احاديث منتخب
امام هادي عليه السلام


1- قالَ الإمامُ أبوالحسن علىّ النقي الهادي (عليه السلام) :

مَنِ اتَّقىَ اللهَ يُتَّقى، وَمَنْ أطاعَ اللّهَ يُطاعُ، وَ مَنْ أطاعَ الْخالِقَ لَمْ يُبالِ سَخَطَ الْمَخْلُوقينَ، وَمَنْ أسْخَطَ الْخالِقَ فَقَمِنٌ أنْ يَحِلَّ بِهِ سَخَطُ الْمَخْلُوقينَ.([1])

حضرت امام هادي (عليه السلام) فرمود: كسى كه تقوى الهى را رعايت نمايد و مطيع احكام و مقرّرات الهى باشد، ديگران مطيع او مى شوند و هر شخصى كه اطاعت از خالق نمايد، باكى از دشمنى و عداوت انسان ها نخواهد داشت; و چنانچه خداى متعال را با معصيت و نافرمانى خود به غضب درآورد، پس سزاوار است كه مورد خشم و دشمنى انسان ها قرار گيرد.

2- قالَ (عليه السلام): مَنْ أنِسَ بِاللّهِ اسْتَوحَشَ مِنَ النّاسِ، وَعَلامَةُ الاُْنْسِ بِاللّهِ الْوَحْشَةُ مِنَ النّاسِ.([2])

فرمود: كسى كه با خداوند متعال مونس باشد و او را أنيس خود بداند، از مردم احساس وحشت مى كند.

و علامت و نشانه أنس با خداوند وحشت از مردم است ـ يعنى از غير خدا نهراسيدن و از مردم احتياط و دورى كردن ـ .

3- قالَ(عليه السلام): السَّهَرَ أُلَذُّ الْمَنامِ، وَ الْجُوعُ يَزيدُ فى طيبِ الطَّعامِ.([3])

فرمود: شب زنده دارى، خواب بعد از آن را لذيذ مى گرداند; و گرسنگى در خوشمزگى طعام مى افزايد ـ يعنى هر چه انسان كمتر بخوابد بيشتر از خواب لذت مى برد و هر چه كم خوراك باشد مزّه غذا گواراتر خواهد بود ـ .

4- قالَ(عليه السلام): لا تَطْلُبِ الصَّفا مِمَّنْ كَدِرْتَ عَلَيْهِ، وَلاَ النُّصْحَ مِمَّنْ صَرَفْتَ سُوءَ ظَنِّكَ إلَيْهِ، فَإنَّما قَلْبُ غَيْرِكَ كَقَلْبِكَ لَهُ.([4])

فرمود: از كسى كه نسبت به او كدورت و كينه دارى، صميّميت و محبّت مجوى.

همچنين از كسى كه نسبت به او بدگمان هستى، نصيحت و موعظه طلب نكن، چون كه ديدگاه و افكار ديگران نسبت به تو همانند قلب خودت نسبت به آن ها مى باشد.

5- قالَ(عليه السلام): الْحَسَدُ ماحِقُ الْحَسَناتِ، وَالزَّهْوُ جالِبُ الْمَقْتِ، وَالْعُجْبُ صارِفٌ عَنْ طَلَبِ الْعِلْمِ داع إلَى الْغَمْطِ وَالْجَهْلِ، وَالبُخْلُ أذَمُّ الاْخْلاقِ، وَالطَّمَعُ سَجيَّةٌ سَيِّئَةٌ.([5])

فرمود: حسد موجب نابودى ارزش و ثواب حسنات مى گردد.

تكبّر و خودخواهى جذب كننده دشمنى و عداوت افراد مى باشد.

عُجب و خودبينى مانع تحصيل علم خواهد بود و در نتيجه شخص را در پَستى و نادانى نگه مى دارد.

بخيل بودن بدترين اخلاق است; و نيز طَمَع داشتن خصلتى ناپسند و زشت مى باشد.

6- قالَ(عليه السلام): الْهَزْلُ فكاهَةُ السُّفَهاءِ، وَ صَناعَةُ الْجُهّالِ.([6])

فرمود: مسخره كردن و شوخى هاى - بى مورد - از بى خردى است و كار انسان هاى نادان مى باشد.

