درس هایی از خطبه شعبانیه

سید محمد حسینی شاهرودی


بسمه تعالي

والاترين راه براي نجات بشريت هدايت است و برترين شيوه براي هدايت، روشنگري ، آگاهي بخشي و تربيت است. يکي از بهترين ابزار و روش هاي اطلاع رساني و بيدارسازي سخنراني, وعظ, پندار و اندرز و تعليم و تربيت است. بديهي است تبليغ تنها از طريق منبر و تدريس نيست بلکه در همه زمانها و مکانها و توسط همه انسان ها امکانپذير است؛ چنانکه مؤمن آل فرعون و آسيه زن فرعون و حضرت موسي همه در کاخ فرعون تبليغ خود را شروع کردند و تلاش زيادي براي ارشاد گمراهان داشتند.

پيامبر گرامي اسلام صلي الله عليه وآله نيز از هر امکاني و در هر مکاني جهت تبليغ دين استفاده مي کرد, چه در مسجد و برمنبر و چه در جنگ و غير آن, بندگان را به وظائف خود آشنا مي ساخت. يکي از ايامي که بهترين موقعيت براي تعليم و تربيت است، ماه مبارک رمضان است که رسول اعظم اسلام نيز از موعظه بهره گرفت و وظيفه مسلمانان را به خوبي بيان فرمود.

روحانيون محترم و معزز نيز در اين مسير وظيفه سنگيني را بر عهده دارند زيرا دنباله رو راه پيامبران و امامان عليهم السلام هستند و رسالت آنان نيز همان رسالت است و بايد پيوسته براي بيداري و آگاهي و تربيت مردم بکوشند و فعاليت هاي تبليغي داشته باشند و در ماه خدا بهترين تبليغ بيان خطبه رسول خدا صلي الله عليه وآله است که در جمعه آخر ماه شعبان ايراد کرد و اين خطبه را علي بن فضال از پدرش و او از حضرت رضا عليه السلام نقل کرده است. آن حضرت نيز از پدران بزرگوارش نقل مي کند که علي عليه السلام فرمود: حضرت رسول روزي براي ما اين خطبه را ايراد کرد.

شرح خطبه رسول خدا صلي الله عليه و آله گرچه در يک مقاله امکان پذير نيست، ولي در حد امکان به چند فراز آن به اختصار مي پردازيم. اميد است مورد بهره برداري و استفاده شما عزيزان قرار گيرد.

ماه خدا

ايها الناس انه قد اقبل اليکم شهر الله بالبرکه و الرحمه و المغفره

اي مردم ماه خدا با برکت و رحمت و آمرزش به سوي شما رو کرد.

شکي نيست که آنچه در عالم وجود مي توان تصور کرد مخلوق خدا است، ولي گاهي نظر به اهميت و عظمت يک موضوع يا چيزي تنها آن به خدا نسبت داده مي شود؛ مانند: اينکه گفته مي شود ماه خدا، خانه خدا،بنده خدا، کتاب خدا که در اين موارد يک نوع خصوصيتي در کار است.

رسول اعظم صلي الله عليه و آله مي فرمايد: خداوند از ميان خلقش برگزيده هائي براي خود مقرر فرمود؛ اما برگزيده او از بقعه ها، مکه و مدينه و بيت المقدس, و از شبها شبهاي جمعه و شب نيمه شعبان و شب قدر و شبهاي عيدين و از روزها روز هاي جمعه و اعياد و از ماهها، رجب ، شعبان و رمضان مي باشد. اما از بندگانش ... من و اهل بيتم را برگزيد.(۱)

و اما وجه اختصاص ماه مبارک به خدا، از مطالب بعد روشن خواهد شد که اين ماه بزرگ چه اثرات و برکات فراواني دارد و داراي چه برتري هائي است؟

برکت

زيادي و فراواني که همراه با سعادت، باشد را برکت گويند. قرآن را مبارک گويند چون بر کتب آسماني ديگر زيادي دارد. (۲)راغب گويد: چيزي که در آن نيکي و خير خداوند استوار باشد برکت گويند.(۳)

بنابراين معناي برکت در ماه مبارک رمضان اين مي شود که چون بر ماههاي ديگر از نظر برکت و مغفرت و رحمت زيادي دارد ماه با برکتي خواهد بود. با اين تعريف معناي عمر با برکت و روز و شب و ماه و سال با برکت نيز روشن خواهد شد که برکت در آنها تنها زيادي نيست بلکه اگر زيادي در آنها توأم با سعادت و نيکبختي باشد برکت خواهد بود.

در برخي دعاها برکت در آنچه خدا عطا کرده, خواسته شده است مانند: « وبارک لي فيما اعطيت» درآنچه به من بخشيده اي برکت قرار ده. و در دعاي تعقيب نماز صبح آمده است: خدايا در اين هنگام صبح در چنين روزي آنچه از آسمان بر زمين فرو فرستي برکت براي دوستانت و عذاب براي دشمنانت قرار ده.(۴)

برکت ماه مبارک رمضان نيز از خطبه سرورجهانيان، رسول مکرم اسلام به خوبي روشن است بويژه در روايتي که مرحوم صدوق(ره) از سعيد بن جبير نقل مي کند برکت اين ماه بيشتر جلوه مي نمايد. سعيد مي گويد: از ابن عباس پرسيدم براي کسي که ماه رمضان را روزه بدارد و حق آن را بشناسد چه پاداشي مقرر شده است؟ ابن عباس گفت: آماده شو تا تو را به آنچه گوش هاي تو نشنيده و به دل تو خطور نکرده خبر دهم. از رسول خدا صلي الله عليه و آله اگر بدانيد برای شما در ماه رمضان چيست هر آينه شکر خدا را زياد خواهيد کرد.

آنگاه براي هر روز و شب ماه مبارک رمضان ثواب هاي بزرگي را شمرد و سپس فرمود: براي بهشت دري است به نام «ريان» که تا روز قيامت باز نخواهد شد. آنگاه براي روزه داران از مرد و زن از امت محمد صلي الله عليه و آله گشوده خواهد گرديد. رضوان که خازن بهشت است ندا می دهد: «يا امه محمد هلموا الي الريا» اي امت محمد به سوي ريان بشتابيد, سپس امت پيامبر صلي الله عليه و آله از اين در وارد بهشت خواهند شد.

پس هر که در ماه رمضان آمرزيده نشود در چه ماهي آمرزيده خواهد شد « و لا حول ولا قوه الا بالله » خداوند ما را بس و خوب وکيلي است.(۵)

بديهي است خداوند اين نعمتها را به روزه دار واقعي و کسي که حق اين ماه بزرگ را بشناسد مي دهد و روزه اي که از روي معرفت و يا خلوص نيت نباشد اين آثار بر آن مترتب نيست، ولي اميد است روزه داران به نحوي مشمول اين روايت گردند زيرا کرم خدا بسيار و خزينه هاي احسانش تمام نشدني و بنده نوازيش بي حد و برکات او نامحدود است.

رحمت

توجه الهي و نيکي و بخشش خداوند رحمت است. چون در اين ماه بزرگ عنايات پروردگار و نيکي هاي او به بندگانش افزون بر تصور آدمي است آن را ماه رحمت مي خوانند. رحمتهاي پروردگار بر دو قسم است: مختص و مشترک.

رحمت مختص: رحمتي است که به پيامبر اکرم و ائمه هدي عليهم السلام اختصاص دارد چنانکه در تفسير آيه: «والله يختص برحمته من يشاء»(۶) امام صادق عليه السلام می فرمايد: مختص به رحمت خدا، رسول خدا و جانشين او است. خداوند ۹۹ قسمت از رحمتش را برای محمد و علی و عترت آن دو ذخيره گردانيده و يک قسمت ديگر آن به تمام موجودات گسترده شده است.(۷)

رحمت مشترک: توجه و عنايت پرودگار است که شامل همه مخلوقات مي شود. در وسعت آن همين بس که امام صادق عليه السلام می فرمايد: زماني که قيامت مي رسد خداوند رحمت خود را گسترده مي سازد بگونه اي که ابليس در رحمت خدا به طمع مي افتد.(۸)

روزي به امام زين العابدين عليه السلام گفتند: حسن بصري گويد: عجبي نيست از کسي که هلاک شده، چگونه هلاک گشته؟ بلکه عجب از کسي است که نجات يافته چگونه نجات يافته است؟ حضرت فرمود: من مي گويم از کسي که نجات يافته عجبي نيست که چگونه نجات يافته، بلکه عجب از کسي است که هلاک گشته، با اين سعه رحمت خدا چگونه هلاک گشته است؟!.(۹)

و نيز از آن حضرت روايت شده: مؤمن با وجود سه خصلت نابود نمي شود ۱ـ گواهي دادن به خداي يکتاي بي شريک. ۲ـ شفاعت رسول خدا صلي الله عليه و آله. ۳ـ وسعت رحمت خدا.(۱۰)

اسباب رحمت: براي تحصيل رحمت واسعه الهي از اسباب و وسائلي استفاده می شود، چنانکه در باب نماز و زکات خداوند می فرمايد: بپا داريد نماز را و زکات بپردازيد و از پيامبر اطاعت کنيد اميد است که مورد رحم قرار گيريد.(۱۱)

درباره فرمانبرداري از خدا و رسول نيز در قرآن کريم چنين بيان شده است: از خدا و رسول پيروي نمائيد، اميد است که رحم شويد.(۱۲)

در خصوص پيروي از قرآن و تقوا چنين دارد: اين قرآن کتابي است که ما آن را مبارک فرو فرستاديم پس از آن پيروي کنيد و خويشتن دار باشيد اميد است که مورد رحم قرار گيريد.(۱۳)

درباره استغفار چنين فرموده: چرا از خدا طلب مغفرت نمي کنيد اميد است رحم شويد.(۱۴)

و در موضوع اصلاح ميان برادران (۱۵) و شکيبائي در برابر مصائب و آزمايشها(۱۶) و موارد فراوان ديگر که از اسباب رحمت شمرده شده است.

مغفرت

غفران و آمرزش اين است که انسان خود را از اينکه عذاب به او برسد نگهداري کند. بنابراين ماه مبارک رمضان که ماه مغفرت است يعني ماهی که بنده خود را از رسيدن عذاب به او نگه می دارد.

شکي نيست که غفران و مغفرت الهي در تمام سال و هر لحظه شامل بندگانش خواهد شد و در قرآن حدود دويست و پنجاه آيه در خصوص آمرزش ذکر شده و روايات بسياری در اين زمينه آمده است ولي ماه مبارک يک نحو اختصاصی به مغفرت الهي دارد چنانکه يک نوع اختصاصی به رحمت و برکت دارد.

آيا مغفرت شامل همگي خواهد شد؟

آيات قرآن در موضوع مغفرت سه دسته است:

۱ـ آياتي که دلالت دارد به اينکه خداوند برخی را نمي آمرزد. اين دسته مربوط به کفار و مشرکين و منافقين است که اصرار دارند در اين حالت بمانند و اميد توبه در آنها نيست.

مانند آيه: بدرستي که خدا نمي آمرزد آن که به او شرک ورزد. ۱۷ و آيه: مساوي است بر آنها که برايشان طلب مغفرت نمائي يا استغفار نکني هرگز خداوند آنها را نمي آمرزد.۱۸ و يا آنکه فرموده: براستي آنانکه کافر شدند و قوم خود را از راه خدا باز داشتند سپس در حال کفر مردند پس هرگز خدا آنها را نيامرزد.۱۹

۲ـ آياتي که دلالت دارد بر اينکه خداوند به طور حتم مي آمرزد و در آن شکي نيست. اين آيات مربوط به کساني است که اهل ايمان باشند و از گناهان خود پشيمان و شرمسار باشند. چنانکه می فرمايد: بگو اي پيغمبر براي کساني که کافر شدند اگر از رويه خود برگردند گذشته هاي آنان آمرزيده خواهد شد. ۲۰

آيات در اين خصوص بسيار و روايات بي شمار است.

۳ـ آياتي که دلالت دارد بر اينکه خداوند هر که را بخواهد مي آمرزد و هر که را بخواهد عذاب مي نمايد.۲۱

يا اين آيه که: خداوند فقط مشرک را نمي آمرزد و غير آن را براي هرکه بخواهد مي آمرزد. ۲۲

اين آيات مربوط به معصيت کاراني است که توبه نکرده باشند البته آمرزش به دست خدا است، هرکه را بخواهد مي آمرزد و هر که را بخواهد عقاب مي کند.

