هويت شرعي رويت هلال ماه و طرق احراز آن

(مصاحبه) حجت الاسلام والمسلمين علي اکبر رشاد
 رئيس پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي،
عضو شوراي عالي انقلاب فرهنگي
استاد حوزه و دانشگاه


رويت هلال ماه از چه مقوله اي است و آيا "موضوع" است يا "حکم" ؟

رويت هلال موضوع است و موضوعاتي که داراي حکم شرعي اند چند قسم هستند. قسمي از آنها موضوعات شرعيه ناميده مي شود که بعضي از موضوعات احکام شرعي را عرفيه مي ناميم و برخي ديگر را موضوعات علميه تعبير مي کنيم. همين جا تذکر بدهم که اين تقسيم متعارف نيست، تقسيم مشهور تفکيک موضوعات به دو دسته شرعي و عرفي است. موضوعات شرعيه آن دسته از موضوعات احکام اند که شارع آن را جعل کرده است. اگر شارع اختراع و جعل نکرده بود ديگران نمي توانستند تلقي مورد نظر شارع را از آن موضوعات بفهمند مانند صلاة يا صوم که دو اصطلاح اند و از آنها دو موضوع مراد مي شود و احکامي بر آنها بار مي شود. صلاة در لغت به معناي دعاست، ولي شارع اين کلمه را در معناي مناسک مخصوصي به کار برده که اگر کاربرد خاص شارع نمي بود و به نحوي از انحاء اين کاربرد احراز نمي شد و معلوم نمي شد شارع از کلمه صلاة چه اراده کرده، ديگران آن معناي مورد تلقي شارع را از کلمه صلاة نمي توانستند فهم کنند. البته ما بحث هايي در اصول فقه داريم تحت عنوان حقيقت شرعيه يا بحث صحيحي و اعمي که به اين مبحث ما مربوط مي شود که در مجال مصاحبه قابل طرح نيست.

شارع به هر حال بعضي موضوعات را جعل و اختراع کرده و تلقي اي از آن دارد و احکامي را نيز بر اين معنا و تلقي حمل کرده است. موضوعات عرفيه هم موضوعاتي هستند که شارع تصرف در آن نکرده بلکه عرف و عامه آن را جعل کرده اند و شارع نيز احکام را بر موضوع يا همان تلقي عرفي اش بار کرده است. مثلا وقتي از عموم مردم بپرسند که بيع يعني چه، اغلب توضيحي مشابه ارائه مي دهند. اگر از مردم بپرسيم که ربا يعني چه فرض بر اين است که مردم عصر بعثت مي دانستند ربا يعني چه. شارع هم بيع را با همان تلقي عرف تحليل و ربا را تحريم نموده، پس موضوعات عرفيه، موضوعاتي هستند که شرع در شکل گيري و تعريف آن نقشي ندارد و موضوعاتي است که مردم با آن سر و کار دارند و اغلب آن را مي فهمند و فقط شارع حکمي بر آنها حمل کرده است. موضوعات علميه را ما به آن موضوعاتي که براي تشخيص آن خبر به تخصص خاصي لازم است و شناخت آن نه شان شارع است و نه کار عرف تعبير مي کنيم. مرجع تشخيص موضوعات شرعيه شرع است و مرجع تشخيص موضوعات عرفيه عرف است. متخصصين خاص و مرجع تشخيص موضوعات علميه هم طبعا خبرگان و اهل تخصص آن موضوع هستند.

موضوعات شرعيه نيز به دو گروه تقسيم مي شوند:

1- موضوعات عاديه واضحه يا مصرحه که تشخيص آنها نيازمند نظر و اجتهاد نيست، هر کسي به متني ديني مي تواند مراجعه کند بدون اين که از قدرت اجتهاد برخوردار باشد موضوع را بفهمد.

2- موضوعات شرعيه دقيقه و مستنبطه، اين گروه آن چنان است که بدون نظر و اجتهاد کسي نمي تواند آن را تشخيص دهد. در نتيجه تشخيص آن گروه از موضوعات شرعيه صرفا بر عهده مجتهد است.

موضوعات عرفيه هم مي تواند بر دو گروه تقسيم شود:

1- عرفيه عادي که همه قادر به تشخيص انند.