7- قالَ(عليه السلام): الدُّنْيا سُوقٌ رَبِحَ فيها قَوْمٌ وَ خَسِرَ آخَرُونَ.([7])

فرمود: دنيا همانند بازارى است كه عدّه اى در آن ـ براى آخرت ـ سود مى برند و عدّه اى ديگر ضرر و خسارت متحمّل مى شوند.

8- قالَ(عليه السلام): النّاسُ فِي الدُّنْيا بِالاْمْوالِ وَ فِى الاْخِرَةِ بِالاْعْمالِ.([8])

فرمود: مردم در دنيا به وسيله ثروت و تجمّلات شهرت مى يابند ولى در آخرت به وسيله اعمال محاسبه و پاداش داده خواهند شد.

9- قالَ(عليه السلام): مُخالَطَةُ الاْشْرارِ تَدُلُّ عَلى شِرارِ مَنْ يُخالِطُهُمْ.([9])

فرمود: همنشين شدن و معاشرت با افراد شرور نشانه پستى و شرارت تو خواهد بود.

10- قالَ(عليه السلام): أهْلُ قُمْ وَ أهْلُ آبَةِ مَغْفُورٌ لَهُمْ ، لِزيارَتِهِمْ لِجَدّى عَلىّ ابْنِ مُوسَى الرِّضا (عليه السلام) بِطُوس، ألا وَ مَنْ زارَهُ فَأصابَهُ فى طَريقِهِ قَطْرَةٌ مِنَ السَّماءِ حَرَّمَ جَسَدَهُ عَلَى النّارِ.([10])

فرمود: أهالى قم و أهالى آبه ـ يكى از روستاهاى حوالى ساوه ـ آمرزيده هستند به جهت آن كه جدّم امام رضا (عليه السلام)را در شهر طوس زيارت مى كنند.

و سپس حضرت افزود: هر كه جدّم امام رضا (عليه السلام) را زيارت كند و در مسير راه صدمه و سختى تحمّل كند خداوند آتش را بر بدن او حرام مى گرداند.

11- عَنْ يَعْقُوبِ بْنِ السِّكيتْ، قالَ: سَألْتُ أبَاالْحَسَنِ الْهادي(عليه السلام): ما بالُ الْقُرْآنِ لا يَزْدادُ عَلَى النَّشْرِ وَالدَّرْسِ إلاّ غَضاضَة؟

قالَ (عليه السلام): إنَّ اللّهَ تَعالى لَمْ يَجْعَلْهُ لِزَمان دُونَ زَمان، وَلالِناس دُونَ ناس، فَهُوَ فى كُلِّ زَمان جَديدٌ وَ عِنْدَ كُلِّ قَوْم غَضٌّ إلى يَوْمِ الْقِيامَةِ.([11])

يكى از اصحاب حضرت به نام ابن سِكيّت گويد: از امام هادى(عليه السلام)سؤال كردم: چرا قرآن با مرور زمان و زياد خواندن و تكرار، كهنه و مندرس نمى شود; بلكه هميشه حالتى تازه و جديد در آن وجود دارد؟

امام (عليه السلام) فرمود: چون كه خداوند متعال قرآن را براى زمان خاصّى و يا طايفه اى مخصوص قرار نداده است; بلكه براى تمام دوران ها و تمامى اقشار مردم فرستاده است، به همين جهت هميشه حالت جديد و تازه اى دارد و براى جوامع بشرى تا روز قيامت قابل عمل و اجراء مى باشد.

12- قالَ (عليه السلام): الْغَضَبُ عَلى مَنْ لا تَمْلِكُ عَجْزٌ، وَ عَلى مَنْ تَمْلِكُ لُؤْمٌ.([12])

فرمود: غضب و تندى در مقابل آن كسى كه توان مقابله با او را ندارى، علامت عجز و ناتوانى است، ولى در مقابل كسى كه توان مقابله و رو در روئى او را دارى علامت پستى و رذالت است.

13- قالَ(عليه السلام): يَاْتى عَلماءُ شيعَتِنا الْقَوّامُونَ بِضُعَفاءِ مُحِبّينا وَ أهْلِ وِلايَتِنا يَوْمَ الْقِيامَةِ، وَالاْنْوارُ تَسْطَعُ مِنْ تيجانِهِمْ.([13])

فرمود: علماء و دانشمندانى كه به فرياد دوستان و پيروان ما برسند و از آن ها رفع مشكل نمايند، روز قيامت در حالى محشور مى شوند كه تاج درخشانى بر سر دارند و نور از آن ها مى درخشد.