برترين ايام

شهر هو عند الله افضل الشهور و ايامه افضل الايام و لياليه افضل الليالي و ساعاته افضل الساعات

ماهي که برترين ماه ها نزد خدا است. روزهايش بهترين روزها و شبهايش برترين شبها و لحظه هايش ارزشمند ترين لحظه هاست.

برخي مي پندارند که که ميان ماه ها، روزها، شب ها و ساعت ها تفاوتي نيست و استدلال مي کنند که مگر همه مخلوق خدا نيستند و متعلق به او؟ پس چگونه تفاوت در ميان آنها ديده مي شود؟ ولي اگر کسي با دقت در مخلوقات خدا نظر کند و دقيقاً در آنها بنگرد بدون آنکه به آيات و روايات مراجعه کند، تفاوت آنها را خواهد ديد: تفاوت ها در بين مخلوقات گاهي ذاتي و يا عرضی خواهد بود. خورشيد نوراني است. زمين ظلماني و مملو از نباتات و حيوانات و انسانها و کره ماه خالي از نباتات و حيوان ها و انسان ها است.

دو انسان؛ يکي با پيروي از قرآن و اطاعت و بندگي و خويشتن داري و بي رغبتي به دنيا و آگاهي و بصيرت، به مقام عبوديت و بندگي مي رسد و عبد صالح خدا مي گردد و ديگري از معصيت و شهوتراني و طغيان و سرکشي و بي بندوباري مطرود درگاه خدا مي شود.

اين تفاوت در ماه و سال و روز و شب و ساعت نيز می تواند باشد چنان که آيات ورواياتي بر آن دلالت دارند که به برخی از آنها اشاره مي شود:

خداوند حالات گروه عاد را چنين بيان مي فرمايد: پس چگونه بود عذاب من درباره آنها به باد صرصر و ترسانيدن آنها با بادي در انتهاي سردي، داراي صدايي مهيب و وحشتناک که در روز نحس طولاني فرستاديم. ۲۳

در سوره فلق نيز خداوند ما را سفارش فرموده که به خدا پناه بريم از شر آنچه آفريده و از شر شب ومانند آن. ۲۴

روايات هم در اين زمينه بسيار است. مثلاً در باب صدقه امام صادق عليه السلام فرموده است: هرگاه صبح کردي عطا کن صدقه اي را که نحسي آن روز را بر طرف سازد و چون شب کردي صدقه بده که نحسي آن شب را مي برد.۲۵

در دعاها نيز بسيار آمده است که ما به خدا از نحسي ها و شرور پناه مي بريم. امام صادق عليه السلام بعد از نماز مغرب چنين مي فرمود:

«و اعوذ بالله من انسان سوء و جار سوء و قرين سوء و يوم سوء و ساعه سوء و من شر ما يلج في الارض و ما يخرج منها و ما ينزل من السماء و ما يعرج فيها و من شر طوارق الليل و النهار»۲۶

و به خدا پناه مي برم از انسان بد و همسايه بد و رفيق بد و روز بد و ساعت بد و از شر آنچه بيرون مي آيد و آنچه از آسمان فرود آيد و آنچه به سوي آن بالا مي رود و از بدي حوادث شب و روز.

و رواياتي که در باب اعياد مذهبي و روزهاي بزرگ و شب هاي ارزنده از هرماه و ولادت هاي پيغمبران و امامان و مکانها و آداب سفر و پوشيدن جامه و بريدن آن و عقد و نکاح و زفاف و صدها موارد ديگر روشنگر اين مدعا است. بنابراين اگر پيامبر فرمود: ماه رمضان در نزد خدا بهترين ماه ها و روزهايش بهترين روزها و شبهايش بهترين شب ها و ساعت هايش بهترين ساعت ها است مطلبي قابل درک است. البته پوشيده نيست که برتر بودن آن شامل همه افراد نخواهد شد، بلکه مخصوص افرادي است که در فکر استفاده و بهره برداري از آنند و گرنه براي افرادي که شقي و بدبختند جز زيان و خسران نخواهد بود و براي کساني که در اين ماه و در شب و روز آن به معصيت خدا اشتغال دارند و در فکر توطئه عليه مسلمانان و در صدد تضعيف دين و ضربه به پيکر اسلام و مسلمين هستند جز نحسي و عذاب تصور نخواهد شد.

مهماني خدا

هو شهر دعيتم فيه الي ضيافه الله

رمضان ماهي است که به مهماني خدا دعوت شده ايد!

ماه مبارکي که بندگان به مهماني خدا دعوت شده اند. بايد ديد انگيزه اين مهماني چيست؟ ميزبان کيست و مهمان کدام است؟ کارت دعوت چيست و نوع پذيرايي چگونه است؟روزه دار در مهماني خدا بايد نکاتي را در نظر آورد :

۱ـ ميزبان به هيچ وجه با ميزبانهاي ديگر قابل مقايسه نيست. ميزباني کريم, رحيم, غفار, تواب, غني, مطلق, جواد, رزاق, رحمن, رب العالمين ...

۲ـ ميهمان چه فردي است؟ ناتوان, فقير, محتاج, ذليل, نادان, درمانده, بي کس, کسي که نه مالک حيات و نه مالک ممات است.

۳ـ ماه مهماني: ماه مبارک رمضان همراه رحمت و مغفرت و برکت.

۴ـ نامه دعوت: کتب آسماني که در رأس آنها قرآن کريم است.

۵ـ مامورين دعوت: پيامبران که سرآمد آنهاست پيامبر عظيم الشأن اسلام.

در اين مهماني بايد آدمي قدر خود را بداند که چه لياقتي پيدا کرده که پروردگار جهانيان او را به چنين مهماني دعوت کرده و فرشته بزرگ خود, جبرئيل را مأمور نامه و والاترين افراد بشر را مامور ابلاغ ساخته که انسانها را به چنين مهماني دعوت نمايند. بنابر اين بدبخت کسي است که از اين دعوت سرپيچي کرده و از چنين سفره احساني که هر نعمتي را دربر دارد محروم ماند.

آمادگي مهماني

همانطوري که انسان در مهماني هاي معمولي آداب رفتن به مهماني را مراعات مي نمايد. خود را تميز کرده ، لباس فاخر مي پوشد، عطر مي زند و با کمال وقار و سنگيني به خانه ميزبان مي رود و سعي مي کند کار زشتی از او سر نزند. در مهماني خدا نيز بايد به مراتب بيشتر از مهماني هاي معمولي مراعات کند بجاي نظافت و شستشوي بدن بايد روح را از معصيت و نافرماني ها پاک سازد روان خويش را صيقل داده، آن را از صفات زشت و ناپسند دور کند. ريشه حب دنيا را از دل بر کند و آئينه فکر و انديشه را از غبارهاي سر کشي و طغيان پاک گرداند.

قبل از ورود به ماه مهماني بايد بکوشد نخست توبه کند و اين مهماني را با طهارت ظاهري و باطني بپذيرد با غسل و دعا و نماز و تلاوت قرآن و ذکر و صلوات و سجده شکر همراه سازد و تصميم گيرد که در اين مهماني جز رضايت حضرت حق عملي صورت ندهد و هدفي نداشته باشد.

بالاترين آرمان او رسيدن به خدا و قرب او و واصل شدن به آخرين درجه انسانيت باشد. از همه چيز بريده و به محبوب خود بپيوندد و بداند که در اين مهماني تمام سود شامل خود او خواهد گرديد و ميزبان نفعي از آن نخواهد برد پس هدف از اين مهماني احسان کامل ميزبان به مهمان و کمال بنده نوازي است از خدايي بزرگ و مهربان.

نوع مهماني

در مهماني هاي معمولي نوعاً پذيرائي بر محور بدن دور مي زند بهترين شربت ها ، ميوه ها، شيريني ها و غذا هاي لذيذ مصرف مي شود. اما در مهماني خداي بزرگ پذيرائي از روح و روان آدمي است. مهماني معنوي است نه ظاهري و پر واضح است که انسان دائم مهمان خداست و مي توان گفت: بجز مهماني خدا در تمام سال بشر مهمان کس ديگري نخواهد بود و بايد گفت تمام ذرات وجود ريزه خواران احسان او هستند. پس دعوت به مهماني در ماه مبارک رمضان يک دعوت ديگري است مافوق خوردني و آشاميدني و آن دعوت به نعمتهاي اخروي و رسيدن به رضوان الهی که بزرگترين نعمت خداوند بزرگ است می باشد.

احترام بندگان

و جعلتهم فيه من اهل کرامه الله

در اين ماه اهل احسان و بخشش خداونديد

خداوند در اين ماه احترام ويژه اي براي بنده خود قائل مي شود و او را بزرگ مي دارد. چنين کاري از خداي بزرگ نسبت به مخلوق و از مولي نسبت به بنده خيلي داراي اهميت است و روشن است که اگر خداوند کسي را از اهل کرامت قرار دهد چه نتائجي را در بر دارد چنانکه اگر کسي معتقد به بزرگي کسي شود چگونه در مهماني از او پذيرائي مي نمايد و مي کوشد طبق ميل او رفتار کند. برعکس اگر ميزبان براي مهمان خودش ارزشي قائل نشود و براي او حسابي باز نکند و او را انسان ارجمند به نظر نياورد البته خواسته او را عملي نخواهد کرد.

تسبيح نفس و عبادت خواب

انفاسکم فيه تسبيح و نومکم فيه عباده

نفس هاي شما در اين ماه تسبيح و خواب شما عبادت است.

احسان خداوند چنان است که نفس ها را ثواب تسبيح مي دهد و خواب را عبادت و عمل آدمي را مي پذيرد. خداوند در آيات بسياري از قرآن تسبيح را متذکر شده و در چندين آيه امر به آن نموده است: در يک سوره می فرمايد: پروردگار اعلي را تسبيح نما۲۷ و در جاي ديگر فرموده است: به حمد پروردگاردت تسبيح خدا کن.۲۸

در روايات نيز سفارش زيادی نسبت به تسبيح شده است: دعاهايي که در تعقيبات نماز و غير آن وارد شده چون دعاهاي سحر و سمات و کميل و جوشن و صدهاي دعاي ديگر روشنگر اين مدعاست و ما هر روز چندين بار در نماز خدا را تسبيح نموده و بعد از نماز با تسبيح حضرت زهرا سلام الله عليها سي و سه بار خدا را تسبيح مي کنيم .

پاداش تسبيح را پيامبر عزيز اسلام چنين بيان فرموده است کسي که بگويد : «سبحان الله و بحمده» خداوند براي او هزار هزار حسنه مي نويسيد و هزار هزار گناه را نابود سازد و براي او هزار هزار درجه مقرر فرمايد. کسي که زياد تر بگويد خدا هم زيادتر خواهد نمود و کسي که طلب آمرزش کند خدا او را خواهد بخشيد (۲۹)

حدود بيست و شش روايت به اين مظمون در بحار الانوار نقل گرديده که به جهت اختصار به يکي از آنها اکتفا شد .

با اين روايت و با آن کرامت روشن خواهد شد که روزه دار با نفس کشيدن در اِين ماه چقدر مورد محبت الهي قرار مي گيرد .

از احسان هاي ديگر پروردگار در اين ماه اين است که بنده نوازي را به حدي رسانده که خواب روزه دار را نيز عبادت به حساب مي آورد و از آن بالاتر آنکه به بنده خود آب و غذا می دهد و او را سير و سيراب می نمايد. چنانکه موسي ابن جعفر عليه السلام می فرمايد: قيلوله ( خواب کم قبل از ظهر) نماييد زيرا که خداوند روزه دار را در خوابش غذا مي خوراند و سيراب مي نمايد. (۳۰)

قبولي عمل

عملکم فيه مقبول

عمل شما در اين ماه قبول درگاه الهي است.