2- گاه برخي از موضوعات به رغم اين که عرفيه هستند پيچيده اند و تشخيص آنها نياز به دقت و تامل فني دارد و اين گروه يا در حيطه قدرت و حتي وظيفه فقيه قرار مي گيرد که او تشخيص دهد و گاه در حيطه تخصص يک متخصص خاص؛ مانند اين که برخي موضوعات عرفي را جامعه شناسان و مردم شناسان مي توانند تشخيص دهند که آن موضوع در باور مردم چيست و چه معنايي دارد و در اين صورت اين گروه دوم از دسته موضوعات عرفيه چه بسا ملحق به موضوعات علميه شود. به جهت اين که تشخيص آنها نيازمند به يک سلسله دقت هاي علمي است.

رويت يا احراز حلول هلال حکم نيست
احراز طلوع ماه از موضوعات عرفيه است و تشخيص آن از هر کسي برمي آيد والا در زمره موضوعات علميه قرار مي گيرد، البته در بعضي مواقع احکام و شرايطي براي آن ذکر شده اما در مجموع نفس احراز طلوع يا رويت آن چنان نيست که نيازمند به تخصص باشد و يک فرد شخصا نيز مي تواند برود بالاي بام خانه اش و به جستجوي هلال بپردازد و طلوع هلال را رويت کند. پس رويت هلال يک موضوع عادي است و نياز به اجتهاد ندارد. اگر شخصي هلال شوال را رويت کرد براي شخص او اين موضوع ثابت شده و مي تواند و بلکه بايد فردا افطار نمايد و نمي تواند روزه بگيرد. البته شارع علاوه بر راه هاي عرفي و عقلايي راه هاي خاصي را مانند بينه شرعيه براي احراز هلال اعلام نموده که بايد مورد توجه قرار داد.

راه ها و روش هايي که براي احراز حلول هلال بايد منظورداشت
اين روش ها به دو گروه کلي تقسيم مي شود. راه هاي علم آور و راه هايي شرعي که شرع آن را جعل نموده و ما موظف به تبعيت از آن هستيم. يکي از راه هاي علم آور رويت شخصي است و رواياتي که رويت شخصي را مطرح کرده است در حد متواتر است. مانند:" فاذا رايت الهلال فصم و اذا رايته فاطر." تعدادي از اين روايات صحيحه نيز هستند در وسايل الشيعه ابواب احکام شهر رمضان اين روايات مذکور است.

دوم تواتراست. اين که آن چنان افراد فراواني از رويت شدن هلال ماه خبر دهند که انسان احتمال تباني ندهد. راه ديگر شياع مفيد علم است يعني آن چنان خبر رويت هلال ماه ميان مردم شايع باشد که انسان براي آن علم حاصل شود بر ثبوت رويت و هر فرد عاقلي از کثرت شياع خبر به حالت يقين دست پيدا کند. در اين جا چه بسا بتوان گفت که هر روش و طريق معقولي که علم آور باشد حجت است و در نتيجه اگر کسي با اعتماد به قول اهل علم و خبرگان نجوم علم برايش حاصل شود حلول و رويت برايش اثبات مي شود. يعني حتي اگر نفس طريق علم را حجت ندانيم اما از آن جهت که نظر علماي فن ايجاد علم در انسان کرده موضوع براي فرد ثابت مي شود."فمن شهد منکم الشهر فليصمه" زيرا مصب و موسم صيام ، رمضان است.

 

اگر حلول ماه رمضان به طريقي علم آور احراز شود روزه آن واجب است، کما اين که بدليل حرمت صوم اول شوال، اگر به طريقي علم آور، ولو به روش هاي علمي براي انسان حلول هلال شوال احراز گردد پايان رمضان احراز شده و روزه پس از آن روزه اول شوال محسوب مي شود و جايز نخواهد بود. تصلب بر لفظ " رويت " چندان قابل دفاع نيست. البته اين پيشنهاد نيازمند کار علمي بيشتري است. راه چهارم گذشت سي روز از هلال ماه قبل است. وقتي رويت هلال شعبان شده و سي روز از آن گذشته ديگر احتياجي بر رويت هلال رمضان نيست چرا که ماه قبل رويت شده بود سي روز از آن گذشت يا رويت هلال رمضان شد و اکنون سي روز از آن گذشته ديگر نياز به رويت هلال شوال نيست. زيرا ماه قمري سي و يک روز نمي شود. همچنين اگر دو عادل شهادت دهند که ما ماه را رويت کرديم و معارض با دو شاهد عادل ديگر نباشد مي تواند رويت هلال ماه را اثبات کند.