14- قالَ(عليه السلام): لِبَعْضِ قَهارِمَتِهِ: اسْتَكْثِرُوا لَنا مِنَ الْباذِنْجانِ، فَإنَّهُ حارٌّ فى وَقْتِ الْحَرارَةِ، بارِدٌ فى وَقْتِ الْبُرُودَةِ، مُعْتَدِلٌ فِى الاْوقاتِ كُلِّها، جَيِّدٌ عَلى كلِّ حال.([14])

به بعضى از غلامان خود فرمود: بيشتر براى ما بادمجان پخت نمائيد كه در فصل گرما، گرم و در فصل سرما، سرد است; و در تمام دوران سال معتدل مى باشد و در هر حال مفيد است.

15- قالَ(عليه السلام): التَّسْريحُ بِمِشْطِ الْعاجِ يُنْبُتُ الشَّعْرَ فِى الرَّأسِ، وَ يَطْرُدُ الدُّودَ مِنَ الدِّماغِ، وَ يُطْفِىءُ الْمِرارَ، وَ يَتَّقِى اللِّثةَ وَ الْعَمُورَ.([15])

فرمود: شانه كردن موها به وسيله شانه عاج، سبب روئيدن و افزايش مو مى باشد، همچنين سبب نابودى كرم هاى درون سر و مُخ خواهد شد و موجب سلامتى فكّ و لثه ها مى گردد.

16- قالَ(عليه السلام): اُذكُرْ مَصْرَعَكَ بَيْنَ يَدَىْ أهْلِكَ لا طَبيبٌ يَمْنَعُكَ، وَ لا حَبيبٌ يَنْفَعُكَ.([16])

فرمود: بياد آور و فراموش نكن آن حالت و موقعى را كه در ميان جمع اعضاء خانواده و آشنايان قرار مى گيرى و لحظات آخر عمرت سپرى مى شود و هيچ پزشكى و دوستى ـ و ثروتى ـ نمى تواند تو را از آن حالت نجات دهد.

17- قالَ(عليه السلام): إنَّ الْحَرامَ لا يَنْمي، وَإنْ نَمى لا يُبارَكُ فيهِ، وَ ما أَنْفَقَهُ لَمْ يُؤْجَرْ عَلَيْهِ، وَ ما خَلَّفَهُ كانَ زادَهُ إلَى النّارِ.([17])

فرمود: همانا ـ اموال ـ حرام، رشد و نموّ ندارد و اگر هم احياناً رشد كند و زياد شود بركتى نخواهد داشت و با خوشى مصرف نمى گردد.

و آنچه را از اموال حرام انفاق و كمك كرده باشد أجر و پاداشى برايش نيست و هر مقدارى كه براى بعد از خود به هر عنوان باقى گذارد معاقب مى گردد.

18- قالَ(عليه السلام): اَلْحِكْمَةُ لا تَنْجَعُ فِى الطِّباعِ الْفاسِدَةِ.([18])

فرمود: حكمت اثرى در دل ها و قلب هاى فاسد نمى گذارد.

19- قالَ(عليه السلام): مَنْ رَضِىَ عَنْ نَفْسِهِ كَثُرَ السّاخِطُونَ عَلَيْهِ.([19])

فرمود: هر كه از خود راضى باشد بدگويان او زياد خواهند شد.

20- قالَ(عليه السلام): اَلْمُصيبَةُ لِلصّابِرِ واحِدَةٌ وَ لِلْجازِعِ اِثْنَتان.([20])

فرمود: مصيبتى كه بر كسى وارد شود و صبر و تحمّل نمايد، تنها يك ناراحتى است; ولى چنانچه فرياد بزند و جزع كند دو ناراحتى خواهد داشت.

21- قالَ(عليه السلام): اِنّ لِلّهِ بِقاعاً يُحِبُّ أنْ يُدْعى فيها فَيَسْتَجيبُ لِمَنْ دَعاهُ، وَالْحيرُ مِنْها.([21])

فرمود: براى خداوند بقعه ها و مكان هائى است كه دوست دارد در آن ها خدا خوانده شود تا آن كه دعاها را مستجاب گرداند كه يكى از بُقْعه ها حائر و حرم امام حسين (عليه السلام) خواهد بود.