قبولي عمل يکي از آرمانهاي بشر است. چنانکه يک محصل افتخارش به قبولي در آخر سال است ، يک انسان مؤمن نيز افتخارش به قبولي عملش نزد خداوند است. از اين رو در اسلام سفارش شده ، کاری کنيد که سبب قبولي اعمال شما شود و از اعمالي بپرهيزيد که مانع قبولي گردد . بنابراين هر فردي دوست دارد که بداند آيا عمل او قبول شده يا نه؟ آيا در درگاه خدا مردود است يا قبول ؟

پيامبر اکرم صلی الله عليه و آله فرمود: عمل شما در اين ماه مبارک و اين مهماني بزرگ الهي پذيرفته است و اين خود يک نوع احسان و بنده نوازي است که عمل قبول گردد؛ ضمن اينکه لياقت طرف را هم مي رساند چنان که از حالات هابيل و قابيل و قرعه آنها و نذر مادر مريم «مرثار» و قبولي بناي کعبه از حضرت ابراهيم و اسماعيل و مانند آن روشن می شود.

ولی در حالات کفار و فاسقين خداوند چنين عبارتي دارد: بگو شما انفاق کنيد با رضايت يا بي ميلي از شما قبول نخواهد شد چون ملت فاسقي هستيد. (۳۱)

و در روايات هم فراوان آمده که معصيت سبب پذيرفته نشدن عمل مي شود (المعصيه تمنع الاجابه) و قبولي اعمال منوط به تقوا و پاکدامني است که اين معني از قرآن هم استفاده می گردد. (۳۲)

در اينجا اين سوال پيش می آيد که با عدم قبولی عمل، انجام آن چه فايده اي دارد؟ بايد گفت:

اولاً؛ بايد هشيار شود که چرا کاري کند که عملش مورد رضايت خدا قرار نگيرد و عبادتش مردود گردد.

ثانياً؛ فائده آن نرفتن به دوزخ است زيرا قبولي اعمال غير از صحت آنست. در قبولي اعمال به پاداش رسيدن است و مزد عمل گرفتن ولي اگر به سبب معصيت عمل قبول نشود، البته به آدمي پاداش نمي دهند، اما کتک هم نخواهد خورد؛ چون عقاب مخصوص ترک عمل است.

استجابت دعا

دعائکم فيه مستجاب

دعاي شما در ماه رمضان اجابت مي شود.

از برکات ماه مبارک و احسان ميزبان کريم و ميهماني پر ارزش استجابت دعاست. چنانکه اگر مهماني که دعوت شده است از ميزبان خود چيزي طلب کند، ميزبان در حد استطاعت خود دعوت مهمان را رد نمي کند، خداوند بزرگ نيز خواسته مهمان خود را در اين ماه اگر به مصلحت او باشد برآورده مي سازد.

دعا به معناي ندا ، استدعا و استغاثه است (۳۳) خداوند در باره حضرت ذکريا مي فرمايد: « اذ نادي ربه نداء خفيا» زکريا که پروردگار خود را نداء کرد ، نداي آهسته . و درباره رزمندگان جنگ بدر مي فرمايد: « اذ تستغيثون ربکم فاستجاب لکم» (۳۴ )ياد کنيد آن را که چون استغاثه مي کرديد از پروردگار خود که ما را بر دشمن پيروز ساز، اجابت کرد شما را .

انگيزه دعا نيز براي اين است که چون بشر از هرنظر ناتوان و ضعيف است و از طرفي در محيطي زندگي مي کند که محل حوادث و هدف بلاها و عوارض جسمي و روحي مي باشد و انسان همواره آرزوي ترقي و تکامل و رسيدن به کمالات دنيوي و اخروي دارد و هدف عالي انسانيت عبودت است؛ چاره اي جز آن که به ذيل عنايت الهي چنگ زند که قادر متعال است ندارد. بنابر اين کساني که عقيده دارند بايد تنها کار کرد و زحمت کشيد نه دعا؛ سخت در اشتباهند. چنانکه افرادي که مي گويند: بايد فقط دعا کرد و تلاش فايده اي ندارد و رسيدن به کمال با رنج و زحمت نيست در اشتباهند. از قرآن و روايات و عقل اين موضوع را به خوبی استفاده مي کنيم که راه صحيح نه آنست و نه اين؛ بلکه راه سومي است و آن اين است که در هر کاري و در رسيدن به هر هدفي و به هر کمالي هم سعي و کوشش لازم است و هم دعا. زيرا با تجربه ثابت شده که اين دو چون دو بال پرنده است؛ با يکي به تنهايي کاری ساخته نمي شود.

قرآن در باب جنگ و جهاد با دشمن مي فرمايد: در برابر دشمنان آنچه را که از نيرو و مرکب توانايي داريد آماده سازيد که بدينوسيله دشمن خدا و دشمن خود را بترسانيد (۳۵) و از يک طرف پيامبر در جنگ خداي خود را می خواند که: پروردگارا من مغلوب گشته ام پس از دشمن انتقام مرا بگير (۳۶)

يا مثلا درباره علم بدين مضمون روايت شده: ز گهواره تا گور دانش بجوي. (اطلبوا العلم من المهد الي الحد). و نيز: طلب علم کنيد و لو در چين باشد. ( اطلبوا العلم و لو باصين)

ولي از طرفي خداوند به پيامبرش سفارش مي کند: بگو پروردگارا علم مرا زياد کن(و قل رب زدني علما)

جايگاه دعا

دعا از موضوعاتي است که در قرآن فراوان از آن ياد شده و اگر کسي بررسي کامل کند اين مطلب را مشاهده مي نمايد که پيامبران الهي و اوليا خدا و مومنين در تمام مواقع مخصوصاً در مشکلات به خدا پناه برده و دست حاجت و نياز به درگاه حضرت احديت دراز نموده و خدا را خوانده اند که از باب نمونه به چند آيه از آن مي پردازيم :

حضرت زکريا از خدا مي خواهد: خدايا مرا تنها مگذار و حال اينکه تو بهترين ارث برندگاني (۳۷) حضرت سليمان مي گويد: خدايا به من سلطنتي ده که پس از من براي کسي سزاوار نباشد.۳۸ حضرت نوح عرضه مي دارد: پروردگارا احدي از کفار را بر روي زمين باقي مگذار(۳۹). حضرت يونس در آن تاريکي ها در ميان شکم ماهي, و حضرت ايوب بعد از گرفتاريش به بلاهاي فراوان، حضرت موسي در هنگام مأموريتش به سوي فرعون، حضرت ابراهيم و ساير انبياء که همگی در تمام مواقع به سوي خدا ناليدند و واژه هاي (ربنا و رب ) در قرآن روشنگر اين معنا است.

علاوه بر آنکه در آيات چندي عظمت دعا را خداوند بيان فرموده در يکجا چنين مي فرمايد: بگو اگر دعاي شما نباشد پروردگارم به شما چه توجهي خواهد نمود(۴۰). و در آيه اي چنين فرموده: بگو مرا بخوانيد شما را اجابت خواهم کرد. براستي کساني که از بندگي من سر پيچي مي نمايند زود است که در جهنم ذليل و خوار در آيند(۴۱).

در آيات بسياري دستور دعا را هم داده است مانند اينکه مي فرمايد: بگو پروردگارا علم زياد به من مرحمت کن.(۴۲) وبگو پروردگارا پدر و مادرم را رحمت کن چنانکه مرا در کوچکي تربيت نمودند.(۴۳) بگو به پروردگار فلق پناه مي برم.(۴۴) و آيات بسيار ديگری که ما را به سوي يک برنامه اصيل و يک موضوع بسيار مفيد و لازم سوق مي دهد.

لزوم دعا و اهميت آن در روايات بسياري از محمد و آل عليهم السلام نقل گرديده که از باب نمونه به برخی اشاره مي شود:

پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله فرمود: دعا اسلحه مؤمن و ستون دين و نور آسمانها و زمين است.(۴۵)

امام صادق عليه السلام می فرمايد: به درستي که دعا قضا را برطرف مي سازد.(۴۶)

و از آن حضرت روايت گرديده: بر تو باد به دعا زيرا در آن شفاي هر دردي است.(۴۷)

و نيز فرمود: به درستي که دعا از اسلحه آهنين مؤثرتر است.(۴۸)

آن حضرت عليه السلام مي فرمايد: عليکم بسلاح الانبياء فقيل و ما سلاح الانبياء؟ قال الدعاء.(۴۹) بر شما باد به سلاح انبياء . گفته شد سلاح انبياء چيست؟ فرمود: دعا.

روايات درباره دعا بسيار است. مرحوم علامه مجلسي در کتاب شريف بحار الانوار حدود هشتصد صفحه در باره دعا نوشته است.

موانع اجابت دعا

اين که تصور شود دعا مستجاب نمي شود قابل قبول نيست. پيامبر گرامي اسلام صلي الله عليه وآله مي فرمايد: هيچ مسلماني نيست که خدا را بخواند مگر آنکه دعايش را مستجاب کند يا در دنيا به او مرحمت مي کند و يا براي او ذخيره مي نمايد و يا کفاره گناهان او قرارمي دهد.(۵۰) ولی احساس عدم استجابت به خاطر موارد زير است.

۱ـ اثر دعا چنان نيست که هميشه محسوس باشد. چه بسيار از حوادث و بلاهاست که امکان داشت اگر دعا هاي ما نبود دچار آن مي شديم.

۲ـ بسياري از دعاها است که به هدف اجابت رسيده ولي ما به آن توجه نداريم و فکر کرده ايم مشکل خود بخود حل شده است.

۳ـ گاهي انسان براي موضوعي دعا مي کند که از نظر خداوند اجابت آن به صلاح انسان نيست.

۴ـ انسان در اجابت دعا تعجيل دارد و مي خواهد همان لحظه اي که دعا مي کند نتيجه اش را ببيند, در صورتي که در تأخير آن مصلحت است. چنانکه استجابت دعاي موسي و هارون که بر فرعون نفرين کردند چهل سال طول کشيد همان گونه که از امام صادق عليه السلام روايت شده (۵۱) با اينکه خداوند به آنها فرموده بود: به تحقيق دعاي شما مستجاب شد.(۵۲)

گاهي علت تأخير قطع نشدن مناجات بنده است. چون خداوند دوست دارد بنده اش به درگاهش ناله کند. روايات در اين باب بسيار است مانند اينکه: وقتي خداوند بنده اش را دوست دارد به فرشتگان که بر او مامورند دستور مي دهد: بدن او را مريض کرده معيشت او را تنگ ساخته حاجت او را تاخير اندازيد تا مرا بخواند زيرا که من صداي او را دوست دارم.(۵۳) و هنگامي که بنده اي را دشمن دارد به فرشتگان که ماموريت بر او را دارند فرمان مي رسد: بدن او را سالم کنيد، روزي او را توسعه دهيد، حاجت او را آسان داريد، ياد مرا از ذهن او ببريد، زيرا من صداي او را ناخوش دارم.(۵۴)

۶ـ گاهي اثر اجابت دعا در آخرت معلوم مي گردد و پروردگار اجابت آن را ذخيره آخرت مي نمايد براي اينکه دوست دارد بنده اش را در آنجا پذيرائي کند. اما صادق عليه السلام مي فرمايد: مؤمن در اخرت آرزو مي نمايد: اي کاش از او در دنيا دعائي مستجاب نمي شد از جهت عظمت پاداش اخروي (۵۶)

۷ـ ممکن است جلو اجابت ما را گناهاني گرفته باشد که همچون سدي مانع از اجابت دعا گردد چنانکه در دعاها مي خوانيم: خدايا براي من گناهاني را بيامرز که دعا را حبس مي کند (۵۷) و يا دعا را رد مي نمايد(۵۸).

بنابراين مائي که شب و روز چقدر گناه مي کنيم از دروغ و بهتان و غيبت و تهمت و نگاه به اجنبي و ربا و زنا وترک امر بمعروف و نهي از منکر و حسد و کينه و صدها معصيت ديگر چگونه انتظار اجابت دعا را داريم راستي اگر زماني دعاي ما اجابت شود عين کرم و احسان است.

روز جمعه اي علي عليه السلام خطبه مي خواند شخصي پرسيد: چگونه است خدا فرموده: مرا بخوانيد دعاي شما را اجابت مي کنم (۵۹) چه شده که ما مي خوانيم و اجابت نمي شود؟

حضرت فرمود: همانا دلهاي شما بسبب هشت خصلت خيانت نموده:

۱ـ شما خدا را شناخته ايد حق او را چنانکه بر شما واجب کرده اداء ننموده ايد يکچنين شناسائي شما را نفع نبخشيده.