درباره روش حکم حاکم شرع که از طرق لزوم افطار و عيد است
اگر حاکم شرع که مصداق اتم آن امام معصوم و ولي امر مسلمين است اعلام کرد که فردا عيد است و مومنين افطار کنند در اين صورت بر همه مسلمين اطاعت از حکم او فرض است و در اين امر عامي و عالم و مقلد و مجتهد حکم واحد دارند. مسائل و احکام تقسيمات مختلفي دارد که يکي از آنها مي تواند به تقسيم حکم به عادي و حکومتي است. بعضي از احکام هويت وجه سياسي و اجتماعي و حکومتي دارند و با نظر و شان حاکم شرع مرتبط است. هر چند اين امور عبادي است اما امر سياسي و حکومتي نيز محسوب مي شود مانند نماز جمعه و حج. نماز جمعه عبادت است اما به نحوي با حکومت ديني مرتبط است و امام جمعه را حاکم انتخاب و نصب مي کند و مسائلي که در آن خطبه ها اعلام مي شود لزوما بايد مسائل امت و اجتماع مسلمانان باشد در خطبه امامان و حاکمان ياد مي شود، به همين جهت بين شيعه و سني پذيرفته شده که اين موضوع به نحوي با امر حکومت مرتبط است. مسئله عيد فطر و عيد قربان هم کمابيش همين خصلت را دارد خصوصا عيد فطر. در واقع عيد فطر يک مسئله شرعي و ديني عادي نيست. بلکه مسئله سياسي نيز محسوب مي شود. بنابراين مناسب شان ولي امر است که عيد را اعلام کند.

ثبوت رويت هلال ماه نزد حاکم و حکم حاکم بر افطار مسلمين از جمله مسائلي است که در روايات فراوان آمده است و در فقه ما نيز فقهاي عظام به اين پرداخته اند. خبر صحيح محمدبن قيس از امام باقرعليه السلام در وسايل الشيعه باب شش از ابواب احکام شهر رمضان آمده است مي فرمايد که " اذا شهد عند الامام شاهدان انهما رويا الهلال منذ ثلاثين يوما امر الامام بالافطار ذلک اليوم اذا کانا شهدا قبل زوال الشمس و ان شهدا بعد زوال الشمس امر الامام بالافطار ذلک اليوم و اخر الصلاة الي الغد فصلي بهم". امثال اين روايت نشان مي دهد که حکم به برگزاري عيد فطر و افطار مربوط به امام مسلمين است. منظور از امام اينجا امام به معناي کلامي و امام معصوم نيست، احراز رويت براي معصوم نيازمند شهادت دو شاهد نيست.

در موقعي که حاکم شرع اعلام فطر مي کند تکليف کساني که از غير فقيه حاکم تقليد مي کنند چيست
قبلا گفتيم موضوع ثبوت رويت هلال يک موضوع عرفي و عادي است تقليد بردار نيست اما احکامي که بر آن مترتب است احکام شرعي است. اما اگر حاکم شرع حکم به افطار کرد و عيد فطر را اعلام نمود بر همه مسلمانان و حتي مجتهدين تبعيت از اين حکم واجب است و در عرض حکم حاکم شرع ديگري نمي تواند حکم صادر نمايد. به جهت اين که حاکم شرع يکي بيش نيست اگر عرض حکم حاکم شرع عادل، شخص ديگري هم حق حکم کردن داشته باشد ناامني و اختلال نظام لازم مي آيد و اين مورد تاييد عقل و شرع نيست. وقتي ما معتقد شديم که اسلام ديني است داراي بعد سياسي و پذيرفتيم که در نظام حکومتي اسلام ولي امر منزلت و شئون خاصي دارد طبعا بايد به لوازم آن هم تن در دهيم.