22- قالَ(عليه السلام): اِنّ اللّهَ هُوَ الْمُثيبُ وَالْمُعاقِبُ وَالْمُجازى بِالاَْعْمالِ عاجِلاً وَآجِلاً.([22])

فرمود: همانا تنها كسى كه ثواب مى دهد و عِقاب مى كند و كارها را در همان لحظه يا در آينده پاداش مى دهد، خداوند خواهد بود.

23- قالَ(عليه السلام): مَنْ هانَتْ عَلَيْهِ نَفْسُهُ فَلا تَأمَنْ شَرَّهُ.([23])

فرمود: هركس به خويشتن إهانت كند و كنترل نفس نداشته باشد خود را از شرّ او در أمان ندان.

24- قالَ(عليه السلام): اَلتَّواضُعُ أنْ تُعْطَيَ النّاسَ ما تُحِبُّ أنْ تُعْطاهُ.([24])

فرمود: تواضع و فروتنى چنان است كه با مردم چنان كنى كه دوست دارى با تو آن كنند.

25- قالَ(عليه السلام): اِنّ الْجِسْمَ مُحْدَثٌ وَاللّهُ مُحْدِثُهُ وَ مُجَسِّمُهُ.([25])

فرمود: همانا اجسام، جديد و پديده هستند و خداوند متعال به وجود آورنده و تجسّم بخش آن ها است.

26- قالَ(عليه السلام): لَمْ يَزَلِ اللّهُ وَحْدَهُ لا شَيْئىٌ مَعَهُ، ثُمَّ خَلَقَ الاَْشْياءَ بَديعاً، وَاخْتارَ لِنَفْسِهِ أحْسَنَ الاْسْماء.([26])

فرمود: خداوند از أزَل، تنها بود و چيزى با او نبود، تمام موجودات را با قدرت خود آفريده، و بهترين نام ها را براى خود برگزيد.

27- قالَ(عليه السلام): اِذا قامَ الْقائِمُ يَقْضى بَيْنَ النّاسِ بِعِلْمِهِ كَقَضاءِ داوُد (عليه السلام)وَ لا يَسْئَلُ الْبَيِّنَةَ.([27])

فرمود: زمانى كه حضرت حجّت (عجّ) قيام نمايد در بين مردم به علم خويش قضاوت مى نمايد; همانند حضرت داود (عليه السلام) كه از دليل و شاهد سؤال نمى فرمايد.

28- قالَ(عليه السلام): مَنْ اَطاعَ الْخالِقَ لَمْ يُبالِ بِسَخَطِ الْمَخْلُوقينَ وَ مَنْ أسْخَطَ الْخالِقَ فَقَمِنٌ أنْ يَحِلَّ بِهِ الْمَخْلُوقينَ.([28])

فرمود: هركس مطيع و پيرو خدا باشد از قهر و كارشكنى ديگران باكى نخواهد داشت.

29- قالَ(عليه السلام): اَلْعِلْمُ وِراثَةٌ كَريمَةٌ وَالاْدَبُ حُلَلٌ حِسانٌ، وَالْفِكْرَةُ مِرْآتٌ صافَيةٌ.([29])

فرمود: علم و دانش بهترين يادبود براى انتقال به ديگران است، ادب زيباترين نيكى ها است و فكر و انديشه آئينه صاف و تزيين كننده اعمال و برنامه ها است.

30- قالَ (عليه السلام) : الْعُجْبُ صارِفٌ عَنْ طَلَبِ الْعِلْمِ، داع إلىَ الْغَمْطِ وَ الْجَهْلِ.([30])

فرمود: خودبينى و غرور، انسان را از تحصيل علوم باز مى دارد و به سمت حقارت و نادانى مى كشاند.

31- قالَ(عليه السلام): لا تُخَيِّبْ راجيكَ فَيَمْقُتَكَ اللّهُ وَ يُعاديكَ.([31])

فرمود: كسى كه به تو اميد بسته است نااميدش مگردان، وگرنه مورد غضب خداوند قرار خواهى گرفت.

32- قالَ(عليه السلام): الْعِتابُ مِفْتاحُ التَّقالى، وَالعِتابُ خَيْرٌ مِنَ الْحِقْدِ.([32])

فرمود: (مواظب باش كه) عتاب و پرخاش گرى، مقدّمه و كليد غضب است، ولى در هر حال پرخاش گرى نسبت به كينه و دشمنى درونى بهتر است (چون كينه، ضررهاى خظرناك ترى را در بردارد).