۲ـ شما به پيغمبر او گرويده ايد آنگاه با سنت او مخالفت ورزيده و شريعت او را ميرانده ايد . پس کجاست ثمره ايمان شما.

۳ـ همانا شما کتاب خدا را که بر شما نازل شده خواند ايد ولي به آن عمل ننموده ايد و گفتيد ما شنيديم و اطاعت کرديم آنگاه مخالفت نموديد.

۴ـ شما گفتيد: ما از آتش هراسانيم, وبا گناهانتان به سوي آن مي شتابيد کجاست ترس شما؟

۵ـ بدرستي که منطق شما اين است: ما به بهشت رغبت داريم و مشتاق آن مي باشيم و پيوسته کارهائي که شما را از آن دور مي سازد انجام مي دهيد پس کجاست رغبت و ميل شما نسبت به آن؟

۶ـ همانا شما نعمت مولا را مي خوريد و از آن سپاس گذاري نمي نمائيد.

۷ـ خداوند شما را به دشمني با شيطان فرمان داده و فرمود: بدرستي که شيطان براي شما دشمني است او را دشمن بگيريد(۶۰) شما مخالفت خدا را کرديد و با شيطان بجهت مخالفت نکردن با او دوست شده و از او پيروي نموده ايد.

۸ـ شما عيبهاي مردم را مقابل چشم هاي خود قرار داده و عيوب خود را پشت سر انداخته ايد کساني را سرزنش مي کنيد که خود سزاوارتر به سرزنش هستيد پس با اينحال چه دعائي مستجاب خواهد شد در صورتي که شما درها و راه هاي اجابت را بسته ايد.

پس از خدا بپرهيزيد و عمل هاي خود را اصلاح کنيد و نيت هاي خود را خالص سازيد امر بمعروف و نهي ازمنکر کنيد تا خدا دعاي شما را به اجابت برساند.(۶۱)

نيت صادق و قلب طاهر

فاسئلوا الله ربکم بنيات صادقه و قلوب طاهره.

خدا را با نيت هاي صادق و قلب طاهر بخوانيد.

دعا شرايط و آدابي دارد و در اجابت دعا مراعات جهاتي لازم است که اگر کسي آنها را رعايت کند دعا به اجابت نزديکتر است.

برخي از آنها عبارتند از :

۱ ـ شناسايي کامل در حق پروردگار بزرگ.

۲ـ ارتباط کامل با او عزوجل.

۳ـ توجه کامل در وقت طلبيدن.

۴ـ الحلاح و اصرا در طلبيدن و گريه وزاري نمودن.

۵ـ با زبان راستگو و دل پاک و سينه . ترسناک از خدا خدا را خواندن (۶۲).

۶ـ مراعات زمان ومکان را نمودن.

۷ـ در تمام حالات به سوي او رفتن نه فقط زمان گرفتاري و شدت.

۸ـ با اميد کامل دعا نمودن.

۹ـ در اول دعا مدح و ثناي خدا کردن و در ابتدائ و وسط و آخر آن بر پيغمبر وآل صلوات فرستادن وطلب مغفرت براي گناهان نمودن.

۱۰ـ با بسم الله الرحمن الرحيم شروع کردن و به ماشاءالله لا قوه الا بالله ختم نمودن.(۶۳)

۱۱ـ چهل مؤمن را در دعا جلو انداختن.

۱۲ـ موقع دعا رو به قبله بودن و دستها را به دعا برداشتن.

۱۳ـ قبل از دعا صد آيه از قرآن خواندن آنگاه هفت بار يا الله گفتن که اگر به سنگي خواند آنرا خواهد کند انشاءالله.(۶۴)

۱۴- حاجت خود را به زبان آوردن.

۱۵- در خفا و پنهاني مخصوصاً در نيمه شب انجام دادن.

۱۶- قبل از دعا روزه گرفتن و دو رکعت نماز خواندن چنانکه درشرح(و من کفر فيه شره) خواهد آمد.(۶۵)

۱۷- در وقت نرمي دل دعا کردن(۶۶) و در وقت دعا دقيق و فيروزه در دست نمودن.

۱۸- گفتن لا حول و لا قوه الا بالله در وقت حاجت طلبيدن(۶۷)

۱۹- قبل از دعا صدقه دادن(۶۸)

۲۰- خود را در کمال عجز و ناتواني و فقر و بيچارگي و ذلت و خواري و مستحق و عبد مسکين و محتاج حقيقي بحساب آوردن که در استجابت دعا بسيار موثر است.

اينها آداب دعا بود في الجمله و اما تفصيلا : کسي که بدرگاه خدا مي رود بايد بداند که تنها در جهان آفرينش که قدرت بر همه چيز دارد . و هر مخلوقي محتاج به اوست و تمام نيازمنديها را عهده دار مي باشد همانا خداوند يکتاي بي همتاست.

اوست که تمام موجودات، از جمادات زميني و آسماني ، و نباتات و درختان و گياهان ،گلها و سبزه ها و حيوانات دريايي و صحرايي ، زميني و هوايي و انسانها و فرشتگان همه و همه کشکول گدايي خود را برداشته و دست عجز و ناتواني و گدايي خود را بسوي او دراز کرده اند.

و اوست که همه را اجابت کرده و هر يک را با تمام قدرت و کمال مهرباني بتناسب احسان فرموده و آني از آنها غفلت ننموده، در تمام لحظات فضل و احسانش برقرار بوده و ثانيه اي قطع نخواهد شد.

توفيق روزه

ان يوفقکم لصيامه

از خدا بخواهيد که شما را موفق به روزه داري در اين گرداند.

توفيق سوق دادن اسباب و دو گرداندن آنست بسوي مطلوب خير (۶۹)

موضوع توفيق و موفقيت يکي از موضوعاتي است که پيوسته در هر کاري همه ما در انتظار آن بوده و از پروردگار آن را مسئلت مي داريم و خيالي هم نيست، بلکه در آيات و روايات و دعاها و زيارات بسيار از آن نام برده شده.

مثلاً درحالات شعيب پيغمبر مي بينيد که بقوم خود ميگويد من اراده نکردم مگر اصلاح را به اندازه استطاعت خود و موفقيت من نيست مگر به وسيله خدا بر او توکل دارم(۷۰) همين عبارت هم از علي عليه السلام در نامه به معاويه نقل شده است(۷۱)

و يا آنکه در اصلاح ميان زن و شوهر دارد در صورت اصلاح يک نفر از جانب مرد و يکي از جانب زن براي ميانجي برود بعد چنين مي فرمايد: اگر قصد اصلاح داشته باشند خدا بين آنها الفت افکند(۷۲)

از امام صادق عليه السلام روايت شده : چنين نيست که هر قصد چيزي را کرد بر آن توانايي داشته باشد و يا هر که توانايي پيدا کرد برآن توفيق پيدا کند و نه هر که توفيق پيدا کرد به آن برسد بلکه وقتي قصد و توانايي و توفيق و رسيدن اجتماع کردند نيکبختي تمام است(۷۳)

جابر از امام باقر عليه السلام از معناي لا حول و لا قوه الا لالله مي پرسد؟

حضرت مي فرمايد: معنايش اين است.

براي ما توانايي ترک معصيت خدا نيست مگر به ياري خدا و براي ما توانايي بر طاعت خدا نيست مگر به توفيق خداي عزوجل.(۷۴)

و از حضرت جواد الائمه عليهم السلام نقل شده که فرموده مؤمن به سه چيز نيازمند است: توفيق از جانب خدا، و واعظي از خودش و پذيرفتن از کسي که او را نصيحت مي کند(۷۵)

روايات از اين قبيل بسيار و اگر کسي با بزرگان ديني رابطه داشته باشد اين موضوع را مشاهده خواهد کرد: که آنان تمام امور و تمام ترقيات و تکامل ها را از خدا دانسته و خود را ناچيز ميدانند و اگر از آنان تعريفي شود در پاسخ مي گويند از خدا است خدا خواسته که چنين شده و راستي که همينطور است تا او نخواهد و مقدمات کار را فراهم نسازد چه کسي توانايي بر کاري را دارد ، گردش تمام ذرات جهان از او است تا او نخواهد ذره اي در عالم پديدار نگردد و هسته اي از جاي خود حرکت نکند و بجايي نرسد .در دعاها هم مسئلت توفيق از خدا بسيار ديده مي شود.

روزه

در قرآن و روايات از روزه با تعبير هاي مختلفي ياد شده است . گاهي بعنوان صبر از آن تعبير شده چنان که فرموده : از صبر و صلوه طلب مدد نماييد(۷۶)وزماني بلفظ سياحت چنانکه در حالات متقين فرموده سياحت کنندگان و رکوع نمايندگان و سجده کنندگان (۷۷)

و غالباً از آن به صوم و صيام تعبير شده: چنانکه درباره اصل مشروعيت روزه فرموده : اي کساني که ايمان آورده ايد بر شما صيام نوشته شده بگو نه اي که بر پيشينيان شما نوشته شده اميد است که خويشتن دار شويد(۷۸)

در روايات هم از روزه اينگونه تعبيرات ديده مي شود.

روزه آن است که شخصي که بحد تکليف شرعي رسيده و عاقل است و توانايي بر گرفتن آن دارد و مسافر هم نيست و اگر زن است از حيض و نفاس پاک باشد ، در تمام مدت ماه مبارک رمضان قبل از اذان صبح تا مغرب شرعي قصد کند ازاموري(۷۹) امساک نمايد بقصد قربت ، و نزديک شدن بخدا، که تفصيل آن در رساله هاي مراجع تقليد بيان شده بايد به آنجا مراجعه شود.

درباره مراتب روزه محقيقن علم اخلاق روزه را به سه مرتبه درجه بندي کرده اند:

۱- روزه عوام: که عبارت از امساک و خود دراي از مبطلات روزه قربه الي الله مي باشد.

۲- روزه خواص: خود داري از آنچه ذکر شد، علاوه بر آنکه از گناهان چشم و گوش و دست و پا و ساير جوارح نيز اجتناب شود.

۳- روزه خواص الخواص که عبارت است از خود داري از آنچه خداوند بزرگ نهي فرموده بعلاوه دل تمام توجهش بسوي الله و تمام همش پيوستن به او جل وعلا و پاکي آن از اغيار باشد.

البته هر سه قسم روزه اسقاط تکليف خواهد نمود اما روزه اي که بشر از آن سود مي برد و بوسيله آن بدرجاتي مي رسد و خداوند بزرگ پاداش آن خواهد گرديد و امکان دارد در همين دنيا پرده حجاب از روي چشم او برداشته شود و عالمي را ببيند که چشمي آن را نديده و گوشي آن را نشنيده و بدل احدي خطور نکرده، قسم سوم است.

فوايد روزه

آيات بسياري در قرآن بر لزوم روزه و فوائد آن نازل گرديده, چنانکه روايات فراواني در خصوص آن از خاندان عصمت و طهارت, وارد شده که از بررسي همه آنها ارزش و اهميت روزه و فوائد و لزوم آن استفاده مي شود.

واگر فائده اي بر آن مترتب نبود جز فرمانبرداري از مولاي حقيقي, و خداي بزرگ, براي ما کفايت مي نمود.

۱ـ تقوي و خويشتن داري: که بزرگترين سجيه و بالاترين خلق است در انسان, و بايد گفت: صفتي است که در هر که پيدا شود, انسان کامل و محجوب خدا خواهد گرديد, وآثاري که بر تقوا بار مي شود درنتيجه عائد روزه دار مي گردد.