درباره مخالفت با حکم حاکم شرع
اگر در عرض حکم حاکم شرع حکم ديگري صادر شود در اين صورت ناامني و هرج و مرج و اختلال نظام لازم مي آيد و موجب سرگشتگي و تحير مردم مي شود و ديگران درباره ما قضاوت نادرستي مي کنند، مي گويند اين چه ديني است و چه احکامي و چه نظام حقوقي و فقهي است که در يک چنين موضوع مهم و روشني نمي توانند به توافق رسند و نظر مشخصي اعلام کنند. لهذا اختلاف موجب وهن اسلام و مسلمانهاست. احکام حکومتي فراتر از تقليد اگر کسي تشخيص داد که حاکم در يک حکم يا تشخيص موضوع حتي بر اساي فتواي خودش خطا کرده فقط خود بدون معارضت به تشخيص خود عمل کند مثلا حاکم گفته رويت هلال شد و عيد فطر اعلام داشت و خود من واقف شدم که چنين است، نظر اين فرد نمي تواند بر نظر ديگران تسري پيدا کند و ديگران اگر احراز نکنند و علم تحصيل نکنند نمي توانند به صورت تقليدي مطابق احراز او ترتيب اثر دهند.

اگر حکمي از سوي حاکم شرع صادر شد بر همه بلا استثناء اطاعت آن واجب است. اگر کسي تشخيص داد که حاکم در يک حکم يا تشخيص موضوع حتي بر اساس فتواي خودش خطا کرده فقط خود بدون معارضت به تشخيص خود عمل کند مثلا حاکم گفته رويت هلال شد و عيد فطر اعلام داشت و خود من واقف شدم که چنين است، نظر اين فرد نمي تواند بر نظر ديگران تسري پيدا کند و ديگران اگر احراز نکنند و علم تحصيل نکنند نمي توانند به صورت تقليدي مطابق احراز او ترتيب اثر دهند. از نظر اسلام بسياري از موارد تقليدي نيست: در اصول دين و مبادي استنباط تقليدي نيست و در ضروريات فقهي نيز تقليد معنايي ندارد. به طور مثال وجوب صلاة واجب است و احتياجي به تقليد ندارد موضوعات عرفيه و علميه نيز جاي تقليد نيست، در احکام فرعيه و عمليه و موضوعات مخترعه شرعيه دقيقيه که احتياج به نظر و اجتهاد است بايد تقليد کرد.

حاکم شرع کيست و آيا هر مجتهدي حاکم شرع است
حاکم شرع همان ولي امر بالفعل است. و طبعا "صلاحيت" با "فعليت" متفاوت است. ممکن است مجتهدين بسياري باشند که صلاحيت عهده داري ولايت امر مسلمين را دارا باشند اما به محض اين که به طريق مشروع و مقبول کسي ولايت امر را به عهده گرفت کسي در عرض او بالفعل حق ولايت ندارد. امام حسن و امام حسين عليهماالسلام هر دو امام هستند و هر دو معصوم هستند، اما تا وقتي که امام حسن عليه السلام حضور دارد ولايت تشريعي منحصرا بر عهده ايشان است و امام حسين عليه السلام هم مانند آحاد امت تابع اوست و بعد از شهادت امام حسن عليه السلام امام حسين عليه السلام عهده دار ولايت مي شود. شان حاکم شرع و ولايت چيزي است، شان اجتهاد و فقاهت چيزي ديگر . هر يک در جاي خود محترم و عزيز اند. مبادا کسي از اين مطلبي که عرض شد دچار بدفهمي شود. ما فقهايي داريم که هر چند عهده دار ولايت امر نيستند اما شان عظيمي دارند، مراجع عظام سنگربانان تفکر ديني و ديانت مردم و نگاهبانان و نگاهداران استقلال کشورند و امروز مراجع عظام بالاتفاق پشتيبان نظام ديني و هر يک محور وحدت ملت و استوانه امت اند.

 

 

منبع : مصاحبه گروه دين و انديشه خبرگزاري"مهر" با حجت الاسلام والمسلمين علي اکبر رشاد درباره رويت هلال و احراز طلوع هلال از طريق پايگاه اينترنتی تبيان