33- وَ قالَ(عليه السلام) : مَا اسْتَراحَ ذُو الْحِرْصِ.([33])

فرمود: شخص طمّاع و حريص ـ نسبت به اموال و تجمّلات دنيا ـ هيچگاه آسايش و استراحت نخواهد داشت.

34- قالَ(عليه السلام): الْغِنى قِلَّةُ تَمَنّيكَ، وَالرّضا بِما يَكْفيكَ، وَ الْفَقْرُ شَرَهُ النّفْسِ وَ شِدَّةُ القُنُوطِ، وَالدِّقَّةُ إتّباعُ الْيَسيرِ وَالنَّظَرُ فِى الْحَقيرِ.([34])

فرمود: بى نيازى و توانگرى در آن است كه كمتر آرزو و توقّع باشد و به آنچه موجود و حاضر است راضى و قانع گردى، وليكن فقر و تهى دستى در آن موقعى است كه آرزوهاى نفسانى اهميّت داده شود، امّا دقّت و توجّه به مسائل، اهميّت دادن به امكانات موجود و مصرف و استفاده صحيح از آن ها است، اگر چه ناچيز و كم باشد.

35- قالَ(عليه السلام): الاِْمامُ بَعْدى الْحَسَنِ، وَ بَعْدَهُ ابْنُهُ الْقائِمُ الَّذى يَمْلاَُ الاَْرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلاً كَما مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً.([35])

فرمود: امام و خليفه بعد از من (فرزندم) حسن; و بعد از او فرزندش مهدى ـ موعود(عليهما السلام)ـ مى باشد كه زمين را پر از عدل و داد مى نمايد، همان طورى كه پر از ظلم و ستم گشته باشد.

36- قالَ(عليه السلام): إذا كانَ زَمانُ الْعَدْلِ فيهِ أغْلَبُ مِنَ الْجَوْرِ فَحَرامٌ أنْ يُظُنَّ بِأحَد سُوءاً حَتّى يُعْلَمَ ذلِكَ مِنْهُ.([36])

فرمود: در آن زمانى كه عدالت اجتماعى، حاكم و غالب بر تباهى باشد، نبايد به شخصى بدگمان بود مگر آن كه يقين و معلوم باشد.

37- قالَ(عليه السلام): إنَّ لِشيعَتِنا بِوِلايَتِنا لَعِصْمَةٌ، لَوْ سَلَكُوا بِها فى لُجَّةِ الْبِحارِ الْغامِرَةِ.([37])

فرمود: همانا ولايت ما اهل بيت براى شيعيان و دوستانمان پناهگاه أمنى مى باشد كه چنانچه در همه امور به آن تمسّك جويند، بر تمام مشكلات (مادّى و معنوى) فايق آيند.

38- قالَ(عليه السلام) : يا داوُدُ لَوْ قُلْتَ: إنَّ تارِكَ التَّقيَّةَ كَتارِكِ الصَّلاةِ لَكُنتَ صادِقاً.([38])

حضرت به يكى از اصحابش - به نام داود صرّمى - فرمود: اگر قائل شوى كه ترك تقيّه همانند ترك نماز است، صادق خواهى بود.

39- قالَ: سَألْتُهُ عَنِ الْحِلْمِ؟ فَقالَ (عليه السلام) : هُوَ أنْ تَمْلِكَ نَفْسَكَ وَ تَكْظِمَ غَيْظَكَ، وَ لا يَكُونَ ذلَكَ إلاّ مَعَ الْقُدْرَةِ.([39])

يكى از اصحاب از آن حضرت پيرامون معناى حِلم و بردبارى سؤال نمود؟

حضرت در پاسخ فرمود: اين كه در هر حال مالك نَفْس خود باشى و خشم خود را فرو برى و آن را خاموش نمائى و اين تحمّل و بردبارى در حالى باشد كه توان مقابله با شخصى را داشته باشى.

40- قالَ (عليه السلام): اِنّ اللّهَ جَعَلَ الدّنيا دارَ بَلْوى وَالاْخِرَةَ دارَ عُقْبى، وَ جَعَلَ بَلْوى الدّنيا لِثوابِ الاْخِرَةِ سَبَباً وَ ثَوابَ الاْخِرَةِ مِنْ بَلْوَى الدّنيا عِوَضاً.([40])

فرمود: همانا خداوند، دنيا را جايگاه بلاها و امتحانات و مشكلات قرار داد; و آخرت را جايگاه نتيجه گيرى زحمات، پس بلاها و زحمات و سختى هاى دنيا را وسيله رسيدن به مقامات آخرت قرار داد و اجر و پاداش زحمات دنيا را در آخرت عطا مى فرمايد.
 