اين معني از آيه مبارکه سوره بقره که گذشت استفاده خواهد شد.(۸۰)

۲ـ يار ومددکار آدمي است: چنانکه از آيه ديگر از سوره بقره که گذشت روشن خواهد گرديد. (۸۱)

۳ـ صورت شيطان را سياه مي کند, چنانکه از امام صادق عليه السلام نقل شده: که پيغمبراکرم صلي الله عليه وآله براي اصحاب خود بيان فرمود.(۸۲)

۴ـ بدن را پاک خواهد کرد, و رشد و نمو به آن خواهد داد, چنانکه در همان حديث بيان شده. (۸۳)

۵ـ فرشتگان بر او درود فرستند, و براي شخص روزه دار اندام او تسبيح نمايند, چنانکه از رسول خدا صلي الله عليه وآله روايت شده است. (۸۴)

۶ـ در عبادت خداست گرچه خواب باشد, تا زماني که غيبت مسلماني را نکند, چنانکه از آن سرور جهانيان نقل شده. (۸۵)

۷ـ او را دعا کنند, چنانکه از آن حضرت روايت شده.(۸۶)

و در روايت ديگر از آن حضرت نقل شده: مرا جبرئيل از پروردگار مخبر داد: من احدي از فرشتگانم را فرمان ندادم, که براي فردي از مخلوقم, طلب آمرزش کنند, مگر آنکه براي آنها در آن اجابت خواهم کرد.(۸۷)

۸ـ فرشتگان خود را بصورت او مي مالند, و به او مژده مي دهند.(۸۸)

۹ـ پروردگار فرشتگان را شاهد بگيرد: که او را آمرزيدم.(۸۹)

۱۰ ـ نفس او تسبيح: چنانکه از اصل خطبه, و روايات ديگر هم استفاده مي شود.

۱۱ـ در نزد خدا محترم و گرامي خواهد بود, چنانکه از اصل روايت و روايات ديگر, روشن خواهد گرديد.

۱۲ـ دعاي او مستجاب خواهد شد چنانکه از روايات, و از خود خطبه استفاده مي شود.

۱۳ـ پاداش عمل او چندين برابر داده خواهد شد, چنانکه از پيامبر اکرم صلي الله عليه وآله پرسيدند روزه چيست؟ فرمود: واجبي است پاداش داده شده, و در نزد خداست چندين برابر.(۹۰)

۱۴ـ سپر از عذاب و آتش و از خطرات ديگر است چنانکه علي عليه السلام: وفاتش سفارش فرمود: بر تو باد به روزه, که آن زکاه بدن, و سپري است از براي اهل آن. (۹۱)

۱۵ـ پاداش آن با خود پروردگار است چنانکه از خود پيامبر اکرم صلي الله عليه وآله نقل شده: که خداي تبارک وتعالي فرمود: هر عمل فرزند آدم, براي اوست جز روزه که آن براي من است و من پاداش آن هستم ( يا آنکه من پاداش آن را خواهم داد). (۹۲)

۱۶ـ يکي از درهاي بهشت, مخصوص روزه داران است چنانکه از پيامبر اکرم صلي الله عليه وآله نقل شده که براي بهشت دري است: که به ريان خوانده مي شود, از آن داخل نمي شود مگر روزه داران.(۹۳)

۱۷ـ اعمال او قبول خواهد گرديد, چنانکه از اصل خطبه و روايات ديگر استفاده مي شود.(۹۴)

۱۸ـ براي اوست خوشحال دنيا و آخرت, وبوي دهان روزه دار نزد خدا از مشک خوشبوتر است. (۹۵)

۱۹ـ موجب صحت بدن است چنانکه از پيامبر اکرم صلي الله عليه وآله روايت شده است (۹۶) و از نظر اطباء هم ثابت گرديده: که روزه، در سلامتي بدن اثر بخصوصي دارد, و نود درصد امراض را از اين راه معالجه مي نمايند.

۲۰ـ بالاترين جهاد است در فصل گرما. (۹۷)

۲۱ـ زير بناي اساس اسلام است چنانکه از امام صادق عليه السلام روايت شده: اسلام بر پنج پايه و ستون نهاده شده: بر نماز, و زکاه, و روزه, وحج, و ولايت امير المؤمنين وائمه از فرزندان او صلوات عليهم اجمعين.(۹۸)

۲۲ـ رحمت خدا, توفيق وفرج اوست که بسبب آن حيات انساني حاصل گردد, چنانکه از امام صادق عليه السلام روايت شده: سه چيز از روح الله است: بيداري شب به نماز, ملاقات برادران, و روزه.(۹۹)

۲۳ـ روزه در زمستان غنيمتي است لذت بخش بي رنج و زحمت, چنانکه از پيامبر اکرم صلی الله عليه وآله روايت شده است. (۱۰۰)

۲۴ـ وسيله قرب بخداست: چنانکه در وصيت رسول خدا صلي الله عليه وآله به اسامه بي زيد ديده مي شود. (۱۰۱)

۲۵ـ يکي از هفت چيزي است که از سوابق ايمان است: چنانکه از علي عليه السلام روايت شده : هفت چيز از اولهاي ايمان است, يعني نخست به آنها سفارش شده: به آنها چنگ بزنيد تا به اينجا که مي گويد: روزه گرفتن در شدت گرما.(۱۰۲)

۲۶ـ وسوسه سينه را برطرف سازد.(۱۰۳)

۲۷ـ براي هر روز وشبي جوائز مخصوص مقرر شده, چنانکه در بحث برکت و رحمت گذشت, و از روايات ديگر هم استفاده خواهد شد.

۲۸ تا ۳۴ـ چنانکه از روايت معاويه بن عمار استفاده مي شود: پيامبر اکرم صلي الله عليه وآله در پاسخ به سؤالات يهودي پاداش روزه دار ماه رمضان را چنين بيان فرمود: حرام از جسدش آب خواهد شد, کفاره اشتباه پدرش آدم خواهد بود, برحمت خدا نزديک شود, بر او سکرات مرگ آسان گردد, امان از گرسنگي, و تشنگي قيامت خواهد بود, با ورقه برائت از آتش داده خواهد شد, او را از پاکيزگي هاي بهشت اطعام دهند.(۱۰۴)

۳۵ـ در صورتي که شرائط را مراعات کند, و روزه خواص را بگيرد, چنانکه از امام باقر عليه السلام و از پيامبر اکرم صلی الله عليه وآله در روايت ديگر استفاده مي شود: از گناهان بيرون آيد مثل روزي که از مادر متولد گشته است.

رسول خدا صلي الله عليه وآله مي فرمايد: اي جابر اين ماه رمضان است , کسيکه روزش را روزه بگيرد, و شب را بعبادت بسر برد, و شکم و عورت خود را از حرام نگهداري کند, و زبانش را حفظ نمايد از گناهانش بيرون رود مانند بيرون رفتن او از ماه.

جابر گفت: چه حديث خوبي است؟ حضرت فرمود: اي جابر چقدر سخت است اين شرطها؟ (۱۰۵)

۳۶ـ روزه دار مهمان خدا است, چنانکه از خود خطبه استفاده گرديده است, و روشن شد کسي که مهمان خدا شود چگونه بهره مند خواهد گرديد؟

۳۷ـ برکت و رحمت بسويش رو آورد.

۳۸ـ تهييج عواطف انساني کند مالدار را بيدار کرده غني و ثروتمند بياد فقير و درمانده افتد و گرسنگي و زحمت و رنج و محروميت او را در زندگي لمس نمايد که اين خود يکي از فوائد بزرگ ماه روزه و روزه داري است. (۱۰۶)

۳۹ـ آدمي بياد قيامت افتد و لذا در خطبه رسول هدا صلي الله عليه وآله سفارش مي فرمايد: که بياد آوريد از گرسنگي و تشنگي خود گرسنگي و تشنگي روز قيامت را, که چنين عملي در پاکي, و ايمان و تقواي روزه دار بسيار مؤثر و اگر کسي قيامت را در حقيقت پيش چشمش مجسم سازد, انسان شايسته اي خواهد گرديد.(۱۰۷)

۴۰ـ يکنوع مساوات و تسويه از جانب ذات احديت پديد خواهد آمد که فقير و غني همه در يک زمان گرسنه و تشنه, و در يک حالت باشند و امتيازي ميان آنها نباشد.(۱۰۸)

۴۱ـ شهوات و خواهش هاي نفساني شکسته خواهد شد, چنانکه روايت علي بن موسي الرضا عليه السلام و روايات ديگر برآن دلالت دارد(۱۰۹) و تنها اين فائده: جامعه را از بسياري از آلودگي ها محافظت مي نمايد, و شايد همين زير بناي تقوا و پارسائي باشد, و به همين جهت در ماه مبارک رمضان, بسياري از معاصي ترک شده, و فساد و جنايات کمتر خواهد شد, و دليل برآن مجلات و روزنامه هاي رسمي مملکت است.

۴۲ـ کنترل غرائز است, چون شخص روزه دار تا روزه است, حق ندارد غرائز را بکار برد ( غرائزي که ضد روزه است ) بنابراين کنترل خواهد شد.

۴۳ـ کنترل وقت است: خوابش، خوراکش, عبادتش , بيداريش , قرآن خواندش , دعايش همه وهمه تحت برنامه منظم خواهد بود.

۴۴ـ اراده را قوي مي کند: چنانکه بسيار ديده شده قبل از ماه رمضان مردم در فکر گرفتن روزه هستند چه آنهائي که ضعف مختصر دارند, يا کمي مريضند و يا در فصل گرما و محيط گرم مي باشند يا غير آنها و با تحير روزه مي گيرند.

اما وقتي چند روزي روزه گرفتند, براي آنها ماه رمضان عادي خواهد شد بلکه از رفتن ماه مبارک ناراحت مي شوند, و اين نيست مگر ازراه قوي شدن اراده.

۴۵ـ جهاد اکبر است زيرا با اين عمل به دشمن دروني پيروز گشته, و خود آن مقدمه براي پيروزي بر دشمن بيروني است, و در حقيقت ماه مبارک ميدان نبرديست بين حق وباطل و صحنه پيروزي است بر دشمن, و ماه است که اگر کسي بيدار باشد يا بيدار شود, از خلائق رسته و به خدا مي پيوندد, و خود را در آن مي سازد, و بخدايش عشق مي ورزد, و بي خبران را هم آگاه مي نمايد, و قطع کنندگان را هم به خدا مي پيوندد, و خدا پرستان را هم بسيج مي دارد خداوند همه ما را از روزه داران واقعي قرار دهد.

تلاوت قرآن

فاسئلوا الله ربکم .. أن يوفقکم لتلاوه کتابه.

از خداوند بخواهيد شما را به تلاوت قرآن موفق سازد.

قرآن کتابي است جامع, و برنامه ايست کامل, که ازسوي پروردگار دانا و حکيم توسط مامور جدي خود جبرئيل امين به بزرگترين معلم بشر, شخصيت ممتاز, و والالي انسانيت پيامبر الهي حضرت محمد صلي الله عليه وآله فرود آمده است.

قرآن کتابي است که ما را به غيب آگاه کرده, و به قصص انبياء و تاريخ پيشينيان آشنا ساخته است.

قرآن کتابي است انسان ساز, روح بخش, روشنگر و کتابي است که هر چه خواهي درآن موجود, و تمام حقائق از آن جلوه گر است.

قرآن کتابي است که هر دانشمند طبق تخصص خود از آن بهره مند گشته و حد اکثر استفاده را مي نمايد.

قرآن دواي هر درد, و کليد هر مشکل, و شفاي هر مرض, راهنماي هر گمراه و چراغ هر حيران, و کتابي است که موضوعات آن مختلف و هر نوع علمي را در بر دارد.

قرآن مجموعه اي است که در هر فني و در هر موضوعي وارد شده بتمام ابعادش نظر کرده با طرز جالبي آنها را بيان داشته.

کتابي که حدود هزار وسيصد و شصت سال است بر پيامبر اکرم نازل شده با وجود اينهمه دشمن, تا بحال احدي نتوانسته, مانند آن بياورد, و يا از آن مختصر ايرادي بگيرد.

