحيّةٍ فحيّوا باحسن منها؛ هرگاه كسى
به شما تحيت گويد پاسخ آنرا بهتر از آن بدهيد» سپس فرمود: پاسخ بهتر همان آزاد
كردن اوست.»(15)
2- روزى آن حضرت غلام جوانى را ديد كه ظرف غذائى در پيش
دارد او لقمهاى از آن مىخورد و لقمه ديگر را به سگى كه نزديك او نشسته بود
مىداد. امام حسن(ع) پرسيد:چرا چنين مىكنى؟ پسر نوجوان پاسخ داد: من خجالت
مىكشم كه خودم غذا بخورم و اين سگ گرسنه بماند. حضرت مجتبى(ع) خواست كه به اين
غلام مهربان پاداشى نيكو عنايت كند به اين جهت او را به خاطر اين عمل نيك، از
مولايش خريد و آزاد كرد و باغى را كه در آن كار مىكرد خريده و به او
بخشيد.(16)
و. ورزش و تفريح
در امر تربيت توجه به شادى سالم و روحيه بخش و حركات نشاط آفرين جايگاه ويژه
دارد. چرا كه تفريح و ورزش كودكان و نوجوانان را پرتوان، فعال و نيرومند
مىسازد و افرادى كه با نشاط باشند آموزههاى اخلاقى و كمالات را بهتر
مىپذيرند. اساساً تربيت يافتگان مك تب حيات بخش اسلام بايد شاداب و روحيههاى
قوى داشته باشند. امام مجتبى(ع) يكى از ويژگىهاى مؤمنين را پرنشاط بودن آنان
مىداند و مىفرمايد: از ويژگىهاى انسانهاى با ايمان، شادى و نشاط داشتن در
مسير هدايت و خوددارى از شهوات است.(17)
اين روحيه در والدين و كسانى كه امر تربيت را به عهده
دارند به مراتب بايد بيشتر رعايت شود، زيرا كودكان دوست دارند شاد و خندان
باشند و از والدين و معلمان عبوس و گرفته در رنج و عذابند.
چون وانمىكنى گرهى خود گره نباش
ابرو گشاده باش چو دستت گشاده نيست
براى تربيت فرزندانى پرنشاط و داراى روح و جسمى سالم
شايسته است كه مربيان و والدين خود از چنين صفاتى برخوردار باشند. در اين زمينه
نبايد از نقش ورزش غافل بود. در سيره امام حسن(ع) ورزش از روشهاى تفريح،
سرگرمى و تقويت جسم و روح و بالاخره از عوامل رشد و تربيت محسوب مىشود آن حضرت
ضمن شركت در ورزشهاى تربيتى و تفريحى از پرورش روحى و معنوى نيز غافل نبود.
عاصم بن ضمره مىگويد: روزى به همراه حسن بن على(ع) براى گردش و تفريح به ساحل
فرات رفته بوديم، عصر آن روز در حالى كه روزه بوديم آب صاف و زلال فرات، روى
سنگها و شنها موج مىزد و تمام اشياء داخل آب در مقابل چشمان ما خودنمايى
مىكردند. حسن بن على(ع) گفت: اگر لباس شنا داشتم داخل آب مىشدم و آب تنى
مىكردم. گفتم: من دارم و آن را در اختيار شما مىگذارم. فرمود: پس خودت چه
مىپوشى؟ گفتم: من همين طورى به داخل آب مىر وم. فرمود: اين همان كارى است كه
من اصلاً دوست ندارم و خوشم نمىآيد. از رسول خدا(ص) شنيدم كه مىفرمود: در
داخل آب موجودات زندهاى است كه بايد از آنها شرم كنيد و به احترام آنان بدون
پوشش مناسب به داخل آب نرويد.(18)
پىنوشتها:
1. تربيت اسلامى، كتاب دوم، ص 204.
2. و اماالحسن (ع) فانه ابنى و ولدى، و منى و قرة عينى و ضياء قلبى و ثمرة
فؤادى و هو سيد شباب اهل الجنه و حجة اللّه على الامه، امره امرى و قوله
قولى، من تبعه فانه منى و من عصاه فليس منى. بحار الانوار، ج 28، ص 39.
3. تهذيب التهذيب، ج 2، ص 259.
4. المناقب، ج 3، ص 401.
5. مكارم الاخلاق، ص 233.
6. احتجاج طبرسى، ج 1، ص 282.
7. تحف العقول، ص 233.
8. منية المريد، ص 33.
9. تحف العقول، ص 235.
10. ترجمة الامام الحسن (ع)، ص 167.
11. مسند احمد، ج 1، ص 200.
12. بحارالانوار، ج 43، ص 75.
13. مناقب، ج 3، ص 19.
14. بحارالانوار، ج 43، ص 342.
15. جلوه هائى از نور قرآن، ص 27.
16. البداية و النهايه، ج 8، ص 38.
17. اعلام الدين، ص 137.
18. مسند امام مجتبى(ع)، ص 797.
منبع:
مجله پاسدار اسلام شماره 279 و 280 - اسفند83 - فروردين84 ,
از طر يق
شبكه اطلاع رسانى حوزه (شارح)