پاورقيها:
[1] - بحارالأنوار: ج 68، ص 182، ح 41، أعيان الشّيعة: ج 2، ص 39.
[2] - عُدّة الداعى مرحوم راوندى: ص 208.
[3] - بحارالانوار: ج 84 ص 172 به نقل از أعلام الدين ديلمى.
[4] - بحار الأنوار: ج 75، ص 369، ح 4، أعلام الدّين: ص 312، س 14.
[5] - بحارالأنوار: ج 69، ص 199، ح 27.
[6] - الدرّة الباهرة: ص 42، س 5، بحارالأنوار: ج 75، ص 369، ح 20.
[7] - أعيان الشّيعة: ج 2، ص 39، تحف العقول: ص 438.
[8] - أعيان الشّيعة: ج 2، ص 39، بحارالأنوار: ج 17.
[9] - مستدرك الوسائل: ج 12، ص 308، ح 14162.
[10] - عيون أخبار الرّضا(عليه السلام): ج 2، ص 260، ح 22.
[11] - أمالى شيخ طوسى: ج 2، ص 580، ح 8.
[12]- مستدرك الوسائل: ج 12، ص 11، ح 13376.
[13]- بحارالأنوار: ج 2، ص 6، ضمن ح 13.
[14] - كافى: ج 6، ص 373، ح 2، وسائل الشّيعة: ج 25، ص 210، ح 31706.
[15] - بحارالأنوار: ج 73، ص 115، ح 16.
[16] - أعلام الدّين: ص 311، س 16، بحارالأنوار: ج 75، ص 369، ح 4.
[17] - كافى: ج 5، ص 125، ح 7.
[18] - نزهة النّاظر و تنبيه الخاطر: ص 141، ح 23، أعلام الدّين: ص 311، س 20.
[19] - بحارالأنوار: ج 69، ص 316، ح 24.
[20] - أعلام الدّين: ص 311، س 4، بحارالأنوار: ج 75، ص 369.
[21] - تحف: ص 357، بحارالأنوار: ج 98، ص 130، ح 34.
[22] - تحف: ص 358، بحارالأنوار: ج 59، ص 2، ضمن ح 6.
[23] - تحف العقول: ص 383، بحارالأنوار: ج 75، ص 365.
[24] - محجّة البيضاء: ج 5، ص 225.
[25] - بحارالأنوار: ج 57، ص 81، ح 51، به نقل از توحيد شيخ صدوق.
[26] - بحارالانوار: ج 57، ص 83، ح 64، به نقل از احتجاج طبرسى.
[27] - بحارالأنوار: ج 50، ص 264، ح 24، به نقل از مناقب و خرائج.
[28] - بحارالأنوار: ج 50، ص 177، ح 56، و ج 71، ص 182 ح 41.
[29] - بحارالأنوار: ج 71، ص 324، مستدرك الوسائل: ج 11، ص 184، ح 4.
[30] - بحارالأنوار: ج 75، ص 369، س 4.
[31] - بحارالأنوار: ج 75، ص 173، ح 2.
[32]- نزهة النّاظر: ص 139، ح 12، بحارالأنوار: ج 78، ص 368، ضمن ح 3.
[33]- نزهة النّاظر و تنبيه الخاطر: ص 141، ح 21، مستدرك الوسائل: ج 2، ص 336، ح 11.
[34]- الدّرّة الباهرة: ص 14، نزهة الناظر: ص 138، ح 7، بحار: ج 75، ص 109، ح 12.
[35]- بحارالأنوار: ج 50، ص 239، ح 4، به نقل از إكمال الدين صدوق.
[36]- بحارالأنوار: ج 73، ص 197، ح 17، به نقل از الدّرّة الباهرة: ص 42، س 10.
[37]- بحارالأنوار: ج 50، ص 215، ح 1، س 18، به نقل از أمالى شيخ طوسى.
[38]- وسائل الشّيعة: ج 16، ص 211، ح 21382، مستطرفات السّرائر: ص 67، ح 10.
[39]- نزهة النّاظر و تنبيه الخاطر: ص 138، ح 5، مستدرك الوسائل: ج 2، ص 304، ح 17.
[40] - تحف العقول: ص 358.


منبع: سايت انديشه قم