قرآن از ديدگاه قرآن

در شصت و يک سوره تقريباً قرآن توصيف شده, که براي نمونه به چند آيه از آن اکتفا مي نمائيم:

۱ـ اگر شما درباره آنچه ما بر بنده خود فرو فرستاديم, در شبهه هستيد پس مانند يک سوره آن بياوريد.(۱۱۰)

۲ـ بگو اگر تمام انس و جن اجتماع کنند, تا مانند اين قرآن بياورند مانند آن نياورند, گرچه بعض آنها بعض ديگر را هم پشت گردد و مددکار. (۱۱۱)

۳ـ آيا در قرآن نمي انديشيند؟ که اگر از نزد غير خدا بود هر آينه در آن اختلاف بسيار مي يافتند.(۱۱۲)

۴ـ بدرستي که ا قرآن را فرو فرستاديم, و همانا ما آن را نگهبانيم.(۱۱۳)

۵ـ بدرستي که آن فرو فرستاده پروردگار جهانيان است روح الامين (جبرئيل) آن را بر دل تو فرود آورده تا از ترسانندگان باشي.(۱۱۴)

۶ـ ماه رمضان آن ماهي است که در آن قرآن نازل شده است براي مردم, هدايت و دليلهاي روشن و جدا کننده اي است. (۱۱۵)

۷ـ اين قرآن بيانگر حقائق است براي مردم, هدايت و پند است براي خويشتن داران. (۱۱۶)

۸ـ و ما بر تو قرآن را فرو فرستاديم, بيانگر هر چيزي و هدايت, و رحمت مژده است ربراي مسلمانها.(۱۱۷)

۹ـ آي مردم در حقيقت شما را پندي از جانب پروردگارتان آمده, و شفائي براي آنچه در سينه ها و هدايت و رحمت است براي ايمان آورندگان.(۱۱۸)

۱۰ـ و ما فرو فرستاديم از قرآن آنچه آن شفاء و رحمت است براي ايمان آورندگان, و به ستم کاران نمي افزايد مگر زيان(۱۱۹)

۱۱ـ بتحقيق آمد شما را از جانب خدا نور و کتاب روشن خداوند هدايت مي کند هر که خوشنودي او را پيروي کند راه هاي سلام را, و آنان را از تاريکي ها بسوي نور بيرون مي آورد باذن خود, و بصراط مستقيم هدايت مي فرمايد.(۱۲۰)

۱۲ـ و اين کتابي است که ما آن را مبارک فرو فرستاديم تصديق کننده است آنچه را که ميان دو دست اوست (تورات و انجيل). (۱۲۱)

قرآن از ديدگاه روايات:

روايات بسياري درباره حقانيت قرآن و فضيلت و جامعيت و فائده وارزش آن وارد شده که علامه بزرگوار, و محقق جهان تشيع آيه الله مجلسي يک جلد مخصوص آن قرار داده, و احاديث بسياري نقل کرده که براي نمونه, به احاديث چندي از آن مي پردازيم:

۱ـ از حضرت رضا عليه السلام روايت شده که پيغمبر اکرم صلي الله عليه وآله فرمود: به درستي که من دو چيز سنگين و گرانبها را در ميان شما مي گذارم و ميروم: يکي از آنها بزرگتر از ديگري است, کتاب خداي تبارک و تعالي ريسمان کشيده شده از آسمان بر زمين, و عترت من اهلبيت من, پس بنگريد که بعد از من چگونه درباره آنها رفتار مي نمائيد؟ (۱۲۲)

۲ـ ابن عباس مي گويد: براي خداي بزرگ سه چيز محترم است که مانند آنها چيزي نيست: کتاب او که نور و حکمت اوست, خانه اي که آن را قبله مردم قرار داده که توجه به غير آن را از احدي نمي پذيرد, عترت پيغمبر شما محمدصلي الله عليه وآله.(۱۲۳)

۳ـ ازپيامبر اکرم صلي الله عليه وآله روايت شده کسيکه به او قرآن عطا شده, پس ديگري را ببيند که به او چيزي بهتر از آنچه به او داده شده عطا گرديده, در حقيقت کوچک شمرده بزرگي را و بزرگ دانسته کوچکي را. (۱۲۴)

۴ـ از امام باقر عليه السلام روايت شده: که پيامبر اکرم صلي الله عليه وآله فرمود: به من پنج چيز داده شده که به پيغمبري قبل از من داده نشده است: من به سفيد و سياه و سرخ مبعوث شده ام (و کفار از من هراسانند), و براي من غنيمتها حلال گسته و براي پيغمبري قبل از من حلال نگشته, و به من جوامع الکلم داده شده است.

عطاء بن سائب گويد: من از امام باقر عليه السلام پرسيدم که جوامع الکلم چيست؟ فرمود: قرآن. (۱۲۵)

۵ـ علي عليه السلام درباره قرآن چنين فرموده: بر شما باد بکتاب خدا, زيرا آن ريسماني است ثابت و محکم, و نوري است روشنگر, و شفا بخش سود مندي است, و سيراب شدن است که تشنگي را برطرف مي کند, و براي چنگ زننده نگهدارنده است, و براي آويخته, رهائي, کجي در آن نيست تا راست گردد, از حق و حقيقت برنمي گردد تا از آن دست برداشته شود, وتکرار بسيار و فرو رفتن درگوش آن را کهنه نمي گرداند, کسيکه سخنش قرآن باشد راستگو, و هرکه عمل به آن کند پيشي گرفته است.(۱۲۶)

۶ـ حضرت رضا عليه السلام قرآن را چنين توصيف مي نمايد: قرآن ريسماني است محکم, دست آويزي است مستحکم, طريقه اي است بي نظير, کشاننده اي است به سوي بهشت, نجات بخشي است از آتش, با گذشت زمان ها کهنه نمي شود, بر زبانها پست نمي گردد, چون مخصوص زماني دون زماني نيست, بلکه راهنماي روشن و دليل هر انساني قرار داده شده, به هيچ وجه از اطراف به آن باطلي راه ندارد و از سوي حکيم حميد فرستاده شده است. (۱۲۷)

۷ـ و نيز از علي عليه السلام روايت شده: درقرآن است داستان پيشينيان و خبر پس آيندگان, و حکم بين شما. (۱۲۸)

۸ـ از امام صادق عليه السلام روايت شده: به راستي که خداوند در قرآن بيان هر چيزي را نازل فرموده و به حدي است که به خدا سوگند خداوند چيزي را که بندگان به آن نيازمندند ترک نفرموده است مگر آنکه آن را براي مردم بيان داشته تا کسي توانائي اين را نداشته باشد که بگويد: اگر اين بود در قرآن مي بود جز آنکه خدا در قرآن بيان فرموده است. (۱۲۹)

۹ـ و نيز علي عليه السلام فرموده: در قرآن است علم به آنچه مي آيد و خب از گذشته و چگونگي احوال پيشينيان و دواي درد شما و نظم ما بين شما. (۱۳۰)

۱۰ـ و از آن حضرت روايت شده: اگر بخواهم از تفسير فاتحه الکتاب هفتاد شتر را بار مي زنم.(۱۳۱)

۱۱ـ از امام صادق عليه السلام روايت شده: به خدا سوگند که من کتاب خدا را از اول آن تا آخر آن مي دانم, گويا در کف دست من است ( يعني تمام احکام و مسائل و علوم و وقايع و حوادث نزد من و در کف من قرار گرفته ) در آن خبر آسمان است, و خبر زمين و خبر آنچه مي باشد, و خبر آنچه هست, خداوند فرموده: در آن هست بيان هر چيزي.(۱۳۲)

۱۲ـ از رسول گرامي اسلام صلي الله عليه وآله روايت شده: برتري قرآن بر ساير سخن ها مانند فصل خداست بر خلقش.

ونيز فرموده: قرآن جز خدا برتر از هر چيزي است, پس کسي که به قرآن احترام بگذارد به خدا احترام نهاده و هر که احترام نکند به احترام خدا استخفاف نموده است. (۱۳۳)

فضيلت تلاوت

خواندن قرآن و تدبر در آن در تمام سال يکي از برنامه هاي بزرگ هر فرد مسلمان متعهد و مسؤل مي باشد, و بايد به طور دائم با قرآن محشور باشد ولي ماه مبارک ويژگي مخصوصي دارد و لذا پيامبر اکرم صلي الله عليه وآله فرموده: از خدا توفيق تلاوت کتاب خدا را در اين ماه بخواهيد.

در روايات فضيلت و پاداش بسياري براي خواندن قرآن ذکر شده است.

معاويه بن عمار مي گويد: امام صادق عليه السلام فرمود: کسي که قرآن بخواند او بي نياز است, و بيچارگي بعد از آن نيست, و گرنه بوسيله آن بي نيازي نيست.(۱۳۴)

ونيز از آن حضرت روايت شده: هر که قرآن بخواند در حالي که جوان با ايماني است, قرآن با گوشت وخونش مخلوط خواهدشد, و خداوند او را با سفراء بزرگوار نيک قرار دهد (يعني او را با انبياء و ائمه محشور کند ), و قرآن در قيامت مدافع او خواهد گرديد, ومي گويد,: پروردگارا براستي هر عمل کننده اي به پاداش خود رسيده, جز عمل کننده به من, پس به آن بهترين عطاياي خود رابسان, آنگاه خداوند به او دو حله از حله هاي بهشتي بپوشاند, و بر سر او تاج کرامت نهاده مي شود, سپس به او گفته مي شود: آيا تو را درباره آن خوشنود ساختيم؟ قرآن مي گويد: خدايا من بالاتر از آن انتظار داشتم, فرمود: امن به دست راستش, و خلد به دست چپش داده شود: سپس وارد بهشت خواهند گرديد.

آنگاه به او گفته مي شود آيه اي را قرائت کن و يک درجه بالا رو, بعد به قرآن گفته مي شود: مقصور تورا رسانديم و تو را در حق او خوشنود نموديم؟

پس گويد: خدايا بلي.

حضرت فرمود: و هر که بيشتر بخواند و از جهت شدت حفظ آن متعهد گردد, خداوند پاداش او را دو چندان دهد. (۱۳۵)

و نيز از آن سرور نقل گرديده: براستي که درجات بهشت بعدد آيات قرآن است به خواننده قران گفته مي شود: بخوان و بالا برو.(۱۳۶)

اما در ماه مبارک رمضان براي خواندن قرآن ثواب ويژه اي در نظر گرفته شده است. امام باقر عليه السلام مي فرمايد: براي هر چيزي بهاريست, و بهار قرآن آن ماه رمضان است.(۱۳۷)

و از حضرت رضا عليه السلام نقل شده: هر که در ماه رمضان يک آيه از کتاب خدا بخواند, چنانست که يک ختم قرآن در غير ماه رمضان نموده است. (۱۳۸)

و به همين مضمون در اصل خطبه نقل گرديده است چنانکه گذشت.

آداب تلاوت

براي تلاوت قرآن آدابي ذکر شده است که به برخي اشاره مي کنيم.

۱ـ مهمترين عملي که قرآن خوان بايد آن را مراعات نمايد موضوع تدبر و تفکر و غور در آيات قرآن است: گرچه خواندن بدون آن نيز داراي پاداش بلکه تنها نظر کردن به قرآن سودمند است.

ولي مقصود از خواندن قرآن پي بردن به خصوصيات جهان ابدي, و ريزه کاري هاي جهان هستي, و راهنمائي هاي ديني و اخلاقي و عبادي و اجتماعي و سياسي و تاريخي و صناعي و صدها امور ديگر که نياز مند به فکر و تدبر است.

و به همين جهت است که از علي عليه السلام روايت شده: آگاه باشيد خيري نيست در خواندني که در آن تدبر نيست, آگاه باشيد خيري نيست در عبادتي که در آن دانستني نيست. (۱۳۹)

۲ـ بعد از تدبر و تفکر در آيات به آن عمل نمايد: زيرا معرفت و آشنائي به احکام و دستورات الهي مقدمه عمل به آنهاست, و با عمل اجتماعات ترقي کرده, و زنده خواهد شد, و عمل است که آدمي را محبوب خدا ساخته, و با ترک آن مطرود مي سازد. و لذا از پيامبر گرامي اسلام روايت شده: بسا خواننده قرآن که قرآن او را لعن مي کند. (۱۴۰)

و نيز از ان حضرت روايت شده: به قرآن ايمان نياورده کسي که حرامهاي آن را حلال شمارد.(۱۴۱)

روايات از اين قبيل فراوان, همين اندازه مارا بس است.

۳ـ خواندن از روي قرآن زيرا از امام صادق عليه السلام روايت شده: هر که از روي قرآن تلاوت کند از چشمش بهره برده, و بر پدر و مادرش تخفيف داده شده, و چيزي برشيطان اين عمل سخت تر نيست که از روي قرآن بخواند. (۱۴۲)

روايت شده: بهترين عبادت از روي قرآن خواندن است. (۱۴۳)

۴ـ آشکارا وشمرده و با صوت خوش, و در حالت حزن, و حضور قلب, و با گريه, و رو ربه قبله, و باطهارت بخواند, و بکوشد که قبل از قرائت دندانها را مسواک نمايد, و استعاذه کند, و در حال خواندن با انگشت آيه ها را بشمارد و زياد بخواند و منتظر تمام شدن سوره نباشد, و تا بتواند درباره عظمت صاحب قرآن فکر کرده, و امر را چنان بيند که گويا در مقابل او قرار گرفته است و با او سخن مي گويد.

۵ـ در خطابات قرآن نيکو بنگرد, به آيات بهشت که مي رسد از خدا آنها را مسئلت نمايد, و زماني که به آيات جهنم و عذاب مي رسد به خدا پناه برد, و در دل خوفي پيدا کند و با ترس و اميد از آنها بگذرد.


پى‏نوشت‏:

۱- بحار الانوار، ج ۹۶ ، ص ۳۷۳.
۲- اقرب الموارد و مجمع البحرين.
۳ـ مفردات راغب: لفتحنا عليهم برکات من السماء. لثبوت الخير الا لهی فيه.
۴- مقباس المصابيح،«اللهم اجعل ما انزلت من السماء الي الارض في هذا الصباح و في هذا اليوم برکه علي اوليائک و عذاباً علي اعدائک »
۵ـ بحار الانوار ج ۹۶, ص ۳۵۱ ـ ۳۵۶.
۶ـ بقره ۱۰۵.
۷ـ سفينه البحار لغت رحم.
۸ـ سفينه البحار ج ۱ ص۵۱۷.
۹- همان.
۱۰ـ سفينه البحار ج ۱ ص۵۱۷ لايهلک مؤمن بين ثلاث خصال: شهاده ان لا اله الا الله وحده لا شريک له, و شفاعه رسول الله صلی الله عليه وآله, و سعت رحمه الله.
۱۰ ـ نور ۵۶ و اقيموا الصلوه و اتوا الزکاه و اطيعوا الرسول لعلکم ترحمون.
۱۱ـ آل عمران ۱۳۲ اطيعوا الله و الرسول لعلکم ترحمون.
۱۲ـ انعام ۱۵۵ و هذا کتاب انزلناه مبارک فاتبعوه و اتقوا لعلکم ترحمون.
۱۳ ـ نمل ۴۶ لولا تستغفرون الله لعلکم ترحمون. ۱۴ـ حجرات, ۱۰.
۱۵ـ بقره ۱۵۷ اولئک عليهم صلوات من ربهم و رحمه ... .
۱۶ـ سوره نساء ۴۸ و ۱۱۶ إن الله لا يغفر ان يشرک به.
۱۷ـ منافقون ۶ سواء عليهم استغفرت لهم ام لم تستغفر لهم لن يغفر اللع لهم.
۱۸ـ محمد ۳۴ ان الذين کفروا و صدوا عن سبيل الله ثم ماتوا و هم کفارفلن يغفر الله لهم.
۱۹ـ انفال ۳۸ قل الذين کفروا ان ينتهوا يغفر لهم ما قد سلف.
۲۰ـ بقره ۲۸۴ فيغفر لمن يشاء و يعذب من يشاء.
۲۱ـ نساء ۴۸ ان الله لا يغفر ان يشرک به و يغفر مادون ذلک لمن يشاء.
۲۲ـ قمر ۱۹ انا ارسلنا عليهم ريحاً صرصراً في يوم نحس مستمر.
۲۳ـ سجده ۱۶ فارسلنا عليهم ريحاً صرصراً في ايام نحسات.
۲۴ـ فلق ۳ ـ ۴ قل اعوذ برب الفلق من شر ما خلق و من شر غاسق اذا وقب.
۲۵ـ بحار الانوار ۹۶ ص۱۲۵ .
۲۶ـ مقباس المصابيح.
۲۷ـ سوره اعلي : سبح اسم ربک الاعلي
۲۸ـ نصر۳ : فسبح بحمد ربک
۲۹ـ بحار الانوار ، ج ۹۳ ص ۱۷۸ من قال سبحان الله و بحمده کتب الله له الف الف حسنه و محي عنه الف الف سيهو رفع له الف الف درجه و من زاد زا د الله و من استغفر غفر الله له
۳۰ـ وافي جلد ۲ باب فرض الصيام : قيلو فان الله يطعم الصائم و يسقيه في منامه
۳۱ـ توبه ۵۳ قل انفقوا طوعا او کرها لن يتقبل منکم انکم کنتم قوما فاسقين .
۳۲ـ مائده ۲۷، ان ما يتقبل الله من المتقين
۳۳ـ مفردات راغب ، مجمع البحرين ، اقرب الموارد
۳۴ـ انفال ،۹
۳۵ـ انفال، ۶۳ و اعدوا لهم ما استطعتم من قوه و من رباط الخيل ترهبون به عدو الله و عدوکم.
۳۶ـ قمر، ۱۰ رب اني مغلوب فاننتصر
۳۷ـ انبيا / ۸۹ رب لا تذرني فر
۳۸ـ ص ۳۵ وهب لي ملکا لا ينبغي لا حد من بعدي.
۳۹ـ نوح ۲۶ لاتذر علي الارض من الکافرين ديارا.
۴۰ـ فرقان ۷۷ قل ما يهبئو بکم ربي لولا دعاؤکم.
۴۱ـ مؤمن ۶۰ وقال ربکم ادعوني استجب لکم ان الذين يستکبرون عن عبادتي سيدخلون جهنم داخرين.
۴۲ـ طه ۱۱۴ وقل رب زدني علماً.
۴۳ـ اسراء ۲۴ و قل رب ارحمها کما ربياني صغيراً.
۴۴ـ فلق قل اعوذ برب الفلق.
۴۵ـ بحار الانوار ج۳, ص۲۸۸ الذعاء سلاح المزمن و عماد الدين و نور السماوات و الارض.
۴۶ـ بحار الانوار ج ۹۳, ص۲۸۸ ان الدعاء يرد القضاء.
۴۷ـ بحار الانوار ج ۹۳, ص ۲۹۵ عليک بالدعاء فان فيه شفاء من کل داء.
۴۸ـ بحار الانوار ج ۹۳, ص ۲۹۷ ان الدعاءانفذ من السلاح الحديد.
۴۹ـ بحار الانوار ۹۳, ۲۹۵.
۵۰ـ بحار الانوار ج۹۳, ص۳۷۸ ما من مسلم يدعوا الله الا يستجيب له فاما ان يجعل في الدنيا و امامن يدخر للاخره واما ان يکفر من ذنوبه.
۵۱ـ تفسير صافي ج۱, ص ۷۶۲.
۵۲ـ سوره يونس ۸۹ قد اجيب دعوتکما.
۵۳.و ۵۴ـ بحار الانوار ۹۳, ص ۳۷۱ اسقما بدنه و ضيقا معيشته وعوقا عليه مطلبه حتي يدعوني فاني احب صوته .
۵۵ـ بحار الانوار ۹۳ ص ۳۷۱ ان الله اذا احب عبد اغته في البلاء غتا و شجه به شجا فاذا ذعاه قال لبيک عبدي لبيک ائن عجلت ما سالت اني علي ذلک لقادر و لئن اخرت فماذ لک عبدي خير لک.
۵۶ـ بحار الانوار ۹۳ ص ۳۷۴ فيمتني المرمن انه لم يستجب له دعوه في الدنيا مما يري من حسن الصواب.
۵۷ـ دعاي کميل.
۵۸ـ دعاي شب عرفه.
۵۹ـ مرمن ۶۰ ادعوني استجب لکم.
۶۰ـ فاطر ۶ ان الشيطان لکم عدو فاتخذوه عدواً.
۶۱ـ بحار الانوار ج ۳ ص ۳۷۶.
۶۲- بحار الانوار ۹۳ ص ۳۴۱ يا موسي : ادعني بالقلب النقي و اللسان الصادق و عن علي عليه السلام: و خير الدعا ما صدر عن صدر تقي و قلب نقي.
۶۳- بحار الانوار ۹۳ ص ۳۰۸ و ص ۳۱۳.
۶۴- بحار الانوار۹۳ ص ۳۱۰ فلو دعا علي الصخره لقلعها انشاء الله.
۶۵-بحار الانوار ۹۳ص ۳۱۴
۶۶- بحار الانوار ۹۳ ص ۳۱۳
۶۷- المحاسن ص ۴۲.
۶۸-بحار الانوار ۹۳ص ۳۴۹.
۶۹- مفردات: التوفيق من الله : توجيه الاسباب نحو مطلوب الخير.
۷۰- هود ۸۸ ان اريد الا الاصللاح ما استطعت و ما توفيقي الا بالله .
۷۱- نهج البلاغه ۲۸
۷۲- نساء ۳۵ ان يريدا اصلاحا يوفق الله بينهما.
۷۳-بحار الانوار ج۳ قديم ص ۴۹ از کنز الفوائد.
۷۴- سفينه البحار الانوار ج ۲ ص ۶۷۵ قال معناه لا حول لنا عن معصيه اللا الا بعون الله و لا قوه لنا علي اپطاعه الله الا بتوفيق الله عز و ل .
۷۵- منتهي الامال ج ۲ ص ۲۲۹ المومن يحتاج الي ثلاث خصال: توفيق من الله و واعظ من نفسه و قبول ممن ينصه.
۷۶- بقره/ ۴۵ استعينوا بالصبر و لالصلوه . و العصر/ ۳ و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر.
۷۷-توبه ۱۱۲ السائحون الراکعون الساجدون.
۷۸- بقره/ ۱۸۴ يا ايها الذين آمنوا کتب عليکم الصيام کما کتب علي الذين من قلبکم لعلکم تتقون.
۷۹- خوردن و آشاميدن ، جماع، استمنا، دروغ بخدا و پيغمبر و ائمه بستن ، رساندن غبار غليظ بحلق ، فرو بردن تمار سر درآب ، باقي ماندن بر جنابت و حيض و نفاس تا صبح ، اماله کردن با چيز هاي روان، قي کردن.( توضيح المسائل)
۸۰ـ بقره ۱۸۴.
۸۱ـ بقره ۴۵.
۸۲ـ بحار الانوار ج ۹۶ ص ۲۴۶ الصوم يسود وجهه.
۸۳ـ بحار الانوارج ۹۶ ص ۲۴۶ ولکل شئ زکاه, وزکاه البدان الصيام.
۸۴ـ بحار الانوار ج ۹۶ ص ۲۴۷ ما من صائم يحضر قوماً يطعمون الا سبحت اعظاؤه, و کانت صلاه الملائکه عليه و کانت صلاتهم له استغفاراً.
۸۵ـ بحار الانوار ج ۹۶ ص ۲۴۷ الصائم في عباده الله, و ان کان نائماً علي فراشه, مالم يغتب مسلماً.
۸۶ـ بحار الانوار ج ۹۶ ص ۲۵۳ ان الله و کل ملائکه بالدعاء للصائمين.
۸۷ـ بحار الانوار ج ۹۶ ص ۲۵۳ اخبرني جبرئيل عن ربي انه قال: ما امرت احداً من ملائکتي ان يستغفروا لا حد من خلقي الا استجبت لهم فيه.
۸۸ و ۸۹ـ قال ابوعبدالله الصادق عليه السلام : من صام يوماً في الحر, فاصاب ظمأ و کل الله له الف ملک يمسحون وجهه, و يبشرونه, جتي اذا افطر, قال الله عزوجل: ما اطيب ريحک, يا ملائکتي اشهدوا اني قد غفرت له.
۹۰ـ بحار الانوار ج ۹۶ ص ۲۴۸ في خبر ابي ذر انه سأل النبي صلي الله عليه وآله ما الصوم ؟ قال: فرض مجزي و عند الله اضعاف کثيره.
۹۱ـ بحار الانوار ج ۹۶ ص ۲۴۸ و ص ۳۶۷ عليک بالصوم, فانه زکاه البدن, و جنه لاهله.
۹۲ـ بحار الانوار ج ۹۶ ص ۲۴۹ کل عمل ابن ادم هو له غير الصيام, هو لي, و انا اجزي به.
۹۳ـ بحار الانوار ج ۹۶ ص ۲۵۲ ان للجنه باباً يدعي الريان لا يدخل منه الا الصائمون.
۹۴ـ بحار الانوار ج ۹۶ ص ۲۵۳ .
۹۵ـ بحار الانوار ج ۹۶ ص ۲۵۰ و لخوف فم الصائم, اطيب عند الله عزوجل من ريح المسک, و الصائم يفرح بفرحتين: حين يفطر فيطعم و يشرب, وحين يلقاني فادخله الجنه.
۹۶ـ بحار الانوار ج ۹۶ ص ۲۵۵ صوموا تصحوا.
۹۷ـ بحار الانوار ج ۹۶ ص ۲۵۶ قال الصادق علیه السلام افضل الجهاد الصوم في الحر.
۹۸ـ بحار الانوار ج ۹۶ ص ۲۵۷ بني الاسلام علي خمس دعائم: علي الصلوه و الزکاه و الصوم و الحج و ولايه اير المؤمنينع و الائمه من ولده صلوات الله عليهم.
۹۹ـ بحار الانوار ج ۹۶ ص ۲۵۷ ثلاثه من روح الله: لتهجد من الليل بالصلاه, و لقاء الاخوان, و الصوم
۱۰۰ـ بحار الانوار ج ۹۶ ص ۲۵۷ الصوم في الشتاء الغنيمه البارده.
۱۰۱ـ بحار الانوار ج ۹۶ ص ۲۵۸ يا اسامه عليک بالصوم, فانه قربه الي الله.
۱۰۲ـ بحار الانوار ج ۹۶ ص ۲۵۸ والصيام في الهواجر.
۱۰۳ـ بحار الانوار ج ۹۶ ص ۳۴۱ قال اير المؤمنين علیه السلام: صيام الشهر الصبر و صيام ثلاثه ايام في کل شهر يذهب بلابل الصدر.
۱۰۴ـ بحار الانوار ج ۹۶ ص ۳۶۹ ما من مؤمن يصوم شهر رمضان احتساباً الا اوجب الله له سبع خصال: اولها يذوب الحرام من جسده, و الثانيه يقرب من رحمه الله و الثالثه يکون قد کفر خطيئه ابيه آدم, و الرابعه يهون الله عليه سکرات الموت و الخامسه امان من الجوع و العطش يوم القيمه, و السادسه سعطيه الله براءه من النار و السابعه يطعمه الله من طيبات الجنه.
۱۰۵ـ بحار الانوار ج ۹۶ ص ۳۷۱ يا جابر هذا شهر رمضان من صام نهاره و قام ورداً من ليله, و عف بطنه و فرجه, و کف لسانه, خرج من ذنوبه کخروجه من الشهر فقال جابر: يا رسول الله! ما احسن هذا الحديث؟ فقال رسول الله صلی الله علیه وآله: يا جابر و ما اشد هذه الشروط؟.
۱۰۶ـ بحار الانوار ج ۹۶ ص ۳۶۹ عن حمزه بن محمد قال: کتبت ال ابي محمد العسکريعلیه السلام لم فرض الله عزوجل الصيام؟ فورد في الجواب: ليجد الغني مس الجوع فيمن علي الفقير.
۱۰۷ـ بحار الانوار ج ۹۶ ص ۳۷۰ عن الرضا علیه السلام عله اصوم: لعرفان ممس الجوع و العطش, ليکون العبد ذليلا, مستکيناً, ما جوراً محتسباً صابراً, فيکون ذلک دليلا علي شدائد الاخره, مع ما فيه من الانکسار له عن الشهوات و اعظاً له في العاجل دليلا علي الاجل.
۱۰۸ـ بحار الانوار ج ۹۶ ص ۳۸۱ فاراد الله ان يستوي بين خلقه.
۱۰۹ـ مصدر شماره ۳۹.
۱۱۰ـ بقره ۲۳ و ان کنتم في ريب مما نزلنا علي عبدنا فاتوا بسوره من مثله.
۱۱۱ـ اسراء ۹۰ قل لئن اجتمعت الانس و الجن علي ان يأتوا بمثل هذا القرآن لايأتون بمثله ولو کان بعضهم لبعض ظهيراً.
۱۱۲ـ نساء ۸۲ افلا يتدبرون القرآن و لو کان من عند غير الله لو جدوا فيه اختلافاً کثيرا.
۱۱۳ـ حجر ۹ انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون.
۱۱۴ـ شعراء ۱۹۲ انه لتنزيل رب العالمين نزل به الروح الامين علي قلبک لتکون من المنذرين.
۱۱۵ـ بقره ۱۸۵ شهر رمضان الذي انزلت فيه القرآن هدي للناس و بينات من الهدي و الفرقان.
۱۱۶ـ آل عمران ۱۳۸ هذا بيان للناس و هدي و موعطه للمتقين.
۱۱۷ـ نحل ۸۹ و نزلنا عليک الکتاب تبيانا لکلسئ و هدي و رحمه و بشري للمسلمين.
۱۱۸ـ يونس ۵۸ يا ايها الناس قد جائتکم موعطه من ربکم و شفاء لما في الصدور و هدي و رحمه للمؤنين.
۱۱۹ـ اسراء ۸۴ و ننزل من القرآن ما هو شفاء و رحمه للمؤمنين ولا يزيد الظالمين الاخسارا.
۱۲۰ـ مائده ۱۵ قد جائکم من الله نور و کتاب مبين يهدي به الله من اتبع رضوانه سبل السلام و يخرجهم من الظلمات الي النور باذنه و يهديهم الي صراط مستقيم.
۱۲۱ـ انعام ۹۲ و هذا الکتاب انزلناه مبارک مصرق الذي بين يديه.
۱۲۲ـ بحار الانوار ج ۹۲ ص ۱۳ و اني تارک فيکم الثقلين: احدهما اکبر من الاخر, کتاب الله تبارک و تعالي حبل ممدود من السماء الي الارض, و عترتي اهل بيتي, فانظروا کيف تخلفوني فيهما؟
۱۲۳ـبحار الانوار ج ۹۲ از خصال ج۱ ص ۷۱.
۱۲۴ـ بحار الانوار ج ۹۲ ص ۱۳ من اعطاه القرآن فرأي احدأ اعطي شيئاً افضل مما اعطي فقد صغر عظيما و عظم صغيراً.
۱۲۵ـ بحار الانوار ج ۹۲ ص ۱۴ اعطيت خمساض لم يعطهن نبي کان قبلي: ارسلت الي الابيض والاسود والاحمر, و جعلت لي الارض مسجدا, و نصرت بارعب, و احلت لي الغنائم, و لم تحل لاحد أو قال لنبي قبلي و اعطيت جوامع الکلم, قال عطا: فسألت ابا جعفر علیه السلام قلت: و ما جوامع الکلم؟ قال: القرآن.
۱۲۶ـ نهج البلاغه کلام ۱۵۵ و ليکم بکتاب الله , فانه الحبل المتين, و النور المبين, والشفاء النافع, و الري الناقع, و العصمه للمتمسک والنجاه للمتعلق, لا يعوج فيقام, و لا يزيع فيستعتب, و ال تخلقه کثره الرد و ولوج السمع, من قال به صدق و من عمل به سبق.
۱۲۷ـ بحار الانوار ج ۹۲ ص ۱۴ هو حبل الله المتين, و عروته الوثقي, و طريقته المثلي, الموؤدي الي الجنه, و امنجي من النار, لا يخلق من الازمنه, و لايغث علي الالسنه لانه لم يجعل لزمان دون زمان, بل جعل دليل البرهان, و حجه علي کل انسان لايأتيه الباطل من بين يديه و لا من خلفه, تنزيل من حکيم حميد.
۱۲۸ـ نهج البلاغه ۳۱۳ از حکم في القرآن نبأ ما قلبکم و خبر ما بعدکم و حکم ما بينکم.
۱۲۹ـ بحار الانوار ج ۹۲ ص۸۱ ان الله انزل في القرآن تبيان کل شئ, حتي والله, ما ترک الله شيئاً يحتاج العباد اليه الا بينه للناس حتي لا يستطيع عبد يقول لو کان هذا نزل في القرآن الا و قد انزل الله فيه.
۱۳۰ـ نهج البلاغه خطبه ۱۵۸ الا ان فيه علم ما ياتي, والحديث عن الماضي و دواء دائکم, و نظم ما بينکم.
۱۳۱ـ بحار الانوار ج ۹۲ ص ۱۰۳ لو شئت لا ورت سبعين بعيرا من تفسير فاتحه الکتاب.
۱۳۲ـ بحار الانوار ج ۹۲ ص ۸۹ و الله الاني اعلم کتاب الله من اوله الي آخره کانه في کفي, فيه خبر السماء, و خبر الارض, و خبر مايکون, و خبر ما هو کائن, قال الله. فيه تبيان کلشئ. در قرآن چنين دارد: و نزلنا عليک الققرآن تبيانا لکل شئ(نحل ۸۹).
۱۳۳ـ بحار الانوار ج ۹۲ ص ۱۹ فضل القرآن علي ساير الکلام کفضل الله علي خلقه و قال صلی الله علیه وآله: القرآن افضل کلشئ دون الله فمن وقر القرآن فقي وقر الله ومن لم يوقر القرآن فقد استخف بحرمه الله.
۱۳۴ـ بحار الانوار ج ۹۲ ص ۱۸۷ من قرء القرآن فهو غني و لا فقر بعده و الا ما به غني.
۱۳۵ـ بحار الانوار ج ۹۲ ص ۱۸۷ من قرء القرآن و هو شاب مؤمن اختلط القرآن بلحمه و دمه, جعله الله من عالسفره الکرام البرره و کان القرآن حجيجاً عنه يوم القيمه و يقول: يا رب ان کل عامل قد اصاب اجر عمله غير عاملي, فبلغ به کريم عطاياک, فيکسوه الله عزوجل حلتين من حلل الجنه, و يوضع علي رأسه تاج الکرامه: ثم يقال به: هل ارضيناک فيه؟ فيقول القرآن: يا رب قد کنت ارغب له فيما هو افضل من هذا, قال: فيعطي الامن بيمينه, والخلد بيساره, ثم يدخل الجنه فيقالله: اقرء و اصعد درجه, ثم يقال له بلغنا به وارضيناک فيه؟ فيقول: اللهم نعم, قال: ومن قرء کثيراً و تعاهد من شده حفظه اعطاه الله اجر هذا مرتين.
۱۳۶ـ بحار الانوار ج ۹۲ ص ۱۸۸ فان درجات الجنه علي قدر عدد آيات القرآن فيقال: لقاري القرآن اقرء وراق.
۱۳۷ـ بحار الانوار ج ۹۲ ص ۲۱۳ لکل شئ ربيع و ربيع القآن شهر رمضان.
۱۳۸ـ بحار الانوار ج ۹۶ ص ۳۴۱ من قرء فيشهر رمضان آيه من کتاب الله عزوجل کان کمن ختم القرآن في غيره من الشهور.
۱۳۹ ـبحار الانوار ج ۹۲ ص ۲۱۰ الا لا خير في قرائه ليس فيها تدبر, الا لا خير في عبده ليس فيها تفقه.
۱۴۰ ـ بحار الانوار ج ۹۲ ص ۱۸۴ رب تال القآن و القآن يلعنه. و در روايات ديگر دارد و عنه صلی الله علیه وآله کم من قارئ القرآن و القرآن يلعنه.
۱۴۱ ـ بحار الانوار ج ۹۲ ص ۱۸۵ ما آمن بالقرآن من استحل محارمه.
۱۴۲ـ بحار الانوار ج ۹۲ ص ۲۰۴ من قرء في المصحف نظراً متع ببصره و خفف علي والديه و ليس شئ اشد علي الشيطان من القرائه في المصحف نظراً. و در بعض روايات بعد از (علي والديه ) اين عبارت ذکر شده (و ان کانا کافرين).
۱۴۳ـ بحار الانوار ج ۹۲ ص ۲۰۲ افضل العباده القرائه في المصحف.


منبع: ويژه‏نامه رمضان ، ترجمه الميزان جلد دوم صفحه 3 ، شبكه بلاغ